سایر منابع:
سایر خبرها
قتل به علت تصرف پارکینگ ساختمان
، بعد از این حادثه بسیار ترسیده بودم و همراه با زن و بچه ام به ویلایی رفتیم که در شمال داشتم اما طاقت نیاوردم و سرانجام خود را معرفی کردم. پس از اظهارات متهم، وی با دستور سجاد منافی آذر؛ بازپرس ویژه قتل پایتخت بازداشت شد و برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران اداره آگاهی قرار گرفت. اخبار حوادث - اعتماد ...
روایت عکاسی دوران دفاع مقدس از زبان عکاس خرمشهری
من در بانک ملی پس انداز کرده بودم، عکاسی ساسان نیز دوربین داشت ولی چون در امتحاناتم تجدیدی آورده بودم با استادم آقای تارش عهد بستم تا قبول شدنم، دوربین نخرم. 31 شهریور نتیجه قبولی امتحانات را گرفتم، جنگ از چند روز قبل در خرمشهر شروع شده بود. قرار بود بعد از اینکه نتیجه امتحانات را بگیرم به هلال احمر بروم و با دوربین امانی از مناطق مرزی و درگیری ها عکس بگیرم دو حلقه فیلم هم برای عکاسی ...
بازگشت عشق بعد از 32 سال
...> بسیار خجالتی بودم و در طول آن دو روز نگفتم چه حسی به او دارم. بنابراین تصمیم گرفتم آنجا را ترک کنم و به مقصدی که فراموش کرده بودم بروم. بعد از چند روز طاقت نیاوردم و دوباره به نوشاتل برگشتم. در همان کافه ای که اولین بار ملاقات کردیم نشستم و منتظر ماندم. انتظارم طولانی نشد. قهوه ای خوردیم و مرا به خانه مادربزرگش برد. مادربزرگش نهار برایمان املت درست کرد. هرگز برای ناهار املت نخورده بودم. روی میز ...
داستان تلخ کودکانی که بار خانواده را به دوش می کشند
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) روزنامه بهار نوشت: تمام خیابان ها و چهار راه های شهر پر است از این کودکان که یا گل می فروشند یا فال حافظ. حتی در برخی موارد شاهد هستیم که بعضی از این کودکان در در همین خیابان ها تکدی گری می کنند. اما کودکان مترو بیش از همه نظر ها را به خود جلب می کنند چون مترو ابعاد کوچکی دارد و بیش از پشت یک چراغ قرمز در آن زمان صرف می شود.خیلی از این کودکان مدرسه نمی روند و اصلا نمی دانند درس و مدرسه یعنی چه. . . خیلی از آن ها حتی شناسنامه هم ندارند و این یعنی کودکان بی هویتی که برای گذرا ...
گویی همه آماده شهادت هستند، نه جنگ!
خوشحال بودند، اما من اصلا نمی دانستم که فرق بین جنوب و غرب چیست؟ خلاصه کارت مرا هم دادند و مهر جنوب به پشت آن خورده بود، آن روز نفری 600 تومان پول توجیبی به همه دادند و شروع به سازماندهی کردند، در سازماندهی نیروها هر کس را با نام آرپی چی زن، بی سیم چی، تیربارچی می نامیدند، وقتی اوضاع را دیدم، مرا ترس برداشت و نگران بودم که به من چه سمتی خواهند داد، چون آموزش آنچنانی که ندیده بودم و نگران ...
خونخواهی برادر با استخدام اسیدپاش!
.... اما چون در شرایط بدی بودم و نیاز به پول داشتم این کار را قبول کردم. ولی پولی دریافت نکردی و شرایطت بدتر شد ... متهم جوان سرش را پایین می اندازد و سکوت می کند. بعد چه اتفاقی افتاد؟ با موتورسوار ناشناس به مقابل مغازه میوه فروشی رفتیم. او چند قدم آن طرف تر نگه داشت و من از موتور پیاده شدم و در یک چشم برهم زدن اسید را روی اردلان ریختم و فرار کردم. ...
هیچ فرقی بین زن و مرد به عنوان شهروند وجود ندارد
و بین زن و مرد فرقی وجود ندارد. درهرجامعه ای باید هاونبایدها یی برای حفظ نظم اجتماعی وجود داردودرجامعه ماآزادی درچارچوب ارزش های دینی وعرفی تعریف می شود. برای حل مشکلات زنان تاکنون فعالیتی داشته اید؟ بله. زمانی که مسئول دفترامورزنان درسپاه بودم در بحث ارتقای کیفی مشاغل زنان تلاش های زیادی کرده ام. ساعت کاری خانم هایی که فرزندان کوچک ودبستانی داشتنداز هفت صبح به هشت صبح تغییر ...
نخستین خودروی آبسوز جهان/ 15 دلار پاداش برای هر یک کیلو کاهش وزن/علت ترس ایرانی ها از بیماری
...، سیگنالی را به تراشه ای که در مغز گاو نر ایمپلنت شده بود، ارسال کرد. ناگهان همه دیدند که گاو ایستاد، چند بار خرناسه کشید و پای بر زمین کوبید و بعد برگشت رفت. این تجربه دلگادو در میدان گاوبازی، آزمایش اثبات توانایی دستگاهی به نام استیموسیور بود که او برای تغییر رفتار طراحی کرده بود. آزمایش دلگادو خیلی شبیه داستان های علمی تخیلی است، به طوری که برخی شاید به سختی باور کنند، این اتفاق ...
رزمندگان با نیت فتح خرمشهر پیشانی بند هایشان را می بستند/ تجهیزات جنگی نبود اما رزمندگان با سلاح ایمان ...
دشمن به گل نشستند و دشمنانی که میخواستند خوزستان عزیزمان را ازایران جدا کنند در باتلاق گیر کردند . آنروز تانکهای عراقی به علت شدت بارش باران در گل گیر کرده بودند نیروهای بعثی پیاده با تفنگ به سمت ما که در خاکریزهای کوچکی مستقر بودیم می امدند درگیری با فاصله کمی بین ما و نیروهای بعث درجریان بود. صبح روز بعد هواپیمای مشکی رنگ عراقی برای شناسایی در منطقه فرود آمد چند ساعت بعد ...
با اینکه می دانستم متاهل است در ارتباط نامتعارفم با او زیاده روی کردم و..
به گزارش جام نیوز، با آن که می دانستم مدیر کارخانه ای که آن جا مشغول به کار بودم، متأهل است و همسر و چند فرزند دارد، اما به خاطر زیاده روی در ارتباطات نامتعارف، فریب چرب زبانی هایش را خوردم و حاضر شدم تا زمانی که او همسرش را طلاق بدهد به عقد موقتش درآیم، اگرچه مطمئن بودم با این کار، زندگی یک خانواده را متلاشی می کنم ولی همچنان وجدانم را آرام می کردم که شهریار به گفته خودش با همسرش تفاهم اخلاقی ...
خرمشهر را خدا آزاد کرد ولی کسی آبادش نکرد
، وضع خرمشهر و مردمش اینچنین باشد؛ مردمی که سال های سال طعم آوارگی جنگ را کشیده اند و این روزها طعم بی مسئولیتی مسئولان ذله شان کرده. مرد دشداشه پوش دوباره صدایش را بلند می کند و همه آرام می گیرند؛ با لهجه غلیظ عربی اش می گوید: انگار نه انگار ما اینجا زندگی می کنیم؛ کافیه که فقط یک روز تهران گرد و غبار بیاد؛ به همه ماسک می دن؛ به بچه ها شیر می دن؛ هر روز و هر ساعت توی اخبار می گن ولی ...
نواختن سمفونی خون در کنسرت منچستر
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) ، جهان اقتصاد نوشت: بسیاری که برای شنیدن صدای خواننده جوان آمریکایی، آریا گرنده در سالن کنسرت منچستر آرنا جمع شده بودند، در پایان و بعد از آنکه آریا گرنده صحنه را ترک کرده بود، شخصی قطعه خونی در سالن منچستر آرنا نواخت که 22 نفر را با همان قطعه به آسمان فرستاد. شاهدان صحنه می گویند که بعد از ترک خواننده جوان، صدای یکی دو انفجار به گوش رسید که ...
ماجرای ثریا و گلدان شیشه ای / داستانی واقعی از سرگذشت یک دختر گلستانی
این کتک ها به او وارد شده گرفتار آلزایمر شده است. مشکلات و بدبختی هایم این اجازه را به من نمی داد که قادر به نگهداری او باشم و به ناچار مادرم را به آسایشگاه بردم دیگر واقعا تنها شدم و عمویم که با آن همه آرزو او را تنها تکیه گاه می دیدم خنجری شده بود که ندانسته به او تکیه کرده بودم. از آن روز به بعد من با عمو و مادربزرگم زندگی می کردم. یک روز عمویم مرا تهدید کرد که اگر به خواسته ...
من یک ترانس سکشوال هستم
حال در این باره با کسی صحبت نمی کردم. زمانی هم که به این حس متفاوت بودن رسیدم، هنوز با واژه ترانس سکشوال آشنا نبودم؛ البته این را هم بگویم که پدرم جراح بود و همیشه به من می گفت تو متفاوتی! پدرم با من مدارا می کرد و همراه بود. بعدتر فهمیدم که من یک ترانس هستم؛ البته بعد از جراحی هم باز یک ترانس هستم. می خواهم بگویم ما ترانس سکشوال ها باید اول خودمان را خوب بشناسیم. معتقدم ما زن یا مرد به ...
خاطرات رزمندگان دفاع مقدس حامل روح انقلابی و مقاومت ملت ایران/ رونمایی از شیر بازی دراز خنده های عمل ...
...: با جنایات صدام خرمشهر ویران و خانه های این شهر ویران شده بود و رزمندگان و جوانان محلی خرمشهر با کمترین امکانات 34 روز جانانه مقاومت کردند و با اینکه صدامیان از پیشرفته ترین سلاح های جنگی برخوردار بودند مجبور به پذیرش شکست و عقب نشینی شدند. آن روزها جنگ در خرمشهر تن به تن شده بود زن و مرد فارس و عرب پا به پای هم و در کنار یکدیگر مقاومت می کردند. دشمن با نفوذ به کوچه پس کوچه های خرمشهر به ...
تولیداولین شمش مس سرچشمه چگونه اتفاق افتاد؟
چین را با چند تریلی آجر نسوز فرستادند سرچشمه. ظرف یک هفته آجرهای جدید جایگزین شد و دوباره کنورتور را گرم و راه اندازی کردیم. چهل و هشت ساعت شخصا در واحد ذوب نشسته بودم و شبانه روزی کار را انجام می دادیم. بالاخره ساعت 9 صبح سوم خرداد سال 61 بود که اولین شمش مس را در میان اشک های شوق بچه ها تولید کردیم.یک ساعت بعد خبر آزادسازی خرمشهر اعلام شد. ما می خواستیم سالروز ...
کلید دولت تدبیر و امید خانه سینما را بازگشایی کرد
اشاره و تاکید به مشاغل اقماری در آقایان که فرمودید، داستان این قابلیت را نداشت که از شک زن به مرد حکایت کند تا شاهد نمایشی از خشونت مردانه در فیلم نباشیم! بله. چون ما بر روی زندگی اقماری تاکید داشتیم و مشاغل این چنینی در کشور ما فقط برای آقایان است که زیر آب باشند و ارتباطشان با همه قطع شود و پس از مدتی به خانه نیز برگردند. به نظرم جذابیت ماجرا این است که در خانواده نسبت به زن دچار تشکیک ...
سفرنامه عکاس ایرانی از آفریقا
نمایشگاهی به نام چرا شورشی ها آواز می خوانند را در تهران برگزار کرد. این نمایشگاه بهانه گفت وگو با او شد اما چاپ آن به بعد از روزهای پر خبر انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر موکول شد. چرا به سامبورو رفتید؟ در آفریقا سالیانه چند میلیون دختر و زن جوان از نظر جنسی ناقص می شوند، به دلیل باورهایی که در آن جامعه وجود دارد. راهی برای جلوگیری از گناه؟ بله ...
بعد از قرص خوابی که به شوهرم دادم دوست صمیمی اش را به خانه آوردم و..
رسانده و آن را آتش زدم و پس از ارتکاب جنایت از محل متواری شدیم. با توجه به اعتراف صریح متهم که چاره ای جز اعتراف نداشت متهم زن نیز در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: از حدود چند ماه پیش و پس از چندین بار مواجهه حضوری، با او دوست همسرم آشنا شدم . آشنایی ما دو نفر تنها محدود به تماس های تلفنی و چندین ملاقات در داخل پارک بود اما طی همین مدت به او اعتماد کرده و پس از مدتی پیشنهاد ...
اخاذی سیاه
سختی تأمین می شود. آن قدر از بدبختی هایش گفت که تصمیم گرفتم از نزدیک وضع زندگی او را ببینم و کمکش کنم. به خانه ای در شهرک ولی عصر(ع) رفتیم. با اصرار او وارد خانه شدم. دقایقی بعد دو مرد جوان که مدعی بودند خویشاوندانش هستند، وارد خانه شدند. آن دو مرا کتک زدند. بعد هم از من با گوشی تلفن همراه فیلم و عکس سیاه تهیه کردند. همانجا بود که متوجه شدم با هم همدست هستند. این مورد یکی از روایت کسانی است که ...
بعد از قرص خوابی که به شوهرم دادم دوست صمیمی اش را به خانه آوردم و..
جنازه رسانده و آن را آتش زدم و پس از ارتکاب جنایت از محل متواری شدیم. با توجه به اعتراف صریح متهم که چاره ای جز اعتراف نداشت متهم زن نیز در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: از حدود چند ماه پیش و پس از چندین بار مواجهه حضوری، با او دوست همسرم آشنا شدم . آشنایی ما دو نفر تنها محدود به تماس های تلفنی و چندین ملاقات در داخل پارک بود اما طی همین مدت به او اعتماد کرده و پس از مدتی ...
سرقت از شهروندان با آب پرتقال مسموم
...، چند روز بعد از سرقت خودرو شخصی با من تماس گرفت و گفت که مکان خودرویم را می داند. او از من خواست مژدگانی به او بدهم که من در دو مرحله 150 هزار تومان پول به حسابش واریز کردم و او مکان خودرویم را به من گفت. در نهایت، وانت را در یک پارکینگ حوالی میدان خراسان پیدا کردم. پس از این اظهارات، متهم پرونده نیز با قبول بیهوش کردن مال باخته و سرقت از وی، در اظهاراتش به بازپرس پرونده گفت: 59 سال و سه فرزند ...
اجیر کردن مرد متجاوز برای اسیدپاشی +عکس
...، شاهین با من در یک پارک قرار گذاشت و با یک شخص دیگر (یک موتورسوار) دنبال من آمد، آن شب شاهین جریان را کاملاً توضیح داد و من دو ساعت قبل از انجام کار متوجه شدم که باید اسیدپاشی کنم. متهم این پرونده که سیکل دارد، به بازپرس پرونده گفت: چون نیاز به پول داشتم حاضر به انجام این کار شدم، بعد سوار موتور شخصی که شاهین معرفی کرده بود، شدم و مقابل مغازه میوه فروش رفتیم، آنجا از موتور پیاده ...
وقتی عمو با مادر در اتاق تنها بودند، پدرم آمد و ... + عکس
از خفه کردن زن افغان سعی داشته صحنه خودکشی را تداعی کند اما چون دیگر خونی در رگ ها جریان نداشت از آثار بریدگی مشخص است که بعد از مرگ قربانی به وجود آمده اند. ماجرای این جنایت به بازپرس ایلخانی گزارش شد و وی دستور داد تا تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی از جنایت رازگشایی کنند. شوهر زن افغان در بازجویی ها ادعا کرد وقتی به خانه رسیده از دختر 3 ساله اش شنیده مادر در اتاق خوابیده و سراغ وی رفته و ...
رئیس جمهور همه
برخوردار بود دارای پیام های بسیار مهمی است که در اینجا به اختصار به برخی از آنها اشاره می گردد. ** آزمونی سخت برای اصلاح طلبان شورای شهر امید محدث در یادداشتی در روزنامه اعتماد با انتشار عنوان آزمونی سخت برای اصلاح طلبان شورای شهر ، آورد: امروز دیگر با توجه به آمار های منتشر شده می توان به جرات گفت که لیست امید توانسته است با وجود همه کاستی ها به طور کامل، پنجمین دوره شورای اسلامی ...
ماجرای آزار وحشیانه و شیطانی 4 پسر نوجوان به شقایق در دخمه شیطانی!
تجاوز وحشیانه و شیطانی 4 پسر نوجوان ,رسیدگی به این پرونده به دنبال شکایت یک دختر 29 ساله به نام شقایق در دستور کار پلیس قرار گرفت. این دختر بخت برگشته به ماموران گفت: ساعت 11 شب از محل کارم با تاکسی به حوالی خانه مان در تهرانپارس رفتم اما به محض اینکه از تاکسی پیاده شدم چهار پسر موتور سوار سر رسیدند و مرا به زور سوار موتور کردند و با خود به دخمه شیطانی شان بردند. آنها مرا ...
اعترافات یک فرمانده عراقی به کابوس های بعد از خرمشهر
را نشانم داد و پس از گذشت یک سال، پسر عزیزم را از دست دادم، قسمتی از اموالم از بین رفت و مادرم مُرد. به همسرم، نهاد، گفتم: فکر نمی کنی این مصائب در این مدت کوتاه، به خاطر دزدی های ناجوانمردانه من باشد؟ پس از چند روز یقین حاصل کردم که علت همه بدبختی هایم همین است. بلافاصله به نجف اشرف رفتم و با یکی از مراجع ملاقات کردم و موضوع را با او در میان گذاشتم. ایشان گفت: هرچه دزدیدی مطلقاً بر تو ...
سوم خرداد خاطره یک دریا غیرت و شکوه است/ اهمیت دفاع از میهن
خبرگزاری مهر - گروه استان ها: رادویی خانه ها همیشه روشن بود. مردم منتظر شنیدن لحظه به لحظه اخبار بودند. مردم نگران هموطنان و همشهریانشان بودند. مگر می شد جلوی چشمشان گوشه ای از قلبشان را تسخیر کنند و بی تفاوت باشند. زن و مرد و پیر و جوان از اقصا نقاط کشور برای آزادی رفته اند. عملیات از 10 اردیبهشت با رمز یا علی بن ابیطالب(ع) آغاز شد. همسبتگی بسیج و سپاه و ارتش و نیروهای مردمی با ...
به خاطر حرف های پسرم همسرم را کشتم!
می گفت با مردهای دیگر رابطه نامشروع دارد تا اینکه روز حادثه از محل کارم - نانوایی - به خانه برگشتم و با همسرم دعوایم شد. در حین مشاجره وقتی از او پرسیدم چرا با مردهای دیگر رابطه داری، حاشا نکرد و گفت: بله که دارم و چند بار هم با عصبانیت این حرف را تکرار کرد. من هم عصبانی شدم و او را کتک زدم. آنقدر عصبانی بودم که نفهمیدم چه می کنم. بعد هم چاقوی آشپزخانه را برداشتم و او را کشتم. ...
نقشه زشت برای خانم های تهرانی تنها - نتوانستم مقاومت کنم و آنها براحتی نقشه کثیفشان را اجرا کردند
پانسیون می رفتم و بعد از چند ساعت به خانه می آمدم، فضای پانسیون و دور بودن از تنش های خانه برایم خیلی خوب بود. ساناز مدیر همین پانسیون بود که کم کم با من طرح دوستی ریخت و به من نزدیک شد. چطور از خانه شما چند نوبت سرقت کرده است؟ وقتی غذا را خوردم بی هوش شدم، بچه خواهرم نیز داخل اتاقش خواب بود. ساناز مرا به بیمارستان رساند و دوستانش در خانه ام ماندند و وسایلم را داخل کارتن گذاشته ...