سایر خبرها
آخرین پیامک یکی از محبوسان در مجلس: فعلا شهید نشدم و چند استیکر خنده.../روایتی خواندنی ازنجات مردم
دنبال کردم... آثاری از دود و یا آتش سوزی نیافتم و ذهنم بیشتر درگیر شد... یعنی خدایا چه اتفاقی ممکن است افتاده باشد؟... عابران پیاده در خیابان هم از صدای آژیرها و حرکت نیروهای پلیس هیجان زده شده بودند و با نگرانی اطراف را نگاه میکردند... تصمیم گرفتم به سمت ساختمان مجلس که محل کارم بود بازگردم... دلهره داشتم، با اضطراب دست بلند کردم و یک موتور گرفتم... گفتم: برو به سمت بهارستان، راننده موتور گفت ...
تلاش مرد کارتن خواب برای شکار داعش
سرعت از زائران خواستم از خودرو پیاده شوند و پشت خودرو پناه بگیرند. همه پناه گرفته بودیم که مردان مسلح خودروی مرا به رگبار بستند. تیرهای زیادی به خودرو اصابت کرد، اما خوشبختانه به کسی آسیبی نرسید. مردان مسلح پس از این به طرف درمانگاه رفتند و من هم خودم را سریع به نگهبانی رساندم که دیدم نگهبان هدف گلوله قرار گرفته و به شدت زخمی شده است. دو مرد مسلح جلو درمانگاه یکی از کارگران را به نام سبزعلی که قرار ...
منشورحقوق شهروندی مطالبه ای که فراموش شده بود
حضرت امام آنها را به ملت دادند که اینها وعده هایی بود که در قانون اساسی الزام آوربود. در طول مدتی که حضرت امام بعد از انقلاب حیات داشتند توجه به حق مردم در اولویت بود. اگرچه یکی از سخت ترین شرایط بعد از انقلابها این است که معمولا به حقوق مردم و شهروندی کمتر توجه می شود و یا لااقل برخی از آنها از دست می رود. البته همه جای دنیا اینها اتفاقاتی است که بعد از انقلاب ها رخ می دهد و برخی از موارد مورد ...
بوی تعفن، ارمغانی برای محروم ترین منطقه گچساران /زندگی کودکان درکنار خزندگان/محله ای که نبض کانال هایش ...
...،تا کنون هیچ اقدامی انجام نشده است . هجوم مارها و عقرب ها در منازل حاج حسن یکی از ساکنین قدیمی محله می گوید:سالهاست درکنار این بیشه ها با انواع جانوران و خزندگان خطرناک همچون مار و عقرب زندگی می کنیم که این موضوع باعث ترس و وحشت کودکان و زنان این منطقه شده است ،مردم محله سادات چه گناهی کرده اند که باید بوی تعفن فاضلاب این کانال ها را تحمل کنند. مشکل کانال ها ...
ناگفته ها و دردو دل های جنجالی ترین قاضی جنایی ایران
یکبار ما را تا منزل آورد خیلی تعجب کردند و گفتند همه قاضی هایی که تازه مشغول به کار شدند همگی بالای شهر زندگی می کنند و شما اینجا، من هم گفتم همین که با پول حلال اینجا را به دست آوردیم کافیست. *ولی قضات در اروپا وضعشان خیلی بهتر است؟ -بله. همه جا همینگونه است حتی در افغانستان هم قاضی ها وضع مالی خوبی دارند، به هر حال ما حالا اینجا هستیم و محل زندگیمان را هم دوست داریم. ...
پسر خانم مدیر با دخترم رفتار زشتی کرد و من وقتی این صحنه را دیدم ...+ عکس
، میلاد دوباره در کمپ بستری شده بود و به همین علت موضوع توقیف ماشین و بار قاچاق Contraband را با مادر میلاد در میان گذاشتم و او نیز قبول کرد تا جریمه توقیف خودرو را پرداخت کند تا حداقل ماشین از توقیف خارج شود . از این زمان به بعد و به پیشنهادمریم، قرار شد تا بدون آنکه میلاد متوجه شود ، من تمامی حساب و کتاب کاری خودم با میلاد را با مادرش انجام دهم ". بهروزدر ادامه اعترافاتش به کارآگاهان ...
دعوای خونین 3 رفیق به خاطر دزدیدن موتورسیکلت
برای بار دوم نادر را دیدیم، سینا به خاطر نامزدش غیرتی و با نادر درگیر و من خودم دیدم که او با چاقو ضربه ای به نادر زد. متهمان برای تحقیقات بیشتر به دستور قاضی مدیر روستا در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند. اخبار زیر را از دست ندهید: اخبار اختصاصی حوادث رکنا را بخوانید: اخبار زیر را از دست ندهید: ...
امیر مرا تهدید می کرد که ارتباطمان را به شوهرم می گوید و من ...
اواخر پاییز سال 95 زن میانسالی راهی اداره پلیس در تهران شد و از پسری 25 ساله به نام امین شکایت کرد. او گفت: یک ماه قبل برای خرید لباس به پاساژی در شمال تهران رفته بودم. هنگام برگشت از خرید دیدم راننده یک خودروی زانتیا، طوری ماشینش را پارک کرده که نمی توانم از پارک خارج شوم. به همین دلیل مجبور شدم با شماره تلفنی که روی شیشه خودرو قرار داشت، تماس بگیرم. شماره تلفن روی کارت طلافروشی چاپ شده ...
آن قدر غرق در هوس های شیطانی بودم که از ضجه های دختران بیشتر لذت می بردم و با آنان..
به گزارش جام نیوز برای من فقط پول مهم بود و دوست داشتم پولدار شوم. از روزی که به فکر زورگیری از زنان و دختران افتادم با خودم عهد کردم طی چند سرقت، پس از آن که پول زیادی به دست آوردم، بدون این که کسی در جریان ماجرا قرار گیرد، خلافکاری هایم را کنار بگذارم اما با دیدن ترس و وحشت در چشمان زنانی که سوار خودروام می شدند، هوا و هوس های شیطانی رهایم نمی کرد واین گونه بود که ... ...
دهه مظلوم شصت و دخترکانی که در آتش تکفیر نفاق خاکستر شدند +عکس
... اتوبوس تقریبا 40نفر مسافر داشت. مسافت کمی را طی کرده بودیم. اتوبوس با صدای بلند خانمی که از عقب اعلام کرد: "بمب گذاری شده است." متوقف شد. چند ثانیه از توقف اتوبوس نگذشته بود که صدای مهیبی شنیده شد و اتوبوس در آتش سوخت. آتش در اتوبوس زبانه می کشید و همه به سمت درب عقب اتوبوس هجوم آوردند؛ اما در از کار افتاده بود و باز نمی شد. مردم وحشت کرده بودند. هر کس سعی می کرد جان خود و خانواده ...
آگاهانه به سمت مرگ می رفتیم
صداها نزدیکتر و بلند می شد آماده تسلیم شدن بودم تا آنکه غریزه بقا سرانجام اختیار مرا در دست گرفت. خودم را به داخل بوته های اطراف کشاندم. حدودا 20 فوت از جایی که بودم دور شدم و دید خوبی به منطقه داشتم. افراد خیلی زود به آنجا رسیدند. درست فکر می کردم. با دسته ای تازه از قربانیان به آنجا بازگشتند. بیشتر آن ها مردان بودند اما تعدادی زن هم وجود داشت. دست های همه شان را از آرنج با طناب به هم بسته بودند ...
روایت مجروحان و شاهدان 2 حادثه تروریستی دیروز تهران
ازمحل دورنمی شدند! یکی از ساکنان خانه ای چهار طبقه که ساختمان بهارستان از آنجا به صورت کامل دیده می شد، به خبرنگار ایران گفت: زمانی که این اتفاق افتاد من برای خرید از خانه خارج شده بودم؛ تیراندازی آغاز شد و تیرها به سمت مردم شلیک می شد. مأموران سعی می کردند مرا از تیررس تروریست ها دور کنند. اما ناگهان جلوی چشم های خودم به دست زن جوانی تیر خورد و او روی زمین افتاد. در میان تمام ...
از شناسایی هویت عوامل عملیات تروریستی تا بریدن گوش همسر
*شناسایی هویت عوامل عملیات تروریستی حرم امام و مجلس *دستگیری قاتل چاقو به دست *غرق شدن 3 جوان در خزر *حکم اعدام دو سارق مسلح *قتل به علت اختلافات خانوادگی *درگیری طایفه ای باعث قتل جوانی 28 ساله *انهدام باند حرفه ای توزیع کننده موادمخدر *دستگیری سارق پولدار خودروهای لوکس *کشف محموله دام قاچاق * 3 کشته و ...
این دو دختر تهرانی با پای خود به باغ رفتند ولی ...
به گزارش گروه حوادث رکنا، 22فروردین 94 دختری جوان به نام نسترن با مراجعه به یکی از کلانتری های پایتخت از حبس غیرقانونی و دو برادر شکایت کرد و گفت: ساعتی قبل همراه یکی از دوستانم به نام سارا سوار خودرو شدیم و برای تفریح به اطراف تهران رفتیم. در بین راه برای شستن دست هایم به باغ گلابی در همان نزدیکی رفتم، وقتی وارد باغ شدم، دو برادر به نام های ساسان و حمید با تهدید مرا در یک اتاق کردند و مورد آزار ...
افراد چاق این تست ها را انجام دهند
اتفاق ناراحت کننده یا دردناکی مثل مرگ یک عزیز یا ... برایم یادآوری می شود. 2. وقتی نادیده گرفته می شوید یا احساس ضعیف بودن را به شما منتقل می کنند، چه واکنشی نشان می دهید؟ A. از عمق وجودم به خاطر چنین رفتارهایی عصبانی می شوم. B. از خودم می پرسم که چرا چنین رفتاری با من شده و دچار استرس می شوم. C. نمی توانم در ساعات باقی مانده روز احساس خوبی داشته باشم. ...
خرچنگ های سیاه دستگیر شدند
.... احساس امنیت ندارم و این وحشت و اضطراب همه زوایای زندگی من را تیره کرده است. در فصل امتحانات پایان ترم دانشگاه هستم اما این حادثه تلخ راحتی و آسایش را از من گرفته است. آن شب وحشتناک در میدان هاشمیه منتظر تاکسی بودم که پراید سفید رنگ در مقابلم توقف کرد و تنها سرنشین آن که یک قطعه اسکناس هزار تومانی در دست داشت، وانمود می کرد قصد پیاده شدن دارد. در یک لحظه راننده به سرنشین عقب اشاره کرد و او دهان و گلویم را مانند خرچنگ فشرد و زیر صندلی برد. فریاد زدم و با او درگیر شدم، در همین هنگام بود که با دست دیگرم در خودرو را باز و خودم را به بیرون پرت کردم ولی گوشی تلفنم داخل خودروی آنها افتاد. ...
روز سخت تهران
زهرا جعفرزاده، محمد باقرزاده| تهران دیروز، روز پرالتهابی را پشت سر گذاشت. روزی که نه فقط برای پایتخت نشین ها که برای همه ایرانیان، همراه با ترس، اضطراب و نگرانی بود و البته با احساس همدلی آنها با هم تمام شد. خبرهای دو حادثه تروریستی در ساختمان اداری مجلس شورای اسلامی و دیگری در محوطه حرم مطهر امام خمینی(ره) از حدود ساعت 10 صبح دیروز از کانال های تلگرامی، صفحه های اینستاگرام و توییتر و مثل همیشه ...
جامانده از اتوبوس
مان که با پایی که نداشت، لبخند از روی لبانش محو نمی شد و خوش صحبتی اش تعجب مرا از یک معلول دو چندان می کرد، قصد پیچیدن فرمان را نداشت و با همین فرض، فرمان خودرو ثابت و بی حرکت مستقیم را نشانه گرفته بود. شناگر دریای همین افکارم بودم که نامم را صدا زد و تابلوی سفید رنگی که دستخوش باد و باران و زنگ زدگی قرار گرفته بود، نشانم داد و تملک آبا و اجدادی خود به این روستا را با تبسمش خاطرنشانم شد. به ...
تأیید حکم اعدام 2 قاتل در دیوان عالی کشور
.... وقتی بیدار شدم، همسرم در آشپزخانه مشغول خردکردن گوشت برای غذا بود. او بار دیگر دعوا را شروع کرد و ناگهان با چاقو به شکمش زد. آن زمان، دخترم 4ساله بود. او در این چهار سال با خانواده مادری اش زندگی می کند و تحت تأثیر حرف های آنها قرار گرفته و این صحبت ها را مطرح می کند. من همسرم را نکشتم. در پایان آن جلسه هیأت قضائی وارد شور شد و با توجه به مدرک های موجود در پرونده متهم را به قصاص محکوم ...
حوادث کوتاه از کشور
و 413 کیلوگرم انواع پودر دارویی کشف و یک نفر در این رابطه دستگیر شد. وی ارزش داروهای کشف شده را افزون بر دو میلیارد ریال عنوان کرد و گفت: انبار مذکور پلمب و فرد دستگیر شده به مراجع قضایی معرفی شد. قاتل گرفتار پلیس شد مراغه- خبرنگار کیهان: فرمانده انتظامی مراغه گفت: فردی که در سال 93 با ضربات چاقو جوانی را در این شهر به قتل رسانده و متواری شده بود سرانجام توسط ماموران آگاهی مراغه دستگیر ...
انگلیس رهایم کرد اما ایران ناجی ام شد
داشتند و به من گفتند اگر راحت تر هستید به انگلیسی با من صحبت کن که این رفتار برایم خیلی آرامش بخش بود. از همان روز دیدار به خودم گفتم وقتی یک چنین فرصتی به من دادند پس تا آخر ماجرا همراه من خواهند بود و رهایم نخواهند کرد. ایران مرتب حمایت های خود از من را بیشتر می کرد و از همه لحاظ به من کمک می کردند و دلیل آن هم این بود که واقعا پرونده مسخره ای بود و هر کس که آن را می خواند متوجه مسخره ...
شکایت عجیب مرد زندانی از ضامنش
خروج از خانه ام در شرق تهران، افشین که سوار برخودرویش بود مقابل پایم نگه داشت و چند مرد جوان با تهدید مرا سوار خودرو کردند. در بین راه مردان ناشناس مرا مورد ضرب و شتم قراردادند. ساعتی از ماجرا نگذشته بود که خودم را مقابل زندان دیدم، افشین مرا تحویل زندان داد و به من گفت برای آزاد کردن سندش چاره ای جز این نداشته است. از این رفتار او خیلی تعجب کردم چرا که به هیچ عنوان قصد فرار نداشتم و می خواستم به ...
راننده جوان در عباس آباد تهران دزد موبایل خواهرش را زیر گرفت و به خاطر قتل دستگیر شد + عکس
سپرده است. به این ترتیب راننده پژو به نام سهیل بازداشت شد. وی در بازجویی ها گفت: وقتی دیدم راکب موتورسیکلت گوشی موبایل خواهرم را دزدید او را تعقیب کردم اما او به زمین افتاد و جان سپرد. در گام بعدی از تحقیقات به بازجویی از ترک نشین موتورسیکلت پرداخت. این مرد جوان که زخمی شده بود به پلیس گفت: قبلا چند بار گوشی قاپی کرده بودم. آن شب ترک موتور افشین نشستم و وقتی دیدیم دختر جوان در پژو 206 ...
من رانندگی می کردم و ابراهیم که قوی هیکل بود سر دختران و زنان را زیر صندلی می برد و ...
یکی از متهمان پرونده خرچنگ های سیاه که با تلاش کارآگاهان اداره آگاهی خراسان رضوی دستگیر شده است، روزگذشته پس از آن که به سوالات تخصصی حیدری (معاون دادستان مشهد) درباره جرایم هولناک خود پاسخ داد، درحالی که بی شرمانه چشم به زنانی دوخته بود که او را شناسایی می کردند، به بیان ماجرای زندگی خود پرداخت و گفت: همه چیز از شرکت های بازاریابی شروع شد که این روزها قارچ گونه درحال رشد هستند. در سال 1393 پدرم ...
زن صیغه ای آبروی دخترش را به خطر انداخت
اگر یک کلمه حرف بزنم. از خانه بیرون زدم. در خیابان ها سرگردان شده بودم که ماموران کلانتری کاظم آباد مشهد دستگیرم کردند. امروز به مرکز مشاوره معرفی شده ایم. زن 38 ساله که با شنیدن اظهارات دخترش دچار اضطراب زیادی شده بود جلو آمد و گفت: بهناز راست می گوید ، مقصرم و خودم را لعن و نفرین می کنم. زن جوان با صدایی لرزان گفت: همیشه اسمم سر زبان دوست و آشنا بود. همه به شادی و نشاط و زیبایی ...
ذره بین
قضائی وارد شور شد تا رأی صادر کند. بخشش قاتل توسط اولیای دم سارق شهروند| راننده ای که در تعقیب و گریز دزد گوشی، او را با خودرو زیر گرفته و باعث مرگ او شده بود، صبح دیروز محاکمه شد. در این جلسه اولیای دم این راننده را بخشیدند. رسیدگی به این پرونده از دوم مرداد سال 94 به دنبال یک تصادف در خیابان به آفرین در حوالی میدان ولیعصر در دستورکار ماموران کلانتری 107 فلسطین قرار گرفت. شواهد ...
امیر تهدیم کرد که اگر دختر 17 ساله ام را با او آشنا نکنم ارتباط با من را به شوهرم می گوید!
رسیدگی به این پرونده از اواخر پاییز 95 به دنبال شکایت یک زن جوان در دستور کار پلیس Police تهران قرار گرفت. این زن که صاحب دو دختر 10 و 17ساله است گفت: یک ماه قبل برای خرید به یک پاساژ در شمال تهران رفته بودم، اما وقتی برگشتم دیدم راننده یک دستگاه زانتیا ماشینش را به نحوی کنار ماشینم پارک کرده که نمی توانم از پارک خارج شوم. به همین خاطر با شماره تلفنی که روی کارت طلافروشی نوشته و پشت شیشه خودرو ...
آخرین جزئیات از راز یک خانم تهرانی که سر شوهرش را مثل داعشی ها برید! + تصاویر
یک دست قصد داشته جسد پتوپیچ شده را سوار بر تاکسی به محل دیگری انتقال دهد که از سوی یکی همسایه ها شناسایی و دستگیر شده بود. همسایه این زن به ماموران گفت: در حال بیرون رفتن از ساختمان بودم که زن همسایه را دیدم و رد خون های ریخته شده به کنار این زن رسیده بود و این درحالی بود که بسته پتو پیچ شده در کنارش قرار داشت و سرگرم صحبت با راننده تاکسی بود که در همین لحظه راننده تاکسی از خودرو پیاده ...