سایر منابع:
سایر خبرها
پیمان قاسمخانی: لطفا از جای خود بلند نشوید!
تیتراژ بلافاصله از سالن بیرون رفته و متوجه آخر داستان نشدند. دوستانی هم می گفتند شاید بهتر بود زمان قسمت ابتدایی تیتراژ از حدود 30 ثانیه کمی کمتر می شد که زودتر به فینال برسد. ممکن است این موضوع درست باشد ولی من این کار را دوست داشتم. لطفا با شروع تیتراژ از جای خود بلند نشوید نویسنده و کارگردان خوب، بد، جلف اضافه کرد: البته بعد به چند سالن سینما رفتم و دیدم که برخلاف روزهای ...
قتل خواهر تاوان سنگین برگشت به زندگی
زندگی نمی کردم و حتی نمی دانستم در اطرافم چه می گذرد. شب و روزهایم پشت سر هم سپری می شد و من همچنان بی خبر از همه جا درگیر توهماتم بودم تا این که یک روز به من خبر دادند که مادرم بیمار شده است. نمی دانم در آن لحظه چه حسی داشتم حتی نمی دانم معنی بیماری را درک کردم یا نه. مادرم یک زن آبرومند بود و باید سریع خود را بر بالین او می رساندم. همراه خانواده ام به بیمارستان رفتم. در ...
اظهارات مجری سیما که به بخش ورزشی تبعید شد +عکس
رفتید؟ این را هیچ وقت نگفتم ولی من سه چهار سال به بخش ورزشی تبعید شدم و همین موجب شد که از خیلی بخش ها عقب افتادم. اگر زودتر قرار بود بیایم شبکه یک این رفتن به خبر ورزشی چهار، پنج سال آن را عقب انداخت. درست است تجربیات خوبی برایم داشت اما موجب شد درجا بزنم. اخبار شبکه یک در آن دوران برای سه چهار گوینده ثابت بود و نمی گذاشتند نفر جدید وارد شود. مثل الان نبود که هر کسی به راحتی وارد شبکه یک ...
فریبا ابراهیم خواه
کرد و آب بینی اش را بالا می کشید و چادر مادرش را پس می زد. مادرش بی حوصله، هلش داد و بچه به پاهای من چسبید و آب بینی اش شلوارم را کثیف کرد. با نفرت جمعیت را پس زدم و عصبانی رسیدم به سر کوچه خانه پدری. دو سه قدم مانده بود به در برسم که دیدم پیرمردی روی پله خانه ما نشسته و به در ورودی آهنی زنگ زده و سبز رنگ مان تکیه داده است. پژمرده و درمانده به نظر می رسید. نزدیک رفتم و منتظر شدم تا بلند شود ...
فرزند روح الله ....از تبار انقلاب
وقتی کنارم نشست و علتش رو پرسیدم با حجب خاصی گفت مال قدیمه خیلی قدیمها اون موقع جوون بودم خیلی جوون ... خواست خدا بود سال 66 رفتم فاو و در تک دشمن شیمیایی شدم و تا الان به جایی مراجعه نکردم خدا بدونه بسه.... در همین افکاربودم که به مقصد رسیدیم .... "به روایت علی محقق خبرنگار خبرگزاری صداوسیما " ...
روایتی از زیر پوست سیستان و بلوچستان/بچه بیشتر، یارانه بیشتر؛ منطق بارداری بسیاری از زنان استان
تماس بگیرم مثل دزدها به من نگاه می کردن، من خودم دزد زده بودم، اما بقیه فکر می کردن دزدم. خیلی آشفته بودم. یک روز سرگردون تو خیابونا گشتم تا بالاخره صاحب یه دکه روزنامه فروشی به دادم رسید و یه کارت تلفن داد که تونستم با آشنامون تماس بگیرم. چند ماه بعد وقتی از تهران اومدم حال بد روز اول تهران اومدنم یادم بود. مالک حالا به درآمد اندکی که از دکه سیارش دارد راضی است. می خواهد زندگی اش را سامان دهد و ...
دوخت و دوز شکمِ بازیگر طنز از زبان خودش
پیشنهاد رامبد جوان که از او خواست با خمیرِ بازی چیزی بسازد گفت: کارن مرا قبول ندارد و فکر می کند خودش بهتر بلد است. امیرفضلی که بی حوصلگی ای هم در چهره اش دیده می شد در مورد بیماری اش توضیح داد: قبل از عید سر فیلمبرداری محله گل و بلبل بودم، بعد از کار رفتم خانه، کله پاچه داغ کردم، خوردم، خوابیدم و با درد شدیدی در جناغ سینه بیدار شدم. دیدم با مُسَکِن درست نمی شود، دولا دولا ماشین گرفتم ...
متن کامل پرسش های خبرنگاران و پاسخ های دکتر احمدی نژاد در نشست خبری
قانون اساسی باید در کشور اجرا بشود. یک خاطره برایتان بگویم. یک بار در مذاکرات هسته ای یک آقایی مسئول بود و می رفت، مذاکره می کرد. در روز قدس من سخنران بودم. یک عده دیگر هم بودند که می رفتند و مذاکره می کردند خارج از چارچوب دولت، حتی می رفتند و به غربی ها می گفتند چرا فشار بر دولت را زیاد نمی کنید؟! چرا تحریمها را زیاد نمی کنید؟! این ها مستند است، در دادگاه ارائه شد و فرد مورد اشاره محکوم شد. من در ...
کار کثیف پسر افغانی با مادرش!
شد در اظهاراتش به بازپرس پرونده گفت: مدتی بود که مادرم به نحوه خرج کردن پول و رفت وآمدهای من مته به خشخاش می گذاشت تا اینکه روز وقوع قتل در حالیکه از دستش عصبی شده بودم، با چاقو ضربه ای به پهلویش زدم و پس از اینکه مادرم روی زمین افتاد به بیرون از خانه رفتم و سیگار کشیدم، بعد مجدداً به خانه برگشتم و متوجه شدم مادرم جان باخته است بعد نیز با ابراهیم تماس گرفتم و با کمک وی جسد مادرم را به بیرون از خانه بردم و در آنجا جسد را آتش زدم. ...
روزگار دختران افغان در ایران
مادر 36 ساله شان را نابود کرده. می گویند پدرشان از شیشه هایی که شبیه لامپ است، دست می گیرد و دود می کند و دود می کند. درآمد بسته بندی جوراب ماهی 500 هزار تومان است. یک خانواده هفت نفری و فقط 500 هزار تومان درآمد. مینا با غمی واضح در صدایش می گوید: چند روز پیش مادرم از پدر پرسید بالاخره کی ترک می کنی؟ پدر جواب داد، وقتی بمیرم. دخترها حالا تنها نقطه امیدشان این مؤسسه است. امیدوارند دیپلم ...
کاندیداهای نهایی جبهه مردمی مشخص شدند/ تفویض اختیارات مجمع به شورای مرکزی/از اعلام رسمی کاندیداتوری ...
...> حدادعادل افزود: امروز وقت همت، بصیرت و روز وحدت است، خانواده شهدا از ما انتظار وحدت دارند و از ما سؤال می کنند؛ چرا به این فکر نمی کنید که اگر چند نفر کاندید شوند نتیجه اش شکست است؟ نماینده سابق مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: دهه اول انقلاب هر وقت انتخاباتی برگزار می شد، رادیوهای بیگانه می گفتند در انتخابات شرکت نکنید، اما امروز می گویند به هر کسی که ما می گوییم، رأی دهید؛ امروز سیاست آنها فرق ...
از اعلام رسمی کاندیداتوری رئیسی تا بیان مواضع رضایی و قالیباف درباره کاندیداتوری/ 10 کاندیدای نهایی ...
سراسر کشور به سمت تعیین نامزد نهایی می رویم. این نوآوری احساس می شد. وی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: جبهه مردمی می خواهد به آرمان های امام (ره) بازگشته و به سمت دریای بی کران مردم حرکت کند. حدادعادل افزود: امروز وقت همت، بصیرت و روز وحدت است، خانواده شهدا از ما انتظار وحدت دارند و از ما سؤال می کنند؛ چرا به این فکر نمی کنید که اگر چند نفر کاندید شوند نتیجه اش شکست است ...
پژمان: بعد از گل اول استقلال سام آنقدر شادی گل کرد که برای گل های بعدی چیزی نداشت!
به خانه شان دعوت شدم با ذوق به آنجا رفتم و پیمان را دیدم. تعریف پژمان از پیمان شبیه آن چیزی است که خیلی های دیگر به آن معتقد هستند: پیمان اخلاق های خاص خودش را دارد. جزو معدود آدم هایی است که از نزدیک جذاب تر است تا از دور. به هر حال آشنایی من و پیمان از آنجا بود و خوشحالم با او دوست هستم. جالب اینکه شروع آشنایی و دوستی پژمان و سام هم از فوتبال بوده: آن زمانی که من پرسپولیس بازی می ...
اظهارات مجری سیما که به بخش ورزشی تبعید شد
کنم بیشتر از همه، مردم شما را با حضورتان در بخش های مختلف خبری شبکه یک به یاد می آورند. برخلاف آنچه که مردم فکر می کنند، من در شبکه یک از خیلی ها کمتر بودم. من در مجموع 15 سال در این شبکه کار کردم. البته با دو سال یا چهار سال سابقه به شبکه یک نیامدم. 15 سال در شبکه های مختلف حضور داشتم. قدیم مثل الان نبود که کسی هنوز به پختگی و تجربه کافی نرسیده به شبکه یک بیاید. آن موقع بر مبنای نظر یک ...
شهید مدافع حرمی که 30 سال در انتظار شهادت بود /بعد از 11 ماه دوندگی در راه حرم بی بی به درجه رفیع شهادت ...
بعدا به مادرم می گویم. چون پدرم را پنج شش ماه بود از دست داده بودم. مادرم هم قندی بود. گفتم زود این خبر را به او نگویم. روز شنبه همه از شهادتش خبر داشتند به جز من. همسر خواهرم زنگ زد و گفت از خانه بیرون نرو می خواهم بیایم پیشت. می خواست خبر را بدهد. هر کس زنگ زد از هر جا و خبر داشت. پسرم رفت و فهمید خبر صحت دارد. همسرم رفت دیگر. خوش به سعادتش. انشاالله شفاعت ما را هم بکند.” سردار ...
بیکاری و مهاجرت پلی به سوی آسیب های اجتماعی
...، وارد بانک شدم. اسلحه را زیر لباسم مخفی کرده بودم اما وقتی سراغ رئیس بانک رفتم، آن را بیرون آوردم و با تهدید از او خواستم 15 میلیون تومان به من بدهد. او به بهانه آوردن پول به سمت گاوصندوق رفت و من هم اسلحه را به سمتش نشانه رفتم. هنوز چند دقیقه نگذشته بود که ناگهان ماموران ریختند و دستگیرم کردند. من به خاطر بیکاری به تهران آمده بودم. ** قتل راننده تاکسی به خاطر 500 تومان ...
عاشق حرفه ای از 60 سال تلاش هنرمندانه در صنعت توریسم می گوید
آمریکائی ها فارسی یاد می دادم. یک بار کارمندان این مجموعه از من خواستند که دیدنی های تهران را به آن ها نشان بدهم. آن موقع مثل الان، هیچ بروشور، کتابچه و اطلاعات خاصی برای معرفی جاذبه های گردشگری ایران وجود نداشت. به ناچار از پدر و مادرم برای این کار کمک گرفتم، آن ها هم اطلاعات زیادی به من دادند. گروه را با با خود به تماشای تهران بردم. این کار چنان تأثیری بر من گذاشت که از آن سال تاکنون شغل دیگری برای ...
دایی: دوست دارند دایی در فوتبال نباشد/ دستیاری کی روش را تکذیب می کنم
انجام دهیم. الان کار کردنی در فوتبال نیست و همه اش زجر است. یک زمانی مربی بودم و هر روز که به تمرین می رفتم، عشق می کردم ولی الان طوری شده با فوتبال حال نمی کنیم و زجر می کشیم. متاسفانه هیچکس هم پاسخگو نیست و نمی دانم این روند تا چه زمانی ادامه پیدا خواهد کرد. سرمربی نفت در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه بیشترین ضرر را از کدام تیم دیده و این مسائل خسته کننده نبوده است، گفت: خسته هم می شویم ...
رد خاطرات در سرزمین های نور/ مرور گذشته پرافتخار در وادی حماسه
هایش نمی شوی. با کاروان بسیج آمده بود شلمچه. قبلا هم آمده بود. با نگاهش دنبال خاطرات می گشت: آن موقع محل کارم دزفول بود. پرستار بودم. موقع جنگ می آمدم می رفتم. مریض می بردیم. الان خیلی وقته نیامده ام . بی بی زلیخا 76 ساله خاطراتش را پشت سرش می گذارد، به زمان حال برمی گردد می گوید در شلمچه برای جوانان دعا می کند، جوانانی که آمده بودند تا درباره جنگ هشت ساله بدانند. وی راهیان ...
منوچهر آشتیانی: تحت تأثیر هدایت، فردید و نیما بودم
دانشگاه تهران هم پذیرفته شده بودید چطور شد سر از دانشگاه ملی (بهشتی) درآوردید؟ دکتر مهدوی گفت چون وسط ترم است یک اتاق در اختیار شما قرار می دهیم تا وقتی که ترم شروع شود و شما استخدام رسمی شوید و تدریس جامعه شناسی را شروع کنید. اما یک روز بعد یک کاغذ پستی برایم آمد که نوشته بود آقای دکتر آشتیانی با این شماره تماس بگیرید. به خودم گفتم: ساواکی که می گفتند همین است! چون من کار گرفتم و می ...
ادبیات زشت "احمدی نژاد": دستور حمله به ما را همان کسی داد که مُرد/به چه حقی آقای بقایی را محدود می ...
کردیم و کف می زدند. الان هم جمع شده ایم تا به تفاهم برسیم. برای دعوا نیامده ایم و من کسی بودم که بیشترین مواجهه را در دنیا با رسانه ها داشتم.هیچ دو نفری را در دنیا پیدا نمی کنید که مثل هم باشند. به جز من ، بقایی و مشایی. خبرنگار دیگری با حضور در پشت تریبون از احمدی نژاد در ارتباط با رابطه دولت احتمالی بقایی با همسایگان خلیج فارس سوال کرد اما چون خلیج فارس را به اختصار خلیج خواند مورد ...
جزئیاتی زندگی شخصی شقایق دهقان و مهراب قاسم خانی از عاشق شدن تا...
را از تجریش می خرم؛ از سبزی تازه گرفته تا آجیل، لباس، خرده ریز خانه و ادویه جات. اغلب هم پیاده می روم. اگر خرید زیاد باشد با ماشین بر می گردم. طرفدار کدام تیم فوتبال هستید؟ شقایق دهقان: فوتبالی نیستم.مهراب قاسم خانی: پرسپولیسی هستم. از میان تیم های خارجی موقعی طرفدار میلان بودم اما الان فوتبال ایتالیا را دنبال نمی کنم و طرفدار رئال هستم. از تیم های ملی هم طرفدار هلند هستم ...
چهره های معروفی که گرفتار اعتیاد شدند
موسیقی می ساختم و بعد سقوط می کردم و چند ماه غیب می شدم و همین طور عقب و جلو می رفتم". "این شیوه ای بود که من در بیشتر نوجوانی و بیست سالگی ام موسیقی می ساختم". او در 2008 به بازپروری رفت و می گوید که انجام این کارجانش را نجات داد. "اگر به خاطر آن مرکز بازپروری نبود، احتمالا من الان اینجا نبودم". کلی آزبورن کلی آزبورن، دختر شارون و آزی آزبورن، در ...
برخی می گفتند بعد از 8سال جنگ چه نیازی بود به سوریه برود؟
داشته است اما در آن هم فقط نوشته که به عنوان مثال: صبح از خواب بیدار شدم، رفتم ورزش و بعد صبحانه خوردم، سپس منطقه را بررسی کردم، برگشتم و دوستم را دیدم. در واقع خیلی کلی نوشته و در مورد جزئیات مقابله مدافعان حرم با تکفیری ها مطلبی ننوشته است. پدرم سال 90 به سوریه رفت که قرار بود من هم همراه ایشان بروم اما قسمت نشد و نرفتم. از آنجایی که با جمع دوستان هیئتی، رفیق هستیم، پدر از آنجا تماس گرفت و ...
گفتگویی با آیت الله بیات زنجانی درباره فقه و مرجعیت شیعه
شاخصه است، لذا شاخص را می گوید، شیوه کار را به دست کسانی می دهد که متخصص اند. به همین جهت بنده همیشه گفته ام که تقلید بر طلبه حرام است. طلبه ی مقلد آسیب وارد می کند. طلبه باید خود نظر بدهد. زمانی که بنده در دانشگاه هم بودم این مسأله را برای دانشجویان گوشزد می کردم. اگر با فهم خودمان حرکت کنیم دیگر از حرفی که جدید گفته شده است، نمی هراسیم. لذا ممکن است که من نقطه نظری داشته باشم اما طرف خودم ...
شما بگویید چرا بمانیم؟
می گویم، اگر کسی اهل کار و تلاش باشد، اینجا هم می تواند به خواسته هایش برسد. مگر خود من نیستم؟ از یک شهرستان کوچک توانستم در یکی از بهترین دانشگاه ها پذیرفته شوم، دانشجوی نمونه بودم و تمام مقاطع تحصیلی را بدون وقفه و با موفقیت پشت سر گذاشتم. الان هم در حال تحصیل در مقطع دکتری هستم و در یک دانشگاه هم تدریس می کنم. به راحتی می توانم از دانشگاه های خارجی پذیرش بگیرم و پیشنهادهای کاری هم دارم، اما ...
کاندیداهای نهایی جبهه مردمی مشخص شدند/ تفویض اختیارات مجمع به شورای مرکزی/از اعلام رسمی کاندیداتوری ...
...> حدادعادل افزود: امروز وقت همت، بصیرت و روز وحدت است، خانواده شهدا از ما انتظار وحدت دارند و از ما سؤال می کنند؛ چرا به این فکر نمی کنید که اگر چند نفر کاندید شوند نتیجه اش شکست است؟ نماینده سابق مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: دهه اول انقلاب هر وقت انتخاباتی برگزار می شد، رادیوهای بیگانه می گفتند در انتخابات شرکت نکنید، اما امروز می گویند به هر کسی که ما می گوییم، رأی دهید؛ امروز سیاست آنها فرق ...
نوشتن درباره دفاع مقدس دشوار است
حالا او پس از 27 سال مجموعه داستان فریاد در خاکستر را بازنشر کرده است. مدتی پیش هم گفته بود، قصد دارد 11 رمان اجتماعی بنویسد و منتشر کند که به گفته خودش حریم نخستین رمان این مجموعه است. این روزها نیز کانالی تلگرامی راه انداخته و جزئیات دیدار نویسندگان با رهبر معظم انقلاب را در آن می نویسد. به بهانه بازنشر مجموعه داستان فریاد در خاکستر و همچنین رمان در دست انتشار حریم با او گفت وگو کردیم. چه شد که پس از سال ها به فکر بازنشر مجموعه داستان فریاد در خاکستر افتادید؟ این کتاب در همان سال 69 دو سه بار چاپ شد ولی پس از آن باز ...
روایت هایی زنانه از جهنمی مردانه
گروه خود راه می دهیم و آموزش های نظامی ما به سفت و سختی تمرینات مردان است. ما در این سال های دشوار آنقدر ظلم از جانب سربازان امریکایی اشغال کننده عراق و سپس داعشی ها دیده ایم که ذهنمان پولاد شده و دیگر کم نمی آوریم. ما حتی توانسته ایم تعدادی از اسرای خود را از دست داعش درآوریم و هر روز تعدادی داوطلب برای پیوستن به جمع مان داریم. کار برای ما تازه آغاز شده است. منبع: DailyTelegraph ...
شبیه آرتیست ها
غروب آن روز، سال تحویل می شد. اعضای خانواده آماده شده بودند تا به خانه آقا بزرگ بروند و هنگام تحویل سال، دور هم باشند. از اتاق زدم بیرون. رفتم روی دیواره حوض خشتی که وسط حیاط بود. دست به کمر ایستادم و همین طور که ژست شش در چهار گرفته بودم زل زدم به آب، تا عکس خودم را توی آن ببینم. احساس می کردم قیافه ام شبیه آرتیست های سینما شده و از خانه که بیرون بروم لباس های سفید و براقم چشم همه را خیره خواهد ...