سایر منابع:
سایر خبرها
اختصاص 3 درصد قراردادهای نفتی به محیط زیست
انقلاب اسلامی در کنار مردم و امام بودند در ادامه نیز همراهی ایشان با مقام معظم رهبری و مردم صورت گرفت . ایشان در شکل گیری سیاست های کلی نظام در حوزه محیط زیست که سال گذشته توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شد نقش عظیمی داشتند. ابتکار افزود: سیاست های کلی محیط زیست پشتوانه مهمی برای حرکت توسعه پایدار و حرکت زیست محیطی جامعه ایران است که به واسطه آن راهبرد کلی کشور در حوزه محیط زیست مشخص شد. این ...
تبیین مناطق آزاد در دوران پسابرجام
این عدد در سال 95 به 850 میلیون دلار رسیده است که رشد 30 درصدی را نشان می دهد. نتایج برجام در گردشگری دیرتر معلوم می شود حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی زم معاون فرهنگی دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی در این نشست گفت: برجام پنج به علاوه یک نبود. در واقع یک با همه دنیا بود. مسیر ایران در دوران پسابرجام بن بست نیست بلکه راه برای توسعه باز شده است. تلاش و کوشش همه جانبه ...
دولت از مقام معظم رهبری دستور ویژه خواهد گرفت
برسد باید به مفهوم عدالت به طور جدی توجه کرده و آن را به صورت بنیادی در جامعه پیاده کنیم. ضمن اینکه اگر در طی کسب رضایت شهروندان هم باشیم باید درک درستی از عدالت داشته و آن را در جامعه مستقر نماییم. وی با تاکید بر اینکه عدالت فقط محدود به اقتصاد نیست، تصریح کرد: بیش از آن عدالت اجتماعی مهم بوده و باید در جهت مبارزه با تبعیض و مقابله با فقر و فساد به کار گرفته شود. این در حالی است که ...
شناخت زوجین از یکدیگر مهمترین عامل تحکیم بنیان خانواده/ زنان با تربیت فرزندان نقش کلیدی در جامعه دارند
محلی برای رسیدن به کمال و آرامش نخواهد بود، بلکه این ازدواج باعث می شود تا شرایط به گونه ای پیش برود که آن خانواده به هنجار و مشکلی در اجتماع تبدیل شود. وی با اشاره به نقش مهم تربیت خانوادگی افراد در نحوه حضور آن ها در جامعه، خاطرنشان کرد: باید با فرهنگ سازی خانواده ها را از دام های طلاق، اعتیاد، خیانت و مواردی از این قبیل دور نگه داشت چرا که محیط زندگی و تربیتی خانوادگی نقش مهمی در ...
میانگین سن ازدواج؛ زنان 23 سال-مردان 26 سال/ افزایش تعداد پسران و دختران مجرد ایرانی
، مادر و کودک قابل اجتناب در کشور داشته باشیم. مدیرکل دفتر سلامت خانواده، جمعیت و مدارس وزارت بهداشت ادامه داد: ما 6 برنامه برای مراقبت از سلامت کودکان یک تا شش سال از جمله برنامه رشد و تکامل همه جانبه دوران کودکی را طراحی و اجرا کردیم و تا پایان برنامه ششم توسعه مرگ کودک زیر پنج سال باید به کمتر از 10 در 1000 تولد زنده برسد و تا 13 سال آینده نیز هیچ مرگ قابل اجتنابی نداشته باشیم. ...
جرقه اشتغال فارغ التحصیلان زده شد
آراس ، در حال حاضر نرخ مشارکت اقتصادی با رشد سه درصدی از 37 درصد به 40.4 درصد در سال جاری رسیده و جمعیت فعال به 26 میلیون و 370 هزار نفر افزایش یافته است. به گفته کارشناسان افزایش ورود متقاضیان به بازار کار نشان می دهد تمایل به یافتن کار بیشتر شده و مردم نسبت به زندگی امیدوارتر شده اند؛ به همین دلیل جویندگان کار با وسواس خاصی در جست وجوی شغل مورد نظر خود هستند. دولت در لایحه ...
یازده محصول ارگانیک از شیر پسته تا ماست اسپار ابتکار بانوی مخترع کرمانی
مدیر تولید و آزمایشگاه محصولات تازه و نوین کارخانه شیر پگاه کرمان با اختراع و تولید 11 محصول لبنی تحت عنوان غذا دارو پا به جشنواره نخبگان و نوآوران بسیج کارگری گذاشت و عنوان نخبه برتری صنایع کوچک را به خود اختصاص داد . به گزارش پایگاه اطلاع رسانی کرمان 1400 صدیقی در گفتگو با کارگران کرمان گفت : هدف اصلی از تولید فراوردهای لبنی سلامت آحاد جامعه است چه خوب است که این سلامتی با استفاده از ...
مکمل دارویی Cla ضد سرطان رونمایی شد
داده اند که در صورت حمایت آنها ما قادر به تولید نانو داروی ترکیبات cla نیز هستیم. نیروی متخصص و هیأت علمی دانشگاه در خدمت علم وی ادامه داد: شرکت های دانش بنیان نیروی متخصص و هیأت علمی دانشگاه ها را به خدمت علم می گیرد تا از اندوخته های علمی آنان در جهت پیشبرد اهداف توسعه ای سلامت جامعه بهره گیرد و ما نیروهای متخصص زبده را در اختیار داریم و برای توسعه فناوری مراکز رشد واحدهای ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
رقص شمشیر نوبهار
با بوسیدن دست پدر و مادر آغاز می شود موقع باران در ایام عید به ویژه روز قبل و سه روز نخست، خانم ها و دختر خانم ها آب باران را می گیرند و با آن موهایشان را می شویند و بر این اعتقادند که آب باران موهایشان را رشد می دهد. صبح عید، اول به سبزه نگاه می کنند چون سبزه در این روز نور چشم را زیاد می کند، صبح عید به صورت بچه ای نگاه می کنند که خوش رو و خوش قدم باشد و هنگامی که اهل خانواده از خواب بیدار ...
سلامت خانواده ها در گرو مصرف موادغذایی سالم/ غذاهای بومی محلی نمایشی از فرهنگ هر جامعه است
همچنین نقش مهمی در نشان دادن فرهنگ و سنن غذایی و خلاقیت در سفره آرایی و ابتکارهای آشپزی در مناطق مختلف دارد. وی تصریح کرد: تغذیه سالم در پیشگیری از انواع بیماری ها و به ویژه بیماری سرطان نقش بسیار مهمی ایفا می کند و بنابراین باید در زندگی خود به داشتن تغذیه سالم توجه ویژه ای داشته باشیم . احیای غذاهای بومی به سلامتی خانواده کمک می کند دبیر جشنواره غذاهای بومی محلی ...
قصه پرغصه کولبرانی که زیر سنگینی بارها له می شوند/پلاسکو ایمنی می خواست و کولبران، شغل
سلامت نیوز : در مورد حادثه کشته شدن کولبران کُرد، هیچ مقام برجسته استانی یا ملی در محل حادثه حضور نیافت. هیچ مسئولی عذرخواهی نکرد. هیچ مقامی قول نداد که دیه این کولبران را می پردازد. هیچ کس نگفت چرا این کولبران بیمه نشده بودند. هیچ کس نگفت خانواده های آن ها را تحت حمایت می گیریم.هیچ کس نگفت به کولبران بازمانده از حادثه وام می دهیم تا شغلی دیگری دست وپا کنند. هیچ مقامی به منطقه نرفت و هیچ مقامی ...
هر خانه یک موزه؛ طرحی به منظور حفظ میراث کهن فرهنگی و بومی
کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان افزود: اگر کودکان ما در خانواده بیاموزند که فرهنگ، اصلی ترین عامل تعالی خانواده و جامعه است قطعاً لوازم و ابزار مادی و معنوی فرهنگ را شناخته آن را پاس داشته و نگهداری خواهند کرد. شریعتی منش تصریح کرد: اگر فرزندان ما از امروز بیاموزند مواریث فرهنگی واجد ارزش هستند قطعاً در آینده آثار تاریخی و فرهنگی خود را نابود نکرده و در راستای حفظ میراث کهن ...
مسجد عالی ترین کانون الهی جهت رشد و بالندگی جامعه است
حجت الاسلام علی محسن منتشلو، رئیس اداره تبلیغات اسلامی شهرستان سنندج در گفت وگو با خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از کردستان، اظهار کرد: مسجد عامل بازدارنده خانواده از انحرافات است. وی افزود: مسجد مهم ترین و عالی ترین کانون الهی در جهت رشد و بالندگی و شکوفایی معنوی، علمی، فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی، هنری و اقتصادی مسلمانان در اعصار مختلف بوده، هست و خواهد بود. رئیس اداره ...
رونمایی از سامانه سهام عدالت
عمومی برای تامین عدالت اجتماعی، کاهش شکاف طبقاتی و حمایت از قشر کم بضاعت جامعه عنوان کرد. به گفته وی، با توجه به اهمیت موضوع و تاکید دولت تدبیر و امید بر عدالت اجتماعی، ساماندهی این طرح در دستور کار دولت یازدهم قرار گرفت و در نتیجه سیاست های دولت وصول سود سهام و واریزی آن به خزانه کشور معادل سه برابر دولت گذشته بوده است. ** هدف از توزیع سهام عدالت سبحانی هدف عمده توزیع سهام عدالت ...
لزوم افزایش درک و سواد افراد جامعه در زمینه خودمراقبتی
افراد جامعه بتوانند در ارتقای سلامت خود گام بردارند. معاون فرماندار شهرستان آبیک کلید خودمراقبتی باید در مدارس زده شود، تصریح کرد: اگر پیش از آغاز کلاس درس، معلمان پنج دقیقه به مقوله خودمراقبتی بپردازند دانش آموزان به عنوان سفیر در خانواده عمل کرده و پیام سلامت معلمان را در خانه نشر و ترویج دهند. حسینی افزود: اگر سلامت جسمی و روانی افراد جامعه دچار مشکل شود، از پرداختن به دیگر ...
افتتاح سالن مسافربری پایانه شلمچه اقدامی در جهت اجرای اقتصاد مقاومتی
نارسایی های ناشی از فناوری از جمله کیفیت راه ها و خیابان ها، کیفیت ساخت اتومبیل ها دارد. مدیرکل سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ای استان خوزستان گفت: در این راستا و با توجه به وضعیت موجود، اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده ای خوزستان اقدام به شناسایی نقاط پرتصادف محورها کرده و سعی در برطرف کردن مشکلات این نقاط و در نتیجه کاهش تصادفات جاده ای داشته است. وی افزود: در نهایت 120نقطه پرتصادف در محورهای مختلف استان شناسایی شده و در حال حاضر در مرحله آشکارسازی و رفع مشکلات موجود قرار دارد. تسنیم/ ...
سقوط شوروی در سال 1991 به پایان نرسید!
، موافق این مساله نبود. او در مناظره روز 9 فوریه، بر اهمیت جغرافیا تاکید و پتانسیل ادغام را برجسته دانست. به قول او جغرافیا سرنوشت است. روسیه باید از این فرصت در جهت پرورش فرایندهای یکپارچه سازی اقتصادی در فضای پس از شوروی بهره ببرد. چرا که می تواند از رشد اقتصادی و سرمایه گذاری به عنوان عاملی ضروری در ایجاد روابط بهتر با کشورهای همسایه استفاده کرده و این روابط را تسریع بخشد. سخت تر شدن بحران ها در فضای ...
ناجا: افراد نابهنجار مراقب رفتار خود باشند
...، هیچ کس دوست ندارد تا به دیگری آسیبی برسد و آسیب ها ناشی از غفلت ها است. این مقام انتظامی در پایان اظهار داشت: فرضاً مواردی وجود داشته که کودکان و نوجوانان مواد محترقه را خریداری کرده اند یا در خانه پنهان کرده اند که به خاطر شرایط خاصی که مواد محترقه دارند، دچار انفجار شده و فرد یا اطرافیانش را دچار آسیب کرده است که بر همین اساس به خانواده ها توصیه می کنیم تا خطرهای ناشی از نگهداری و استفاده از اینگونه مواد را به فرزندان خود گوشزد کنند. ...
ارائه سالانه 8 میلیون نفر خدمت رایگان درمانی در بیمارستان های صحرایی
شفاآنلاین سلامت رئیس سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور گفت: سالانه حدود پنجاه بیمارستان صحرایی در مناطق مرزی، صعب العبور و کمتر برخوردار برپا می شود. به گزارش شفاآنلاین ، بیمارستان صحرایی شهدای جامعه پزشکی استان یزد با حضور رئیس سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور، برگزار شد که قرار است به مدت چهار روز به مردم این استان خدمات بهداشتی درمانی ارائه شود. در این مراسم محمد رئیس زاده، رئیس ...
روایتی از شهریه های چندین میلیونی مدارس
بازیگران این عرصه فراهم نشده است. هفت مرجع تصمیم گیری بالغ بر بیست گونه مدرسه را در چارچوب نظام آموزش و پرورش رسمی کشور پدید آورده اند. اگر افراد ضعیف با کودکان با استعدادتر متمایز شوند، یا کودکان با توجه به میزان درآمد و منزلت اولیای شان به مدارس خاص راه یابند، در واقع نابرابری ناعادلانه در حوزه آموزش و پرورش، شکل گرفته است. مطالعات داخلی و خارجی نشان می دهد که تأثیر متغیرهایی از قبیل نوع ...
این 10جمله را به بچه ها نگویید!
توصیه هایی از مدیر باراندا ، مرکز رشد کودکان نوپا و نویسنده کتاب "چطور کودکان نوپا رشد می کنند"دکتر توا کلاین است که در گفتگو با بیزنس اینسایدر پدر و مادرها را ترغیب می کند از افراط در گفتن جمله هایی که می تواند بر شکل گیری شخصیت بچه ها تاثیر منفی بگذارد پرهیز کنند. 1- "تو بلد نیستی ، بگذار بهت نشان بدهم چطور اینکار را انجام بدهی" کودکان نیاز دارند بارها شکست بخورند تا در نهایت یک ...
تحول در نظام سلامت مشروط به اجرای پزشک خانواده است
زندگی شان تا چه اندازه می تواند از بروز بیماری های سخت در آینده جلوگیری کند که کارشان به بیمارستان ها کشیده نشود و هزینه های سرسام آور را به خود، خانواده ها و به خصوص کشور تحمیل نکنند. ما اگر می خواهیم طرح تحول سلامت با موفقیت همراه باشد باید در این زمینه ها کار کنیم. بنابراین معتقدید که تغییر سبک زندگی سبب ابتلای جامعه به بیماری های رو به گسترش غیرواگیر شده است؟ به طور قطع ...
دختران در مدارس خون بازی می کنند
عمل آمده در این رابطه خاطر نشان کرد: تحقیقات به دست آمده از آمار خود زنی دختر نوجوان ربطی به مدارس ندارد و در واقع ریشه اصلی این مسئله به روابط خانوادگی افراد مربوط است. وی فرزند پروری از نوع دیکتاتوری و یا سهل انگاری را یکی از عوامل خود زنی در دوران نوجوانی دانست و گفت: در برخی از خانواده ها؛ والدین ممیزی ها و سانسورهای بیشماری را برای فرزندانشان قرار می دهند که این نوع محدودیت ها به نوعی باعث می ...
رشد طلاق و معضلات اجتماعی طی ارتباط با جنس مخالف
...> *شبکه های اجتماعی و رشد طلاق در ایران شکل گیری ارتباط با نامحرم در فضای مجازی از سرفصل های وقوع انحرافات در جامعه است، لازم به ذکر است که ارتباط با نامحرم در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی همچنین جزء سرفصل های علل طلاق در چند سال اخیر در ایران است، بر این اساس یکی از مهلک ترین حربه های ارتباط با نامحرم در فضای مجازی را می توان فروپاشی خانواده ها و به دنبال آن سرخوردگی بسیاری از زوجین مطلقه ...
صندوق نجات کودکان: بهداشت روانی کودکان سوری در خطر است
مخالفان در استان های ادلب، حلب و حسکه به دست آمد. درگیری های داخلی در سوریه موجب مرگ صدها هزار تن و آوارگی بیش از 11 میلیون سوری و بدترین بحران آوارگان جهان شد. صندوق نجات کودکان اعلام کرد، برخی کودکان مجبور شدند برای کسب درآمد و گذران زندگی به گروه های شبه نظامی ملحق شوند. این کودکان درمقابل چشمان خود مرگ دوستان و اعضای خانواده شان را دیدند، اینها نسل بعدی سوریه ...
روزنامه مهد تمدن: نه، به چهارشنبه سوری خطرناک
لزوم برگزاری چهارشنبه آخر سال بر اساس سنت های قدیمی جامعه تاکید کرد و گفت: می طلبد برای برگزاری چهارشنبه سوری بدون خطر بسیج همگانی شکل بگیرد. محمد وحدتی هلان افزود: برای برگزاری این سنت قدیمی لازم است فرهنگ سازی مناسبی از سوی دستگاه های ذیربط از جمله رسانه ها و صداوسیما صورت گیرد تا بتوان چهارشنبه سوری بدون خطری متناسب با فرهنگ و آیین قدیمی کشورمان برگزار کرد. نماینده مردم بستان آباد در ...
درصد بازگشت مجدد زندانیان تحت آموزش وحمایتهای اجتماعی بسیارکم است
ارائه آموزش های کاربردی به زندانیان یا هدف فراهم شدن زمینه بازگشت سعادتمندانه آنان به کانون خانواده با همکاری دستگاههای ونهادهای اجرایی مرتبط در دستور کار قرار گرفته است. بیگلری از همکاری و تلاش مسئولان آموزش فنی و حرفه ای استان و دیگر دستاندرکاران قدر دانی ولوح ارسالی از سوی معاون سلامت،اصلاح وتربیت سازمان زندان ها را به داود ناصری امید مدیر کل فنی و حرفه ای استان اعطاء کرد. ...
میدان نفتی سردارجنگل تنها منطقه قطعی کشف شده است که در میدان مشترک قرار ندارد
.... استاندار گیلان در ادامه با بیان این که صنعت نفت در سال های اخیر بار دیگر جان تازه ای به خود گرفت، اظهار کرد: این صنعت در مسیر رشد قرار گرفت و با تدبیر دولت یازدهم، انجام برجام ، تلاش دست اندرکاران پرتوان و پرانرژی صنعت نفت و رهبری و مدیریت وزیر مربوطه در کمترین زمان بار دیگر به دوران اوج خود رسید. وی خاطر نشان کرد: اثرات این بازگشت را در رشد اقتصادی کشور و اقتدار ایران ...
طرح تحول سلامت با چالش جدی مواجه شده است / فشار بسیار زیادی بر وزیر بهداشت وارد کرده اند
در معاونت اجتماعی به دنبال سلامت جامعه محور و حضور و نقش پررنگ مردم و موسسات و تشکل ها هستیم . مدیرکل خیرین و موسسات خیریه سلامت افزود: برای نخستین بار در سال جاری، هفته سرطان با حضور فعال و ارتباط وسیع تشکل های غیردولتی و موسسات خیریه این حوزه از سراسر ایران برگزار شد . دکتر دیناروند گفت: یکی از مهم ترین کارهای دوران وزارت دکتر هاشمی، تشکیل معاونت اجتماعی و حضور دکتر ایازی ...