سایر منابع:
سایر خبرها
پیامبر در عالم رؤیا مژده بهشت را به ابوذر داده بود
پدرمان را رزمنده دفاع مقدس کرد. فوت پدرتان به دلیل عوارض مجروحیت بود؟ اگر می شود خانواده تان را بیشتر معرفی کنید. پدرمان سال 68 فوت کردند. سه روز بعد از ارتحال حضرت امام. اما به دلیل عوارض جانبازی نبود. ایشان مقنی بودند و درون چاه دچار برق گرفتگی شدند. ما اصالتاً اهل روستای صحرارود شهرستان فسا هستیم. الان هم در همین روستا زندگی می کنیم. در خانواده ما ابوذر بزرگ ترین فرزند بود. متولد 11 ...
می گفت شور و اراده جوانان آینده کشور را تضمین کرده است
تیراندازی شنیدیم. فاجعه 17 شهریور در واقع رویدادی بود که سقوط رژیم شاه را تسریع کرد. شهید مفتح چه زمانی از زندان آزاد شدند؟ دو ماه بعد و زمانی که شریف امامی دولت آشتی ملی را اعلام کرد. از روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، از جمله حضور حضرت امام در فرانسه چه خاطراتی دارید؟ شهید مطهری از دیدار با امام در پاریس برگشته بودند و شهید مفتح خواستند به ملاقات ...
حداد گفت بدی دیدی رفتی سمت لاریجانی؟ / احساس کردم ریاست آقای حداد شنا کردن برخلاف جهت رودخانه است
ادا کنم. بعد از شهادت شهدای بنام معمولا یک عده جمع می شوند و آثار آنها را جمع آوری می کنند؛ من در این بخش هم فعال نبودم. گاه گاهی هم تلنگری به فرزندان شهید می زدم. البته کار خوبی در این زمینه انجام شد که حدود 20 تا 30 جلد کتاب ایشان، جمع آوری، ویرایش و چاپ شد. ناصر پسر بزرگ شهید همراه خواهرزاده ما ثمره هاشمی حدود هفت تا هشت سال متمرکز شدند و توانستند آثار شهید باهنر را جمع آوری کنند. من در همان ...
روایتی از شهید مدافع حرم علی حیدری
اینکه یک هفته پیش خبر شهادتش را دادند. کم طاقت بود؛ هنوز چهار ماه از شهادت محمدنبی نگذشته رفت و خودش را به رفیقانش رساند. خواهر شهید محمدنبی با ذوق و حسرت عکس های محمد نبی و علی را به ما نشان می دهد و می گوید: محمد نبی 23 سالش بود که شهید شد. علی همه کاره مراسم تشییع و یادبود محمدنبی بود. علی بعد از محمدنبی حال و هوای خاصی داشت چند تا کتاب خریده بود و مدام روضه می خواند اما الان یک هفته ...
جمشید مشایخی از بازیگرانی گفت که همسر دوم می گیرند با 50 سال اختلاف سنی!
بازیگر مشهور سنمای ایران گفت: من نمی دانم هدف اینها از انتشار این اخبار در فضای مجازی است اما یک بار گفتم اگر خوشحال هستید که ما بمیریم بگویید تا بمیریم. مشایخی در پاسخ به این سوال که چرا به خارج از کشور برای بازیگری نرفته اید؟ خاطرنشان کرد: مملکتم ایران را دوست دارم و با مردم کشور عشق و حال می کنم. بهترین نقش همسرم، کمال الملک بود همسر این بازیگر سینمای ایران در ...
مصائب زن بودن در یک مکان خطرناک!
من – شهر مولتان در ایالت پنجاب – به شدت محافظه کارند. این منطقه حتی به خشونت علیه زنان نیز شهرت دارد. انواع داستان های مربوط به “قتل های ناموسی، تجاوزهای گروهی و همچنین ازدواج اجباری دختران جوان با طایفه های رقیب برای حل و فصل درگیری ها در این منطقه کم نیست. هر زنی که اینجا به خیابان برود، خشونت در انتظارش است. آسیه بیبه، 35 ساله، قربانی اسید پاشی – عکس مربوط به ماه مارس سال 2012 است ...
شیراز فردا دو میهمان دارد
به گزارش بولتن نیوز، بازهم خبر شهادت و آمدن یک شهید، چشمم روی نام و تصویر این جوان شهید قفل کرد، با خود گفتم چقدر آشناست این نام، این چهره و در میان ازدحام حرف ها و عکس ها، او را یافتم. هم رزمی از شهدای مدافع حرم، همانکه وقت تشییع شهید محمدنبی محمدی، عکس دونفره شان را خیلی ها دیده بودند. آن روز همه دیدند که علی، در مراسم تشییع پیکر همرزم شهیدش، محمدنبی، سنگ تمام گذاشت و حواسش به همه ...
گفت وگویی صمیمی با پزشک متخصصی که خادم زایران اربعین شد
شرافت خادمی زایران اربعین برای ما بس است می گوید: اربعین حسینی یکی از معجزات امام حسین(ع) است. تمرینی است از حکومت آخرالزمانی امام زمان (عج) . بعد با تأکید، در ادامه حرف هایش می گوید: برای همه جالب است که در این راهپیمایی این اندازه کمک به همنوع و نوعدوستی وجود دارد. همه کنار هم در موکب می خوابند و هرکسی هر کاری که از دستش بربیاید برای دیگران انجام می دهد. همه اینها به برکت امام ...
روایت حمله تروریستی ناموفق به آیت الله سید رضی شیرازی
سرویس اندیشه جوان ایرانی به نقل از تبیان؛ بخش تاریخ: آیت الله سید رضی شیرازی گفت: در نزدیکی منزل دیدم که جوانکی پیدا شد و هفت تیری را از جیبش در آورد و با خونسردی تمام شروع به شلیک کرد. اولین تیر به دستم خورد. دومی را می خواست به سرم بزند که از میان عمامه ام رد شد و به سرم نخورد. بخش تاریخ و تمدن جوان ایرانی سوءقصد به آیت الله سید رضی حسینی شیرازی از عالمان مبارز ...
فرزندان شهید باهنر کجا هستند و چه می کنند؟
نخست وزیر شد، همه آمال و آرزوهای انقلابیون این بود که یک دولت اسلامی روی کار آمده است. بنابراین این مسائل قابل مقایسه در زمان های مختلف نیست. یا منافقین که مواضع آنها با بنی صدر خیلی فرق می کرد، بعد فضا به گونه ای شد که این دو در یک طیف در مقابل خط امام ایستادند. بعد از جریان هفت تیر و هشت شهریور، طیف مقابل خط امام تصفیه کامل شد و آنچه ماند، شد خانواده انقلاب. در این خانواده یک اختلاف ...
4 بار استعفا دادم/ نمایندگان مجلس قول دادند 3 سال مدیرعامل بمانم
نفت در اداره کالای پالایشگاه آبادان مدیریت می کردید که پیشنهاد حضور در این موسسه به شما داده شد؛ با چه سابقه ورزشی این درخواست از شما شد؟ قبل از مجروح شدنم در جنگ تحمیلی، دروازه بان تیم پاس اندیمشک بودم، در آن زمان تیمی با کمک دوستانم تشکیل داده بودیم و موفق شدیم به لیگ استان هم راه پیدا کنیم، بعد از پیشنهاد صنعت نفت به دلیل علاقه ام به فوتبال پذیرفتم. این اتفاق بدون سابقه ...
سیدرضا طاهر؛ اسماعیلی که به قربانگاه حلب رفت
شهادتش بودم و می دانستم شهید می شود چون از کودکی مدلش فرق می کرد. شهادت واقعاً لایقش بود. وقتی خبر را شنیدم گفتم خدایا شکرت. افتخار هم می کنم و سرم را بالا می گیرم . یادم هست که ر وز مادر می خواست به خانه ما بیاید که نشد. قرار بود فردا شب آن روز بیاید. روزی که رفت خواب دیدم جمعیتی جمع شده اند. جلو رفتم و دیدیم یک جنازه آنجاست که نیمی از بدنش خاکی است. انگار در خواب به من الهام شد که باید او ...
ابراهیم مرا باردار کرد ولی قبول نمی کند کار اوست
کرد! با دوست صمیمی شوهرم هم خوابی کردم، تا شوهرم این صحنه را ببیند! چاره ای نداشتم به خواسته مرد همسایه که مرا به خانه اش برده بود تن دادم!+عکس عروس 23 ساله: دوست مجرد شوهرم هر شب میهمان خانه ما بود! / من هر روز از شوهرم دورتر و به او نزدیک تر می شدم!
ناگفته هایی از ازدواج ها و مرگ ناصر عبداللهی که تابحال بیان نشده بودند
.... نسرین ادمه می دهد: یک روز به خانه آمد و خواست که همراهی اش کنیم تا به خواستگاری فاطمه برود. آن روز خانواده فهیمی چند خیابان با ما فاصله داشتند، به خواستگاری رفتیم و آنها قبول کردند.سال 84 بود که نینا به دنیا آمد، بچه ها همه در کنار فاطمه و ناصر زندگی می کردند. سال 85 ناصر به همراه خانواده اش به بندر برگشت. او می خواست ترانه هایی را بسازد که می گفت در تهران نمی تواند کار کند. ...
گونی وصله دار در مراسم صبحگاه لشکر
حمید رضا را گرفت توی بلغش و گفت: هر چی بود بخشیدم؛ برو. دو هفته بعد، روز سوم شهادتش از جلوی همان مغازه ی خواروبارفروشی رد می شدم که یاد کار آن روز حمید رضا افتادم. رفتم پیش مغازه دار و خبر شهادتش را به او دادم. پیرمرد نیم ساعت گریه می کرد و به پهنای صورت اشک می ریخت. می گفت: من کی باشم که بخواهم کسی رو ببخشم؟ حالا، اون که شهید شده باید ما رو ببخشه و شفاعت مون کنه. گفتنی ...
صد وصیت نامه از شهدا
شهیدی امشب شب یازدهم عاشورای حسینی است و اگر خدا توفیق بدهد ،من چند روز دیگر عازم جبهه جنگ یعنی آماده جهاد در راه خدا و اسلام هستم. البته اگر لیاقت آن را داشته باشم که در راه اسلام جان بی ارزش خود را فدا کنم. من این راهی را که انتخاب کرده ام با دل و جان بوده به همین خاطر دلم می خواهد که اگر قابلیت آن را داشتم و به درجه رفیع شهادت نایل آمدم نکاتی را ذکر کنم که برای شادی روح من این نکات را انجام ...
زندگی نامه فرمانده عملیات های ایذایی
زمین را جمع می کرد .) در تمام کارها فقط رضای خدا را در نظر داشت و همهء تلاشش برای جلب حضرت حق بود . در جبهه بنام ( سقای بسیجیان ) معروف بود . آنان را خیلی دوست داشت . در ورای شخصیت نظامی ، روحی لطیف داشت که سرشار از مهر و عطوفت و از خود گذشتگی بود .برخی تعجب می کردند که با این رقت قلب ، چگونه می جنگد . اینها همه نشانگر روح بزرگ او بود که همه صفات نیک را یکجا داشت . **روایتی از شهادت حسن ...
با دوست صمیمی شوهرم هم خوابی کردم، تا وسیله انتقامم شود!
آرزو علاقه نداشتم و همسرم را خیلی دوست دارم. بنابه این گزارش،پرونده برای بررسی تخصصی به دادگاه کیفری ارجاع داده شد. ساتین 110 نقشه کثیف پسر نوجوان با زن متاهل تهرانی وقتی شوهرم صبح زود سرکار می رفت، دانیال به خانه ام می آمد و با هم بودیم زن بد کاره بعد از ارتباط غیر اخلاقی درخواست عجیبی از من کرد! چاره ای نداشتم به خواسته مرد همسایه که مرا به خانه اش برده بود تن دادم!+عکس منشی بودم مجبور می شدم به خواسته هر دو مدیر هوسباز تن بدهم! عروس 23 ساله: دوست مجرد شوهرم هر شب میهمان خانه ما بود! / من هر روز از شوهرم دورتر و به او نزدیک تر می شدم! ...
حداد گفت چه بدی دیدی که رفتی سمت لاریجانی؟
...، ما از نظر اقتصاد راستی بودیم، آنها چپی. بعد آنها آن چنان مسیر خود را تغییر دادند که آمدند سمت چپ ما. برای مثال آقای الویری بارها گفته است الویری سال 62 با الویری سال 72 فرق دارد. بهزاد نبوی سال 60 که همه چیز را دولتی می خواست، با بهزاد نبوی الان فرق دارد. بنابراین ما نمی توانیم این کدها را به زمان شهید باهنر منتقل کنیم. من از روز اول که وارد مجلس شدم، گفتم من فکر می کنم اقتصاد باید دست ...
شهید مدافع حرمی که هم در سوریه دفن است هم در ایران
نوشته بوده یا رقیه. ازش میپرسن چرا یا رقیه؟ میگه من عاشق طفل سه ساله امام حسین ( علیه السلام) هستم و جالب اینکه ایمان 25 آبان ماه که مصادف با شهادت حضرت رقیه بود به خاک سپرده شد. یه خصوصیت که ایمان داشت و من خیلی دوست داشتم این بود که چشم امیدی به دست مردم نداشت. میگفت انسان باید دستش روی زانوی خودش باشد و با تلاش خودش به هرجایی که می خواهد برسد. می گفت : مهربانو شاید دیرتر به چیز هایی ...
مجموعه داستان های کوتاه اجتماعی صلاح عسگرپور ( 15 ) : برگشت روح
باندهای فساد ووعده های کاذب می آیند، حالا از آن خانم بپرسید، ضرر ندارد،لااقل، به خاطر تعصب از بابت ایرانی بودنش،پاسخ شما را خواهد داد. صبح روز بعد که همراه همسرم در اتاق بودم،مجددا همان خودروی مدل بالا، روبروی هتل سبز شد،گفتم شاید امروز مسافر دیگری دارد...به سلمان گفتم باید به نحوی با او مرتبط بشوم،لذا قبل از سوار شدنش به خودرو،در مسیر راهش قرار گرفتم،با او حرف زدم خوشحال شد که یک ایرانی می ...
مرتضی احمدی دیگر یلدا را نمی بیند
؛ او هنوز هم علاقه ی شدیدی به فوتبال داشت و می گفت: تلویزیون را فقط به خاطر فوتبالش می بیند. درگذشت مرتضی احمدی دوست داشتنی بهانه ای شد تا با مروری بر حضور این هنرمند که مهر ماه 92 اتفاق افتاد، گفت وگویش با خبرنگاران این خبرگزاری را مرور کنیم. متن کامل این گفت وگو به شرح زیر است: – آقای احمدی سلام، اسباب زحمت شما شدیم. سلام دخترم، خواهش می کنم این چه حرفیه ...
آنچه در برنامه نود گذشت +عکس و فیلم
...> - خداداد عزیزی را خیلی دوست دارم . - مسی را به رونالدو ترجیح می دهم ولی بازیکن محبوبم در تمام ادوار زیدان است چون در قهرمانی فرانسه یک تنه ایفای نقش کرد و در جام بعد که فرانسه او را نداشت از گروهش بالا نرفت . - زیدان با زدن سر به ماتاراتزی دنبال پایانی بود که در یادها بماند و جاودانگی داشته باشد؛ احتمالا طرف مقابلش حرفی زد که نمی توانست آن را بپذیرد . - دو پسر دارم که خیلی ...
ترکاشوند : منتقدان را به خدا واگذار می کنم/ عشق دوربین نیستم
خوبی های این بازیکنان نمی گوید؟ از من گذشته است که بخواهم دنبال عکس و مصاحبه باشم. * چرا این توضیحات را به همان برنامه ندادید؟ - چندین بار خواسته ام که صحبت کنم اما آقای فردوسی پور قبول نمی کنند که من به برنامه بروم و از خودم دفاع کنم. ایشان می خواهد من تلفنی روی خط بروم که البته قبول نکردم چون اجازه نمی دهد کسی حرف بزند و فقط خودش صحبت می کند. می خواست دوربین بفرستد که گفتم قبول ...
درخواست طلاق
جلوی یک مغازه گل فروشی ایستادم و یک سبد گل برای همسرم سفارش دادم. فروشنده پرسید که دوست دارم روی کارت چه بنویسم. لبخند زدم و نوشتم: تا وقتی مرگ ما را از هم جدا کند هر روز صبح بغلت می کنم و از اتاق بیروم می آورمت. شب که به خانه رسیدم، با گلها در دست هایم و لبخندی روی لبهایم پله ها را تند تند بالا رفتم و وقتی به خانه رسیدم دیدم همسرم روی تخت دراز کشیده است. رفتم بیدارش کنم. متوجه شدم بدنش ...
صرف شام با زنی دیگر
.... وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم. وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم خوش گذشت؟ من هم در جواب گفتم: خیلی بیش تر از آنچه که می توانستم تصور کنم. چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی شدید در کمال ناباوری درگذشت. چند روز بعد پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در ...
داستان زندگی رهبر آمریکایی داعش+تصاویر
تروریست داعشی تبدیل شده است. اما او همه چیز را خوب می دانست. فردی که هردوی آن ها را به خوبی می شناخت به من گفت: "او و جان دشمن هستند؛ تا روز قیامت." زمانی که گفتم برای صحبت درباره پسرش آمده ام، یک قدم جلو آمد و درب خانه را بست. انگار که می خواست فضای خانه با این نام آلوده نشود. یک صندلی چوبی جلو کشید و از من خواست روبرویش بنشینم. به درخت مانگولیا در حیاط خیره شد و چیزی نگفت ...
بازگشت پیکر فرزند پس از یک سال چشم انتظاری
رمضان روزه هایش را بگیرد. قبل رفتن به سوریه همه روزه های قضایش را گرفت و اگر دینی به کسی داشت ادا کرد. شهید سیدرضا حسینی از نیروهای افغانستانی لشکر فاطمیون 35 سال داشت که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفت. از وی دو دختر به نام های مریم 9 ساله و محدثه سه ساله به یادگار مانده است. شهید سوریه اولین بار یک ساله پیش به سوریه اعزام شد که در اعزام دوم خود 15 روز پیش در دیگری های حلب بر اثر اصابت ترکش به پهلو به شهادت رسید. ...
شهیدی که متن وصیتنامه خودم را برای او هم نوشتم
بنویسم؟ گفت: از اون چیزهای خوبی که خودت بلدی... من هم عین وصیت نامه خودم را براش نوشتم. بعد گفت: بخون چی نوشتی. من هم خوندم و خیلی توی حال رفت و آخرش گفت این سفارشات رو به خانواده ام بنویس و بدهی ها و طلب کاری هاش به مردم و خدا رو گفت و نوشتم و اون هم آخر زیرش رو امضاء کرد. از سمت راست: شهید حاج رسول فیروزبخت- جعفرطهماسبی - شهیدغلامرضازعفری - سلیمان آقایی.مقرتخریب لشگر 10 در پادگان امام علی(ع) سنندج تابستان 66 تخریبچی شهیدغلامرضا زعفری در اواخر اسفندماه 1366 به شهادت رسید. ...
پدرم به آرزویش رسید
جلسه تشکیل داده بودند و سپاه هم همینطور.همه جلسه تشکیل داده بودند و فقط خانواده مطلع نبودند.خانواده هم ساعت 10 شب از سیل جمعیت متوجه شدند.قرار بود مراسم عروسی من چند روز دیگر برگزار شود و پدر هم برگردد در مراسمم حضور داشته باشد.همه کارهای عروسی را انجام داده بودیم خریدهایمان را کرده بودیم و منتظر برگشت پدرم بودیم. یک هفته قبل از شهادتش با من تماس گرفت و گفت یک هفته عروسی را عقب بیانداز تا من برگردم ...