سایر خبرها
معمای رابطه پنهانی
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، رسیدگی به این پرونده به دنبال طرح شکایت دختری 30 ساله در دادسرای جنایی تهران آغازشد.او که از مرد میانسالی شاکی بود به بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران گفت: مدتی قبل درفضای مجازی با مردی آشنا شدم اما وقتی پی بردم زن و بچه دارد ارتباطم را قطع کردم. ولی او بر ارتباط مان تأکید داشت. به همین خاطر به عنوان دو دوست در کنار هم بودیم. چند روز قبل سوار ...
2 داستان در یک پرونده جنایی
... من بی گناه هستم منصور 45ساله روز گذشته پیش روی بازپرس جنایی قرار گرفت و ادعا کرد که حرف های فریبا دروغ است و این داستان سرایی برای انتقام گیری است.این مرد گفت: چندی قبل با فریبا آشنا شدم و مدتی با هم دوست بودیم تا این که فریبا تصمیم گرفت خودرویش را تغییر دهد و خودروی مدل بالاتری بخرد، به همین خاطر از من خواست تا به او برای خرید خودروی جدید کمک مالی کنم اما من که راننده تاکسی هستم و ...
قتل زوج جوان به خاطر عصبانیت
اما وقتی با تلفن همراه آنها هم تماس گرفتم، جواب ندادند و همین مسئله مرا نگران کرد. برای مشخص شدن این مسئله به خانه برادرم رفتم و از بالای در نگاهی به داخل خانه انداختم؛ وضعیت خانه به هم ریخته بود. روی دیوارها لکه های خون بود و فکر می کنم اتفاقی برای برادرم افتاده است. با توجه به تماسی که این مرد گرفته بود، مأموران در محل حاضر شدند. در خانه قفل بود بنابراین مأموران با کسب اجازه از بازپرس کشیک، قفل در ...
قتل مثل سونامی زندگی آدم را ویران می کند
...، شاهد حلاج: پنج سال قبل وقتی محمد در حمایت از برادرش وارد درگیری شد، نمی دانست این میانجیگری خشن می تواند او را تا پای قصاص بکشاند. محمد که در آن زمان 25ساله بود، برای اینکه به برادرش کمکی کرده باشد، وارد دعوا شد بدون اینکه بداند طرفین دعوا چه کسانی هستند. در همین حین یکی از شرکت کنندگان در نزاع با ضربه ای که محمد وارد کرد، جانش را از دست داد و مرد جوان بازداشت شد. محمد بعد از محاکمه به ...
زنم نمی دانست که 30 سال با یک قاتل زندگی می کند تا اینکه مریم پا پیچم شد و ...(عکس)
شهریور سال 66 بود. پسر جوان و همسرش برای مراسم ترحیم یکی از بستگانشان به شهرستان خدابنده استان زنجان رفته بودند و دختر چهارساله شان همراه مادربزرگش در تهران ماند. عصر بود که زوج جوان پس از پایان مراسم ترحیم به تهران بازگشتند و مرد جوان زمانی که وارد خانه شان در شهرک احمدیه خیابان احمد خمینی شد در برابر صحنه هولناکی قرار گرفت. مادربزرگ دختر چهارساله غرق خون روی زمین افتاده بود و پسر جوان که باور ...
هر وقت مدیریت فرهنگی به دست جاهلان افتاده؛ سقوط کرده ایم/جا دارد یکی از خیابان های تهران به نام عباس ...
...> سخنران بعدی مراسم ابراهیم فروزش (مدیر سابق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) بود. وی اظهار داشت: از آقای اصلانی بسیار تشکر می کنم چر که من از ایشان بسیار چیز ها یاد گرفتم. فیلم مرا به خانه ببر که امروز به نمایش درآمد مرا به یاد نخستین فیلم کیارستمی یعنی نان و کوچه انداخت. در این یکسالی که آقای کیارستمی از بین ما رفته اند خیلی صحبت ها در مورد ایشان گفته شده. او به نقل از یکی از شعر هایش رفت اما ماند ...
2 روایت عجیب از عاقبت شوم یک دوستی اینترنتی
. وقتی به تهران رسیدیم پیاده شد و من هم به خانه برگشتم. اما تا صبح با خود کلنجار رفتم و در نهایت تصمیم به شکایت گرفتم. روایتی دیگر با اعلام شکایت این دختر جوان، پرونده ای تشکیل شد و پیش روی قاضی مرشدلو بازپرس دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. با دستور وی، گروهی از کارآگاهان تحقیقات خود را در این پرونده آغاز کردند و طولی نکشید که مجید مرد 45ساله بازداشت شد. او وقتی پیش روی قاضی ...
فعالیت ویکی لیکس یک جور روزنامه نگاری سخت است
فیلم به نقل از گاردین، لورا پویترس می خواهد همه چیز کاملا واضح باشد. با وجود تمام اتفاق هایی که افتاده است، او هنوز هم جولین آسانژ را تحسین می کند. اما به زودی مشخص می شود که این هشداری بزرگ است. ریسک ، فیلم پویترس در مورد آسانژ که شش سال در دست ساخت بود، بالاخره به پایان رسیده است. طی این مدت، او از یکی از حامیان آسانژ که دسترسی درجه یک داشت به یک فرد خارجی تبدیل شده که از حلقه درونی ویکی ...
دموکراسی به رنگ خون و ترور/ 300 شهید ترور شیعه و سنی دستاورد حقوق بشر آمریکایی
اوج بزرگواری این شهید گرامی را نشان می دهد چرا که نسبت به همسایگانش احساس مسئولیت داشت و می گفت کلید موتورخانه ساختمان دست من است و احتمال دارد مشکلی پیش بیاید و زمستان است و احتمال دارد همسایه ها معذب بشوند و من باید حتماً امشب به زاهدان برگردم. برای بار دوم تصمیم گرفتم سراغ خودرو برویم تا در صورت روشن شدن با همان برگردیم و اگر هم نشد با ماشین یکی از دوستان به سوی زاهدان حرکت کنیم این بار ...
راننده سرویس دختربچه را به جای مدرسه به خرابه می برد و...
دستگیر کرده و در اتاق نگهبانی زندانی Prisoner کردیم. در ادامه مرد جوان هم به پلیس می گوید: همراه همسرم برای ورزش به پارک آمدم. متوجه شدم این مرد دست دختربچه را گرفته است و به زور او را به طرف وسایل بازی پارک می برد. کنجکاو شدم و به دقت آنها را زیرنظر گرفتم. او سپس شروع به آزار و دختر بچه کرد. دختر خردسال از ترس دست و پایش می لرزید. همان لحظه فهمیدم که او هیچ نسبتی با مرد میانسال ندارد به ...
فکر می کردم دوستم مزاحم خواهرم شده بود
پسر اسید پاش پس از 11 روز سکوت پرده از ماجرای اسیدپاشی انتقام جویانه اش برداشت. این حادثه نیمه شب 31خرداد ماه رخ داد. آن شب جوان 19ساله ای همراه دوستش داخل خودروی اپتیما در یکی از خیابان های شرق تهران نشسته بودند که مرد جوانی سوار بر ماشینش به آنها نزدیک شد. او از جوان 19 ساله که روی صندلی شاگرد نشسته بود، خواست تا شیشه را پایین بیاورد و پس از آن به روی وی و خودروی اپتیما اسید پاشید و ...
اسرار ناگفته از زندگی داعشی ها در موصل/ چگونه آدم می کشتم !
، واحد پشتیبانی و پشت خط مقدم. دورانی که در داعش بودند پیوندی عمیق میان آن ها ایجاد کرده بود. یکی از جذاب ترین عکس ها، تصویری است که یکی از برادران همرزم این جنگجو را نشان می دهد. مرد قدری از او بزرگتر است، موهای او هم بلند است و فرق اش باز است. مشتاقانه به دوربین خیره شده است. چشمم به دستانش می افتد که روی شکمش است. به طرز عجیبی دستکش سیاه پوشیده است. زیر آن دست ها، پنهان در زیر پیراهنش ...
زنان در جدال تردید
مورد مؤاخذه قرار می گرفتم. من هم به خاطر تهمت های بی اساس زنم کاری که همیشه از آن ترس داشت انجام دادم و با خودم عهد بستم از این به بعد همین کار را تکرار کنم تا دیگرحرف ها و تهمت هایش عذابم ندهد. با این که به خاطر زندگی مان از این رفتارها دوری می کردم اما حالا چندین دوست دختر دارم که حتی یک بار هم زنم از این قضیه خبردار نشده است. می خواستم که او واقعیت را لمس کند تا بفهمد تهمت زدن با واقعیت، چقدر ...
نجات معجزه آسا توسط راننده کامیون
خودرویم را که داخل کوچه پارک بود، جابه جا کنم، من به مقابل در رفتم تا ببینم ماشین من مزاحم چه کسی شده است، برای اینکه مطمئن بودم که ماشین را در جای مناسبی پارک کرده ام اما لحظاتی بعد چند نفر با چاقو به سمتم حمله ور شدند، مرا با زور به داخل ماشینشان بردند و مرا دزدیدند. مهیار در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفته بود: این افراد در راه، دست و پاهایم را بستند؛ نمی دانستم از جان من چه می خواهند، به ...
خواب ماندن گورکن جان یک مرد را در اراک نجات داد!
به هر حال آنها من را رها کردند و رفتند. بعد از آن اشهدم را خواندم؛ چراکه آنجا محلی متروکه بود و خونریزی زیادی داشتم تا اینکه معجزه ای اتفاق افتاد و در آن خلوتی راننده کمباین من را از مرگ حتمی نجات داد. سپس مهدی، متهم اصلی در شرح ماجرا گفت من چند سالی با دختری به نام شراره که حالا نامزد شاکی شده دوست بودم. او چند روز قبل با من تماس گرفت و گفت که شاکی او را فریب داده است و از من خواست از ...
قاتل مرد شیشه ای: عاشق زن او شده بودم/ خواستم در دریا غرقش کنم نشد، با ماشین او را زیر گرفتم
همسر مقتول به عنوان نخستین مظنون تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه در بازجویی ها به ارتباط پنهانی خود با دوست شوهرش اعتراف کرد. با دستگیری ناصر - 28 ساله - مشخص شد که وی شوهر این زن را در یک تصادف ساختگی با خودرو زیر گرفته و او را به قتل رسانده است. در جریان محاکمه این زن و مرد که متهم به دست داشتن در جنایت شناخته شده بودند، مرد جوان به عنوان متهم ردیف اول به اتهام مشارکت در قتل به قصاص ...
نقشه شوم مرد شیطان صفت برای زن جوان در تهرانسر
قاتل فراری روز31 تیر در کرج دستگیر شد. وی وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، پرده از راز جنایتش برداشت و نخست همسرش را عامل جنایت دانست اما بعد به جنایت اعتراف کرد. عامل قتل درجلسه محاکمه به قضات شعبه چهارم دادگاه کیفری گفت: من در کار نصب تجهیزات ماهواره ای بودم اما از حدود چهار ماه قبل ازحادثه بیکارشده بودم. به همین خاطر تصمیم گرفتم تا با سرقت، هزینه های زندگی را تأمین کنم ...
فریاد این شهید هنوز در گوش آیت الله خامنه ای مانده است+تصاویر
صورت گرفته بود و تطمیع در برهه ای دیگر که به سراغ من هم آمده بودند و تهدید در یک وقتی دیگر که در این مورد مرا نیز بارها تهدید کردند. دستگیری زندانی و شکنجه وقتی دیگر که من نیز از این دست پخت ها بی نصیب نماندم. در این بُعد به استناد مشاهدات و مسموعاتم، دیده هایم و شنیده هایم در زندان ها، بازداشتگاه ها و کمیته و کلانتری ها به گونه ای گویا شکست حرکات ظالمانه حکومت را ترسیم نموده، نتیجه گرفته بودم که ...
تعرض به دختر 17 ساله در مقابل چشمان نامزدش
چاقو به دست از دیوار خانه بالا رفتیم و پسر جوان را هدف کتک کاری قرار دادیم و بعد سراغ دختر 17 ساله که مشغول درس خواندن بود رفتیم. در حالی که پسر جوان می خواست دست از سرشان برداریم، متوجه شدیم که او نامزد رسمی دختر نوجوان است. اما از کارمان دست نکشیدیم و بعد از آزار و اذیت دختر تمام وسایل با ارزش داخل خانه را سرقت کردیم. ما فکر می کردیم دختر نوجوان و نامزدش از ترس آبرویشان ماجرا را به پلیس گزارش ...
وقتی به اتاق معاینه رمال رفتم خواهر نوجوانم را در شرایط زشتی دیدم / این مرد کرجی به همسرم هم پیشنهاد شرم ...
طبقه دوم رفتیم و مرد رمال و خواهر نوجوانم در طبقه پایین ماندند تا رمال جن و شیطان Evil را از او دور کند. دو ساعت بعد دلم شور افتاد و به همان طبقه رفتم. خواهرم را در شرایطی دیدم که بدحال در اتاق افتاده بود. مرد رمال با دیدن من دستپاچه شد و مدعی بود که جن را از بدن خواهرم دور کرده و چون داروی دست ساز به او خورانده ساعاتی بی هوش است و بعد حالش بهتر می شود. بعد تهدیدم کرد نباید این ماجرا را برای کسی ...
نقشه پسر شیطان صفت برای نامزد دختر مورد علاقه اش
...، فقط می خواستیم با مرد میانسال حرف بزنیم که از ازدواج با دختر مورد علاقه ام منصرف شود. وی ادامه داد: آن روز من و دوستانم بعد از تماس دختر مورد علاقه ام به مقابل خانه اش رفتیم. نامزد او را به بهانه این که خودرویش را بد جایی پارک کرده به خیابان کشاندیم. او زمانی که سوار خودرویش شد، ما نیز سوار شدیم. به او گفتیم مشکلی برایش پیش نمی آید و می خواهیم حرف بزنیم. در میانه راه با هم دعوا ...
غربت پاریس؛ زیبایی ها و محرومیت ایلام؛ زنان اسطوره ای/ فریبا رضوی
تحصیلات و مشاغل اجتماعی در خانواده او بخصوص برای دخترها فوق العاده بود. پزشک، حقوقدان، جامعه شناس، مدیر، اقتصاددان،و ... خودش آن موقع دانشجوی دکترای إلهیات بود. من در آن خانه ، نماز را دوباره یاد گرفتم و با موسیقی و رقص زیبای کردی آشنا شدم. صدای خنده هایمان گاه به گاه در خانه می پیچید. وقتی آنجا بودم شبانه روز کار میکردیم و در واقع وی از زنان اسطوره ای بود که به معنای واقعی از جان برای خدمت ...
سایه اقتدار زنانه در صنعت گردشگری ایران
توان و پشتکاری پیش برد که به الگوی زندگی دخترش بدل شد. او که حالا معاون رئیس جمهوری است و در جمع مدیران اصلی کشور خدمت می کند برای نخستین بار به زبان می آورد که مثل خیلی از دخترهای دیگر دلم می خواست شبیه مادرم باشم ؛ او می گوید: پدر کارمند دولت بود و در مأموریت از خانه دور بود اما عمده زندگی پنج فرزند خانواده با مادر بود و او در اداره امور بشدت قدرتمند ظاهر می شد. از مادر یاد گرفت همه مسائل را در ...
قصاص و زندان؛ پایان عشق ممنوعه زن و مرد!
و همان شب هنگامی که کامران خواب بود وارد خانه شدم اما نتوانستم کامران را به قتل برسانم و از خانه خارج شدم و کلیدها را به مهناز دادم. چند روز بعد از این ماجرا، مهناز باز سراغ من آمد و گفت کامران برای گرفتن انتقام، می خواهد بلایی سر دختر بزرگت بیاورد. این کلید را بگیر و امشب کار را تمام کن. روز حادثه بار دیگر وارد خانه آنها شدم اما این بار با جسد کامران روبه رو شدم که روی زمین افتاده بود ...
فاصله نیمکت مدرسه تا سفره عقد
...> دختران در این روستا در سن 7 تا 11 سالگی نامزد شده و بعد از خواندن صیغه ی شرعی، زوجین سه، چهار سال بعد زندگی مشترک را آغاز می کنند و متأسفانه قانون ممنوعیت ثبت ازدواج های زیر 15 سال نتوانسته راهکاری برای حل مشکلات این دختران باشد. ماهیت ازدواج برایم روشن نشده بود مینا دختری 15 ساله که سرنوشت روی خوشی برایش نشان نداده و با این سن و سال کم هنوز سرد و گرم روزگار را نچشیده است. حال در ...
گفت وگو با دو قربانی اسیدپاشی : نمی توانیم ببخشیم
پنجاه میلیونی بیرون از زندان است، چه نتیجه ای می گیرند؟ شش سال طول کشید که پرونده به انجام برسد و حکم صادر شود، ایشان هم در این مدت بیرون از زندان زندگی می کرد. بعد از شش سال هم به من گفتند می توانی قصاص کنی ولی چون تفاوت دیه زن و مرد وجود دارد باید نصف دیه را به ایشان بپردازی. من تازه بدهکار هم شده بودم. گفتند پانزده میلیون به حساب دادگاه بریز تا حکم را اجرا کنیم. طوری رفتار شد که انگار من مجرم بودم ...
روایتی از شهردار شدن و رئیس جمهوری احمدی نژاد
فکرمی کنم یک ماه مانده به انتخابات، می گفت که من رئیس جمهور می شوم. من هم پیش خودم گفتم که بارک الله به این اعتماد به نفس! از آنجا که یکی از رازهای موفقیت آدمی، اعتماد به نفس است لذا وقتی شخصی تا این حد اعتماد به نفس دارد که به خودش اطمینان دارد که می تواند جذب کند، جای تحسین دارد. خودم شخصا جزو کمیته سیاسی آقای لاریجانی بودم. من، آقای پورمحمدی، آقای تقوی، محبیان ، دانشجو، شیخ عطار و خانم معتمدی هم بود. ...
اتفاق های شاعرانه
. این کار هم یک اتفاق شاعرانه است که ما می توانیم انجام بدهیم. یا مثلاً در یک شعر صحبت کردن دو نفر با یکدیگر را می آوریم: یاد دارم در خیابانی بلند یک سگ ولگرد دیدم، تشنه بود ناگهان از دست من سنگی پرید بر سر بی جان سگ، آمد فرود مرد بی رحمی رسید و چاقویی بین دستش محکم و جدی فشرد گفت : داش من، دمت همیشه گرم اصلا از رفتار زشتم جا نخورد! ...
پشت پرده ربودن مرد ثروتمند ازخانه نامزدش
ربوده شده و بشدت تحت شکنجه قرارگرفته است. پرویز به بازپرس سهرابی گفت: مدتی قبل به خاطر اختلاف های شدید از همسرم جدا شدم. تا اینکه چند وقت بعد ازطریق دوستانم با زن جوانی به نام فرنگیس آشنا شدم. از آنجا که فکر می کردم او می تواند همسرخوبی برایم باشد به خواستگاری اش رفتم و به طور رسمی نامزد شدیم. چند شب قبل به دعوت فرنگیس به آپارتمان مجردی اش رفته بودم که ساعتی بعد زنگ به صدا درآمد. مرد ...
تصاویر:داستان زنی که روز ازدواجش دزدیده شد
. قرار شد یکی از دوستانم صبح اول وقت کراوات را به او برساند. صبح روز بعد از خواب بیدار شدیم و او را تا ایستگاه اتوبوس بدرقه کردم. در راه بازگشت به خانه، از کنار پسری رد شدم که روی صندوقچه ماشینش نشسته بود. ناگهان مرا از پشت گرفت و به صندلی عقب ماشین انداخت. دو مرد دیگر داخل ماشین بودند و به سرعت از آنجا دور شدند. تمام این ها تنها در چند ثانیه اتفاق افتاد. پارچه ای را در دهانم ...