سایر خبرها
غافلگیری برزو ارجمند در سالروز فوت پدرش + عکس
به گزارش جام جم آنلاین ، برزو ارجمند با انتشار عکسی از این اتفاق در اینستگرامش نوشت: زنگ خونه بصدا درامد/کسی نبود/از روی بالکن سرک کشیدیم/دیدیم مهر و عشق آنجاست/ فقط میتونیم بگیم ممنونیم از دوستانی که حتی ندیدیمشان برای تعارف جرعه ای چای داغ در این هوای سرد/ممنون که یادمان بودید
از فضای مجازی دلخورم!
با حضور در سریال دودکش بین عموم مردم به شهرت رسید و در کنار کمدین هایی مانند هومن برق نورد و بهنام تشکر خوش درخشید. در سری دوم سریال دودکش که با نام پادری از تلویزیون به نمایش درآمد نیز حضور داشت. با این بازیگر که به گفته خودش در کنار بازیگری که حرفه اش است، عاشق خانه داری و آشپزی هم هست، درباره زندگی و چگونه کنار آمدن با مشکلات هم صحبت شدیم. از کودکی تان بگویید و این که در چه فضایی بزرگ شدید؟ متولد اهواز و بزرگ شده این شهر هستم. خاطرات زیادی از اهواز دارم، خاطرات دوست داشتنی که هیچ وقت آنها را فراموش نخواهم کرد. ما حیاط بزرگ و پر از درخت و چمن داشتیم. خانه مان بیشتر شبیه باغ بود. کودکی ام را در میان این همه سرسبزی و شادابی گذراندم.... اما تصوری که ما از جنوب داریم، آنقدر سرسبز نیست؟ خوزستان جلگه است، بیابان و صحرا نیست که خشک باشد، اما سبزی خوزستان نوع اش و زمانش با دیگر مناطق کشور فرق دارد. به سرسبزی شمال نیست، اما طبیعتش متفاوت است و دشت شقایق و لاله دارد. نخلستان های خوزستان هم که معروف است. خاکش ید دارد، به همین دلیل سبزی خوردن هایش خیلی خوشمزه است. هوای مرطوب اهواز باعث شده که گیاهان بخوبی در این شهر رشد کنند و هرچه که به سمت آبادان و خرمشهر می رویم، طبیعت خوزستان زیباتر می شود. هوا گرم و مرطوب است، من در چنین جغرافیایی رشد کردم و مسلما این طبیعت و آب و هوا در روحیه من تاثیرگذار بوده. پدرم شرکت نفتی بود، اما بعد به شرکت برق خوزستان منتقل شد، اما عمو و دیگر اعضای فامیل استخدام شرکت نفت بودند. خانه های کارمندان شرکت نفت در منطقه خوب شهر ساخته شده و بسیار زیبا و سرسبز بود. خانه هایمان بیشتر ویلایی بود و باغچه های بزرگی داشتیم، هرچند اکنون بافت خانه سازی اهواز هم مثل دیگر شهرها دستخوش تغییر شده است. این منطقه چه تاثیری در انتخاب های شما و این که بازیگر شوید، داشت؟ اهواز شهری هنری و فرهنگی بود و من از همان بچگی به کتابخوانی و نمایشخوانی علاقه زیادی داشتم. تماشای تئاتر یکی از علاقه مندی هایم بود. یادم هست در کتابخانه پدرم کتابی بود که روایتی شاعرانه از نمایشنامه های شکسپیر بود و من با این که سنم کم بود؛ اما این کتاب را بارها و بارها خواندم و همیشه دوست داشتم به جای شخصیت های این نمایشنامه ها باشم. وقتی جنگ شروع شد، خوزستان بودید؟ بله! ده ساله بودم که جنگ شروع شد و ما از اهواز فرار کرده و به تهران آمدیم، اما پدرم به خاطر شغلش در اهواز ماند. تهران بودیم تا خرمشهر آزاد شد و ما دوباره به اهواز برگشتیم. تجربه دیدن جنگ از نزدیک، تجربه تلخ و وحشتناکی بود. یادم هست در خانه عمویم با بچه ها مشغول بازی بودیم که هواپیماهای عراقی حمله کردند و دیوار صوتی را شکستند ما چنان وحشت زده شده بودیم که نمی دانستیم چه کار باید بکنیم. همه ما از ترس می لرزیدیم. هنوز هم وحشت آن روز همراهم هست. بمب باران ها تا چند روز ادامه پیدا کرد و شرایط زندگی روزبه روز سخت تر شد تا این که مجبور شدیم شهر را ترک کنیم. شما در سن کم جنگ را دیده اید؛ اتفاقی که باعث می شود آدم ها همه داشته های خود را از دست بدهند، این اتفاق چه تاثیری در زندگی شما داشت؟ دوره بسیار سختی بود، چنان که سخت تر از آن را نمی توان تصور کرد. ما بعد از آزادسازی خرمشهر به اهواز برگشتیم، اما شهر خراب شده بود و مدام در معرض حمله هوایی و تهدید بود. ما که قبل از جنگ در اوج آسایش و آرامش زندگی می کردیم، در دوران جنگ با کمترین امکانات زندگی کردیم. همیشه مضطرب بودیم؛ چون هر لحظه امکان داشت که عراقی ها حمله کنند. در همان دوسالی که تهران بودیم هم خیلی سخت بود! از خانه ای بزرگ و یلایی به یک آپارتمان کوچک در تهران آمده بودیم و در مدرسه به ما می گفتند جنگ زده! ما که در شهرمان برای خودمان بروبیایی داشتیم، خیلی سخت بود که به چشم جنگ زده نگاهمان کنند. سال ها از آن جنگ گذشته است، اما هنوز هم استرس آن روزها همراهم است، هرچند خیلی خودم را مدیریت می کنم که زندگی ام تحت شعاع روزها و اتفاقات جنگ قرار نگیرد. بعضی وقت ها هم با خودم می گویم حتما خیریتی بوده که ما آن همه سختی را تحمل کنیم. جنگ باعث شد تا نگاهم به زندگی و اتفاقاتی که برایم رخ می دهد، بسیار عمیق تر شود. و اتفاقات سخت باعث می شود آدم ها صبورتر شوند؟ بله و من بسیار صبور شدم تا جایی که بعضی اوقات فکر می کنم صبرم بیش از اندازه است و این خوب نیست. هر چیزی اندازه ای دارد، حتی صبوری! در روابط اجتماعی، خانوادگی، کاری و... صبر خیلی خوب است، اما الان به این نتیجه رسیده ام که در کنار صبر و تحمل باید جرات این را هم داشته باشی که وقتی لازم است و شرایط ایجاب می کند، حرفت را بگویی و از حقت دفاع کنی، البته بدون عصبانیت و خشم. معتقدم همان گونه که باید مراقب حق الناس باشیم، باید مراقب حق خودمان هم باشیم. و برای رسیدن به این دیدگاه و رفتار باید مهارت های فردی را در خودمان تق ...
نقش مهم مرحوم ایرج بسطامی در سریال"معمای شاه"!
او در باره سکانس خروج فرح پهلوی از ایران گفته است: ما تصاویر فرح دیبا را روز خروجش از ایران بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که برای رسیدن به این تصاویر بهتر است تا صبح روی صورتم بخوابم تا خون در صورتم جمع شود و ورم کند. این کار را انجام دادم، شب بسختی خوابیدم و صبح وقتی گریم شدم، دیدیم که هنوز جوابگو نیست و تصویر درست شکل نمی گیرد. بعد مرا به خانه فرستادند و گفتند که سعی کنم امشب ...
نامزد دیرینه فرح پهلوی را بیشتر بشناسید
پخش مجدد سریال معمای شاه حال و هوای روزهای نه چندان دور سرزمینمان را با افراد موثر در آن زمان روایت می کند. جریان این داستان مدتی است که به حضور شخصیتی به نام "کریم پاشا بهادری" رسیده است، فردی که سیروس اسنقی بازی نقش وی را عهده دار شده است. کریم پاشا یکی از دوستان فرح پهلوی بود که در فرانسه با وی آشنا شد. وی متولد سال 1305 در تبریز است و تحصیلات تکمیلی خود را در آمریکا و تا ...
تعابیر کیهان در مورد احمد شاملو؛ مبتذل، جاسوس نازی ها و معتاد!
دوران طاغوت بود! نویسنده فیلمنامه مبتذلی مانند اول هیکل و داغ ننگ و فرار از حقیقت که خود نیز در آن به ایفای نقش پرداخت، آن روی دیگر سکه سوپر روشنفکری احمد شاملو را نشان می دهد. احمد شاملو تا حدی در نوکری مراکز قدرت رژیم شاه پیش رفته بود که حتی انتشار فیلم دست بوسی فرح نیز نشان نداد که فرح پهلوی تا چه حد او را دوست داشت تا حدی که وی را برای درمان و ترک اعتیادش به خارج از کشور اعزام کرد. ...
من فرح نیستم+ عکس
.... ظاهراً قبل از من چند نفر دیگر هم تست گریم داده بودند، ولی هیچ کدام آنطور که می خواستند نبود. به طور کلی در سریال معمای شاه سه گریم محمدرضا شاه ، فرح دیبا و امام خمینی (ره) خیلی برایشان مهم بود و به همین خاطر هم گریم های 10 تا 12 ساعت انجام می دادند. عزیزی در پاسخ به اینکه برای ایفای نقش فرح دیبا چقدر کتاب مطالعه کرده است، گفت: با وجود اینکه تاریخ را به واقع قبول نمی کنم و تصور نمی ...
برای بازی در نقش فرح تردید داشتم
در مصاحبه ای گفته بودید یک بار که برای بازدید از پشت صحنه مجموعه تبریز در مه رفته بودید، آقای ورزی نوع لباس پوشیدنتان را دیدند و همانجا شما را برای بازی در نقش فرح دیبا انتخاب کردند. تا قبل از این ماجرا کسی متوجه شباهت شما با این شخصیت شده بود؟ واکنش خودتان چه بود؟ بیش از هر چیز تعجب کردم. فکر می کنم چهره واقعی ام ممکن است فقط در برخی زوایای محدود شباهت هایی را با چهره فرح داشته باشد. در کل من خیلی هم شبیه او نیستم. فرم صورت هایمان متفاوت است. وی بینی ای پر و کوتاه دارد و در عوض بینی من بلند و کشیده است یا صورتش گردتر است و فاصله چشم ها تا ابروهایمان هم با هم تفاوت دارد. با این حال مدل سیاه بودن چشم هایمان یا برقی که در آن هست، با هم شباهت دارد و لذا شباهت هایمان فقط در برخی جزئیات است. نمی دانم آقای ورزی در آن نگاه چه چیزی را در من دیدند که متوجه این شباهت شدند، اما بعد از این که گریم شدم و چهره پردازی روی صورتم انجام گرفت، خودم هم واقعا تعجب کردم و از این همه شباهت به حیرت آمدم! در همه مجموعه های تاریخی تا پیش از این گرچه بیشتر ایفاگر نقش شخصیت های واقعی بودید، اما هیچ کدامشان اهمیت و حساسیت نقش فرح را نداشتند. به هر حال این شخصیت هنوز در قید حیات است و رویدادهای زمان و خیلی هم از حافظه مردم و بخشی از تماشاچیان سریال دور نیست. این موضوع سختی ایفای نقش را برایتان دوچندان نمی کرد؟ برای بازی در این نقش اضطراب نداشتید؟ اتفاقا چرا. من در سال های مشروطه در نقش عزت الدوله، زن امیرکبیر بودم و در تبریز در مه هم شخصیت مریم شیرازی را که رئیس حرمسرای فتحعلی شاه بود، ایفا می کردم. هر دوی این نقش ها را خیلی دوست داشتم. برای بازی در نقش فرح تا پیش از امضای قرارداد واقعا تردید داشتم، اما بعد از این که قرارداد را بستم و همه چیز نهایی شد دیگر جایی برای پشیمانی نمی دیدم. فقط نهایت تلاش و توانم را به کار بردم تا این شخصیت را بدرستی ایفا کنم و از تصویری که در اذهان است به دور نباشم. سراغ فیلم ها و تصاویر مستند موجود از فرح دیبا هم رفتید؟ بله. فرح تنها همسر شاه است که از او اینقدر فیلم و مصاحبه مستند وجود دارد و آقای ورزی این منابع را برای مشاهده و تحقیق در اختیارم گذاشتند. جالب این که در جریان این تحقیق ها خودم هم با تاریخ معاصر ایران بیشتر آشنا شدم و آگاهی ام بالاتر رفت. خودتان با کدام بخش از زندگی و شخصیت فرح ارتباط بیشتری برقرار کردید و برایتان تاثیرگذار بود؟ بازی در قسمت های مربوط به خروج از ایران واقعا برایم سخت بود و اذیت شدم. اصولا بازیگری هستم که خیلی با نقش هایم یکی می شوم. برای بازی در این سکانس هم در قالب فرح فرورفتم؛ خودم را زنی دیدم که باید کشورش را برای همیشه ترک کند، آینده اش نامعلوم است و حتی مشخص نیست خودش، همسر و فرزندانش بتوانند کشور را ترک کنند یا خیر. این صحنه از تلویزیون هم زیاد تکرار شده و اگر دقت کنید فرح برخلاف غرور همیشگی اش کاملا ناراحت است، صورتش بشدت ورم کرده و نشان از خستگی او دارد. گریم شما هر بار چقدر طول می کشید؟ قطعا طراحی این چهره کار آسانی نبوده است. بله، هر مرتبه فقط چیزی نزدیک به سه ساعت طول می کشید تا آرایش و سایه چشم هایم انجام شود! هر روز صبح به طور همزمان دست چند نفر روی صورتم بود، یکی موهایم را می کشید، یکی بینی ام را می چسباند و... تکرار همه این شرایط در هر روز واقعا می تواند آدم را دیوانه کند، اما به هر حال من بازیگرم و وقتی قراردادی را امضا می کنم، باید به همه سختی هایش هم تن دهم. به خودم یادآوری می کردم که این شرایط روزی آرزویم بوده است و حالا جایی برای شکایت کردن نیست، چون تحمل این شرایط وظیفه ام بود. در کنار گریم، لباس های خاصی هم داشتید؛ راه رفتن و بازی با این لباس های مجلل دشواری هایی هم دارد. خوب شد گفتید. اجازه بدهید به خاطره ای اشاره کنم. به تقلید از لباس های فرح، دامن مشکی رنگ و راسته ای را برایم دوخته بودند که به دلیل رنگی که داشت، با بسیاری از لباس ها سِت می شد و لذا این دامن را در صحنه های بسیاری می پوشیدم. در کنارش چون فرح از من قدبلندتر است، کفش ویژه ای هم با پاشنه ای از جنس تخته برایم درست کرده بودند که باید از اول صبح می پوشیدم و همراه با آن لباس ها در صحنه این طرف و آن طرف می رفتم و غذایم را می خوردم و در واقع فقط لباس ملکه ها را داشتم و بقیه کارهایم را باید خودم انجام می دادم. یک بار از قضا قدمم را اشتباه برداشتم و از آنجا که دامنم تنگ بود، به هوا پرتاب شدم و واقعا برای یک لحظه در آسمان پرواز کردم! قصه های اینچنینی برایم در پشت صحنه زیاد اتفاق افتاد و یک بار هم می خواستند لباسم را بر تنم اتو کنند که پوستم سوخت. گویا در ابتدای بازی در این نقش دچار بازخوردهای عجیبی از جانب برخی کاربران فضای مجازی هم شده بودید. دلیل این قضیه چه بود؟ واقعا نمی دانم. این اتفاقات مربوط به زمانی بود که من تازه قراردادم را بسته بودم و ناگهان مورد هجمه ای بی سابقه قرار گرفتم. کاربرانی می آمدند و بدون این که هنوز بدانند نقش آفرینی من در این مجموعه چیست، برایم نظرات توهین آمیزی می گذاشتند. یکی گفته ب ...
ترزا می ؛ عجوزه صهیونیست و تجسم واقعی ذات استعمار
های دولتی به اقشار ضعیف جامعه، میلیون ها بریتانیایی را به خاک فقر نشاند. اوج مشت آهنین او وقتی بود که برای از بین بردن قدرت سندیکاها و اتحادیه های کارگری، برای جمع کردن اعتراضات معدنکاران، بدون کم ترین انعطافی به زور متوسل شد و به شدت آن ها را سرکوب کرد. embed" در زمینه سیاست خارجی هم او دست در دست رونالد ریگن، رییس جمهور وقت آمریکا که به دنبال هزمونی آمریکا در جهان بود، برای پیشبرد ...
سندی با ارزش در باره چند بنای تاریخی یزد در قرن دوازدهم هجری
ارباب هوش رسانند، اعنی شاه خورشید افسر، ناهید ساغر، مشتری منظر، کیوان چاکر، مریخ لشکر، عطارد دفتر، قمر سپر، هلال خنجر، صاحب السیف القضیب، و السنان الخضیب، السلطان بن السلطان بن السلطان، والخاقان بن الخاقان بن الخاقان، زیب افزای مسند خسروی شاه سلیمان الصفوی الموسوی الحسینی، لمنشیه خسرو عادل که حصن ملک و دین شمشیر اوست /موج طوفان جوهر شمشیر عالمگیر اوست چون نجاد پاکش از ذرّیه ی ...
شکوه یک زندگی در چشم دوربین
به گزارش جام جم آنلاین روابط عمومی؛ سریال تلویزیونی شکوه یک زندگی با حضور بازیگرانی چون بیتا سحرخیز و نازنین فراهانی، تولید خود را با سفری از جنوب به شمال کشور آغاز کرد. بیتا سحرخیز در نقش (نارگل) به همراه نازنین فراهانی در نقش (حلما) در روستای غریب محله شهرستان بهشهر استان مازندران روز شنبه مورخ بیستم آذر ماه مقابل دوربین رفتند. در خلاصه داستان این قسمت های آمده است؛ نارگل که برای جستجو و پیدا کردن همسر مفقودالاثرش از شمال کشور راهی جنوب و مناطق جنگی و بیمارستانهای مرزی شده بود، در رختشوی خانه ای مردمی که با کمک و حضور زنان برای شستشوی لباسهای رزمنده ها اداره می شود، حلما را با خود از جنوب به روستایی در شمال و محل زندگی اش است، می آورد. همچنین حلما زنی است که در بمب باران های مناطق مسکونی هشت سال دفاع مقدس همه خانواده خود را به یکجا از دست داده است. گفتنی است؛ مجموعه تلویزیونی شکوه یک زندگی کاری از گروه فیلم و سریال شبکه دو سیما، برای تولید در پاییز و زمستان 95، در 15 قسمت 45 دقیقه ای، با انتخاب بازیگرانی چون؛ بیتا سحر خیز، نازنین فراهانی، عبدالرضا اکبری، مریم کاظمی، حسام محمودی، مزدک رستمی، سوگل طهماسبی، کوروش سلیمانی، الهام جعفرنژاد، طوفان مهردادیان، مینا نوروزی فر، ساقی زینتی، مهری آل آقا و تعدادی دیگر بازیگران استانی مازندران مقابل دوربین می رود. مسئله شکوه یک زندگی در تکریم همسران شهدا وجاوید الاثرهایی است که با استقامت وامیدواری برای رسیدن خبر و نشانه ای از عزیزانشان ، سالها به تنهایی بار زندگی خود وفرزندانشان را به دوش کشیدند و شکوهِ یک زندگی را به نمایش گذاشتند. در خلاصه داستان این مجموعه آمده است: یحیی معلم جوان روستا ، به عنوان نیروی داوطلب و مردمی ، به جبهه های جنگ اعزام میشود ، نارگل همسرجوانش که باردار است به همراه دوکودک خردسالش چشم انتظار بازگشت یحیی است که خبرهای مختلفی به نارگل می رسد، از شهادت تا مجروح شدن ودرنهایت خبرمفقود الاثر شدن یحیی...... نارگل اما روایت دیگری برای خود دارد. روایتی با طعم امید ازشهادت ، اسارت، مجروح شدن و سرانجام ... عوامل اصلی مجموعه تلویزیونی عبارتند از: نویسنده فیلمنامه اولیه : شعله شریعتی، نویسنده فیلمنامه نهایی : مرجان اشرفی زاده، تهیه کننده : امیرعباس کنی، کارگردان : رضا بهشتی، مجری طرح : مسعودانتظاری، دستیاریکم و مدیر برنامه ریزی : بهرام ملکی علوی، دستیار کارگردان : محمد عزیزی، طراح صحنه و لباس : علی مربی، طراح چهره پردازی : مهرداد قلی پور، مدیر صدابردار ی : عبدالرضا حیدری، مدیرتصویربرداری : عبدالله عبدی نسب، مدیر تولید : محمد ریحان صفت، تدوین : سینا گنجوی، ساخت موسیقی: امیر رجبی. ...
خندیدن زندگی را زیبا می کند
صادق عبداللهی نویسنده و گوینده قدیمی صدا و سیماست. او یکی از نویسندگان قدیمی مطبوعات ایران نیز هست. با صادق عبداللهی همصحبت شدیم تا برایمان از تاثیر خنده و شاد بودن در زندگی بگوید. از خودتان برایمان بگویید و این که چگونه شد نویسندگی را به عنوان حرفه انتخاب کردید؟ 67 ساله هستم. در خانواده ای مذهبی در محله خواجه نظام الملک تهران به دنیا آمدم. محله مان امکانات زیادی نداشت و مثلا وسیله بازی ما در کودکی و نوجوانی شنا کردن در جوی آب بود! از کلاس هشتم دبیرستان نوشتن را به صورت جدی آغاز کردم. با مجله های مختلف در ارتباط بودم تا این که با زنده یاد حسین الهامی آشنا شدم که آن زمان سردبیر بخش داستان مجله روشن بود. از آن به بعد ارتباطم با مجله ها بیشتر شد و توانستم با مجله جوانان که آن زمان پرتیراژترین مجله ایران بود و 400 هزار تیراژ داشت همکاری کنم. نوشته هایم بیشتر جدی بود اما زنده یاد سبکتکین که تاریخی نویس مجله بودند به من گفتند که بهتر است طنز بنویسم. مجذوب این پیشنهاد شدم و شروع کردم به طنزنویسی برای مجلات. آخرین نوشته طنزم در مجله کاریکاتور چاپ شد که قرار بود جایگزین مجله توفیق شود که هیچوقت نشد! قبل از انقلاب و در سال 50 وارد تلویزیون شدم و متن های برنامه شبکه صفر را می نوشتم که در آن زمان خیلی بین مردم طرفدار داشت؛ محتوای برنامه طنز انتقادی بود. با رادیو هم همکاری می کردم و متن برنامه های بامدادی و صبحگاهی را می نوشتم. بعدها با دوستم محمد اوزی برنامه هوشیار و بیدار را ساختیم که این برنامه هم بین مردم خیلی پرطرفدار شد.در ادامه جُنگ هفته را ساختیم. در رادیو هم با برنامه صبح جمعه با شما همکاری کردم که سال ها از رادیو پخش شد و ده سالی است که با رادیو پیام هم همکاری می کنم. در خیلی از برنامه های رادیو و تلویزیون حضور داشته ام که الان نام برخی از آنها را به یاد ندارم. نوشتن علاوه بر استعداد و پشتکار، به حس درونی هم نیاز دارد که ساده به دست نمی آید. نوشتن در خانواده شما پیشینه داشت یا شما خودتان به این حرفه علاقه مند شدید؟ در خانواده ام کسی نویسنده نبود! به نظرم در نهاد هر آدمی، ذوق نوشتن و هنر به صورت پنهانی وجود دارد که باید توسط فرد دیگری کشف شود یا خودت متوجه آن شوی و تقویتش کنی. کلاس های آموزشی یا دانشگاه بروی و اصول آن را یاد بگیری. آن طور که من شنیده ام در کشورهای پیشرفته از دوره دبستان استعداد کودکان را شناسایی می کنند به همین دلیل انرژی و وقت بچه ها هرز نمی رود. از اینها گذشته در هر کاری اراده و عشق حرف اول را می زند. وقتی عشق و علاقه باشد با شرایط کنار می آیی و آنقدر با پشتکار راهت را ادامه می دهی که موفق شده و رشد کنی. لازمه موفقیت در هر کاری کسب اطلاعات و آگاهی است.خیلی از جوان های امروزی به نویسندگی ابراز علاقه می کنند اما حتی دوتا نویسنده را نمی شناسند و با ادبیات ایران و جهان آشنایی ندارند. برخی از جوان ها هم بهانه های خاص خود را دارند مثلا می گویند خانواده مان مشکل داشت یا محله مان بد بود و... به همین دلیل ما نتوانستیم موفق شویم. اگر زندگی افراد معروف را مطالعه کنیم به این نتیجه می رسیم که بیشتر آنها در شرایط دشوار و سخت رشد کرده اند. مشهورترین فوتبالیست ها افرادی هستند که در خانواده های فقیر بزرگ شده اند. به نظرم در شرق کره زمین هیچ کسی از سر سیری به جایی نمی رسد. باید دغدغه ای داشته باشد و چیزی به او نیشتر بزند تا فرد را وادار به حرکت و تلاش کند. باز هم تاکید می کنم برای موفقیت در هر کاری ابتدا باید استعداد و عشق وجود داشته باشد و در مرحله بعد فرد به دنبال کسب دانش برود.بسیاری از جوان ها از من می پرسند چی کار کنیم که نویسنده یا گوینده شویم؟ به آنها می گویم این حرفه ها را انتخاب نکنید و به دنبال کارهای نان و آب دار بروید اما اگر خیلی به این حرفه ها علاقه مندید باید بدانید این کارها با رنج شروع می شود اما با لذت ادامه پیدا می کند. به گنج هم خواهد رسید؟ گاهی به گنج هم می رسد. البته خیلی کم هستند افرادی که از راه نوشتن به پول زیادی دست پیدا می کنند در کشور ما ذبیح الله منصوری از معدود نویسنده ها و مترجمانی بود که در اواخر عمر از قِبل ترجمه هایش به پول خوبی دست یافت. اما خیلی از سال های عمرش را در فقر و نداری به سر برد. اما واقعیت این است با رنج نویسندگی به گنج نمی رسی! طنزنویس هستید و طبیعتا نگاهتان به دنیا شوخ طبعانه است؛ این نوع نگاه چگونه می تواند زندگی را با همه سختی هایش برای ما آسان تر کند؟ مشکلات کوچک را می توان با نگاه خوش بینانه و حتی گاهی با شوخی رفع کرد اما درباره مشکلات سخت و دشوار هم اگر بتوان کمتر سخت گرفت مشکل هم راحت تر حل خواهد شد.می گویند مغز آدم متوجه نمی شود که خنده واقعی است یا قلابی و الکی. این پژوهش انجام شده تا مردم تشویق به خندیدن شوند. اگر با صدای بلند بخندید، مغز شادی را به همه بدن شما منتقل می کند و از شما فردی بشاش و سرحال می سازد. فرد شاد، خوش بینانه تر به زندگی نگاه می کند و دنیا را زیباتر می بیند و زیباتر هم زندگی خواهد کرد. همان شعر حافظ که می گوید: دنیا سخت می گردد بر مردمان سختکوش ... بله! علما و دانشمندان بر این باورند که باید دیروز را فراموش کرد و فردا هم که نیامده! پس باید در امروز و زمان حال زندگی کرد. فردا، امروز ما تبدیل به دیروز می شود پس بهتر است تلاش کنیم امروز را خوب زندگی کنیم. زندگی خوب به قناعت هم بستگی دارد؟ دقیقا! اگر زندگی را راحت بگیریم خیلی از مشکلات حل می شود؛ هیچ مشکلی تا آخر عمر یقه کسی را نمی گیرد! باید تلاش کنیم زندگی خوبی داشته باشیم اما وقتی مشکلی پیش می آید هم باید روحیه ...
سرخط ...
مردم قزوین داشت به مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی قزوین انتخاب شد و در انتقال قدرت از رژیم شاه به جمهوری اسلامی، در قزوین کارنامه ای روشن از روش ها و منش های انقلابی از خود باقی گذاشت.استاد حسین خاکساران در زمان جنگ، عضو ستاد تبلیغات جنگ بود و سپس مسئولیت های مدیر کلی مراکز صدا و سیما در استان های گیلان، آذربایجان شرقی و قم و مدیر صدای عربی برون مرزی، مدیر دفتر نمایندگی صدا و سیما در هند ، رئیس اداره ...
آغاز هر روز با فرمول یک
فرمول یک، با همان ساختار برنامه صبح بخیر ایران تولید می شود؛ یک برنامه ترکیبی شامل آیتم هایی چون گفت وگو و گزارش های مردمی و آموزش ها و اطلاع رسانی های کاربردی، اما در این برنامه از هر امکانی بهره گرفته می شود که شاد تر و جوان پسندتر از سایر برنامه ها باشد. تماشای طلوع از تپه صبا تپه صبا، بخشی از مجموعه سازمان صداوسیماست که چشم اندازی سبز و زیبا دارد؛ برنامه های زیادی از استودیوهای ساخته شده روی این تپه یا فضای باز آن به مخاطبان ارائه شده که از آن جمله می توان به رنگین کمان ، صبح بخیر ایران ، به خانه بر می گردیم ، روزآمد ، به من بگو چرا ، عطر عاشقی ، تا نیایش و بسیاری برنامه های دیگر اشاره کرد که حالا فرمول یک هم به آنها اضافه شده است. در یکی از استودیوهای تپه صبا، دکوری تازه برای فرمول یک، طراحی شده که خیلی ویژه نیست، اما فعلا برنامه از آنجا به مخاطبان ارائه می شود و گروه تولید، برای فضای باز اطراف استودیو هم نقشه هایی کشیده اند و قرار است طراحی ویژه ای برای آن داشته باشند. شاید در آینده ای نه چندان دور، به عنوان تماشاگر بتوانیم از زیبایی های طبیعی تپه صبا لذت ببریم و به واقع زنده بودن فرمول یک را حس کنیم و شاید هم فرصتی دست داد که طلوع خورشید را بر فراز این تپه تماشا کنیم. پنج بعلاوه یک هر قسمت از فرمول یک، درست بعد از پایان قسمت بعدی و در یک صبحانه کاری متولد می شود. بعد از هر برنامه گروه نویسندگان این برنامه شامل حامد فرحبخش به عنوان سرپرست، امین محمدی، فریور خراباتی و جعفر پاک زاد گرد هم می آیند و با هدایت افشین حسین خانی که پیش از این برنامه صبحگاهی ویتامین3 را کارگردانی کرده و در کنار علی زاهدی، تهیه کننده برنامه بعضیا بوده، برای برنامه روز آینده تصمیم گیری می کنند. علی ضیا نیز بخشی از این اتاق فکر است با این تفاوت که او باید طرح ها و ایده های این برنامه را در مقابل دوربین اجرا کند. ضیا در این خصوص به جام جم می گوید: همه چیز حتی طنزها و شوخی های برنامه در این اتاق فکر طراحی می شود. درباره هیچ چیز انفرادی تصمیم نمی گیریم؛ هر آنچه در برنامه می بینید، محصول همفکری و تعامل در اتاق فکر برنامه است؛ از دیالوگ های من تا طنزها و شوخی ها. توشه ای برای هر روز در برنامه فرمول یک،بخش های کارشناسی بر مبنای نیاز مخاطبان طراحی شده است و براساس اظهارات تهیه کننده، تلاش شده که بخش های کارشناسی برنامه کاربردی شود. افشین حسین خانی می گوید: مخاطبان ما چند دسته اند: دانش آموزان، کارمندان و کسانی که صبح ها آماده می شوند که به محل کار یا تحصیل بروند و خانم های خانه دار که همسر و فرزندانشان را برای رفتن از خانه آماده می کنند. این مخاطب از ابتدای صبح نیاز به اطلاعات کاربردی دارد و می کوشیم این نیاز را برآورده کنیم. فرمول یک هر روز هفته به یکی از موضوعاتی اختصاص دارد که مخاطب امروز با آنها سر و کار دارد؛ فضای مجازی، مد و لباس، سینما و فرهنگ و موضوعات دینی و مذهبی که با حضور کارشناسان در فرمول یک بررسی می شود. البته مثل هر برنامه روزانه ای، اتفاقات روز جامعه، مناسبت ها و رویدادها هم سهم خودشان را از این برنامه دارند. سریع مثل فرمول یک اگر قرار باشد برنامه صبحگاهی شبکه یک پر از انرژی، نشاط و هیجان باشد و همچنین سرعت یکی از مولفه های اصلی آن به شمار بیاید، احتمالا بهترین اسم برای چنین برنامه ای فرمول یک خواهد بود؛ این چیزی است که افشین حسین خانی به آن اعتقاد دارد و می کوشد به آن عمل کند. این کارگردان توضیح می دهد: سرعت در این برنامه کاملا محسوس است. با طراحی بخش های مختلف، ریتم برنامه را افزایش داده ایم. در هر قسمت پنج بخش داریم، سه مهمان و یک کارشناس بعلاوه میان برنامه های متعدد. گرچه هنوز برخی گفت وگوها به اندازه کافی سریع پیش نمی رود، کارشناسان هر روز با حوصله و از سر صبر مباحث روز را مطرح می کنند، بخش ها ساختار کلاسیک دارند و از تکنیک های بصری به همان کیفیتی که در سایر برنامه های تلویزیون شاهدیم، در فرمول یک استفاده می شود. افشین حسین خانی اما بر این عقیده است که با وجود علی ضیا و البته تنوع در بخش ها،فرمول یک به برنامه ای با ریتم تند تبدیل شده است. جوانی به وقت صبح علی ضیا از نسل مجریان جدید تلویزیون است که به نظر نمی رسد اعتقادی به معیارهای مجریان قدیمی و سنتی تلویزیون داشته باشد. از نگاه او، زبان و رفتار معیار در رسانه همان چیزی است که در جامعه دیده می شود. ضیا خودش را تربیت شده رادیو جوان و شبکه سه می داند و می گوید: معیارم این است که شبیه مردم باشم. هر قدر ادبیاتم، حرف هایی که می زنم و رفتارم بیشتر شبیه مردم باشد، فاصله ام با مخاطب کم می شود. جامعه متفاوت شده و به نظرم امروز مردم به قدری رشد کرده اند که دیگر نخواهیم از بالا و رسمی با آنها حرف بزنیم. براساس اظهارات این مجری جوان، او در رادیو دوره های موسیقی، فن بیان، شعرخوانی و حافظ شناسی را پشت سر گذاشته و در زمینه های متعددی آموزش دیده است و درنهایت همه این آموزه ها بعلاوه ویژگی های شخصی و ذاتی او به شکل گرفتن کاراکتر حرفه ای علی ضیا به همین ویژگی هایی که شاهدش هستیم، منجر شده است. علی ضیا علاوه بر این که مسئولیت دارد به پویایی برنامه فرمول یک کمک ...
بازیگر نقش فرح در معمای شاه کیست؟ +تصاویر
لباس هایی که می پوشیدیم نسبت به بازیگر مقابل من متفاوت بود. الان بیش از دو سال است که تصویربرداری سکانس های نقش فرح دیبا تمام شده است و نقش من از قسمت 41 آغاز شود. عزیزی خاطرنشان کرد: جالب است بدانید با وجود اینکه تصویربرداری نقش من در سریال معمای شاه مدتی است که تمام شده، تا امروز دیگر جلوی دوربین نرفتم. دیگر از دوستان و همکارانی که زمانی دوست داشتند با هم کار کنیم، اصلاً خبری نیست ...
رونمایی از اثر مرمت شده معماری اسلامی در حرم مطهر علوی
کاری فیروزه ای، در دوران خود یکی از زیباترین آثار معماری بشمار می آمده است. اقدامات پایانی ساخت گنبد را شاه صفی انجام داد که با به قدرت رسیدن نادر شاه، وی تصمیم به پوشش گنبد با روکش طلا گرفت. در آن زمان، پس از طلاکاری گنبد حرم مطهر امام رضا(ع) در مشهد از سوی شاه عباس، این اقدام نادرشاه دومین عملیات مطلاسازی گنبد در تاریخ تشییع محسوب می شد.گنبد حرم مطهر امام علی(ع)، محیطی ...
نزاع شیعه و سنی، توطئه آل سعود برای پوشاندن بی کفایتی خود
حاضر رژیم صهیونیستی از هر زمان دیگری بیشتر در امنیت است، چرا؟ به دلیل اینکه نیروهایی که می توانستند علیه آن(صهیونیست ها) وارد شوند هم اکنون با هم درگیر شده اند. *نقش شاه سعودی در ایجاد تروریست تکفیری در عراق شیخ الاسلام با اشاره به وضعیت عراق و نقش علمای برجسته ای همچون آیت الله سیستانی در مبارزه و مقابله با تکفیری ها، خاطرنشان کرد: ایشان تلاش خود را انجام داده است اما آنچه ...
نقش ابن قیم جوزیه در پیدایش اندیشه های تکفیری، تبدیعی، تشریکی
را ویران کنند، و این آثار را که به زائر امکان انجام عبادت و تلاوت قرآن می دهد و مردم را از گرما و سرما حفظ می کند، ویران سازند؟ 6. ممکن است این حدیث و امثال آن، ناظر به یک رشته از قبور از ملل سابق باشد که قبور صالحان و اولیا را قبله اتخاذ کرده، به جای اینکه به قبله واقعی نماز بگزارند بر قبر و تصویری که کنار آن قبر بود، نماز می گزاردند، و از نماز به قبله واقعی، که خدا معین کرده بود سر باز می ...
مهاجرین به حرم عبدالعظیم چه اهدافی را دنبال می کردند؟
پادشاه در برابر مردم بود. اما آنچه که در رابطه با این جنبش حائز اهمیت بوده و آن را از جنبشهای پیش از آن متمایز می کند برجستگی حضور برخی از گروههای خاص و تسلیم پذیری مظفرالدین شاه بود. با این مقدمه کوتاه، به تحلیل این جنبش و نقش گروههای خاص سیاسی در آن و چرایی تسلیم پذیری شاه در برابر مردم پرداخته می شود. مهاجرت صغری، چرا اتفاق افتاد؟ مهاجرت صغری که در سال در 16 شوال 1323 (23 ...
بازیگر معمای شاه : از دیدن تصاویر واقعه 15خرداد حیرت کردم
پخش سریال مسافرت زیاد رفته و استقبال مردم را از سریال دیده ام. اما آنچه از دوستان رسانه ای گرفتم انتقاد بوده و نمی دانم آیا رسانه ها جدا از مردم هستند یا رسانه ها باید از اقشار مردم تشکیل شوند؟ اسم سریال معمای شاه است. یعنی چه؟ یعنی معمای سقوط شاه! یعنی ما می خواهیم دلایل سقوط شاه را بدانیم. ما نیامده ایم که بگوییم شاه چه کارهای خوبی انجام داد. اتفاقاً بحث می کنیم که چه اتفاقاتی سبب به وجود آمدن ...