سایر منابع:
سایر خبرها
آخرین پیشنهاد امام موسی صدر به شریعتی
گفت وگو می نشست و راجع به مباحث مختلف سخن می گفت. او با کنجکاوی و نوگرایی، از یک سو به تجزیه و تحلیل تاریخ وطن خود، تاریخ اسلام و چهره های مقدس و شخصیتهای بزرگ جهان اسلام می پرداخت و از سوی دیگر با ظرافت و با تحیل شرایط اجتماعی آن دوره، ضعف ها، نابسامانی ها، پریشانی ها و جنبه های انحطاط آن را برملا ساخت و با شجاعت کم نظیری کوشید مردم و به خصوص نسل جوان را از واقعیت ها ی دردناک سرزمین خویش آگاه و ...
رییس اداره فرهنگ هرات بود اما در ناصرخسرو دست فروشی می کرد
کجای ماجرایند؟ پرونده جانِ ایران، جانِ افغانستان 9/ گلایه های ما مهاجرین افغانستانی، انتقاد به جمهوری اسلامی نیست؛ به موانع تحقق انقلاب است پرونده جانِ ایران، جانِ افغانستان 8/ میزگرد فعالان فرهنگی: با وجود تمام دلخوری ها ایران همچنان پناه مستضعفین افغانستانی است پرونده جانِ ایران، جانِ افغانستان 7/ سوغات جعفریان از افغانستان برای رهبر انقلاب/اینجا کسی به پاسپورت ها ...
توطئه شیطانی آمریکا که با درایت امام خمینی(ره) ختثی شد
به وجود آنها نیست. احتیاج به وجود آنها هست و همیشه هست. دولت تنهایی نمی تواند همه امور را اداره کند، ملت را باید همراه داشته باشد. ما هم جنگمان تمام نشده، الآن در حال جنگ هستیم و تا در حال جنگ هستیم ، جوان های ما باید به جبهه ها کمک کنند؛ همان طوری که تا حالا جوانهای عزیز ما در جبهه ها رفتند و بسیاری از آنها به لقاء الله و فیض شهادت رسیدند ، امروز هم ما احتیاج به آنها داریم . توطئه بزرگ ...
سلام بر دستهای بسته
ها سالیان سال می توان مبارزه کرد... امام خمینی رحمه الله علیه این فرمایشات حضرت امام، واقعیاتی است که انسان در روز سه شنبه 26 خرداد 94 که حقیقتا در تاریخ ماندگار شد، با تمام وجود لمس می کرد و قطعا تصدیق می کرد که بله ما انقلابمان را در جنگ به جهانیان صادر کردیم. ما انقلابمان را توسط جوانانی به جهان صادر کردیم که حقیقتا عاشقان خدا و فانیان فی الله بوده و مرگ و دنیا را به بازی ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (126)
که تا به این لحظه زندگی کرده ای ولی "عمر" روند کامل زندگی از لحاظ زمانی است که هیچ کس حد انتهایی آن را نمیداند، جز آن بالاسری. در ضمن آزیتا جان اضافه درست، نه اذافه! - رضا: راستی آقا ببره میدونستی امسال هم میخوام تو لیگ بازی کنم؟ آقا ببره دیالوگی ندارد و واکنش اش به موضوع در عکس مشخص است! حنانه شهشهانی با این عکس از همه مردم خواست که در ماه رمضان او را حلال و سپس ...
برپایی سفره ای از جنس کرامت/ آنگاه که زائران در آستان هشتمین نور افطار می کنند
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، زیارت و حضور در بارگاه منور رضوی خواسته قلبی هر محب و دلداده آل الله است و وقتی چنین امکانی برای انسان محقق می شود، شوقی وصف نشدنی تمام وجودش را فرا می گیرد. این اشتیاق زمانی مضاعف می شود که در ماه میهمانی خدا به شکل ویژه بر خوان کریمانه و بی ریای رضوی دعوت و میهمان شوی. ورود به ضیافت افطار هشتمین خورشید درب های ورود ...
حلقه های مفقوده تبلیغ دین چیست؟/ تبیین فاصله های شعار تا عمل در ترویج فرهنگ دینی
مردم این است که از وجود این روحانیان و فضای ماه رمضان و مساجد استفاده کنند و فرزندان خود را برای استفاده از این امکانات دینی تشویق کنند. فضای مجازی و مساجد؛ ظرفیت های مغفول مانده در ترویج فرهنگ دینی این گزارش می افزاید، با توجه به مطالب بیان شده به نظر می رسد شبکه های اجتماعی، فضای مجازی و مساجد دو رکن اصلی و مهمی هستند که در عرصه تبلیغ دین کمتر بدان ها پرداخته شده است که افراد بسیاری از اعم علمای حوزه و اساتید دانشگاه بر ضرورت توجه به آن ها بیشتر تأکید دارند. ضمن اینکه هیچگاه نباید از ظرفیت عشق و علاقه ملت ایران نسبت به آیات وحی و همچنین عرق مذهبی آنان در حفظ دین اسلام غافل شد. ...
طلبه شهید؛ ای کاش در دامن امام زمان(عج) جان دهم
، فائق آییم. این خون های ما در مقابل اسلام، هیچ ارزشی ندارد و با این خون است که درخت اسلام بیشتر تنومند می شود و ما نیز که چیز قابل ارزشی را نداشتیم که در راه اسلام فدا کنیم، هیچ چیز از جان مان ارزشمندتر ندیدیم. و اگر انشاء الله خداوند نصیبمان کرد که در حین پیروزی به خیل شهداء بپیوندیم، خیلی به ما لطف کرده است؛ و من این برادر و فرزند کوچک شما، از خدا می خواهم؛ در آخرین لحظة زندگی ام، یک بار ...
پنجه تحریف گران امام(ره) این بار بر چهره سیداحمد خمینی
به گزارش فرهنگ نیوز، روزنامه زنجیره ای شرق مصاحبه سیدمحمود دعایی را با هفته نامه صدا در تیتر اول خود منتشر کرد. این مصاحبه البته ضمن ترور شخصیت سیداحمد خمینی، تحت عنوان حسن خمینی آینده ای درخشان دارد منتشر شده است. در این مصاحبه خبرنگار مدعی می شود بعد از انقلاب نقش سیداحمد خمینی در بیت امام، به چه صورت و در چه حد بود؟ گفته می شود بعضی تصمیمات را او می گرفته ولی تلقی و تصور این بوده که ...
رکوردداران اکران بهاری 94
تبلیغات مطرح هستند اما همواره این روند نتیجه مثبت داشته است گاهی در بسیاری از فیلم های جهان شاهد این بوده ایم که با وجود حضور بازیگران چهره که از آن ها به عنوان ستاره یاد می شود نتوانسته اند فروش فیلم را تضمین کنند. این که ستاره چیست و کیست بحث مفصلی دارد که در این مجال نمی گنجد اما همه به این موضوع واقف هستند که در سینمای ایران ستاره به معنای استاندارد جهانی وجود ندارد اما بازیگرانی هستند که ...
حقوق بشر از نوع داعش پسند!
بسیار ضعیف و شکننده سازمان ملل که باید به عنوان پاسدار و نگاهبان قوانین بین المللی باشد، چگونه به این ائتلاف های رسمی و بین المللی ناقض حقوق بشر دامن زده است. محکومیت اقدام ائتلاف های ضد داعش و ائتلاف علیه یمن در قوانین بین المللی محمد واحدی، رئیس مرکز دانشجویی حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران (صلح زیبا) در این باره اظهار می دارد: بی شک بحران امروز تروریسم در تمام نقاط جهان، منفعل بودن سازمان ...
بنیاد در آینه مطبوعات
بود و موج نیروهای خون خوار دشمن لحظه به لحظه نزدیک تر می شد. باران گلوله می بارید و می رفت تا آخرین نقطه مقاومت نیز در خون پاسداران غرق گردد ولی دکتر چمران باشهامت و شجاعت و ایثارگری فراوان توانست این شب هولناک را با پیروزی به صبح امید متصل کند و جان پاسداران باقی مانده را نجات دهد و شهر مصیبت زده را از سقوط حتمی برهاند. آنگاه فرمان انقلابی امام خمینی(ره) صادر شد. فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و ...
عیددیدنی شاه نوه با ژ-3
. عقدمان را بخاطر سقوط یک هلی کوپتر یک هفته به عقب انداختیم. مراسم تنها با مدیحه سرایی ائمه اطهار برگزار شد. با وجود مخالفت ها و درگیری های که با خانواده همسرم داشتیم همچنان احترام آنها را حفظ می کرد و دید و بازدید با آنها را جزو وظایف خود می دانست. مشکلات خانوادگی از یک سو و ترورهایی که صورت می گرفت از سوی دیگر ذهنم را درگیر کرده بود. ولی با علاقه ای که بهم داشتیم تمام مشکلات را ...
درنگی بر چند فرمایش حضرت آقا در حوزه حماسه و شهادت
بسیاری از این دست در کلام رهبر موجود است که نباید از نگاه کارشناسانۀ اهل فن دور بماند. زعیم انقلاب در یکی از دیدارهای خود با خانواده های گرامی شهیدان فرمودند: آنچه که مهم است، حفظ راه شهداست؛ یعنی پاسداری از خون شهدا. این، وظیفه اوّلِ ماست. در قبال شهدا، همه هم موظّفیم. نه این که بعضی وظیفه دارند و بعضی ندارند. البته کسانی که مسؤولیتی دارند و شانه های آنها زیر بار مسؤولیتهای بزرگ یا کوچک ...
ویدئو کنفرانس بین المللی با موضوع تجاوز سعودی ها به یمن + تیزر و متن گفتگوها
تحلیلگران جنگ می دانند انصارالله با نیروهای تا به دندان مسلح یکی از ارتش های مجهز جهان رو برو است. تیم رایت/آمریکا: من فکر نمی کنم شرایط یمن مانند سوریه و عراق شود؛ زیرا جریان مقاومت در یمن بسیار بسیار قوی هستند. با وجود این که به دلیل هم مرز بودن یمن با عربستان محدودیت زیادی برای فرستادن نیروهای تروریستی از داخل خاک این کشور به یمن وجود ندارد؛ اما مقاومت جانانه ی یمنی ها، امید ...
آماده سازی بیمارستان های ویژه برای مقابله با این بیماری مرگبار
...: تا به امروز 35 درصد مبتلایان به این بیماری که طبق بررسی ها بین انسان و حیوان مشترک است، جان خود را از دست داده اند. وی در توضیح راه های انتقال این ویروس به 2 کانال انتقال ثابت شده اشاره و خاطرنشان کرد: تماس نزدیک با شتر و استفاده از محصولات لبنی شتر که به صورت غیرپاستوریزه تهیه شده از جمله مسیرهای انتقال است. گویا افراد مسن و دارای بیماری زمینه ای از جمله قلبی، ریوی، نارسایی کلیه و کبد و کسانی ...
"زهر مار"در شورای شهر چه می کرد!!!(9 نظر)
یک نوع مار کشنده می تواند جان هزاران بیمار را از مرگ نجات دهد. سم مار تایپان حاوی پروتئین معجزه آسایی است که بلافاصله خون را منعقد می کند. از این پروتئین که فاکتور رایکس نام دارد می توان برای توقف خون ریزی به هنگام جراحی قلب و عمل جراحی روی کسانی که در حوادث مجروح شده اند بهره برد. فاکتور رایکس این پروتئین احتمالاً قوی ترین عامل انعقاد خون است که تاکنون کشف شده است. به گفته پژوهشگران سم ...
پاسخی به واکنش های مقاله ممنوع التصویری آیینه یزد در یزدفردا
رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آیینه یزد بعد از نشر سرمقاله شماره 411 مورخ 23/2/94 تحت عنوان آیا ممنوع التصویری سیدمحمد خاتمی قانونی است؟! حجت الاسلام محمدهادی سمتی از شهرستان قم نوشته ای به سایت یزد فردا فرستاده که این گونه آغاز شده است. پاسخی به یادداشت مدیر مسؤل هفته نامه آیینه یزد. آیا ظلم به نظام و ملت قانونی است؟ بنابراین نگارنده این سطور ضروری می داند قبل از پرداختن به اصل موضوع توضیحی را در خصوص این عنوان و سئوال به استحضار خوانندگان آیینه برساند: شاید مناسب باشد برای ارزیابی پاسخ به آنچه در سرمقاله این نشریه مورد بررسی قرار گرفته تعریفی از منطق آورده شود. منطق عبارت است از روش درست اندیشیدن و در اندیشه درست، اجتماع نقیضین محال است. ظلم از مقوله تجاوز و تعدی به حقوق دیگران است در جان و مال و عرض و ناموس و مرتکب ظلم از حد خویش تجاوز کرده و حیات و هستی دیگران را اعم از خود و جامعه به قصد نابودی هدف قرار داده است. لذا عمل ظالم خلاف و مغایر مشی و منش حیات معقول و زیستن انسانی است قبل از آنکه از دیدگاه ادیان الهی این عمل ناپسند و منفور باشد. از طرفی قانون عبارت است از قراردادهای اجتماعی که نخبگان هر جامعه برای زیستن مسالمت آمیز انسان ها طی ادوار مختلف وضع کرده اند. گرچه ممکن است زمینی و انسانی آن بعضا ً مخدوش و جای ایراد و اعتراض هم داشته باشد اما قوانین و مقررات آسمانی و الهی تغییرپذیر نیست و خداوند بر بشر عرضه داشته است تا با عمل به آن راه هدایت و تکامل را طی کند ولی به هر تقدیر مجموعه قوانین و مقررات چه آسمانی و الهی و چه زمینی و انسانی به قصد تنظیم امور زندگانی و اداره جوامع و رشد و ارتقای بشر تدوین شده است و مقوله ظلم و ستم و تجاوز به حقوق دیگران و سازگاری آن با قانون، اساساً نادرست می باشد و طرح چنین سئوال و پرسشی جواب روشن دارد: چون نه تنها ظلم به نظام و ملت بلکه ستم بر هر یک از افراد هیچ تناسب و سنخیت و هم خوانی با قانون ندارد. از مفاهیم قرآنی نیز برمی آید که هر کس از حدود و مرزهای الهی تجاوز کند ستمگر است و همچنین هر کس از پاسداشت قانون و عمل به احکام قانونی کوتاهی ورزد از ستمگران به خویشتن به شمار خواهد آمد. محمدهادی سمتی در بخش اول مقاله به نقل از آیینه نوشته است: مدیر مسؤل هفته نامه آیینه یزد در یادداشتی به موضوع ممنوعیت پخش تصاویر رئیس دولت اصلاحات پرداخته است که البته حاوی مطالبی به دور از انصاف و منطق بود بنابر این لازم می دانم در چند جمله به یادداشت ایشان پاسخ بدهم. ایشان در ابتدا مرقوم داشته اند که: مادام که برابر با قوانین مصوب، دادگاه حکمی صادر نکرده باشد مخالفان سیاسی، اشخاص، صاحبان تریبون های رسمی، خطیبان جمعه و یا روزنامه نگاران و افراد وابسته به احزاب و گروه ها و انجمن ها نمی توانند و نباید برابر با تشخیص خود علیه فرد یا گروهی و یا شهروندی حکمی صادر و پخش و درج نمایند. اولاً باید خدمت ایشان عرض کنم که ما هم مصرانه خواستار برگزاری دادگاه سران فتنه و از جمله رئیس دولت اصلاحات هستیم... نامبرده اذعان می کند تاکنون دادگاهی تشکیل نشده و به عمد یا به سهو کلمه تنها را از این بخش حذف کرده است. ماده سی و ششم قانون اساسی حکم به مجازات و اجرای آن را تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون می داند و در اصل 166 آمده است احکام دادگاه ها باید مستدل و مستند به مواد قانونی و اصولی باشد که بر اساس آن حکم صادر شده است. بنابراین آیا مطالب آیینه دور از انصاف و منطق می باشد؟ وانگهی مطلب آیینه چه منافاتی با اصل 176 ناظر بر وظائف قانونی شورای عالی امنیت ملی دارد؟ که البته اصلی قانونی است ولی نمی شود بر اساس خواست گروهی یا فردی نومن ببعض و نکفر ببعض گردید بلکه باید آن را از طریق هماهنگی احکام صریح و روشن ناظر به حقوق ملت و قوه قضاییه و قانون اساسی مورد بررسی و ارزیابی قرار داد نه اینکه از دیدگاه احساسی و صرفاً تمایلات جناحی و فهم گروهی انسجام و منطق قانون را نادیده گرفت و انشاء نوشت! وی در ادامه می نویسد: سؤال بعدی از جناب سلطان زاده این است که چطور شما دولت نهم و دهم را به انواع فساد محکوم می کنید اما حاضر نیستید جرائم و تخلفات سران فتنه از جمله رئیس دولت اصلاحات را بپذیرید؟... همگان می دانند هر دولتمردی مسئول عملکرد خود می باشد سازمان های نظارتی و مقامات قضایی و دادگاههای صالح محکومیت افراد را مشخص می نمایند مدیر مسئول آیینه هیچگاه فردی را به انجام کاری متهم ننموده بلکه گوشه ای از آنچه احمدی نژاد و یاران او در دوران 8 سال انجام داده اند بنا به رسالت روشنگری مردم مستنداً به رشته تحریر درآورده است. لذا هر خواننده ای با عنایت به موارد مندرج در سرمقاله 411 بدور از کلی گویی باید مشخص نماید کدامیک از مطالبی که درباره عملکرد دولت نهم و دهم ذکر شده و دیگر بار به شرح زیر یادآوری می گردد قابل تکذیب می باشد؟ در مدت 8 سال فردی اداره امور اجرایی کشور را به عهده داشت که دولت خود را پاک ترین دولت تاریخ می دانست اما همگان دیدند و شنیدند که نه تنها در آن دوران سوء استفاده های اقتصادی کلان، اختلاس، ارتشاء و رانت خواری های فراوان صورت می گرفت بلکه بعضی از نزدیکان دولت را به جرم تخلفات مالی و اداری محاکمه و به زندان افکندند. رییس جمهوری که مجلس را در راس امور نمی دانست، هر قانونی را که تشخیص می داد مخالف قانون اساسی می باشد بدان عمل نمی کرد، وزیری را در مسافرت خارج برکنار می نمود، وزیر دیگری را چون حاضر نمی شد دولتمردی را از سمتش برکنار کند برای وارد کردن دارو به وزارتخانه تحت سرپرستی اش ارز اختصاص نمی داد یا در بین دو نماز حکم به برکناری یکی از وزرا می داد. در مجلس شورای اسلامی با شوخی و کنایه مطالبی می گفت که حکایت از به سخره گرفتن نمایندگان داشت، در مواقع مختلف دم از جیب و کیف خود می زد که اسامی رانت خواران و دزدان مال و ثروت را در آن گذاشته است اما هیچ گاه مردم لیستی و نامی از آن گروه را ندیدند. در مجلس در برابر نمایندگان نوار صدای فردی را که غیر قانونی ثبت و ضبط کرده بودند پخش می کرد، بارها درباره تحریم ها ادبیاتی را به کار می برد که بسیاری از جمله بعضی از مراجع وعلما، دلسوزان نظام و رییس قوه قضاییه را به شگفتی و انتقاد وامی داشت، قطعنامه های صادر شده از طرف استکبار غرب و شرق را کاغذ پاره می نامید، در آن روزگار با حدود 800 میلیارد دلار درآمد نفتی، مع ذلک به دلیل سبک مدیریتی گرانی و تورم چهل درصدی کمر مردم را شکست. اقتصاد کشور رشد منفی داشت و سرمایه های ملت به ثلث تقلیل یافت و بنا به گفته نماینده صریح اللهجه و شجاع مجلس علی مطهری: احمدی نژاد نباید حتی یک روز رئیس جمهور باقی می ماند و به قول جواد منصوری دیپلمات و اولین فرمانده سپاه جمهوری اسلامی ایران: احمدی نژاد کلاه بزرگی بود که سر مملکت رفت. پاسخگوی محترم نگران این است که چرا در مقاله مورد بحث از حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی به عنوان یک شخصیت بین المللی و مورد احترام میلیون ها نفر ایرانی و انسانی فرهیخته یاد شده است و می نویسد: اگر این همه تعریف و تمجید در حق شخص مورد حمایت شما بر اساس عدالت و بر طبق آن چیزی باشد که در واقع وجود دارد پس چگونه است یک انسانی با این همه ویژگی خود را ملزم به رعایت حقوق ملت نمی داند؟ چطور یک انسان فرهیخته می تواند به خود اجازه بدهد که رأی ملت پایمال شود؟ چگونه یک انسان مسلمان روشنفکر که اتفاقا از علاقه میلیونی مردم هم برخوردار است نسبت به جان و مال همین مردم می تواند بی اهمیت باشد و با تدارک آتش فتنه جان و مال مردم را به خطر بیاندازد؟ در پاسخ باید گفت اولاً هنوز عامه مردم از تشکیل دادگاه صالحی خبر ندارند که پس از بررسی و محاکمه در صورت اثبات ادعاهایی که شده حکمی در محکومیت رییس دولت اصلاحات مبنی بر پایمال کردن رای ملت و نظایر آن صادر شده باشد. ضمناً توضیح این نکته ضروری است برابر با اصل سی و نهم قانون اساسی حتی هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است علاوه بر آن آگاه به اسرار و رموز دل ها پروردگار است و هیچ مخالف یا موافق و مجتهد و عالم و حاکمی نمی تواند بهشتی یا جهنمی بودن مسلمانی را مشخص نماید. خداوند می فرماید:.. ...و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هرگز کسی از شما پاک و پاکیزه نمی شد ولی خداست که هر کس را بخواهد پاک می گرداند و خدا شنوا و داناست.(ترجمه آیه 21 سوره مبارکه نور ) جالب آنکه ذیل این آیه در بعضی تفاسیر روایت تکان دهنده ای از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که:... هیچ کس با عملش به تنهایی نجات نخواهد یافت. راوی حدیث می پرسد حتی شما ای رسول خدا؟ فرمود: حتی من! مگر اینکه خداوند مرا مشمول رحمتش کند. پس ما را نمی رسد به آسانی در رابطه عملکرد افراد به مسند قضاوت و حکم بنشینیم! ثانیاً فرهیخته به انسانی می گویند که علم وادب آموخته باشد از نویسنده محترم باید پرسید در 8 سال دوران ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی و سال های بعد از آن با این همه ادعاهایی که علیه وی مطرح شده است!! کجا سراغ دارید که مشارالیه عکس زن مومن و همسر محترمه یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری که در آن زمان شورای محترم نگهبان صلاحیت وی را تایید نموده بود در تلویزیون بر سر دست بلند کند و بگم بگم راه بیاندارد، یا چه موقع از خاتمی شنیده اید که در برابر دوربین صداوسیما بگوید: آب بریزند آن جایی که می سوزد یا بدون توجه به حیطه و نوع مخاطب و اثرگذاری آن بنفع مصالح ملی مملکت اظهار نماید مه مه را لولو برد با این توضیح مختصر آیا نباید گفت سیدمحمد خاتمی انسانی مودب و فرهیخته است. راقم این مطالب در جلسه ای 3 نفره کنار شهید محمدعلی رجایی نشسته بود تا به عنوان نماینده تام الاختیار آن شهید والامقام گزارش امور مربوط به آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان را ارائه نماید ناگهان عده ای وسط حیاط وزارت آموزش و پرورش واقع در میدان بهارستان جمع شده و شعار می دادند مرگ بر بازرگان، پیر خرفت ایران شهید محمدعلی رجایی رو به حقیر و شهید بزرگوار حادثه هفتم تیرماه حجت الاسلام والمسلمین سیدکاظم موسوی که در جلسه حاضر بودند نمود و گفت: اینها نمی دانند وقتی در کوچه ها گردو بازی می کردند مهندس بازرگان در تبعید و زندان های شاه با حکومت دیکتاتوری و دست نشانده آمریکا مبارزه می کرده است.!! آقای محمدهادی سمتی! در گفتار و نوشتار باید نام بزرگان را گرامی داشت و به آنها احترام گذاشت. فرد دیگری به نام علی اصغر باقری به تقریب در همان روال و دیدگاه مطالبی نوشته و بی ارتباط به موضوع و فهم مطلب توسن قلم تاخته و زمین و آسمان به هم بافته که در سایت یزد فردا آمده است که نظر خوانندگان را به خلاصه ای از نگاشته های وی جلب می کند: بسم الله القاصم الجبّارین... اما آقای سلطان زاده که خود فرهنگی بوده و در دوران انقلاب هم جزء انقلابیون فعال بوده و خود را روزنامه مستقل می نامد جای بسیار نگرانی است....اگر واقعاً اینقدر در تشخیص حقیقت مشکل دارید چرا دست به قلم شده و دیگران را نیز به گمراهی می کشید؟! اگر هم واقعیات برایتان روشن است و عامدانه در خط و مسیری حرکت می کنید که عزالدین حسینی و امریکا و اسرائیل و انگلیس می خواهند، مردانه بگویید و اینقدر با کلمات بازی ننموده و از قانون نگویید... پس معلوم می شود که قانون برای شما جنبه ابزاری داشته و هر جا که به وفق مرادتان باشد از آن دم می زنید و هر جا نباشد از آن دوری و یا زیر پا می گذارید!!... و امروز کسانی که هم فکر شما هستند به گمانشان با مذاکره می توانند این تحریم ها را کاهش دهند و در حالیکه صنعت هسته ای ما به تعطیلی کشیده شده و در شرف نابودی است و ذخایر 20 درصدمان را نابود کردیم و چتر امنیتی ما بر سر حامیانمان در جهان کاهش یافته و جنگی ناجوانمردانه علیه مسلمانان یمن که جرمشان این است به جمهوری اسلامی علاقه مند بودند راه افتاده و در حقیقت شماها به آمریکا اجازه دادید که چنین جنگی را علیه یمن و سوریه و عراق و دیگر جاها طراحی کند... همین که علی اصغر باقری حقیر را مسبب تمام جنگ های دنیا معرفی ننموده جای شکرش باقیست! یادآوری می نماید ارزیابی ارتباط و منطق اینگونه حرف ها را در نقد سرمقاله این نویسنده به خوانندگان وامی گذارد، زمان درباره همه چیز قضاوت می کند. خوشا به حال آنانکه گفته ها را می شنوند و در ترازوی عقل و با نور علم می سنجند و بهترین آن را پیروی می کنند. خدای، همه ما را به سخن سدید و استوار و با منطق درست و رعایت حکمت و موعظه حسنه و جدال به احسن و به جا گفتن موفق بدارد بلکه کردارمان شایسته و اصلاح گردد و خدای مهربان از گناهانمان در گذرد. امید آنکه ایشان که ید طولایی در رهایی عنان قلم دارد از این پس هر مطلبی می نویسد با آیه رحمت بسم الله الرحمن الرحیم که سرآغاز 113 سوره قرآن حکیم آمده و جمعاً 114 بار در آن مصحف شریف تکرار شده آغاز نماید. خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار مدیرمسئول ...
ستایش نامادری
به نام پروردگار عالم که چوپان من است ستایش نامادری نویسنده:سیروس قزلباش تقدیم به بانو (میم) ستایش برای جشن تولد 7سالگی اش لحظه شماری می کرد مادرستایش پیشنهاد داده بود تا جشن را در ویلای شخصی خودشان در ده بالای یزد برقرارکنند ومقداری وسایل جشن تولد وبادکنک وتزئینات آماده کرده بودند وچون ستایش گیتار زدن را دوست داشت مادر کیک به شکل گیتار برایش سفارش داده بود . ستایش دختری باموهای فر وجثه ای کوچک که دماغی گرد وچشمانی درشت داشت و دماغش با صورت گردش تناسب داشت وبشتر شباهت به مادر میداد. پدرستایش یک بازاری سرشناس بود که دارای چند کارگاه تولید ترمه بود که حتی به کشورهای حوزه خلیج فارس صادر میکرد ترمه بافی از چند نسل به او رسیده بود وی علم ترمه بافی را به روز کرده بود ودستگاهای جدید ونقش های کامپیوتری باعث شده بود که نه تنها در یزد بلکه درکشور هم به عنوان یک کارآفرین خوب وتولید کننده عالی شناخته شود. شهرتش اول ترمه باف بود که فامیلی خود را به دانافر تبدیل کرده بود.اقای دانافر مردنسبتا خوبی بود قدی تقریبا بلند با موهای صاف ولاغراندام وکمی سبزه با دماغی کشیده والبته انقدر ابروی پرپشتی داشت که ستایش گاهی به شوخی می گفت: – بابایی می خواهی ابروهاتو ببافم هاها – توکه بلد نیستی بگومامانت بیا ببافه هاهاها – شما پدرودختر چی میگن پشت سرمن. – هیچی بابا دخترت هوس کرده ابروهای بابایی را ببافه – راستی خوب گفت یادت باشه این ابروهای پرپیچ وخمو واسه جشن کوتاه کنی – باشه بابا باشه خانوم جون – البته بابایی یک روز قبل از جشن کوتاه کن چون زود دوباره در میان هاهاها – هاهاهاهاها دخترکم یکی ی دونه بابا ان خانواده خوشبخت بودند اما کسی که از فردای خودش خبر ندارد. آخرهفته بود آنها وسایل جشن تولد را در صندوق عقب ماشین شاسی بلند وسفیدخود جا دادند وبه همراه همسایه خود تصمیم گرفتند به ویلا بروند همسایه آنها اصالتا اهل شهرستان بافق بودکه سالیان سال به یزد مهاجرت کرده بودند دختر بزرگ همسایه سمیه نام داشت وهنوز ازدواج نکرده بود اما خواهرهای دیگرش ازدواج کرده وخانواده تشکیل داده بودند . قرار بود صبح زود ستایش وپدر ومادرش زودتربروند وهمسایه انها چند ساعت بعد حرکت کنند وبه ویلا بروند تا در چیدمان جشن تولد ستایش به انها کمک کنند. صبح اقای دانافر باهمسروستایش حرکت کردند وشهرستان تفت را پشت سر گذاشتند ودرحال بالا رفتن ازگردنه ده بالا بودند.ستایش عقب نشسته بود وکمربند را بسته بود پدر هم ازترس جریمه کمربندرا بسته بود اما مادر ستایش که زنی گوشت الود وچاق بود بابستن کمربند احساس خفگی میکرد بنابرین عادت نداشت کمربند را ببند. انها درحال رفتن به سمت ده بالا بودند باد نسبتا سردی در حال وزیدن بود پاییز نزدیک بود اخرهفته همیشه جاده تفت بخصوص ده بالا شلوغ واتومبیل های زیادی به ان سو در حرکت هستند وبه ندرت اتومبیلی از ده بالا می اید پلیس راهنماورانندگی هم قبل ازصبحگاه تا ساعت 9 صبح در جاده مستقر نمی شود جاده باریک وهر خودرویی سعی می کند از دیگری گوی سبقت را برهاند وپدر ستایش هم مرتب سبقت بیجا میگرفت وخوشحال می شد که با هر گاز دادنش ده ها ماشین را جا میگزارد مجری رادیو یزدگرچه لعن جدی به خود نمیگرفت اما گاهی رانندگان را به صبوری واحتیاط دعوت میکرد. اقای دانا فرباز درحال سبقت بود که کامیون خاورنارنجی رنگی که شاید متعلق به 40 سال پیش بوداز سمت ده بالا دود کنان باسرعت به سوی اتومبیل هایی که روبرویش بودند می تازاند.صدای اهنگ قدیمی راننده خاور را تا ده اتومبیل میشنید راننده درحالی که زیرشلورراهرایی برپا وزیرپوش رکابی برتن داشت یک پا روی گاز وپای دیگر جمع شده روی صندلی ودستها را در فرمان براق وبزرگ فروبرده بود وبا بازوهایش فرمان را مهار می کردهمانطور میگازاند وبالا خره بی احتیاطی وغرور راننده کامیون که دوست نداشت کسی در لاین او حرکت کند قرعه بدشانسی را برای خانواده ستایش ورق زد.در حرکتی ثانیه ای در حالی که پدر ستایش باز درحال سبقت بود وفکرمیکرد یک ماشین دیگر را هم می تواند رد کندهدف خاور تندروشد صدای برخورد دواتومبیل خرد شدن شیشه ها جاری شدن خون فریاد وجیغ وبا حسین ویا ابوالفضل در جاده میپیچید وچون کلید اربگ اتومبیل اقای دانافر در حال آف بود اربگ ها هم عمل نکرده بودندوکمربند خانم دانافرهم که بسته نبود جان ان زن مهربان گرفته شد هنوز صدای ترانه دلخراش خاور که معلوم نبود چی میخواند درحالی که اب از جلوبندیش می ریخت وبخار بالا گرفته بود در حال پخش بودوراننده خاور هم براثر دیررسیدن آمبولانس ووقانونهای دست وپاگیر که تا ساعتی طول کشید همسفر مادر ستایش شد... ستایش شوکه شد واز ترس بیهوش شده بود وپدرش حتی حس بازکردن کمربند را نداشت . بیمارستان ،سردخانه ؛بازداشت اقای دانافر،ازهمه بدتر مشکلات روحی روانی ستایش را رها میکنیم وبه یک سال بعد میرویم تا خواننده هم مثل من زیاد غم ها را مرور نکند... یکسال بعد ستایش با وجود عمه ها وفامیل وبخصوص سمیه دختر همسایه قبول کرده بود مادرش فرشته شده وبه اسمان رفته .سمیه خود را به انها خیلی نزدیک کرده بود ستایش را به پارک وسینما وبازارمیبرد وعمه ستایش هم به خانه انها امده بود واز ستایش نگهداری میکرد پدر ستایش افسرده شده بود ساعت ها در اتاق به عکس زن مرحومش خیره می شد خواهر ش تا می توانست با کمک سمیه همسایه انها از ستایش وپدرش مراقبت میکردند .خانه اقای دانا فر دریکی از جاهای خوب صفائیه بود . سمیه خود را در دل ستایش جا کرده بود وعمه ستایش هم مناسب میدید که برادش با سمیه ازدواج کند پدر ستایش میلی به ازدواج دوباره نداشت اما صحبت های دوست وفامیل وخواهروبرادر واشتیاق ستایش،بالاخره پذیرفت. وازدواج ارام وبی سروصدایی انجام شد ورسما سمیه همسر اقای دانافر شد ... چند روز گذشت که پدر ستایش در خواب کابوس میدید درخواب سمیه را میدید که با چشمان خونی باچاقو ستایش رادنبال میکند وقتی از خواب میپرید زود به اتاق دخترش میرفت دختر را که سالم میدید اهسته کنار تختش مینشست و انگشت هایش را در موهای خودش فرو میبرد واهسته اشک میریخت زنش هم وقتی قصد همدردی داشت اورا دور میکرد امازن چیزی در اب میریخت وبه پدر ستایش میداد خیلی در کارش وارد بود معلوم نبود چه دارویی به اومیدهد که تا صبح اورا خواب میکند .گاهی هم ستایش نیمه شب بیدار میشد ونامادری را میدید که به حیاط خانه میرود ووقتی برمیگردد چشمانش سرخ است... درهرتقدیربا وجود خوابهای وحشتناک که پدرمیدید بیشترموقع که سرکاربود به بهانه مختلف سراغ ستایش را میگرفت گاهی که بیرون میرفتند انها را تعقیب میکرد وبیشتروقتها ازخواهرش میخواست انجا بیاید اما خواهرش که عمه ستایش باشد به پدرستایش میگفت چون تصادف ومرگ همسر وفوت راننده کامیون برایش سخت بوده باعث کابوس وتوهم می شود ومیگفت که فشارروحی روانی باعث خواب بد دیدن ومشکوک شدن است ... به هرحال سال مادر تمام شده بود وستایش به نامادری عادت کرده بود .جشن تولد ستایش همان روزها بود اما به دلیل سال مادر ومراسم دیگرتولد اورا کمی عقب انداختند یک هفته نشده بود که ناگهان ستایش براثردل درد شدید راهی بیمارستان شد وبستری گردید ستایش را به اتاق عمل بردند تا دکتر معالج ستایش که یکی از نزدیکان انها بود اورا عمل کند .نامادری فرصت رامناسب دید با اتومبیل مشکی رنگ هاچ بک درحالی که عینک دودی زده بود وارد حیاط بیمارستان شد قبل از پیاده شدن در ایینه ماشین نگاهی به خودش انداخت تصمیم عجببی گرفته بود باید کار ستایش را تمام میکرد اهسته از ماشین خارج شد از دری که پرستاران ودکتران وارد میشوند وارد بیمارستان شد خیلی زود به اتاق دکتری رفت روپوش پزشکی برتن کرد دستکشی پوشید تا اثری ازخون روی دستش نماند ماسکی بر صورت زد به طوری که اصلا معلوم نبود او همان نامادری است کمی استرس داشت اما درنگ نکرد وقتی متوجه شد ستایش بیهوش است کنارتختش رفت استرس عجیبی داشت پیشانیش عرق کرده بود بوی اتر والکل ومواد ضد عفونی مرتب به مشامش می رسید صدای بوق بوق دستگاه پزشکی به گوشش می رسید نفس عمیقی کشید چاقویی برداشت واصالت بافقی بودنش را نشان داد باچاقو شکم دخترک بی مادر را پاره کرد دستکش هایش به خون اغشته شد روده دختر را بیرون کشید وتکه کرد وسوی انداخت نفس درسینه حبس شده بود چهره همسرش را پشت پنجره حس می کرد گاهی به چهره دخترک نگاه میکرد اما وقتی کارش تمام شد سراسیمه از اتاق بیرون رفت دراتاق کناری دستکش را درسطل زباله انداخت روپوش را اویزان کرد سراسیمه انجا را ترک کرد وبا ماشینش به بیابان رفت کنار بیابان ایستاد بیرون امد داشت گریه میکرد ازته دل فریاد می زد وعقده های دلش را خالی میکرد گاهی چهره مادرستایش را میان ابرهای سپید حس میکرد که به اولبخند میزند معلوم نبود چرا اینقدر اسم پروردگارعالم را می اورد معلوم نبود چه چیز ازخدای مهربانش می خواهد معلوم نبود چرا چهره مادر ستایش را با خنده حس میکرد ... از سوی دیگر تیم پزشکی بیمارستان که متوجه وضعیت بیمارشده بودند اقدام لازم را بعد از ان کار انجام دادند تکنسین بیهوشی با دستگاه کار میکرد پرستاران خون شکم را پاک کردند وکارهای لازم انجام شد وشکم دختر بخیه زده شد وتیم هرکاری ازدستشان برمی امد انجام دادند وستایش با مراقبت های ویژه بهبود یافت .نامادری وقتی فهمید خطر رفع شده دیوانه وار خنده میکرد مثل ادم های روانی رقص وشادی عجیبی میکرد وخود را به بیمارستان رساند ستایش هنوز بیهوش بود اما دیگر خطری تهدیدش نمی کرد ... چند روز بعد ستایش را به خانه اوردند عمه وبچه های عمه تا چند روز کنار ستایش بودند تا اینکه ستایش کاملا خوب شد ونامادری تصمیم گرفت با اینکه یک ماه از تولدش گذشته جشن مفصلی برایش بگیرد نامادری به پدر ستایش میگفت با جشن تولد روح مادرش شاد می شود بنابراین با کمک اقوام وسایلی تهیه وچون ستایش به گیتار علاقه داشت وکلاس گیتار میرفت نامادری هم مثل مادرستایش کیک به شکل گیتار برایش سفارش داده بود... جشن تولد در ویلای شخصی در ده بالا گرفته شد زیرا مادر ستایش خیلی انجا را دوست داشت . نامادری لباس زیبایی مثل پرنسس ها با کلایی مخروطی گرفته بود که ستایش خیلی در ان برازنده شده بود .مهمان زیادی حتی فامیل های نامادری هم از بافق برای تولد ستایش امده بودند. هشت تا شمع روی کیک گیتار را ستایش چند بارفوت کرد تا خاموش شدند این بار همه تولدت مبارک را خواندند نامادری گل های زرد فصلی را در گلدانی قرار داده بود که درعکس بسیار زیبا معلوم می شدند . هدیه ها یکی پس از دیگری باز میشد وستایش با هرهدیه لبخندی میزد بعد ازاینکه اخرین هدیه بازشد ستایش وپدر کمی درگوشی صحبت کردند وبعد ستایش جلو امد وبه نامادری گفت : – مادریک هدیه میخوام بهت بدم – عزیزم الان موقع گرفتن هدیه است نه دادن. – این فرق میکنه ی نامه هم نوشتم اگر بد خط نوشتم ببخشید – عزیزم دخترگلم مگه نمیدونی من هم خطم بده. همه خنده ای کردند وستایش پاکت را به نامادری داد وازش خواست بازش کند نامادری نگاهی به پدرستایش انداخت که با سرعلامت دادیعنی بخوان وچشمکی هم زد که ابروی شلوغش پایین بالا شدن .نامادری که ناخن بلندی داشت ولاک زرد خوش رنگی هم روی ناخن هایش برق میزد پاکت را باز کرد وگردنبندی زیبا از طلا در پاکت بود گردنبتد را در دست گرفت وشروع به خواندن نامه کرد بعد خواندن اشک سردی رد سپیدی که از ارایش صورتش تشکیل شده بود برگونه ها افتاد ارایش چشم با اشکها پاک شد نامه را کنارگذاشت دست را دراز کرد سوی ستایش واوهم خود را به بغل نامادری انداخت . مهمانان واقوام کنجکاوشدند وازپدر ستایش خواستند اگر اشکال نداره متن نامه ستایش را بخواند پدرهم جلورفت درحالی که با یک دست شانه همسرش را ماساژ میداد شروع به خواندن با صدای بلندکرد. به نام خدا مامان عزیزم .فرشته خوبم توجای خالی مادرم را که در اسمان فرشته شده را پرکردی این گردنبند مادرم است که باید به گردن تو اویزان شود راستشو بخواهی اول ازت خوشم نمی امد اما وقتی منوبا خودت همه جا میبردی وقتی در درس کمکم میکردی وقتی به مدرسه میبردیم وتا تعطیل میشدم تو حاضربودی موهاموهرروزصبح به ارامی مادرم شانه میکردی ومیبافتی .وقتی شب تو اتاقم می امدی فکرمیکردی خوابم وبوسم میکردی وهرموقع شب حیاط میرفتی ازپنجره نگاه میکردم که دستاتو بالا میگرفتی ودعا میکردی واشک می ریختی ...جای مامانمو پرکردی وازهمه مهمتر تو با مهارتی که داشتی اپاندیس مرا عمل کردی وروده عفونی مرا بریدی ومرا نجات دادی .تا ابد ازت ممنونم. توقابل ستایش هستی توهم بهترین مامان هم بهترین دکتر دنیایی .مامان دکتر.مامان خوبم... وقتی نامه تمام شد احساس مهمانان جریحه دارشد واشک ریختند .نامادری بهتربگویم خانم دکتر که چشم هایش ازاشک قرمز شده بود ستایش را به اغوش گرفت وپدرستایش هم هردو را بغل کرد واول بزرگترها بعد بچه ها شروع به دست زدن کردند .قاب عکس مادر اصلی ستایش درحال لبخند رضایت کننده روی دیوار بود . پایان ...
ایدز در ایران
ندای ایرانیان - ترلان رها، سرویس فرهنگی و اجتماعی: نام ایدز، به خودی خود برای ایجاد لرزه بر اندام انسان کافیست. بیماری ای که گر چه راههایی برای پیشگیری از آن کشف شده، اما هنوز درمان ندارد، یعنی ابتلا به ویروس اچ ای وی که بعضا بیماری محلک ایدز را به دنبال دارد اکنون علاوه بر اینکه راهی برای مداوایش نسبت به بدی که دارد خیلی ها از این ترس دارند که آزمایش خون بدهند تا بدانند به این بیماری دچارند یا ...
ترجمه داستان
حادثه سال های سال به تعویق افتاد... قبلا داستان های پراکنده ای از این مجموعه به فارسی ترجمه شده اما این نخستین بار است که مجموعه داستان های بورخس به طورکامل به خوانندگان فارسی زبان تقدیم می شود . داستان هایی که در مجموعه کتاب شن منتشر شده عبارتند از: آن دیگری، اولریک، کنگره، چیزهای دیگری در جهان هست، فرقه سی، آینه و نقاب، اوندر، ناکجاآباد مردی خسته، رشوه، آه لینوآره دوندو، سکه و کتاب شن. در بخشی ...
قرائت جزء پنجم مناجات و دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان
همه مردم از روی تعجب گویند: سبحان الله این بنده را حتی یک گناه نبود او از همدمان محمد صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد. از جابر جعفی روایت شده که امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس سوره یاسین را در عمر خود یک بار بخواند خداوند به شماره تمام آفریده هایش در این جهان و آن جهان و آنچه در آسمان است به عدد هر یک 2000 حسنه در نامه عملش ثبت فرماید و به همین مقدار از گناهان او محو سازد و ...
سینمای سمبلیک محصولِ خفقان است
اند ، در این سال های اخیر دچار مشکل می شوند. پس اگر فیلمساز بخواهد دچار سانسور نشود و همچنان بتواند به خودش وفادار بماند یا باید همانندِ کیارستمی به طبیعت پناه ببرد یا مثل من که در فیلم سینمایی اخیرم لرزاننده چربی به خواب و خیال پهلو بزند، و تازه دستِ آخر سهمی ازاکران نبرد. سینمای اجتماعی یک کشور آینه ایست تمام قد در برابر مردم همان کشور تا خود را در آن بازیابند و تصحیح کنند. این ...
نقدی بر شأن و عملکرد شورای راهبردی سینمای کودک/ اظهارات شجاع نوری دهن کجی به چه کسانی بود؛ فیلمسازان یا ...
... اکنون از سینمای کودک فقط نامی باقی مانده است، چرا که در این سال های اخیر کمتر کارگردان و تهیه کننده ای پیدا می شود که بخواهد وقت و سرمایه اش را برای سینمای کودک بگذارد؛ تنها افرادی که از سال ها قبل دغدغه سینمای کودک را داشته اند هر چند سال یک بار دست به تولید این گونه فیلم ها می زنند که آنهم اغلب هم در گیشه با شکست مواجه می شوند چرا که سطح کیفی فیلم های تولید شده در ژانر کودک همچنان مشابه سبک ...
رونمایی از دستخط دیده نشده شهید چمران/ جان شیفته انتظار می کشد
... او همچنین دست نوشته ای از چمران را در اختیارم قرار می دهد که می گوید تا به حال منتشر نشده و یک سکانس از سریال ساخته نشده چمران یا همان جانِ شیفته نیز هدیه و شگفتانه سامان به مناسبت سالگرد شهادت چمران است که برای نخستین بار منتشر می شود: تهران قدیم. تابستان در آسمان، بادبادکی رقص می کند. اوج می گیرد.. روی زمین، چند گنجشک لب حوضچه یا آبگیری میدان مانند، آب ...
شهیدی که در 20سالگی مفقودالاثر شد
دورود و سلام بیکران به روان پاک شهیدان اسلام، شهدایی که با ایثار خون خود راه و رسم زندگی را به ما آموختند و با سپاس بیش از حد به خدای بزرگ که ما را در چنین زمانی آفرید، همزمان با زندگی پر ثمر مرد بزرگی همچون امام خمینی (ره)، زیرا این بزرگوار ناخدای کشتی طوفان زده ما شد و ما را از غرق شدن و هلاکت شدن نجات داد. خدای را شکر که چنین مردی را برای ما نگهداری کرد، مردی که در دنیا تنها کسی بود که با ...
چوپان دروغگو میلیونر شد!
شان هم به راه خواهد بود. سرکار گذاشتن مردم برای پسرک چوپان قصه ها، جز خنده سود دیگری نداشت اما چوپان دروغگوی امروزی تنها با یک پیامک دروغ صدها میلیون تومان به جیب می زند. سرگرمی اش، جیب آنهایی است که عتقیقه چشم شان را کور و ثروت جیب شان را پر کرده است. هنوز خاطره گرگی که به گله چوپان دروغگوی قصه ها زد از ذهن کسی نرفته است. او وقتی دروغ حمله گرگ به گله اش را سه بار تکرار کرد با بی اعتنایی مردم روبه رو شد اما سکه های تقلبی چوپان دروغگوی امروزی، همچنان خریدار دارد. آنها هنوز هم پیامک می فرستند: سلام علیکم. من چوپانم. بی سوادم. کلی طلا پیدا کرده ام. بیا برادری کن و آنها را از من بخر... ...
فاصله هالیوود تا یک سینمای بی سود!
اندکی هستند از جریان فرهنگساز سینمای آمریکا که تمام قد، بارِ استراتژیک ترین تصمیم گیری های فرهنگی سیاستگذاران فرهنگی آمریکا را به دوش می کشد. یک نمونه از استراتژی های نظام آمریکا برای رابطه انسان با خدا آمریکا سال هاست که تلاش می کند جهان بینی شیطان محور خود را به مخاطبین کشور خود و مخاطبین جهانی حقنه کند. در این بین اصلی ترین استراتژی آمریکا، عادی سازی شیطان در نگاه مخاطبان است. مجددا ...
تجلیل رایزن فرهنگی ایران از حمید معصومی نژاد
انگیزه های درونی و در قالب رسانه نقش مهمی را در پیشبرد دیپلماسی عمومی کشور ایفا می کنند . جایگاه مهم رسانه در دیپلماسی فرهنگی امروزه در جهان معاصر، رسانه ها و تعاملات رسانه ای، بخش انفکاک ناپذیر دیپلماسی فرهنگی اکثر کشورهای دنیا است. این امر برای جمهوری اسلامی ایران که در تمام حوزه های فرهنگی ، تاریخی ، سیاسی و حتی اقتصادی در راستای تمدن نوین اسلامی ایرانی ایده های جدیدی را ...
مردم گوشت گرم مصرف نکنند
داده و درمان های کمکی انجام شود، معمولا فرد از مرگ نجات پیدا می کند. به گزارش مهر، روز گذشته معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مازندران از تایید فوت جوان مازندرانی بر اثر تب کریمه کنگو خبر داده بود. وی با اشاره به اینکه در مازندران دو نفر به این عارضه مبتلا شدند که یک نفر جان باخت، بیان داشت: یکی از افراد مبتلا سریعا تحت نظر قرار گرفت که با اقدامات درمانی انجام شده، پس از ...