سایر منابع:
سایر خبرها
چه مسائلی از گذشته مان را در خواستگاری بگوییم؟
نشد و بعد ماجرای امین را به او گفتم. چیزی نگفت. آن شب به همراه خانواده اش از خانه ما رفتند و دیگری خبری ازشان نشد. به او نمی گویم... چند سالی است که برای سرگرمی، تفریحی قلیان می کشم، به قلیان وابستگی و اعتیاد پیدا نکرده ام، اما از این که هفته ای یکی دوبار با دوستانم دور هم جمع شویم و قلیانی دود کنیم لذت می برم و حالم خوب می شود. مادرم می گوید اگر قلیان کشیدن را کنار نگذارم ...
جاور: همسرم رزمی کار است اما من هم پارو دارم!/ المپیک را نمی شناختم
ندارد دیگر مقاومت نکردم و همان کباب یا جگر را انتخاب کردم الان بعضی وقت ها او به من می گوید برویم پاستا بخوریم من دوست ندارم برویم الان خیلی بهتر شد برایمان. *حرف کی به کرسی می نشیند؟ حرف کسی نیست سعی می کنیم تصمیم دو نفرمان باشد. *بیشتر حرف قایقرانی در خانه است یا ووشو؟ خیلی کم پیش می آید در مورد رشته های ورزشی در خانه صحبت کنیم. *اصلا باهم بحث ...
اس ام اس ویژه نوروز 1396
رقص و پایکوبی با ترنم این سرود طرب انگیز نو روز و جشن شکوفه ها را برگذار می نمایند متن تبریک عید نوروز 96 می دانی؟ این بهارها فقط می آیند آغازشان اما با آمدن توست! عیدت مبارک پیامک تحویل سال نو این بار می خواهم هفت سین عید را با یاد تو بچینم سمنو به یاد شیرینی لبخندت سایه دانه به رنگ چشم هایت سرکه با یاد ترشی مهربانیت ...
زندگی روزانه و خصوصی آیت الله هاشمی به روایت دخترش +تصاویر
الله هاشمی به منزل چه زمانی بود؟ آقای هاشمی در دوران ریاست جمهوری و ریاست برمجلس معمولا شب ها دیر به خانه باز می گشتند و زودترین ساعت بازگشت شان هشت شب بود. گاهی هم ساعت ده بود و حتی برخی مواقع در دوران مجلس در ساختمان مجلس می خوابیدند. اما این اواخر وضع فرق کرده بود. این ماه های اخیر که حال مادرم نامساعد بود، بابا خودش را مقید کرده بود که ساعت شش عصر خانه باشد. زیرا مادرم پرستاری داشت ...
حامد همایون از راز موفقیت اش در سال 95 می گوید
...> - به خاطر شرایط کاری خیلی فرصت نکرده ام بیرون بروم ولی در حد خرید کردن که بیرون می روم، مردم به شکل عجیب و غریبی ابراز لطف می کنند و آدم احساس شرمندگی می کمند. عجیب ترین واکنشی که دیدی چه بود؟ - مردم این قدر لطف دارند که آدم نمی داند چه باید بگوید. فقط همیشه می گویم که خدا شما را همیشه برای ما نگاه دارد. این لحظه هاست که به قول ما شیرازی ها خستگی مان در می رود. البته نمی گویم همه مردم من را می شناسند ولی خیلی بیشتر از قبل شده است. منبع: هفته نامه همشهری جوان - محمدرضا جعفری ...
در چه سنی، با چه کسی و چگونه ازدواج کنیم؟
.... نیمه های شب خواهر مصطفی سراسیمه رفت در اتاق مصطفی را زد و گفت: مصطفی حضرت زهرا(س) را خواب دیدم. گفتند به عروسی تو آمدند. گفتم بی بی جان شما مجالس ما می آیید؟ گفتند مجالس شما نیاییم کجا برویم. مصطفی ردانی پور به سجده افتاد و گفت من کارت دعوا برای حضرت زهرا(س) فرستاده بودم. دو کارت دعوت برای حضرت زهرا(س) در حضرت ضریح حضرت معصومه(س) و یکی هم به جمکران فرستاده بودم. می توانیم جشن های ازدواجمان طوری ...
کشته شدن نوعروس 15 ساله که 4 ماه پس از ازدواج طلاق می خواست+عکس
از آنها شنیدم که انگار هدیه طلاق خواسته و علی نیز پذیرفته، همه نگران بودند و نمی خواستند چنین اتفاقی بیفتد. نگفتند مقصر کیست؟ زیاد درباره اش حرفی نزدند، مرتب می شنیدم که مشکلاتی دارند، اما چه بوده حرفی نزدند. خودت چه کردی؟ وقتی دیدم کاری از دست همسرم برنمی آید، چندین بار خودم با هدیه حرف زدم تا متقاعدش کنم از تصمیمش منصرف شود، اما نپذیرفت. و ...
رنگ و بوی سیاسی درگفت وگو با مهناز افشار
. من الان از این موسسه ها خروجی اسمی چندانی نمی بینم. با این همه به نظر می رسد دایره سینماگران برای ورود بازیگران تازه نفس هم تنگ تر شده خیلی ها از جوان ها از این وضعیت گلایه مند هستند. متاسفانه من هم شاهد یکسری گلایه ها هستم اما به این مساله باور ندارم. من وقتی وارد سینما شدم دختر هجده ساله ای بودم و از همان ابتدا برای حضورم در سینما دستمزد گرفتم. اولین دستمزد بازیگری ام دویست ...
امیدی به رستگاری کتاب های ورشی نیست؟
موضوع را نمی خواهم به کل جامعه تعمیم بدهم اما به هر حال باید در نظر داشت بخشی از جامعه هم دغدغه مسائل اقتصادی دارند ولی جالب اینجاست در جامعه فوتبال اکثرا نه دغدغه نان دارند، نه اجاره خانه و نه مسائل اقتصادی این چنین. نسل ما بهره مادی از این حوزه نبرد اما این نسل الحمدالله و شکر خدا از اقتصاد فوتبال خوب بهره مند شد. اینجاست که تاسف ما دوچندان می شود. اما من در پایان باز هم تاکید دارم ...
پسرانی که خدمات جنسی به زنان پولدار می دهند
...، می گوید: سه روز است که کسی سوارم نکرده و کنار خیابان ها خوابیده ام. من حتی پیشنهاد 5 هزار تومان هم می پذیرم. فقط جای خوابی در این سرما می خواهم. قطره اشکی از میان مژه های بلندش خارج می شود و ادامه می دهد: از دست نامادریم فرار کردم و مدتی در خانه ای تیمی زندگی می کردم. اما بهم تهمت دزدی زدند واز آنجا بیرونم انداخته اند. او از اینکه سوار ماشینی شود و بعد در خانه با چندین نفر روبرو شود وحشت ...
از تکاوری یگان صابریان تا فرماندهی عملیات در سوریه/ تصاویر
بازی کرد. وقتی آمدیم خانه مهدی با شور و شعف خاصی وسایلش را جمع کرد. و بعدازنماز صبح دوستش آمد دنبالش و رفتند. به من گفت : مراقب خودتان باشید. همسرم می دانست شهید می شود، قبلاً جایگاهش را در بهشت دیده بود و شب قبل از عملیات به همرزمش گفته بود که جایگاهم را در بهشت دیده ام و آمادگی کامل دارم. وقتی به سوریه میرفت خودم از زیر قرآن ردش کردم. ولی یک چیزی ته دلم میگفت این آخرین دیدار است. علی اصغر را در ...
مادرانه های بانویی که "شهید خرازی" از دامان او به آسمان رفت
گفت نه ، همین هم برای من زیاد است. هیچ چیز را برای خودش نمی خواست. وقتی با آن حال از جبهه می آمد گریه می کردم و زیر لب می گفتم بمیرم برای دل حضرت زهرا و حضرت زینب؛ حاج حسین هم می گفت مادر گریه که ندارد، فقط شکر کن که زنده هستم و بگو خدایا چه کنم که از دستم راضی باشی. تسنیم: برای اینکه مادران جوان ذره ای از خلق و خوی کم نظیر و پسندیده شهید خرازی را در فرزندان خود شاهد باشند ...
بلایی که سر خواهرم پس از نارو زدن به دختر عمویم آوردم!
اشتباهاتم را جبران کنم. ما زندگی خود را از سر گرفتیم. اما بعد از دو ماه، دوباره با زن دیگری در فضای مجازی آشنا شدم. همسرم که به ستوه آمده بود، موضوع را به پدرش اطلاع داد. آنها با توجه به این که شیشه مصرف می کردم از راه قانونی وارد عمل شدند و به ناچار معصومه را طلاق دادم. آه معصومه هم دامن مرا گرفت. چک هایم یکی پس از دیگری برگشت خوردند و ورشکسته شدم. وضعیتم حسابی به هم ریخته شده بود. هرکس ...
تصاویری از جشن روز سنت پاتریک
تیم ملی برای دیدار با قطر و چین پرتقال در روزهای آینده گران می شود ممانعت دولت ترکیه از برگزاری جشن نوروز پیش بینی وضع آب و هوا در روزهای آینده ترافیک نیمه سنگین در جاده های هراز و چالوس ترافیک نیمه سنگین در جاده تهران - قم زن جوان: خانه یک خوابه است، طلاق می خواهم! چرا نوروز ساعت 13 و 58 دقیقه است؟+عکس ...
بازیگر ابد و یک روز : دوستانم را از دست دادم!
... دعوا که داریم. (می خندد) بعد از اینکه بازیگر شدی و دیگر خیلی ها تو را می شناختند، رابطه ات با خانواده مخصوصا برادر بزرگترت هم تغییر کرد؟ وقتی سینما و تئاتر می رویم، برادرم از اینکه مردم مرا می شناسند، خوشحال می شود. البته این موضوع فقط درباره برادرم نیست، همه اعضای خانواده ام از این موضوع خوشحال می شوند و افتخار می کنند. از بازی ات ایراد نمی گیرند؟ ...
رحیمی: برای حضور در المپیک باید هزار روز تُن ماهی بخورید!
حرف و کم رویی هستم و زیاد اهل خندیدن نیستم. احتمال می دهم که این از فشار بیش از حد کشتی باشد چون کلا در اردوی تیم ملی هستیم و زیاد بیرون نمی رویم. بیشتر داخل اتاق هستم و مطالعه می کنم، کتاب می خوانم، فیلم نگاه می کنم. زیاد تفریح نداریم. قبلا در رده جوانان که بودم تئاتر می رفتیم، سینما می رفتیم که از آن فضای خانه کشتی در بیایم ولی الان در رده بزرگسالان مشکلات فدراسیون هست از بی پولی گرفته تا خیلی از ...
چه دعاهایی بخوانیم که ثروتمند شویم؟ + متن دعاها
/ص82] بعضی از علما با سفارش به نماز اول وقت و یا نماز شب، زندگی آینده فرزندانشان را تأمین کردند. [در محضر بهجت:ج1/ص85] داشتن وسایل راحتی و رفاه، غیر از راحتی و رفاه و آرامش دل است: (اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ...: تنها وسیل? آرامش دل، ذکرُ الله است) ولی ما بر اسباب تکیه می کنیم و از مسبّبُ الاسباب غافل هستیم. [در محضر بهجت:ج1/ص86] ما زیاد غصه رزق و روزی ...
بانوان فعال تویسرکانی در عرصه های اقتصاد مقاومتی/از دامداری و پرورش بوقلمون تا احیای صنایع دستی و کمک به ...
شده است. این روزها به دور از سیاسی بازی های برخی مسئولان در راستای سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی و تنها اکتفا کردن به همایش ها از سوی آنان، هستند افرادی که خود با تفکر جلورونده پویایی اقتصاد مقاومتی، گام های مؤثری برداشته اند. تلاش برای تحقق این امر مهم زن و مرد و یا پیر و جوان نمی شناسد، یکی با ایجاد کارگاهی کوچک حداقل برای خانواده خود نان آوری می کند و دیگری که کمی ...
این مادر بخاطر فرزند اوتیمسی اش زندگی خود را تغییر داد
کاش در گذشته و در دوران بارداری ام بیشتر رعایت می کردم تا شاید بچه ام الان مثل بقیه ٔ بچه ها سالم بود. هیچ وقت نشده بگویم چرا این بچه مال من است. همیشه می گویم چرا امیرحسین باید مادری مثل من داشته باشد. فردا: همسرتان چه کمک هایی در این مسیر به شما کرده است؟ در کار خانه و حتی در درس هایم خیلی کمکم می کند و مهمتر از همه وقت هایی که خسته و ناراحت می شوم، مرا درک می کند و به من ...
روز زن و معرفی زنان اسوه تنکابنی
اقتصادی با گلایه از عدم همکاری لازم از سوی مسئولان گفت: دو مرحله وام گرفتم و موفق شدم با اجاره مغازه ای محصولاتم را در آن به فروش برسانم اما اجاره بالا و پرداخت قسط وام ها و مخارج دیگر من را از ادامه کار در فروشگاه منصرف کرد. روجایی گفت: اکنون مجوز فروش دارم و در داخل منزل این محصولات را آماده می کنم. وی آرزوی خود را نوشتن کتابی جهت آشنایی همه با شیوه های صحیح تهیه ترشی و مربا ...
زاید: دلم برای پرسپولیس تنگ شده است
نمی کردم که در نیمه دوم مرا به زمین بفرستد چرا که قبل از آن بازی فقط یک نیمه از من استفاده کرده بود. * چه شد که در آن شرایط سخت دنیزلی به تو اطمینان کرد؟ جو ورزشگاه واقعا هیجانی و دیوانه کننده بود. بین دو نیمه دنیزلی برای بازیکنان صحبت کرد و پس از حرف هایش من را صدا زد و گفت آماده شو که وارد زمین شوی. در نیمه دوم که به زمین برگشتیم همه تماشاگران چراغ موبایل خود را روشن کرده ...
پیامک های عید نوروز و روابط عمومی
، من هر روز خانه ی دلم را تکان خواهم داد !!! ————————— آمد بهار و گلرخ من در سفر هنوز خندید و ابر چشم من از گریه تر هنوز آمد درخت گل به بر اما چه فایده ؟ کان سرو گلعزار نیامد به بر هنوز ————————— چون لاله به نوروز قدح گیر به دست با آن گل نرگسی گرت رخصت هست میکوش به خدمتش که آن نوح نجات بر اوج فراز می برد ذره پست ————————— ...
قدردانی از ایثار مادران جهان در روز میلاد ام ابیها
که این پسر مرا بزرگ و عزیز داشت، او را میان خلق بزرگ و عزیز گردان. امام صادق (ع) فرمود: رسول خدا (ص) هنگام فوت جوانی حاضر شد و فرمود: بگو لا اله الا اللّه جوان زبانش را چندین بار حرکت داد ولی نتوانست این ذکر را بگوید. پیامبر به زنی که بالای سر جوان بود فرمود: آیا این جوان مادر دارد؟ گفت: بلی من مادر او هستم. حضرت فرمود: آیا تو بر او خشمگین هستی؟ زن گفت: بلی، شش سال است که با او حرف نزده ...
سبک زندگی حضرت فاطمه(س) به روایت رهبر انقلاب
برای خاطر گرسنگان، نان را از گلوی خود و عزیزانش - مثل حسن و حسین(علیهماالسّلام) و پدر بزرگوارشان(علیه السّلام) - برید و به آن فقیر داد؛ نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز! ما میگوییم پیرو چنین کسی هستیم؛ ولی ما نه فقط نان را از گلوی خود نمیبُریم که به فقرا بدهیم، اگر بتوانیم، نان را از گلوی فقرا هم میبُریم! این روایاتی که در باب علامات شیعه هست، ناظر به همین است؛ یعنی شیعه بایستی آن طوری عمل ...
زنم وقیحانه به چشمانم نگاه کرد و گفت می خواهد با مرد دیگری زندگی کند...
مالی ام هر روز بهتر می شد تا جایی که یک روز به همسرم گفتم دعای خیر و شر پدر و مادر در زندگی هیچ تاثیری ندارد. دیگر اعتقاداتم مانند همسرم کاملا ضعیف شده بود که آرام آرام مهرانه سر ناسازگاری گذاشت. زمانی که تولد یک سالگی پسرم را جشن گرفتیم فهمیدم مهرانه با مرد دیگری آشنا شده است و قصد دارد از من طلاق بگیرد. تازه به یاد حرف هایی افتادم که در مرکز امور مشاوره و روانشناسی برای مراجعه کنندگان بازگو می ...
دخترم در این مدت 9 ماه هر آنچه که شوهر کثیفم بر سرش آورده بود را گفت!
دوباره از عمل خود، اظهار کرد: هر بار پس از این عمل، عذاب وجدان شدیدی به سراغم می آمد و حتی ساعت ها گریه می کردم؛ اما گویی این تجاوزها غیرارادی انجام می شد و من نمی توانستم جلوی حس درونی خودم را بگیرم. حالا نیز کل هزینه درمان دخترم را تا آخرین ریال پرداخت خواهم کرد تا این کار خود را جبران کنم. زن پس از شنیدن سخنان همسرش تاکید کرد که تنها درخواستش از دادگاه طلاق و دادن حضانت بچه به اوست و ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (425)
پشت صحنه سریال "دیوار به دیوار"، ساخته سامان مقدم که در ایام نوروز روی آنتن خواهد رفت. تا این لحظه ترسناک ترین تبریکِ عید امسال را فلور نظری گفته است! سنگ تمامِ ناسیونالیستیِ نوید محمدزاده برای هوتن شکیبا در یک رقابت تلویزیونی که چند روزی است اینستاگرام را تحت تاثیر قرار داده. مهدی سلوکی و همسر عزیزش که هر ماه یک عدد سلفی، دقیقا با همین ژست و زاویه، فقط در طرح ها و ...
سَر کردن با امر منفی
از من بوده باشد که نرفتم پیدا کنم و بخوانم، اما اصولا یک شاعر قدرتمند کاری می کند که شعر و تاریخ ادبی گذشته بشود پیش فرض یا مقدمه ی وجود او که خودش را به قول هارولد بلوم به عنوان یک فیگور اصلی تحمیل می کند. و اگر چنین فیگوری بود خواه ناخواه روی من هم تأثیر می گذاشت. درباره کارِ تئوری، من حرف آقای حافظ موسوی را قبول دارم، منتها با این اضافه که فکر و نظریه نباید فقط یک کار بکند. یکی از این ...
دزدان رؤیاها*
مرشد محمود صاحب الهندی را هنوز به یاد دارم... تازه هشت سالم شده بود. هر روز صبح از مکتب خانه مرشد عبدالصبور فرار می کردم تا در باغ ها و مزرعه های اطراف روستا بازی کنم و خوش بگذرانم. در آن جوی کوچک روان تن به آب می زدم و به شاخه های درخت توت انجیری آویزان می شدم... مرشد محمود هر وقت چشمش به من می افتاد، از ترکه اش بی نصیبم نمی گذاشت. پدرم هر شب حسابم را می رسید و مادرم پیش از خواب نان فطیر ...
توسعه در جامعه جناح بندی، طنزی بیش نیست
شخص بدمستی از میخانه به خانه اش می رفت و در راه کلید خانه اش را گم کرد. چون حالش مناسب نبود، فقط در همان قسمت که چراغ برق کوچه را روشن کرده بودند، دنبال کلیدش می گشت و فکر نمی کرد کلید ممکن است در تاریکی افتاده باشد. متأسفانه ما هم به نوعی این گرفتاری را داریم که نامش هم پارادایم کوری است، یعنی درباره آینده خیلی صحبت می کنیم اما جزئیات آینده را خیلی تعریف نکرده ایم. بخشی در برنامه ریزی مطرح است که ...