سایر خبرها
چینی ها معتادانشان را به دریا ریختند!
مقنعه صورتی کمرنگ معلوم است که دبستانی است. یک معتاد نشسته گوشه ای از کوچه و پایپ به دست گرفته ، زن ناخودآگاه دخترش را به خودش می چسباند و شروع می کند زیر لب به غرولند کردن. آنقدر عصبانی است که با دیدنم خودش شروع می کند به حرف زدن و می گوید: جرات ندارم دخترم را همین دو قدم تنها بگذارم. یعنی اگر یک روز نباشم، نمی گذارم از خانه بیرون بیاید حتی برای رفتن به مدرسه. نمی دانم چرا دولت اینها را جمع نمی ...
نخستین سالگرد درگذشت یکی از فراموش شدگان سینما بازیگری که در فراموشی کامل از دنیا رفت +عکس
وسیعی در رسانه ها و بین مردم و مسئولین داشت به طوریکه فردای آن روز حکمت از قول مساعد رئیس سازمان سینمایی برای حل مشکلاتش خبر داد و گفته بود: بعد از انتشار مصاحبه ام با ایسنا عزت الله انتظامی اولین نفری بود که با من تماس گرفت و برخلاف تصورم، ضمن اینکه ایرادی از من به خاطر حرف هایم نگرفت کاملا حمایت کرد و گفت هرکاری از دستش بربیاید، انجام می دهد. خانم وافری هم از خانه سینما تماس گرفت و آدرس خانه ام را ...
آیا با پول میتوان خوشبختی خرید؟
...: نمی خواهیم با حرف های کلیشه ای شما را از خواندن این مطلب منصرف کنیم. ما هم مثل شما خوب می دانیم که گاهی به دلیل پول نداشتن می توانید توی دردسر بیفتید و بی پولی حتی گاهی می تواند جان تان را هم به خطر بیندازد. اما نمی توانیم بپذیریم که پول تنها چیزی است که می تواند میانه شما و همسرتان را شکر آب کند و اگر جیب های تان همیشه پر باشد، دیگر دلیلی برای دل گرفتگی های بعد از ازدواج باقی نمی ماند ...
شوهر صیغه ای مادرم با چاقو وارد اتاق خوابم شد و ...
به صحبت نبود. اما دخترش که انگار دنبال فرصتی می گشت تا سفره دلش را باز کند قصه تلخ زندگی اش را این گونه بیان داشت: پدرم اهل هیچ خلافی نبود، فقط تن به کار نمی داد و دوست داشت در خانه بنشیند و مفت بخورد و بخوابد. با این وضعیت مادرم مجبور بود در خانه های مردم کلفتی کند و شکم من و خواهرم را سیر کند. او چند بار از خانواده پدرم خواست تا کاری انجام بدهند. نصایح ...
رابطه کثیف زن شوهردار با خدمه بیمارستان به خاطر مادرش
اینکار او خیلی شاد شدم و روز بعد با همان شماره تماس گرفتم. آن جوان به راحتی برای همان روز نوبت ویزیت گرفت و من پیروز شدم با اینکار مادرم را نزد دکتر ببرم. آن روز از خوشحالی نمی دانستم چگونه از آن جوان قدردانی کنم. بعد از این ماجرا هر وقت برای درمان مادرم قرار بود وی را نزد دکتر ببرم با همان جوان در بیمارستان تماس میگرفتم و او هم بلافاصله برایم نوبت ویزیت می گرفت. آن گونه بود که روابط تلفنی و ...
داماد جوان از دست زنش به خانه مادرش پناه برد !
روز نو : مرد جوانی که در پی اختلاف های خانوادگی چند روزی خود را در خانه مادرش مخفی کرده بود برای حل مشکل های زندگی اش دست به دامان مشاوره خانواده شد. به گزارش رکنا، بهروز مرد جوانی است که دو سال از ازدواج او می گذرد. مرد 29ساله و همسرش, یک سال دوران عقد را سپری کردند و پا به زندگی مشترک گذاشتند. بهروز در حالی که به شدت عصبانی بود به مشاور خانواده گفت:عجب دوره زمانه ای شده ، همه ...
جایگاه اعتکاف در دین کجاست و چرا به این امر توصیه شده ایم؟
مقاومتی بود و امسال موضوع دیگری خواهد بود . آنها که از اعتکاف جا مانده اند چه کار کنند؟ حلاوتی که در اعتکاف هست در جای دیگری نیست اما به سفارش امام صادق(ع) که به ام داوود یاد دادند و گفتند اگر می خواهی حاجت خاصت برآورده شود، به 3 روز میانی ماه رجب یعنی 13 و 14 و 15 ، که به آن ایام البیض می گویند، توجه کن. این سه روز را روزه بدار و روز سوم بعد از نماز ظهر و عصر عبادت خاصی را به جا ...
جوان انگلیسی که قصد کشتن مسلمانان را داشت خود مسلمان شد!
را پیدا کردند,انگار به خانه برگشته اند. و این همان احساسی است که من داشتم.درگذشته, به هیچ وجه, خودم نبودم. توسط عامل دیگری کنترل میشدم. از زمانی که مسلمان شدم,فقط اتفاقهای خوب برایم رخ داده است. اگر بخواهم به فردی که قصد دارد مسلمان شود,نصیحتی بکنم, صریحا میگویم: به مسجد برو و با یک روحانی صحبت کن,هرگز جواب سوالهایت را در اینترنت جستجو نکن. اطلاعات خوبی در اینترنت وجود دارد ولی وقتی تو ...
لاله های این خیابان بوی بنگ می دهند!
بار همین 8 ماه پیش، توی یکی از همین زمین های کشاورزی، لای سبزی ها، زایمان کرد، مردم دورش جمع شده بودند و او هم فقط جیغ می زد، اما نه آمبولانسی در کار بود و نه بیمارستانی، تا چند ساعت بعد که بردنش به یک درمانگاه نزدیک شهر، بعد فهمیدیم که بچه اش را گرفته اند و برده اند بهزیستی! چقدرش راست است با خودش! راضیه 10 سال است که هرویین و شیشه مصرف می کند. از ضایعات فروشی، روزی 4 تا 10 هزار تومان ...
مالخر، تبهکار اجیر کرد تا به طلافروشی خانی آباد دستبرد بزنند
است در دفاع از خودش گفت: با دوستانم در سفره خانه ای بودم که یک مالخر سراغم آمد و پیشنهاد سرقت از طلافروشی را مطرح کرد. او 2.5میلیون تومان داد تا 2سلاح کلاشنیکف و لباس برای سرقت بخرم. طلافروشی را هم او معرفی کرد و روز حادثه نقشه ای را که او کشیده بود، مو به مو اجرا کردیم. وی ادامه داد: من در ماجرای دیگری مرتکب قتل شده و به پرداخت 300میلیون تومان دیه محکوم شده بودم و می خواستم بعد از این سرقت دیه را ...
بخشش همدست سارقان مسلح به احترام میلاد امیرالمؤمنین(ع)
در سرقت روانه زندان شدند که زن جوان چند ماه بعد با قرار وثیقه آزاد شد. این پرونده بعد از بررسی های لازم کامل و به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده به ریاست قاضی اصغرزاده با حضور چهار متهم تشکیل شد و یکی از متهمان در دادگاه حضور نداشت. در ابتدای جلسه بعد از قرائت کیفرخواست، شاکی در طرح شکایت خود گفت: پس از سرقت مسلحانه سارقان با خودروام ...
پدری که در شهادت فرزندانش ذره ای شک به دل راه نداد
.... از معراج الشهدا با او تماس گرفته بودند. اما او به من نگفته بود. مادر شهیدان درباره حضور رهبری در خانه شان می گوید: حضرت آقا دو بار به منزل ما آمدند. خیلی از حضورشان خوشحال شدیم. به ایشان گفتم آقا میوه بفرمایید میل کنید. . . ایشان هم فرمودند: من سهم خودم را برداشته ام. ایشان بعدها گفته بودند در منزل شهیدان حسنی خیلی به من خوش گذشت. برادرانی که وصیتنامه شان را با خون امضا کردند این ...
پرونده فرار عروس ایرانی در 3 کشور
به دنبال فرار عروس یک خانواده ایرانی از آلمان به لوکزامبورگ پرونده هایی در دادگاه های ایران و دو کشور اروپایی تشکیل شده تا قضات این سه کشور درباره اختلاف های عمیق زن و شوهر ایرانی تصمیم بگیرند. بهزاد که برای گذراندن تعطیلات نوروزی و دیدن پدر و مادرش از آلمان به تهران سفر کرده است، چند روز بعد از تعطیلات عید به شعبه 261 مجتمع قضایی ونک رفت تا از روند پرونده ای که وکیل همسرش علیه او ...
امیرحسین همه را شوکه کرد
قبل شده ایم و مجبوریم این حادثه تلخ را بپذیریم. هرچند وقت یک بار به مزار دخترتان می روید؟ مادرش یک روز در میان به مزار ستایش می رود، اما وقتی برمی گردد، با هیچ کس حرف نمی زند و فقط می خوابد. تا این که دخترانم برایش چایی درست می کنند و با حرف زدن، او را آرام می کنند. همسرم بعد از حادثه تحت نظر روانپزشک قرار گرفته و قرص می خورد. طوری که بدون قرص نمی تواند خوب بخوابد. البته نه این ...
راز هولناکی که زنم 20 سال آن را پنهان کرده بود
زیادی را برای ازدواج من پیشنهاد کرد تا این که پس از چند بار خواستگاری، در نهایت با دختر یکی از دوستان مادرم ازدواج کردم. مستانه دختر خوب و باوقاری بود و به کسی کاری نداشت من هم از این ازدواج راضی بودم به طوری که حدود یک هفته بعد از برگزاری مراسم عقدکنان، مغازه کوچکی راه اندازی کردم و کار و بارم رونق گرفت. روزها می گذشت و من هر روز از نظر مالی در وضعیت بهتری قرار می گرفتم تا آن جا که صاحب خانه و ...
من خمار به دنیا آمدم و نافم را با تریاک بستند و ...
. زنانی که به واسطه فقر و اختلالات روانی و اختلالات خانوادگی خانه و کاشانه خود را از دست داده اند. پس قدم بعد ایجاد امکانات رفاهی برای رفع نیازهای اولیه آن ها توسط دولت است . در این زمینه لازم است آسایشگاه هایی امن همانند خانه برای این افراد درنظر گفته شود تا آن ها تحت مراقبت های درمانی قرار گیرند. این افراد باید آگاهی یابند که رابطه جنسی آن ها نباید منجر به بارداری شود زیرا ممکن است این افراد تحت ...
یادبود شهید سیدمرتضی آوینی ؛ زنده ترین روزهای زندگی یک شهید
... 1356 مریم امینی را از چند سال قبل می شناخت. دختر محجوب و ساده ای بود. مریم هم از مرتضی خوشش می آمد، حتی بیشتر. مرتضی شده بود مرادش، همه چیز مریم. پدر و مادر مریم حسابی مخالف ازدواج شان بودند اما مریم کوتاه نیامد. آنقدر با پدر و مادرش حرف زد و دلیل و آیه آورد تا قبول کردند. داد و قال و عقد و عروسی که تمام شد خانه کوچکی در خیابان آمل اجاره کردند و رفتند سر خانه و زندگی شان ...
مشخصه های اصلی ترامپ را بدانید
دونالد ترامپ از دندان های زرد تا رنگ نارنجی در این سال ها تغییر کرده. هرچند او در بچگی هایش با توجه به عکس هایی که از او منتشر شده، بور بوده است. 2٫ ترامپ و نژادپرستی اش رئیس جمهور جدید آمریکا که نظرهای نژادپرستانه اش این روزها ورد زبان خاص و عام است، پدری داشت که در یکی از آژانس های مسکن بزرگ آمریکا کار می کرد که به گفته پسر صاحب این آژانس، فقط خانه هایی را که به او سپرده می شدند به ...
تمام رنج های سمیه
خصوص خانه بالای تپه و این که چه شد که در این خانه مستقر شدند، می افزاید: اوایل ازدواج مان همراه خانواده شوهرم در یک خانه زندگی می کردیم، شب و روز قالی بافتم تا این که توانستیم این خانه را بخریم. دست چپش را نشانم می دهد و در حالی که سعی می کند انگشتانش را تکان دهد، می گوید: از پارسال این دستم دیگر خوب حرکت نمی کند، اصلاً دیگر جان سابق را ندارم قبلاً فاطمه را خودم حمام می بردم، اما هم اکنون ...
قانونگذار برای جلوگیری از کلاهبرداری صندوق های خانگی چه تدبیری اندیشیده است؟
و با پول های آن ماه راهی خانه شد.در راه برگشتن به خانه مامان همش می گفت اگر شانس مان زده بود می توانستی پیش پرداخت ترم اول را بدهی و ثبت نام کنی. با عصبانیت از اینکه اسم ما در نیامده بود گفتم این شش سال است. بقیه اش را چه می کنیم؟ که حرف از وام دانشجویی و... زد. مامان خودش هم دانشگاه رفته بود. البته بیست سال پیش. ترم سه جغرافیا بود که با پدر ازدواج کرد و بی خیال درس و مدرسه شد. جغرافیا همان موقع ...
پیامدهای روانشناختی و جامعهشناختی فاصله زیاد محل کار و خانه/ ترافیک تاب آوری فردی و اجتماعی را کاهش می ...
دوری خانه از محل کار مواجه باشیم. این شرایط وضعی ایجاد کرده که جمعیت کثیری در تهران به طور متوسط حدود یک ششم تا یک چهارم ساعات شبانه روز خود را در حال جابه جایی یا در انتظار برای جابه جایی سپری کنند . مریم می گوید این مسئله، یعنی وارد شدن بازه زمانی چندین ساعته جابه جایی به برنامه روزانه شان، تغییرات مشخصی در سبک زندگی اش ایجاد کرده است. اول از همه ساعت خواب و بیداری ام تغییر کرده و کم ...
درباره قاتلی به نام پزشک احمدی....
. من خیلی مختصر دفاع کردم ولی حقایق را گفتم. با این پرونده احمدی را نمی توان متهم دانست. (تطبیق با ماده 170) و محکوم کرد. مقدرات او در دست شما پنج قاضی است که حکم تبرئه او را صادر کنید. علی ابوالحسنی در خصوص وکالت کسروی می نویسد: دلایل کسروی در لوث کردن جنایات پزشک احمدی همگی سست و بی بنیاد بود. دادگاه بعد از بررسی های لازم به جهت ارتکاب احمدی به قتل عمدی، جرم وی را محرز و بنا به ماده 170 قانون ...
مجموعه اشعار آئینی ویژه ولادت امیرالمومنین علیه السلام
همان خواهری که گفت دیگر بس است قاری قرآن بریده ایم از صبح لا به لای اهالی شهر شام بر شانه بار طعنه و تهمت کشیده ایم با چوب خیزران لب ارباب پاره شد حرف از غنایم و دو عدد گوشواره شد سعید پاشازاده مصباح نور جلوه گر ماه یا علی مفتاح مهر وقت سحرگاه یا علی اسمت ضمانت صدق الله یا علی تو از خدای ...
ازدواج پنهانی دختر و پسر تهرانی/ پلیس خانه عروس و داماد نفرین شده پدر را در شرق تهران یافت و ...
... مرد موسفید به ماموران پلیس Police گفت: پسرم قصد ازدواج با دختر جوانی را داشت که از وی خواستیم کمی صبر کند تا شرایط کاری اش بهتر شود و بعد به خواستگاری نیلوفر برویم که آخرین بار حسین برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شد و دیگر برنگشت و مادرش می گوید چند باری با حسین تلفنی حرف زده و وی به خاطر ماموریتی در تهران نیست. با این ادعاها، ماموران احتمال دادند که دختر و پسر جوان برای ...
گفت وگوی ورزشی با معاون پرسپولیسی ظریف!
مدیریت . همین شد که موفق بودند. عضو تیم مذاکره کننده ایران درباره این فرصت طلایی می گوید: ایرادی که به ما گرفته اند این بود که چرا این قدر سریع انجام شد؟ در حقیقت روال قبلی روی دور آهسته بود؛ کند بود. هر چند ماه یک بار جلسه ای برگزار می شد. یعنی ایرادی که به تیم وارد می دانستند این بوده که چرا سرعت کار این قدر زیاد بود؟ و چطور شد که مثلا در فاصله کمتر از 100 روز به توافق رسیدیم؟ چون ایراد گرفته شد، با ...
متهم قتل را به گردن زنش انداخت
متهم بعد از کامل شدن تحقیقات، به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. اولین جلسه رسیدگی به این پرونده بیست و ششم آبان ماه سال گذشته بود که متهم چند روز قبل از شروع جلسه نامه ای را تنظیم و تقدیم دادگاه کرده بود. متهم در آن نامه همسرش را قاتل معرفی کرده و گفته بود که بی گناه است. به همین دلیل در اولین تاریخ رسیدگی به این پرونده، قضات شعبه دستور تحقیق و بازجویی از همسر متهم را ...
32 سال زندگی در کنار مردی شریف
.... بعد از انقلاب هم در دانشگاه تهران قبول شدم و با همسر و فرزندانم به تهران آمدم و از آن موقع در تهران زندگی می کنیم. پس از آمدن به تهران، هنگام درس خواندن همراه با همسرم به کار در تئاتر و سینما و تلویزیون ادامه دادیم. با همسرتان در آثار مختلفی همراه بودید از تئاتر گرفته تا سینما و تلویزیون. فارغ از رابطه زن و شوهری این همکاری را چگونه ارزیابی می کنید؟ بله! کارهای زیادی ...
خدایا! همه گناهانم را ببخش و مرا شهید کن...
. پا از مویرگ ها جدا شده بود و سه چهار بار پا زیر پایم افتاد و روی زمین کشیده شد. بی شباهت به صحنه ی شهادت آقا اباالفضل العباس(ع) نبود که می گفتند به پا ضربه زدند و پا از روی اسب کشیده می شد. دیدم دارم اذیت می شوم و پا را که کشیده می شد، برداشتم و روی سینه اش گذاشتم. گفت: چه کار می کنی؟ ولش کن . در این حال و هوا شروع کرد مادرش را صدا زدن: یا فاطمه زهرا(س)! یا فاطمه زهرا(س)! یا فاطمه زهرا(س)! بعد سه ...
کار کردن در اینجا سرِ نترس می خواهد!
چهارم دبیرستان بخواند. من بچه دروازه غارم. پدر و مادرم تا وقتی زنده بودند یادشان نمی آمد بچه ای هم دارند. ما خودمان بزرگ شدیم و ازدواج کردیم. محمد روز اولی را که برای کار به سلاخ خانه آمد به یاد می آورد و می گوید: باور نمی کردم یک هفته هم دوام بیاورم اما یک هفته یک ماه شد و یک ماه یک سال و حالا سال هاست که اینجا مشغولم. روز اول همین که غلام را دیدم فرار کردم. غلام کارگری است که با اشاره یک دستش ...
شاعرانی که با وانت پراید به جنگ تاریکی می روند/ کتابرانه چیچکا ؛ کتاب فروشی سیار در هرمزگان + تصاویر
آغاز کرده بود. در پیاده رو شعرخوانی می کرد و کتاب می فروخت. کمی بعد، باقی دوستان هم به او پیوستند و تنهایش نگذاشتند. اینطور شد که جریان هنر در پیاده رو آغاز شد و برای آن صفحاتی را در تلگرام، اینستاگرام و ... ایجاد کردیم. این جریان به تمام هنرها، به جز سینما توجه دارد. ما به مناسبت ها و بهانه های مختلف، در پیاده روها و پارک ها برنامه اجرا می کنیم: موسیقی، پرفورمنس، شعرخوانی و ... با رسیدن به تابستان ...