سایر منابع:
سایر خبرها
عامل جنایت وحشتناک تهران: زمانی که به شوهرم زنگ زدم صدای دختری را شنیدم
شاهد ماجرا بودند به من گفتند اگر خودت را پرت کنی، هیچ اتفاقی برایت نمی افتد، فقط دست و پایت می شکند. اما می خواستم بمیرم. به همین خاطر رفتم داخل خانه که همسایه ها در را شکستند و وارد شدند. شوهرت شما را کتک هم می زد؟بله. آخرین بار طوری مرا در پارکینگ زد که گوشواره ام گم شد. اما من به خانواده ام چیزی نگفتم. زمانی که آنها برای دیدنم آمدند کاری کردم که کبودی صورتم را نبینند. همسرم مدام مست بود و ...
نرگس آبیار: من فیلمساز صلحم نه ضد جنگ!
به گزارش قومس، نرگس آبیار که فیلم جدیدش با نام نفس بر پرده ی سینماهاست، تاکید می کند که برای ساخت فیلم تازه اش سوار بر موج موفقیت شیار 143 نشده و از آنجا که خیلی ها منتظر بودند او یک "شیار" دیگر بسازد سراغ کاری متفاوت رفته است. کارگردان فیلم نفس که در این فیلم تلاش کرده ثابت کند ساخت شیار 143 اتفاقی نبوده است، به بهانه اکران فیلم جدید خود به همراه اصغر نژادایمانی به خبرگزاری ایسنا آمد ...
دکتر حسین فاطمی؛ از بستن سفارت انگلستان تا مبارزه با استبداد
. در اجتماعی که بعد از شکست کودتای 24 مرداد در میدان بهارستان تهران برگزار شده بود. من یک نوجوان 15 ساله بودم که به خاطر علاقه به فعالیت های اجتماعی در میدان بهارستان حضور پیدا کرده بودم و اتفاقا عکسی نیز از آن روز دارم. من شدیدا تحت تاثیر سخنرانی پر شور و احساس و شعار های دکتر فاطمی علیه شاه قرار گرفتم. تا جایی که به خاطر دارم، دکتر فاطمی در طول سخنرانی خود، چیزی برای دربار و شاه باقی نگذاشت ...
از هیچ تا همه چیز
بود که محیط خانه آرام و امن باشد. از همان دوران ابتدایی، علیرضا و محمدجواد در تحصیل موفق بودند و من هفته ای یک یا 2بار به مدرسه می رفتم و پیگیر وضعیت تحصیلی آنها می شدم. وقتی با بچه ها برای خرید به بازار می رفتیم و از من می خواستند تا چیزی برای آنها بخرم همان ساعت این کار را انجام نمی دادم و چندروز بعد خواسته آنها را عملی می کردم و همیشه از عامل تشویق برای تحریک آنها استفاده می کردم؛ مثلا اگر از من ...
پای یک زن درمیان بود!/ دستور بررسی سلامت روانی متهم
شده بودم و هر روز به خاطر زن مورد علاقه اش با هم درگیری داشتیم. نمی دانم چی شد که آن روز دست به چاقو بردم و او را به قتل رساندم. شب قبل جشن تولد برادر زاده ام بود. پس از جشن به خانه برگشتیم. همان شب با هم مشاجره لفظی داشتیم تا اینکه خوابیدیم. ساعت 10 صبح فرزندانم در حال تماشای برنامه کودکان بودند و من هم چایی و صبحانه را آماده کردم و به سراغ شوهرم رفتم تا او را بیدار کنم. چند بار از او خواستم تا ...
اشک های پشیمانی قاتل هفده ساله در دادسرا
آن یک ضربه زندگیش تمام می شود. امروز صبح در اداره آگاهی متوجه شدم که فوت شده و حالا من در برابر اتهام قتل قرار گرفته ام و شنیده ام که مادرم از وقتی متوجه شده دارد دق می کند. بعد از قتل چه کردی؟ به خانه دوستم رفتم تا با او قلیان بکشم. حتی ماجرای درگیری را هم به او نگفتم تا اینکه ناگهان پلیس رسید و من از ترسم به پشت بام فرار کردم تا اینکه گیر افتادم. سابقه داری؟ 2سال پیش به اتهام آزار و اذیت پسری دستگیر شدم و 2 ماه در کانون اصلاح و تربیت زندانی بودم اما پس از بررسی ها مشخص شد که بیگناهم و آزادم کردند. ...
حفظ قرآن سخت نیست همت می خواهد/ حوزه را به دانشگاه ترجیح دادم/ روازنه 6 ساعت مطالعه می کنم
ای مذهبی و شهری معتقد به دین و قرآن متولد شدم. خانواده ام علاقه بسیاری به امور قرآنی داشتند و در تمام برنامه ها و تصمیم گیری ها به دستورات الهی توجه می کردند و همین امر باعث شد که با تشویق آن ها در عرصه حفظ قرآن قدم بگذارم و موفق به حفظ کل قرآن کریم شوم. در خانه ما در کنار قرآن به نماز و حجاب نیز توجه بسیاری می شد و پدرم همیشه سعی می کرد لقمه حلال به خانه بیاورد تا فرزندانی صالح و قرآنی تحویل ...
امروز در جشنواره ی فیلم کوتاه چه خبر است؟
سفید / سیف الله یزدانی / 19 دقیقه / قم یک روز بعد / احسان همتی / 20 دقیقه / تهران آرداک / اسماعیل منصف / 18 دقیقه / اردبیل هومائیتا / فریبا نجفی / 13 دقیقه / شیراز سالن دو ساعت 9- همایش بین المللی فیلم کوتاه (گذشته، حال، آینده) ساعت 15:30- نشست زیبایی شناسی صدا با حضور بهروز شهامت و اجرای امیر سحرخیز ساعت 17:30- بررسی آثار ...
جنگ برای من این طور شروع شد
مادرم می ترسید من به جبهه بروم. یادم می آید مادرم روبه روی مینی بوس روی زمین نشست؛ یعنی اگر می خواهید پسرم را به جبهه ببرید، باید از روی جنازه ام رد شوید! راننده اتوبوس به من گفت: برو پایین بتوانیم برویم، دیر شده. گفتم: از روی مادرم رد شو! می خواهم با شما به جبهه بیایم. بعد از این که آمدم دانشگاه از دسترس مادر دور بودم و توانستم از طریق واحد جنگ و کمیسیون جنگ انجمن اسلامی دانشگاه، به ...
شوهرم شراب خوار و حشیشی و تریاکی بود!
... به آخر خط رسیده بودم. وقتی خواستم خودم را بکشم فکر کردم بچه هایم بعد از من یتیم می شوند و پدر و مادری ندارند به همین دلیل تصمیم گرفتم، ابتدا آنها را بکشم. ابتدا دخترم فاطمه را زدم، بعد سراغ پسرم رفتم و او را هم با چاقو زدم. دختر دیگرم از ترس فرار کرد و به اتاق خواب رفت که به سراغش رفتم. وقتی دو ضربه به او زدم به من گفت مادر من مردم دیگر مرا نزن. فکر کردم او هم مرده است و به پذیرایی آمدم و ...
اظهارات دایی درباره ظریف، فرهادی، روحانی
پای گفت وگو بنشانیم ولی روی قولش با ما ماند و رأس ساعتی که وعده کرده بود، به دفتر ماهنامه آمد و به تمام پرسش ها با متانت و صبورانه پاسخ داد. در این مصاحبه یا بهتر است بگوییم گپ دوستانه حرف هایی زد که شاید تاکنون در هیچ مصاحبه ای بر زبان نیاورده بود. برای عکاسی از آقای گل جهان از او درخواست کردیم که با حضور در مدرسه مجاور دفتر نشریه با بچه ها عکس بگیرد که با اشتیاق پذیرفت. دایی یک بار دیگر نیز در ...
فکر می کردم می خواهد من را بکشد
.... محسن توی اتاق خواب روی تخت خوابیده بود. شب قبل همگی از جشن تولد دختر برادرم به خانه آمده بودیم. من صبحانه را آماده کرده بودم و چند بار بالای سر محسن رفتم تا برای صبحانه بیدارش کنم. اما او مدام می گفت 5 دقیقه دیگه. دفعه آخری که سراغش رفتم و گفت 5 دقیقه دیگر چاقو را از آشپزخانه برداشتم و رفتم بالای سرش. پشتش به من بود. چاقو را در پشتش فرو کردم. از جایش بلند شد و به طرف شوفاژ رفت. به او گفتم ...
همسرم خیانت کرد، من جنایت
. چاقوی دیگری برداشتم و به دستم زدم تا رگش پاره شود و بمیرم که نشد. سمت پنجره رفتم تا خودم را به پایین بیندازم که همسایه ها فریاد زدند خودت را نینداز پایین، دست و پایت می شکند. بعد در را شکستند و وارد خانه شدند. از مرگ بچه ها پشیمانی؟ آنها بچه هایم بودند، جگر گوشه هایم. هیچ مادری دوست ندارد خاری به پای بچه هایش برود. من هم عاشق بچه هایم بودم و از مرگ آنها پشیمانم، اما خیانتی که همسرم کرد، چشمانم را روی عشق مادرانه بست. از مرگ آنها پشیمانم. صدای گریه و التماس هایشان هنوز در گوشم است. ...
داستان 50 سال خودروسازی در ایران
تعجب کرد که در خیابان قزوین چطور یک نفر اتومبیل سازی می کند. شاه درخواست چهارپایه کرد و چای خواست و اصغر هم در برابر او روی چهارپایه ای نشست و با هم گفت و گو کردند. بعد از خروج از غرفه، شاه که از جلوی ما گذشت سری از رضایت تکان داد که یعنی ماجرای اولتیماتوم شش ماهه تمام شد و تو کارت را انجام دادی. فردای نمایشگاه اولین پروانه ساخت کامیون سازی را به قندچی دادیم و به او قول دادیم که در ...
برادرکشی به خاطر ارتباط زشت با زن برادر+عکس
قضاییه درخواست دیه را مطرح کرده است. سپس فاروق در جایگاه ویژه ایستاد و انگیزه ناموسی را برای قتل برادرش مطرح کرد. وی گفت: برادرم از 5سال قبل پشت سر همسرم حرف های نامربوط می زد. او بارها پیش دوستان و بستگان گفته بود که همسر مرا آزار داده است. از این موضوع ناراحت بودم تا اینکه ماجرا را با عمویم در میان گذاشتم. عمویم قول داد با داوود صحبت کند. به همین خاطر صبح من و عمویم مقابل خانه برادرم ...
آرام جعفری: تحصیل در رشته بازیگری را رها کردم
دیپلم ریاضی دارد. برادرم هم مهندس مکانیک است. وقتی خانواده ام متوجه علاقه ام به هنر شدند از پنج سالگی مرا به کلاس های کانون پرورش فکری فرستادند. از اول راهنمایی هم در کنار مدرسه به کلاس بازیگری می رفتم. از 16 سالگی هم در کلاس های زنده یاد سمندریان شرکت کردم و به شکل جدی وارد عرصه بازیگری شدم. جالب است با این که اعضای خانواده تان در رشته ریاضی تحصیل کرده اند، اما مخالف ورود شما به عرصه ...
عاشق صیاد بود و در سالروز شهادت او آسمانی شد
این پول برای خرج مراسمم باشد. چطور از شهادتش اطلاع پیدا کردید؟ روز 23 فروردین ماه ابتدا از طریق خانم یکی از همکاران آقا مجتبی متوجه شهادت ایشان شدم. قرارمان این بود من اولین کسی باشم که خبر شهادت را به من می گویند. اما این خبر همه جا پیچیده بود و تنها من بی خبر بودم. از ساعت یازده و نیم بلاتکلیف بودم تا ساعت دو و نیم عصر. بعد از اینکه مطمئن شدم لحظه ای گریه کردم. بعد رفتم نمازم را ...
عاقبت شوم رابطه پنهانی زن شوهردار با مرد متاهل
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، این مرد که حسن نام دارد ماجرای قتل را توضیح داده است. چطور با مقتول آشنا شدی؟ اولین بار او پیامک داد و نوشت با من تماس بگیر. چون شماره را نمی شناختم پیامک دادم و پرسیدم شما شماره من را از کجا آورده ای؟ بعد از آن مقتول زنگ زد و گفت ببخشید شماره شما شبیه شماره دوستم است و شماره آخر را اشتباه گرفته ام. ارتباط ما از آنجا شروع شد. بعد از مدتی او ...
همسرم را در ماشین یکی از همکلاسی هایم دیدم /آنها را تعقیب کردم
کبد پسر دو ساله ام، مدام مجبور بودم در بیمارستان ها باشم و کمتر می توانستم به خانه سر بزنم. روز حادثه پس از خوردن ناهار با موتورم از خانه بیرون آمدم تا به سوپری سر کوچه بروم و سیگار بخرم که همسرم را در ماشین مقتول دیدم. به آنها مشکوک شدم و تعقیب شان کردم. به پارک چیتگر رفتند. از پشت درخت ها نگاه شان کردم دیدم مقتول همسرم را به زور به سمت خودش می کشد. عصبانی شدم. رفتم جلو. فریاد زدم مگر ...
اخلاقی: پسرم می گوید کِی می آیی که دیگر اردو نروی!/ قول دادن باعث ایجاد استرس می شود
حبیب الله اخلاقی در مورد حضور در مسابقات المپیک 2016 ریو اظهار داشت: من در سن 31 سالگی و برای دومین بار عازم مسابقات المپیک هستم. در آخرین سال های کشتی خود به سر می برم و ان شاءالله بتوانم در پایان دوران فعالیت ورزشی ام عاقبت به خیر شوم. ان شاءالله با مدالی خوش رنگ از ریو برگردم و مردم را شاد کنم. وی ادامه داد: من در سال 75 و زمانی که 11 سال داشتم، کشتی را در اندیمشک خوزستان زیر نظر ...
مادرم می گفت محمد مگر تو پاسدار نیستی؟ چرا به تو کوپن نمی دهند
، دوست داشتم یک روز جایی تنها پیدایت کنم و با چاقو سرت را ببرم. خب... این هم از لطف دوستان بود که چنین ذهنیتی از من ساخته بودند. خود خیرآبادی نشست روبروی من و همه این حرفها را زد. ولی الان تصورش در مورد من کاملا عوض شده. دید که من آن جلادی که سر از تن مردم جدا می کنم نیستم. خب حالا خیلی خیلی به من نزدیک شده و واقعا رابطه خوبی هم داریم. می دانستید که چنین جوی برای شما درست کرده اند و ...
با حسن یزدانی از ریو تا شایعه ازدواج و پول 5 میلیاردی
توانستم با امتیاز عالی تری پیروز شوم ولی نشد. تسنیم: خیلی ها می گویند اگر یک بار دیگر بخواهی با انور گودیف کشتی بگیری، کشتی گیر روسیه ای پیروز می شود... برد و باخت دست خدا است. ما کشتی را می گیریم و حالا روی تشک هر چه پیش بیاید، همان است ولی با شرایطی که من در فینال داشتم، می توانستم بیشتر از اینها امتیاز بگیرم. می دانستم که می توانم. در 3 دقیقه اول به خاطر استراحت پزشکی، 6 پوئن ...
سلام تختی!
ترین کشتی گیر در تاریخ ایران است و بعد از گذشت 40 سال هنوز کسی نتوانسته است به این رکورد دست یابد. او مردی خود ساخته بود که از فقر به فخر و از گمنامی به شهرت و خوشنامی رسید، تا آخرین مسابقه اش برای سربلندی ایران تلاش کرد. تختی خود در مصاحبه ای با کیهان ورزشی پرده از سختی عمیقی که در راه قهرمانی کشیده است برمی دارد: " در سرما و گرما در روی تشکی که حتی حیوانات هم حاضر نمی شدند بر روی آن ...
تراژدی خنده روی لب های تماشاگر
بزرگ از میوه فروشی تا خانه با یک دست بودم. کتاب های دوران کودکی ام آثار مارک تواین و صادق هدایت بود. عاشق سگ ولگرد بودم و بعد از خواندن بوف کور فهمیدم که از کلمه خنزر پنزری خیلی خوشم می آید. اولین شغلی که برای آینده ام انتخاب کردم فضانوردی بود. و یادم هست دوست داشتم بزرگ که شدم قیافه ام شبیه کلارک گیبل شود. بعد نظرم عوض شد و آرزو کردم شبیه آنیل کاپور شوم، و بعد رامبو با بازی استالونه و بعد ...
فاطمی فقط نام یک خیابان نیست
گروه اندیشه - علیرضا صدقی: تاریخ ایران زمین مالامال است از روزهای نیک و بد؛ روزهایی که گاه تا سالیان دراز و دور از خاطر نمی رود و باری بر دوش نسل های متمادی می گذارد. سپیده دم 19 آبان 1333 نیز از این دست روزها است. روزی که صفحه ای دیگر بر جنایت پیشه ها و استبدادیان تاریخ ایران گشوده می شود و اخگری دیگر از یلان این کهنه میهن به زیر می آید و دکتر سیدحسین فاطمی، وزیر امور خارجه دولت ملی مصدق در حال ...
شخصی که در اتاق همسرش دوربین مخفی کار گذاشت
از دوستانم به نام اکرم که شوهر دارد شک کرده بودم بویژه وقتی تماس هایشان با من مرموز بود . وی افزود: دوبار هم آثاری از حضور زن غریبه در اتاق خوابم پیدا کردم از این رو یک روز وقتی باز تماس های مرموز آنها تقریبا همزمان با من برقرار شد و به آنها گفتم به خانه مادرم در لواسان می روم دوربینی در اتاقم جاسازی کردم و به لواسان رفتم روز بعد که برگشتم از دیدن تصویر همخوابی کریم با اکرم همه وجودم ...
ظریف آمریکاشناس نیست/ روحانی عقل کل است
اتمی و فیزیکی ایران را در سازمان ملل ثبت نام کرد که بدانیم صبح چه ساعتی از خانه بیرون می روند و چه زمانی صبحانه می خورند ، این فرد همیشه به دنبال پول خود است، در حالی که بنده استاد دانشگاه هستم، اما پارسی هیچ شغلی ندارد. *روحانی اشتباه کرد که نخواست با شورا کار کند نکته ای که مدنظر دارم این است که آقای روحانی اشتباه کرد که نخواست با شورا کار کند، شورای یک قدرت عظیم بود، بعد ...
حکم عجیب برای زن شوهر دار در پرونده شوم پارک چیتگر
کرد را ندیدم. وقتی علی اصغر روی زمین افتاد همسرم از من خواست تا سوار موتور شوم و فرار کنیم اما من به خاطر علی اصغر تا لحظه آخر کنار او ماندم و با پلیس Police و اروژانس تماس گرفتم. بنا به این گزارش، در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و روز یکشنبه 16 آبانماه حکم را به قصاص و همسرش را به 99ضربه شلاق Whip و 120 ساعت کار اجباری در خانه سالمندان و استحمام آنها محکوم کرد. -------------------------------( منبع : جام جم )------------ ...
قاتل: برادرم تهمت می زد
به گزارش خبرنگار ما، هجدهم آبان ماه سال 93، مأموران پلیس ملارد از قتل مرد جوانی در یکی از محله های شهر با خبر و در محل حاضر شدند. جسد متعلق به مردی 40 ساله تبعه افغان بود که با ضربات چاقو کشته شده بود. همسر مقتول به مأموران گفت: شوهرم از چند سال قبل با برادرش که فاروق نام دارد، اختلاف داشت. شب گذشته فاروق تماس گرفت و قرار شد امروز همراه عمویش که فاتح نام دارد برای حرف زدن درباره اختلافشان به خانه ...
روزی 30 بار مرا آزار و اذیت می کردند+ عکس
دوری بزنیم. پرچم های سرخ رنگ آن مرد 22 ساله تقریبا 10 سال از کارلا بزرگتر بود. طولی نکشید که او رضایت کارلا را جلب کرد. کارلا چند شب قبل از آن روز، کمی دیرتر از معمول به خانه رفت، ولی مادرش در را بر روی او باز نکرد. او می گوید: روز بعد از تماسش، همراه او رفتم. من سه ماه با او زندگی کردم و او در تمام آن مدت با من با مهربانی رفتار کرد. او عاشق من بود، برایم لباس می ...