سایر منابع:
سایر خبرها
زندگی دردناک زنی که ناخواسته به ایدز مبتلا شد
شدن های چندباره در بیمارستان، پول پیش خانه را از دست دادم. محله فلاح و آزادی زندگی می کردم ولی به خاطر اینکه پشت و پناهی نداشتم، نه خانواده خودم و نه خانواده شوهر؛ همه چهار میلیون تومانی که داشتم پارسال از دست رفت. یعنی شما تا سال 94 خانه ای داشتید و زندگی می کردید. مساحتش چقدر بوده و شرایطش چه جوری بود؟ آپارتمان خیلی خوبی بود. امسال، محرم تا تاسوعا عاشورا در بیمارستان بستری ...
محسن مسلمان چگونه ستاره قرمزها شد؟
ورزش سه: درباره درخشش بی وقفه هافبک سرخ پوشان که ممکن است ملی پوش جدید این تیم باشد. خیلی بعد از آن شادی گل لوکاتونی طور در لباس سفید و سبز ذوب آهن محسن مسلمان دقیقا در جای خودش ایستاده . جایی که باید خیلی زودتر به آن می رسید اما لابد غرور ، کج روی یا کاستی های نیمکت تیم ، مانع از آن شده بود که یکی از بهترین پاسور های فوتبال ایران چیزی بیشتر از همانی باشد که در سال اول فوتبال در 17 ...
درمان سرگیجه انتخاباتی با کاندیدای ضربه گیر
بهارستان را دیگر باید باور کرد. اگرچه مجلس دهم هنوز هم با 17 زن بهارستان نشین برای خودش رکوردی ثبت کرده، اما حذف مینو خالقی در اذهان ایرانیان ثبت خواهد شد؛ به ویژه در اذهان 190 هزار شهروند اصفهانی که برای نماینده شدن او پای صندوق رأی رفتند. استدلال روزنامه شرق در رابطه با این که حذف یک فرد فاقد صلاحیت توهین به مردم محسوب می شود در حالی است که مدعیان اصلاحات بارها در جهت خلاف این ادعا حرکت ...
وعده علیمنصور؛ عمل برانکو/ "کیا"ی جدید
دوباره در ذهن نیاورد. در آنسوی ماجرا، بعد از بحران هایی که رضاییان به وجود آورد و ضعفی که در سمت چپ خط دفاعی پرسپولیس وجود داشت و برانکو را مجبور کرد از ماهینی در آن نقطه از زمین استفاده کند، جوانی در ترکیب پرسپولیس قرار گرفت که هر روز بهتر از دیروز شد و هر بازی درخشان تر از بازی قبل. صادق محرمی و برانکو در مسیری جدید گام برداشتند و با اعتماد برانکو، اعتماد به نفس محرمی هفته به هفته بیشتر ...
بازی های محلی آذربایجان آمیزه ای از هیجان، ورزش و یکدستگی
رفتن پا روی خط و اشتباه گذاشتن پا در خانه دیگری موجب باخت بازیکن می شود. ** بش داش (پنج سنگ) در این بازی نیاز به 10 سنگ برای هر نفر است و بازیکنان سنگ های خود را روی هم می ریزند. یکی از همه سنگ ها را در مشت خود می گیرد و به هوا پرتاب می کند. در این فاصله پشت دست خود را زیر سنگ ها نگاه داشته است و هنگامی که سنگ ها روی دست او قرار گرفتند، دوباره آن ها را به هوا می اندازد. این بار ...
ناگفته های پزشکانی که قربانیان پلاسکو را کالبد شکافی کردند
.... کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی ...
برانکو: تبانی با نفت؟ خجالت بکشید
برانکو ایوانکوویچ در حاشیه تمرین امروز دوشنبه پرسپولیس بعد از برد مقابل نفت تهران گفت: خیلی خوشحال و راضی هستم. بازیکنانم دوباره مرا شاد کردند. با استحقاق نفت را بردیم. گفته بودم که به این مسابقه اهمیت می دهم چرا که نفت تیم بسیار خوبی است و در فینال جام حذفی حضور دارد. آنها چند بازیکن جدید هم به خدمت گرفته اند. اولین بازی بعد از لیگ قهرمانان آسیا سخت است سرمربی پرسپولیس ...
تبانی با نفت؟ خجالت بکشید/ علی دایی به برادرش هم باج نمی دهد!
...: برانکو ایوانکوویچ در حاشیه تمرین امروز دوشنبه پرسپولیس بعد از برد مقابل نفت تهران گفت: خیلی خوشحال و راضی هستم. بازیکنانم دوباره مرا شاد کردند. با استحقاق نفت را بردیم. گفته بودم که به این مسابقه اهمیت می دهم چرا که نفت تیم بسیار خوبی است و در فینال جام حذفی حضور دارد. آنها چند بازیکن جدید هم به خدمت گرفته اند. *اولین بازی بعد از لیگ قهرمانان آسیا سخت است سرمربی ...
سبز باشید،پاک بمانید،جاویدان!
هنوز دست شما بود، اکنون وضعیت ما بسیار ناگوار بود. شما در عملکردتان به کشور، قجری نگاه می کنید، نه مثل دولت روحانی که همه کارهای آن عقلانی است. همین کسانی که امروز از آنها تقدیر شد، صد هزار شاغل به جامعه افزوده اند، همین موضوع نشان می دهد در کشور شغل اضافه شده است. وزیر سخنانش را این گونه ادامه داد: دوران شما قدرت خرید مردم نابود شد. اگر ما با همان شیب ادامه می دادیم، وضعیت بحرانی تر می شد. چه ...
هماهنگی استاندار با آستان دار
همراه فرماندهان سپاه در سفری به مشهد خدمت ایشان رسیده و آشنا شده بودیم، اما آشنایی رسمی ما همان 14 رمضان سال 88 بود. در دیدار آن روز ایشان مرا با روی خوش پذیرفت، بعد از صحبت با یکدیگر نمی دانم چطور، ولی با هم خیلی هماهنگ شدیم. آیت الله طبسی همان جا به آقای علوی (قائم مقامش) سفارش کرد هرچه بنده به عنوان استاندار گفته و یا سفارش کردم، دستورات ایشان است. غروب به حرم رفته و بعد از نماز جماعت به تالار ...
چپ دانشجویی در دهه 80
به چشم جوانانی رؤیاپرور، جویای نام، و در حال جست وجوی علم و آگاهی، می نگرد(جمعی از نویسندگان1393، ص23). البته این همه ی ماجرا نیست. اساساً چپها علیرغم تأکید بر خامی و ناپختگی جنبش دانشجویی به مقوله دانشجو و دانشگاه نگاه ویژهای دارند. برای اکثر چپ ها دانشگاه مهم است به سبب آپاراتوس، سازوبرگ ها و یا همان دستگاههای ایدئولوژیک دولت که آلتوسر، و آگامبن بر آن تأکید بسیاری دارند. ازنظر آنها ...
مرد اقتصادی دولتهای سابق: آهنگ حرکت روحانی رو به بهبود رفته است
دچار این مریضی نکنند. دولت را اگر به حال خودش رها کنیم همه پول های بازار سرمایه را در قالب اوراق بابت خرج هایش مصرف می کند و یک منبع خیلی بزرگی هم پیدا می کند و این مسئله را در بودجه هم قرار می دهد و فکری برای بازپرداختش نمی کند و در نهایت بازار سرمایه را هم مانند سیستم بانکی نابود می کند. بودجه، برشی یک ساله از برنامه پنج ساله است. مطابقت بودجه سال 96 با برنامه ششم را چگونه می بینید؟ ...
اعجوبه 85 ساله مهابادی+عکس
گذراندن دوره کارشناسی این رشته، وارد مقطع کارشناسی ارشد بشوم. همه این ها باعث شد که این مرد با پشتکار در سال 80 در دانشگاه آزاد مهاباد در رشته حقوق تحصیلش را شروع کند. چهار سال بعد هم سومین لیسانس خود یعنی کارشناسی حقوق را احذ کرد: از همان موقع که درسم در سومین لیسانسم هم تمام شد و حالا از کار هم فارغ بودم باز هم به این فکر می کردم که هر طور شده دوباره تحصیلاتم را ادامه دهم. زندگی بدون ...
پی دی جیمز؛ ملکه جنایت!
خاک است. جیمز که تقریبا حدود یک قرن پیش به دنیا آمده، بعد از پایان جنگ دوم جهانی به عنوان یکی از صاحب منصبان پلیس بریتانیا علاقه مند شد از آشنایی اش با روند اتفاقات و رخدادهای جنایی و کارآگاهی برای خلق ادبی بهره گیرد و این کار را بالاخره در سال 1962 به انجام رسانید؛ زمانی که در 42سالگی با انتشار نخستین رمانش که صورتش را بپوشان نام داشت، محبوبیتی کم نظیر به دست آورد. پی دی جیمز بعد از ...
مصدق از زبان مردم دیروز و امروز
و سکوت خبری – حتی خبر درگذشتش – بسر برده و نام و نشانش را نه در کتاب ها و روزنامه ها که در شنیده ها و دیده ها می شد یافت. تاریخ ایرانی به همان شیوه سراغ مردمانی از آن دست رفته تا گزارش آیندگان را با نگاه امروزیان تکمیل کند؛ می توان در خلال این 38 سال تفاوت یا تشابه در نگاه ها و نگرش ها را یافت: گزارش روزنامه آیندگان اختناق 25 سال گذشته، به نسل تازه امکان نداد که مصدق را ...
مردم گله مندند
عباس شمسعلی اشاره:تبعیض و استفاده برخی افراد از موقعیت های ویژه که دیگران از آن محروم هستند یکی از معضلاتی است که قطعاً در تمام جوامع مورد نکوهش می باشد. این یک حس طبیعی است که هیچ کس دوست ندارد فرد دیگری با زیر پا گذاشتن حق او بدون صلاحیت و شرایط لازم به امتیازی ... عباس شمسعلی اشاره: تبعیض و استفاده برخی افراد از موقعیت های ویژه که دیگران از آن محروم هستند یکی از معضلاتی است که قطعاً در تمام جوامع مورد نکوهش می باشد. این یک حس طبیعی است که هیچ کس دوست ندارد فرد دیگری با زیر پا گذاشتن حق او بدون صلاحیت و شرایط لازم به امتیازی برسد که استحقاق آن را نداشته است. این امر ناپسند گاه در زندگی روزمره و شخصی ما اتفاق می افتد و گاه در ابعاد بزرگ تر و در زندگی اجتماعی. در این نوشتار با نگاهی به انواع تبعیض های اجتماعی نگاهی خاص به سیر رشد روزافزون این پدیده در بدنه اجرایی کشورمان طی سال های اخیر خواهیم داشت. اولین تجربه های شخصی از تبعیض از نوجوانی و شاید اندکی بعد و قبل از آن یکی از چیزهایی که مرا آزار می داد این بود که عده ای بدون تحمل سختی با پا گذاشتن بر روی حق و بدون رعایت عدالت به چیزی برسند که استحقاق آن را نداشتند. اگر بخواهم برجسته ترین مصداق های شخصی این موضوع را بیان کنم ضمن اینکه یادآوری آنها نیز هنوز تلخ و آزاردهنده است، باید به چند مثال اشاره کنم، شاید دیگران هم با این درد سال های نه چندان دور که شاید در برخی موارد هنوز هم وجود داشته باشد با من مشترک باشند. یکی از این موارد صف های خاطره انگیز دوران کودکی و نوجوانی ما در سال های دهه 60 و 70 است. صف هایی که خیلی ها با آن خاطره دارند و جالب اینکه فقیر و غنی در کنار هم در این صف ها حضور داشتند. هنوز نمی توانم ایستادگی مثال زدنی در صف های ترسناک نانوایی، اقلام متعدد کوپنی، پرداخت قبوض بانکی، صف شیر دولتی و... را از خاطر ببرم. صف هایی که شاید به اندازه یک خدمت سربازی از من و همدوره های من مرد ساخت و انصافاً امروز بخشی از ایستادگی و پایداری خود و هم نسلان خود را مدیون آن صفوف به هم پیوسته می دانم! هر چند آن زمان تحمل صف هایی که گاه تا چند ساعت از بهترین و شیرین ترین لحظات و روزهای عمر ما را می گرفت سخت بود اما در پایان هنگامی که پیروزمندانه با در دست داشتن فلان جنس کوپنی یا نان تازه، صفوف مردم همچنان منتظر را می شکافتیم و به سمت خانه می رفتیم گویی احساس دریافت مدال طلا در فینال کشتی المپیک آن هم پس از شکست دادن الکساندر مدوید قهرمان افسانه ای روس ها را داشتیم. اما سختی ایستادن در صف به جای خود، آنچه بیش از این سختی من و امثال من را اذیت می کرد تبعیض های وحشتناکی بود که در این صفوف بارها به چشم خود دیدیم و بغض در گلو فرو بردیم به امید آنکه یک روز هر چه فریاد داریم بر سر نانوا و بقال محل و یا آن کارمند بانک بکشیم. بله هنگامی که بعد از مدت مدید که در صف نانوایی بودیم، فلان آقای آشنا با نانوا با یک اشاره و در حالی که یک لبخند خیلی زشت بر لبش بود پیروزمندانه بدون ایستادن در صف به مقصود خود می رسید و یا هنگامی که قبض آب و برق در دست پشت باجه بانک از روی بیکاری همزمان با کارمند بانک پول های دریافتی و پرداختی وی را می شمردیم تا زمان زودتر بگذرد و نوبت ما شود، در یک لحظه در بانک باز می شد و فلان آقا گاه حتی بدون آمدن به سمت صف از پشت باجه به طور ویژه کار بانکی خود را ضمن احوالپرسی گرم با کارمندان و رئیس بانک انجام می داد، حس غریبی وجود ما را فرا می گرفت. یا زمانی که در صف شیر بیان ناامید کننده بقال محل، گوش ما را می نواخت که شیر دولتی تمام شده اما ساعتی بعد در حالی که شاهد رد و بدل شدن همان شیر مثلا تمام شده بین بقال و فلان مشتری بودیم دلمان به حال آن گاو بیچاره که خود نیز راضی نبود با شیرش این چنین بازی شود می سوخت. فلسفه تبعیض و پارتی بازی قصه پرغصه صف ها و تبعیض هایی که در ذهن کودکی و نوجوانی من و امثال من حک شده نمونه های دیگری هم دارد که بگذریم. اما من خیلی وقت ها اصل ماجرا را نمی دانستم. آن زمان نمی دانستم اسم این کارها دقیقاً چیست. شاید کم کم می فهمیدم به این کار پارتی بازی می گویند البته به گمانم آن موقع هنوز کلمه های ویژه خواری و رانت خواری اختراع نشده بود وگرنه اسم خوبی بودند برای آن کارها. اما بعد ها در صف های دیگر به برخی رابطه های فلسفی عمیق در پشت این کارها پی بردم. بعدها فهمیدم بسیاری از این به قول آن موقع پارتی بازی و به قول امروزی ها ویژه خواری ها خیلی هم بی حکمت و فلسفه نبوده است. چراکه وقتی بقال محل به صف نانوایی می آمد و بدون نوبت نان می گرفت فردا روزی نانوا هم به بقالی می رفت و شیر پنهان شده در اعماق یخچال مغازه را تحویل می گرفت. یا موقعی که کارمند بانک به نانوایی یا بقالی می رفت سریع کارش راه می افتاد پس آن بقال و نانوا هم در مراجعه به بانک نباید معطل می شدند و.... کم کم بود که فهمیدم در ویژه خواری هم باید رعایت یک سری اصول را کرد! به هرحال هرچه بود با گذشت زمان بسیاری از آن صف ها دیگر یا از بین رفت یا خلوت شد. دیگر مردم بیشتر برنج خور شدند یا نان صنعتی مصرف کردند تا نانوایی خلوت شود. خیلی از کارهای بانکی غیرحضوری شد تا من و امثال من وقت شریف بانک را نگیریم و جا برای مشتریان اصلی بانک باز شود. خدا را شکر جنس کوپنی هم از چرخه اقتصاد کشور محو شد تا نوجوانان امروز این مرز و بوم وقت عزیزی که باید صرف کلش آو کلنز بازی شود را بیهوده در صف از دست ندهند.(راستی ایستادن نوجوانان موبایل به دست و هدفون در گوش در صف جنس کوپنی عجب دیدنی می شد!) آپدیت ویژه خواری اما عجیب آنکه توقع و تصور ما از اینکه با از بین رفتن اقتصاد صف محور ریشه ویژه خواری و پارتی بازی کنده می شود اشتباه بود. برعکس هرچه که با گذشت زمان از صف خارج شده و وارد جامعه شدیم با ابعاد جدیدی از این پدیده آشنا شدیم. گویی ویژه خواری که روزی کابوس صف های افسانه ای ما بود داشت پا به پای ما بزرگ می شد. اگر یک روز دادن شیر دولتی به یک عده و محروم کردن دیگران از آن ویژه خواری بود کم کم می دیدیم که استخدام در فلان اداره و شرکت هم تکرار همان داستان بقال و نانوا است. یا روز دیگر دیدیم که پرداخت وام ازدواج همان حکایت شیر دولتی را داشت یعنی در حالی که برای خیلی ها منابع وجود نداشت برای دیگرانی با یک تلفن منابع سرازیر می شد. راستی اگر اشتباه نکنم این رئیس بانک پسر همان بقال محل است که شیر دولتی مردم به دست او بود و اگر درست ببینم آنکه بدون نوبت وام ازدواجش آماده می شود پسر همان نانوای محل است که روزی پدرش به پدر رئیس بانک نان رانتی می داد. بزرگتر که شدیم ویژه خواری هم که دیگر برای خودش مردی شده بود از سطح محلات و ادارات به سطح بالای اقتصاد و سیاست راه پیدا کرده بود. دیگر پیدا کردن رابطه رانت خوار و رانت دهنده کار راحتی نبود. دیگر بحث بانکی و نانوا نبود البته بانک بود نان هم بود، البته شیر تو شیر بود. با گذشت زمان دیگر با رانت خواری در پرداخت وام ازدواج خیلی احساساتی نمی شدیم بلکه پرداخت وام های نجومی آزارمان می داد. دیگر به جای شگفت زده شدن از رابطه رئیس بانک محل با نانوای محل، از اختلاس 123 میلیارد تومانی دهه هفتاد در بانک صادرات شگفت زده می شدیم. دیگر زد و بند عده ای با شهرام جزایری آن هم تا بدنه بالای مسئولان کشور مشمئزکننده بود نه پنهان کردن شیر دولتی. دیگر زد و بند های منجر به فساد اقتصادی سه هزار میلیاردی و دارودسته امیرمنصورخان، ضد حالمان بود. یا زمانی که امانت دار بزرگ ترین بانک دولتی کشور با غفلت مسئولان با انبوه رشوه دریافتی سر از کشوری دوردست درآورد دلمان می خواست از بقال محل حلالیت بطلبیم چرا که او شیر دولتی را پنهان می کرد اما بیژن خان تابعیت کانادایی اش را مخفی نگه داشته بود. زمانی که صرف نظر از اینکه بابک زنجانی در کدام دولت پدید آمد و در کدام دولت بدهکار کلان شد، در حال مشاهده عجز دستگاه های دولتی و قضایی برای وصول بدهکاری او انگشت به دهان ماندیم فهمیدم، بدهکارتر از همسایه ای که از قصاب محل مقدار کمی گوشت نسیه برده بود و توان پرداخت بدهی خود را نداشت نیز وجود دارد. زمانی که طی ماه های گذشته فهمیدم فساد در صندوقی که امانتدار پول معلمان بود و هزاران میلیارد تومان در بانک منسوب به این صندوق وام رانتی و بدون رعایت شرایط به نور چشمی ها پرداخت شده، ناخودآگاه یاد یکی از معلمانم افتادم که بعد از زمان مدرسه با پیکان سوپرخسته اش مسافرکشی می کرد. آنگاه که ماجرای فیش های نجومی مطرح شد یاد پدر خسته ای افتادم که دیگر کوپنی هم ندارد تا برای فرزندان ضعیف خود کمی گوشت یخ زده تهیه کند و بدتر از آن پدری که نه تنها در فیش حقوقی خود حق اوقات فراغت فرزندان ندارد بلکه چند وقت است دیگر فیش حقوقی هم ندارد آخر به دستفروشان در کنار خیابان و مترو که فیش نمی دهند. وقتی شنیدم که رئیس جمهور محترم از اشتغال زایی سخن می گوید یاد مدیرانی افتادم که یک روز در این کشور بیکار نمی مانند، مثلاً روزی نماینده مجلس هستند و آنگاه که با عملکرد درخشان خود دیگر فرصت انتخاب شدن را پیدا نمی کنند مدیر عامل فلان شرکت یا مشاور فلان وزیر و یا معاون فلان دستگاه می شوند در این حال است که یاد پدران و جوانانی می افتم که هر روز به امید کسب روزی از خانه بیرون می روند تا در سر گذرها، چهارراه ها و میادین کسی آنها را برای کارگری روزمزد ببرد. وای خدای من اگر این مرد امروز سر کار نرود شب کودکانش چه خواهند خورد؟ اگر این مرد کار مناسبی پیدا نکند تکلیف جهیزیه دخترش چه می شود؟ کدام اولویت؟ وقتی دیدم نمایندگان مردم به جای تلاش در جهت حل مشکلات کارگران و طبقات محروم جامعه وقت شریف خود را برای تعیین حقوق مدیران آن هم با یک عالمه صفر صرف می کنند یاد جوان روستایی نابینایی افتادم که با من در دفتر روزنامه تماس گرفته بود و می گفت تنها درآمدش یارانه است و حتی به دلیل از بین رفتن سرمایه خودکفایی که بهزیستی به او داده از حمایت این سازمان هم خارج شده است. یاد پیرمردی که از خمین با ما تماس گرفت و کل در آمدش را 45 هزار تومان اعلام می کرد. بله دیگر خیلی وقت است رانت خواری در صف شیر و نان از ذهنم خارج شده و اگر هم یادم بیاید دیگر یک خاطره دور است. به کجا چنین شتابان؟ وقتی که عده ای از مدیران با مصوبه قانونی برای خود حقوق های آنچنانی تعیین می کنند این سوال در ذهن من ایجاد می شود که چرا خیلی وقت ها برای یک کمک 100 هزار تومانی به یک فرد نیازمند در ادارات و سازمان های ما دستور العمل لازم صادر نشده است و مصوبه ای نیست؟ وقتی می شنوم و می خوانم که یک آقازاده در زمان دانشجویی پس از سفارش پدر مرحومش برای داشتن یک کار سرگرم کننده دانشجویی به عضویت هیئت مدیره یک شرکت مهم نفتی منصوب می شود، یاد جوانان تحصیل کرده اما بیکار می افتم که عرصه بر آنها تنگ شده و بعضاً مشغول کارهای خدماتی شده اند. ضمن اینکه بماند همین آقازاده بعدها چه کرد و چه شد. وقتی فرزندان برخی مسئولان برای تحصیل عازم کشورهایی چون انگلیس خبیث، روباه پیر و مهد استعمار! می شوند، یاد کودکان و نوجوانانی می افتم که در سن مدرسه هستند اما هر روز در زمانی که دیگران در حال تحصیل هستند مشغول دستفروشی در مترو می باشند تا کمک خرج خانواده خود باشند. وقتی خانه های اعیانی برخی مسئولان را می بینم که تصور به دست آوردن پول این خانه از حقوق بخور و نمیر! مدیریت دور از ذهن می باشد، یاد آن جانباز قزوینی می افتم که به علت ناتوانی در کار کردن و عقب افتادن قسط های مسکن مهر، خانه اش در حال مصادره توسط بانک بود و دردمندانه با ما تماس گرفت و اگر کمک افراد خیر نبود الان معلوم نبود در کجا باید زندگی می کرد؟ وقتی بختک برخی مسئولان بر سفره غنایم انقلاب را می بینم یاد آن رزمنده ارتشی می افتم که برای من نامه فرستاد تا بگوید چرا بعد از اینکه تمام دوران دفاع مقدس را در جبهه ها بوده امروز با اندک حقوق بازنشستگی سهم و امتیازی در این انقلاب ندارد. یاد آن جانبازی که نامه او به رئیس جمهور یازدهم بهمن امسال در کیهان چاپ شد که چرا علی رغم ادعا برای رونمایی از حقوق شهروندی خدمت به جانبازان حال خوشی ندارد و آیا خدمت به جانبازان جزو حقوق شهروندی نیست. یکی از اعتراض های این جانباز نحوه رفت و آمد جانبازان برای مداوا و هزینه حمل و نقل آنها بود، اما عجیب اینکه چند روز پیش فرزند این جانباز با من تماس گرفت و از جان باختن پدر جانبازش طی سانحه رانندگی خبر داد. این حادثه زمانی رخ داده بود که این جانباز با خودروی شخصی برای گرفتن یک ام.آر.آی از سمنان به تهران آمده بود و در راه بازگشت دچار تصادف شده و جان باخته بود. وقتی زندگی سراسر با بهترین زیستن برخی مسئولان را می بینم یاد مادر عباس، جوان معلول و عقب افتاده ذهنی می افتم که زیر بار نگهداری از فرزند خود عاشقانه و مادرانه پیر شده بود و حتی حس مادریش اجازه نمی داد با وجود مشکل مالی فرزندش را از خود دور کند و به مراکز نگهداری بسپارد. یاد گله های او از مسئولان بهزیستی می افتم که می گفت: چرا مکان تفریحی ویژه ای برای افراد کم توان ذهنی وجود ندارد . البته شاید مسئولانی که خیلی امکان رفاهی دارند بیش از اندازه جلوافتاده ذهنی هستند؟! وقتی رگ های بیرون زده فلان آقا را می بینم که در پاسخ به اعتراض مردم و برخی دلسوزان پس از تصویب سقف حقوق مدیران در مجلس بر افروخته شده بود، یاد مادر و دختر کوچکش می افتم که صبح تا شب در ورودی مترو فال می فروشند. چرا با دیدن این مادر و دختر و هزاران نفر مثل او رگی بیرون زده نمی شود. بالا رفتن حقوق با درجه کولر گازی! چرا اعتراض به مصوبه مجلس در تعیین حقوق مدیران به بهانه آنکه بخشی از این افزایش ویژه مخصوص مدیران در مناطق دورافتاده و بد آب و هوا است محکم پاسخ داده می شود اما کسی نمی گوید حال که افزایش درجه کولرگازی مدیر در مناطق بد آب و هوا باعث بالا رفتن حقوق او می شود چرا از این پول ها صرف رفع محرومیت مردم این مناطق مثل بهداشت و درمان، آب سالم، بیکاری و... نمی شود (ضمن احترام به مدیران لایق و کارگران زحمتکش مناطق محروم و بد آب و هوا). چرا آن مامور که در نقطه صفر مرزی حافظ امنیت و آسایش کشور و مردم است و گاه جان خود را نیز در این راه از دست می دهد از این بذل و بخشش های ویژه بی نصیب است؟ چرا این پول ها صرف رفع مشکل ریزگردها در خوزستان و سیستان نمی شود. حتما مدیری که در فضای غبار آلود خوزستان مدیریت کند حقوق بیشتری می گیرد؟ ویژه خواری با ارزش های انقلاب ما بیگانه است آری دیگر به طور کامل معنی ویژه خواری برای من تغییر پیدا کرده است. راستی چقدر ویژه خواری زود چهره عوض کرد و چه زود رشد کرد. شاید عده ای بگویند ویژه خواری همیشه بوده و مختص دیروز و امروز نیست، اما برای ما که صاحب یک انقلاب ارزش مدار هستیم زیبنده نیست که امروز شاهد ویژه خواری و رانت خواری و تولد طبقه ای اشرافی از مدیران باشیم. هرچند انصافاً در کشور ما همچنان مدیران انقلابی و دلسوز که در پی خدمت و انجام وظیفه هستند وجود دارند و تعداد آنها نیز کم نیست، اما فراموش نکنیم یکی از محوری ترین مطالبات مردم ما که منجر به انقلاب اسلامی شد مبارزه با اشرافی گری و رانت خواری اصحاب قدرت بود. اگر ریخت و پاش و ثروت اندوزی از مسئولان و درباریان در زمان طاغوت منکر و غیر قابل تحمل بود، امروز و در بستر یک نظام اسلامی به مراتب این امور ناپسندتر و زشت تر است. البته اشکال کار در اهداف و تئوری انقلاب ما نیست بلکه به همان اندازه که مسئولان ما از ریل و مسیر انقلاب فاصله گرفتند دچار لغزش و ضربه زدن به انقلاب شدند و دقیقاً چون مردم ما عملکرد این افراد را با خط مشی انقلاب می سنجند از آنان دلخور هستند. امروزه متاسفانه برخی از مسئولان و نه همه آنها از انقلابی گری تنها لابی گری را خوب اجرا می کنند و این باعث خدشه به چهره نورانی انقلاب اسلامی شده است. در طول عمر با برکت انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) و خلف صالح ایشان چه با عملکرد خود و چه با گفتار و تذکر دلسوزانه خط مشی اصلی انقلاب و انقلابی گری را ترسیم کرده اند، اما گویی برای برخی تنها پست و مسئولیت در این نظام فرصتی برای زراندوزی شده است، امر مذمومی که بارها در بیانات امام راحل و رهبر انقلاب نسبت به عواقب هولناک آن هشدار داده شده است. چرا چنین شد؟ به راستی چه شده است و کجای راه را اشتباه آمده ایم که امروز زراندوزان متصل به قدرت ذخیره نظام خوانده می شوند و فرزندان رشد یافته با حق اوقات فراغت نجومی، این زراندوزی را حق می دانند. نکته مهم این است که با وجود صدور فرمان 8 ماده ای رهبر انقلاب در مبارزه با فساد در سیستم اداری و اقتصادی کشور هیچگاه شاهد اجرایی شدن درست این فرمان مهم نبوده ایم. در اینجا علاقه ندارم به این موضوع بپردازم که این خوی اشرافی گری در بین برخی مدیران و ویژه خواری افراد متصل به قدرت از کجا و چه زمانی و در کدام دولت شروع شد چرا که با این تفکر دوباره محدود به بازی های سیاسی شده و از اصل ماجرا دور می شویم هر چند در این مورد شواهد و مسائلی هست که در جای خود باید به آنها پرداخته شود، اما واقعیت این است که مردم ما امروز خسته از عملکرد برخی مسئولان فارغ از جناح بندی ها و دولت های مختلف این انحرافات را پای نظام می نویسند. پدر و مادری که چند فرزند تحصیل کرده بیکار دارد که سن ازدواج آنها در حال گذشتن است، پدری که در تهیه جهیزیه دخترش درمانده شده، مردی که کار مناسبی ندارد و عملاً بیکار است، کارگری که از عهده اجاره خانه خود برنمی آید، پیرمردی که حقوق بازنشستگی کفاف خرج و مخارج زندگی اش را نمی دهد و مجبور است دستفروشی کند، خانواده ای که در تامین مخارج عضو بیمار خود مانده است، جوانی که نمی تواند سرپناهی برای تشکیل خانواده مهیا کند و بسیاری دیگر از مردم طبقه محروم جامعه کاری به عملکرد این دولت و آن دولت ندارند، بلکه عملکرد بد برخی مسئولان را داخل نظام و انقلاب می دانند. صد افسوس که این اقشار که صاحبان اصلی این انقلاب هستند هنگامی که برخی ویژه خواری ها، حقوق های نجومی و ثروت اندوزی وزیران هزاران میلیاردی که فقط از قبل زیست طولانی آنها در فضای مدیریتی کشور به وجود آمده را می بینند، دیگر تحمل این سختی ها برایشان صدچندان سخت می شود. چه باید کرد؟ اکنون که هنوز این معضلات در بدنه اجرایی کشور علی رغم تعدد مصداق های عینی همه گیر نشده است، بر مسئولان دلسوز و انقلابی، قوه قضائیه، قوه مجریه و نمایندگان آزاده و مردمی واجب است که با بهترین راهکار یا وضع قوانین سختگیرانه و البته به دور از حزب بازی و قبیله گرایی این آفت خطرناک که به جان درخت تنومند انقلاب افتاده است را مهار کنند تا مردم و آیندگان از میوه شیرین این درخت تا همیشه بهره مند شوند. یادی از شهدا چند روز پیش که تعدادی از خانواده های معظم شهدای مدافع حرم مهمان موسسه کیهان بودند، با نگاه به چهره معصوم کودکان و فرزندان این شهدا دردی جانکاه در قلبم رسوخ کرد و با خود پرسیدم مسئولان غفلت زده ای که اسیر چرب و شیرین دنیا شده اند چه پاسخی به این فرزندان شهید و البته خود شهیدان مدافع حرم و شهدای دفاع مقدس دارند که نه تنها اسیر این ظواهر متعفن نشدند، بلکه جان خود را برای حفظ امنیت و آسایش این مرز و بوم و دفاع از انقلاب اسلامی فدا کردند. مردم گله مندند چرا باید کار به جایی برسد که رهبر انقلاب پس از دفعات زیاد که مسئولان را به رعایت حال مردم و انجام درست وظایف دعوت کردند نهیب برآورند که مسئولان بدانند مردم از عملکرد آنها گله مندند. البته مردم همواره در هر زمان پای کار انقلاب بوده اند و در دفاع از ارزش ها و اصل انقلاب کم نگذاشته اند اما حق دارند از سوء مدیریت ها و زراندوزی های برخی مسئولان رنجیده باشند. نکته پایانی مدیران و مسئولان بدانند عملکرد امروز آنها دیر یا زود در ترازوی عدل الهی مورد بازخواست قرار می گیرد. در کتاب وسایل الشیعه آمده است: امام صادق(ع) به نقل از پدران خود روایت کرده که رسول خدا(ص) فرمود: با خبر باشید هر کس ریاست جمعی را به دوش گیرد، روز قیامت با دستان به گردن زنجیر شده می آید، پس اگر در بین آن مردم بر اساس فرمان خداوند عمل کرده باشد، خداوند آزادش سازد، ولی اگر به ظلم و ستم رفتار کرده باشد، به جهنم روانه کرده و جهنم بد بازگشت گاهی است. ...
ممنوعیت تماشاگر، بی معنا/ ذوب در دام یک غلط بزرگ
یه جایی به بعد دوز بی انصافی و وقاحت متن اونقدر بالا رفت که دو، سه تا پاراگراف آخرو دیگه نخوندم. ذوب آهن شاید به اون معنا خیلی پرطرفدار نباشه اما برای همه مردم اصفهان محترم و مهمه و قابل مقایسه با پیکان و سایپا نیست. بعدشم کدوم بودجه کلان دولتی؟ یه حرف کلیشه ای و غلط رو چقدر مثل طولی تکرار می کنید؟ اتفاقا ذوب آهن الون به شدت در مضیقه مالیه و اگه پول داشت بین دو تا بازی آسیایی اش برای سه روز نمی اومد اصفهان. در ضمن ذوب آهن و سپاهان تنها تیمهای ایرانی هستند که به فینال لیگ قهرمانان رسیدن. همین یه دلیل برای اینکه بهش احترام بذارید کافیه. ...
برای دایی؛ بزرگ تر از فوتبال را هدف گرفته
...، هدفگذاری خودش را دارد. فراموش نکنیم دایی همان کسی است که دی ماه سال جاری در جریان مجادله اش با فدراسیون فوتبال و در اعتراض به حکم محرومیتش گفته بود: حق گرفتنی است و باید برای آن جنگید. متاسفانه ما گاهی اوقات خدا را فراموش می کنیم و به بنده خدا می چسبیم. همشهری ورزشی جالبه که سرپرست نفت، آقای گل آخرین قهرمانی پرسپولیس بعد این همه شائبه در مورد کمکاری نفت میاد از برد ...
بازگویی عملکرد دولت به زبان ساده
روزنامه ستاره صبح در گفت وگو با غلامرضا ظریفیان معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات، نوشت: دولت یازدهم نقاط قوت جدی دارد که اگر بتواند این را به زبان عوام ترجمه کرده و به درستی در معرض افکار عمومی قرار دهد، می تواند پیشرفت کند. در ادامه این گفت وگو آمده است: 29اردیبهشت سال آینده انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم برگزار خواهد شد، هفته هاست که میتنیگ ها و نشست های انتخاباتی در محافل حزبی در حال ...
روایتی درباره دخترهای فراری در ترمینال غرب
، نزدیک میدان آزادی در میانه هفته هم بازار سفر، حسابی داغ است. اما مقصد همه مشخص نیست؛ دختر نوجوان گریه کنان به سمت اتوبوس می رود، اتوبوسی به مقصد یکی از شهرهای شمالی. زنی جوان هم با چادر مشکی و دمپایی دنبال او: این بار نرو، تو رو خدا نرو، می ری یه بلایی سرت می آد... هر چی باشه، اینجا خونته... نه پول داری نه هیچی آخه... پای اتوبوس این حرفها را با هم می زنند. هر دو اشک می ریزند. راننده اتوبوس کلافه می ...
مهدی یغمایی: دیدن ناصر چشم آذر آرزویم بود، چه برسد به اینکه خواننده کنسرتش باشم
موسیقی هستم. از گروه ژوان تا کنون که دومین آلبوم رسمی ام به نام چمدون تو در سال 95 منتشر شده است. خیلی ها از من سوال می کردند چرا این اتفاق افتاده ولی بنا به دلایلی یک بار در سال 91 کنسرت من لغو شد و بعد از آن من ترجیح دادم در کار تولید پررنگ تر باشم که این کار را انجام داده و موازی با آن آلبوم چمدون تو را آماده کردم. در یک پروسه 8 ماهه، یک سری مشکلات به واسطه یکی از سایت های غیر مجاز داشتم که خدا را ...
یادداشت ویژه | گزینه ایده آل برای جانشینی انریکه کیست و آیا مسی در انتخابش نقش خواهد داشت؟
باشگاه صرفا به دلیل شکست در این بازی است بنابراین صبر کرد و پس از این پیروزی قاطع تصمیمش را علنی کرد. چهره او را در دقایق پایانی بازی به یاد بیاورید. او به افق چشم دوخته بود و منتظر بود سوت پایان زده شود، تا ماجرا را اول به بازیکنانش و بعد به همه دنیا اعلام کند. نقش لیونل مسی در این ماجرا چه بود؟ شایعاتی که می گویند لیونل مسی باعث رفتن انریکه شد مزخرف است. مزخرف محض. او هیچ تاثیری در تصمیم ...
یک نما از پروفسور پرسپولیس: بازی ِ عطش
...، به سختی از مترجم اش کمک می گرفت تا وظایف دقایق حساس بعدی را به هافبک شماره 77 منتقل کند. این اولین پرسپولیس مقتدر تاریخ لیگ برتر نیست اما شاید منحصربه فردترین پرسپولیس همه ادوار لیگ برتر باشد. تیمی متمایز که زمانی برای متوقف شدن، تکیه کردن به پیروزی ها و غرق شدن در اعداد جدول رده بندی ندارد. تیمی که به جای رقبا، به خودش نگاه می کند و هر هفته، از خودش بهتر می شود. تیمی که راه و رسم چند-هیچ ...
تنهایی پرهیاهوی بیمار در صنعت درمان
پلاستیک ها را یکی یکی برانداز می کند و می گوید: اینها داروی شیمی درمانیه، همه شون خارجیه. دو روزه که این دارو ها رو گرفتم. الانم از پنج صبح اینجاییم و این داروها دست منه. اینا اگه تو یخچال نباشه، خراب میشه... . او اجاره نشین است. می گوید صاحبخانه، خانه را برای فروش گذاشته و باید به سرعت به دنبال جایی برای خودش و زن و بچه اش باشد. ما هر چهارتا با هم اومدیم. دکترش گفته، بیارمش بیمارستان ...
دیدار با دلال کلیه در قلب شهر
اعضا می تابد و بعد خودش را پهن می کند. کنار حوض یخ زده وسط بیمارستان، با یکی از دلال ها قرار گذاشته ام؛ با او بارها تلفنی صحبت کرده ام، هربار از تلفن همگانی تماس می گیرد. بعد از چند بار تماس و چند سوال این بار قرار شده است حضوری همدیگر را ببینیم. طول خیابان را بارها قدم می زنم، بیشتر از یک ساعت از زمان قرارمان گذشته است و چاره ای جز انتظار ندارم. دوباره از انتهای خیابان به سمت در ورودی بیمارستان ...
سفر به جهنم سبز
.... 10 روز بعد، جزو نخستین گروهی بود که به کمپ های پناهندگان مانوس رسیدند. کمپ مانوس در سال 2001 به خواسته استرالیا در خاک پاپوآ گینه نو برای استقرار پناهجویان تأسیس شد، اما در سال 2008 با انتقاد شدید مدافعان حقوق بشر بسته شد. سال 2012 با پیروزی حزب محافظه کار در استرالیا، قوانین برای پناهجویان سخت و این کمپ دوباره بازگشایی شد تا مقصد قایق هایی باشد که طوفان ها و موج های چندمتری را از سر گذرانده ...
سال نو با پراید دست دوم/گشتی در جمعه بازار ماشین عبدل آباد
لوازم آرایشی دارد و هر وقت نمی تواند چک هایش را پاس کند، ماشین می فروشد و بعد از اینکه پول فروش اجناس را در آورد، دوباره ماشین می خرد. گاهی هم این وسط سود می کند. چون به قول خودش حرفه ای این کار است. محمدرضا هم مثل بیشتر خریداران این مرکز نمی خواهد برای عید بی ماشین بماند. بعضی ها خانوادگی آمده اند؛ لابد به بچه ها هم خوش می گذرد. بعضی هم با کارشناس های خبره اتومبیل. دلال هایی هم هستند که ...
صفایی فراهانی: قالیباف شانسی ندارد/ اصلاح طلبان چریک نیستند
. امیدوارم که ما واقعا بعد از این 110 سال از این شکل های عمومی درآمده و به سمت احزاب قوی و تشکیل نهادهای مدنی برویم که جامعه بتواند به رشد بیشتری دست پیدا کند. به همان بحث اصلاح طلبان برگردیم؛ اینطور که نامزد پوششی مطرح می شود انگار قرار است به نحوی ضربه گیر روحانی در مناظرات تلویزیونی هم باشد. واقعا آیا شخصیت های اصلاح طلب حاضر می شوند با این دست فرمان وارد انتخابات شوند و بعد کنار بکشند ...
برای تماشاگران استقلال: حمایت، فقط در اینترنت؟
به فاصله زمانی یک ساعت گذاشت، شما لنگی ها اونقدر دریوری بهش گفتید که پشیمون شد!!! فک کنم دیگه تا اخر عمرشم توئیت نذاره!! کلا دوتا توئیت گذاشت کلا یه روز توئیت گذاشت ببین چقدر اتیش گرفتید!!!! نویسنده های سایت و مخصوصاً اینا که توئیت مینویسن همشون لنگی اند. اهانت های ناموسی؟؟ خخخ لنگ ناموستونه؟؟ جناب لمپن ، خود شما با اسم مستعار انواع و اقسام توهین های وقیحانه ...
ده واقعیت جذاب درباره کره زمین که احتمالا از آنها خبر ندارید!
اگر کره زمین در حد یک توپ بیلیارد کوچک می بود، از توپ بیلیارد هموارتر بود. برای اثبات این حرف به مقدار کمی ریاضی احتیاج داریم. اول این که یک توپ بیلیارد چقدر هموار است؟براساس استاندارد انجمن جهانی بیلیارد قطر توپ بیلیارد 71.5 سانتی متر و دامنه ی مجاز تغییر قطرش 013.0 سانتی متر (13.0 میلی متر) است. به عبارت دیگر، روی سطح این توپ نباید فرورفتگی یا برآمدگی با عمق یا ارتفاع بیش از 013.0 سانتی متر وجود داشته باشد. نسبت اندازه ی ناهمواری های مجاز به اندازه ی خود توپ 013.0 تقسیم بر 71.5 است ...