سایر منابع:
سایر خبرها
تنها خواسته شهید بی سر از سردار سلیمانی
شلیک می شد اما از کنار سرم رد می شد، ترکش می آمد اما ترکش ها سرد بودند عمل نمی کردند، خمپاره بغلم زمین می خورد اما منفجر نمی شد... حتی یک بار وقتی داخل تانک بودم ، تانک را زدند، همه گفتند که حتما شهید شدم اما من حتی یک خراش هم برنداشتم. بعد می گفت زهرا، لابد من یک جای کارم می لنگد ، یک جای کارم اشکال دارد که شهید نمی شوم. گله می کرد که چرا من شهادت را می بینم اما شهادت به سمتم نمی آید... آن موقع ...
محاکمه مرد شیطان صفت پس ازمرگ دخترجوان
و دفتر کارش را نشانم دهد. اما چند ساعتی از دیدار حضوری مان نگذشته بود که سعید مرا در خلوتگاهش زندانی کرد و بعدهم مورد تعرض قرار داد. من که حسابی ترسیده بودم به بهانه ای از آن آپارتمان گریختم و خودم را به نگهبان ساختمان رساندم و تقاضای کمک کردم. این درحالی بود که براساس گزارش پلیس، دختر جوان پس از طرح این شکایت به محل زندگی اش بازگشته و پس از چند روز به خاطر رفتار شیطانی پسر جوان، خودش را حلق ...
دام سیاه مرد بی ام و سوار برای دختران
. او خودش را اشکان معرفی کرد و مدعی شد که من شبیه یکی از بازیگران موردعلاقه اش هستم. پیامش باعث شروع دوستی تلگرامی ما شد تا اینکه مدعی شد به من علاقه مند شده است. همشهری: دختر جوان ادامه داد: از عکس پروفایل اشکان در تلگرامش به نظر می رسید که پولدار است چرا که لباس های مارک دار و گران قیمت به تن داشت و کنار یک خودروی بی ام و که ظاهرا متعلق به خودش بود عکس گرفته بود. او می گفت که خودرو را ...
همسرم به فرزندانمان زیادی محبت می کند
به گزارش جام نیوز ، شهریار وقتی دید دختر و پسرش به خاطر محبت های سارا لوس شده اند، پس از یک درگیری با همسرش تصمیم به جدایی گرفت. این زوج تنها به خاطر این دلیل عجیب و غریب هفته گذشته درخواست طلاق خود را در دادگاه خانواده مطرح کردند. مرد جوان در این باره به قاضی دادگاه گفت: 6 ماه پیش با سارا ازدواج کردم. آن زمان سه سالی می شد که از همسر اولم جدا شده بودم. یک دختر 9 ساله و یک پسر 13 ساله ...
شکار مردان پولدار در شهر
خریدیم و بعد از محل دور می شدیم و به محل خلوتی می رفتیم تا او را رها کنیم چند ساعتی زمان می خواست. وقتی قربانیان را دست و پا بسته رها می کردی، به خودت نمی گفتی چه بلایی سر آنها می آید؟ متهم جوان سکوت کرد. ظاهرا یکی از قربانیان پرونده تان بشدت آسیب دیده است؟ مرد جوان سرش را پایین می اندازد و با شرمساری می گوید: عصبانی شدیم و او را کتک زدیم. دندان هایش داخل ...
بی .ام .دبلیو وسیله پسر جوان برای اغفال دختران
...: می خواهد رابطه نزدیکی با هم داشته باشیم. من هم قبول کردم و وقتی از من دعوت کرد به باغش در شهریار بروم، قبول کردم. چون پسر جوان به من گفته بود سگ های گران قیمتی دارد و می خواهد آنها را به من نشان دهد. با خودم فکر کردم این راه آشنایی خوبی است و من هم می توانم بیشتر او را بشناسم؛ با این حال تنها نرفتم و دوستم را هم با خودم بردم. در ویلا بودیم که صدایی به جز صدای کیارش شنیدم و از کیارش ...
انتقام گیری پسر جوان از فردی که به او تعرض کرده بود
ای آهنی را که در گوشه کارگاه بود، برداشتم و ضربه ای به سرش زدم و مقتول روی زمین افتاد؛ درحالی که هنوز نفس می کشید چند عکس از او گرفتم تا برای دوستانمان بفرستم و بگویم بالاخره انتقام خودم را گرفتم، بعد آنجا را ترک کردم و به همدان فرار کردم تا دیگر دست کمال به من نرسد اما پس از چند روز متوجه شدم کمال جان خود را از دست داده است. خیلی ترسیده بودم و نمی دانستم باید چه کار کنم تا اینکه تصمیم گرفتم خودم ...
قتل ناموسی در ملارد / دوست صمیمی ام با همسر و خواهرم همزمان ارتباط شوم داشت!
اینکه روزی از زبان صفر حرف هایی شنیدم که زندگی ام را تغییر داد. او مدعی بود با خواهر و همسرم رابطه دارد! با شنیدن این حرف شوکه شدم. فکر کردم شوخی می کند، اما وقتی از من خواست همسرم را طلاق دهم تا با او ازدواج کند، متوجه شدم قضیه جدی است. متهم در شرح حادثه Incident گفت: آن روز صفر از من خواست، او را با ماشین به جاده صفادشت برسانم، بین راه یاد حرف هایش افتادم. خشم همه وجودم را گرفته بود. طاقت نیاوردم ...
او که حرف می زند پرنده ها سکوت می کنند ...
رادیو ایران کارم را شروع کردم. پیش از آن هم به رادیو ارومیه رفتم و چهار سال آنجا بودم. بعد از رادیو ارومیه کنکور دانشگاه قبول شدم، ادبیات زبان انگلیسی، و به تهران آمدم. اینجا دو سال طول کشید و بعد جذب رادیو شدم و تا به امروز در رادیو و تلویزیون هستم. البته مقطعی تلویزیون را رها کردم و رادیو را ادامه دادم. ورود به تلویزیون و رهایی از آن این پیشکسوت رادیو که پیش از این در ...
مشایی در جمع احمدی نژادی ها: باید سازمان داشته باشیم
ها روشنتر می شود. این وعده الهی است این بزرگترین وعده الهی است، من برای خودم می گویم این تذکره المرا لنفسه قوی، این تذکره برای خودم نیست، این تذکره الهی است و این تذکره برای خداوند است، خداوند فرمود والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا، من الان می خواهم یک جمله از نظر خودم بسیار استراتژیک را محضر شما تقدیم کنم. یک سوال و بعد هم جواب ساده هست و البته مثنوی هفتاد من کاغذ شرح آن می طلبد ولی موجز و ...
قاتل بنیتا حکومت است یا ربایندگان؟
محسن رنانی ایمیل: renaniassistant@gmail.com بخش اول: مقدمه در دهه شصت زمانی که دانشجو بودم گاهی برای مطالعه با دوچرخه به اتاقکی در باغ پدرم می رفتم. هر بار در مسیر باغ از کنار چاله بزرگی که وسط خیابان بود رد می شدم و با خودم می گفتم بالاخره این چاله خطرساز خواهد شد . چند ماه بعد دیدم این چاله با آسفالت پر شده است. گفتم بالاخره شهرداری این چاله را پر کرد ...
ازبررسی کاندیداهای دولت دوازدهم تا انتقاد از برخی نمایندگان مجلس/ائمه جمعه استانهای سراسر کشور این هفته ...
...> وی در خطبه دوم بعد از سفارش به تقوای الهی به روز حمایت از صنایع کوچک اشاره کرد و ادامه داد: مقام معظم رهبری در برنامه ششم تاکید بر حمایت از تقویت تولید داخل کردند و دولت در چهار سال اینده باید روی این مبحث برنامه ریزی دقیق کند. حجت الاسلام پارسا با بیان اینکه نباید هر چند مدتی بشنویم فلان کارخانه قدیمی ورشکست شده، تصریح کرد: بانکها به جای پرداخت سود و دلالی با تزریق پول از صنایع کوچک ...
رستم وزنه برداری چرا کچل کرد؟
خیلی ها جالب بود. خواستم تنوع باشد.مشکلی هم نیست و تا دو سه هفته دیگر موهایم به شرایط عادی بر می گردد. پس دلیل خاصی نداشت؟ نه،چه دلیلی؟.فقط برای تنوع این کار کردم. شما یکی از مهمانان ویژه در مراسم تحلیف ریاست جمهوری بودید. بله.به همراه رییس فدراسیون و جمعی از ورزشکاران به این مراسم دعوت شده بودیم.از حضور در این مراسم خوشحال بودم و ممنونم که ...
حکم اعدام برای عروس شوهرکش
طرفی چند وقتی بود که به او مشکوک شده بودم برای همین گوشی را از دستش گرفتم که مرا تا حد مرگ کتک زد. من هم به او حمله کردم تا از خودم دفاع کنم. وقتی چاقو را دیدم از شدت عصبانیت بدون اینکه بفهمم دارم چه کار می کنم ضربه ای به شوهرم زدم اما زود پشیمان شدم. با دستپاچگی رفتم سراغ مرد همسایه و کمک خواستم که همسایه ها آمدند و اورژانس خبرکردند اما افسوس که خیلی دیر شده بود. از آن روز بود که سیاه بخت شدم ...
از وقتی که راز زنم را از دختر خاله ام شنیدم به همسرم بدبین شدم و...
.... او ادامه داد: من سرویس دخترخاله ام بودم و او را روزها به دانشگاه می بردم و در این بین چند بار سیما همکلاسی دخترخاله ام را دیدم و یک دل نه صد دل عاشقش شدم، یک روز علاقه ام به سیما را به دخترخاله ام مطرح کردم و او هم با خوشحالی گفت، نگران نباش من با او صحبت می کنم، خیلی زودتر از آنچه فکرش را می کردم جلسه خواستگاری برگزار شد، دو ماه بعد زندگی مشترکمان را زیر یک سقف آغاز کردیم، زندگی ...
شهر ناپدید شده بود
کارها کمک می کردم و به همین خاطر روی پرسشنامه های مربوط به درآمد و هزینه ها کار می کردم. در کنار یک پنجره بزرگ ایستاده بودم که ناگهان متوجه نوری خیره کننده و عجیب شدم؛ چیزی شبیه به دسته ای از نوارهای سرخ، زرد و سبز. همه اینها را در یک لحظه کوتاه دیدم. انگار که خورشید از آسمان کنده شده و در حال سقوط روی زمین بود. بعد از آن بیهوش شدم. چه زمانی دوباره به هوش آمدید؟ درست نمی دانم. روی یک ...
حجت الاسلام نقویان: کسی می تواند از حجاب دفاع کند که منافع نداشته باشد و متهم نباشد
چوبی که آن را مرد زد بر نمد آن را نزد بر گرد زد انسان هایی که مثل کودکان نگاه می کنند، خیال می کنند قالی را می زنند، در حالی که با قالی که بد نیستند، بلکه گرد و غباری که در تار و پود این قالی جای گرفته، می زنند که بیرون بیاید و آنگاه مولانا برای نمونه می گوید: مادر ار گوید تو را مرگ تو باد مرگ آن خو خواهد و مرگ فساد مادر وقتی که بچه ی خود را نفرین می کند براستی طالب ...
اشک های بی امان مژگان در دادگاه + عکس
جزییات ماجرا گفت: من و همسرم زندگی خوبی داشتیم تا اینکه مدتی بود به رفتارهای بهنام مشکوک شده بودم. او مدام گوشی موبایلش را در دست داشت و پیامک می فرستاد. او کمتر از قبل به من اهمیت می داد به همین خاطر به او مشکوک شدم.صبح وقتی از خواب بیدار شدم و دیدم بار دیگر بهنام گوشی موبایلش را در دستش گرفته است شروع به داد و فریاد کردم. می خواستم گوشی را از او بگیرم و ببینم به چه کسی پیامک فرستاده است اما گوشی ...
خودکشی پسر تهرانی در مقابل دختر مورد علاقه اش!
زنی جوان دوست شده است. وی افزود: روز بعد قرار گذاشتیم که در مسیر آبمیوه ای خورد. چند دقیقه بعد از نوشیدن آبمیوه حالش بد شد. سراسیمه از خودرو پیاده شدم و از مغازه داری در آن حوالی کمک خواستم که آب آوردند و روی سر و صورتش پاشیدم. به اورژانس زنگ زدم که با آمدن امدادگران او را به بیمارستان بردم و خودم به خانواده اش خبر دادم. بعد از پایان تحقیقات و رفع نواقص، پرونده به دادگاه کیفری ارسال شد. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
محاکمه مهندس کامپیوترشش سال بعد از قتل یک زن/وقتی از خانه خارج شدم پوریا که همکار زنم بود جلو درخانه ...
همکاری به نام پوریا داشت که چندین بار او را دیده بودم. آن مرد خیلی شبیه به پوریا بود به همین دلیل به او مظنون هستم. او در ادامه گفت: بعد از حادثه کیف همسرم را گشتم و متوجه شدم کارت عابر بانک و تعدادی مدارک از او سرقت شده است. با انکار جرم توسط شوهر مقتول او از اتهام به قتل همسر تبرئه شد و با توضیحات او مأموران آن مرد 30ساله به نام پوریا را که مهندس کامپیوتر بود، شناسایی و دستگیر کردند. ...
این فکر که شاهرخ با زنم ارتباط شوم دارد خیلی اذیتم می کرد تا اینکه ...
حوالی کهریزک در حال رانندگی بودم و شاهرخ هم در صندلی جلو نشسته بود که ناگهان خودرو آتش گرفت. بلافاصله خودرو را متوقف کردم، اما آتش به داخل خودروی کابین سرایت کرد، به طوری که شاهرخ داخل آن گرفتار شد. من درحالی که پیراهنم آتش گرفته بود، از خودرو بیرون آمدم و از رانندگان عبوری درخواست کمک کردم تا اینکه چند راننده به کمک من آمدند و مرا نجات دادند، اما شاهرخ هنوز داخل خودرو گرفتار بود، تا اینکه رانندگان ...
اعتراف مرد آتش افروز به قتل دوستش
به گزارش جام نیوز ، هفته گذشته مردی با پلیس تماس گرفت و از آتش سوزی خودروی پرایدی در منطقه کهریزک خبر داد. ماموران زمانی که در آنجا حاضر شدند، مشاهده کردند آتش نشانان شعله های آتش را خاموش کرده اند. در این آتش سوزی دو سرنشین خودرو دچار سوختگی شده بودند که به بیمارستان انتقال یافتند. مرد جوان که راننده پراید بود؛ به افسر تحقیق گفت: من و دوستم که دچار سوختگی بیشتری شده درحال ...
قتل دختر جوان برای سرقت تلفن همراه
.... چند سال است که شیشه مصرف می کنم. 10 روز پیش به تهران سفر کردم. آن روز به طور اتفاقی با دختر جوانی در خیابان دوست شدم و برای تفریح با هم به باغ های فرحزاد رفتیم. چند ساعتی با هم بودیم که متوجه شدم او گوشی گران قیمتی دارد. متهم جوان ادامه داد: مواد مخدرم تمام شده بود و پولی هم برایم نمانده بود که شیشه بخرم. وسوسه شدم با سرقت گوشی تلفن همراه دختر جوان و فروش آن شیشه بخرم. اما زمانی که ...
نقشه سیاه مرد عتیقه فروش
نیمه شب مانده از شهر خارج شدیم و در محلی که می دانستیم کیانوش برای یافتن عتیقه به آنجا می آید مخفی شدیم. انتظارمان خیلی طول نکشید و خودروی کیانوش در حالی که خودش سوار آن بود، پیدا شد. برای متوقف کردن کیانوش، سوار ماشینم شدم و راه را بر او بستم. خودروی کیانوش در چند متری خودروی من متوقف شد اما قبل از این که او از ماشین پیاده شود با چاقو به جانش افتادیم. متهم ادامه داد: جنازه را داخل صندوق ...
دوستم پیشنهاد شرم آوری داد و ... / او گفت زنم را طلاق دهم چون با او ارتباط دارد!
از بیان آن شرم دارم. من راننده تاکسی بودم و صفر راننده کامیون بود. ما از سال ها پیش با هم رفیق بودیم و به خانه یکدیگر رفت و آمد داشتیم. تا اینکه صفر حرف هایی به من زد که زندگی ام تغییر کرد. او یک روز به من گفت که با خواهر و همسرم در ارتباط است. از شنیدن این حرف شوکه شدم. گمان می کردم او با من شوخی می کند اما وقتی گفت حاضر است اگر همسرم را طلاق دهم با او زدواج کند ماجرا تغییر کرد. حرف های صفر لحظه ...
50 هزار تومان دادم و وارد خانه فساد شدم وقتی زن جوان را در آن وضعیت دیدم ... +عکس
گرفتم آنها را بکشم. به آن خانه رفتم و به عنوان مشتری 50 هزار تومان دادم و وارد اتاق شدم که دیدم زن نیمه عریان نشسته است، اما از او فاصله گرفتم و خیلی زود بیرون رفتم و خودم را به کرج رساندم. بعد هم چکشی خریدم و این بار با دوستم به آن خانه رفتیم. وقتی داخل اتاق شدم با چکش چند ضربه به سر زن زدم و از اتاق بیرون آمدم. بعد هم با همان چکش ضربه هایی به سر مرد زدم و با دوستم از آن خانه بیرون آمدیم. من به ...
دردسر هدیه 500 میلیون تومانی به خانم پرستار
پیرمرد و بعد به حساب خودم واریز کنم. مدیر بانک برای اطمینان بیشتر کارمندش را به خانه پیرمرد فرستاد که او بعد از اطمینان برگه ها را امضا کرد و اجازه داد پول ها را از حساب های مشترک آن دو به حسابم واریز کنم. 120میلیون تومان فقط در حساب بانک ماند تا برای هزینه کفن و دفن و برگزاری مراسم ختم این زوج سالخورده مورد استفاده قرار گیرد. او حتی می خواست سند خانه اش در خیابان ویلا را هم به نام من ثبت کند که قبول نکردم. پیرمرد خودش 500 میلیون تومان را در حالی که در سلامت عقلی به سر می برد، به من بخشید. در حال حاضر تحقیقات دراین باره در دادسرا ادامه دارد. ...
نقش سردار سلیمانی در سوریه و عراق
...؛ یک، پرونده مرز مشترک ایران و عراق. دو، پرونده گروهک منافقین. او حدود 15 سال پیش بازنشسته شده بود اما بعد از اشغال عراق، آمریکایی ها به خاطر تجربه ای که داشت، از او دعوت کرده بودند تا بیاید کارش را در عراق ادامه بدهد. نکته ای که می خواستم بگویم این است که چون من در آن مذاکرات بودم، در سال هایی که در بحرین بودم، خیلی زیر ذره بین قرار داشتم. بالاخره می گفتند کسی که در تیم مذاکره کننده (با این ...
روایت یک رزمنده از نجات معجزه آسا از دست داعش + عکس
درخواست کمک و یاری کردم .. اولین ساعات صبح روز بعد بود که همه ما را با خودرو پیک آپ به منطقه ای که آن امیر داعشی دستورش را داده بود و آن را جزیره می نامید، منتقل کردند .. در مسیر ما را از مناطق مسکونی و غیر نظامی عبور دادند، در حالی که مردم به ما نگاه می کردند و عناصر داعش با پخش کردن شیرینی میان آنها، اسارت ما را جشن گرفته بودند . این سرباز عراقی روایت می کند: مقصد منطقه الرمانه شهر القائم ...
مجری انگلیسی: ایران حتی از آمریکا امن تر است! + عکس
به دنبال زیباتر شدن چهره خود است! قرار دیدار ما با مرد عروسکی در کلینیکی بود که معاینات و مراقبت های بعد از عمل جراحی او در آنجا انجام می شد. آلوز با لباس های چندهزار دلاری، بینی چسب زده و چانه ای که هنوز رد تیغ جراحی در آن نمایان بود، مقابل ما نشست و تأکید داشت تلاش برای زیبا بودن یک امر فطری است. او با اشتیاق عکس های قبلی اش را که در لپ تاپ ذخیره کرده بود، نشان مان داد و گفت این بار ...