سایر منابع:
سایر خبرها
فیلم عروسی ارتباط کثیف تازه داماد با سوسن را بر ملا کرد / با این آبروریزی چگونه به چشمان پدرم نگاه کنم
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، در دوران دبیرستان وقتی سخن از ازدواج به میان می آمد من با قاطعیت به دوستانم می گفتم با کسی ازدواج خواهم کرد که مورد تایید پدر و مادرم باشد. اما نمی دانم چرا وقتی درگیر عشق خیابانی شدم همه چیز را فراموش کردم تا این که زندگی ام در همان شب عروسی از هم پاشید و... دختر 19 ساله در میان های های گریه هایش و در حالی که عنوان می کرد با وجود آن که دیگر زندگی ام ...
همسر شاغل داشتن و این نگرانی ها
به گزارش سرویس اقتصادی "جام نیوز "، در دنیای امروز، ما زن ها به دنبال برابری حقوق مان با مردها هستیم و برای کسب این برابری تلاش های زیادی هم می کنیم اما گاهی اوقات انگار یک زن سنتی با باورهای قدیمی خودش، هنوز در عمق وجودمان زندگی می کند و دستورالعمل هایش را به ما دیکته می کند. مثلا اینکه مرد خانه باید بتواند خرج خانه اش را تامین کند و به عبارت دیگر نان آور خانه مرد است. بر اساس همین ...
مادرم شاهد رفتار زشتم در داخل پراید بود / دلم برای مادرم می سوزد که پاسوزم شد +عکس
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، صبح روز بیست و یکم خرداد ماه سال گذشته بود که دود سیاه رنگی ناشی از آتش سوزی یک خودرو در زمین های زراعی به هوا بلند شد و نظر اهالی روستای دوست آباد، از توابع مشهد، را به خود جلب کرد. در حالی که آتش این سواری زبانه می کشید، اهالی روستا از مرد گرفته تا زن و بچه، به سمت خودرو دویدند تا شاید بتوانند به سرنشینان احتمالی محبوس شده در آن کمک کنند، اما دیگر کار ...
سر زده به اتاق پسر 10 ساله ام رفتم و چیزی که دیدم قابل باور نبود / شوهر بی غیرتم در چشمانم زل زد و گفت ...
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، اشک امانش نمی دهد شکسته وبسته حرف می زند، نفسی کشیده و از ناملایمات زندگی اش می گوید: به شما هم نگم به کی بگم، شب و روزم از تیره و تاری گذشته، 10 ساله کتک می خورم، فحش می شنوم، روح، روان، جسم و جانم داغون شده، ولی فقط به عشق دو فرزندم مانده ام، هنوز شش ماهه حامله بودم مورد شدیدترین ضرباتش قرار گرفتم، همه را دوام آوردم، فقط به خاطر بچه هام، می دونی آقا باید مادر ...
آزار و اذیت دختر دانشجوی تهرانی داخل پراید پارک شده در خیابان خلوت / مرد 39 ساله به اعدام محکوم شد
و می خواهد با من ازدواج کند اما درخواستش را نپذیرفتم تا اینکه فردای همان روز دوباره سر و کله اش پیدا شد و گفت می خواهم برای آخرین بار با تو حرف بزنم من هم فریب خوردم و سوار شدم، چند دقیقه از حرکت خودرو گذشت تا اینکه متوجه شدم او به مسیر دیگری می رود، فریاد کشیدم و گفتم نگه دار می خواهم پیاده شوم اما او اعتنایی نکرد بعد مقابل یک خودروی مشکی ایستاد. مرد غریبه ای از آن بیرون آمد و وارد خودرو شد بعد ...
بازمانده ها سخن می گویند
بودند یا در دسترس نبودند. توی خانه همه گریه می کردیم. بعد هر چه با راه آهن سمنان و دامغان تماس گرفتیم کسی جواب مان را نداد. با ماشین راه افتادیم سمت سمنان. در راه به ما خبر دادند فرهاد در همان کوپه ای بود که آتش گرفته. گفتند خیلی از جسدها سوخته و قابل شناسایی نیست. ما تمام بیمارستان های سمنان و دامغان و فرمانداری ها را زیرپا گذاشتیم اما نبود که نبود. در بیمارستان کوثر به ما گفتند تعدادی از مجروحان ...
مدرس آبگوشت خوب می پزد/ 6 سال پس از طلاق دوباره ازدواج کردم
می شود که همسرش می گوید: کلا دستپخت شان خوب است، البته چند وقت اخیر غذا درست نکرده است. فکر کنم آخرین بار آبگوشت پخت. خود امیرحسین مدرس هم درباره خودش در این گفت و گو می گوید: من کار فنی را اصلا بلد نیستم، ماشین من داخل خیابان خراب شود، همانجا می گذارمش. پنچر هم شود همین کار را انجام می دهم. او در پایان این گفت و گو تاکید می کند: خیلی جاها خوانده ام که امیرحسین قبل از اینکه همسر اولش را طلاق بدهد وارد رابطه دیگری شده است، در صورتی که سال ها بعد از ازدواج اول مان تنها بوده ام. ازدواج اولم 12 سال طول کشید که 6 سال بعد از جدایی ازدواج کردم. ...
باردار بودم و یک شب و قتی سر زده به خانه برگشتم ناصر را با یک زن درصحنه زننده ای دیدم
بزنم و مدام با بردن به مسافرت و خرید کادو مرا مجبور به سکوت می کرد و نداشتن بچه را بهانه ای برای کارهای خلاف ناصر می دانست با صحبت های مادرشوهرم تصمیم گرفتم باردار شوم. در دوران حاملگی ام نیز از کتک کاری های ناصر در امان نبودم تا این که یک شب به همراه پدر و مادر شوهرم به میهمانی رفتیم. اما موقع بازگشت به خانه او را با یک زن در صحنه زننده ای دیدم که دیگر طاقت نیاوردم زیرا های همسرم را با چشمانم می دیدم. آن جا بود که مصمم شدم به خانه پدرم بازگردم..... اخبار زیر را از دست ندهید: ...
مردافغانی به جرم قتل برادرش به اعدام محکوم شد/قاتل:برادرم پشت سر همسرم حرفهای نامربوط می زد
وی درباره این جنایت گفت: برادرم از 5 سال قبل پشت سر همسرم حرف های نامربوط می زد. او بارها پیش دوستان و بستگان گفته بود که به همسرم تعرض کرده است. من که از شنیدن این موضوع ناراحت بودم ماجرا را با عمویم در میان گذاشتم و عمویم قول داد با داوود صحبت کند. به همین خاطر هنگام صبح من و عمویم فتاح به مقابل خانه برادرم رفتیم اما داوود چاقو به دست از خانه بیرون آمد و به محض روبه رو شدن با من ضربه ای به ...
اتفاق تلخ برای زن جوان تنها در اتاق خواب / دارم به آنجا می آیم تا خانه را روی سرت خراب کنم
. تحقیقات حکایت از این داشت که زن جوان بعد از جدایی از همسرش به تنهایی زندگی می کرده و یکی از ساکنان طبقه اول متوجه مرگ او شده است. این فرد به کارآگاهان گفت: از غروب روز گذشته صدای بلند موسیقی از خانه قربانی می شنیدم. تصور کردم مهمان دارد اما این صدا بی وقفه ادامه داشت و قطع نمی شد. حتی شب هم که می خواستم بخوابم باز صدای آهنگ از خانه زن جوان می آمد. برای همین به مقابل آپارتمانش رفتم و در ...
ابهام در سرنوشت زن جوانی که هوویش به اتهام کشتن او زندانی است
به دنبال کشف جسد زن جوان، بازپرس محسن مدیرروستا و تیم تحقیق راهی محل حادثه شدند. نخستین تحقیقات نشان داد از زمان مرگ سهیلا حدود 24 ساعت گذشته و خراشیدگی روی گردن هم نشان می داد او به قتل رسیده است. پیرزن صاحبخانه که موضوع را به پلیس اعلام کرده بود به بازپرس گفت: از عصر دیروز صدای موسیقی از خانه سهیلا به گوش می رسید، چند باری سراغش رفتم اما در را باز نکرد. تا صبح روز بعد همچنان صدای ...
از شکلات های سوغاتی فهمیدیم سوریه است
هست که می رویم تهران اگر نیست صبر کنیم او بیاید و بعد برویم تا او را هم ببینیم.” اینقدر بچه هایم به او علاقه داشتند. وقتی هم به تهران می رفتیم بچه ها اصرار می کردند اول به خانه دایی یدالله برویم. فدای حضرت زینب(س) شد/ از دردهایش هم به کسی چیزی نمی گفت سهیلا قاسم زاده هم از کتوم بودن برادر روایت می کند و اینکه هیچ کس نفهمید او چه وقت و چگونه مجروح شد. زبان گفتن این چیزها را ...
اینجا کسی پاسخگوی مرگ کارتن خواب ها نیست/ جهادی: روحانی تا حالا پایین تر از ونک را هم دیده؟
بر سر دختر بچه سه چهار ساله او؛ آنها را بدرقه کرد. از آقای دکتر پرسیدم بودجه ی کارتان را از کجا می آورید؟ او گفت: شاید باور نکنی ولی از طریق دست دراز کردن و روزدن به این و آن. او می گفت: من عقیده دارم که اینها بر گردن ما دِین دارند. اینها مستضعف هستند. البته چیزی که ما را این وسط دلسرد و اذیت می کند؛ این است که بعضی ها به ما می گویند حالا یک شب به اینها آش دادید؛ خب بعدش چه؟ اینها جمع می شوند؟ بعد از چند لحظه با لحن اعتراضی ادامه داد: آقا من وسعم همین قدر است، شما بیشتر وسعت می رسد؛ بیا در حد وسعت غذا بده یا اصلا برایشان خانه بخر. ...
افشین مقدم: عاشقانه هایی که به سرانجام می رسند
. مثلاً در ترانه منشور ، نمی دانم اگر جای ترانه سرا بودم، از چه ترجیع بندی استفاده می کردم؛ ولی اعتقاد دارم ترجیع بندِ این ترانه از نظر مفهومی، به واقع جانِ کلام این ترانه (با توجه به عنوان منشور ) است؛ ولی از نقطه نظر عاطفی، چندان تأثیرگذار و خاطره انگیز نیست. البته به طور مستقل، این جمله بسیار زیبایی است که به کسی بگوییم: تو همه اسطوره های منی اما در هم نشینی و قرابت معنایی با قبل و بعد خود و در ...
مؤلفه های مفهوم انقلاب اسلامی در رمان های جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان
...، دست از سر مادر من بردارید. یک نفر از حرم سرایتان کم می شود. مردان خندید: چند صباحی بگذار معنی زندگی را بفهمد. حاضرید با مادرم ازدواج کنید؟ چه حرف ها می زنی؟ من اگر از زنی خوشم بیاید لزومی ندارد که حتماً با او ازدواج کنم. من از خیلی زن ها خوشم می آید، پس به قول تو حرم سرا تشکیل بدهم .... جزیره سرگردانی 246 سیاسی فساد طبقه حاکم 7 از پله های بسیاری ...
ماموران ساواک مانع از نماز خواندن آیت الله مرعشی شدند/ از اولین کسانی بودم که در کاظمین خود را به امام ...
دیدار علما و مراجع رفت و به بیت مرحوم ابوی هم آمد، اما از این ملاقات ها طرفی نبست و ناامید به تهران برگشت. او در قم مهمان تولیت آستانه بود و یک روز هم علما و مراجع را برای ناهار دعوت کرد و حضرات به او نکاتی را تذکر دادند که به شاه بگوید. روزی هم که به ملاقات مرحوم ابوی آمد، ایشان هم عده ای از علما، مدرسین و بزرگان را دعوت کرده بودند تا سخنان ایشان به دکتر امینی را بشنوند و خودشان هم حرف هایشان را ...
پاسخ دباغ به پیغام تهدیدآمیز سروش
دوست داری، پایت را از کفش من در بیاور من همسر سروش را می شناسم که چه زن متدین و فداکاری بود و همه عمرش را گذاشت که این آقا در انگلستان تحصیل علم کند! نمی دانست که دارد تحصیل شیطنت می کند، به آن آقا گفتم: از قول من به دکتر سروش بگو پایت را جای بسیار خطرناکی گذاشته ای. به جای اینکه امروز به پسرت برسی و برای او زن بگیری و به دخترت برسی و او را سروسامان بدهی، دنبال هوا و هوس خودت افتاده ای و داری مزد دست ...
کیفرخواست علیه جوانی که هم محلی اش را کشت
، متعلق به مقتول است. هرچند در ابتدا به نظر می رسید مأموران با معمای پیچیده ای روبه رو هستند اما چند روز بعد و درحالی که مأموران همچنان دنبال سر نخی برای دستگیری قاتل بودند، جوانی به نام کاوه به کلانتری مراجعه کرد و گفت شخصی را به قتل رسانده است. او که زمان بازجویی ها به شدت گریه و اظهار پشیمانی می کرد، گفت: من با مقتول آشنایی داشتم اما با هم دوست نبودیم. متأسفانه مسائلی درباره او شنیده بودم که همین امر ...
اندر حکایت مسائل اشتباهی روشنفکران وطنی
سر می دهد،آخر در مملکتی که خود روشنفکر حرف مخالف را نمی پذیرد چگونه می توان دم از آزادی بیان زد،در حالی که مردم درد نابرابری و استبداد را دارند او به فکر کلاه شاپو بر سر آن ها گذاشتن است که ظاهرمملکت را شکیل تر کند،این خط تاریخی روشنفکران ما در طول تاریخ هنوز هم ادامه دارد و ادامه خواهد داشت. تاریخ روشنفکری چهار دهه بعد از انقلاب تداوم همین روند بدفهمی مسئله توسط روشنفکران وطنی ماست، به ...
نیم صفحه اول روزنامه های ورزشی صبح کشور
نظر من بهترین کار اینه شب قبل از بازی که تیم اردو هست موبایل ها از بازیکن ها گرفته بشه تا بعد از بازی ... بهترین روش برای جلوگیری از دیر خوابیدن و حاشیه حداقل تو شب بازی لطفا به گوش مربی برسونید این روش رو استفاده کنه تا بازکن ها روز بازی تمرکز کافی داشته باشن نقل قول تازه کردن لیست نظرات RSS نظرات این ارسال اضافه کردن نظر - توهین به سایر کاربران و نظرات ...
می خواهم به وظایف مادری ام برسم
چه شد که پس ازمدت ها به صحنه تئاتر برگشتید و بازی در نمایش هاروی را پذیرفتید؟ نخستین نمایشی که در آن بازی کردم به سال 77 برمی گردد و با یک وقفه 15 ساله در سال 92 در دومین نمایشم بازی کردم. هاروی سومین نمایشی است که در آن بازی می کنم. مهم ترین موضوعی که سبب شد ایفای نقش در این نمایش را قبول کنم، نقشم و جذابیت آن بود. نقش ویتا و زنانگی این نقش را خیلی دوست دارم. در جلسه اولی هم که با خانم آرام نیا داشتم خیلی راغب بودم که در این نمایش بازی کنم. ظاهرا سال 91 هاروی به کارگردانی ملودی آرام نیا نمایشنامه خوانی شده و بهاره رهنما نقش ویتا را خوانده است. برای پذیرش این نقش با بهاره رهنما هم مشورت کردید؟ خانم رهنما به دلیل مشغله کاری فرصت نکرد که این نقش را بازی کند. اتفاقا با ایشان صحبت کردم و او از مشوق های اصلی من بود تا این نقش را بازی کنم. شما بیشتر در آثار کمدی ایفای نقش می کنید و به جز دو سه اثر مانند زیر نور ماه بازی در آثار غیرکمدی در کارنامه شما به چشم نمی خورد. شما خودتان تمایل دارید در آثار کمدی بازی کنید؟ درست است که بیشتر در آثار کمدی ایفای نقش کرده ام و به صورت پراکنده در کارهای جدی حضور داشته ام، اما تصمیمی برای بازی در آثار صرفا کمدی نداشتم، بلکه خود نقش برایم اهمیت دارد. از سوی دیگر، اصولا در فضای سینما و تلویزیون و تئاتر ما به این صورت است که وقتی شما در یک ژانر برای مثال کمدی جا می افتید، اغلب پیشنهادها برای ایفای نقش در همان ژانر است. ولی فکر می کنم دلیل انتخاب من توسط خانم آرام نیا، کارگردان نمایش هاروی، برای ایفای نقش ویتا، صرف این نبوده که کار کمدی انجام می دهم، بلکه این نقش ریزه کاری های زیادی دارد و صرفا کمدی نیست و خود نمایشنامه هم صرفا کمدی نیست. پس حاضرید در سریال، فیلم یا نمایش جدی هم بازی کنید؟ بله، به شرط این که نمایش نامه یا فیلمنامه خوبی داشته باشد. دوست دارم نقشی که بازی می کنم شخصیت پردازی خوبی داشته باشد. و محبوب ترین نمایشنامه ای که خوانده اید و دوست دارید در آن بازی کنید ...؟ سوال سختی است. اجازه دهید فکر کنم. اگر اجازه بدهید سوال بعدی ام را بپرسم و در پایان به این پرسش برگردیم. نمایشنامه هاروی بیش از 60 سال پیش نوشته شده است. اما در نمایش می بینیم که تأکید زیادی به استفاده از تلفن همراه و فضای مجازی می شود و تنها ویتا و بردارش موبایل ندارند. این تأکید استفاده از فضای مجازی چه دلیلی دارد؟ این پرسش را باید از خود کارگردان بپرسید. ولی فکر می کنم استفاده از تلفن های همراه هوشمند به امروزی شدن کار خیلی کمک می کند و برای مخاطب هم باورپذیر است. از طرف دیگر، همیشه آدم ها در طول تاریخ درگیر یک چیزی بوده اند تا خودشان را سرگرم کنند و از واقعیت های روزانه فرار کنند و شاید کارگردان ترجیح داده است، این فرار از زندگی روزمره را با پناه بردن به زندگی مجازی نشان دهد. بازی در تئاتر سخت تر است یا سینما و تلویزیون؟ به نظرم بین سینما، تلویزیون و تئاتر صفت تفضیلی تر جایگاه چندانی ندارد. در تئاتر اتفاق در لحظه می افتد و بازی شما در آن لحظه دیده می شود و بازیگر در صورت اشتباه فرصت جبران ندارد. همچنین در چند شب متوالی یک نقش را بازی می کنی و به چیزهای جدیدی دست می یابی. اما در سینما وتلویزیون این فرصت دست نمی دهد که با اجرای چندباره یک نقش، همه ظرایف آن را کشف کنی. ازسوی دیگر، اندازه بازی در تئاتر با سینما وتلویزیون تفاوت دارد؛ یعنی بازی در صحنه پررنگ تر و درشت تر از جلوی دوربین است و در صورت انجام این کار، بازی بازیگر جلوی دوربین اغراق آمیز به نظر می رسد. برای شما کدام راحت تر است، تئاتر یا سینما و تلویزیون؟ برای من واقعا فرقی نمی کند. شما پیش تر در حوزه کودک نیز فعال بودید. قصد ندارید به این حوزه برگردید؟ نه متأسفانه، البته یک کودک دارم که مشغول بزرگ کردن او هستم (با خنده) و فعلا کار کودکم این است. ولی امیدوارم روزی بتوانم کار خوبی برای گروه سنی کودک بنویسم. برای این که احساس می کنم آثاری که برای این گروه سنی ساخته می شود آنقدرها جذاب نیستند و کودکان ما به انیمیشن های خارجی پناه می برند که کیفیت بهتری از آثار ما دارند. امیدوارم کارهایی که برای بچه ها ساخته می شود آنقدر جذاب باشد که بچه ها نخواهند فیلم یا سریال گروه سنی بزرگسال ببینند. تا به حال شده از همسرتان، مهراب قاسم خانی بخواهید که نقشی را برای شما بنویسد؟ نه، مهراب خودش می گوید دوست دارد در کارهایی که می نویسد من هم بازی کنم و از آنجا که مهراب قاسم خانی نه به حرف من بلکه ثابت کرده که نویسنده خوبی است، دوست دارم در فیلمنامه هایی که می نویسد حضور داشته باشم. ولی تا به حال نشده از او خواهش کنم نقشی را برای من بنویسد. ولی از زمانی که خدا به ما یک پسر داده، از مهراب خواسته ام در کارهایی که با هم به صورت مشترک حضور داریم، نقش مرا کمتر بنویسد تا بتوانم به وظایف مادری ام بیشتر برسم. و محبوب ترین نمایشنامه و نقشی که دوست دارید در تئاتر بازی کنید؟ اجازه بدهید فکر کنم.... واقعا حضور ذهن ندارم. بنویسید که حضور ذهن ندارد. (با خنده) آرامش در خانواده ویتا در نمایش هاروی، خانمی است که خانواده و روابط خانوادگی اش با برادر و دخترش برایش اهمیت زیادی دارد. در عین حال به عنوان فردی که سن و سالی گذرانده، خیلی به خودش می رسد، ولی تمام دغدغه و نگرانی هایش دختر و برادرش است. او به دنبال راهی برای ارتباط بین این دو نفر به شکل درست است و می خواهد آرامش را در خانواده برقرار کند. کمیل انتظاری ...
بازیگر پیشکسوت: آقای وزیر، مستأجر و بیکارم
قدرت حاضر شدم. برای این نقش سنگ تمام گذاشتم اما بعد از آن ، همه طوفان را فراموش کردند. چرا دیده نشدید؟ به من می گویند که نقش تو کلیشه شده است. کدام کلیشه؟ به آرنولد 70 ساله هنوز نقش سفارش داده می شود. هریسون فورد چند تا ایندیانا جونز بازی کرد؟ آیا مردم خسته شدند؟ استالونه چند تا راکی و رمبو بازی کرد؟ بروس ویلیس چند تا جان سخت بازی کرد؟ آیا برای مردم که خواهان سینمای اکشن هستند ...
خلخالی؛ از پایکوبی در مدرسه رفاه تا کنج عزلت در قم/ شمار احکام اعدامی که صادر کردم، از دستم در رفته است
به زندگی و کارنامه او انداخته و در گزارشی به قلم مرجان توحیدی از کودکی او تا رفت وآمد به خانه امام را روایت کرده است. در بخشی از این گزارش آمده است: محمدصادق صادقی گیوی، معروف به خلخالی با استناد به حکم امام خمینی، احکام اعدام را عموما در مدرسه رفاه و علوی و زندان قصر صادر کرد و به یگانه حاکم شرع دادگاه های انقلاب معروف شد، به تاریخ بیست وچهارم بهمن 57. شاید کمتر بدانند که آن نماد ...
موسیقی 120 فیلم با پنجه هنر این مرد ساخته شد
بارها دیدم که ایشان برای یک قطعه چند اتود می زد و در نهایت بهترین را انتخاب می کرد. به این صورت نبود که مثل بعضی از آهنگسازهای هم نسل ما که اتفاقاٌ تعدادشان هم کم نیست آهنگ رو خیلی سریع بسازد و به هر خواننده ای که شد بدهد. کار کردن و بودن با بابک بیات هر لحظه اش برای من تجربه ای بود که کسب کردم و همیشه خودم را مدیون ایشان می دونم.البته من یک سری دوره آواز کلاسیک را گذرانده بودم و بعد خدمت ...
متولد 65 به روایت نویسنده
جوان ها فاصله دارم. منتهی از 19 سالگی تا 28 سالگی معلم ریاضی دبیرستان بودم و با نسل بعد از خودم تعامل داشتم. فقط هم معلم ریاضی نبودم و خیلی با بچه ها رفیق بودم. الان کلاس های خلاقیت دارم که تعداد زیادی از آن ها بچه های دهه شصت هستند و ارتباط خوبی با هم داریم. جدا از این ، مطالعه و پژوهش بخشی از کار من است و وقتی رمان هم می نوشتم شخصیت زن داستان خیلی با خودم فاصله داشت و اصلا در طیفی بود که من نمی ...
انحراف از دستور زبان معیار
سنت آن را قید توضیحی تلقی می کنند. ب) تعلق جزاء به شرط و نقیضش اصل و غالب در استعمال شرط و جزا این است که چیزی را مشروط کنند بر چیزی دیگر؛ مثل این که گفته شود إن تضرب أضرب ؛ یعنی اگر بزنی، می زنم. در اینجا، زدنِ من مشروط است بر زدن تو؛ بدین معنا که اگر بزنی می زنم؛ و اگر نزنی، نمی زنم. شرط و جزاء عمدتا به این صورتند؛ ولی در مواردی جزاء مشروط می شود بر شرط و نقیض آن. هر گاه چنین ...
همه زن ها چشم های شربت گل را ندارند!
گلالی نور صافی ماجرای شربت گل را خوب به خاطر دارد. اما مثل شربت گل صدها و هزارها زن داریم که به همین مصیبت دچار هستند. شربت گل با فوتویی که از او چاپ شد، توجه جهان را به خود جلب کرد. وقتی رئیس جمهوری به مشکل او رسیدگی می کند بسیارخوب است. اقلاً اگر این زن شربت گل نبود شاید ما هیچ خبر نمی شدیم که این خانم در زندان است. ...
همه فن حریف طهران
تهران نوشته می شود چون اکثر نویسندگان و محققان امروزی به منابع، کتاب ها و سفرنامه ها مراجعه می کنند. جز اینها، جعفر شهری در زندگی شخصی نیز بسیار مؤدب، دوست داشتنی، بی ریا، خوش پوش و مهمان نواز بود. هرسال عید که به دیدنش می رفتم، جمله ای به عنوان عیدی به من می گفت. یک سال گفت: برو کار کن تا خودت آقا و زنت خانوم باشد. سال بعد گفت: به گونه ای زندگی کن که حساب شب مانده اعم از طلب یا بدهی به کسی ...
به دنبال مافیای خرید و فروش کودکان
همین زمستان یک مرد خیلی پول دار اینجا آمد و دنبال دخترش می گشت. می گفت دخترِ معتادم از خانه فرار کرده. بنز داشت و می گفت قبلا رد دخترم را گرفتیم که اینجا می آمد و جنس مصرف می کرد. همین جا آتش روشن کردیم و هر کسی می آمد عکس را نشان می دادیم. سرآخر یک نفر گفت من می شناسمش و توی فلان پاتوق است و قرار شد به بهانه ای دختر را اینجا بیاورد و شیرینی خودش را هم بگیرد. واقعا هم دختر را آورد و پدر و دختر یک ساعت در بغل هم گریه می کردند. ...
عقبه تاریخی مقاومت مردم ایران در برابر غرب را بازخوانی کنیم
نوع اداره جامعه را در آنجا می بینند بلافاصله این حرف ها را تکرار می کنند. سید جمال الدین در مقاطعی خیلی برجسته بر ضد انگلیس و استعمار صحبت می کند و بازگشت به دوران پرقدرت جوامع اسلامی را مطرح می کند هر چند به نظر من در آسیب شناسی او مشکل وجود دارد و خوب نمی تواند آسیب شناسی کند ولی بالاخره این مسئله را مطرح می کند و مدعی این است که می خواهد تز برون رفت جوامع اسلامی را از آن وضعیت در ...