سایر منابع:
سایر خبرها
رییسم زیر پایم نشست با اینکه دخترش هم سن و سال من بود / او مرا از خانه فراری داد
هرچه می خواستم با پول های همسرم تهیه می کردم و بهترین خودرو، لباس های شیک و مارک دار، انواع لوازم آرایشی و ... را داشتم اما از همان روزهای اول زندگی متوجه شدم همسرم دارای بیماری سوء ظن است و به همین خاطر مرا نیز مانند همسر سابقش زیر مشت و لگد می گرفت ولی من نمی توانستم به مادرم چیزی بگویم. با این که 9 سال از ازدواجم می گذرد و دختری 6 ساله دارم هیچ گاه رنگ و بوی آرامش را ندیدم. امیدوار بودم بعد از ازدواج دخترانش زندگی آرامی را تجربه کنم اما باز هم اخلاق او عوض نشد و باغ آرزوهایم سوخت. اکنون نیز به خانه 50 متری مادرم بازگشته ام و... . اخبار زیر را از دست ندهید: ...
اختصاصی/ عشق و خشونت در گفتگو با کثیف ترین زن ومرد تهرانی+فیلم و عکس
مواد و مشروبات الکلی رفت و به همین خاطر بارها مادر و خواهرانم را کتک زد به حدی که مادرم 13 بار عمل جراحی کرد و در حال حاضر مادرم با دستگاه اکسیژن نفس می کشد. از همان کودکی کار می کردم و هزینه های زندگی خانواده ام را تامین می کردم. المیرا را از کجا می شناختی؟ المیرا یکی از آشنایان خانوادگی مان بود ، 18 ساله بودم که به او علاقه مند شدم و دو سال بدون اینکه متوجه من شود هر روز صبح ...
المیرا رو به دوربین از عشق به خواستگار سابق و نفرت از شوهرش گفت/ او و علیرضا از کشتن گفتند و ...+فیلم و ...
مواد و مشروبات الکلی رفت و به همین خاطر بارها مادر و خواهرانم را کتک زد به حدی که مادرم 13 بار عمل جراحی کرد و در حال حاضر مادرم با دستگاه اکسیژن نفس می کشد. از همان کودکی کار می کردم و هزینه های زندگی خانواده ام را تامین می کردم. المیرا را از کجا می شناختی؟ المیرا یکی از آشنایان خانوادگی مان بود ، 18 ساله بودم که به او علاقه مند شدم و دو سال بدون اینکه متوجه من شود هر روز صبح ...
جوراب زنانه را دور گردنش انداخته بود / نمی دانستم به ارتباط با مرد غریبه فکر کنم یا دروغ هایش!
و نمی تواند زندگی ام را سرو سامان دهد. آستانه تحملم را پایین آورده بود. او سر هر موضوع کوچک بهانه می آوردو با من دعوا می کرد. با شنیدن این حرف ها ناراحت شد و دعوای مفصلی با من کرد. زمانی که متوجه شد قصد جدایی از وی را دارم، مرا به باد بد و بیراه گرفت. آن قدر عصبانی ام کرده بود که آخر با دستانم خفه اش کردم. آن قدر گلویش را فشار دادم که نفسش بند آمد. وقتی به خودم آمدم متوجه شدم که نفس نمی کشد. مانده بودم چه کنم. او را به بیمارستان بردم اما خیلی دیر شده بود. او جانش را ازدست دادو من به اتهام قتل وی بازداشت شدم و به زندان افتادم. زندگی ام در آستانه جوانی سوخت و تباه شد. منبع: رکنا ...
جنایت های مجازی
فکر شادی و آرامش خانواده ام بودم و بس. اما نفهمیدم چطور شد که یکباره این توفان عظیم آمد و این چنین آتش برخرمن زندگی ام زد. همه چیز به یکباره ویران شد. حالا من شدم قاتل و همسرم زیر خروارها خاک دفن شده و به خواب ابدی فرورفته است. نمی دانم بچه هایم مرا می بخشند یا نه. اما یک لحظه عصبانیت باعث شد که دست به جنایت بزنم. شاید اگر همسرم عضو گروه تلگرامی نمی شد و با مردان غریبه در تلگرام ارتباط برقرار نمی ...
دردسر آشنایی با دختر دی جی برای پسر پولدار
به گزارش شفاف ، از آن روز به بعد دچار افسردگی شدیدی شدم و گوشه نشینی را در پیش گرفتم چرا که من تک پسر خانواده بودم و علاقه عجیبی به مادرم داشتم. با وجود آن که 2 خواهرم گاهی به من سر می زدند اما نمی توانستم به همین راحتی روزهای شیرین در کنار مادر بودن را فراموش کنم تا این که آن میهمانی شوم مرا به روز سیاه نشاند و ...جوان 23 ساله ای که به اتهام صدور چک های میلیونی بلامحل دستگیر شده بود و تلاش می ...
موضوع علاقه مندی ام به خواهرش را به او گفتم / نمی دانم با چه رویی به صورت خانواده ام نگاه کنم!
دست کشیدم. بیکار بودم و یک روز به دیدن پسر دایی ام رفتم. او مغازه ای دارد و استاد کار ماهری است. درآمدش خیلی خوب بود اما عقل کاملی نداشت. حرف های الکی می زد و یکی از آرزوهایش این بود که روزی به خارج از کشور برود. چون خاطر خواه خواهرش هم بودم، رفت و آمدهایم به مغازه اش بیشتر شد. یک روز گفت اگر پولی به جیب بزنیم، می توانیم برای همیشه به جای دوری برویم و زندگی جدیدی شروع کنیم. موضوع علاقه ...
راز وحشتناکی که بعد از عقد زن مطلقه به جانم افتاد!
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، آن روز او را با ماشین تا نزدیکی خانه شان رساندم. لبخندهای شیطانی اش دلم را لرزاند و اسیر هوا وهوس شدم. سهیلا می گفت مطلقه است و از من می خواست از نظر عاطفی بیشتر هوایش را داشته باشم. او را به عقد موقت خودم درآوردم. به طورپنهانی در ارتباط بودیم.من در یک شرکت دولتی استخدام شدم و مجبور بودم به خاطر شرایط شغلی ام از مشهد بروم. سهیلا هر دو پایش را ...
قتل همسر به خاطر ازدواج دوم
...، کار از کار گذشته بودو منیژه فوت کرده بود. چاره ای نداشتم جز اینکه جسدش را از بین ببرم و خودم هم فرار کنم. جسد را همان جایی که کنده بودم، دفن کردم، بعد روی آن را به طور کامل پوشاندم و دوباره خانه را مرتب کردم. وقتی به خودم مسلط شدم، از خانه بیرون رفتم و دیگر برنگشتم. متهم گفت: از آنجا که منیژه زنی تنها بود، می دانستم خانواده اش خیلی پیگیر اینکه او کجاست نخواهند بود و فکر می کردم به دردسر نمی افتم. بعد از اعترافات متهم و اخذ آخرین دفاع در مرحله بازپرسی، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. متهم به زودی پای میز محاکمه می رود. ...
عمل قبیح که پسر جوان تازه داماد در شب ازدواج با زن شانزده ساله اش انجام داد!
می خوانید. خودت را معرفی کن؟ سارا هستم و 26 سال سن دارم؛ 10 سال قبل ازدواج کردم و یک پسر هشت ساله دارم. چطور به سرقت رو آوردی؟ زمانی که ازدواج کردم فقط 16 سال سن داشتم و همسرم در شب عروسی به من شیشه داد و باهم شیشه کشیدیم؛ از آن به بعد معتاد شیشه شدم و در نهایت سرقت کردم، چند شب قبل نیز قصد داشتم شیشه بخرم که با دوستانم بازداشت شدم. با هسمرت ...
حس خوب موفقیت با پرورش انواع ماکیان از شترمرغ تا بلدرچین
...> زلیخا ایلمانی هستم ، ساکن روستای غفارحاجی گمیشان به مدت 17 ساله ازدواج کردم و مادر پنج فرزند دختر هستم چه مدت وارد این کار شدید و انگیزتون چه بوده ؟ من خانه دار هستم و همیشه از بیکاری متفنر بودم و دوست داشتم یه کار اقتصادی انجام بدم و با توجه به اینکه خانواده پر جمعیتی داریم و همسرم هم در آژانس کار می کرد جنبه اقتصادی و مالی کار هم برام مهم بود و بالاخره 15 ماه پیش تصمیم خودم را ...
واقعیتی تلخ از دیدار دختر 14 ساله با دوستان تلگرامی اش!
مدتی قبل در یک گروه تلگرامی عضو شدم و پسری به نام ساسان به من ابراز علاقه کرد. اختلاف های کوچک با مادرم و ابراز علاقه شدید ساسان باعث شد خیلی زود از خانواده ام فاصله بگیرم و زمانی که ساسان از مشکلات من با خبر شد گفت می خواهد با من ازدواج کند و مرا تشویق به فرار کرد. من هم به بهانه خرید از خانه خارج شدم و به همراه ساسان راهی مخفیگاهش که شبیه مسافرخانه ای کوچک بود، شدم. آنجا به غیر از ...
مرگ وحشتناک مرد با رگبار گلوله/ افشای راز قتل همسر، پس از دومین جنایت/قتل همسر به خاطر ازدواج ...
گوشی اش خورد از طریق پیامک ها و تماس های رد و بدل شده متوجه ارتباط او با مرد غریبه ای شدم. در این باره تحقیق کردم و به صورت پیامکی- به عنوان خواهرم- با مرد جوان قراری صوری را ترتیب دادم. پس از رسیدن به سر قرار با او درگیر شدم و گفتم حق نداری با خواهرم رابطه داشته باشی ولی او گستاخ تر شد و به من ناسزاگفت. بعد هم آشناهایش به کمک خواهی رسیدند و مرا کتک زدند که خیلی ناراحت شدم. به همین خاطر وقتی به خانه ...
اعظم آه بلندی کشید و ماجرای کثیف زندگی و دلیل زندانی شدنش را تعریف کرد!
به مدرسه رفته بودم، نمی دانم چه کسی مرا لو داده بود یا لباسم بوی سیگار می داد که آمدند توی کلاس و کیفم را گشتند و یک نخ سیگار پیدا کردند. بعد هم مادرم را به مدرسه خواستند و پرونده ام را زیر بغلم گذاشتن و اخراجم کردند. اخراج که شدم دیگر قید درس و مدرسه را برای همیشه زدم. داد و بیداد پدرم هم هیچ تاثیری رویم نداشت. یادم است یکبار پدر و مادرم تصمیم گرفتند ترکم دهند. مادرم مقداری تریاک تهیه کرد و بعد ...
حکم مرگ برای عامل قتل خونین کوچه خاکستری
طی کند. حسین متهم این پرونده در آخرین جلسه محاکمه که به ریاست قاضی علیزاده برگزار شد، گفت: وقتی از همسر اولم جدا شدم با یکی از بستگانم ازدواج کردم. قبلا به مواد مخدر اعتیاد داشتم اما چند سال بود که دیگر مواد استفاده نمی کردم تا زندگی سالمی داشته باشم. وی ادامه داد: در شغل داربست مشغول به کار بودم اما به دلیل رکود ساخت و ساز بیکار شدم و همین موضوع منجر به بروز اختلافات شدید خانوادگی بین ...
قول و قرارهای پوچ ازدواج
به گزارش خبرگزاری دانا،در ایستگاه قطار با امیر آشنا شدم وقتی که می خواستم خودم را به شهر محل تحصیلم برسانم، در همان نگاه اول عاشق شدم. در همان برخوردهای اولیه به امیر گفتم که اهل دوستی و این حرفها نیستم و اگر قصدش ازدواج است می توانیم به این رابطه را ادامه دهیم. امیر هم حرف من را تایید کرد و باعث دلگرمی بیشتر من شد اما هر وقت به امیر می گفتم که برای خواستگاری اقدام کن هر بار بهانه ای می آورد ...
زن جوان با کمک برادر شوهر دوستش بدن شوهرش را مثله کرد! / گناه مرد جوان بی نوا چه بود؟! + عکس
را به پلیس گزارش کرده است. باتوجه به اینکه در این مدت هیچ رد و سرنخی از همسر شهلا به دست نیامده بود کارآگاهان به بازجویی از او دراین باره پرداختند. در تحقیقات صورت گرفته شهلا به قتل شوهرش اعتراف کرد. حدود 5 سال قبل با همسرم آشنا شدم اما وقتی صحبت ازدواج به میان آمد خانواده ها یمان بشدت مخالفت کردند، اما اصرارهایمان باعث شد بالاخره رضایت دهند و من از شیراز به ...
اعترافات دردناک کودکان طلاق و حقایق پنهان پس از جدایی والدین
. جملاتی که در پایین عنوان می کنیم احساسات واقعی و اعترافات کودکان طلاق نسبت به جدایی پدر و مادر است که در برنامه کاربردی Whisper که یک برنامه کاربردی رایگان برای موبایل است عنوان شده. در این برنامه، کاربران می توانند رازهای خود را به صورت ناشناس با دیگران در میان بگذارند. حالا بشنوید از اعترافات کودکان طلاق: 1. پدر و مادر من طلاق گرفته اند... گاهی اوقات حس می کنم مادرم دوستم ندارد زیرا ...
شکایت شوهر از زنی که عکس های عیراخلاقی خودش را در تلگرام منتشر می کرد!
فاصله بین من و سپهر بیشتر می شد و زندگی مان سرد و بی روح ادامه می یافت به طوری که دیگر دچار آسیب های روحی و روانی شده بودم. در همین روزها بود که هنگام جست و جو در شبکه های اجتماعی تلگرام با اسکندر آشنا شدم. او مرا در گروه دوستانش عضو کرد و من ساعات زیادی را در تلگرام سیر می کردم کار به جایی رسید که با تحریک و پیشنهاد اسکندر عکس ها و تصاویر مستهجنی از خودم تهیه می کردم و در معرض دید گروه می ...
وقتی خواهرم وارد اتاق شد آن صحنه وحشتناک را دید و ...!
این حرف ها هیچ نتیجه ای نداشت تا این که روزی تصمیم به قتل او گرفتم. چهاردهم آذر سال گذشته بود که همه اعضای خانواده را از منزل بیرون کردم و به آن ها گفتم می خواهم به تنهایی با پدرم صحبت کنم! آن روز ظهر مادرم خورشت قیمه تهیه کرده بود و من در یک فرصت مناسب تعدادی قرص خواب آور را داخل غذای پدرم ریختم. او که متوجه مزه بد غذا شده بود، شروع به سروصدا کرد و من هم که به دنبال فرصتی می گشتم با او درگیر شدم ...
بهناز شفیعی اولین دختر موتورسوار ایرانی
دیده اید که خیلی از جوان ها صبح تا شب در شبکه های اجتماعی هستند. نظرتان چیست؟ واقعا نظرم بد است. من سه سال پیش خودم شدیدا به شبکه های اجتماعی معتاد شده بودم. صبح که بیدار می شدم داخل تلفن همراه بودم. بعد دیدم خیلی از وقتم تلف شد. شبکه های اجتماعی هیچ سودی ندارد جز این که آدم را به حاشیه ببرد. آدم را از کارهای معمول دور می کند. کمتر می شود با دوستان و خانواده وقت گذراند. شبکه های اجتماعی به نظرم به یک معضل تبدیل شده است. کسانی هم که بخواهند پیام هایشان را چک کنند به نظرم یک ساعت در روز کفایت می کند. این بهتر است تا این که صبح تا شب در شبکه های اجتماعی باشند. ...
مادرم خواستگارهای مرا فراری می دهد و تهمت های ناروا می زند
از دیدن اشک های من و برادرم ناراحت می شد و خانه را ترک می کرد. صدای فریادها و مشاجرات پدر و مادرم همسایگان را نیز عاصی کرده بود تا جایی که پدرم برای ساعت های طولانی سکوت می کرد و یا خودش را به خواب می زد تا شاید مادرم کوتاه بیاید اما این فریادها و درگیری ها جز اشک های من و برادرم پایانی نداشت. سوءظن مادرم به حدی بود که نزد اطرافیانم مرا به داشتن روابط نامشروع با هم دانشگاهی ام متهم می کرد و یا ...
زنی خسته از زندگی
به گزارش ایمنا، خانمی با آشفتگی وارد اتاق مشاوره شد و با التماس گفت: می خواهم از همسرم جدا شوم ولی او مرا طلاق نمی دهد، تو را به خدا به من کمک کنید دیگر خسته شده ام و توان زندگی با این مرد را ندارم. وی ادامه داد: حدود 15 سال است که ازدواج کرده ام و حاصل ازدواج من یک دختر 12 ساله است، اوایل که با نیما ازدواج کردم نمی دانستم که او اعتیاد دارد اما بعد از مدتی متوجه موضوع شدم، در تمام این مدت ...
مادری که سنگ صبور تنهایی هایش گریه های شبانه بود
صمیمیت خاصی با افراد خانواده به خصوص با مادرم داشت. فعال بود و لحظه ای از پا نمی نشست، هنوز شش ماه از عروسی اش نگذشته بود که با وجود مخالفت اطرافیان خواست به مأموریت برود، اما دلش طاقت نیاورد و تازه عروسش را که چهار ماهه باردار بود همراه خودش برد. آخرین باری بود که محمود را دیدیم، برای آخرین بار با همه خداحافظی کرد و بعد از آن شهید شد. از محمود دختری به یادگار مانده که هر چند وقت یک بار او را می ...
مرگ مرموز شوهر در پی رابطه پنهانی همسر
برادرش گفت که ظن مأموران را نسبت به همسر متهم برانگیخت. او گفت: موضوع مرگ برادرم را از طریق همسرم متوجه شدم. سر کار بودم که همسرم با من تماس گرفت و گفت همسر برادرم تماس گرفته و گفته است برادرم کامران خودکشی کرده است. من هم بلافاصله به آنجا رفتم. اما فکر می کنم موضوعات دیگری هم در میان است و برادرم خیلی مشکلات داشت و با همسرش درگیر بود. او متوجه شده بود لاله همسرش با مردی رابطه دارد و حتی فیلم آنها ...
سعید عبدولی: قدر مدال المپیکم را نمی دانند
خانواده ام، پدر و مادرم و همسرم که زحمات زیادی کشیدند تشکر می کنم. همچنین از مسئولان شهرم و استانم نیز سپاسگزارم. انتهای پیام دارنده مدال برنز المپیک با گلایه از اینکه مردم قدر مدالش را ندانستند گفت: متاسفانه آن طور که توقع داشتم با من برخورد نشد. سعید عبدولی در گفت وگو با پایگاه خبری علت درباره آخرین وضعیت خود پس از حضور در تمرین های تیم ملی کشتی فرنگی اظهار کرد ...
جوان 19ساله مکثی کرد و آهی کشید / مادرم وقتی ماجرا را فهمید به فکر نارو زدن به پدرم افتاد!
آبرویش را درخطر می دید قول داد اشتباهش را جبران کند اما پس از مدتی دوباره رابطه خود را با آن دختر از سر گرفت. مادرم هم به باوری غلط می خواست از او انتقام بگیرد او هم به پدرم خیانت کرد و زندگی مان از هم پاشیده شد. سعید با بغض ادامه داد: پدرم بعد از طلاق با همان دختر ازدواج کرد، اگر چه او خودش را از چشم فامیل انداخته بود. من با مادرم زندگی می کردم. او از نظر روحی ...
قاضی: آقا یک مرد به مزاحم همسرش 2 سال مهلت می دهد؟!
دریافت آخرین دفاعیات متهم برای صدور رأی وارد شور شدند. ایران 110 این اخبار داغ را از دست ندهید: زن و مرد قاتل در زندان با هم ازدواج کردند +عکس دختر جوان گفت: حتی فکرش را هم نمی کردم مادرم مرا به برادر زاده اش بفروشد! تصاویر دوربین مدار بسته نشان داد که چگونه به زن بیچاره تجاوز می کردند! راز وحشتناکی که بعد از عقد زن مطلقه به ...
حیله کاریاب
با دیدن آگهی موسسه کاریابی خوشحال شدم و بلافاصله به آن زنگ زدم.مرد جوانی آن طرف خط به من گفت: برای شما کار پرستاری از بچه را سراغ دارم، بیایید تا شما را به خانواده مورد نظر لینک کنم. این جملات از زنی است که با اعتماد کردن به مرد شیادی که نمی شناسد، به دام مردی که خودش را مسوول موسسه کاریابی جا زده افتاده است. برای همین زن به مرکز مشاوره آرامش پلیس مراجعه کرده تا این مرکز راه درست و قانونی را به ...
لطفا تکلیف معلول حین خدمت را مشخص کنید!
فرمانده ناحیه قرارگرفتم. دوره ضابطین راطی کردم وبه سمت دژبان مرکزاجرائی منصوب شدم. همواره به عنوان سرتیم بابسیجیان مرکز گشت زنی درسطح شهراسلام آبادغرب ومبارزه بامنکرات خصوصآ موادمخدر همراه بودم که مامور بدرقه متهم به دادگاه وتحویل متهم به زندان رانیز به عهده بنده گذاشتند. حال بماند که بومی شهربودم وهزاران ارازل واوباش ومجرم به سبب انجام وظیفه با من دشمنی پیداکردند. درتاریخ 11 ...