سایر منابع:
سایر خبرها
ناصر ملک مطیعی: پایان تلخ یک ستاره ، دیدنی نیست
گرفتند که ما یک خانواده کشاورز هستیم که خیلی دوست داریم شما را ببینیم. صبح با این حال و سن و سال سوار ماشین شدم رفتم، شب رسیدم شام را با آنها خوردم و صبح دوباره برگشتم. خیلی دوست دارم به نحوی جواب خوبی به محبت و اعتماد مردم را بدهم و این برای من خیلی دغدغه است، شاید باید یک فیلم بازی کنم تا با تصویر و حرف جواب این همه سال محبت مردم را بدهم. همیشه هم گفته ام که دلم نخواسته آرتیست خوبی باشم ...
شهید آقاعبداللهی خود را نه مدافع بلکه پناهنده حرم می دانست
شده است او از بهترین افراد بوده، من فقط حقیقت را در مورد این شهید بیان می کنم. من در مجلس شورای اسلامی کارمند بودم و از طریق پدر شهید آقاعبداللهی که رئیسان ما بود آشنایی داشتم اما رفاقت ما از سال 1388 آغاز شد. در بسیج فعالیت زیادی داشتم و در آن سال من شهید آقاعبداللهی را برای جذب در بسیج معرفی کردم و از این طریق رفاقت ما آغاز شد. او وارد سپاه شد، از آنجا که محل کار ما بهم نزدیک بود همیشه همدیگر ...
محکومیت زوج جنایت کار در دادگاه
کارآگاهان گفت: روز حادثه سر کار بودم که همسرم با من تماس گرفت و اصرار کرد به خانه بروم؛ اما زمانی که به خانه رفتم، او حضور نداشت. به تصور اینکه اتفاقی افتاده، چاقویی را از آشپزخانه برداشتم و از خانه بیرون آمدم. همان موقع همسرم مجدد با من تماس گرفت و خواست به پارک چیتگر بروم. زمانی که به پارک رسیدم، همسرم را مشاهده کردم که داخل یک خودرو در حال صحبت کردن با مقتول بود. پس از نزدیک شدن به آنها، همسرم با ...
اتهام متخصص ناباروری کانادایی به باردار کردن بیمارانش با اسپرم خود
که اصلا به پدرش شباهت ندارد. او می گوید: "وقتی کوچک بودم از من می پرسیدند که آیا پدر و مادرم مرا به فرزندی قبول کرده اند؟" اواخر دهه 1980 والدین ربکا برای درمان به کلینیک باروری دکتر باروین رفته بودند. آنها فکر می کردند که ربکا با استفاده از اسپرم دانیل حامله شده، اما بعدا، آزمایش دی.ان.ای نشان داد که ربکا با دانیل هیچ نسبت بیولوژیکی ندارد. ربکا همچنین ...
بازگشت به زندگی در کمپ ترک اعتیاد/امشب ماه را دیدم
تومان از خانواده ام پول می گرفت. معتاد تا خودش نخواهد ترک کند، فایده ندارد که ندارد. مسئولان کمپ هم تأکید می کنند آموزش مهم ترین بخش ترک اعتیاد است: ما روزی 4 ساعت برای بچه ها وقت می گذاریم وگرنه 21 روز خارج شدن سم از بدن هیچ کمکی نمی کند. حمید به سمت قفس پرنده ها می رود. کنار قفس مرغ عشق ها چمباتمه می نشیند. می گوید باورت می شود در همه این روزها که اینجا بودم اینها را ندیده بودم؟ انگار دوباره دارم، زیبایی های زندگی را می بینم. دوباره از نو! روزنامه ایران 9353 ...
تنها حسرت منصور پورحیدری در فوتبال
تیم ملی رفتند. *در آن مقطع شما هم ملی پوش شدید؟ اگر درست بگویم سال 48 یا 49 بود که به تیم ملی دعوت شدم. برادران بیاتی، مربی تیم ملی بودند و من هم 25 یا 26 ساله بودم. تیم ملی هم آن موقع برای خودش کیا و بیایی داشت و بردهای شیرینی به دست می آورد و فوتبال ایران در واقع ابرقدرت فوتبال آسیا بود. اما قبل از اینکه درباره تیم ملی صحبت کنم خاطره ای به یادم آمد که دوست دارم برایتان تعریف ...
با مردی افغان ازدواج کردم/ یک روز که به خانه برگشتم دخترم بسیار رنگ پریده و بی حال بود
امورجنایی تهران گزارش دادند. با هماهنگی قضایی مادر کودک بازداشت و برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شد و به ماموران گفت: من با مردی افغان آشنا شده و ازدواج کردم. او از سه ماه پیش من و دخترم را تنها گذاشت و به افغانستان بازگشت. شب حادثه برادرم در بیمارستان بستری بود. برای مرخص کردن او به بیمارستان رفتم. زمانی که بازگشتم متوجه شدم کودکم به شدت رنگش پریده و بسیار بدحال شده و او را به ...
احداث آرامگاه استاد سبزواری در کش و قوس اختلاف نظر مسئولان
به گزارش سبزوار نیوز حسین ممتحنی مشهور به حمید سبزواری متولد سال 1304 در شهرستان سبزوار که به دلیل سرودن اشعار و سرود انقلابی در دوران پیش از انقلاب اسلامی و پس از آن به پدر شعر انقلاب شهرت یافت در 22 خرداد 1395 در سن 91 سالگی درگذشت و بنا به وصیتش در سبزوار شهر زادگاهش به خاک سپرده شد. در روزهای نخست درگذشت استاد سبزواری مسئولان این شهرستان طی نشست هایی برای برگزاری مراسم درگذشت وی ...
جوان سبزواری 102 بار زیر تیغ جراحی رفت
خونریزی ممکن است تا سه سال همچنان ادامه دار باشد صالحی ادامه داد: این بیماری نه تنها مرا به لحاظ جسمی ناتوان کرد بلکه دخترم نیز قربانی بیماری من شد. در اولین عمل قطع عضو که در بیمارستان امام زمان(عج) در طرقبه شاندیز انجام شد، همراهیانم همسر و دختر چهار ساله ام بودند. زمانی که داخل اتاق عمل بودم عضو قطع شده را برای دفن به همسرم تحویل می دهند و دخترم که در این لحظه شاهد بر اوضاع بوده در ...
داریوش اسدزاده، هنرمند پیشکسوت تئاتر و سینما در گفتگو با روزان : عشق و اشتیاق، ضرورت و پیش نیاز ورود به ...
یا همان نمایش روحوضی بود که به این هنر علاقه مند شدم. از حدود سالهای 1316 یا 1317 بود که با پدرم می رفتم برنامه های سیاه بازی را در تئاتر سعادت تماشا می کردم که در خیابان چراغ برق در خیابان پامنار واقع شده بود. از آنجا بود که با نمایش آشنا شدم. این تئاتر سعادت، یک سالن تابستانی داشت که هنرمندان در آنجا کار می کردند. اما من از سال 1320 وارد هنرپیشگی شدم و کار تئاتر را از سال 1321 شروع کردم. ...
مهندسی که سعادتش را با شهادت معماری کرد
شدیم تا به نیروهای دیگر کمک کنیم. پدر می گوید خیر است و خیلی با هم حرف های پدرانه و پسرانه می زنند و در نهایت می گوید شما که رفتی ان شاء الله حلالت باشد ما که از شما راضی هستیم. امیدوارم سالم پیش ما برگردی. مصطفی در آخرمی گوید دیگر من باز نمی گردم و شما من را نخواهید دید. خدانگهدارتان. چطور با خبر شهادتش روبه رو شدید؟ پدرم در 25 مهر ماه سال 1395 خوابی از مصطفی می بیند و وقتی ...
سه شرط همنشین در کلام امام حسن مجتبی علیه السلام
.... (9) مردی از امام حسن علیه السلام خواست که دوست و همنشین وی باشد، امام علیه السلام سه شرط را برایش مطرح نمود. فرمود: * برحذر باش از این که از من ستایش و تعریف کنی؛ زیرا من نسبت به خودم از تو آگاه ترم. * مرا دروغگو ندانی؛ زیرا دروغگو رأی و عقیده درستی ندارد. * مبادا در برابر من از کسی غیبت کنی. چون آن مرد شرایط دوستی با آن حضرت را دشوار ...
سیره امام حسن(ع) برای ملاقات با خدا
بعد از صلح با معاویه در مسجد در حضور جماعت مسلمانان می فرماید: خداوند آیه تطهیر را درباره ما نازل کرده است؛ رسول خدا، من و برادرم و مادرم و پدرم را نزد خود خواند و همه ما را و خودش را در زیر کساء خیبری قرار داد، کسائی که متعلّق به امّ سلمه بود و این واقعه در اطاق او و در روزی که نوبت او بود اتفّاق افتاد و فرمود: بار پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند، اینان اهل من و عترت من هستند، از آنها هر قسم زشتی ...
قصاص برای قاتل هم کلاسی
جایگاه قرار گرفت و با انکار قتل عمد گفت: مقتول همکلاسی دوران ابتدایی من بود اما آنچنان همدیگر را نمی شناختیم. من به خاطر بیماری کبد پسر دو ساله ام، مدام مجبور بودم در بیمارستان ها باشم و کمتر می توانستم به خانه سر بزنم. روز حادثه پس از خوردن ناهار با موتورم از خانه بیرون آمدم تا به سوپری سر کوچه بروم و سیگار بخرم که همسرم را در ماشین مقتول دیدم. به آنها مشکوک شدم و تعقیب شان کردم. به ...
همراهی چندساعته با مسافران اتوبوس ایدز
شان اطلاع رسانی درباره بیماری ایدز است. خانم فلاحت پیشه درحالی که تراکت ها را داخل کیفش می گذارد، می گوید: متاسفانه درباره ایدز در جامعه ما صحبت نمی شود. خیلی جاها حتی اسمش را هم نمی آورند، درحالی که این بیماری وجود دارد و با پنهان کردنش و پاک کردن صورت مساله، مشکل حل نمی شود. دختر 22 ساله این دبیربازنشسته هم در ادامه حرف های مادرش می گوید: سال گذشته شنیدم اتوبوس ایدز در بعضی ...
سد کمندان بعد از 12 سال به نتیجه نرسیده است
. حالا پسرش هم داماد شده و خانه همان خانه است؛ خانه ای خسته. می گویند برای چه می خواهید بسازید همه جوان های این روستا خانه می خواهند. من به جز این پسر چهار پسر و یک دختر دیگر هم دارم. دو سال دیگر هم نوه ام به دنیا می آِید. چه کنیم در این سال ها نفهمیدیم زندگی مان چطور گذشت. یکی می گوید: اینها تا الان 400 هکتار را که گل زمین ها بوده، خریدند، مانده اطرافش و خانه های ما. آخر هم آب می ریزند زیر خانه ...
تصاویر: هیلاری کلینتون کیست؟
. بسیاری آمریکایی ها اساسا به او اعتماد ندارند. آنچه در پی می آید نگاهی است گذرا به زندگی او. خانه پدری هیلاری کلینتون در پارک ریج، ایالت ایلینوی (عکس سال 2000 گرفته شده) 26 اکتبر 1947، تولد در شیکاگو دوروتی هاول، مادر هیلاری، و هیو رودهم، پدر هیلاری، سال 1942 ازدواج کردند. پنج سال بعد هیلاری به دنیا آمد. مادرش تندمزاج و بسیار محافظه کار بود. پدرش مربی تربیت بدنی افسران ...
پرند؛شهر خودکشی
، دختری که سال گذشته خودش را از بالای ساختمان چهارطبقه به پایین انداخت را می شناسد؟ این دختر را هنوز به یاد دارم. تازه 10 روز بود که به این هنرستان آمده بود که خودش را کشت. چون با پسری ارتباط داشت. خانواده اش به او، اجازه رفتن به مدرسه را نمی دادند. می خواستند تنبیه اش کنند. پیش من آمده بود. خودش گفت که بارها از خانه فرار کرده است. مشکلات رفتاری بسیاری داشت. ارتباط های نادرست. اصلا توانایی نه گفتن ...
شیخ جعفر؛ روحانی انقلابی که انقلابی ماند
المنبر شده بودم. روزی آقایی از من برای سخنرانی در مسجد حجت واقع در خیابان اتابک خیابان خاوران، روبروی پارک فدائیان اسلام (مسکرآباد سابق) دعوت کرد. با خودم گفتم اینجا کسی من را نمی شناسد، دعوت آن ها را قبول می کنم. سر وقت در مسجد حجت حضور یافته و بالای منبر رفتم. حدود نیم ساعت صحبت کرده بودم که ناگهان سر و کلّه مأمورین شهربانی پیدا شد، از منبر پایین آمدم. مرا دستگیر کرده و به پاسگاه هاشم آباد بردند ...
با تمام وجود برای کارآفرین 70 سانتی تعظیم می کنیم
کردم دستگیره درست کردن. اوایل بلد نبودم طرح به کارهایم بدهم؛ کم کم این کار را هم یاد گرفتم. دیگر الان بعد از 20 سال کار هر چه ببینم می توانم ببافم یا بکشم. البته دراین بین پنج سال مجبور شدم کار نکنم. چون مادرم مریض شده بود و پدرم هر چه داشت، فروخت و خرج عمل های مادرم کرد. با هنرم برای پدر و مادرم خانه ساختم 6 سال پیش بهزیستی کارهای فریبا را می بیند و به عنوان هدیه او از آنها ...
دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه و جانباز مدافع حرم :جسمم برگشته روحم آنجاست
های اصلی و عصب های دستش گذشته و مجروحش کرده این امکان را از او سلب کرده است. او که فارغ التحصیل رشته مهندسی کشاورزی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه است با تأکید می گوید: به محض اینکه حس دستم برگردد، دوباره برای دفاع به سوریه خواهم رفت. 28 ساله است و مانند همه 28 ساله هایی که عشق به دفاع از حرم حضرت زینب(س) بی تابشان کرده، بی قرار است و پریشان. خودم را آماده کرده بودم ...
خاطرات استاد قرائتی از مراسم ازدواجش
...> می خواستم در قم برای طلبه ها کلاسی به سبک جدید بگذارم، کسی نبود تبلیغ کند و خودم هم معتقد بودم که این روش کلاسداری برای آنها مفید است. لذا اطلاعیه ای را روی کاغذ نوشتم و چند کپی از آن گرفته و آمدم درب فیضیه تا به دیوار بچسبانم. یکی از اساتید دلش برای من سوخت، با اصرار اطلاعیه را از من گرفت که بچسباند، طلبه ها وقتی آن استاد را دیدند، همه برگه ها را از من گرفتند و پخش کردند. پس از آن ...
خاطرات منتشرنشده از حجت الاسلام شجونی درباره منافقین
عجیب بود. چه طور می شود که دو، سه تا دختر چادری نمازخوان و با حجاب و دعای کمیل خوان، به مدت شش ماه با ده، بیست، سی تا پسر جوان، در یک خانه تیمی زندگی کنند، هم بستر بشوند و برایشان مشکلی هم پیش نیاید؟! اینها این آیه را به خورد این دخترها می دادند که ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن ما می گوییم مواضع زینت را، که بالای گردن و بالای دست ها باشد، نباید جز به شوهرهایشان نشان بدهند؛ اما اینها جور ...
آزار و اذیت وحشیانه دختر نوجوان توسط مرد شیطان صفت - حال این دانش آموز اصلاً خوب نیست
...> با مردی افغان ازدواج کردم/ یک روز که به خانه برگشتم دخترم بسیار رنگ پریده و بی حال بود مرد کثیف مرا به غل و زنجیر کشیده بود و هر روز آزار و اذیتم می کرد / اوبه عنوان مشاور املاک در محل کار می کرد +عکس آزار و اذیت وحشیانه بازیگر معروف زن در اتاق خواب +عکس مهندس جوانی هنگام کار در مترو قیطریه با صحنه تکان دهنده ای رو به رو شد / دستور نبش قبر صادر خواهد شد بعد از کار شیطانی که راننده خبیث با من کرد این بلا به سرم آمد / ای کاش در برابرآن اتفاق سکوت نمی کردم + عکس زمانی که به اتاق هتل برگشتم چیزی در سرویس بهداشتی دیدم که خشکم زد +عکس ...
سواد رسانه و مسئولیت اجتماعی، از مردان شعار تا مردان عمل
شاهد استقبال اولیه ی گسترده ای بودم که البته بعدها مشخص شد برخی صرفا نگاه شعاری به این موضوع داشتند و صد البته عده ای هم برای شکل گیری نهضت سواد رسانه ای حقیقتا از جان و مال و آبروی خود مایه گذاشتند. با توجه به نامگذاری امسال به عنوان سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل، شرط مشارکت در این همایش آن بود که در ابتدای مسیر بدانیم قرار نیست از هیچ نهاد یا شخص حقیقی و حقوقی بابت برگزاری این همایش ...
صبح که بیدارشدم آرامش عجیبی داشتم
شده است. افسرها را هم منتقل کردند و ما سه نفر تنها شدیم. با بچّه ها قرار گذاشتیم روی افرادی که شناخت پیدا کرده ایم، کار کنیم، و این برایمان هدف شده بود. همان طور که قبلاً گفتم، در مورد مسائل ناموسی خیلی نگرانی داشتم. یک شب که خیلی ناراحت بودم، گفتم خدایا، من یک نماز امام زمان(عج) نذر می کنم که اینها نتوانند هیچ مشکلی برایم به وجود بیاورند. تو خودت مرا محفوظ بدار. شبی خواب آقا امام زمان(عج) را دیدم ...
این روحانی برای شهرش برکت آورده است
مزرعه را برای مردم می سازم و خداوند این توفیق را به من داد که کار به اینجا برسد. گفتند این شیخ عقل ندارد! آقای شریفی برای خرید این زمین هرآنچه داشت را وسط گذاشت تا بتواند برای وطنش تلاش کند. او در این باره می گوید: همسر من دخترخاله ام است که تک فرزند بود. همه اموال پدرشان بعد از چندسال به او رسید. پدر من هم مرد متمولی بود و علاوه بر این من در ایام جوانی خیلی کار کرده بودم و ...
راه های نفوذ دشمن ازدیدگاه امام علی (ع) / از تخریب وجهه رهبری تا مذاکره بدون رضایت امام
را به بردگی گرفته، با شایستگان به جنگ برخیزند و فاسقان را همدست خود کنند چیزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله را هم نگران کرده بود؛ همان طور که امیرالمومنین را به شگفتی واداشته بود؛ چیزی مرا شگفت زده نکرد مگر شتافتن مردم به جانب فلان که با او بیعت می کردند.ازمداخله درکار دست نگاه داشتم تا آن که مشاهده نمودم گروهی ازاسلام بازگشته، ومردم رابه نابودکردن دین محمّدصلّی اللّه علیه وآله دعوت می کنند ...
غرق شدن زن غواص در دو زندگی
که او طلاق گرفته است. جواد که هفت سال کوچک تر از زن جوان و حسابی دلباخته شده بود گاهی تا در خانه دنبالش می رفت و سعی می کرد به بهانه های مختلف سر حرف را باز کند، اما آذر اهل چنین روابطی نبود و ترجیح می داد با دریافت مهریه شوهر اولش سرپناهی برای خودش و پسرش آرش فراهم کند. چرا که پسرش حالا دیگر قد کشیده و 14 ساله شده بود. دانشگاه هم که تمام شد، باز هم جواد دست بردار نبود. گاهی از شب تا ...
پرتوئی از انوار نورانی امام حسن مجتبی(ع)/ ماجرای چیدن خرما از درختی خشک در بیابان
السلام پنهان از دیدگان فرزندش به انتظار نشست، تا ببیند فرزندش چگونه آیات را بر مادرش تلاوت می کند. امام حسن علیه السلام به خانه آمد و خواست آیات قرآن را برای مادرش بخواند; ولی زبانش به لکنت افتاد و از گفتار باز ماند و چون مادرش علت را پرسید، گفت: مادر جان! گویا شخصیت بزرگی در این خانه است که شکوه وجودش، مرا از سخن گفتن باز می دارد . شهادت "امام حسن مجتبی(ع)" (50 ق) معاویه که ...