سایر منابع:
سایر خبرها
از پشتک زدن در کوچه های بیرمنگام تا مرگ در سنجار
را اعلام می کند برای افراد بسیاری این اعلامیه داعش نوعی دست آورد اسرارآمیز در جنگی به ظاهر پایدار و تمام نشدنی بود. اما برای مسلمانانی که تاریخ اسلام را به خوبی می دانند، وزرا و مسئولان سیاست خارجی در تمام دنیا، این اعلامیه یک نوع هشدار و زنگ خطر بود. برخی مسلمانان و به خصوص مسلمانان جوان می خواستند بدانند آیا این مرد هیچ گونه ادعای مذهبی و مشروعی برای رهبری دارد یا او و ...
کولاک فرمانده برای شناسایی پیکر یک شهید
... در عملیات فتح المبین تنها کسی که سرپل ذهاب را رها کرد و به جنوب رفت، من بودم، زیرا سردار صادقی دستور داده بود که نیروها در سرپل ذهاب بمانند. نجفی و صغیری برخلاف میلشان به تبعیت از فرماندهی ماندند، اما من به عملیات رفتم. بعد از عملیات فتح المبین به سر پل ذهاب برگشتم و خاطرات و رخدادهای عملیات را تعریف می کردم. آن ها از این که از عملیات جا مانده بودند، گریه می کردند. شهید نجفی تا ...
ماجرای تلخ خیانت یک زن
در خانه باشد. اتاق ها را جست وجو و وارد اتاق خواب شدم. در کمد را که باز کردم با مردی چمباتمه زده روبه رو شدم که سراسیمه در حالی که کفش هایش ر ا به دست داشت بیرون آمد. او را شناختم. مدام می خواست به من بگوید با زنم رابطه ندارد و می گفت آمده تا او را نزد پزشک ببرد، اما حرف هایش را باور نکردم. او از غفلتم سوءاستفاده کرد و گریخت. همسرم فریاد می زد من به او علاقه دارم کاری با آن مرد نداشته ...
بابک با زنی ارتباط مخفیانه داشت | عکس های آن زن جوان در حافظه گوشی دردسرساز شد
اتاق خبر 24 : ردش را پیدا کردم. به مشهد آمده بود، اما سر بزنگاه از جلوی چشمم فرار Escape کرد . البته همسر موقتش را گیر انداختم و دست به دامان پلیس Police شدم و به کلانتری آمدم. راستش را بخواهید، من راننده یک شرکت هستم. مدتی قبل، در رفت وآمدهایی که به یک کارخانه داشتم، با جوانی آشنا شدم. در آنجا کارگر بود. یک گوشی تلفن همراه دست دوم از او خریدم. یادش رفته بود یک ...
بلایی که ناصر بر سر دوست دخترش در اتاق خواب آورد / وقتی سوسن به خانه مان آمد مادرم درمنزل نبود
تصویر عامل انتحاری انفجار خونین حله را منتشر کرد+ عکس به همسرم مشکوک شدم و سر زده به خانه رفتم / مطمئن بودم کسی در خانه است و حمام را که نگاه کردم ... دختران جوانی که با آرایش غلیظ در بازار به دنبال همسر آینده هستند ! +تصاویر عمل زشت پسر جوان با دختر مورد علاقه اش در یکی از کلاس های دانشکده هنر و معماری تهران تصاویر عجیب حضور یک جن در تعزیه کربلا ...
اسناد کرسنت وحشتناک است
اینجا کجاست؟ این خاطره برای شنبه شب، شب بیست و یکم است. من بیست و یکم پایم در کوی شکست. از او علت سوال را جویا شدم و گفت من کارگر میدان رسالت هستم. از دیشب تا حالا پول گرفتم و من را اینجا آوردند. معلوم شد سازماندهی شده است. به او گفتم چرا چنین کردید و آدرس دادم و از او خواستم به میدان رسالت برگردد. بلد هم نبود. عرضم این است که برخی به جای دانشجو –ممکن است دانشجو هم اشتباه کند همان طور که ...
همسرم را در حال فرار با پسر جوان در خیابان دیدم / زن شیطان صفت ادعا می کرد برای آن ها ایجاد مزاحمت کرده ...
دار با مرد غریبه / یاسمن با زبان بازی مرا خام خود کرد شوخی معنادار رئیس جمهور با دانش آموز نخبه +عکس داعش تصویر عامل انتحاری انفجار خونین حله را منتشر کرد+ عکس به همسرم مشکوک شدم و سر زده به خانه رفتم / مطمئن بودم کسی در خانه است و حمام را که نگاه کردم ... دختران جوانی که با آرایش غلیظ در بازار به دنبال همسر آینده هستند ! +تصاویر عمل زشت پسر جوان با دختر مورد علاقه اش در یکی از کلاس های دانشکده هنر و معماری تهران تصاویر عجیب حضور یک جن در تعزیه کربلا ...
19 سال زندگی مخفیانه بعد از جنایت هولناک
گرفتم مدتی دیگر صبر کنم تا خلوت شود اما دقایقی بعد خوابم برد. نیمه شب پس از بیدار شدن، ماشین را به نزدیکی خانه برادرم برده و پس از شکستن شیشه پنجره، شیلنگ های متصل به کپسول های گاز را به داخل خانه انداختم. بعد هم کبریت را کشیدم که ناگهان همه جا آتش گرفت و خودم نیز دچار سوختگی شدم اما با سختی زیاد موفق به فرار شدم. بعد از این ماجرا به تهران فرار کردم و چون با خانواده ام در ارتباط نبودم ...
100 ساعت با فیدل
هستید و در اثر افتادن، من فکر می کنم، نمی توانید با دست راست کاری بکنید و اسلحه را بگیرید، آیا از این مسئله نگران نیستید؟ - هر قدر که سازمان سیا زیاد به مسئله سوءقصد و این قبیل کارها فکر می کند، من هم در هر شرایطی مسلح هستم و می توانم از اسلحه استفاده کنم. همیشه در اطمینان دارم که در خشاب من 15 تیر موجود است. من در زندگیم زیاد تیراندازی کرده ام و تیرانداز ماهری هم بودم. خوشبختانه، هنوز هم ...
نماز اول وقت از نگاه شهداء
...> پیام متن: لبیک گفتن به ندای خداوند و ترجیح دادن نماز بر دیگر امور روزانه. برادرِ شهیدِ بزرگوار حمزه اباذری نقل می کند: در زمین کشاورزی نزدیک روستا مشغول کار بودیم. می خواستیم هر چه زودتر کار تمام شود تا برگردیم به خانه که ناگهان حمزه دست از کار کشید و به طرف شیر آب رفت. با تعجب به او گفتم: کجا می روی؟ گفت: مگر صدای اذان را نمی شنوی؟ وقت نماز است. گفتم: بیا کار را تمام کنیم، بعد ...
پیشنهاد کثیف مردان عراقی به زن ایرانی در بازار
حضور در بازار ته لنجی ها به سراغ مغازه داران رفت . یکی از آنها گفت: جلوی در مغازه ایستاده بودم که دیدم 4 مرد عراقی به دنبال زن جوانی راه افتاده اند و با زبان عربی باعث مزاحمت زن جوان شده اند ناراحت شدم و وقتی به سمتشان رفتم آنها با دیدن من در میان جمعیت ناپدید شدند. وی افزود: پس از دقایقی صدای درگیری شنیدم و زمانیکه با دیگر همسایه ها از مغازه هایمان خارج شدیم دیدیم که پسر جوانی با 4 مرد ...
جمشید مشایخی: من اما جمشید هستم
کرده بود، از تلویزیون پخش شد و پدرم آن را دید. وقتی به دیدنش رفتم، گفت: پسر دوست نداشتم کار تئاتر بکنی اما این نوع کار را پسندیدم. اولین و آخرین ناسزا پدرم یک تانک اسباب بازی از سوئد آورده بود که نمی شد در تهران نمونه اش را دید. خیلی خاص بود و لوله اش با سنگ فندک کار می کرد. وقتی چهار ساله شدم، مادر این تانک را به من داد. همسایه ای داشتیم که می خواست تانک مرا به مهمان هایش نشان ...
یک لحظه تا اسارت
فکر کردیم مشکلی برات پیش آمده. از دیدنش خوشحال شدم و او را بوسیدم. با دلخوری گفتم: شما که نامردی کردین و منو تنها گذاشتین. پس کجا رفتین یهو؟ لبخندی زد و گفت: وقتی جلوتر رفتم، با دوربین نگاه کردم و دیدم گشت های عراقی آمدند و در سنگر تانکی که جلوتر از سیم خاردار بود، کمین کردند و ما را می بینند. تو که دویدی، عراقی ها دنبال تو آمدند و ما را رها کردند. خیال کردند تو فرماندهی و در حال فرار ...
هیچ یک از مسئولینی که انباشت پول دارند از راه درست نبوده است / اسناد کرسنت وحشتناک است
کرد و از من پرسید اینجا کجاست؟ این خاطره برای شنبه شب، شب بیست و یکم است. من بیست و یکم پایم در کوی شکست. از او علت سوال را جویا شدم و گفت من کارگر میدان رسالت هستم. از دیشب تا حالا پول گرفتم و من را اینجا آوردند. معلوم شد سازماندهی شده است. به او گفتم چرا چنین کردید و آدرس دادم و از او خواستم به میدان رسالت برگردد. بلد هم نبود. عرضم این است که برخی به جای دانشجو –ممکن است دانشجو هم ...
اقدام زشت 3 مرد در شهر آبادان
برویم که در میان راه تصمیم گرفتیم 2 روز در آبادان باشیم و از ماجرای نقشه سرقت بی اطلاع بودم. وی افزود: همراه دوستانم در مغازه موبایل فروشی بودیم که آنها اقدام به خرید 3 گوشی اپل کردند و زمانیکه جلوی در مغازه بودم دیدم چند مرد به سمت ما حمله کردند و با دوستانم درگیر شدند که من بی اطلاع از ماجرا برای جدا کردن آنها وارد مغازه شدم که دیدم دوستانم پا به فرار گذاشتند و من زیر مشت و لگدهای ...
جنایت برای 50 هزار تومان
ام حرف های همیشگی را بیان کرد. از دستش عصبانی شدم، دست به یقه شدیم و به او گفتم تا کی می خواهی به من وعده بدهی، من پولم را می خواهم. در همین حین با مشت به سرش زدم، مشتی که باعث مرگ او شد. دوست قدیمی ام روی زمین افتاده بود. فکر می کردم حالش بد شده، به طرفش رفتم و چند بار صدایش کردم اما بی فایده بود. بی حرکت روی زمین افتاده بود و بدنش سرد بود. ترسیده بودم، به اطراف نگاه کردم، کسی نبود. باید هر چه ...
دوستم افسانه را داخل اتاق برد / زمانی که تصورکردم خواهرم اسیر دوست هوس بازم شده رگ غیرتم به جوش آمد
مرد غریبه بر داشت / لیلا به من ابراز علاقه می کرد و من هم به او وابسته شدم + عکس اگر یک روز جمشید را نمی دیدم کلافه می شدم/ در نبود همسر و فرزندش به خانه او می رفتم با زن جوان در خیابان آشنا شدم / از دیدنش خوشحال شدم و او را به خانه ام دعوت کردم همسرم با زنی خیابانی ارتباط پنهانی داشت / من پیشنهاد بابک را قبول کردم و به عقد پنهانی او درآمدم دوست پسرم ...
همسرم با زنی خیابانی ارتباط پنهانی داشت / من پیشنهاد بابک را قبول کردم و به عقد پنهانی او درآمدم
فرزندش به خانه او می رفتم با زن جوان در خیابان آشنا شدم / از دیدنش خوشحال شدم و او را به خانه ام دعوت کردم همسرم با زنی خیابانی ارتباط پنهانی داشت / من پیشنهاد بابک را قبول کردم و به عقد پنهانی او درآمدم دوست پسرم اعتمادم را جلب کرد و من هم خواسته اش را پذیرفتم / نیما و دوستش مرا به بیابان های اطراف شهر بردند پیشنهاد کثیف مردان عراقی به زن ایرانی در بازار / مردم بازار متوجه نیت شوم این مردان شدند شیفته ظاهر سمانه شدم / یک شب که در کنارش بودم او چیزی از من خواست که بسیار تعجب کردم ...
اگر یک روز جمشید را نمی دیدم کلافه می شدم - در نبود همسر و فرزندش به خانه او می رفتم
اشک می ریخت ادامه داد، این ارتباط حدود 2 سال طول کشید تا این که سه ماه قبل متوجه شدم باردار شده ام آن روز دوست داشتم زمین دهان باز کند و مرا درخود فرو ببرد. نمی دانستم با این آبروریزی بزرگ چه کنم می ترسیدم که دیگران از ارتباط مخفیانه و آشنایی خیابانی من و جمشید مطلع شوند به همین خاطر تصمیم احمقانه دیگری گرفتم و از خانه فرار کردم. اما هنگامی که در جست وجوی مکانی برای زندگی بودم توسط ماموران دستگیر شدم یک عشق دروغین و خیابانی مرا به گرداب فلاکت و نابودی کشاند و اگرچه جمشید هم دستگیر شد اما می خواهم بگویم هیچ ثروتی بالاتر از پاکدامنی نیست. خراسان 110 ...
با زن جوان در خیابان آشنا شدم / از دیدنش خوشحال شدم و او را به خانه ام دعوت کردم
آغاز کردند. افسران پلیس با بررسی دقیق اظهارات مالباخته تلاش کردند حتی کوچک ترین سرنخ نیز از دیدشان پنهان نماند. چند روز بعد از این ماجرا ماموران با تجزیه و تحلیل مدارک موجود به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می داد سارق زنی 30 ساله به نام ناهید است که در خانه ای در حوالی خیابان خاوران مخفی شده است. به این ترتیب با شناسایی دقیق مخفیگاه این زن وی دستگیر شد. این زن در بازجویی های مقدماتی اتهامش ...
عاقبت تلخ دختر فراری که طعمه هوس های شیطانی پسران شد
رتبه ای عالی در دانشگاه قبول شوم، احساس ناامیدی و ترس از آینده در وجودم چند برابر شد من برای فرار از این شرایط و به باوری غلط از طریق یکی از همکلاسی هایم با پسر جوانی آشنا شدم که حرف های دلگرم کننده و قشنگی درباره آینده می زد. این پسر جوان با چرب زبانی مرا به خود وابسته کرد و حدود 5 ماه قبل بود که تشویقم کرد از خانه فرار کنم. او مرا همراه خود به خانه ای برد که لانه ...
روشنی نجات پس از 2 بار رفتن پای دار
و کریم با هم اختلاف مالی داشتند روز حادثه با هم به کارخانه رفتیم تا در این مورد صحبت کنیم. بعد از لحظاتی اردلان سوار ماشین کریم شد و به طرف تهران به راه افتادند. من هم سوار خودروام بودم و پشت سر آنها می رفتم. نزدیک تهران، ناگهان کریم خودرو را نگه داشت و من هم در فاصله چند متری آنها ایستادم. اردلان هراسان از ماشین پیاده شد و سوار ماشین من شد و گفت برویم به طرف استان های شمال غربی کشور. او گفت که به ...
یاسر دستش را روی دستانم گذاشت و... / مقاومتم درهم شکست
پسر دوستش تعریف می کرد و می گفت: به بخت خودت لگد نزن. دیگه کسی بهتر از این پسر رو پیدا نمی کنی! با نارضایتی سر سفره عقد نشستم و وقتی چهره درهم و اخم آلود نامزدم را دیدم یک حسی ته دلم نهیب زد که او هم از روی اجبار راضی به ازدواج با من شده! زندگی مشترکمان را با اخم و اوقات تلخی آغازکردیم. هیچ حرفی برای گفتن نداشتیم. جز سلام و احوالپرسی حرف دیگری بین مان رد و بدل نمی شد. همسرم دیر وقت به خانه ...
پسر هنگام اقدام هولناک با خواهر و مادرش دیوانه بود
جنایی در قتلگاه خواهر خانواده حاضر شدند. پسر خانواده که ماجرای جنایت خانوادگی را به ماموران اطلاع داده بود همان ابتدا هدف تحقیق قرار گرفت و گفت: این ساختمان 3 طبقه خانه پدری ام است که یکی از برادرهایم که شاهرخ 56 ساله است در طبقه دوم و مادرم در طبقه اول ساختمان زندگی می کنند و پدرم نیز در باغی در اطراف تهران جدا از مادرم سکونت دارد. این مرد ادامه داد: در خانه بودم که خواهرم ...
پسر شیطان صفت زمانی که با مادرش در گیر شد او را مورد اذیت و آزار قرار داد
دلباخته اش شدم کار زشت راننده نامرد زیر پل چوبی تهران / چندین رهگذر شاهد ماجرا بودند به آذر زنگ زدم و به خانه اش رفتم/ با هم در خانه بودیم که شوهرش سر رسید زمانی که به خواسته شرم آور یاسر پاسخ منفی دادم او رفتار زشتی با من کرد پسر شیطان صفت زمانی که با مادرش در گیر شد او را مورد اذیت و آزار قرار داد ...
گرسنگی و فقر این زن را مجبور به این کار کرده است+عکس
وحشتناکی رو به رو شدم زمانی که واقعیت تلخی را در مورد دختر 11 ساله مان فهمیدیم دنیا جلوی چشمانم تیره و تار شد تشنه محبت و توجه شوهرم بودم/ از زبان پسر نامحرم جمله دوستت دارم را شنیدم و دلباخته اش شدم کار زشت راننده نامرد زیر پل چوبی تهران / چندین رهگذر شاهد ماجرا بودند به آذر زنگ زدم و به خانه اش رفتم/ با هم در خانه بودیم که شوهرش سر رسید زمانی که به خواسته شرم آور یاسر پاسخ منفی دادم او رفتار زشتی با من کرد پسر شیطان صفت زمانی که با مادرش در گیر شد او را مورد اذیت و آزار قرار داد ...
دعوای پسرخاله ها رنگ خون گرفت/ کشیده شدن مردی روی زمین توسط راننده فراری/ اثبات جنون خواهرکش در دادگاه
. متهم این پرونده پس از بازداشت به بازداشتگاه اداره آگاهی منتقل شده و تحقیقات در رابطه این پرونده ادامه دارد . صحنه ای عجیب در پل چوبی تهران؛ راننده فراری مردی را روی زمین می کشید چند رهگذر که نیمه شب از حوالی پل چوبی تهران می گذشتند با دیدن صحنه تعقیب و گریز عجیبی که بین یک راننده خودرو و مرد میانسالی جریان داشت شوکه شدند.راننده پا روی پدال گاز می فشرد تا فرار کند در ...
دزدی تاجر فرش به خاطر هیجان
روز نو : هیجان دزدی باعث شد تا تاجر 45ساله فرش، دست به کار عجیبی بزند. او با خودرو شخصی اش اقدام به کیف قاپی و سرقت دو تلفن همراه کرد. این مرد میانسال تحت تأثیر یک دزد چینی دست به این سرقت زد تا هیجان، دلهره و استرس را تجربه کند. به گزارش شهروند، دوشنبه شب عابران پیاده و خودروهای عبوری در منطقه پیچ شمیران تهران شاهد صحنه عجیبی بودند. مرد جوانی در وضع بسیار خطرناک از درِ یک 206 ...
با حامد ارتباط پنهانی داشتم / زمانی که او خودش را کنار کشید به سراغ دوستش رفتم
خانه خاله ام رفتم / زمانی که به هوش آمدم با واقعیت وحشتناکی رو به رو شدم زمانی که واقعیت تلخی را در مورد دختر 11 ساله مان فهمیدیم دنیا جلوی چشمانم تیره و تار شد تشنه محبت و توجه شوهرم بودم/ از زبان پسر نامحرم جمله دوستت دارم را شنیدم و دلباخته اش شدم کار زشت راننده نامرد زیر پل چوبی تهران / چندین رهگذر شاهد ماجرا بودند به آذر زنگ زدم و به خانه اش رفتم/ با هم در خانه بودیم که شوهرش سر رسید زمانی که به خواسته شرم آور یاسر پاسخ منفی دادم او رفتار زشتی با من کرد پسر شیطان صفت زمانی که با مادرش در گیر شد او را مورد اذیت و آزار قرار داد ...
اقدام جالب دختر جوان زمانی که متوجه شد داماد درجشن عروسی شرکت نخواهد کرد
راننده نامرد زیر پل چوبی تهران / چندین رهگذر شاهد ماجرا بودند به آذر زنگ زدم و به خانه اش رفتم/ با هم در خانه بودیم که شوهرش سر رسید زمانی که به خواسته شرم آور یاسر پاسخ منفی دادم او رفتار زشتی با من کرد پسر شیطان صفت زمانی که با مادرش در گیر شد او را مورد اذیت و آزار قرار داد ...