سایر منابع:
سایر خبرها
آن مرد در باران آمد
......... یاد درس کتاب فارسی اوّل ابتدایی ، افتادم که خانم معلم می خواند و بچه با صدای بلند تکرار می کردند آن مرد آمد او در باران آمد و من جواب می دادم آن مرد(علی آقا چیت سازیان و فرمانده اش حاج مهدی کیانی) در بارش گلوله وآتش از جبهه شلمچه در عملیات کربلای 5 آمدند و زیر بارش شدید برف وباران آمدند و رفتند دوباره زیر بارش باران گلوله خبر برگشت پیکر شهید علی اصغر طاهری معروف به غواص اذان چی را دادند و با چشمانی پر از اشک رفتند. راوی وخاطره نگار: جمشید طالبی انتهای خاطره ...
زندگی مشترک زیر گلوله
الانبیا(ص) سخت نبود؟ آنجا دقیقا فضای نظامی داشت. ما در ساختمانی پنج طبقه زندگی می کردیم و وقتی شروع به بمباران می کردند، دست بچه ها را می گرفتیم و در زیر پله های طبقه پایین قایم می شدیم. یک مرتبه چنان موشکی در رود کارون زدند که اگر عمل می کرد، همگی مان از بین می رفتیم. به خواست خدا آن موشک عمل نکرد. آن زمان هدف دشمن از موشک باران، پل کارون یا قرارگاه خاتم الانبیا(ص) بود. اتاق ...
درس ایثار و شهامت؛ میراث ماندگار شهدای جنگ تحمیلی/ روایتی خواندنی از رشادت های دوران هشت سال دفاع مقدس
ایرانی هستم یا حتی اگر عراقی باشم، زخمی هستم و نیاز به کمک دارم. از بچه ها خواسته بود عراقی ها را مشغول کنند تا بتواند مرا بالا بکشد. از گردانی که به آن بزرگی فقط دو گروهان توانسته بودند خودشان را به خط برسانند. حجم آتش دشمن روی سرمان خیلی زیاد بود. دشمن برای پس گرفتن منطقه با حداکثر نیروهایش پاتک زده بود. با همان دو گروهانی که از گردان انبیاء لرستان باقی مانده بود، به مقاومت ادامه دادیم. راوی: دکتر محمدعلی حسینی نویسنده: احمدرضا گوهری ...
تازیانه های اروند بر پیکره والفجر 8/ وقتی خاک های شلمچه یا زهرا می گویند
از انقلاب، کودکی نوپا بود، اینچنین مردانه مقاومت کند و در نهایت، پرچم عزت و استقلال را برافرازد. از خرمشهر که در آن 8 سال، جمعیتش 36 میلیون نفر شده بود؛ چرا که آن روزها، همه ایران خرمشهر بود. و به معراج شهدا می رسیم که چند شهید تازه تفحص شده، بعد از سال ها، آمده اند و آماده بازگشت به آغوش شهر هستند. شاید آمده اند تا مرهم دل داغ دار مادری شوند، یا به انتظار چشمان دختری پایان ...
روز شمار
شهادت محمد ابراهیم همت قهرمان دفاع مقدس محمد ابراهیم همت در 12 فروردین 1334 در شهرضا اصفهان متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش به پایان رسانید و در 1352 دیپلمه شد. سپس به دانشسرای تربیت معلم اصفهان رفت و فارغ التحصیل گردید. در 1356 به عنوان معلم در زادگاهش و روستاهای اطراف آن مشغول تدریس شد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ایجاد نظم و دفاع از شهر و راه اندازی کمیته ...
همسنگرانی که "شهادت" را باهم تقسیم کردند
و (بعدها) سپاه برعهده می گیرند. اوایل کار بچه های کمیته پر کردن خلأ امنیتی بود که بعد از پیروزی انقلاب به وجود آمد. دستگیری ساواکی های فراری، گروهک ها، ضدانقلاب و در کل هر کسی که خیال ضربه زدن به انقلاب نوپای اسلامی را داشت، با جوان هایی مثل رضا مرادی و عباس داورزنی طرف می شد. اواخر سال 57 که از راه رسید، زمزمه های تشکیل یک نهاد انقلابی به نام سپاه شنیده می شد. اردیبهشت 58 بود که برگه معرفی ...
بگذار که این جاده خطر داشته باشد
من تنهایی چطور آنها را بزرگ کنم؟ خندید و گفت همه آنها خدایی دارند که مراقب شان است. در عملیات های اولیه مربوط به آزادسازی خرمشهر حضور داشت و بعد از پایان عملیات به مرخصی می آمد. او همرزم شهید چمران در دهلاویه بود. وقتی به مرخصی می آمد با شوق زیاد از خاطرات جبهه و شهید چمران برای من و بچه ها می گفت. علاقه زیادی به شهید چمران داشت و می گفت او از بهترین فرماندهان جنگ است که با عملیات های چریکی دشمن را ...
خیلی دوست داشتم پسرم فقط یک بار پدرش را بابا صدا بزند
برایم شیرین می شد و خوشحال بودم که یک تکیه گاه با ایمان و محکم دارم؛ اصلا به این فکر نمی کردم که او روزی شهید شود. اما حنظله پنج ماهه بود که از نعمت وجود چنین پدری محروم شد و آقای امین تبار در عملیات آزاد سازی خرمشهر به شهادت رسید. دوست نداشتم به پسرم بگویم پدرت شهید شده و همیشه می گفتم بابا در ماموریت است؛ یک روز وقتی کلاس رفته بود در بین راه با بچه ها دعوایش می شود یک نفر جلو می آید ...
روایتی تلخ از وداع پدر با فرزند شهیدش
بعد از نماز مغرب و عشاء به من گفت: بیا به منزل ما برویم می خواهم با تو صحبت کنم، در راه به او گفتم: درباره چه می خواهی صحبت کنی، درباره حسین است؟ گفت: آری، مگر شما از حسین خبری داری؟ گفتم: چند روز پیش او را در خواب دیدم، گفت: پسرم زنگ زده و گفته که حسین دو روز است شهید شده، البته ما زیر آتش شدید دشمن نتوانستیم پیکرش را به عقب بیاوریم. ماجرای تلخ مواجهه پدر با فرزند شهیدش چند ...
به پیکر شهدا هم رحم نمی کردند!
ایشان فرمودند که وقتی بخش تولد من در کتاب را مطالعه کردند، احساس می کردند که در آنجا حضور دارند. این صحبت های ایشان برای من افتخار بود. حس خوبی داشتم. امیدوارم همانطور که خدا به من افتخار داد که فرزند شهید باشم، این نعمت را هم به من بدهد که ادامه دهنده راه شهدا باشم. بعد از انتشار کتاب گلستان یازدهم اتفاقات خوبی رقم خورد. بازگویی این خاطرات و صحبت کردن از پدرم برای مادرم خیلی سخت است ...
اقدامات عراق پس از انجام عملیات خیبر
های شان و نیز برطرف کردن ضعف هایش، بر قوای متجاوز عراقی غلبه کنند.چرا که ارتش دشمن پس از شکست سنگین در عملیات بیت المقدس که منجر به آزادی خرمشهر شد، توانسته بود با کمک های تجهیزاتی و مالی کشورهای غربی و عربی منطقه به بازسازی و توسعه سازمان رزم و ایجاد تغییرات اساسی در جبهه های مهم و استراتژیک و نیز ایجاد استحکامات اساسی در مواضع پدافندی مبادرت ورزد و انجام هر عملیات در جبهه های جنوب را بسیار سخت ...
عملیات والفجر4 و جانفشانی نیروهای بهداری در دره شیلر
درخت ها افتاده بود، گلوله ای به ران پایش اصابت کرده بود. این رزمنده 3 روز تمام در همان حال مانده بود. به دلیل برودت هوا زخمش عفونت نکرده بود، اما از شدت سرما به خودش می لرزید، کاپشنی را که همراه داشتیم تنش کردیم. با شاخه درختانی که خشک شده بود برانکاردی درست کردیم، هرچه سریعتر باید او را به عقب منتقل می کردیم .برای بازگشت به عقب باید از دیواره رودخانه بالا می رفتیم و در این صورت در دید ...
نام تو عشق است
دیگر هرچه می آورند، بقایاست . بعد از این همه سال، فقط مو و استخوانی مانده که آن هم نه کامل و تمام. شاید بقایای پیکر یک شهید، فقط یک دندان باشد یا تار مویی یا بند انگشتی از استخوان قوزک پا. فرمانده شون حتی کروکی هم کشید. اینکه بچه ام کجا بود، کدوم سنگر بود، بالای سرش درخت بود. گفت رفتیم برانکارد بیاریم، دیدیم همه رو دارن می زنن. گفت فکه ماسه های ریز داشت و نمی تونستیم راه بریم. گفت این ...
عشق به روایت مادران انتظار +تصاویر
...... بعد از گذشت این همه سال از پایان جنگ، متاسفانه فقط تعداد کمی از آنها زنده هستند. برای عکاسی به چند شهر کشور سفر کردید؟ 15 شهر... از تهران و ورامین و فسا و کاشان گرفته تا اهواز و خرمشهر و ایلام و اردبیل. خیلی شهر ها را رفته ام و خیلی ها را نرفته ام. مثلا هنوز سیستان نرفته ام. همین طور دوست دارم از مادران شهدای مفقودالاثر عشایر هم عکاسی کنم... فکر می کنم همانقدر که ...
از چهار زبر تا دوکوهه زخمی غرب
هنگام عبور از خیابان های کرمانشاه، به دنبال نشانی از نشانه های جنگی می گردم که هشت سال تمام با شدتی مثال زدنی به ملت ایران تحمیل شده بود. لحظاتی بعد بی آنکه جست وجویم نتیجه ای دربرداشته باشد، مقابل مجموعه گلایول که محل اسکان چند روزه گروه است توقف می کنیم. در حیاط نسبتاً بزرگ این مجموعه، آن چه در شهر نیافتم را به عینه می بینم! نمایی از پیکره فرسوده پناهگاهی در گوشه ای از حیاط دیده می شود که در ...
بانوان روایتگر دوران عاشقی مردان می شوند/ حضور 300 راوی خواهر در کانون راویان دفاع مقدس
آموزان در جبهه را به وفور مشاهده می کنیم و از آن ها درباره شنیده ها و دیده ها و حس درونی شان از این سفر سئوال پرسیده و آن ها را به صورت مستند ضبط می کردیم و انشاالله در سال های آینده این مستندات به صورت کلیپ تهیه و ارائه شود تا حال و هوای بچه ها از بدو ورود به مناطق تا لحظه خروج و تغییرات درونی و حسی آن ها نشان داده شود. تمام سعی ما از برقراری ارتباط مجدد با زائرین هم این است که حال و هوایی ...
همه می میریم اما همه شهید نمی شویم/ حضور 135 هزار تروریست از 93 ملیت دنیا در سوریه
راست است. دیده بانی مقام معظم رهبری از وقایع سوریه به گفته وی، وقتی این سخنان مقام معظم رهبری آنچه در سوریه می گذرد رصد می کنیم، مطالبات مردمی را می دانیم، به دولت سوریه برای اصلاح امور و تغییرات گوشزد کردیم اما آنچه را که در سوریه می گذرد انقلاب مردمی نمی دانیم آنرا توطئه و فتنه خارجی برای جدل راه مقاومت می دانیم از اینرو در کنار ملت، دولت و ارتش سوریه می ایستیم سه یا چهار ماه بعد از ...
سرخط ...
...! ، تسلیم قدرت های بزرگ جهانی در برابر ایران و حتی بزرگ تر از فتح خرمشهر یاد و معرفی شد. هر چه منتقدین مشفق گفتند؛ این چیزی که شما امضاء کردید با آنچه ادعا می کنید نمی خواند، گوش نکردند که هیچ، در عوض زبان به طعن و تمسخر و اهانت گشودند و گفتند، اینها کاسب تحریم هستند، حسودی می کنند، متوهم هستند، عقب مانده اند، عصر حجری فکر می کنند و حتی بی دین هستند! باز منتقدین صبوری کردند و گفتند ...