سایر منابع:
سایر خبرها
فروکاهیدن کودکی در میان انگاره های مجازی زندگی
های دیگری که در این سال ها نوشت، اصطلاحات تازه ای مانند محیط معنایی و آلودگی زبانی را رایج کرد که بعدها در دهه هشتاد میلادی برای نقد رسانه ها به کار گرفته می شد. شرکت در چند کنفرانس رسانه ای و چاپ مقاله های متعدد، پستمن را به چهره ای پیشرو در عرصه نقد رسانه و روشنفکری عمومی تبدیل کرد. جایگاه او در این دوران مشابه موقعیت مارشال مک لوهان در دهه شصت میلادی بود. نیل پستمن هنگام مرگ 20 کتاب و بیش از 200 ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (337)
برایشان غیر قابل تصور است. پ.ن: اینترنتی برترین ها، هیچ کدام از این اخبار را تا قبل از بیان رسمی و اعلام رسانه ای از جانب یکی از زوجین، تایید نمی کند. عشقوحالیسم به سبک داش فرمون در سواحل شمال. تنتان سلامت باشد. سلفیِ خندان سام درخشانی، شهرام شاه حسینی و پژمان بازغی در روزهای پایانی فیلمبرداری "هشت و نیم دقیقه" که از آن میتوان به عنوان یک ضد تبلغ در کلینیک های ...
جهاد اکبر نام روزنامه ی مشروطه خواهی اصفهان
، حاجی اعتبار السلطنه را نایب الحکومه کرد و روز جمعه دوم جمادی الاول 1325 به سمت شیراز روانه شد. مردم اصفهان در بهت رفتن نظام السلطنه بودند که نیر الدوله، سلطان حسین میرزا، نوه فتحعلی شاه قاجار، از شاهزادگان متفرعن و مغرور قاجاری به حکومت اصفهان منصوب شد. وی جمعه اول جمادی الثانی1325ژوئیه 1907 وارد اصفهان شد و حکومت هشت ماه خود را آغاز کرد. حکومت نیرالدوله در اصفهان با چند مشکل عمده مواجه ...
از سر قصه های مجید تا ته خیار
و حکایت و مثل و متل می گوید که تو محور شنیدن تک تک کلماتش می شوی و سراپا گوش برای این که کشف کنی در پس هر قصه او چه رازی نهفته است؛ از سر قصه های مجید تا ته خیار . شما که غریبه نیستید، بخوانید آنچه را ما به گوش جان شنیدیم و حظش را بردیم. قصه های مجید بعد از چهل سال هنوز زنده است. انگار همین امروز نوشته شده. نثر شیرین و روان و داستان پرکشش آن همه نوع مخاطب را جلب می کند. چه رازی در این ...
حجاب عین آزادی است/ آشنایی نسل جدید ایران با اسلام عمیق نیست
به ایشان تلقی شود. فاطمه را بیشتر دوست دارد. نامی است که بعد از اسلام آوردن برای خودش انتخاب کرده و می گوید: فاطمه زیباترین نام برای بهترین بانوی دو عالم است. از لحظه ای که این نام را شنیدم از طنین و انرژی مثبت این نام خوشم آمد. در آن زمان هنوز آشنایی با زندگی این بزرگوار نداشتم. فاطمه آناستازیا اهل مسکو است و چند باری بعد از مسلمان شدن به ایران آمده است. به حرم امام رضا(ع) رفته و در ...
امید به رهایی
خواب رنگی خسته. آخرین بار 2 سال پیش یه لباس خواب خریده بود چند شب باهاش خوابیده بود و اون رو کنار می زنه، لباسو توی کشو میندازه. ولی این چیزی نبود که دنبالش می گشت همه کشو ها رو خالی کرد. نبود اون چیزی که دنبالش می گشت نبود. اتاق رو با اون وضع آشفته با لباسها تنها گذاشت و رفت به سمت اتاق نشیمن. خودش نمی دونست باید سراغ چیزی رو که سالهاست گمش کرده از کجا بگیره. مبلمان وسط هال طوری با ...
وودی آلن:من طرفدار هیلاری هستم/می گویند در عالم هپروت سر می کنی
می کنم به لحاظ هنری تکامل پیدا کرده ام. در آغاز وقتی شروع به ساختن فیلم کردم صرفاً به لطیفه ها و جک ها علاقه مند بودم. بعد، پس از سال ها جاه طلب تر شدم و می خواستم کارهای بهتری انجام بدهم. و این می تواند بسته به این که کجا نشسته ای، چیز خوب یا بدی باشد. آدم می تواند بگوید فکر می کنم عالیست و خیلی هم تر و تمیز و می روی که چند تا فیلم خیلی خوب بسازی یا این که می تواند بگوید هرگز نباید این کار را بکنی ...
داعش از سلفی گری عبور کرده است
سال 1941 در دانشگاه اسلامی پیشاور سخنرانی کرد و ایده هایی را مطرح کرد که بسیار کلیدی بودند، تحت عنوان ضرورت یک جماعت صالح. روز بعد از آن سازمان جماعت اسلامی در پاکستان تشکیل شد و دو ایده سنگین در آن وجود داشت که هم چنان ادامه دارد و هر روز خود را به شکلی نشان می دهد. یک ایده این بود که ذخیره های تمدن های مادی یا تمدن های مبتنی بر سکولاری در واقع، یا غربی اصطلاحا، رو به اتمام است و ما ...
25 سالگی فیلم های جریان ساز سینمای ایران
داشته ایم به چند عنوان از این فیلم ها. *مسافران بازمی گردند حتی اگر مرده باشند سینمای پر بار بهرام بیضایی در دهه 60 که با فیلم های مرگ یزدگرد ، باشو غریبه کوچک و شاید وقتی دیگر دنبال شد، با آغاز دهه 70 با یکی از شاهکارهای تاریخ سینمای ایران نقطه گذاری شد. بیضایی طرح فیلم نامه مسافران را در سال 1354 نوشت؛ در سال 1368 فیلم نامه کامل روی کاغذ آمد. در آخرین ماه های سال 1369 فیلم ...
خداحافظی تند و تیز جنتی با وزارت/ روایت روحانی از نگرانی ها برای بازی ایران و کره/واکنش جالب خانم بازیگر ...
هدیه داد که من اصلا نبردمش، گفتم برای خودت، خودت هم اجاره بده. اصلا احساس نکردم که این برای من است؛ حتی یک بار هم سوارش نشدم، چون من گاهگاهی می رفتم اسب سواری. یا شایعه طلاق من. این خیلی عجیب بود. کودک معجزه، در سردخانه زنده شد این نوزاد چند دقیقه بعد از تولد مرد و پزشکان زمانی که از قطع تنفس و ضربان قلب او اطمینان حاصل کردند او را به سردخانه انتقال دادند. مادر بعد از مدتی ...
ترجمه ادبیات دفاع مقدّس؛ نکته ها و ضرورت ها
. برای همین است که ما هر روز باید منتظر روایت تازه ای از دفاع مقدس ایران باشیم. حتی اگر سال ها بگذرد و همه انسان های زمان جنگ پیر شوند و بمیرند، باز هم تا هنگامی که این جنگ و این مرزها و این ارزش ها برای مردم ایران زنده و بااهمیت هستند، داستانهای دفاع مقدس هم جذاب خواهند بود و خواننده خواهند داشت. حالا اگر از من بپرسید که این آثار آیا در خارج از ایران هم خواننده خواهند داشت؟ من پاسخ خواهم داد که بله ...
یادگار کبیر امیر ناصری؛ دارالفنون
خان مغضوب شده است. او همچنین ادامه می دهد: امیرکبیر، مسیو جان داود را با معلمان اتریشی چند روز بعد از عزل خود به حضور طلبید و به او گفت این اتریشی ها را من دعوت کردم و به ایران آوردم. اگر مصدر کار بودم، وسایل آسایش آنها را فراهم می کردم و حالا می ترسم به آن[ها] خوش نگذرد. سعی کن کارشان روبه راه شود. دارالفنون در ایران سه سال قبل از ژاپن و حدود 20 سال بعد از دارالفنون دولت عثمانی پایه گذاری ...
سفیر کبیری که همیشه داماد بود
ایران به عنوان کسی که سال ها در مرکزیت قدرت حضور داشتید، مهم است. هرچند می دانیم حال شما در هفته های گذشته به دلیل عمل جراحی کتف مناسب نبوده است... خداوند به من مرحمت کرد؛ عمل باید دو ساعت انجام می شد، اما هفت ساعت و نیم طول کشید. به هر حال خداوند مرا زنده نگه داشت و موقتاً هم تحت مراقبت هستم. آنجا [در بیمارستان] داشتم دیوانه می شدم. بعد قرار شد دو روز بیام اینجا [به منزل] تا اگر دیدند ...
خداحافظی تند و تیز جنتی با وزارت/ پاسخ عجیب و فلسفی جلیلی به سوالی درباره حضور در انتخابات!/ علت مخالفت ...
بقیه مخارج این اسب ها را ببینید چقدر است؟ من نه اسبی دارم نه اسبی داشتم. یک اسبی خانم منتظمی باشگاه دار به من هدیه داد که من اصلا نبردمش، گفتم برای خودت، خودت هم اجاره بده. اصلا احساس نکردم که این برای من است؛ حتی یک بار هم سوارش نشدم، چون من گاهگاهی می رفتم اسب سواری. یا شایعه طلاق من. این خیلی عجیب بود. کودک معجزه، در سردخانه زنده شد این نوزاد چند دقیقه بعد از تولد مرد و ...
کلاهی می بافم برای برادر مدافعم
خیال و همه درد دل های زنانه شان به روزهایی برمی گردد که پسر، همسر یا برادرشان در سرمای استخوان سوز سوریه با همه توان می جنگید اما در تماس های تلفنی از سرما چیزی نمی گفت تا خانواده نگران نشوند. مادر شهید علی آقا عبداللهی می گوید سال قبل هم در طرح بافتن لباس های گرم برای مدافعان حرم شرکت کرده بود و حالا شهادت پسرش، بهانه ای شده برای منظم تر شدن این پویش مردمی: سال قبل چنین طرحی نبود، خودم رفتم کلاف ...
زندگی من پس از سرطان چه تغییراتی کرد؟
می کردم و فکر می کردم که چقدر دوست دارم در آن سمت پنجره باشم، بیرون ساختمان 3متر برف بود. دو دهه بعد، من هنوز هم آن لحظه را به یاد دارم و از هر لحظه زندگی لذت می برم، از جمله زمان هایی که با پسر 9 ماهه ام سپری می کنم. جنی مورو، 39 ساله، مجری پذیرایی در لس آنجلس. یک یوگی شدم هنگامی که سرطان سینه من در سال 2009 تشخیص داده شد، من شوکه شدم چون فقط 38 سال داشتم. من شروع به تحقیق ...
حاج آقا مصطفی آزاده وبی نیاز از دنیا بود
، دقیقاً به چه تاریخی برمی گردد؟ پدرم و مرحوم امام با یکدیگر آشنایی دیرین داشتند و طبیعتاً دو خانواده با هم مراوده می کردند. من هم اغلب در کودکی همراه پدر به محافل مختلف می رفتم و آقا مصطفی هم همراه امام می آمد، اما نخستین گفت وگوها و ملاقات های جدی ما، به بعد از 15 خرداد سال 1342 برمی گردد. بعد از سه سال که در آلمان بودم، در سال 1343 به ایران برگشتم و به قم رفتم. هنوز امام تبعید نشده ...
روایتی تکان دهنده از یک شب تا صبح در لقمان
چند قدمی که از بقالی دور شد و چشم های عابران را پایید تا مطمئن شود کسی نگاهش نمی کند، بسته مرگ موش را در دو ضرب، کف دستش خالی کرد و گندم های سیاه را ریخت توی دهانش و قورت داد و پشت سرش آبمیوه را سر کشید. روی گوشی تلفن همراهش هم برای شوهرخواهرش نوشت: مرگ موش خوردم. خداحافظ حبیب 22 ساله را ساعت 3 بعد از ظهر، بیهوش، با دست و پایی که هنوز از گرد گچ سفید بود، رساندند اورژانس. پدر و مادر که ...
جامعه بازی گونه!
و روش های پیچیده انجام شود. به عنوان مثال می توان به استفاده از محیط ها، مدهای لباس و مو که مورد نظر نویسندگان یک بازی رایانه ای است، اشاره کرد. در این مورد می توان از سری بازی های شورش در شهر یاد کرد. در این نوع بازی ها که عمدتاً برای گروه های سنی کمتر از 10 سال طراحی می شود، این هدف با به کار بردن یک مد لباس یا موی خاص برای قهرمانان و مبارزه کنندگان اعمال می شود. همچنین طراحی محیط ...
این یک خبر هیجان انگیزاست!
کند و با خیالی خوش، لبخندزنان هر لحظه دور و دورتر می شود!... مرد نقاش، یکه و تنها با چهره ای عبوس، همچنان دستش را به دهان نزدیک می کند و خمیازه ای جانانه می کشد: " ای وای! این مشکل من کی شود آسان؟!..." * مردی که خیلی پَرت است! چند روز قبل، برای هواخوری به پارک محله رفتم و بر روی نیمکت زهوار دررفته ای نشستم و به نوا و چهچهه پرندگان سیاه و دودگرفته مستقر ...
خواندنی ها با برترین ها (101)
دیگری نمونه آن را نمی بینید. شاعر با یادی از آن دوره و حضور این تاریخ در اشعارش گفت: من دوره مصدق را بر سه دوره تقسیم کردم: دوره امیدواری ها که شور و امید تمام ایران را فرا گرفته بود. بعضی از این ها در تمام دنیا پراکنده شده اند و کران تا کران هر کجا می رفتی، اسم ایران بود. این دوران، هشت ماه طول کشید تا تیر معروف و برگشت مصدق از آمریکا و بعد دوره ناامیدی ها که امیدها فروکش می کنند و ...
بخش هایی خواندنی از کتاب فاطمیون
...> ایشان مصاحبه را این گونه آغاز کرد: ما کوچکتر از آن هستیم که بخواهیم از شهدا حرف بزنیم. شهدای فاطمیون شهدای دفاع از اعتقادات بوده و هستند و اعتقاد و ایمان، هیچ مرز و محدودیتی نمی پذیرد. تمام کسانی که می گویند پول می دهند تا این فرزندان برای نبرد به سوریه اعزام شوند، به من بگویند که منی تنها فرزندم و تنها پسرم را در این راه دادم چگونه می شود که یک مرد بعد از پنجاه و چند سال همه محصول ...
خواننده مشهور پاپ طلب کار جدید پرسپولیس
به گزارش بی باک نیوز؛ قاسم افشار 15 سال قبل آلبوم قرمزته را روانه بازار موسیقی کرد و از آن پس به عنوان خواننده ای پرسپولیسی شناخته شد. او این روزها کار جدیدی برای این باشگاه به سفارش مدیریت سابق سرخپوشان آماده کرده اما هنوز موفق به دریافت حق الزحمه خود نشده است. ماجرای طلب شما از باشگاه پرسپولیس چیست؟ زمان آقای رویانیان ایشان مرا خواستند و سفارش کار دادند. قرار شد من قطعه ای را ...
ناگفته حمید داودآبادی از رفیق شهیدش
شد که از آن روز به بعد، دیگر مصطفی به خوابم نیامد که نیامد! چهار سال بعد، اسفند 1372 که منتظر تولد پسر دومم بودم، به همسرم گفتم: - من دیگه به هیچی کار ندارم. این یکی دیگه باید اسمش رو بذاریم مصطفی. چیزی به تولد او (18 اسفند) نمانده بود. که این اتفاق برایم پیش آمد. سریع و در همان اولین لحظات برخاستن از خواب، همه آن چه را دیده بودم، عینا بر کاغذ نگاشتم: بنام حضرت ...
فائزه هاشمی: من اسب ندارم که ...
...! مثلا یکی از پاسدارهای بابا، آقاجلال که از همان روزهای اول انقلاب با بابا بود و چند سال پیش فوت کرد یک روز از من پرسید فائزه !خانم تو راستی راستی از حمید جدا شدی؟ شایعات را شما هزار بار هم تکذیب کنی، انگار کسی اصلا گوش نمی دهد! یا کسی تکذبیه را نمی شنود؛ اگر هم می شنود باور نمی کند. به من زنگ زدند؛ جمعه هم بود. فکر می کنم که شما یک سر بیایید دادسرای اوین. گفتم من امشب ...
فائزه هاشمی: من اسبی ندارم که هندوانه 300 هزار تومانی بخورد
می آمدم و می رفتم. برایشان عجیب بود که یک خانم خودش بلند شود برود انگلیس و همسرش تهران بماند! به حدی که پسرخاله من بلژیک زندگی می کند آمد ایران برگشت به مادرش گفت آره فائزه طلاق گرفته! مثلا یکی از پاسدارهای بابا، آقاجلال که از همان روزهای اول انقلاب با بابا بود و چند سال پیش فوت کرد یک روز از من پرسید فائزه !خانم تو راستی راستی از حمید جدا شدی؟ شایعات را شما هزار بار هم تکذیب کنی، انگار کسی اصلا گوش نمی دهد! یا کسی تکذبیه را نمی شنود؛ اگر هم می شنود باور نمی کند. ...
خانه هایی در شهر خشت و خاک و خاطره /دل ها هنوز برای بادگیر می تپد
خشتی بود، پایین رفتم، دو پله دیگر در سمت راست و این بار وارد فضای هشتی شدم، جایی شبیه اتاقکی چهار پنج متری، با سقفی بلند و گنبدی شکل و تزئینات زیبایی در سقف، با عبور از این اتاقک یا همان هشتی که انگار هشت ضلعی نیز به نظر می رسید، وارد حیاط شدم. اصلاً گمان نمی کردم بعدازاین هشتی وارد چنین فضایی شوم، یک حیاط نسبتاً بزرگ که دورتادور آن اتاق بود با درهای چوبی و شیشه های رنگی، روبروی یک اتاق ...
نباید از آدم ها توقع داشت
شمسی فضل اللهی از بازیگران باسابقه تئاتر، سینما، تلویزیون و رادیوست. نمایشنامه می نویسد و به حافظ خوانی و فردوسی خوانی هم معروف است. می گوید: دوست نداشته و ندارم، بپرم وسط آدم هایی که به یکباره موفق شده اند، چون این روش هزینه اخلاقی دارد و من حاضر نیستم چنین هزینه ای را بدهم . شمسی فضل اللهی صدای خوبی دارد؛ صدای دلنشینی که از شنیدنش خسته نمی شوی، هر کلامش پر از انرژی مثبت است و خوشبینی. با او هم صحبت شدیم تا برایمان از دیدگاه هایش درباره زندگی بگوید. شما به مهربانی شهرت دارید؛ آیا مهربانی خصلتی ذاتی است یا می توان آن را یاد گرفت؟ هر دو! مهربانی نوعی اخلاق و رفتار ذاتی است اما هر آدمی در طول زندگی اش به این نتیجه می رسد که مردم به او بدهکار نیستند و او از کسی طلبکار نیست. همین اصل باعث می شود آدم ها مهربان تر شوند. خداوند هرکسی را با انرژی و مختصات ویژه ای آفریده است. هر آدمی خلق شده تا در دنیا کاری انجام دهد. وقتی بدانی خدا چرا تو را آفریده، مهربان می شوی. البته این مهربانی تا زمانی ادامه پیدا می کند که نتیجه عکس از این رفتارت، نگیری و دلسرد نشوی. اما با همه اینها معتقدم بازتاب رفتار و گفتار ما به خودمان برمی گردد. دلخوری ها و طلبکاری ها و.. خودمان را بیشتر اذیت می کند. واقعیت این است که ما به دنیا آمده ایم تا درست زندگی کرده و از آن مراقبت کنیم. با این دیدگاه، زندگی کردن چقدر بستگی به محیطی دارد که افراد در آن متولد شده و رشد می کنند؟ کاملا بستگی به خانواده و نوع تربیتی دارد که در خانه به فرزندان داده می شود. اگر به بچه ها زیاده طلبی آموزش دهیم، آنها از همان کودکی خودشان را مهم تر از دیگران می پندارند و به خودشان اجازه می دهند حق دیگران را نادیده بگیرند. مهربانی کردن پدر و مادر و اعضای خانواده به هم در تربیت و شخصیت فرزندان خیلی تاثیر دارد و مهم تر از این احترام گذاشتن به یکدیگر است. بچه اگر در خانواده ای بزرگ شود که محبت و احترام اصل اول آن است، شخصیت قوی و محترمی پیدا می کند. البته آدم ها انتخاب کننده هم هستند. اگر در محیطی بی مهر بزرگ شده اند، می توانند وقتی بزرگ شدند، خودشان انتخاب کنند؛ مهربانی و احترام یا خشونت و بی احترامی. آدمیزاد مدام در حال تغییر است و باید از بدی ها به سمت خوبی حرکت کند. گفتید که نباید از دیگران توقع داشته باشیم؛ همان حرفی که این روزها به نام عشق بی قید و شرط مطرح می شود.آیا در دنیای واقعی و فراتر از دنیای معنوی و علم روان شناسی چنین چیزی امکان پذیر است؟ باید متوجه این نکته باشیم که از چه کسی توقع داریم که با ما خوب تا کند و مهربان باشد! مسلما از کارمندان یک اداره نمی توان توقع محبت داشت، آنها کار روزانه خود را انجام می دهند.در یک اداره باید رفتارها بر اساس ادب و احترام دو طرفه باشد. از کارمندان نمی توان توقع رابطه صمیمی داشت. هرچند در محیط خانواده، فامیل و دوستان هم نباید توقع داشت که آنها محبت و مهربانی را مستقیم جواب بدهند. نباید برای کسی کاری کنیم و توقع داشته باشیم که در ازای آن طرف مقابل هم برای ما کاری بکند. اگر چنین روحیه ای داریم، بهتر است اصلا برای کسی کاری نکنیم. چون این روش نامش مهربانی نیست؛ معامله است! بپذیریم که آدم ها عوض می شوند؛ قرار نیست اگر به کسی در شرایطی مهربانی و لطفی کردیم، آن آدم تا آخر عمر رابطه اش را با ما حفظ کند ! پذیرش این نوع نگاه کمی سخت است ! مگر چاره دیگری هم داریم! آدم ها کاری را می کنند که دوست دارند. نباید از آنها توقع داشت؛ حتی از فرزندان.آنها کارهای زیادی دارند و شاید نرسند هر روز به پدر و مادرشان سر بزنند، نباید آنها را مورد شماتت قرار داد. آنان جوان هستند و باید کار کنند و نمی توانند همه وقت خود را صرف ما کنند. در این شرایط بحرانی به نام تنهایی به وجود می آید که همه جوامع را تهدید می کند؛ این که هر کسی به فکر خودش باشد. هیچ آدمی تنها نمی ماند ! این که از تنهایی بترسیم و خودمان را با چیزهای بیهوده سرگرم کنیم، فاجعه است؛ پس کی کتاب بخوانیم؟ کی درون خودمان را غنی کنیم؟ بزرگانی مانند حافظ، مولوی، فردوسی و... اگر مدام در حال معاشرت و سرگرم کردن خودشان بودند که فرصتی برای نوشتن و تفکر پیدا نمی کردند. شما از ابتدا در زندگی هدف گذاری داشته اید و شاید برای همین است که حافظ خوانی و فردوسی خوانی شما را خوشحال می کند و احساس تنهایی نمی کنید؟ بله! دوست دارم همیشه در حال رشد و پیشرفت باشم. از صحبت ها و دورهم جمع شدن های معمولی بشدت دوری می کنم. چرا باید در میان جمعی بنشینم که مدام از ...
جمله ای قابل تامل در اینستاگرام خواننده موسیقی پاپ
به گزارش شریان نیوز ، رضا صادقی خواننده قطعاتی همچون سلام آقا (دو قطعه در وصف امام حسین) و هشت (یک قطعه در وصف امام رضا) در اینستاگرامش نوشت: "نمیشه انکار کرد که زندگی زبر و خشن و گاهی هم حال بهم زنه، اما لذت هایی هست که باهاشون می تونیم زندگی رو لطیف کنیم، اهلی کنیم، خوشایند کنیم؛ باید لذت های زندگی رو بچشیم، هر چی می خواد باشه، عشق، هنر، ورزش حتی جنگیدن و پیروز شدن، بعدا می تونیم درباره ی مسخره بودن یا نبودن زندگی صحبت کنیم. فکرش رو بکن تو هفتاد یا هشتاد سالگی لذتی رو تجربه کنی و بعد با خودت بگی: اه لعنتی چرا من این رو تا الان تجربه نکرده بودم...!" روزبه معین" ...
محمود دولت آبادی:هیچ وقت از جامعه بیگانه نبوده ام
آمد سنگ ها مان را وا کندیم و به اوگفتم؛ آذر! در دفتر زندان یک دفتر طلاق هم هست. معلوم نیست من چه مدت زندان باشم. همین الان تکلیف را روشن کنیم. گفت ده سال هم که باشد، می مانم. واقعا همسر من خیلی فداکار بود و هنوز هم هست. این را شنیدم و به بند آمدم. همه رفقایم بودند؛ سعید، ناصر، محسن، شایان، از بچه های سیاسی وحید بود، پاکنژاد بود و بچه های نهاوندی که کنار کشیده بودند. حدود بیست نفری در بند ویژه ...