سایر منابع:
سایر خبرها
خیانت زن جوان را به دادگاه کشاند
که شک کنند. شکشان هم درست بود. با هر بدبختی بود شوهرم را راضی کردم تا به یک مشاور مراجعه کنیم تا شاید او راه حلی پیش پایمان بگذارد. پیش مشاور زیربار نمی رفت و می گفت من به تو خیانت نکرده ام و مشکلی هم با تو ندارم. تو زن خوب و فهمیده ای هستی. خلاصه روان شناس گفت زود اقدام به طلاق نکن و صبر داشته باش. اگر دوباره خیانتش را تکرار کرد، تصمیم با خود توست. دو ماه بعد سیمکارتی در کیف شوهرم پیدا کردم و ...
وصیت نامه ی شهید اسماعیل دقایقی
...> خدایا از تو می خواهم که در هنگامی که شیطان به سراغم می آید، تو او را دور کنی و مرا قوت و آرامش عطا فرمایی که لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم پدر و مادر گرامی. در مقابل شما شرمنده ام که توفیق خدمت به شما و اجرای حقوق شما خیلی کم نصیبم شد. بدانید که انا لله و انا الیه راجعون . انشاء الله خداوند به شما صبر عطا کند و شما از جمله کسانی باشید که مردم و خصوصاً خانواده ی شهدا، اسرا و معلولین ...
قتل مشکوک مدیر باشگاه معروف/دزدیده شدن صاحب خانه به دست مستاجر/پایان گروگان گیری پردلهره شیراز/ سرنوشت ...
گرفتن شناسنامه جدید مشکلاتی دارد که باید برای حل آن صبر کنند. سوسن نه زبان آلمانی می دانست و نه جایی را در وین بلد بود فقط می توانست به دایی ناصر اعتراض کند که او هم می گفت صبر کند تا همه چیز درست شود. یکی از همان روزها سوسن از راز گم شدن شناسنامه باخبر شد چرا که او خیلی اتفاقی فهمید نامزدش همچنان با زن و بچه اش زندگی می کند که با اطلاع از این ماجرا احساس کرد همه دنیا روی سرش خراب شده است و از هوش ...
مجری سرشناس عزادار شد
خانواده ام صبر کرده بودند تا من برنامه ام را در تلویزیون اجرا کنم و بعد زنگ زده بودند. چنان بهت و بغض، آنی بود که مات مانده بودم و راه بر گریه بسته شده بود. داداش جواد عزیزم؛ قربون اون لبخندهای خواستنی ات بشم من؛ آخه تو بودی که دست منو گرفتی و گفتی بیا تهران و بنویس..... سال 72 یادته؟..... همین هفته پیش آمدم مشهد؛ دستت را گرفتم و چیزهایی گفتم که لبخند می زدی.... غافل که آخرین لبخندهای ...
حجت الاسلام پناهیان: افرادی که دم از عدم مبارزه با کفر و استکبار بزنند، فتنه انگیز هستند
تواند داشته باشد این است که هر اتفاقی می افتد فقط تماشا کند و خودش را دخیل نداند. حدود 20 سالی هست که چنین اتفاقاتی(اعدام) در بحرین می افتد و وضعیت در بحرین ویژه و منحصر است و نوع مقاومت در بحرین هم مقاومت ویژه ای است و قابل مقایسه با سوریه و یمن و عراق نیست؛ همراهی جبهه انقلابی و مجاهد در بحرین تکلیف همه است حداقل با زبان می توان یاری رساند. جریان های جوان کشور که بیدار و هوشیار هستند باید همت و ...
شهادت مظلومانه فاطمه زهرا (س)
احداً و استود عک اللّه و اقرء علی و لدی السلام الی یوم القیامة[46]. ترجمه ساده آن این است: این وصیت فاطمه (س) دختر رسول الله است. و او شهادت به وحدانیت خدا و رسالت محمد (ص) می دهد و گواهی می دهد که بهشت و دوزخ حق است و قیامت آمدنی است در آن شک نیت و خداوند همه آنها را که روزی در قبر می خوابند مبعوث می گرداند . ای علی من فاطمه دختر پیامبرم، خدای مرا به همسری تو در دنیا و آخرت مفتخر ...
رابرت دنیرو؛ تک چهره ای بی بدیل در دنیای سینما
. نکته منفی شهرت این است که همه را دورو می کند. وقتی مشهوری، همه با تو مهربان و خوبند. تعریف و تاییدت می کنند؛ حتی وقتی داری احمقانه و غیرمنطقی حرف می زنی. اما من آدم هایی را دوست دارم که بتوانند بهم بگویند حرف یا کار مرا قبول ندارند... پول چه؟ پول یعنی زندگی راحت. پول یعنی خوش شانسی. دقت کنید: راحتی و خوش شانسی و نه مثلا خوشبختی و سعادت. اینها با پول به دست نمی آید. موفقیت هم ...
نگاهی به زندگانی فردوسی
گل *** خردمند و ارمیده و نیک دل گرانمایه احمد که هم سال او *** بجوید به هر جا ازو آل او ز باباش جوئی تو نام درست *** ابوبکرش آخر محمّد نخست سپاهانی و خان نشستنگهش *** به نزد بزرگان ستوده دهش چو در خان لنجان فراز آمدم *** بهرج بگوئی نیاز آمدم (کذا) مرا سوی خان خود[ش] راه داد *** چو با من بدید او به خرگاه داد خداوند این دفترم بنده کرد *** لب هر مرادم پر از خنده کرد ...
تلویزیون سکوی پرتاب هنرمندان
را به دستم می گیرم و از سوی دیگر درباره موسیقی های اروپایی هم شناخت دارم و می توانم تحلیل کنم. هیچ وقت به زندگی شخصی موسیقیدانان کاری ندارم، بلکه به خروجی کار آنها یعنی همان موسیقی توجه می کنم. اولین اجرای تلویزیونی به لطف حاج آقا انصاریان، مدیر پخش وقت تلویزیون، مجری شدم. البته ابتدا نمی خواستم مجری شوم تا این که مرا مجاب کرد این کار را انجام بدهم و خواست ویژه برنامه بعثت را ...
آیت الله سید کرامت الله ملک حسینی
...> وی درباره بازجویی هایش پس از دستگیری می گوید: بازجو فردی شمالی بود که بازجویی اش تا غروب ادامه داشت. در همان ایام اطلاعیه ای داده بودم با این عنوان که من عصا و نور بگرفته به دست، شاخ گستاخی تو خواهم شکست که خطاب به طاغوت بود و اسم آن را شاخ گستاخی ملک حسینی گذاشته بودند. آن اطلاعیه را زمانی نوشته بودم که عمال رژیم در اردکان فارس و چند شهر دیگر به خانه های مردم هجوم برده بودند. در آن اطلاعیه ...
وقتی عزیز را در آن حالت دیدم، کنترلم را از دست دادم و ....
آن قدر درس خواندم تا در دانشگاه دولتی دندانپزشکی قبول شدم. پدرم و محسن هم در پوست خود نمی گنجیدند و مدام برایم کادو های رنگ و وارنگ می خریدند اما هیچ کس نمی دانست بیشتر خوشحالی من برای برآورده کردن آرزوی عزیز بود. همه چیز برایم شیرین و جذاب بود. مادرم ترکم کرده بود. من فقط به حالا فکر می کردم نه آینده و گذشته. عزیز برایم مهم بود نه مادرم. طاقت نداشتم ببینم هیچ کسی به او بی احترامی می ...
سلام بمبئی: وارادات رقاصه!
فیلمبرداری این سکانس راضی نبودم و گفتم بازی ات خیلی بد بود، چرا این طور بازی کردی؟! او به شدت از این حرف ناراحت شد و شروع کرد به گریه کردن. گفتم این بازی را من نمی خواهم، تو باید با تلفیقی از خواهش و تهدید پیش پدرت بیایی. کار نیم ساعت تعطیل شد و او پیش گلزار گلایه مرا هم کرده بود. واقعاً انتظار نداشتم آنجا این قدر بد بازی کند. بعد اما آمد و بازی استثنایی ای ارائه داد که فکر می کنم دیگر در عمرش ...
آیت الله بروجردی ماهیانه به فدائیان اسلام کمک می کرد/ امام شیوه نواب را برای براندازی رژیم شاه می ...
تحمیل کرد" شخص مرحوم نواب هم در زندان مورد انواع شکنجه های طاقت سوز قرار می گرفت، با این همه جز ذکر یا خدا چیزی از او شنیده نمی شد. او پیوسته در تمام حالات، صبور و شاکر بود. هنگامی که در صبحگاه 27 دی ماه سال 1324، او را برای اجرای حکم اعدام می بردند، زندانیان کمونیست سلول های مجاور می گفتند: نواب رفت و عظمت خود را بر ما تحمیل کرد. آن زمان که ترس، بر دل و روح همگان سیطره داشت ...
همایون شجریان کاندیدایِ خواندنِ آثار به جا مانده از خرم/ یک قرن خاطره بازی با همایون
رابطه شاعران با معملش بازمی گردد. مثلا می گوید: رابطه استاد صبا با استاد شهریار خیلی خوب بود. می توان گفت رفیق گرمابه و گلستان بودند. شهریار چند شعر برای صبا گفته یکی شعری ست که می گوید: "بزن که سوز دل من به ساز می گویی/ ز ساز دل چه شنیدی که بازمی گویی" این شعر را هم در سوگ صبا گفته است: عمر دنیا به سر آمد که صبا می میرد/ ورنه آتشکده عشق کجا می میرد صبر کردم به همه ...
من عفت مرعشی، همسرسیاستمدار نامی ایران زمین؛ مردم مرا با دو روایت سالهای 58 و 88 می شناسند
است؟ مگر زندگی من نیست؟ مگر برای عذرا و اقدس و نصرت با خودشان مشورت نکرد؟ برای چی قبل از اینکه نظر مرا بپرسد، قبول کرده است؟ خانم جون زن مهربان و دلسوزی بود. خجالت می کشیدم بیشتر اعتراض کنم. - خانم جون، حرف من همین است. آقام نباید بدون مشورت با من قبول می کرد. مگر من روی دست شما ماندم که اینجوری برخورد می کنید؟ - عفت جان! حرف تو درست است. اما پدرت را که می شناسی ...
خدا خانه خرابمان کرد
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هم نوا، سیدرضا علوی؛ مدیر مسؤول روزنامه سرخاب؛ خالق ستون معروف و طنز ماغازا؛ دارای سابقه ای بیست و چند ساله در کار مطبوعاتی و... سیدرضا از 15 سالگی با راهنمایی معلمش علی الفت نوشتن را آغاز کرده، با افرادی مثل رسول براهنی، مهدی لزیری و محمد رمضانی نشست و برخاست داشته و نوشتن برایش رنگ و بوی جدی تری گرفته. بودن در فضای جبهه و حال و هوای جنگ او را واداشته به ثبت آن هایی که می دیده، به معرفی شاعری مثل سهراب حسین نژاد و شناساندن روحیه لطیف و استثنائی اش، از آدمی مثل اسماع ...
کی روش بیانیه می دهد مربی داخلی احضار می شود / قانون برای همه هست به جز کی روش!
بازی با گسترش تو آزادی جواب محکمی به یاوه گویی ها و بیانیه هاش میدیم. فقط اطلاع رسانی کنید. خاک پای همه عاشقان پرسپولیس هستم. نقل قول 1 2 تازه کردن لیست نظرات RSS نظرات این ارسال اضافه کردن نظر - توهین به سایر کاربران و نظرات برخلاف قوانین کشور ممنوع می باشد. - ارسال لینک و اخبار ممنوع می باشد. - تخطی از قوانین نظرات موجب مسدود شدن شناسه کاربری می شود. نام (الزامی) ایمیل (الزامی، ولی نمایش داده نمی شود) وب سایت از تغییر در نظرات مرا با خبر کن ارسال لغو ...
دستان پرتوان دختران افغانستان برای کسب رزق حلال
.... ادامه می دهد؛ تلخی در نگاهم نیست، در کلامم هم نیست، تو اگر روزهای مرا دیدی پس خوب می فهمی وقتی مسئولیت با تو باشد همه چیز به حقوق ماهیانه و کار ختم نخواهد شد، انگار باید یک رویاهایی را ببوسی و بگذاری کنار و دل و جانت یکی شود برای بلند کردن خانواده ات.... می پرسم کدام رؤیا؟ کمی مردد می شود، من مهندسی کشاورزی می خوانم، کلی رؤیا دارم اما پای این چرخ ها انگار دود می شود و می ...
روز خواستگاری گفت: می خواهم حکومت اسلامی برپا کنم
.... سپس به مادرم گفت: من از شما راضی هستم همیشه قدم پشت قدم های من گذاشتی و مرا یاری کردی، خدا از تو راضی باشد . پدر حتی دوست نداشت نام شاه را بر زبان بیاورد و می گفت: من اگر بخواهم با این پسره (شاه) سازش کنم قطعا جای من اینجا نیست . فاطمه سادات ادامه می دهد: زندگی ما مثل مردم عادی نبود؛ زندگی ای که پدر به خانه بیاید، اصلا چنین زندگی ای نداشتیم. بعد از شهادت پدرم همه از ما می ترسیدند و ...
کرامات فاطمی
شکسته و اشک جاری بگو: یا فاطمه زهرا، مرا شفا ده . دخترم با دل شکسته شروع کرد به صدا زدن و از آن بانوی معظمه یاری خواستن . بی بی هم در گوشه خانه با گریه می گفت : ((یا فاطمه زهرا، این بیمار آلمانی را با خود آورده ام و شفای او را از شما می خواهم . مادر جان ! کمک کن و آبروی مرا نگه دار.)) آن مرد اضافه کرد: من هم از دیدن این واقعه در گوشه حیاط منقلب شدم و گفتم : ای فاطمه پهلو شکسته ...
اعصاب ندارد، از او فاصله بگیرید!
رو سیر کنم؟ میام تو خیابون، همه ماشین هاشون رو دوبله پارک کردن و طلبکار هم هستن! هنوز دهنم رو باز نکردم که شروع می کنن به فحش دادن. خب من چه کار کنم؟! قسم به این لباس مبارکی که پوشیدی که لباس پیغمبره. قسم به خدایی که میپرستی، خسته شدم حاج آقا! کم آوردم. حاج آقا! شما بگو چه کار کنم؟ دیگه اعصاب برام نمونده. اصلاً یه سؤال؟ خود شما چه کار می کنید که می تونید صبر داشته باشید و مثل ما زود از کوره در ...
از اشارات یار دلجو
. حالا تو بگو، چگونه دفاتر این روزها و ماه ها و سال های اسارت را ورق بزنم؟ من که در مقدمه اش سکته حیرانی زده ام، چه برسد به خط به خطش... نمی دانم بازی خوردیم یا سرکارمان گذاشتند؟... هر طرفش را که می گیرم، باخته ام. حیف آن همه پولی که پدرم خرج کرد، چقدر مادرم نذر و نیاز کرد!... فقط اگر دلشوره نداشت از مرز رد می شدم و پشت سرم رو نگاه نمی کردم. از بس خواب دید و خواب نما شد، جرات مرا هم گرفت. ای کاش دوسال ...
رابرت دنیرو: بازی من رابرت دنیرویی است. یکجورهایی خاص خود من.
...، همه با تو مهربان و خوبند. تعریف و تاییدت می کنند؛ حتی وقتی داری احمقانه و غیرمنطقی حرف می زنی. اما من آدم هایی را دوست دارم که بتوانند بهم بگویند حرف یا کار مرا قبول ندارند... پول چه؟ پول یعنی زندگی راحت. پول یعنی خوش شانسی. دقت کنید: راحتی و خوش شانسی و نه مثلا خوشبختی و سعادت. اینها با پول به دست نمی آید. موفقیت هم. خیلی پیش آمده که آرزو کرده ام کاش پول نداشتم، اما فلان فیلمم را ...
پاراگراف کتاب (104)
...، همه شناخت انسان درد وکلمه خلاصه میشود: صبر، امید... کنت دو مونت کریستو | الکساندر دوما می پنداشتم که عشق، هرگز دیگر به خانه ی من نخواهد آمد. می پنداشتم که شعر، برای همیشه مرا ترک گفته است. می پنداشتم که شادی، کبوتری ست که دیگر به بام من نخواهد نشست. می پنداشتم که تنهایی، دیگر دست از جان من نخواهد کشید و خستگی، دیگر روح مرا ترک نخواهد گفت. تو طلوع کردی و عشق ...
هاشمی صبر را ذله کرده بود؛ کجا مانند این مرد پیدا خواهیم کرد
نخواهم کرد. خودمان خرابکاری نکنیم بعد بگوییم کارنفوذی هاست این تعریف نفوذراقبول ندارم ازاون برادرتشکر می کنم که جواب بی بی سی را داد گاهی می ماندم که علی رغم تهمت ها ناملایمات و در حالی که کوهی از مشکلات وجود داشت در جلسه مجمع تشخیص آرام و با لبخند حضور پیدا می کرد. به هاشمی گفتند تو شهر ری به دخترت توهین شد ولی هنوز واکنش نشان ندادین گفتن من روی انقلاب و شخص رهبری ...
حضور گسترده مردم و مسئولان در مراسم شب هفتم آیت ا... هاشمی
دادن بودم.کاش همان موقع که از هوش رفتم می آمدی و مرا با خود می بردی. می دانستی دخترت طاقت این همه رنج و غربت را ندارد؟ می دانستی فاطمه ات نمی تواند جای خالی تو و رنج ها و مظلومیت هایت را ببیند و تاب بیاورد؟این روزها که همه از تو می گویند بیشتر دلم می سوزد. برای وقتی که بودی و زخم زبان می شنیدی، بودی و تهمت و دروغ به تو می بستند و بودی و صبر می کردی. نه تنها خود صبور بودی که ما را هم تسکین می دادی ...
آیت الله هاشمی وفادار به انقلاب و رهبری بود
...: شهادت می دهم که آقای هاشمی رفسنجانی در همه دوران مبارزات قبل از انقلاب و فعالیت های بعد از انقلاب کاری برای غیر خدا انجام نداد. عضو مجمع تشخیص مصحلت نظام گفت : یکی از صفات منفی که آیت الله هاشمی رفسنجانی از آن متنفر بود ریا بود، دو چهره و چند چهره بودن، امروز در کشور برخی هزار چهره نیز هستند ، هاشمی از ریا ، دو چهره بودن و دو گونه سخن گفتن بدش می آمد . حجت الاسلام ...
آتیلا پسیانی: تماشاگر حرفه ای تئاتر کم شده است
نمی گیرم و حتی به آن فکر نمی کنم. فقط کلیدی را از نقش پیدا می کنم و خودبه خود در آن جاری می شوم. حالا بعضی وقت ها درست و گاهی هم به غلط. عین رانندگی که بعد از مدتی، در هنگام تعویض دنده به آن فکر نمی کنید و خودش عوض می شود؛ یعنی به این فکر نمی کنید که به سرعت 40 که می رسید، به دنده سه بروید، بلکه خودبه خود اتفاق می افتد. تو، موتور، دنده، خیابان و همه چیز با همدیگر به طوری عجین می شوید که تمام این ...
گزهای که بوی سکه می دهند!
دیدید که بیرون از دولت باشد و با این ها رفیق نباشد؟ دیدید کسی از بیرون بیاید و تخصص و دانشش را داشته باشد؟ در 39 سال اخیر چنین چیزی را دیده اید؟ شایسته سالاری در ایران مفهوم ندارد . فقط می خواهند آدم های خودشان را بیاورند. اصلا مهم نیست که طرف چه تخصصی دارد .فقط می گویند اگر با من هستی بیا .در غیر این صورت نیا. من باید به مدیریت دانشگاه آزاد تبریک بگویم چون همه با هم رفیق بودند و مرا سر کار ...
قصه یک زن زباله دزد و مافیای پسماند تهران+عکس
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان به نقل از شهرفردا، هراسان از تاکسی پیاده می شوم. صدایش می کنم. اولش می ترسد و پا به فرار می گذارد اما می گویم صبر کن خبرنگارم، کاری ندارم، فقط می خواهم قصه زندگیت را برایم بگویی. نفس هر دو مان به شماره می افتد. دلش برایم می سوزد و می گوید" خوبی دخترجان. تو رو خدا برایم مشکل درست نکن. من چند بچه یتیم دارم. باید برایشان نان ببرم". با لبخند نگاهش می ...