سایر منابع:
سایر خبرها
خودش زندگیت رو قشنگ می کنه
.... پنج ماه پیش که تازه عقد کرده بودیم به من گفت: اولین باری که دیدمت گفتم این همونیه که می خوام. وقتی این حرف را از زبانش شنیدم علاقه ام بهش بیشتر از قبل شد. احساس می کردم من زیباترین دختر روی زمینم که توانستم این طوری همسرم را جذب خودم کنم. لبخندی زدم و ابرویی انداختم. به خودم گفتم باید همیشه همین طوری آرایش داشته باشم تا هیچ وقت از چشمش نیفتم. در را باز کردم و وارد راه پله ها شدم ...
حکم عجیب برای زن شوهر دار در پرونده شوم پارک چیتگر + عکس
هزینه های درمانی فرزندم و مادرم بودم و به همسرم توجهی نمی کردم.آخرین بار ظهر به خانه امدم و بعد از خوردن نهار بیرون رفتم. از سر خیابان سیگار خریدم و بی دلیل دوباره به کوچه مان برگشتم که یکباره همسرم را سوار پراید یک غریبه دیدم. وقتی بیشتر دقت کردم متوجه شدم راننده علی اصغر از هم محله ای هایمان است. من سوار موتورم شدم و آنها را تعقیب کردم تا اینکه به پارک چیتگر رسیدند.من که شوکه شده ...
پسری در 17 سالگی بعداز از ارتباط نامشروع با یک دختر ومادر ،مادر راکشت
مجبور بودم. تا اینکه روز حادثه تصمیم گرفتم با این درخواست مقتوله مخالفت کنم. وقتی به خانه اش رفتم، با هم مشروب خوردیم. سپس او پیشنهاد غیراخلاقی داد که سر همان با هم درگیر شدیم. او روی من پرید. نفسم بند آمده بود. برای نجات خودم، کراواتم را دور گردنش پیچیدم و با فشارش او را کنار زدم. نمی دانستم مرده برای همین سریع از خانه بیرون زدم. همان شب فهمیدم جانش را از دست داده و سه روز بعد به پیشنهاد عمه ام ...
طالبی: برخی داوران فجر تصمیم شان را از قبل گرفتند/ نورایی: سینما ملک خصوصی افراد نیست/ صالحیان: یتیم ...
تمرینات شدم وچندین جلسه از صبح تا شب مشغول گریم در خدمت آقای صالحیان بودم و مدام با آقای طالبی صحبت می کردم چون نقش خاص و عجیبی بود و حال و هوای مختلف و متفاوتی داشت .ایشان خیلی کمک کردند. اقای طالبی دلیل انتخاب آقای نورایی برای حضور در یتیم خانه ایران چه بود؟ آقای نورایی یک سری خصوصیات دارند که من کمتر در بازیگران سینمای ایران سراغ دارم. استایل خوبی دارند، ورزیده هستند هر کار ...
آمریکا عاشق برجام است /زمان مذاکره با تیم مذاکره کننده در ارتباط بودم/ پاره کردن برجام توسط ترامپ یک ...
.... فارس: چقدر معتقد هستید به ادعای برخی دولتی ها، برجام سایه جنگ را از سر ایران دور کرد؟ امیراحمدی : من خودم یکی از افرادی بودم که سال ها قبل فکر می کردم آمریکا به ایران حمله می کند، آن هم درست وقتی که عراق را گرفت و افرادی مانند دیک چنی اعتقاد داشتند به جای عراق باید ایران را می زدیم، اما بعد از آن هرگز اعتقاد نداشتم روی میز آمریکا جنگ با ایران بوده است. سه سال بعد از 11 ...
حکم عجیب برای زن شوهر دار در پرونده شوم پارک چیتگر + عکس
مادر قربانی برای متهمان حکم قصاص خواست. سپس حمید در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من و همسرم با هم اختلاف داشتیم و وقتی پسر دوساله مان به خاطر بیماری فوت شد اختلاف های ما بیشتر شد. مدتی بعد مادرم هم فوت شد و پدرم بیمار بود. به همین خاطر بیشتر وقتها به خانه پدرم می رفتم و فقط شبها به خانه بر می گشتم. در دوسال آخر من مدام درگیر کار و تهیه پول و وام برای هزینه های درمانی فرزندم و مادرم بودم و ...
پدری که 61 سال قبل رفت / ازدواج با دختر روستایی
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز " ، مادر که در آغازین سال های جوانی بدون هیچ دلیلی تنها شده و با نوزادی در آغوش به خانه پدری بازگشته بود، سعی می کرد تا آنجا که می تواند جای خالی پدر را برای تنها دخترش پر کند اما... ازدواج با دختر روستایی عذرا در سال 1334 در تهران به دنیا آمد، اما آن طور که اطرافیانش می گفتند اصلیت پدرش به تاکستان قزوین می رسید. 4 ماهه بود که پدرش، او و مادرش را ...
خاطره ناصر ملک مطیعی از خاکسپاری تختی
بهترین پشتوانه و سرمایه می دانم. تا به امروز خیلی دوست داشتم برای مردم ادای دِین کنم ولی نمی دانم چگونه و چطور! به عنوان مثال یک روز یک خانواده از یزد تماس گرفتند که ما یک خانواده کشاورز هستیم که خیلی دوست داریم شما را ببینیم. صبح با این حال و سن و سال سوار ماشین شدم رفتم، شب رسیدم شام را با آنها خوردم و صبح دوباره برگشتم. خیلی دوست دارم به نحوی جواب خوبی به محبت و اعتماد مردم را بدهم و این برای من خیلی دغدغه است، شاید باید یک فیلم بازی کنم تا با تصویر و حرف جواب این همه سال محبت مردم را بدهم. همیشه هم گفته ام که دلم نخواسته آرتیست خوبی باشم، بلکه دلم می خواسته آدم خوبی باشم. ...
جوان ملایری: قصور پزشکی باعث فلج شدن دو پایم شد
با قیچی بریده و مرا به خانه برد. وی به عدم توانایی درراه رفتن اشاره می کند و می گوید: وقتی مادرم دست وپایم را باز کرد وقتی خواستم روی پاهایم بایستم نتوانستم و پاهایم به هم پیچ خورد برای همین با ویلچر مرا به خانه برگردانند. این همشهری ملایر با اشاره به شش ماه خانه نشینی و دمر خوابیدن بیان می کند: وقتی مادرم مرا باز کرد زخم بستر شدیدی گرفته بودم و دست وپاهایم به دلیل بسته بودن ...
مهندسی که سعادتش را با شهادت معماری کرد
نیروی داوطلبانه راهی شدیم تا به نیروهای دیگر کمک کنیم. پدر می گوید خیر است و خیلی با هم حرف های پدرانه و پسرانه می زنند و در نهایت می گوید شما که رفتی ان شاء الله حلالت باشد ما که از شما راضی هستیم. امیدوارم سالم پیش ما برگردی. مصطفی در آخرمی گوید دیگر من باز نمی گردم و شما من را نخواهید دید. خدانگهدارتان. چطور با خبر شهادتش روبه رو شدید؟ پدرم در 25 مهر ماه سال 1395 خوابی از ...
دختر دبیرستانی با یک صیغه محرمیت بیوه شد / پس از صیغه به خواسته امیر تن دادم
و دیگر جواب تماس من را نمی داد. مدت ها بود که دنبالش بودم تا اینکه توانستم آدرس منزلش را به دست بیاورم وقتی به درمنزلش رفتم مادرش در را باز کرد بعد از اینکه خودم را معرفی کردم، لبش را گزید و دو دستش را بر هم زد و گفت: ای دل غافل تو هم فریب پسر شیاد مرا خورده ای! با شنیدن این حرف، دنیا روی سرم خراب شد، پرسیدم پسرت کجاست؟ خبری از او داری؟ گفت: ساکن یکی از استان های غربی است و ...
زیبا کاری کرد که شوهرم نسبت به من سرد شد/ او و شوهرم در ویلای شمال دستگیرشدند
است با بهنام دوست است. ترسیده بودم و دلم برای خودم و بچه ام می سوخت؛بعد از حدود 15 روز بهنام دنبالم آمد،حرفی به او نزدم بهنام آخر رفته بود سر همان کاری که دوستش معرفی کرده بود؛اما درآمد آنچنانی نداشت. در خانه هیچ گونه رابطه ای با بهنام نداشتم. ساعت کارش نامنظم بود. می دانستم که با زیبا بیرون است اما می ترسیدم حرفی بزنم. به خاطر زندگیم افسوس می خوردم چه فکرهایی می ...
پیشتازی نسبی کلینتون در ساعت صفر برگزاری انتخابات آمریکا
گران دارند فرار می کنند، پزشکان در حال استعفا هستند و مشاغل دارد از بین می رود و کسورات به شدت زیاد شده است. وی ادامه داد: تغییر واقعی به معنای خشک کردن مرداب فساد در واشنگتن است. ما باید سیستم فاسدی را که خودی ها در آن می توانند بدون عواقب، قانون را بشکنند و مقامات دولتی منافع لابی های خاص را فراتر از منافع ملی قرار دهند، درست و مرمت کنیم. اگر ما می خواهیم دوباره آمریکا را با عظمت کنیم، باید این ...
چه کسانی داوطلبانه آزمایش ایدز دادند
...، مشکل حل نمی شود. دختر 22 ساله این دبیربازنشسته هم در ادامه حرف های مادرش می گوید: سال گذشته شنیدم اتوبوس ایدز در بعضی خیابان های تهران حرکت می کند، اما موفق نشدم آن را از نزدیک ببینم. امسال شانس با ما بود که اینجا به طور اتفاقی اتوبوس را ببینیم و مشاوره شویم. کارشناس مشاور موسسه پیام آوران همیاری، البته برای این مادر و دختر که نگران انتقال ویروس HIV هنگام درست کردن ...
کودک فروشی و حراج فرزندان در خیابان های شهر! +تصاویر
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از مجله مهر، تا چند سال پیش گوشه و کنار خیابان با خودکار و کاغذ برگه ای نصب شده بود فروش کلیه فوری ، O+ فروشی و... خیلی ها آخرین راه را برای نجات از مشکلاتشان در فروش کلیه می دیدند. اما حالا تبلیغات مخفی در شهر عوض شده و برخی ها برگه حراج پاره تن خود را در خیابان نصب می کنند. فروش نوزاد یا فروش کودک پدیده ای است که این روزها تکرار می شود. اما این ...
تصمیم دشوار بازمانده حادثه خونین کوچه تیر
اولین بازجویی ها به قتل سه عضو خانواده اش و زخمی کردن دختر 10 ساله اش اقرار کرد. وی درباره انگیزه این حادثه مرگبار گفت: در دوران نوجوانی از بیماری روانی رنج می بردم به طوری که بعضی وقت ها صدایی در گوشم و ز وز می کرد. همان زمان تحت درمان قرار گرفتم تا اینکه با شوهرم آشنا شدم و ازدواج کردم. پس از اینکه اولین فرزندم به دنیا آمد، داروهایم را قطع کردم. دو سال قبل به رفتارهای شوهرم مشکوک شدم تا اینکه ...
جوان سبزواری 102 بار زیر تیغ جراحی رفت
ادامه دار باشد صالحی ادامه داد: این بیماری نه تنها مرا به لحاظ جسمی ناتوان کرد بلکه دخترم نیز قربانی بیماری من شد. در اولین عمل قطع عضو که در بیمارستان امام زمان(عج) در طرقبه شاندیز انجام شد، همراهیانم همسر و دختر چهار ساله ام بودند. زمانی که داخل اتاق عمل بودم عضو قطع شده را برای دفن به همسرم تحویل می دهند و دخترم که در این لحظه شاهد بر اوضاع بوده در نهایت دچار شوک عصبی می شود. هم اکنون ...
حراج فرزندان در خیابان های شهر! / یک عدد بچه به فروش می رسد.فوری
مهریه مجبور است میوه این زندگی ناموفق را حراج کند. حالا بعد از چند ماه دوباره پیگیر آن آگهی و پدر می شویم تا بعدازآن موج خبری پیگیر اوضاع کودک شویم. پدر پشت تلفن این گونه جواب می دهد: فکر می کنید با آن کاری که شما در رسانه ها کردید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ فکر می کنید بچه را فروختم؟! شب و نیمه شب تماس می گرفتند و بدوبیراه می گفتند. همه این ها نقشه همسر سابقم بود تا مرا خراب کند. حتی علیه من شکایت تنظیم ...
تهران تا کربلا با پای پیاده
کیلومتر رفتم. روز اول ازهمه روزها سخت تر بود. اولش به خودم گفتم این چه کاری ست اما در طول مسیر اصلاً این اتفاق نیفتاد. من در این 21 شبی که بیرون خوابیدم حتی از خانه خودم راحت تر بودم. من چادر و کیسه خواب دارم اما اصلاً مردم نمی گذارند که در حسینیه ها بخوابی. از این تعداد شب هم شاید فقط دو یا سه شب را در حسینیه خوابیدم. باقی شب ها را مردم از من با بهترین غذایشان پذیرایی کردند. زمان خستگی از ...
بزرگ مرد تبعیدی
با پرداخت چهل هزار مناتت مرا به پتروسکی برساند و از آنجا از طریق دریا وارد مشهدسر (بابلسر فعلی) شویم. ولی چند ساعتی قبل از حرکت خبر رسید که کمونیست ها دربند را تصرف کرده اند که از این طریق نیز مایوس شدم و چون ناامنی در تفلیس رو به شدت می گذاشت از همان خطی که آمده بودم به سوئیس مراجعت کردم."(2) او به ایران بازگشت و در بسیاری از کارهای حساس سیاسی تجربه کسب کرد . بعد از اتمام دوره ششم مجلس ...
دست بافت
بزنم خط های صورتش را وقتی که غصه می نشیند توی دل مهربانش. مِن و مِن می کند که بگوید برو بخر، اما هر دویمان می دانیم که حتی یک ریال هم برای خرج اضافه نداریم. می گوید: خودم برات می بافم، زود می بافم. می گویم: نمی خواد مامان جان، تو با اون دست درد، خیلی اذیت می شی من که بی لباس نموندم، همینا رو روی هم می پوشم. تازه هنوزم هوا اینقدرا سرد نیست. برمی گردم توی اتاق، حالا به پاییز ملال انگیزم ...
عاشق صیاد بود و در سالروز شهادت او آسمانی شد
بالاخره من هم رفتنی شدم. مراقب خودت و بچه ها باش و تا خبری از من نشده است از شوشتر بیرون نرو. گفتم خیالت راحت. آن کسی که تو را طلبید حتماً مراقب ما هم است. وقتی آقا مجتبی می خواست برای مأموریت مستشاری برود، دو روز از مراسم چهلم مادرم می گذشت. شب جمعه یعنی دو روز قبل از اعزام نگران بودم که حالا چه می شود. قبل از اینکه بخوابم با مادرم درد دل کردم. خوابم برد و در خواب درد دلم را با مادرم تکرار کردم ...
پدرم خوب مردن را آموخت و مادرم خوب زندگی کردن را
را کرد. خانواده اش می گفتند با این همه بچه چرا اجازه می دهی همسرت به جبهه برود، در جواب می گفت: علی راهش را خودش انتخاب کرده است. در ضمن به راه بدی نرفته که مانعش شوم. می خواهد از کشور و دینمان دفاع کند. وقتی که علی برمکی فراهانی به شهادت رسید، رحیمه خانم تنها 30 سال داشت. با هفت بچه قد و نیم قد که باید دست تنها بزرگشان می کرد. خصوصاً آخری را که دو ماه بعد از شهادت پدر دنیا آمده بود. اما او ...
حراج فرزندان در خیابان های شهر +عکس
مهر نوشت: تا چند سال پیش گوشه و کنار خیابان با خودکار و کاغذ برگه ای نصب شده بود فروش کلیه فوری ، O+ فروشی و... خیلی ها آخرین راه را برای نجات از مشکلاتشان در فروش کلیه می دیدند. اما حالا تبلیغات مخفی در شهر عوض شده و برخی ها برگه حراج پاره تن خود را در خیابان نصب می کنند. فروش نوزاد یا فروش کودک پدیده ای است که این روزها تکرار می شود. اما این پدیده اتفاقی جدید و پرتکرار است یا سوژه ای جذاب برای ...
این روحانی، کشاورز نمونه شده است + تصاویر
به گزارش گلستان ما به نقل از به نقل از مهر؛ دستان زحمت کش روحانی روستا حالا گنج بزرگی برای اهالی به ارمغان آورده است. دستانی که برکت را با خودش به روستا آورده است و 10 سال ساکت و آرام بیل زده است و زیر آفتاب سوخته است. حالا همه شاهد زمینی هستند که هیچ وقت تصور چنین روزهای زیبایی برایش نداشتند. حاج علی شریفی روحانی محبوب روستای شیرخوند شهرستان قاین است که در جواب همه آنهایی که از بیکاری ناله می ...
رابطه عاشقانه خانم خبرنگار فرانسوی با یک داعشی! ؛ بخوانید
مخفیانه مسلمان شده بودند و قبلاً با آن ها مصاحبه کرده بودم را برایش تعریف کردم. "صبح ها عادی و مثل همیشه لباس می پوشم. با مادرم خداحافظی می کنم و وقتی از خانه خارج می شوم، چادرم را سر می کنم." ابو بیلل با هرزگی به ملودی نگاه می کرد: "بهت افتخار می کنم. روح بسیار زیبایی داری." ناگهان صدای کلفت چند مرد سکوت را شکست. "حرف نزن. نمی خواهم کسی تو را ببیند یا صدایت را بشنود. تو جواهر من هستی ...
جهانگیر الماسی: در 30 سالگی برای خودم اسباب بازی می خریدم
درباره زندگی اش هم صحبت شدیم. تاکنون مصاحبه های زیادی از شما منتشر شده که در آنها درباره آثارتان توضیح داده اید اما کمتر درباره دوران بچگی و خانواده تان صحبت کرده اید. برایمان از کودکی تان بگویید؟ در تهران خیابان امیریه، کوچه قلعه وزیر، پلاک شماره هفت در یک منزل استیجاری از پدر و مادری که هر دو آذری زبان و اهل زنجان بودند، متولد شدم. پدرم کارمند راه آهن بود و مادرم خانه دار ...
محکومیت زوج جنایت کار در دادگاه
پیش با مراجعه به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ خود را معرفی و اعتراف کرد مقتول را با ضربه چاقو به قتل رسانده است. آرمان در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: روز حادثه سر کار بودم که همسرم با من تماس گرفت و اصرار کرد به خانه بروم؛ اما زمانی که به خانه رفتم، او حضور نداشت. به تصور اینکه اتفاقی افتاده، چاقویی را از آشپزخانه برداشتم و از خانه بیرون آمدم. همان موقع همسرم مجدد با من تماس گرفت و ...
برای بچه های خود امنیت ایجاد کنید
های مادرم در آن زمان بیشتر در مراحل نخست تکوین خود بود و به طور کامل شکل نگرفته بود. آنها موضوع فیلم را پسندیدند زیرا جذابیت های لازم را داشت. ما با قصه ای طرف هستیم که در آن یک دختر جوان مادرش را از دست می دهد و از هم می پاشد و نمی داند چطور با این ماجرا کنار بیاید و این رویداد زندگی او را به هم می ریزد و او را به سمت خشونت و بدعهدی و جنایت سوق می دهد. 3آیا ساختار طراحی شده توسط شما و ...
پدر شهید شد ،مادر مدال را بر گردن دختر آویخت
پدر راسپینا تا مسابقات قهرمانی کشور فرصت زیادی نبود اما او این طور خودش را به سکوی قهرمانی رساند: فقط سه روز زمان مفید برای تمرین داشتم و می خواستم در این فرصت تمام روزهایی که تمرین نکرده بودم و در افت بودم را جبران کنم. حتی نتوانستم در مراسم هفتم پدرم شرکت کنم چراکه او را در ماسال دفن کردند و من اگر می خواستم در آن مراسم هم شرکت کنم دیگر فرصتی برای تمرین باقی نمی ماند. تصمیم گرفتم بمانم در تهران و ...