سایر منابع:
سایر خبرها
رفعت در عالم با دعای او اتفاق می افتد
از تهجد و نماز شب حالت خوشی برای من ایجاد شد و فهمیدم هر دعایی کنم مستجاب می شود. همان لحظه صدای گریه فرزندم محمدباقر از گهواره بلند شد. دستانم را بلند کردم و دعا کردم که پروردگارا به حق محمد و آل محمد این کودکم را مروج دینت و ناشر احکام پیامبر بزرگت قرار بده و به او توفیقاتی بی پایان بده. علامه مجلسی محمد باقر می فرماید هر چه دارم از دعای پدر دارم. مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی که بزرگ ...
امام زمان (عج) هم بر احوال ما آگاه هستند/اگر مجلسی می روید حتما قدر بدانید
نبود و از پشت بام افتاد زمین و همان لحظه پیغمبرو سیدالشهدا صلوات الله علیهم رسیدند و مظاهر ناله می کرد که فرزندم رفت .پیغمبر صلوات الله علیه فرمودند:اگر بخاطر حسین خودش را کشته ،همین حسین هم بدادش می رسد.اباعبدالله یک بچه 5 ساله دست کشیدند روی صورت حبیب،و حبیب بلند شد ایستاد. یک بار هم در کربلا ،وقتی شمسیر می زد می گفت امیری حسین و نعم الامیر .در عالم رویا حبیب را دیدند و پرسیدند دوبار خودت را برای ...
به رحمتی زنگ زدم هوایش را داشته باشد
هم حتما با خودت همراه داشته باش. وقتی این حرف را زدم گفت : آقا شوخی می کنید! گفتم شوخی چرا. دارم جدی حرف می زنم. فردای همان روز دیدم قائدی به همراه دوستش با موتور سیکلت سر زمین حاضر شد که درست 20 دقیقه قبل از تمرین بود. ازش پرسیدم کارت ملی و شناسنامه ات کجاست که گفت نیاوردم. خلاصه همه کارها انجام شد و قائدی به ایرانجوان پیوست. البته فراموش نکنید مربی او در تیم توحید شخصی به نام اگر اشتباه ...
سردار بی نشان دستگاه دیپلماسی کشور
در باغ شهادت باز باز است چرا که علی صلاحی یکی از دوستانش اینگونه بیان کرده است: در آخرین مرخصی که آمده بود مشهد، یک شب قبل از رفتنش به من زنگ زد. گفت: من با دکتر بزرگی و پدر شهید کاوه دیدارداشته ام؛ از آن ها خواسته ام، از تو هم می خواهم دعا کنی که من شهید شوم. من فردا عازم مزار شریف هستم و من خندیدم و به شوخی گفتم: چیز دیگری نبود که بخواهی؟ گفت: شما نفر سومی هستی که می خواهم برای شهادتم دعا کنی ...
تحلیف، سلفی و کریمی؛ جای تو خالی نبود مرد!
واقعی مردم هستند یا یکی مثل علی کریمی که اسمش در هیچ لیستی نیست، اما خیلی از اوقات بی منت و چشمداشت حرف دل همین ملت را می زند؟ اصلا همان بهتر که هفته ات را جای دیگر و جور دیگری شروع کردی؛ انصافا حیف شما بود علی آقا....!
گفت و گوی خواندنی با - پژمان بازغی - و - علی ضیاء -
پژمان بازغی باید بیاید برنامه شب عید را اجرا کند. آن اجرا خیلی برای من جالب بود. یک سری بازیگر بود که قرار بود با مادران شان بیایند و دوستان من آنجا بودند و من اصلا آنجا را به شکل اجرا نمی دیدم. من در اجرا به داریوش می گفتم عموپورنگ و بعد به او می گفتم که تو اجرا میهمان های مرا غور می زنی و همه چیز بازی بود. ضیاء: شما اجرای آقای بازغی را در شب عید دیدی؟ تکه هایی از این برنامه ...
روایتی ناگفته از زندگی یک خبرنگار شهید خوزستانی/ از دیوار صدا می آمد اما از بهروز نه!
1353 فوت کرد. مادرم به همراه 5 برادر و 2 خواهر مان به اهواز و همین محله نقل مکان کردیم. مادرم رقیه خانم است . درباره مادرتان نفرمودید الان کجا هستند؟ مادرم خیلی فرد شجاع و صبوری بود و برای همه خانواده های شهدا اسوه صبر بودند ولی متاسفانه چند مدتی است الزایمر گرفتند و همه چیز را فراموش کردند مثل برخی از مسئولین که خط امام را فراموش کردند. از آقای خلیلیان درباره برادر بزرگ خود ...
نه مداح هستم و نه خواننده/ ساقی سرمست هنوز خوب معرفی نشده
پیدا کردم. تا این که به آرزوی همیشگی ا م رسیدم. فکر می کردید روزی مدحی بخوانید که اینقدر معروف و ماندگار شود؟ 14-15ساله بودم که برای اولین بار به حرم امام رضا(علیه السّلام) مشرّف شدم. آن جا، به حضرت گفتم: می شه عنایتی کنی تا مدحی بخوانم... یا اذانی بگَم در حرمت... که موندگار بشه؟! که بعد از گذشت این همه سال، آن ها محقّق شد و خدا، دعایم را مستجاب کرد. بعد از منتشر شدن این قطعه ...
جنگ های داخلی استمفورد بریج - چلسی و کونته: وحشت از سرنوشت آنچلوتی
برای همه فصول قطر - ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه 1376 بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان... سیتی - موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود... تو هم تمام شدی آقای ونگر انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد ...
کفاشی که 14 بار با موتور به پابوس امام رضا(ع) رفت + تصاویر
ولی ناامید نشدم، چون به آقا بدهکارم و چک ایشان را که برای ضمانت گرفته ام باید پاس کنم، نباید بی معرفت باشم. وی با اشاره به ضرب المثل معروف از تو حرکت از خدا برکت عنوان کرد: بعضی ها می گویند دلت خوشه؟ چرا این همه راه را می کوبی با موتور به مشهد می روی خسته می شوی. ولی من می گویم: آقا که این همه راه از مدینه به ایران (مشهد) آمدند و خستگی کشیدند، مهم نبود؟ ائمه علیهم السلام بهترین ...
جانبازی که درمسیرخانه خدا سرازقطعه شهدا درآورد!
و اصرارکن که حتما" میخوای دخترتم با خودت ببری. - باشه خداحافظ فعلا". آخه چه اصراری باید می کرد، وقتی استطاعت مالی تشرف به بیت الله را نداشت!! با خودش فکر می کرد ای کاش این همه وام برای خرید خانه 75 متری نگرفته بود.. سرانگشتی داشت حساب و کتاب می کرد... زیرلب می گفت: ... نهصدهزارتومان قسط وام خریدمنزل...سیصدهزارتومان کسرازحقوق بابت وام صندوق ایثار...دویست و سی هزارتومان بابت وام از ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (426)
نوشته ها را در اختیار شما قرار دهیم که امیدواریم مورد استقبال شما عزیزان قرار گیرد. ****** 1. دختر خالم از دیروز تا حالا عکسِ غذاشو نذاشته استوری اینستاگرام فکر کنم مُرده از گرسنگی. 2. - در هفته ی اخیر رفتار پرخطر داشته ای؟ + بله، شب گذشته بعد از این که پدر خوابید، کولر را روشن کردم، که منجر به بیداری نام برده شد. 3. لذتی بالاتر از این هست که وسط دعوا ...
ابر باش و سرود باران را، در فضای بهار جاری کن ...
...> معنای پاک اسم تو در هیچ واژه نیست من با پیاله دست به دریا نمی کنم در وصفت آستین سخن را به هیچ روی صد سینه حرف دارم و بالا نمی کنم آنقدر سربلند بر ایوان نشسته ام کز خانه هم به جز تو تماشا نمی کنم من ذره ام که خانه خورشید خویش را از هیچکس به جز تو تقاضا نمی کنم ای گنبد همیشه مُطهّر به عطرِ اشک جز در حریم ...
گزیده بهترین اشعار ملک الشعرای بهار
قصیده ای وطن من ای خطه ایران مهین ، ای وطن من ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من ای عاصمه دنیی آباد که شد باز آشفته کنارت چو دل پر حزن من دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست ای باغ گل و لاله و سرو و سمن من بس خار مصیبت که خلد دل را بر پای بی روی تو، ای تازه شکفته چمن من ای بار خدای من گر ...
دنیای شب گرفته شاعر
...، به غنیمت شمردن لحظه، به هیچ وپوچ انگاری و به نسبی و موقتی بودن موقعیت ها در زندگی برساند، آن گونه که در کار مرگ اندیشان بزرگ می بینیم، تنها به هراس از مرگ محدود مانده است؛ هراسی که اغلب با نوعی خودآزاری همراه شده و شاعر را گاهی به انتظار مرگ نشانده: (مرگ! منم! آخرین مسافر دنیا/ پشت کدوم پنجره پناه گرفتی؟) و در موارد بسیاری با قرار دادن او در موقعیت و فضایی مرگ آلود، منجر به خلق تصاویری بسیار عینی و محسوس از مفهوم انتزاعی مرگ شده: (اون قدَر گشنه بمونی که یهو/ دس کنی تو دیس خرمای خودت)، یا موقعیت روحی سرگردان را به وضوح تشریح کرده: (رد می شه دستم از توی دستات/ قدرت لمس کردن ندارم) ...
خاطرات جالب جمشید مشایخی از همکاری با مهرجویی، کیمیایی و حاتمی/ علاقه به زنده یاد پهلوان تختی
...، جلوی مردم بی آبرو شوم؟ من این کار را نمی کنم. مادرش می گوید مردم به تو می گویند پهلوان؟ می گوید بله. مادرش می گوید اگر حرف مادرت را بشنوی پهلوانی، در غیراین صورت پهلوان نیستی، پوریای ولی بلند می شود می رود دست مادرش را می بوسد و می گوید چشم و فردا زمین می خورد. با آگاهی از این مسئله من این نقش را بازی کردم.کار کردن با آقای فتحی خیلی خوب بود، من دو کار با او داشتم که هر دو، عالی بود. ...
پنجشنبه های فیروزه ای عرفانی
تصمیم می گیرم این بار همه حاجت هایم را همین جا در صحن جامع #رضوی بگذارم و بدون حاجت به #زیارت امامم بروم؛ بدون اینکه خواسته و طلبی داشته باشم. بدون اینکه اصرار داشته باشم آن چه می خواهم همان شود. بدون اینکه منتظر باشم چیزی که خوشحالم می کند اتفاق بیفتد.بروم روبه روی #ضریح بایستم و بگویم: _ #امام خوبم! این بار فقط برای زیارت خودت آمدم... آمدم دل بدهم به #مهربانی ات و دست به سینه در ...
جُونوم بیشی موگیرینی
لیسانس حقوق داری و می دونی که نادیده گرفتن حقوق شهروندی اصلا آسون نیست و خیلی تاوان داره. برو برادر بخصوص که سابقه ی کازرونو همه روسای جمهور دارن. برو اول الووی که انداختی به جون مردم کازرون رو خاموش کن، دوم سنگی که توی چاه ایران انداختی با دست خودت درش بیار. گفت: عکسی که با موگرینی از خدا بی خبر گرفتم چی می شه!؟ گفتم: فعلا نه پاک میشه نه پیگیری میشه. ولی روی پرونده ات می ...
روایت متهمان از قتل بنیتای هشت ماهه
ساله قرارداد دارم. درآمدت چقدر است؟ ماهی پنج میلیون تومان. با این درآمد چرا دست به سرقت زدی؟ من به هیچ وجه دزدی نمی کنم. پیشنهاد سرقت ماشین را هم من ندادم. محمد (متهم ردیف اول) به خاطر این که او را لو داده ام، این حرف را زده است. روز سرقت چه کار کردی؟ من پایم مشکل داشت برای همین توانایی ایجاد مانع برای صاحب ماشین را نداشتم. وقتی محمد ...
پرواز مرغِ دریایی روی دریا
کند و آن مرغ دریایی برای من تار است. هر لحظه وارد موج می شود و یک مدل ماهی را می گیرد و می برد. آن ماهی هر بار به یک شکل است. گاهی به شکل لالایی قشقایی، گاهی به شکل یک گوشه، گاهی به شکل یک آواز عاشیق و گاهی هم به شکل ته مایه ای از ساز حسین علیزاده می آید که این آلبوم به او تقدیم شده است. حسین علیزاده برای همه ما شروع کننده و نوک پیکان بوده و از روی دست او نگاه کرده ایم و یاد گرفته ایم. *تسلط ...
روایت متهمان از قتل بنیتا
.... آنجا میوه تره بار زیاد دارد. یک استخر هم آنجا هست. شرایط بنیتا چطور بود؟ گریه می کرد. چرا ماشین را جلوی درمانگاه، مسجد یا خانه نگذاشتی؟ فکر می کردم حتما همان جا یک نفر بچه را می بیند و محال است کسی بچه را پیدا نکند. حداقل شیشه های ماشین را پایین می دادی که صدای بچه را بشنوند؟ من به شیشه ها دست نزدم، همان طور بالا رهایشان کردم ...
سید علی ابهری، استاد روانپ زشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران اخلاق در جامعه به شدت افت پیدا کرده است
هم بود یا نه. آنجا من تدریس را شروع کردم و دکتر صادقی زنجانی پیشنهاد کرد که خودت هم دوره MSPH را بگذران و من امتحان دادم و پذیرفته شدم و دوباره شروع به دانشجویی کردم. البته تاثیر زیادی هم بر درآمدم و دروسی که تدریس می کردم نداشت. وقت برای همه این ها داشتم. عیال وار هم بودم و تمام وقت مشغول کار بودم و انگار حال و هوای برگشت به امریکا از ذهنم بیرون رفته بود. سال 55 که مدرک MSPH را دریافت کردم؛ دوباره ...
یکصد و بیست و هشت کاریکلماتور از ابوالقاسم صلح جو
، بیا! رنگ لباس شب ات زیادی”روشن”بود، سوخت! سرزمین مردم”خاموش”را، ادیسون هم نمی تواند”روشن”کند! رکورد زده ام بی تودرگینس، زانوی غم به بغل گرفتن را! برایت می میرم، وقتی خسته شوم از دوست داشتنت! توآنلاین بودی، من این لاین! چه عالمی دارد”پیله”کردن به تو و”پروانه”شدنت در آغوشم! دیشب خوابت را دیدم، سلام رساند! به چشمانت گوش می دهم، تا سکوت می کنی! مرا هم گرفتند، وقتِ”ماه”گرفتگی! هیچکس از”دوری”نمُرده، امّا ...
گفت وگوی مهرشاد کارخانی با امیر نادری/ سلام من را به تماشاچی های فیلمم برسان
...> نادری: خودت منو می شناسی، فیلم های منو دیدی، درباره اش خوندی، خودت باید برداشت کنی. کارخانی: همه اینارو می فهمم، اما می خوام یه صحبتی کوتاه فقط درباره کوه ... فقط چند خط... نادری: (کلافه می شود) حرف خاصی ندارم، هیچی نمی تونم بگم فعلا. اینکه از کجا اومده، چه جوری اومده، تم فیلم های من همیشه همینه دیگه. خودت می دونی دیگه... کارخانی: آره، تمش رو می دونم، ولی اینکه تو فضای کوهستانی ...
بازگشت عاشقانه در نبرد برای اقامه نماز اول وقت/ شوق بی پایان شهید هاشمی برای رسیدن به معبود
خواستند شیرینی تهیه کنم و در صورت حضورش به ایشان بدهم و یا در نبود ایشان برایش خیرات کنم. حاج محمود در آن عملیات شهید شده و شیرینی شب تولدش به خیرات شیرینی شهادتش ختم شد. این در حالی بود که هنگام پخش شیرینی بغض گلوی همرزمانش را می فشرد که او در آخر، در شب تولدش به شهادت رسید. فرازی از دل نوشته های شهید حاج محمود هاشمی شبی در خوابم دیدم که مادرم مرا به ذکر مداوم سبحان الله می خواند و می گوید: این ذکر را مدام بگو و گفتم و خواهم گفت: تو را به سبحان الله ات قسم این فرصت را از من نگیر و مرا از سجده کنندگان خودت قرار بده. ...
هاشمی گفت موسوی سابقه مبارزه ندارد که نخست وزیر شود
61 بود که همه پیروزی ها را به دست آوردیم و بعد از سال 61 در حال بده بستان زمین با دشمن بودیم و تلاش اصلی رزمنده ها در سالهای 60 و 61 بود. ترورها و شهادت ها اکثرا در سالهای 60، 61 و 62 بود و حضور زیاد رزمنده ها در جبهه ها نیز در سالهای 60 و 61 بود. من معتقدم برای هر روز سال 60 می توان یک کتاب نوشت و این حق است که بیشتر روی آن دهه بپردازیم و مطالعه شود تا نسل امروز بدانند تا جای جلاد و شهید با یک ...
ماجرای درج "شعار مرگ بر آمریکا" بر روی جورابهای میرحسین موسوی
عکس انداخته است و آقای خلخالی دنبال عکاس می گردد که ببیند عکاس کی است. من گیر بیفتم درجا مرخصم. گفتم من که این همه با خبرنگارها و مطبوعات همراهی می کنم، به چه دلیل رفتی آنجا این کار را کردی؟ چرا بی اجازه من این کار را کردی؟ حالا پس حق ات همین است. گفتم اگر دفعه دیگر از این کارها نکنی، من به تو کمک می کنم. من چون از خبرنگار زرنگ خوشم می آید، چون شکار لحظه ها را می کند، خیلی هم خوب است، لذا از ...
عکس/داستان هزار و یک زخم بر پیکر خواهر و برادر بلوچ
روستاهایی که پای کمتر مسئولی به آنجا بازشده، زمانی روزگار خود را با رانندگی می گذرانده، ولی چند سالی است که به دلیل یک حادثه، مچ دست چپش دچار آسیب جدی شده است و توانایی کار کردن ندارد و تو یک نمایش کامل از فقر و بیماری را در یک قاب تماشا می کنی... فقط یارانه می گیرم؛ خدا را شکر... از او می پرسی پس درآمدت کجاست، می گوید که یارانه می گیریم و البته کمیته امداد هم کمکمان می کند ...
گفتگو با جوان گرمه ای برنده خودروی 206 از شبکه آی فیلم
ات را عوض می کند. انگار که این بارشانس در خانه ات را زده باشد. درست درخانه خود خودت را . برای لحظه ای تصور کنید!که اینبار جای "علیرضا مرادنژاد سرخکلایی" هستید... همان کسی که در یک روز خیلی معمولی ، بعد از امتحانات مدرسه با دوست صمیمی اش به مشهد و حرم امام رضا(علیه السلام) رفته بود و بعد یک تماس تلفنی با اوخیلی چیزها را( لا اقل در آن روز) برایش تغییر داد. فکر کنیدکه بگویند به شما تبریک ...
بسته خبری شنبه 14 مردادماه 1396
. از اسد و فرماندهی سوریه و هلال احمر این کشور تشکر می کنم در ارتفاعات عرسال و فلیطه با سلاح و تجربه هایی که با حمایت ایران به آن دست پیدا کرده مبارزه می کردیم همه جهان بداند توانی که به ما امکان پیروزی بر گروه های تروریستی را داد حمایت سخاوتمندانه ایران بود. این سخنان که گفته می شود ما به کویت سلاح ارسال کردیم یا آنکه در کویت سلاح داریم یا اینکه سلاح خریدیم و سلاح قاچاق ...