سایر منابع:
سایر خبرها
مرگ پوچ، مرگ بی معنا به یاد افشین یداللهی
...: مرگ هر یک ای پسر همرنگ اوست آینه صافی یقین همرنگ روست پیش ترک آیینه را خوش رنگی است پیش زنگی آینه هم زنگی است ای که می ترسی ز مرگ اندر فرار آن ز خود ترسانی ای جان هوشدار زشت، روی توست نی رخسار مرگ جان تو همچون درخت و مرگ برگ از تو رسته است ارنکویست ار بدست ناخوش وخوش هم ضمیرت ازخودست گر به خاری خسته ای خود کشته یی ور حریر و ...
مرعوب عادات جاری در جامعه نشوید
های من طوری که الان هستند، نمی شدند. من جور دیگر به این ماجرا نگاه کردم؛ شاید با تمدن بیشتری. *شما مشکلی را دیدید و حتی اگر در نگاه اول بد به نظر برسد تدبیری به خرج دادید. شما به عنوان یک انسان در شرایطی سخت دست به انتخابی سخت زدید. چطور به این انتخاب رسیدید؟ به نظر من طلاق را گذاشته اند برای اینکه تو بگیری اما باید با یک منطق و دلیل موجه انجام شود. به نظر من اغلب طلاق هایی که ...
منتخبی از بهترین اشعار ایرج میرزا
...> هر آنچه رود ز دست انسان شاید که به دست آید آسان جز وقت که پیش کس نپاید چون رفت ز کف به کف نیاید ... هر شب که روی به جامه خواب کن نیک تأمل اندر این باب کان روز به علم تو چه افزود وز کرده خود چه برده ای سود روزی که در آن نکرده ای کار آن روز ز عمر خویش مشمار ... من می روم و تو ماند خواهی وین دفتر درس خواند خواهی این جا چو رسی مرا دعا کن با فاتحه روحم آشنا کن گروه فرهنگ و هنر ستاره ...
گلچینی از بهترین اشعار سهراب سپهری
...، یکی از بندهای زیبای میانی و بند آخر از این شعر را برای شما برگزیده است. صدای پای آب نثار شب های خاموش مادرم! اهل کاشانم روزگارم بد نیست. تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی. مادری دارم، بهتر از برگ درخت. دوستانی ، بهتر از آب روان. و خدایی که در این نزدیکی است: لای این شب بوها، پای آن کاج بلند ...
گلچینی از اشعار کوتاه احمد شاملو
...> صدا با سکوت آشتی نمی کند کلمات انتظار می کشند من با تو تنها نیستم، هیچ کس با هیچ کس تنها نیست شب از ستاره ها تنهاتر است ... □ طرفِ ما شب نیست چخماق ها کنارِ فتیله بی طاقتند خشمِ کوچه در مُشتِ توست در لبانِ تو، شعرِ روشن صیقل می خورد من تو را دوست می دارم، و شب از ظلمتِ خود وحشت می کند . ...
با صالح علا، از عشق تا کافه و سینما
...> بهترین کافه ایران اسمش چیه؟ - همه کافه های در تهران و شهرستان ها از نظر من بهترین اند، کافه تئاتر را هم دوست دارم چون چند سالی، بیشتر سال ها در آنجا کار می کرده ام. اگر کافه بروید چه سفارشی می دهید؟ - چای نسکافه. اگر تو کافه ها عشق سرو می کردن مشتریش بیشتر می شد یا کمتر؟ - همیشه سرو شده، می شود. موقع کتاب خوندن بیشتر سیگار میچسبه یا ...
امام صادق علیه السلام؛ نام ها و یادها
اقوام خویش را جمع کردند و فرمود: شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد. ر. مالک بن انس، فقیه مدینه، درباره آن حضرت گفته است: امام صادق، از یکی از این سه حال خارج نبود: یا روزه دار بود یا در حال نماز و یا در حال ذکر. از بزرگ ترین عبادت کنندگان و زاهدان و خداترس ترین مردم بود. کثیرالحدیث و خوش جلسه و پرفایده بود. ز. مالک بن انس، فقیه مدینه گوید: یک سال، برای انجام دادن ...
چطور تشخیص دهیم که طرف مقابل مان را درست انتخاب کرده ایم- قسمت اول
پس از این جدایی چه تغییری در طرز فکرمان به وجود خواهد آمد؟ و چه آموزه ای را از آن استخراج می کنیم و در کوله بار تجربیات خود می اندوزیم؟ این تجربه در شرایط مشابه چه تغییری در رفتار ما ایجاد خواهد کرد؟ و مهم تر از همه این که پس از این چطور تشخیص دهیم که ابراز علاقه ی دیگران و انگیزه آنها برای ایجاد ارتباط صادقانه و معتبر است؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش ها ادامه ی متن را دنبال کنید. تو ...
شکاف طبقاتی زمینه ساز پرخاشگری ها در جامعه
خودشان هست. مسیحیان که تمام اروپا را در جنگ های صلیبی بسیج می کردند، مسلمانان به شکل دیگر این کار را می کردند.نگاه کنید چقدر انسان ها از بین رفتند چون همه فکر می کردند حقیقت نزد خودشان هست. اما ما اگر بپذیریم می توانیم با تحمل و مدارا و این که همه ی ما تفسیرهایی از واقعیت داریم کنار همدیگر زندگی کنیم، می توانیم یک اجتماع خوبی را رقم بزنیم، می توانیم به یک رستگاری نسبی برسیم، رستگاری مطلق وجود ندارد ...
ناگفته های زندگی خسرو شکیبایی از زبان پسرش +عکس
هنوز شعر پریا در سرش می چرخد؛ شعری که با آن بزرگ شده. مرد بازیگر عادت داشت هر شب این شعر را برای پسرش بخواند. تمام شب های کودکی پسر با پریا آمیخته است. صدای پدر مثل آبشار جاری می شد در گوش هایش و او آرام آرام به خواب می رفت. گویی بازی زمان است و نمی دانم در این بازی، او از گذشته به حال آمده یا من به گذشته سفر کرده ام که انگار جوانی او رو به روی من نشسته است. پوریا شکیبایی به طرز شگفت انگیزی شبیه ...
سخن همکار:"هشدار بزرگ فرهنگی"
بر اندام انسان سیخ می شود وقتی تصورش را میکنی بر سر اتنا دختر 7 ساله پارس آباد مغان چه امده است ؟ مات و و مبهوتم و به عنوان یک مشاور مدرسه چند روزی است حالم بد است . هر وقت یاد اوری این فاجعه دل مرا می لرزاند بی اختیار به یاد این شعر فریدون مشیری می افتم : در میان مردمی با این مصیبت ها صبور، صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق ،گفت و گو از مرگ انسانیت است. گاهی اوقات با خود فکر میکنم مسلما این اولین ...
کیمیایی بده تا جابر حیّان باشم...
سروده ها دارند که شعر سید جواد میرصفی از آن جمله است. او در شعر خود با اشاره به شاگردپروری امام صادق (ع) و پرورش بزرگانی مانند مُفَضَّل و جابر بن حیّان در مکتب درس آن امام معصوم (ع) می آورد: تا به کی از سخن عشق گریزان باشم؟ از تو ننویسم و هربار پشیمان باشم؟ پاک کردی عرق شرم ز پیشانی مست پس روا نیست من اینگونه پریشان باشم کیمیا خاک ...
خوش آن زمانه که تو صبح صادقش بودی
صادقش بودی نگاهبان نگاه دقایقش بودی خوش آن هوا که حضور تو را تنفس کرد به آن دهان که تو تسبیح ناطقش بودی خوش آن زمین که عبور تو را به بوسه نشست تویی که رازگشای حقایقش بودی خوش آن قلم که به شاگردی تو قد خم کرد تویی که جوهره عشق خالقش بودی خوشا شهادت سرخی که چشم در راهش خوشا سلاله سبزی که لایقش بودی ...
خوش آن زمانه که تو صبح صادقش بودی
...> نگاهبان نگاه دقایقش بودی خوش آن هوا که حضور تو را تنفس کرد به آن دهان که تو تسبیح ناطقش بودی خوش آن زمین که عبور تو را به بوسه نشست تویی که رازگشای حقایقش بودی خوش آن قلم که به شاگردی تو قد خم کرد تویی که جوهره عشق خالقش بودی خوشا شهادت سرخی که چشم در راهش خوشا سلاله سبزی که لایقش بودی هنوز شش گل ازین باغ ...
فرزندان ناخلف از نوح تا زم
در راه آگاهی و مبارزه فداکاری کرده اند، اما حاصل اقدامشان چیزی جز رسیدن به دیکتاتوری بدتر از داشته پیشین شان نشده است. 2- خوب می دانم که همه عمر کودکی، نوجوانی و جوانی ات را با کتاب، خوش نویسی، تئاتر، سینما و آموختن گذراندی و کسانی که بی دلیل از امثال تو واهمه پیدا می کنند، بر اساس وهم خود تو را بی خود، دستگیر و زندانی و اذیت و آزار کردند و اگر رسانه های بی خود خود را برای توجیه اعمال ...
مسعود جهانی: بیش از 40 قطعه مگاهیت دارم که ایران را تکان داده است
خیلی بچه درس نخوان بودند و بعضی ها هم برحسب شانس سمت موسیقی آمدند ! ورود تو به این عرصه چگونه بود؟ خانواده من با موسیقی مخالف بودند. من هم از کودکی درس خوان بودم و می خواستم وارد دانشگاه شوم و بعد از آن خودم موسیقی را ادامه دهم. درسم را خواندم و سال 85 دکترای داروسازی در اصفهان قبول شدم. از خانواده جدا شدم و به اصفهان رفتم و درس نخواندم! بعد ازدواج کردم و یک گروه موسیقی در دانشگاه تشکیل ...
شاعران آیینی از شکوه سیرت امام صادق(ع) گفتند
بقیع حاضر شد. او یکی از جدیدترین اشعارش را خواند و شعر خوانی او حال و هوای متفاوتی به این محفل داد: راستگویان را فقیهی بود دینش دلبری حرف هایش حیدری طرز نگاهش کوثری هر دو جام عشق را آمیخته در ساغری آیه های احمدی را با حدیث جعفری حرف او عشق است، فهمش را به عاشق داده است درک دین راستگویان را به صادق داده است باز از این کوچه امام دیگری را می برند باز هم ...
نظریه بینامتنیت در دو منظومه عاشقانه نظامی و خواجو
از تعلیم مستقیم است. یعنی ای پیر، ای جوان، ای انسان! من یک داستان عاشقانه برای تو می گویم، ولی عاشقانه ای که از آن درس می گیری. توجه داشته باشید که شیرین در سنگستان قصرشیرین نشست، غصه خورد، با خدا مناجات کرد ولی به آئین با خسرو پرویز ازدواج کرد. با اینکه خیلی عاشق خسرو پرویز بود، گفت من باید به آئین ازدواج کنم و به آئین با هم پیمان ببندیم. که این آموزه برای همه دوران ها است و نه فقط برای آن دوره و ...
اشعار سیمین بهبهانی در ستایش قلب زن روسپی+ علت رازآمیز این امر
کردن کجا تا خون سبز زندگی یخ بسته در رگ های تو؟ ای خشک سال جاودان! ای کوری ی گلزار جان از لاله چشمی وا نشد، تا سینه شد صحرای تو؟ کابوس وحشت زا توئئی، خواب جنون افزا توئی هر شب به کامم می کشد درد آفرین دنیای تو" گرچه زبان شعر آکنده از مفهوم های پیوسته با هستی یک زن است، از آن جمله سترونی و نازائی، زادن و بدنیا آوردن، سخن پایانی شعر آشکارا از تصویرها و ...
گزارش نخستین سمپوزیوم بین المللی طنز فارسی در دانشگاه مونترال کانادا
از درویشی دعا می خواهد، چون انسان ظالمی است او دعا می کند که خدایا جانش را بستان . و یا در حکایتی دیگر پارسایی به پادشاهی توصیه می کند که بهترین عبادت برای تو آن است که در خواب رَوی تا مردم را کمتر بیازاری و دیگر حکایاتی از این دست... از این روی مهم ترین هدف سعدی از طنز اجتماعی در حقیقت اصلاح جامعه و افراد آن است. در سایه چنین پرورشی است که توانگر و بخیل روی در روی یکدیگر به سخن می ...
علامه جلال الدین همایی: زیور دست جهان بودم، مرا نشناختند
حداکثر سه کتاب مهم از خود به جای نهاده اند؛ حال اگر تعداد آثار خواجه نصیرالدین طوسی را که همه بدون استثنا، در نوع خود در درجه اول اهمیت اند در نظر بگیریم و برای هر سه کتاب، هفتاد سال عمر فرض کنیم، دوران حیات مفید خواجه را باید معادل هزار سال عمر دانشمندان دیگر، نه مردمان عادی، بدانیم (مقاله استاد همایی در برابر نظره اولی یا فرایند تقلیل ، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت معلم، سال ...
رویکرد پدرانه رگ خواب
، اجتماعی و با روایتی ناممتد در ابتدا و انتهای خود نیست؟ هم آری، هم نه. بررسی عاشقانه بودن رگ خواب فیلم رمانتیک فیلمی است که محوریت اصلی در آن با موضوع عشق است و طبق سنن سینمایی عموما هم با پایان خوش و وصال عاشق و معشوق تمام می شود، چیزی که مطلقا در رگ خواب نیست. افرادی هم که انتظار یک روایت ممتد و یک دست از ابتدا تا انتهای فیلم را داشتند و از تفاوت حس و حال نیمه نخست و نیمه پایانی ...
این جانباز را شناسایی کنید!
. بلافاصله بعد از عید اعزام دومم شد به خوزستان. البته اول بردنمان ارومیه. بعد با قطار آوردند تهران و بعد هم اهواز. خیلی طول کشید. یعنی اگر من با ویلچر می رفتم زودتر می رسیدم. انقدر که ما تاریخ را هم گم کردیم. نفهمیدیم کی سوار شدیم و کی پیاده! ما را یک جورهایی فله ای می ریختند داخل قطارها و می بردند. کسی هم شاکی نبود. به همه خیلی خوش می گذشت با اینکه خیلی فشرده باید در قطار چند روزی را با هم زندگی می ...
شعر طنز : گر بگردی دور و بر را پول پیدا می شود
...> پر انرژی کار دارد می کند یک کارگر در بساطِ او مگر ردبول پیدا می شود؟ شاعر : امیر حسین خوش حال مطالب مرتبط : مشکل از میز است چون تا میز پیدا می شود زیر میزی مشکل از میز است چون تا میز پیدا می ش ... مجموعه غزلیات جدی و طنز فرامرز ریحان صفت پشت همین پنجره ها منتشر شد کتاب پشت همین پنجره ها منتشر شد. به گزارش شیر ... شعر ...
شهرضا عطر بهشتی گرفت
شهر ما، عاشقانه هایم در مصاف عظمت تو به شعر سپیدی ماند که به بی وزنی افتاده است؛ وزن و عروض و قافیه و عقل و منطق در وادی عشق بیگانه اند و چرا که هنرمردان خدا شهادت است و تو مدال افتخار این هنر خدایی را بر سینه داری پس ما را چه رسد که در محضر تو سخن از عشق بگوییم. بیا و اندکی در جمع ما بمان، تو تنها خود را نبین که از جام بهشت سرمستی و از نو خدا محشون، نظری هم بر ما خاکیان افتاده در راه ...
منتخبی از بهترین اشعار احمدرضا احمدی
احمدرضا احمدی 30 اردیبشهت ماه 1319 در کرمان متولد شد و در سال 1326 با خانواده به تهران کوچ کرد. از بیست سالگی به طور جدی به سرودن شعر پرداخت. وی نخستین مجموعه شعرش را با عنوان طرح در سال 1340 منتشر کرد که توجه بسیاری از شاعران و منتقدان را جلب کرد. وی همچنین آثاری در ادبیات کودک و نوجوان دارد. احمدی در سال 1343 به همراه نادر ابراهیمی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی و... گروه طرفه را با ...
پایان چشم انتظاری
ذهنم گفتم ای کاش پس از 31 سال اسم رسول هم در این لیست بود؛ وقتی اسامی را خواندم دیدم در بین اسامی نوشته رسول محمدی فشارکی، فرزند حسین. خیلی به وجد آمدم که پیکر پاک رسول پیدا شد. ای کاش پدر و مادر رسول زنده بودند و این روز را می دیدند. همان لحظه تمام خاطرات من با رسول زنده شد. وقتی به وی گفتیم روزتشییع جنازه به دوست شهیدت چه می گویی؟ گفت: خوش به حال تو که رفتی و بدا به حال ما که ماندیم. ...
گروهک های ضد انقلاب بارها پدرم را تهدید کرده بودند/ پدرم می گفت من راهی را که اننتخاب کرده ام، با تمام ...
. همزمان با آغاز پاکسازی کردستان پدرم دست من و برادرم را گرفت و ما دوباره راهی سنندج شدیم. باز هم پدرم اول صبح از خانه بیرون می رفت و آخر شب و گاهی هم بعد از چند روز به خانه می آمد. یک روز یک پاکت نامه را داخل حیاط پیدا کردم و آخر شب که پدرم به خانه آمد، پاکت نامه را به پدرم دادم و گفتم: نمی دانم چه کسی این پاکت نامه را داخل حیاط انداخته است. بعد از اینکه پدرم نامه را خواند، رنگ و رویش ...
گرینوف 9
آتش روشن کن و چای درست کن! حسن جوابی نداد. رفت داخل سنگر و کتری سیاهی را آورد، چند بار توی آن آب گرداند و تمیزش کرد. بعد آن را پر آب کرد و رفت کنار خاکریز زانو زد زمین و با تکه کارتن خالی میوه آتشی روشن کرد و تخته های باریک را روی آنها ضربدری گذاشت تا خفه نشود. دود توی چشم هایش می دوید و همین طور که به تخته های نیم سوز فوت می کرد پلک هایش را به هم می فشرد و اشک از چشم هایش بیرون می ریخت. آتش که گُر ...
مهرم حلال ، جونم آزاد
داره ، همیشه مراقبمه عاشقمه ماری : خوش بحالت جِری مرد رویایی هر زنی می تونه باشه شِری : آره ، دیروز با هم رفتیم خرید نمی دونی چطور هوامو داشت مدام به مردایی که از کنارم رد می شدند چشم غُره می رفت ، خیلی از خانومای اونجا حسودیشون شد ماری : خوش بحالت عوضش دیوید شوهر من بی خاصیت مثل کیسه سیب زمینی می مونه اصلا نمی پرسه کجا می ری کجا بودی شِری : می دونی آخرش ...