سایر منابع:
سایر خبرها
مرسده، بیمار حیوان آزار دستگیر شد
شهر شد. زن جوانی که حیوانش را برای نگهداری به خانوم م سپرده است در مورد علت سپردن حیوانش به این فرد گفت: در نوروز قصد رفتن به مسافرت خارج از کشور را داشتم و نمی توانستم حیوانم را با خودم ببرم. در اینترنت با تبلغ مرکز نگهداری و تربیت حیوانات روبرو شدم و پس از تماس با شماره مورد نظر این خانم خود را حامی حیوانات معرفی کرد. زن میانسال اضافه کرد: بعد از اینکه با هم قرار گذاشتیم ...
بازیگر جوان ایرانی که در روستا زندگی می کند + عکس
گفته خودش هنوز برنامه های زیادی برای سال های پیش رو در سر دارد. خوشحالم که بزرگ می شوم متولد 8 آبان 51 هستم؛ یعنی امسال وارد 45 سالگی می شوم. خوشحالم که سنم بالا می رود و بر خلاف خیلی ها اصلا بازگشت به عقب و جوان تر شدن را دوست ندارم. احساس می کنم که قبلا شاید ناپخته بودم و حالا هرچه بزرگ می شوم، این ناپختگی بیشتر به چشمم می آید. فکر می کنم بزرگ شدن و پیشرفت به جلو خوب است. از ...
شهیدی که هنگام شهادت دو بار شهادتین خواند
سوریه شد. آقا مجید سال 67 در کرج به دنیا آمد و 17/2/95 در کربلای خان طومان به شهادت رسید و هنوز پیکرش بازنگشته است. حالا که شش ماهی از شهادت او می گذرد، با فرزانه گرشاسبی مادر شهید به گفت و گو نشستیم تا این روحانی رزمنده را بیشتر بشناسیم. چند فرزند دارید؟ شهید چطور بچه ای برای شما بود؟ کمی از کودکی اش بگویید. با مجید سه فرزند دارم. محمد متولد 63، مجید متولد 67 که در بیمارستان کمالی کرج به ...
منصوریان گفت نابودت می کنم!/با اولین پول قراردادم برای پدرم وانت خریدم/منتظرم سومین فرزندم متولد شود تا ...
.... من واقعا آماده بازی بودم. تنها دروازه بانی هم هستم که تا الان هیچ گلی از استقلال نخوردم. چه در دیدار مقابل استقلال و چه در دیدار مقابل پرسپولیس همیشه بهترین عملکرد را داشتم. من واقعا دوست داشتم در مقابل استقلال خودم را نشان بدهم. * بعد از اینکه تیم شکست خورد، چه اتفاقی رخ داد؟ همه تقصیرها به گردن من افتاد. می گفتند تو تیم ما را به هم ریخته ای و حاشیه ساخته ای. در رختکن ...
فرزند شهید مدافع حرم: آن دنیا پارتی داریم +عکس
رفته اند و یکی برگردد، خدا نکند یکی از آن ها شهید شود، اگر نه، آن یکی به هم می ریزد. شب که آمدم خانه، احساس خاصی داشتم و دیدم که همه ناراحت هستند. صبح ساعت 10، عمویم با مادرم تماس گرفت و گفت که پایین برود. دیدم که صدای گریه می آید، ترسیدم و دست و پاهایم یخ کرده بود و نمی توانستم نفس بکشم. آبجی خواب بود. اول پدربزرگم بالا آمد و رفت بالا سر زینب نشست و گریه کرد. احتمال می دادم یا عمو مجید یا پدرم ...
شوک شک بر زندگی
دو سال اجازه خروج از خانه را به من نمی داد، اما چون شخصیت اجتماعی مقبولی داشت، همگان او را فردی موجه می دانستند. او می افزاید: در هر خریدی یا گردشی که با هم می رفتیم می گفت من با فلان فروشنده در ارتباط هستم و در مغازه بی هیچ دلیل دعوا به راه می انداخت. با وجود اینکه این زن میانسال هم اکنون از همسرش جدا شده است، درباره او می گوید: همسر من نسبت به برادرم شکاک بود و اجازه رفت و آمد خانوادگی را به ما ...
شبنم قلی خانی: یکتا مرا به گریه انداخت
اگر الان طعم مادر شدن را نچشیده بودم نمی توانستم به این راحتی با یکتا و شخصیت او ارتباط برقرار کنم و دغدغه هایش را درک کنم. الان که یکسال و سه ماه است مادر شدم، می توانم روح و احساس یک مادر به فرزندش را به خوبی حس کنم. با مادر شدن تمام احساسات آدم تغییر می کند، شاید باور نکنید، اما زمانیکه حسام رحیمی منش بازیگر نقش طاها را می دیدم که در آن شرایط سخت زندگی قرار دارد، واقعا به یاد دختر خودم می ...
محاکمه دوباره پس از قتل در نوجوانی
.... سر این موضوع با هم حرف زدیم، اما عصبانی شد. من هم کنترل خودم را از دست دادم و کراوات خودم را به دور گردنش انداختم و فشار دادم تا اینکه بی حال شد و روی زمین افتاد. بعد هم با حالتی پریشان خانه را ترک کردم. متهم در ادامه گفت: فکر نمی کردم با فشاری که به گلویش وارد شد، مرده باشد تا اینکه سه روز بعد از حادثه متوجه فوت او شدم. با عمه ام خیلی صمیمی بودم. موضوع را به او گفتم و او مرا ...
منتجب نیا:وزارت علوم، صنعت و اقتصاد هم نیاز به تغییر دارند
به گزارش فتن، حجت الاسلام رسول منتجب نیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی امروز یکشنبه 95/8/9 با آرمان امروز به گفت وگو پرداخته است که مشروح آن را در ادامه می خوانید: بیش از 3 سال از فعالیت دولت تدبیر و امید می گذرد و در این مقطع رئیس جمهور تصمیم به تغییراتی در کابینه گرفته است. ارزیابی شما از این تصمیم چیست؟ ترمیم در کابینه یک امر اجتناب ناپذیر است. رئیس هر دولتی باید عملکرد ...
بیاییم در معماری خانه هایمان از چوب استفاده کنیم
هموطن آنلاین_ سپیده نیکانلو_ چرا پنجره های خانه هایتان را از چوب نمی سازید؟ چرا فکر نمی کنید که پنجره ها و درهای چوبی می تواند به خانه های شما، چهره ای شرقی تر و آرامش بخش تر و به شهرتان چهره زیباتر و مهربانتری بدهد؟ سال ها است که دیگر فراموش کرده ایم زمانی- نه خیلی دور، همین چهل، پنجاه سال پیش- همه درها و پنجره های خانه های مادران و مادربزرگ هایمان از چوب بوده است؛ با رنگ گرم قهوه ای. ...
بانک های بزرگ برای کار با ایران مرددند
. فرمایش مقام معظم رهبری درباره اینکه در ظرف یک سال می توانیم به 190 هزار سو برسیم مستند به گزارش های سازمان است، این موضوع یک گزارش طبقه بندی شده بوده و ایشان در آن مقطع تشخیص شان این بوده که با بیان این موضوع به طرف مقابل اخطار بدهند و بگویند که ما چنین ظرفیتی داریم که البته تاثیرات مهمی هم بر روند کار داشت. سخنگوی سازمان انرژی اتمی پرسید: آیا ما قبل از حضرت آقا باید می دویدیم و به همه ...
زنده باد تئاتر داستان گو
بیشتر درک می کنم. شاید آن دوران که جوانی پرشور بودم این قدر عمیق با این تعبیر مواجه نشده بودم. مجموعه ای از اتفاق ها من را جذب این نمایش نامه کرد، اما نمی توانم انکار کنم چیزی که بیش از همه مرا مجذوب این نمایش نامه کرد، جادوی زبان، قصه و ساختاری بود که خانم ثمینی خلق کرد. برای من کارکردن این نمایش نامه به عنوان کارگردان رعب آور بود و من که اساسا کارگردانی هستم که خودم را بی آنکه شنا بلد باشم وسط ...
کونته: حالا دیگر بچه ای را نمی بینید که برای پایین آوردن توپ از درخت بالا برود؛ در پورشه حس راحتی نداشتیم
طرفداری - سرمربی ایتالیایی باشگاه چلسی، مصاحبه مفصلی را با شبکه اسکای اسپرت ایتالیا انجام داده که بخشی از آن را در اینجا خواندید. بخش اول مصاحبه کونته به دوران کودکی و فوتبالش باز می گردد: دوران کودکی خیلی خوبی داشتم. تمام وقتم را در خیابان مشغول فوتبال و تنیس بازی کردن بودم، زیرا ماشین های کمتری بودند. پدر و مادرم اغلب کار می کردند و ما باید خودمان مراقب خودمان می بودیم. همیشه می ...
فقط40 روز فرصت برای رهایی از اعدام
خیلی دور هم هستیم و هفته ای سه بار به خانه شان رفت و آمد داشتم. از دو سال پیش هم با مهسا (یکی از دختران مقتوله) دوست شدم و با هم ارتباط برقرار کردیم. می خواستیم ازدواج کنیم اما وقتی مادرش ماجرا را فهمید به من گفت که اگر مهسا را می خواهم باید با او هم ارتباط نامشروع داشته باشم. از این کار بدم می آمد اما به خاطر مهسا مجبور بودم. تا اینکه روز حادثه تصمیم گرفتم با این درخواست مقتوله مخالفت کنم. وقتی ...
ازدواج نکردن بازیگران از نظر خانم بازیگر روشنک عجمیان
خوبی باشید، چون بعضی آدم ها ذهن بسته ای دارند و صحبت دیگران حتی پدر و مادر را قبول نمی کنند؟ حرف های آنها را می پذیرم، چون به آنها اعتماد کامل دارم. من هیچ وقت دختر سرکشی نبودم و همیشه به والدینم احترام گذاشته و می گذارم. البته هر چه سن آدم بالاتر برود و تجربه هایش در زندگی بیشتر شود، پذیرش و انعطافش هم بیشتر می شود. رابطه بین پدر و مادرم سالم ، عاشقانه و بسیار خوب بود و همین باعث شد که ...
سیره ی ارتباطی امام رضا (ع) از مدینه تا مرو
پرداز حوزه ی ارتباطات، سیره ی ارتباطی امام رضا (علیه السلام) در سفر مدینه تا مرو بررسی شود. مطابق این مدل، چهار ویژگی اصلی ارتباط گر یعنی مهارت ارتباطی، نگرش ها، سطح دانش و موقعیت فرهنگی و اجتماعی فرد، در سیره ی رفتاری ایشان در این سفر قابل مشاهده است. مقدمه در منابع تاریخی، گستره ی تاریخی زندگانی ائمه (علیهم السلام) 260 سال ذکر شده است؛ اما ابعاد وسیع فرهنگی - اجتماعی آن تا قرن ...
همسرم همیشه زمان بازگشت مرا به خانه می پرسید - یک روز سر زده به خانه ام رفتم
بستگانمان بود. او از کمد بیرون آمد و مدعی شد آمده همسرم را که به دلیل مصرف موادمخدر حالش بد شده، به بیمارستان ببرد. متهم به قتل ادامه داد: با دیدن او مطمئن شدم آن دو با هم ارتباط پنهانی دارند و همین مرد او را معتاد کرده است. در همین موقع مرد آشنا از خانه ام فرار کرد. همسرم نیز مدام می گفت مرا دوست ندارد و می خواهد با همان مرد ازدواج کند. در همین موقع لباس هایش را پوشید تا برود که عصبانی شدم و ...
راز 9 ساله قتل مادر توسط پسر فاش شد
؟ تقریباً هفته ای سه بار. آیا می دانستی اگه کسی را بکشی اعدام می شوی؟ نه، فقط فکر می کردم زندانی می شوم. آیا می دانستی خوردن مشروب جرم و ممنوع است؟ نه. چند کلاس درس خوندی؟ دوم دبیرستان بودم که بعد از این ماجرا زندانی شدم و... چند خواهر و برادر هستید؟ دو تا برادر بزرگتر از خودم دارم. پدرم سال های پیش فوت کرده و مادرم هم شرایط جسمی و روحی خوبی ندارد. در این 9 سال که در ...
اطاعت؛ راهی برای دوری از وساوس
آن فرد رفتم، او هم گفت ماشین کجاست و درست بود. من جوان بودم و کنجکاو شدم که بتوانم بفهمم چگونه این مطالب را می گوید. از او پرسیدم: می شود من هم یاد بگیرم؟ گفت: دنبال این مطالب نرو، این ها را جن ها به من می گویند. وقتی به وادی آن ها ورود پیدا کنی، دیگر خروجی ندارد و من هم الآن اسیر هستم. بعد هم به من گفت: من چند تا دوست هندی داشتم و این قضیه را به دست آوردم، امّا وقتی به سراغ این مطالب بروی، از همه ...
یک ماجرای تلخ/ تجاوز جنسی در قالب یک سنت جاهلانه!/ عکس
.... من حتی در مورد سنم دروغ گفتم تا در یک سالن زیبایی و سپس در یک آشپزخانه مشغول به کار شوم. حتی خانه داری هم کردم، اما علیرغم کار زیاد نمی توانستیم خرج مدرسه را دربیاوریم و پس اندازی کنیم. تن دادن به ازدواج اجباری از طریق یکی از خویشاوندانمان در مالاوی متوجه شدم که مردی حاضر است خرج تحصیلاتم را به شرطی که با او ازدواج کنم، بدهد. تازه داشت 16 سالم می شد و اصلا قصد نداشتم که در سن ...
شوهرم با رفتارهایش من را به سمت گناه هل داد
آشنایان از این بابت خوش حال بودند و تحسینم می کردند که به یک قهر طولانی در فامیل پایان داده ام. دو سال گذشت. شوهرم هر موقع به من احساس نیاز پیدا می کرد، چند کلمه ای حرف می زد. خیلی سعی کردم خودم را توی دلش جا بدهم. فایده ای نداشت. می دانستم دوستم دارد. هر چه اراده می کردم برایم می خرید ، اما انتظار داشتم عشق و علاقه اش را به زبان بیاورد، اما غرور بیش از حد به او اجازه نمی داد خودش را ...
داستان زندگی ازهم گسیخته و فرزندان طلاق
وضع خودم می رسیدم احساس شعف می کردم ولی به مرور که از همسرش طلاق گرفت و بچه ها را به من سپرد مشکلات زندگی هم کم کم خودش را نشان داد. دخترانش با من سازگاری نداشتند کارهای شخصی شان را انجام نمی دادند و همیشه به عنوان یک رقیب به من نگاه می کردند. یکی از آنها همان اوایل ازدواج کرد اما الان که هشت سال از آن زمان گذشته طلاق گرفته و دوباره به خانه برگشته است . من هم صاحب دو فرزند هستم. در ...
تفریح جوانان جنوب شهر چیه؟
ام اما ساعت هایی که دانشگاه می آیم همه چیز دست خودم است و برادر و پدرم کاری به کارم ندارند. تفریحم، آرایش و لباس پوشیدنم هم با سلیقه خودم است چون همه اینها را در ساعت هایی که در دانشگاه هستم انجام می دهم و زمانی که برای کنکور درس می خواندم به خاطر شلوغی خانه به کتابخانه محله مان می رفتم و آنجا، هم درس می خواندیم و هم با دوستانم شیطنت می کردیم و کسی کاری به کارمان نداشت! حتی حالا هم ...
آینده بانوان بیلیاردباز ایران روشن است
ورزش را از زمان کودکی شروع می کردم طبیعتاً الان به خیلی جاها رسیده بودم. با این حال از سال 90 بود که قسمت بانوان در فدراسیون بیلیارد راه اندازی شد و تا پیش از آن زمینه فعالیت برای بانوان در آن فراهم نبود. البته از عملکرد خودم در سال هایی که وارد این رشته شدم راضی هستم چون توانستم قدم بزرگی در این رشته بردارم. در حال حاضر مشکل سالن و رقیب تمرینی ندارید؟ چرا، در حال حاضر من نیاز به ساعت ...
عمر دادگر، شهیدی که فرزندش را هم با خود برد
به گوش رسید. چند صدا پشت سر هم من را وادار کرد که بروم آشپزخانه، دیدم مادرم داشت غذا می کشید. صدا را شنیده بود، گفت: یا رسول الله(ص). اولین چیزی که به گوش من رسید این بود که فکر کردم لاستیک های ماشین ترکیده است. رفتم جلو پنجره، نگاه کردم دیدم پدرم جلوی در افتاده، سریع خودم را به او رساندم. مادرم هم بلافاصله آمد تا صحنه را دید بی هوش روی زمین افتاد. به صورت پدرم دست کشیدم. احسن هم داخل ...
اصلاح طلبان حمایت نکنند روحانی ضربه می خورد/ مساله وزارت ارشاد، مساله آقای جنتی نبود / وزارت ارشاد نقطه ...
، تغییر در وزارت ارشاد را مفید نمی دانید؟ من نگران وزارت ارشاد هستم. مساله وزارت ارشاد، مساله آقای علی جنتی نبود بلکه قضیه دو تفکر وبینش بود که در تقابل قرار داشته و دارند. یک تفکر باز انقلابی و منطبق با دیدگاه های حضرت امام (ره)، رهبری و خیلی از بزرگان است و دیدگاه دیگر دیدگاه خشک و متصلب است که با دیدگاه اول کاملا متفاوت است. صاحبان این دیدگاه دوم در زمان امام نمی توانستند خودنمایی و ...
بررسی نظم پیشنهادی جریان توسعه برای بخش اقتصاد(بررسی آثار سوء اصل رقابت در رفاه افراد)
مصرف کننده رخ می دهد؟ مصرف کننده ی ما در نهایت، چون باید همه سطح از این نیاز را پاسخ دهد، هم فکر و هم وقتش مشغول می شود؛ یعنی باید کار بیشتری کند و درآمد بیشتری بدست آورد؛ بنابراین باید وقت بیشتری بگذارد. فکرش هم باید به همین میزان که وقت بیشتری می گذارد، درگیرتر می شود. لذا در کمتر از پنج یا چهار سال که شما مصرفی زندگی کنید تقریباً به آدمی تبدیل می شود که اطلاعاتِ اکومنیک شما ده ها برابر سایر ...
توضیحات چمران درباره پرونده املاک نجومی و حواشی شغل پسرش
.... ژاندارممان کردند و در نهایت ما را به جنوب و بندرعباس فرستادند. بعد من به بوشهر آمدم و تا سال 50 در بوشهر بودم و بعد از اتمام این دوره به تهران بازگشتم. س: با حاج خانوم چطور آشنا شدید؟ کار مشترکی داشتید؟ چمران: کار مشترکی نبود. من هم دوره ای داشتم که او دوستی داشت و هنرمند بود. کارهای سرامیک انجام می داد و استاد سرامیک هم شد. به وسیله این هم دوره با این استاد آشنا شدیم و ...
طرز تهیه ی تنهایی در آشپزخانه ی عشق
شنیدن حرف های او و طرح پرسش در سالن اجتماعات نمایشگاه حاضر بودند و بعد صف طویلی که برای دریافت امضا درست شده بود موقعیت جالبی بود که مشابهش را در ایران نمی بینیم. آشنایی من با کارهای او برمی گردد به سال هایی که شروع کرده بودم به پیگیری و بررسی کارهای نویسندگان ترکیه. نگاه او به مسائل اجتماعی، ایده ها و سبک پرداخت و لحن روایتش را پسندیدم و اولین بار حدود چهار سال پیش داستان بانو را از او ترجمه کردم که ...