سایر منابع:
سایر خبرها
آتوسا حجازی: هنوز هم به نوکیای قدیمی پدرم پیامک می زنند
خانواده اش تبریک یا تسلیت می گویند.اتفاقی که باعث شده تا دختر حجازی احساس کند یک چیز در زندگی اش هیچ وقت کهنه نمی شود و آن یاد و خاطره پدرش است. هنوز هم با گوشی ناصرخان تماس می گیرند؟ واقعا نیازی نیست که من از مردمی بودن پدرم تعریف کنم.مردم زیادی که پدرم را دوست داشتند قبل و بعد از تعطیلات نوروز در تیم های مختلف که پدرم مربی بود سال نو را تبریک می گفتند و مرحوم پدر به بعضی افراد ...
ناگفته هایی از پرونده قتل ستایش قریشی
کرد و به پلیس گفت تحقیق کند که اولیای دم از فردی شاکی هستند یا خیر، شوهر این زن می گفت زن من سرطان داشت و نمی دانم چرا خودکشی کرد، خانواده آن خانم نیز گفتند وی سرطان داشته و شکایت نکردند. این پرونده برای دولت هزینه زیادی داشت اما آن را انجام دادیم، موضوع از این قرار بود که وقتی وارد این پرونده شدیم، جلو می رفتیم و تحقیق می کردیم، یک روز خواهر مقتول، نزد من آمد و گفت نمی دانم قضیه از چه ...
نقد سریال Thirteen Reasons Why
ناگهان در یک چشم به هم زدن، دختر به عقب قدم برمی دارد و وسط سالن ورزش مدرسه که حالا خالی است، به دستان خون آلودش که با تیغ پاره شده اند خیره می شود و پسر وحشت زده از صحنه ای که دارد می بینند از خواب می پرد. 13 دلیلی که چرا داستان عاشقانه ی زیبایی دارد. آن قدر زیبا که رویایی به نظر می رسد، اما همزمان کابوس وار هم است. آن قدر کابوس وار که چندتا از صحنه هایش به برخی از بی رحمانه ترین صحنه ...
شیفتگی دانشجویان پایگاه نیروی هوایی لاکلند با نوار عبدالباسط/ نیم قرن فعالیت قرآنی مدرس گمنام خلبان
و آمد می کردم و چون خلبان بودم برایشان جالب بود که با این عشق و علاقه در جلسات قرآن شرکت می کنم. از کدام یک از قاریان در قرائت تقلید می کنید؟ در ابتدا سبک استاد منشاوی را تقلید را می کردم و سپس سبک استاد مصطفی اسماعیل را دنبال کردم و در حال حاضر نیز سبکی برای خودم دارم که سعی می کنم ترکیبی از این اساتید قرآن را داشته باشم. چه سالی ازدواج کردید و ثمره آن چه بوده است؟ در سال ...
قرار نیست یک روز بخصوص میلیونی بفروشد!
سراغ سوژه ای اجتماعی و البته اخلاقی رفتید؟ من بوسیدن روی ماه و طلا و مس را هم دو اثر اجتماعی می دانم. درست است ولی در آن دو فیلم اخلاق به تبعیت از مذهب بر بی اخلاقی غلبه کرد و این بار ارزش های دیگری حاکم بود. در این زمینه اختلاف نظر داریم. بارها گفته ام که باور ندارم طلا و مس فیلمی دینی است. چون اصولاً اعتقاد ندارم که وقتی درباره اخلاق حرف می زنیم؛ یعنی بحث دینی می کنیم. اخلاق ...
مهمترین سکانس تلویزیون در سال گذشته کدام بود؟
هایم را با نمره چهار کوتاه کرده بودم و این سکانس ضبط شد. بعد از دو ماه از دفتر با من تماس گرفتند که برای فردا آفیش هستی. آن زمان ریش هایم بلند شده بود و من که هر ساله به مناسبت محرم ریش هایم را کوتاه نمی کنم، با همان حالت به لوکیشن رفتم. وقتی سوار ماشین شدم به این دلیل که در هیأت آشپزی می کنم بوی پیاز می دادم و راننده با تعجب پرسید کجا بودی که بوی پیاز می دهی؟ آقای سهرابی به محض دیدنم گفت من دقیقا ...
نرگس کلباسی از رنج ها و آرزوهایش می گوید
ایران وطن ماست. بعد از فوت پدر و مادرم هم که در انگلیس بودیم، در آنجا با دو برادرم، خودمان، خودمان را بزرگ کردیم و نبودن خانواده و بودن در جایی که احساس می کنی خانه تو نیست، رنج آور است. کم کم به این فهم رسیدم که فقط ما نیستیم که این طور هستیم و خیلی ها در دنیا شبیه ما هستند و خانواده ندارند و احتیاج به کمک دارند. حتی زمانی که بچه بودم دوست داشتم زودتر بزرگ شوم و به بچه هایی مثل خودم و ...
نرگس کلباسی از رنج ها و آرزوهایش می گوید
فوت پدر و مادرم هم که در انگلیس بودیم، در آنجا با دو برادرم، خودمان، خودمان را بزرگ کردیم و نبودن خانواده و بودن در جایی که احساس می کنی خانه تو نیست، رنج آور است. کم کم به این فهم رسیدم که فقط ما نیستیم که این طور هستیم و خیلی ها در دنیا شبیه ما هستند و خانواده ندارند و احتیاج به کمک دارند. حتی زمانی که بچه بودم دوست داشتم زودتر بزرگ شوم و به بچه هایی مثل خودم و برادرانم کمک کنم. این ...
دخترم وقتی پای آن مرد را به خانه ام باز کرد من تسلیم خواسته های شوم او شدم و ...
زن 45ساله در حالی که برگه شکایت از همسرش را در دست داشت، وارد کلانتری شد و به کارشناس اجتماعی کلانتری احمدآباد مشهد گفت: بعد از مرگ همسرم همیشه سعی کردم جای خالی پدر را برای فرزندانم پر کنم تا آن ها هیچ کمبودی را احساس نکنند، اگرچه با سختی ها و مشکلات زیادی رو به رو شدم اما با رشد و موفقیت های فرزندانم انرژی می گرفتم و مشوق آن ها در تحصیل و کار می شدم، تا این که دخترم در طراحی فرش، دانش آموخته شد ...
نمایش خونین مرد بازیگر قبل از طلاق
رفتار و نوع زندگی اش را اصلاح خواهد کرد. دخترم هم به خاطر فرزندش به خانه شان بازمی گشت. حتی یک بار که از او شکایت کردیم و دادگاه با تأییدیه پزشکی قانونی حکم به زندان دامادم داد، باز هم با ترفندهای همیشگی وفیلم بازی کردن رضایت دخترم را گرفت.اما رفتارهایش در خانه آنقدر خشن بود که حتی دختر 6 ساله شان هم با دیدن پدرش رنگش می پرید و به وحشت می افتاد. آن طور که دخترم می گفت، شوهرش چند باری دخترکوچولویشان ...
عکس آن مرد را وقتی در جیب مانتوی زنم دیدم، خشکم زد و ...
اتفاق افتاد؟ من کارمند بانک بودم و دو فرزند کوچک داشتم. یک روز که می خواستم از جیب مانتوی همسرم چیزی بردارم، عکس مردی غریبه را در آن پیدا کردم. تصور می کردم همسرم با او ارتباط دارد. از جفتشان شکایت کردم و کارم به طلاق کشید. با این حال هنوز شکایتم از آن مرد غریبه (مقتول) سرجایش بود. پس از 14 ماه از طرح شکایت، فهمیدم که مقتول در یکی از خیابان های کرج است. به آنجا رفتم و با او در یک کوچه ...
نمی توانم خودم را ایزوله کنم
...> درباره خیلی چیزها از جمله حرفه، قائل به جنسیت گرایی نیستم. مطلقا به خاطر جنسیتم با سختی های کار طراحی صحنه برخورد نکرده ام. اگر با دیگر طراحان صحنه خانم هم صحبت کنید، می بینید مطمئنا هیچ کدام نگاه جنسیتی به این موضوع ندارند. وقتی کار می کنیم، باید زن یا مردبودن مان را فراموش کنیم تا به کارمان لطمه ای وارد نشود. زمانی که در دانشگاه هنر تدریس می کردم، در رشته طراحی صحنه تعداد دانشجویان دخترم از ...
خلق کردن را دوست دارم
است نقش سیزیف را علی ضیایی به من پیشنهاد داد و بعد از این که من نمایش نامه را خواندم به پیشنهاد خودم نقش کرینس را از ایشان خواستم که بازی بکنم. چون به هر حال هر کسی خودش بهتر می داند که چه قابلیت هایی دارد؛ نه این که بگویم من سیزیف را نمی توانم بازی بکنم، منظورم این نیست؛ ولی داشتم فکر می کردم که انتخابم انتخاب کرینس بوده است به خاطر ویژگی هایی که این نقش داشته و به قول گفتنی شاید پیچیدگی هایی که ...
اینجا زندان، بند نسوان
پرداخت دیه. لیلای 65 ساله، اما آهی نداشت که با ناله سودا کند. شد یک زن محکوم غیرعمد و اضافه شد به زنان دیگر شبیه خودش با دیه 190 میلیون تومانی که بدهکار مستاجرش بود. خوشبختانه یک ماه نشد که صدای بیگناهی لیلا به ستاد دیه رسید. کمکی بلاعوض به او داده شد و وامی که حالا تا چند سالی که باز هم عمرش به دنیا باشد اوست و اقساطش. مادری در قعر بازنشستگی آغاز دویدن های عطیه بود ...
پژمان از سحر خواستگاری کرد اما با من قرار شیطانی گذاشت و
می خورد، اما مجبور بودم لبخند بزنم. باید دستش را برای سحر رو می کردم. مو به مو هرچه که می گفت ضبط می شد. پس لازم نبود کار خاصی انجام بدهم. فقط باید اجازه می دادم کامل حرف هایش را بزند. او می گفت سحر یک دختر معمولی است که بزرگ ترین آرزویش ازدواج است. می خواهد مثل یک مادر قدیمی در خانه بماند و... می گفت: دلم می خواهد همسرم یک دختر مثل تو باشد. جسور باشد و درس بخواند ...
حکم متفاوت قاضی به متعرضان دختر نوجوان
جام جم نوشت: دختر 13 ساله که بارها مورد آزار و اذیت دو پسر قرار گرفته است، با حضور در دادگاه کیفری استان تهران به شرح ارتباط تلخش و اغفال از سوی دو پسر جوان پرداخت. او ترس از کشته شدن به دست خانواده اش را علت فرار چند روزه اش از خانه اعلام کرد و گفت: وقتی آن روز دایی هایم مرا با پسر غریبه در پارک دیدند، از ترس جانم به خانه یکی از متهمان پناه بردم. 20 آبان 95، دختری 13ساله با مراجعه به ...
تورقوزآباد؛ واقعیتی در جوار تهران!
اقامت دارد، مشکلی برای کار ندارد. حالا او، همسرش و 5 فرزندشان 9 سال است که در تورقوزآباد سکونت دارند. دختر بزرگش کلاس هفتم است و کوچکترین دختر، اسما، 6 ماه دارد. می گوید: بعد از این دخترم، عمل کردم که دیگر بچه دار نشوم. تازه از شما چه پنهان همین را هم می خواستم بدهم به کسی ولی شوهرم قبول نکرد. ناخودآگاه نگاهم برمی گردد به صورت شیرین و خندان اسما که مدام می خندد و آستینش را می خورد. ظاهرا ...
عشق پوچ
زود ازدواج کنم، اکثرشان هم برایم خواستگارهایی را کاندیدا یا معرفی کرده بودند، با چند نفرشان صحبت کردم، چندتایشان حتی برای مراسم رسمی خواستگاری هم آمدند، اما من هنوز و همچنان با یک جمله جواب رد به همه می دادم: - مرد خوبیه و می تونه هر دختری رو خوشبخت کنه... اما به دل من ننشست! این طوری بود که من پای حرف دلم ایستادم و به طعنه های دیگران و حتی به اصرارهای صمیمانه اعضای خانواده ...
دختر جوان تنها
روزهای زندگی، همین قدر بگویم که زندگی در روستایی که فاقد هر نوع امکانات اولیه برای سپری کردن روز و شب بود، زندگی آسان و قابل هضمی نبود. زمانی که دست چپ و راست خودم را تشخیص دادم و یک الف بچه بودم، به جای آنکه بروم درس بخوانم و با سواد شوم، ناگزیر بودم در مزرعه همراه پدرم برای دیگران کار کنم تا بتوانیم هزینه های دوا و درمان مادر بیمارم را تأمین کنیم. از این بگذریم که شبهای زیادی حتی نان خشک هم ...
دختربچه ای معصوم در دام کانالی مخوف
باز کردم. وقتی اومدن تو، دیدم چنگیز یه مرد سن بالاست، خواهرشم یه مرد دیگه است که چادر سرش کرده بود تا نترسم و در رو باز کنم. ترسیدم و گریه کردم که ولم کنن، ولی بهم حمله کردن. خیلی پشیمونم. نمی خوام بابام بفهمه چه اشتباهی کردم. هرچی درباره کانال و چنگیز تو گوشیم بود پاک کردم تا بعد از مرگم بابام نفهمه چه دختر بدی بودم. حنانه جان رازم رو حفظ کن. یهویی دلم خواست قبل از مرگم داستانم رو برات تعریف کنم ...
انتخاب پرافتخار
... پس چرا می گی نه؟ به گزارش بولتن نیوز به نقل از مجله خانواده سبز، این سوالی بود که مادر پروین خودش هم پاسخش را نمی دانست به همین خاطر نیز خودش را از موضوع کشید کنار: من چه می دونم زهرا خانم؟ اصلا از خودش بپرس شاید قبول کرد، من که از خدامه دامادی مثل احمد داشته باشم... مادر احمد نیز - که نذر کرده بود این دختر نصیب پسرش شود - عصر یکی از روزها که پروین نوزده سال داشت و از کلاس ...
دردسر وحشتناک تازه داماد در کوچه بن بست
بعد با صدای پدرم به داخل کوچه رفتم، دیدم او خونین روی زمین افتاده است و نامزد خواهرم در حالی که چاقو در دستش بود، فرار کرد. با توضیحات پسر مقتول داماد خانواده خالد 25 ساله تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و همان شب شناسایی و دستگیر شد. او در بازجویی ها با شرح ماجرا توضیح داد: دو سال قبل به خواستگاری کریمه دختر مقتول رفتم. پدر کریمه از همان ابتدا مخالف ازدواج ما بود، اما از آنجایی که ما دو نفر ...
دختر راز قتل مادر را فاش کرد!
قبول ندارم. با دیدن همسرم در آن حال ترسیده و فرار کردم. حتی زمانی که پی بردم او فوت شده ترسیدم و در مراسم خاکسپاری اش شرکت نکردم. من او را به قتل نرساندم. به گزارش جام جم،در حالی که متهم منکر قتل همسرش بود، پزشکی قانونی نظر داده بود که پیش از سقوط مرگبار، زن میانسال در قسمت هایی از بدنش دچار شکستگی بوده که نشان می دهد او کتک خورده و مورد ضرب و جرح قرار گرفته است. مرد میانسال با دستور قضایی در بازداشت به سر می برد و تحقیقات پلیس جنایی از وی ادامه دارد. ...
نگاهی گذرا به زندگینامه ی حضرت آیت الله سید علی حسینی خامنه ای
سید علی حسینی خامنه ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه ای، در فروردین ماه سال 1318 شمسی برابر با 1358 قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود و زندگی مرحوم سید جواد خامنه ای هم مانند بیشتر روحانیون و مدرسان علوم دینی، بسیار ساده: پدرم روحانی معروفی بود، اما خیلی پارسا و گوشه گیر [...] زندگی ما به سختی میگذشت. من یادم هست شب هایی اتفاق می افتاد که در ...
ریشه های تنهازیستی ‘دختران مجرد’ در تهران
روشن باشد، بوی غذا بیاید و کسی انتظارم را بکشد. روی بازگشت به خانه را ندارم لیلا 30ساله که به تازگی از همسرش جدا شده است و به همراه یکی از دوستانش زندگی می کند، می گوید: 8 سال پیش که می خواستم ازدواج کنم، پدر و مادرم با ازدواجم مخالف بودند اما به اصرار خودم با همسر سابقم ازدواج کردم و به تهران آمدم اما وقتی متوجه خیانت همسرم شدم از او جدا شدم و الان با یکی از دوستانم زندگی می کنم. خانواده ام ...
علیرضا قزوه: بیشتر شعرهایم را در محل کار می گویم
مسابقه دادیم. با توجه به این که چند سالی در هند زندگی می کردید، فکر کنم زیاد هم اهل مسافرت هستید؟ سفر زیاد می روم. همین پریشب رشت بودم، پس فردا هم عازم مشهد هستم. با خانواده هم سفر می روید؟ سفرهایی اداری را بیشتر خودم می روم، اما با خانواده هم زیاد سفر می روم. حتما می دانید که خیلی از جوان ها این روزها اوقات زیادی را به تلفن های همراه و حضور در ...
آهنگ غم انگیزی که باعث خودکشی افراد بسیاری شد!
آهنگ غم انگیز , عجیب نیست که انسان آواز، موسیقی و آهنگی را بشنود و احساس غم و اندوه عمیقی را احساس کند و در دریایی از افسردگی فرو برود تا جایی که اشک هایش سرازیر شوند. شاید آن آهنگ خاطره ی زیبای نامکرری را، یا عاطفه ای خفته در قلب را زنده می کند. اما آیا تا به حال شنیده اید که یک آهنگ آنقدر اندوهگین باشد که شنونده را به سوی مرگ بکشاند و باعث خودکشی وی بشود؟! در دهه سوم قرن پیش، اروپا ...
علت نوین طلاق کشف شد/ یک روانشناس: سطح عالی سواد، موقعیت اجتماعی و شغلی برتر زنان به تهدید خانواده تبدیل ...
، می گوید: دلم می خواست ازدواج کنم و بچه دار شوم. از سفرهای تنهایی خسته بودم. دلم می خواست مادر شوم و همه رویاهایم برای تربیت فرزندانم را اجرایی کنم. فکر می کردم با آموخته ها و داشته هایم چه قدر می توانم مادر و همسر مناسبی باشم. ولی دریغ از یک نفر که به سراغم بیاید. چشم هایش را باز می کند. اشک حلقه زده به روی گونه هایش سرریز می شود. زیر لب می گوید: عارف همکارم بود. در بخش اداری سازمانی که من در ...
گروگانگیری همسر استاد دانشگاه به خاطر عروسی!
باز کردم و سوار شدم. با تهدید چاقو از او خواستم به طرف جاجرود برود. او که حسابی ترسیده بود در راه التماس می کرد که اجازه بدهم برود. زن جوان می گفت همسرش استاد دانشگاه است و انسان های با آبرویی هستند. آن روز مواد مخدر مصرف کرده بودم و توهم شدیدی داشتم. وقتی در بیابان های اطراف جاجرود توقف کردم به دروغ به زن جوان گفتم نامزد من یکی از دانشجویان شوهرت است. به او گفتم که او نامزد مرا اغفال کرده و از او ...
مهرآوره شریفی نیا از دنیای بازیگری می گوید
لمس می کرد و مرا برای بهتر شدن ترغیب می کرد. موسیقی تنها فضایی بود که می توانستم بدون استفاده از توانایی و دانش مادر و پدرم، خودم را اثبات کنم و باعث افتخارشان بشوم. اولین باری که در مجموعه کوچکِ کلاس مان برای پدر و مادرها کنسرت دادیم هنوزبه یاد دارم.احساس می کردم بزرگ شده ام و توانسته ام روی پای خودم بایستم. احساس می کردم لبخند پدر و مادرم نتیجه تمرینات مداوم ام است. دلم می خواست در ...