سایر منابع:
سایر خبرها
وقتی وارد اتاق شدم آذر با پسرهمسایه خلوت کرده بود +عکس
به هم ابراز علاقه کردیم قرار بود او از شوهرش طلاق بگیرد اما نمی دانم چرا این کار را نمی کرد ما هیچ رابطه ای با هم نداشتیم تا اینکه شب حادثه Incident شوهرش من و آذر را که می خواستیم با هم حرف بزنیم در خانه اش غافلگیر کرد او کلت کمری در دست داشت که واقعی بود هرچه گفت گوش کردیم و ناصر ما را به بیابان برد فکر می کردم با گلوله ما را بکشد اما او با چاقو به جانمان افتاد و من بی هوش شدم وقتی با گرمای ...
گروگانگیری فامیلی برای اخاذی 600 میلیونی
...، کارآگاهان به خانه جوان ناپدید شده رفتند و در تحقیق از همسایه ها دریافتند که آنها از سوی افراد ناشناسی ربوده شده اند. 21روز از ناپدید شدن اعضای این خانواده گذشته بود تا اینکه مرد میانسال بار دیگر نزد مأموران رفت و گفت: پسرم چند ساعت قبل با من تماس گرفت و گفت باید هرچه زودتر 600میلیون تومان پول برایش جور کنم در غیر این صورت جان او و خانواده اش در خطر است. این را که گفت متوجه شدم آدم ...
اعتراف هولناک مرد رنگرز به قتل آتنا اصلانی / دختر کوچولو در یک بشکه دفن شده بود+فیلم و تصاویر
دستم را روی دهانش گذاشتم و وقتی به خودم آمدم که دیگر نفس نمی کشید. ترسیده بودم و جسدش را داخل ساکی گذاشتم و آن را به پارکینگ بردم و در بشکه پلاستیکی مخفی کردم تا سر فرصت در محلی خلوت رها کنم اما چند روز بعد به عنوان مظنون دستگیر شدم و رازم فاش شد. به گفته دادستان پارس آباد، پس از اعترافات مرد جنایتکار، طلاهای دختربچه که متهم آنها را در مغازه اش جاسازی کرده بود، کشف شد. به این ترتیب شعبه ...
متهم به قتل، اعترافش را پس گرفت/ بی کسی تنها دلیل من برای اعتراف به قتل بود
شرق نوشت: 11 تیر 92 مأموران از یک نزاع منجر به قتل در شهر ری با خبر شدند. آنها پس از اعلام این خبر به محل وقوع جرم رفتند و در تحقیقات اولیه متوجه شدند مقتول پسر 25ساله ای به نام فرهاد است که با ضربه چاقو به دست پسری به نام اکبر، 19ساله، کشته شده است. به این ترتیب کارآگاهان اکبر را بازداشت و از او بازجویی کردند. او که همان ابتدا به جرم خود اعتراف کرد، به کارآگاهان گفت: چند ساعت قبل از ...
گیس و گیس کشی بی بی و شوکت خانم!!
؟ بی بی چپ چپ نگاهم کرد... - مُشکلیه؟ ****** تصمیم گرفته بودم درست و حسابی با بی بی حرف بزنم. چند روزی بود تا از در خانه بیرون می رفتم، همسایه ها می ریختند روی سرم و به رفتارهای بی بی اعتراض می کردند... ساعت 1:30 نیمه شب بود که بی بی از درآمد تو... - تا الان درِ کوچه بودین بی بی؟ - ها... - میشه چن کلمه با هم حرف بزنیم ...
کارخانه متروکه چه راز شومی داشت؟/مرد مرموز واقعیت را نمی پذیرد و می گوید.....
بار جمشید در کارخانه تنها بود که پیش او رفتم و با هم تریاک کشیدیم. عزت هنگام بازگشتم از کارخانه مرا دید. من حتی با او صحبت کردم. آن شب به خانه برگشتم و صبح روز بعد موقع رفتن به محل کارم متوجه شلوغی مقابل در کارخانه نشدم. اما عصر وقتی فهمیدم جمشید کشته شده است با عزت تماس گرفتم و به او گفتم درباره اینکه مرا در نزدیکی کارخانه دیده به کسی حرفی نزدند. وی ادامه داد: چون سابقه دار بودم می ...
طلب چند صد میلیونی بازیکن سابق استقلال دردسر ساز شد!
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از افکارنیوز، میلاد فخرالدینی درباره ممنوع الخروج بودنش از ایران به خاطر مشکلات مالیاتی، طلب 700 میلیون تومانی از باشگاه استقلال و شرایطش در گسترش فولاد صحبت هایی انجام داده که در ادامه می خوانید: از ممنوع الخروج بودنت شروع کنیم. به خاطر بدهی مالیاتی نتوانستی همراه گسترش فولا ...
چه کسی مرد همسایه را به قتل رساند؟
، من هم با چاقو به گردنش زدم، بعد کارخانه را آتش زدم و فرار کردم.با تکمیل تحقیقات، کیفرخواست برای متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد، اما این بار کریم منکر قتل شد. در پایان، قضات پرونده را برای رسیدگی بیشتر تجدید کردند.
پسر 20 ساله دوستش را کشت و دست به اقدام مرموزی زد تا.....+عکس
را برداشت و به سمت مان حمله کرد. من او را هل دادم و در حالی که روی زمین افتاده و با پاهایش از خودش دفاع می کرد چند ضربه چاقو به پایش زدم. در آن درگیری بنیامین، وهاب و امید نیز قمه و چوب در دست داشتند.باور کنید ضربه ای که به سعید زدم کشنده نبود.من از ترسم با چاقو خودزنی کرده بودم تا پلیس را گمراه کنم. اما حالا می گویم اشتباه کرده ام. در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. اخبار زیر را از دست ندهید: اخبار زیر را از دست ندهید: ...
آرزوی دشمن قهر مردم با نظام است - این حجم تخریب راپیش بینی نمی کردم
این انتخابات اشکالهایی داشتیم. مثلاً زمان دوره تبلیغات زمان کوتاهی برای معرفی ایده ها و برنامه های من بود و من کار تبلیغاتی را به علت رعایت قانون شروع نکرده بودم. نظرسنجی های یکماه مانده به انتخابات نشان می داد بسیاری از مردم اساسا مرا نمی شناختند. بر خلاف طرف مقابل که چهار سال در قدرت بود و انواع و اقسام ابزارهای تبلیغاتی را هم در اختیار داشت؛ حتی صداوسیما که باید ملی و فراجناحی باشد، به دلایلی ...
جنایت خونین به خاطر یک سیلی
.... سپس بنیامین (متهم دیگر پرونده) روبه روی هیأت قضایی ایستاد و گفت: قبول دارم در درگیری قمه در دست داشتم اما من ضربهای به مقتول نزدم. در ادامه دو متهم دیگر نیز منکر معاونت در قتل و درگیری شدند.در پایان این جلسه، قضات دادگاه وارد شور شدند تا حکمشان را درباره چهار متهم صادر کنند. متهم جوان که در درگیری با بچه محلها، پسر جوانی را به خاطر یک سیلی به قتل رسانده و با درخواست اولیای دم در ...
تیزهوشی مالباخته آرایشگر سارق را لو داد
چاقو به دست به من حمله کرده و به زور گوشی تلفن همراهم و دو میلیون تومانم را دزدیدند. حتی به کلانتری محله مان ماجرا را خبر داده و شکایت کردم. امروز به طور اتفاقی به آرایشگاه محله مان رفته بودم. زمانی که با او درددل کردم، مدعی شد دوستش گوشی تلفن همراه دست دوم می فروشد و نمونه ای از آن را در آرایشگاه خود دارد. وی افزود: او زمانی که گوشی را برایم آورد، آن را چند بار نگاه کردم، از روی نشانه ...
آدم ربایی فامیلی؛ اعضای یک خانواده را به خاطر دریافت چند میلیون پول ربودند
حدود یک سال قبل از دختر عمهام 200 میلیون تومان پول گرفته بودم تا با آن کار کنم. ابتدا قرار بود که هر چه سود کارمان بود نصف کنیم. اما بعد از مدتی گفتند باید سود 22 درصد به آنها بدهم که نتوانستم این پول را تهیه کنم و مجبور به فرار شدم. اما آنها ردم را گرفتند و گرفتارم کردند. دستگیری 8 متهم بدین ترتیب عملیات دستگیری سایر اعضای این باند ادامه یافت و متهمان این آدمربایی با تلاش کارآگاهان ...
هرگز با ترس کاری را شروع نمی کنم
آن برای یادگیری سنتور به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و با متد استاد پایور آشنا شدم و مدام تمرین می کردم. بعد از اتمام تحصیلات دبیرستانی رشته موسیقی را انتخاب کردم و وارد دانشگاه سوره شدم و شروع کردم به فراگیری موسیقی به صورت علمی و آکادمیک و با ساز سنتور فارغ التحصیل شدم و خب دوست داشتم ادامه تحصیل بدهم. شنیده بودم دانشگاه هنر در مقطع کارشناسی ارشد در رشته آهنگ سازی سالی شش نفر را پذیرش می کند. تصمیم ...
گرینوف 8
...، خیلی حرف های خوبی می زنی. مهدی اربابی گفت: آدم بمیرد دیگر هیچ بویی را نمی فهمد. راستی تو با چه بویی حال می کنی؟ سجاد گفت: الان نمی دانم، ولی بچه که بودم از بوی زیرپوش پدرم. دلم که براش تنگ می شد آن را برمی داشتم و بو می کردم. حسن گفت: مگر نگفتی شب ها که مست می کرد می آمد بالای سرت، یکی دو بار هم دست به یقه شدید با هم! سجاد گفت: آره اما چه ربطی دارد! حسن گفت: مگر با چاقو نزد تو صورتت ...
عاقبت عجیب کورس دختروپسر پورشه سوار
ادامه داد: روزحادثه برای اینکه به او بگویم چقدر دوستش دارم برایش کادویی تهیه کردم و به مقابل خانه شان رفتم. می خواستم آنقدر آنجا بمانم تا مژگان از خانه بیرون بیاید و او را غافلگیر کنم. اما همین که وارد کوچه شدم، مژگان را دیدم که به همراه چند دختر و پسر جوان سوار بر ماشین های مدل بالا شدند و صدای آهنگشان را هم بلند کردند. من که از دیدن این صحنه بشدت غیرتی و عصبی شده بودم تعقیب شان کردم و در فرصتی ...
مردی که در سی سخت خود را وقف حیوانات کرده است (+عکس)
... جغد با مرگ موش، مسموم شده بود. عیسی می گوید: جغد در حاشیه روستایی مسموم شده بود و به خاطر استفاده مردم از سم حالا به صورت عمد یا غیرعمد مریض و در آستانه تلف شدن بود. یکی از اهالی روستایی در نزدیکی دشتک که خانه حیوانات بنا شده، جغدی را برای درمان آورد. درمانش کردم و چند روزی پیش من ماند و طبق عادت، بعد از این که مطمئن شدم توان زندگی در طبیعت را دارد، رفتم در طبیعت رهایش کردم. چند ...
محاکمه عامل جنایت آتشین در کارخانه متروکه
ابراهیم اسلامی برگزار شد ابتدا 3پسر و 5دختر مقتول به عنوان اولیای دم خواستار قصاص متهم شدند. در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و از خودش دفاع کرد. او گفت: من اتهام قتل را قبول ندارم. من و مقتول به خاطر بچه هایش در حیاط کارخانه والیبال بازی می کردند با یکدیگر اختلاف داشتیم. وی ادامه داد: آن شب به کارخانه رفتم و مقداری تریاک کشیدم و بعد هم به خانه ام رفتم. فردای آن روز وقتی به سرکار می رفتم دیدم ...
جنگ خندق 17 شوال
داشتند و مانند گذشته به کمک و یاری خدای تعالی و ایمان و فداکاری و استقامت،بر همه این مشکلات پیروز شده و همه دشمنان را مغلوب ساختند و از این کارزار سخت و دشوار نیز فاتح و سربلند و پیروز بیرون آمدند. در پایان غزوه بدر صغری گفته شد که چون مشرکین به دستور ابو سفیان در بدر صغری حاضر نشدند و آن سال را مناسب برای جنگ ندیدند مورد شماتت و سرزنش بزرگان قریش و مردم مکه قرار گرفته و قبایل عرب بازگشت ...
مرعشی: شهردار نمی شوم/چرا شهردار از بیرون شورا تعیین نشود؟
شورای عالی هم نبوده است. نه پولی داده شده و نه چیزی. ایشان حرفش را هم پس گرفت. شما فکر می کنید که بعد از 14 سال که شورای شهر از دست اصول گرایان خارج شد و به دست اصلاح طلبان افتاد اتفاق بهتری در تهران می افتد؟ ظرفیت اصلاح طلبان حتما از ظرفیت آقای قالیباف و تیمشان وسیع تر و قوی تر است ولی به شرط اینکه این ظرفیت را به صحنه بیاورند. این ظرفیت ها چه کسانی هستند؟ این ظرفیت عمومی است ...
بد موقعی فهمیدم باردارم و دنیا روی سرم ویران شد
آمد چرا که همسرم، اعتراض هایم را با کتک پاسخ می داد. طولی نکشید که هیولای سفید بر زندگی ما چنگ انداخت و قدرت به مواد مخدر Drugs صنعتی (شیشه) آلوده شد. از آن روز به بعد برای تامین مخارج سنگین اعتیادش دست به سرقت Stealing می زد. این درحالی بود که دیگر پولی برای خریدهای خانه نداشتیم. زندگی ما به سختی می گذشت تا این که تصمیم به جدایی گرفتم اما هنوز دادخواستم را تحویل دادگاه نداده بودم که فهمیدم باردارم ...
آیدا وقتی از پارتی شبانه بیرون آمد در دام پزشکی ! سوار بر ماشین لوکس افتاد+عکس
، تکنیسین اتاق عمل معرفی کرد مطمئن بودم که آن مرد یک جنتلمن واقعی است و وقتی شنیدم دکتر بوده با خوشحالی از خودرویش پیاده شدم و به خانه مان برگشتم اخم پدرو مادرم و سکوت پرمعنای آنها طوری بود که فهمیدم اگر کمی با تاخیر می آمدم برخورد خیلی بدی با من می داشتند. آیدا در مورد ادامه آشنایی اش با دکتر کیارش گفت:شب، هنگام خواب که به اتاقم رفتم هیجان زیادی داشتم و با عجله شماره تلفن دکتر را وارد تلگرام ...
وظیفه من ترس نبود
آماده کرده و سینی به دست از راه می رسد؛ چهره مبهوت پوولدو را که به تابلوی بزرگ قتل سه گانه زُل زده، می بیند و بی مقدمه می گوید: دیگر نمی توانم حضور این تابلو را در خانه ام تحمل کنم. صدایش بغضی آغشته به غمی کهنه دارد. خودش شروع می کند. انگار نیازی به سؤال پرسیدن ندارد. او سؤال هایش را قبلا در عکس هایش جواب داده است. می گوید: گاهی اوقات به عکس هایم نگاه می کنم و با خودم می گویم من آنجا بودم. سه نفر ...
شاعر اردیبهشتی
ماه بعد، مقام دوم کنگره شعر نوجوان هرمزگان را کسب کردم. بعد بردنم توی شبکه استانی خلیج فارس و رو به دوربین هم شعر خواندم. قبل از خواندن، عینک تقلبی شیشه ای ام را از جیب بغل کت درمی آوردم و از بالای عینک از روی کاغذهام می خواندم: ای اهورایی تر از مزدا... چند روز بعد از آخرین اجرایم، تهیه کننده برنامه زنگ زد خانه مان و چیزهایی گفت که دیدم بابا سرخ شد و گوشی را قطع کرد. حتما لو رفته بودم. بابا رفت توی ...
کوچه دوم
مدتی بود شکمم درد می کرد. برای سونوگرافی به تنها بیمارستان موجود شهرستانمان رفتم، آن هم با مثانه پر. در اتاق انتظار باز نمی شد. اول خیلی محترمانه 10 دقیقه منتظر ماندم بعد مثل زامبی ها دستگیره را گرفتم و زور زدم. در کمی باز شد و خودم را پرت کردم داخل اتاق. جمعیت کیپ در کیپ ایستاده بودند. به قدری هوا گرم بود و عرق از سر و روی مردم بخار می شد که اول فکر کردم به جای سونوگرافی وارد اتاق سونا شده ام ...
ربودن خانواده پسردایی برای 600 میلیون تومان
کار تغییر کرد و دخترعمه ام از من خواست تا ماهانه 22 درصد سود پول بپردازم. روزبه روز بدهی ام بیشتر می شد تا این که تصمیم به فرار گرفتم و شبانه با همسرم از تهران به همدان فرار کردیم و هیچ کس از این ماجرا اطلاعی نداشت ولی پس از یک هفته در خانه بودیم که زنگ خانه به صدا درآمد و وقتی جلوی در رفتم در کمال ناباوری دیدم پسرعمه ام همراه خواهرزاده هایش جلوی در هستند. شوکه شده بودم که آنها مرا سوار بر خودرو ...
آزارجنسی مدیر شرکت در دفتر تبلیغاتی
روزنامه شهروند: زن جوان پس از افتتاح شرکت تبلیغاتی اش به دنبال استخدام نیرو بود که نخستین نیروی کاری اش در زمینه پخش کارت های تبلیغاتی در دومین روز کاری ماجرای تلخی را رقم زد. پسر جوان زمانی که متوجه تنهابودن مدیر شرکت شد، با چاقو میوه خوری زن جوان را در دفترکارش مورد آزار و اذیت قرار داد و پا به فرار گذاشت. اسفندماه سال گذشته نسرین زن 37ساله یک شرکت تبلیغاتی در میدان انقلاب راه اندازی ...
روایتی از زنان بهبودیافته کارتن خواب
بوده است. همان جا بود که با همسرش آشنا می شود و تصمیم می گیرند هر دو با هم ترک کنند. حالا پنج سال از آن عشق می گذرد و فرزندش تنها دلیلی است که می خواهد روزهای پاکی اش را بالا ببرد. نوزاد چند ماهه اش را در آغوش می گیرد و می گوید: قبل از به دنیا آمدن فرزندم هم پاک بودم؛ یعنی در روزهای پاکی باردار شدم اما امروز به خاطر دخترم و همسرم دوست دارم سقفی بالای سرم باشد تا بتوانم در فضایی بدون دود و خاطرات مواد کودکم را بزرگ کنم. منبع: فرهیختگان ...
دلدادگی به یک دختر، دلیل درگیری و قتل
محل حضور داشت، مأموران او را بازداشت کردند و تحقیقات درباره علت و انگیزه و نحوه قتل آغاز شد. پسر جوان در اعترافاتش به مأموران گفت: داشتم از سر کار به خانه برمی گشتم که چند جوان به سمت من حمله کردند و موتورم را گرفتند و بعد هم خودم را کتک زدند. من هم به خانه رفتم و چاقویی برداشتم و دوباره به محل برگشتم تا بتوانم موتورم را بگیرم. دوباره درگیری بین ما آغاز شد و مقتول با قمه به من حمله کرد ...
فقیر فانی، احمد مهدوی دامغانی
بود که روزی حدود یک ساعت به ظهر مانده، به مدرسه سلیمان خان رفتم که در درس شرح تصریف مرحوم آقاسید جلال الدین خوشنویس (حشره الله مع اجداده) حاضر باشم و چون وارد مدرسه شدم، دیدم که مرحوم مغفور آیت الله آقای حاج میرزااحمد خراسانی کفائی و مرحوم پدرم و چند نفر از طلاّب و از جمله آقاسید جلال (رحمه الله علیهم) دارند پیرمرد درشت اندام متوسط القامه ای که گرچه لباس روحانی دارد، ولی قبا و عمامه اش با قبا و ...