سایر منابع:
سایر خبرها
پادوانی:منصوریان حالاحالاها باید در استقلال بماند/السد را شکست می دهیم
روز قبل به مناسبت سال نو میلادی بازیکنان استقلال برای تو و چند بازیکن دیگر این تیم جشنی را برگزار کردند. از این اتفاق خیلی خوشحالم. آنها واقعا ما را سورپرایز کردند و خیلی خوب جشن کریسمس را برگزار کردیم. این رفتار استقلالی ها نشان می دهد که آنها چقدر به بازیکنان خارجی خود احترام می گذارند و همین برای ما کافی است. قطعا من هم دوست داشتم در آغاز سال نو در کشورم باشم. اما از چند روز دیگر مسابقات از سر گرفته می شود و امکان رفتن به مرخصی نبود. امیدوارم در اولین فرصت به کشور برزیل بروم و آنجا در کنار خانواده ام کریسمس را جشن بگیرم. ...
عذاب وجدان باعث شد به قتل اعتراف کنم
این کار سر رشته داشتم و براحتی می توانستم سرقت را انجام بدهم. چه موادی مصرف می کنی؟ شیشه. چرا در اراک دستگیر شدی؟ من جای ثابتی نداشتم و بی خانمان بودم. شهر به شهر می گشتم و فقط سرقت می کردم. بعد هم مال سرقتی را می دادم و به جای آن مواد می گرفتم. آخرین بار هم در اراک بودم که ماموران دستگیرم کردند. چرا به قتل اعتراف کردی؟ چون خسته شده ...
عدالت کتابت
. خلاصه کلام اینکه شرایط عادلانه یعنی وقتی اثری خوب است، خودش بتواند راهش را باز کند و به دست مردم برسد. چندی قبل، نقد و بررسی برترین فیلمنامه های سینمای جهان که شما به عنوان دبیر آن فعالیت می کنید، در خانه کتاب برگزار شد. ظاهرا خانه سینما به این مجموعه جوایزی اهدا کرده است؛ دراین باره برایمان بگویید... . ما تاکنون 12 عنوان کتاب در مجموعه برترین فیلمنامه های سینمای جهان در نشر سفید سار ...
اگر دستم باز شود فقرا را بیمه تکمیلی رایگان می کنم
حقوقی-پارلمانی وزارت اطلاعات بودند نیز گفت: وقتی وزارت اطلاعات تشکیل شد مایل بودیم سپاه بمانیم. آقای ری شهری را دوست دارم. عذر هم می خواهم خیلی وقت است که ایشان را ندیدم. ایشان گفتند در قرارگاه حمزه وارد وزارت اطلاعات آنجا شوم. به هر حال تکلیف هایی شد و ما هم پذیرفتیم. بعد از این به تهران آمدم معاون پارلمانی شدم. ربیعی ادامه داد: نمی خواهم وارد ماهیت موضوع شوم ولی اختلاف مان شروع شد و ما تا ...
گزارشی خواندنی از عشق بازی قرآنی یک مدرس مازندرانی زبان انگلیسی +تصاویر
مغفول مانده بود و دنبال گمشده ای در خود بودم. در خانواده ای بسیار مذهبی ازدواج کردم که در منزل آنها آرامش برایم فراهم بود و در این حالت به دنبال گمشده ام رفتم. پس از ازدواج در محل زندگی ام با همسرم برای پیدا کردن گمشده ام به سازمان تبلیغات زنگ زدم و به کلاس حفظ قرآن در محمودآباد با استادی با نام زارع که تا کنون 1500 حافظ روانه جامعه کرده آشنا شدم، پس از گفت و گویی که با استاد ...
از جوانان رشد یافته در مکتب عمار هستم/ هیچ نهادی نمی تواند جشنواره عمار را نادیده بگیرد/ فیلمساز باید از ...
قسمت کنید. ممنون از لطف جنابعالی. لحظه خاصی بود که واقعا غافلگیر شدم و نفهمیدم چه اتفاقی افتاد چون از قبل به من بابت این جایزه اطلاعی نداده بودند و تنها دعوتم کردند تا در مراسم افتتاحیه شرکت کنم و من هم گفتم که برنامه ای دارم و اگر توانستم حتما می آیم اما دوستان عمار گفتند که حتما بروم چون یکی از عزیزان خانواده شهدا می خواسته مرا ببیند. من خواستم که آدرس منزل ایشان را بگیرم و خدمت شان ...
ننه سکینه، 28 سال پس از پایان جنگ
ننه سکینه اصالتا اهل روستای کهک محلات است، ولی ازدواجش درکودکی او را کشاند به روستای وَرِ اولیای محلات؛ جایی که قد کشید، مادر شد، طعم جنگ را چشید، پسرها را راهی خط مقدم کرد و به یک پای پشتیبانی جبهه ها تبدیل شد. نانوای جبهه ها؛ شاید این لقب خوبی برای او باشد، زنی با استقامت که هشت سال بی خستگی هرروز نان پخت و به جبهه ها فرستاد. ننه سکینه شیرین بیان و ...
بدعهدی آمریکا نمی گذارد برجام به نتیجه برسد/ دکل سیاست زده ربطی به وزارت نفت نداشت/ علت انتقادم از ...
به خصوص در بخش اقتصادی جناحی فکر نمی کنم، به هر حال بدون نگاه سیاسی انتقاداتی به IPC داشتم. فارس: چگونه به دولت دهم پیوستید؟ قاسمی : فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء بودم، به کارم علاقه داشتم. رئیس جمهور محترم وقت دعوت به همکاری کردند گفتند قرار است وزارت نفت و نیرو ادغام شود، وزارت انرژی تشکیل شود و به عنوان وزیر این وزارتخانه پیشنهاد کردند که مخالف بودم. ...
می توانستیم یارانه ها را برای کاهش فقر، بهتر به کار بگیریم
ورود و خروج دارند. در اقوام خود بیکار دارید؟ کم نیستند. چند وقت پیش به روستای خودمان رفتیم و شب خانه دخترداییم بودم. شاید تا 4 صبح در روستا نامه بیکاری می آمد. کدام روستا هستید؟ دشت قزوین پدرومادرم هستند. منطقه بوئین زهرا است. روستای رودک در آنجا است. دست خطی هم برای انها نوشتید یا خیر؟ معمولا می نویسم ولی امیدوارم عمل شود. ...
همسرم به ابراز احساسات هواداران حسودی می کند!
و هم برای خانواده ام بسیار سخت بود. ترسیدم جواب خوردبین را بدهم ابتدا درباره حضورم در تیم ملی بگویم در اردوی قبل به خاطر مسایلی که وجود داشت و پاسپورتم که آماده نبود نتوانستم بروم. در اردوی بعد نیز در خانه بودم که ساعت 11 شب گوشی ام زنگ خورد و دیدم آقای خوردبین است. ابتدا ترسیدم و بعد از جواب دادن گوشی آقای خوردبین گفت به تیم ملی دعوت شدی این موضوع را سریعاً به همسرم انتقال ...
خالی کردن حساب با اسکیمر/ سرقی که یک ثانیه طول می کشد
شد با زن جوان صحبت کنم، به همین دلیل به خانه او رفتم. خواهر مقتول نیز در جریان رابطه ما بود به همین خاطر از من خواست دو مدرکی را دست خواهرش دارد برایش بگیرم. وقتی از او درخواست مدارک خواهرش را کردم شروع به داد و فریاد کرد به همین دلیل او را با روسری خفه کردم. وی افزود: من عذاب وجدان داشتم و هیچ کس به اندازه من سر خاک مقتول نمی رفت. از آن روز به بعد زندگی من خراب شد. سرقت در ...
زن دلال، گرگ بازار دلار!
؟ می گویم: برای همین دلال شدی؟ می گوید: مملکت با دلالی می چرخد! شغل درست و حسابی کجا بود؟ می خواستم با مهریه ام خانه بخرم و دست بچه هایم را بگیرم و به خانه خودم بروم؛ اما دیدم شغل نیست یا اگر هست با درآمدش زندگی ام نمی چرخد وارد بازار شدم. می پرسم: پس کجا زندگی می کنی؟ می گوید: خانه پدرم. البته تصمیم داشتم تا بازار راکد است یک آپارتمان کوچک بخرم ولی باز هم ...
بخش های خواندنی کتاب - سربازان سردار -
...، ما کاره ای نیستیم! خونه خودش رو به پیرمرد نشون داد و گفت: اگه مشکلی داشتی و پولی خواستی بیا پیش خودم. یکبار هم که کربلا بودم زنگ زد، پرسید؛ دوست افغانی نداری به من معرفی کنی؟ گفتم: علی می خوای بری سوریه؟! گفت: خواهش می کنم فقط کسی ندونه! در راه با یک افعانی اتفاقی آشنا شده بود، مدارک شناسایی اونو گرفته بود، حالا توی فرودگاه امام خمینی(ره) نفس علی بالا نمیاد، یک به یک داشتن مدارک افراد ...
تلخ ترین پرونده / خواستگار وحشی خواهران 2 قلوی کرمانی را کشت
نیز بیمار بود. هر کاری می کردم آرام نمی شدند. کلافه شده بودم. به همین دلیل چند قطره متادون به هر کدام از آنها دادم تا آرام شوند. چند ساعت بعد به سکوت آنها مشکوک شدم و وقتی بالای سرشان رفتم متوجه شدم نفس نمی کشند. آنها را به بیمارستان رساندم که پزشکان اعلام کردند مرده اند. خودکشی بعد از قتل حسن از مدت ها قبل با همسر خود اختلاف داشت تا این که آنها با وجود داشتن دو پسر چهار ساله ...
آرام آرام از شوهرم دور شدم و با شبکه های اجتماعی آنچنانی با پسر جوانی آشنا شدم و ..!
طلاق بدهد. همسرم نیز به محض پی بردن به ارتباط من و بنیامین دادخواست طلاق داد و بعد از هشت سال زندگی مشترک و بدون هیچ گونه دریافت حق و حقوقی از شوهرم جدا شدم. در حالی که خانواده ام از این رفتار من به شدت خشمگین بودند و مرا سرزنش و طرد کردند از سوی دیگر با به عهده گرفتن حضانت دختر چهار ساله ام توسط پدرش احساس کردم تمام هستی ام را از دست داده ام و به سوی خانه مجردی بنیامین به راه افتادم. او ...
او را با دارو خمار کردم و بعد داخل حمام بردم و
سراغ شوهرم رفت فهمید او دیگر زنده نیست. برادر شوهرم اصلا به من شک نکرد، فکر کرد همسرم بر اثر مصرف بیش از حد مواد فوت کرده است. برای همین هم به کلانتری رفت و مرگ همسرم را گزارش کرد. بعد چه اتفاقی افتاد؟ زمانی که ماموران به خانه مان آمدند، شک کردند. مدرکی در صحنه قتل نبود، اما به قول خودشان یک چیزی کم بود و با چیزهای دیگر جور در نمی آمد. برای همین مرا برای تحقیقات به ...
دستگیری زنی که عاشق سرقت خودرو بود
اند و برای تأمین مخارج اعتیادشان نقشه سرقت کشیده اند. زن جوان اما مدعی بود که به دلیل عشق به خودرو، خودش نقشه سرقت ماشین ها را کشیده است. این زن در بازجویی ها گفت: از کودکی عاشق خودرو بودم اما به دلیل داشتن خانواده بی بضاعت حسرت خیلی چیزها در دلم ماند. پدرم اعتیاد داشت و همیشه به دوستان و آشنایانش بدهکار بود چه برسد به اینکه بخواهد ماشینی داشته باشد. آن زمان آرزو داشتم که یک پیکان ...
الگویم فرهاد مجیدی نیست ولی گل بزنم شبیه او خوشحالی می کنم
می دهی؟ - زمانی که به استقلال آمدم قرار گذاشتم اگر گلزنی کردم به این سبک شادی کنم. خوشحالی های بعد از گلزنی مجیدی را دوست داشتم. به همین دلیل بعد از گلم اینطوری شادی کردم که با استقبال زیاد هواداران همراه شد. * باز هم گلزنی کنی به همین سبک شادی می کنی؟ - بله. چون هواداران خیلی استقبال کردند و من هم تلاش می کنم تا باز هم برای استقلال گلزنی کرده و به همین سبک شادی ...
حق جانبازی نگرفت و گفت با خدا معامله کردم
زنده اند. هر زمان مشکلی برایم به وجود می آید، مهدی به کمکم می آید و در خواب می بینمش و به من آرامش می دهد و می گوید که من از سوریه آمدم. بعد همه سختی ها برایم آسان می شود و آرام می شوم. راه ارتباطی من با مهدی همین خواب است. بعد از شهادتش حضرت زینب(س) از صبر خودش به ما عطا کرده است. اما در این میان خیلی ها هم دلمان را می رنجانند و دائم از من می پرسند چرا رفت؟ چرا بچه اش را گذاشت و راهی شد؟ به خاطر ...
ماه عسل در گذشته فرصتی بود برای ایجاد صمیمیت، اما امروز شاید ایده ای احمقانه باشدعلیه ماه عسل
، نخستین قطرۀ باران از آسمان پایین افتاد و نقطه ای خیس بر روی پیراهنم به اندازۀ انگشت شستم ایجاد کرد. نیم ساعت بعد، ما در حال قدم زدن در کنار تالار ورودی بودیم و باران حاره ای آن چنان سیل آسا به داخلِ میان تالار می بارید که هرگز تا آن موقع ندیده بودم. بهت آور بود، اما این بهت همانند احساسی بود که از تماشای ورود اقیانوس به داخل خانه به آدمی دست می دهد. درواقع نوعی اضطراب ذاتی نسبت به وقوع سیلاب را برمی ...
روایت های علی ربیعی از یارانه ها، قائله هرات، مرگ فرزندش و محاسباتی برای طرح تحول سلامت
برند ملی خود در این زمینه ها بیاییم. س: بیمه بیکاری الان چه میزان است؟ ربیعی: تقریبا دو میلیون نفر الان از خدمات بیمه ی بیکاری استفاده می کنند. البته اینها ورود و خروج دارند. س: در اقوام خود بیکار دارید؟ ربیعی: کم نیستند. چند وقت پیش به روستای خودمان رفتیم و شب خانه دخترداییم بودم. شاید تا 4 صبح در روستا نامه بیکاری می آمد. س: کدام روستا هستید؟ ربیعی: دشت قزوین ...
ناگفته هایی خواندنی از زندگی و مرگ تختی
آباد که محله تختی بود و عده ای دیگر از بازاریان جمع کردند بسیاری از مردم زلزله زده توانستند خانه های خود را بسازند و زندگی شان سروسامان دوباره بگیرد. ماشین تختی بارها در راه بویین زهرا خراب شد! وقتی می خواستیم به بوئین زهرا برویم من ماشین خوبی داشتم اما تختی قبول نکرد و گفت با ماشین خودم می رویم. یک بنز مشکی رنگ داشت که چند بار در طول راه خراب شد و ما مجبور شدیم راه سه ساعتی ...
پیراهن خونی تنها مدرک جنایت خانوادگی
...: من راننده آژانس هستم. چون سرویسی نداشتم خواستم به همسرم سر بزنم اما وقتی وارد خانه شدم همسرم را در یکی از اتاق ها دیدم که به قتل رسیده است. با اینکه معلوم نبود قاتل چه کسی است اما کارآگاهان با تحقیق درباره زندگی مقتول و شوهرش پی بردند که آنها 8 ماه قبل با یکدیگر ازدواج کرده اند و در این مدت با هم دچار اختلاف و کشمکش بوده اند و ممکن است شوهر مقتول عامل این جنایت باشد. در این شرایط وی ...
خاطرات اسارت/ آمادگی شهادت در شب قدر(1)
، شروع به دویدن کردیم و چون محیط کوچکی بود، حیاط را دور می زدیم. پس از حدود یک ساعت دویدن، من از این که سبقت بگیرم خودداری می کردم و دوست نداشتم از او جلو بزنم. پس از چند دقیقه نفس نفس زنان ایستاد و گوشه ای نشست. او شاهد بود که من هنوز آمادگی و توان دویدن داشتم. بعد از این قضیه ، افسر عراقی دیگر آن بحث ها را پیش نکشید و با احترام بیش تری برخورد می کرد. ادامه دارد... نویسنده:علی علیدوست قزوینی برگرفته از کتاب: ابرفیاض ...
آنطور که برانکو خواست
تهی از رفتار و گفتار همه ی طرفداران فوتبال پاک بشه و به خاطر علاقه به یک رنگ و تیم خاص زحمات این چند ساله تیم ملی و مربیش رو زیر سوال نبرن یاداوری میکنم به دوستان رنگی زمانی رو که سردار رویانیان بریز و بپاش های زیادی رو به لطف دولت مستقر انجام میدادند و روزنامه نگارانی که هشدار میداند رو به همین چوب میراندند،استدلال دوستان قرمز هم این بود که این همه پول داره تو این مملکت حیف میل میشه حالا ...
همه ورزش ها را امتحان کردم تا دوومیدانی کار شدم
بیشتر از سن؟ خب اطرافیانم تا اندازه ای که مرا می شناختند می گفتند، اما خودم دوست داشتم در سن خودم بفهمم و زندگی کنم. تلاش برای تبدیل به چه کسی؟ علی دایی. او را اسطوره ورزش ایران می دانم و از دوران نوجوانی از نوع بازی علی دایی خوشم می آمد. پدر و مادر؟ عاشق هر دو. مشوق های اصلی من. مادرم تا 18 و 19 سالگی همراه من در تمام تمرینات بود و پدرم به عنوان فوتبالیست قدیمی ...
تختی به روایت مردم: خودکشی؟ کی باور میکنه؟
... محمدحسین اما برخلاف فروشنده تجریشی، تختی را می شناسد. متولد 50 است و در یک قهوه خانه کوچک در خیابان شیخ هادی کار می کند. چند عکس تختی را کنار شمایل های امام علی(ع) گذاشته است. می گویم تو چهار سال بعد از مرگ تختی به دنیا آمدی. می گوید: آره تختی مرده بود اما رسمش که نمرده بود. اولین بار در دوران مدرسه با اسم تختی آشنا شدم و شیفته اش. قیافه اش نمی خورد ورزشکار باشد. می گوید: ورزش دوست هستم ...
بارها به اردوی تیم ملی دعوت شدم / مدعی صعود هستیم
هم اعتماد کامل داریم. -به جز خانم جلدانی چه نفراتی روی نیمکت خواهند بود؟ خانم ها زلقی و ملکشاهی خانم جلدانی را کمک می کنند که هر دو لرستانی هستند. -بعد از سالها حضور در والیبال چقدر امید دارید بازهم با یک تیم از لرستان در سطح اول این رشته در کشور حضور داشته باشید؟ من 33 سال دارم و سال ها در لیگ برتر حضور داشتم ضمن این که بارها به اردوی تیم ملی دعوت شدم با این وجود همیشه ...
بازیگر زن ایرانی از شباهتش به هووی آنجلینا جولی گفت! +عکس
درخصوص اولین باری که خودش را در تلویزیون دید توضیح داد: حدود سال 70 که شبکه سه تازه تاسیس شده بود، مجموعه آیتم هایی تولید شد که من در چند قسمت آن بازی کردم. ابتدا خیلی غافلگیر شدم و تصمیم گرفتم که دیگر در حوزه تلوزیون کار نکنم ولی بعد از مدتی عادت کردم. مقدمی درباره شبیه ترین بازیگر خارجی به خودش گفت: دیگران می گویند شبیه ماریون کوتیار هستم. او درخصوص بازی در فیلم ابد و یک روز و در تکمیل ...
صحبت های خواندنی و جالب اولین کارتن خواب رسمی ایران!
. به جایی رسیده بودم که می خواستم فرش و عتیقه ها را بفروشم؛ یعنی برای اینکه آنها را نفروشم از خانه بیرون زدم... . خانه ات کجا بود؟ این را من می پرسم و محمود می گوید: قزوین. کارخانه ام قزوین بود و برای همین خانه ام هم آنجا بود. کارخانه آجرپزی داشتم. می دونی تازه وقتی که ترک می کنیم می فهمیم مریضی ما مواد نبود که به کارتن خوابی افتادیم. آدم می شناسم که کارخانه های زیادی داره ...