سایر منابع:
سایر خبرها
اشک ندامت متهم، دل اولیای دم را به رحم آورد
و در نهایت پرونده اش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در جلسه محاکمه که دیروز در شعبه دوم به ریاست قاضی محسن زالی بوئینی برگزار شد، ابتدا پدر و مادر مقتول برای قاتل دخترشان درخواست صدور حکم قصاص کردند. سپس رئیس دادگاه اتهام قتل عمدی را به پسر جوان تفهیم کرد و از او خواست به دفاع از خودش بپردازد. او گفت: مدتی بود که با دختر مورد علاقه ام نامزد کرده بودم. ما علاقه ...
انکار قتل عمه در دادگاه
وقتی مادر و پدرم فوت کردند، به همراه خواهر و خواهرزاده ام در طبقه دوم خانه موروثی زندگی می کردم. در طبقه اول خانه هم برادرم به همراه خانواده اش ساکن هستند. از چند ماه قبل تصمیم گرفتیم خانه کلنگی ارثی را خراب کنیم و یک ساختمان چندطبقه بسازیم، به همین دلیل به برادرزاده ام، امیر، وکالت دادیم تا او کارها را پیگیری کند، اما با او دچار اختلاف شدیم تا اینکه 41 روز قبل امیر وارد خانه ما شد و با خواهرم ...
درخواست 2 مرد همسرکش از دادگاه
برادرهای مقتول هستند که خواسته شان با یکدیگر متفاوت است و همین موضوع باعث بلاتکلیفی هشت ساله متهم در زندان شده است. او صبح دیروز به قضات شعبه دوم دادگاه گفت: روز حادثه به خاطر اختلافات مالی با همسرم درگیر شدم. ملکی بود که بر سر سند آن مشکل پیش آمد. من عصبانی شدم و همسرم را با ضربه های چاقو کشتم. در این چند سال بلاتکلیف در زندان مانده ام. فرزندانم رضایت داده اند اما سایر اولیای دم قصاص می خواهند. آنها برای قصاص من باید سهم دیه فرزندانم را بدهند اما از این کار خودداری کرده اند. بنابراین درخواست اعمال ماده 429 را دارم. درپایان قضات دادگاه برای صدور رای وارد شور شدند. *جام جم ...
خواستگار کینه جو از مرگ فاصله گرفت
قتل او را کشیدم. روز حادثه او را به بهانه ای به محل خلوتی کشاندم و با نانچیکو او را خفه کردم. بعد از اقرارهای متهم و کامل شدن تحقیقات، پرونده تکمیل و به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و روز گذشته روی میز هیئت قضایی به ریاست قاضی زالی و مستشار اسلامی قرار گرفت. در جلسه رسیدگی بعد از قرائت کیفرخواست، اولیای دم در جایگاه حاضر شدند. پدر مقتول گفت: در دادسرا برای ...
توبه کردم من را ببخشید
، وی در جایگاه حاضر شد و گفت: وقتی 15ساله بودم به تولد یکی از دوستانم دعوت شدم و به آنجا رفتم. در آن میهمانی مشروب بود و من به اتفاق دوستانم مقداری مشروب خوردم. وضعیت من مثل دیگران نبود؛ خیلی مست بودم و اصلا یادم نمی آید آن شب چه گذشت؛ تا اینکه دو روز بعد یکی از دوستانم با ناراحتی به من گفت چرا آن قدر مشروب می خوری که اتفاق بدی برایت بیفتد. به او گفتم مگر چه اتفاقی افتاده است، گفت: شب تولد، کامبیز ...
تبرئه مأمور پلیس از اتهام قتل عمدی
برائت دارم. با پایان این جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند و سرانجام چند روز قبل حکم این پرونده را صادر کردند. براساس این رأی افسر پلیس از اتهام قتل عمدی تبرئه شد اما قضات دادگاه وی را به اتهام قتل شبه عمد به پرداخت یک فقره دیه کامل محکوم کردند. همشهری 110 این اخبار را از دست ندهید: پسر رئیس شرکت دختر 14 ساله ام را به طرز فجیعی مورد.. +عکس رفتار ...
با هوو نمی توانم زندگی کنم
بود قرار بود به پسری فکر کنم. تمام هفته به آن پسر فکر و در ذهن خودم مجسمش می کردم. ظهر چهارشنبه، دراز کشیده بودم و داشتم او را در رؤیاهایم مرور می کردم که زن عمویم زنگ زد. قبل از اینکه چیزی بگوید گفتم مهدی بهم گفته داستان از چه قرار است. کمی خندید و گفت خانم شدی دیگر. مثل مادرت. برای فردا شب آماده باش خداحافظی کرد و من با این سؤال تنها ماندم که آیا واقعاً مثل مادرم شده ام؟ نه تا او راه زیادی مانده ...
کفش ها، پابند رکود
.... قبلا شب عید خوب بود اما چند سالی است که آن نیز رونق قبل را ندارد. نمایشگاه های بهاره هم که شده قوز بالا قوز. از سپهسالار که خارج می شوم، ناخودآگاه گوشم مکالمه زن و شوهری را می شنود که با یک دختر و پسران شان برای خرید آمده اند. زن به مرد می گوید: برای خودتم بخر دیگه. کفشات داغونه، مرد لبخند تلخی می زند و می گوید اول بچه ها بعد شما، اگر چیزی تهش موند، یه گیوه هم برای من بخرید. ...
گفت وگوی با قاتل نوجوانی که گفت از یک قدمی مرگ می آیم!
.... پیمان، دو روز پس از گرفتن رضایت از اولیای دم، با لهجه شیرازی از داخل زندان به جام جم می گوید: کاکو! هنوز باورم نشده که قرار است آزاد شوم. نمی دانم با چه زبانی از اولیای دم و اعضای جمعیت تشکر کنم. وقتی از زندان بیرون بیایم، اول از اولیای دم حلالیت می طلبم و بعد کاری برای خودم دست و پا می کنم. حادثه چطور اتفاق افتاد؟ تابستان بود. آن موقع 15 ساله بودم. با دو سه نفر از ...
درباره سازندگان، نویسندگان، فروشندگان و خریداران برگه های فال حافظ
من دنبال پله نوروزخانم و کارگرهای روزمزد را می ببینم که نشسته اند این سو و آنسو یا گاری کشان از دور می آیند. سمت راست هم یک دست فروش باتری قلمی بساط کرده. جلوتر یکی لیف می فروشد و یکی دیگر هم ساعت دستش گرفته، زمان می فروشد. فروشنده ای دیگر ادکلن دستش گرفته، بو می فروشد و یک نفر هم با پیرهن بارسلونا و شلوار پارچه ای طوسی و کتانی چینی خوابیده روی گاری و ناز یک آدم فارغ بال را می فروشد. من هم قرار ...
از اغفال زنان تا هلاکت قاچاقچی مسلح
از سوی مرجع قضائی در این شهرستان،عامل قتل مسلحانه هفته گذشته در رودبار جنوب خود را به همراه یک قبضه سلاح شکاری تسلیم قانون کردبازداشت عامل قتل مسلحانه در رودبار جنوب ،سهراب سالاری افزود : متهم (ی.ر)جوانی 27 ساله است که هفته گذشته با ورود به منزل مقتول که در حومه شهر رودبار جنوب قرار داشت، یک خانم جوان را،با گلوله بقتل رساند. دادستان عمومی و انقلاب شهرستان رودبار جنوب خاطرنشان ...
قصه پرغصه ای به نام اوتیسم
نفر را پیدا کرد که علایم مشابه و مشترکی را نشان دهند. وی ادامه می دهد: تغییر و تحولات انجمن اوتیسم تبریز بسیار زیاد بوده و در طول این چند سال دستخوش تغییرات زیادی شده است. آموزش برای کودکان اوتیستیک باید قبل از شش سالگی و از همان بدو تشخیص شروع شود و سال 91 بود که ما به انجمن اوتیسم واقع در خیابان گلشهر تبریز مراجعه کردیم و زمان زیادی از مراجعه ی ما نگذشته بود که چندی بعد این انجمن به ...
وزرایی که کرسنت را پیروز دادگاه کردند/ مخالفت اصلاح طلبان با شهرداری محسن هاشمی
لیست پس از برگزیده شدن، بیرون برود، مواجهه دیگری با لیست امید می کردند یا اصلا اقدام به انتخاب او نمی نمودند. مسئله دیگری که حائز اهمیت به نظر می رسد، آن است که در صورت شهردار شدن محسن هاشمی، مهدی چمران به عنوان نفر بیست و دوم لیست برگزیدگان مردم و همین طور عضو لیست خدمت در قالب عضو علی البدل وارد شورا می شود. ورود او به شورای شهر دارای تبعات فراوانی است از جمله آنکه رخنه ای در صف ...
بدرقه ملی شهدای حملات تروریستی تهران
...، پیکرهای مطهر شهدای 17 خرداد را، یک بار دیگر به آغوش کشید. شهدایی که در چهارشنبه غم انگیز مجلس، در خون شهادت غلتیدند، پیکرهای شان صبح جمعه به محل شهادت شان بازگشت، تا با شکوه هرچه تمام تر به منزل ابدی بدرقه شوند. ساعت 10 صبح روز جمعه، تالار آفتاب مجلس شورای اسلامی، سران سه قوه، خانواده های شهدای ترور، مقام های لشکری و کشوری را به حضور پذیرفت تا مراسم وداع با شهیدان ترور در جمع این مسوولان ...
قاتلی عجیب که خود را نمی شناسد / او را شناسایی کنید! + عکس
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، در سال 81 مردی ناشنوا، فردی را در لواسانات تهران به قتل رساند و بازداشت شد. قاتل در همان ابتدای تحقیقات به قتل اعتراف کرد و تحقیقات از شاهدان وقوع قتل نیز حاکی از آن بود که این مرد ناشنوا، قاتل است. این قاتل که در زندان به ناصر معروف است و سایر زندانیان او را به این نام می شناسند، در دادگاه با درخواست اولیای دم مقتول به قصاص محکوم شد.ناصر با گذشت 15 سال ...
2 قاتل در یک قدمی چوبه دار
طلاق نبود. در ادامه این جلسه دختر مقتول که 8سال داشت به قضات دادگاه گفت: پدرم مرد خشنی است. از او می ترسم. او مادرم را به قتل رساند. او مادرم را هل داد و وقتی او افتاد با چاقو به او ضربه زد.وقتی نوبت به متهم رسید تا از خودش دفاع کند او گفت که همه این حرف ها دروغ است. او ادامه داد: زمانی که این حادثه اتفاق افتاد دخترم 4سال داشت. او در این مدت با خانواده همسرم بوده و تحت تأثیر آنها این حرف ...
منشورحقوق شهروندی مطالبه ای که فراموش شده بود
کارشناسی هم نخبگان حقوقی کشور حضور داشتند و بارها و بارها این مسئله مورد بازنگری قرار گرفت که آخرین مورد بازنگری آن که بنده هم حضور داشتم روز اربعین بود که یک جلسه هفت ساعته با شخص ایشان یکبار کامل واژه واژه منشور را خواندیم و حک و اصلاح کردیم. من کمتر موضوعی را دیدم که در طول چند ماه دولت و شخص رئیس جمهور این مقدار نظارت کنند. نهایتا سند در آذرماه رونمایی شد. البته قرار بود در سالروز تنظیم قانون ...
خشم گینان و عشاق به دار آویخته می شوند
. پرونده بعد از کامل شدن بررسی ها جهت رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و روی میز هیئت قضایی قرار گرفت. در جلسه رسیدگی بعد از درخواست قصاص از سوی اولیای دم، متهم به قصاص محکوم شد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و توسط قضات شعبه 29 دیوان مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین متهم در یک قدمی مرگ قرار دارد. قتل دوست معتاد به خاطر زن مورد علاقه دومین متهم جوان ...
قتل در شب عروسی جنوب تهران
ریاست اصغر عبداللهی قرار گرفت. جلسه رسیدگی به اتهام رحیم درحالی برگزار شد که پدر مقتول برای دیدن یکی از آشنایانش به کشور فنلاند کرده و غیابی خواستار قصاص شده است. بعد از قرائت درخواست پدر مقتول توسط نماینده دادستان، رحیم گفت: روز حادثه، من و اسد مقتول را دیدیم که روی زمین افتاده و از دهانش کف بیرون می آید. اسد می خواست به او کمک کند، اما من ترسیدم و گفتم فرار کنیم. ما هیچ قتلی مرتکب نشدیم ...