سایر خبرها
ابعاد حقوقی تجاوز به کودکان با ذکر یک حقیقت
...، البته من هم آن موقع آن قدر بدبختی داشتم که اصلا به این موضوع فکر نمی کردم . یک روز مهدی به بهاره و مادر او خبر می دهد که تعدادی از رفقایش می خواهند به تهران بیایند و باید آبروداری کنند. مادر و دختر با قسط و قرض، وسایل خانه و پذیرایی را آماده می کنند و به خواست مهدی از خانه بیرون می روند تا رفقای مرد آن ها را نبینند. من و مادرم با یک بچه آواره خیابان شدیم. قرار بود به ...
اولین گفت وگو با مادر حمید صفت
گلدان را به سمت او پرتاب کند. پس چرا هوشنگ به بیمارستان منتقل شد؟ من با پسرم از خانه بیرون رفتم و نمی دانم چه اتفاقی افتاد. فقط با من تماس گرفتند و گفتند هوشنگ در بیمارستان است. همسر شما چند روز در بیمارستان بستری بود؟ بعد از اینکه ما از آنجا رفتیم، حال همسرم بد شد و همسایه ها با اورژانس تماس گرفتند و او را به بیمارستان منتقل کردند و من هم وقتی خبردار ...
قاتل آتنا: وجدانم راحت است / نه به آتنا تجاوز کردم و نه او را کشتم
آگاهی گفتن من یک سال و نیم یک خانه ای را اجاره کرده بودم و بعد پرسیدن عصمت غریبی رو کجا نگه داشتم؛ منم بهشون گفتم من هر روز صبح میرم مغازه و شب برمی گردم؛ اگه یک ساعت دیر برم خونه خانمم زنگ میزنه می گه کجایی. من یک سال و نیم کجا می تونستم برم؛ پارس آباد محیط کوچکیه؛ همه همدیگر رو می شناسن. _ از همسر اولت جدا شدی؟ بله. _ چرا می خواست از تو جدا بشه؟ ...
قاتل آتنا اصلانی تمام اعترافاتش را منکر شد
ای را اجاره کرده بودم و بعد پرسیدن عصمت غریبی رو کجا نگه داشتم؛ منم بهشون گفتم من هر روز صبح میرم مغازه و شب برمی گردم؛ اگه یک ساعت دیر برم خونه خانمم زنگ میزنه می گه کجایی. من یک سال و نیم کجا می تونستم برم؛ پارس آباد محیط کوچکیه؛ همه همدیگر رو می شناسن. _ از همسر اولت جدا شدی؟ بله. _ چرا می خواست از تو جدا بشه؟ اخلاقمون با هم جور در نمی آمد ولی من نمی خواستم ...
پای همدست ژان والژان به دادگاه های ایران کشیده شد!
چاقو احمد را از ماشین پیاده کرد و کشت. من هم سه ضربه قمه زدم. سپس داوود با بنزین، جسد احمد را آتش زد. با ثبت این اعترافات، داوود تحت تعقیب قرار گرفت و سرانجام هنگام رانندگی در آزادراه قزوین تهران شناسایی شد. او با انجام حرکات مارپیچ قصد فرار از دست ماموران را داشت، اما در تصادف با چند دستگاه خودرو متوقف و دستگیر شد. او در بازجویی های ابتدایی انگیزه قتل را تعرض مقتول به همسرش اعلام کرد ...
ادعای مادر حمید صفت درباره مرگ مرموز همسرش در بیمارستان
که آنجا گذاشته بودم، بردارم. صبح روز حادثه برادرم از آمریکا با من تماس گرفت. هیچ ضربه ای به سرش نزدم حمید صفت گفت: زمانی که در خانه را باز کردم، دیدم ناپدری ام سمت چپ مبل نشسته است و یک میز نیز جلوی او قرار داشت. گوشی موبایل خود را روی میز گذاشتم و به او گفتم: مگر نگفتم مادرم را اذیت نکن، کتکش نزن. او نیز گفت: زدم که زدم. می خواستم او را بترسانم، به همین خاطر یک گلدان را که نزدیکی ...
خانم دکتری که روی خاله اش اسید پاشید جان باخت
همسرم طلاق بگیرم. وی ادامه داد: حوالی ساعت 14 روز حادثه زنگ زنگ خانه خاله ام را زدم که وی به جلوی در آمد و من اسید را به روی بدنش پاشیدم، بعد از اسیدپاشی نیز به منزل خودمان رفتم و قصد داشتم با بلیطی که از قبل برای کانادا خریده بودم به آنجا فرار کنم که جلوی در ساختمان توسط مأموران دستگیر شدم همچنین اسید را خیابان ناصرخسرو تهیه کرده و با پرداخت پنج هزار تومان اسید خریدم اما از نوع اسید ...
سرنوشت گروه شهناز بعد از شجریان
صبح گرم تیرماه برای گفت وگو با یکی از آهنگ سازان نام آشنا و نوازندگان تار، به سوی منزل ایشان روانه می شوم. لحظه ورود کتابخانه قدیمی و زیبایی خودنمایی می کند. آشنا به نظر می آید. خوب که ورانداز می کنم یادم می آید چند تا از عکس های ایشان در کنار همین کتابخانه گرفته شده است. چند متر آن طرف تر برگه ای می بینم که روی دیوار چسبانده شده. روی برخی از نوشته ها هم خط کشیده شده است. لیست برنامه هایشان است. هر کاری را که انجام داده اند قلم گرفته اند و سراغ کار بعدی رفته اند. ...
قتل شوهر پیش از رفتن به مراسم عروسی
به گزارش دولت بهار، دومین روز از سال 94بود که به بازپرس جنایی تهران با تماس پلیس از مرگ مشکوک مرد جوانی در بیمارستان ضیائیان با خبر و راهی محل شد. تیم جنایی در بیمارستان با جسد مردی به نام سجاد روبه رو شدند که با اصابت چاقو به سینه اش به کام مرگ رفته بود. بررسی ها نشان داد، لحظاتی قبل مرد فوت شده با همسرش که طاهره نام دارد در خانه اش درگیر شده و پس از حادثه هم همسرش پیکر نیمه جانش را به بیمارستان ...
بازگشت طلبه شهید به آغوش دخترش، پس از 34سال
گشته بودم. دیدم بهتر است آنجا هم گرد پدرم بگردم. وقتی مکه بودم یک عمره برای پدرم به جا آوردم. خیلی سخت اما شیرین بود. در کل آن زمان و در مسیر سعی صفا و مروه همه اش با پدرم حرف می زدم. اصلاً انگار در این عالم نبودم و در یک عالم معصومانه و کودکانه ای حضور داشتم. آنجا با خودم تصمیم گرفتم اگر برگشت دور خودش بگردم و اگر جنازه اش پیدا شد، دور جنازه اش بگردم و همین باعث شد که تصمیم به طواف گرفتم. ...
چند نکته از سبک زندگی شهید حججی
خانواده اش است. او در تواضع و خشوع تمام، جلوی پای پدر و مادرش خم می شود تا قبل از رفتن پایشان را ببوسد. اشک های مادر اجازه صحبت نمی دهد و محسن در همین حین می گوید نذر کرده بودم اگر قسمت شد به سوریه اعزام شوم دست و پای مادرم را ببوسم. شهید حججی یک بار دیگر به سوریه اعزام شده بود. در آن اعزام از همسرش خواهش می کند به کسی نگوید باردار است تا راحت به سوریه برود چون اگر متوجه این موضوع شوند ممکن ...
از آواز خواندن در اتاق عمل تا اجرا در تلویزیون
...؛ همانطور که می دانید این محله بافتی کاملا سنتی و مذهبی دارد. همه دوران کودکی من در این محله گذشت و همه خاطرات خوب کودکی من هم در این خانه پدری شکل گرفت. نکته مهمی که می توانم از آن دوران بگویم این بود که من دوران تحصیلم را در دبیرستان علوی گذراندم. آن زمان اگر دو تا مدرسه معروف در تهران وجود داشت یکی همین علوی بود. بله همانطور که می دانید علوی یک مدرسه خاص بود و کاملا ...
توجه به حقوق زنان با تدوین منشور حقوق شهروندی برای آنان
احرام بستم و سپیدپوش به دیدار پدر رفتم ، آورد: دو روز در این فکر بودم که وقتی به دیدن پدرم می روم چه لباسی بپوشم خواستم مشکی بپوشم گفتم مشکی در شأن شهید نیست. پدرم 15 اسفند 62 در عملیات خیبر و در منطقه طلائیه مفقودالاثر شد. من آن موقع 15 ماهه بودم. خواهر و برادری ندارم و تنها فرزند شهید آقاجانی بودم. من هر خاطره ای از پدر دارم یا مادرم و اطرافیان تعریف کرده اند، یا در خواب دیده ام یا در رویاهایم ...
قاتل زنجیره ای آدمخواری به نام جفری دامر +تصاویر
1968 به این خانه نقل مکان کردند؛ زمانی که او تنها هشت سال داشت. درست ده سال بعد، این خانه شاهد اولین جنایت او بود. خانه ای که اگر از بیرون به آن بنگریم، شاید حتی تصور چنین موضوعی نیز برایمان دشوار و غیرقابل هضم باشد. اما این قتل چگونه اتفاق افتاد؟ والدین دامر زمانی که او هجده ساله شد، از یکدیگر جدا شدند. جفری جوانی منزوی و به نوعی سرخورده بود و شاید این مسائل دست به دست هم داده ...
پیشنهاد عجیب مادرزن به داماد در باره خواهر عروس!
راهنمای سفر من : زله شده ام . دیگر نمی توانم تحملش کنم. یک سال قبل، در یک جشن تولد با او آشنا شدم. کاش استخوان های پایم قلم می شد و به آن مهمانی لعنتی نمی رفتم. روابط من و بهاره در فضای مجازی به یک احساس آتشین تبدیل شد. به خواستگاری اش رفتم و ازدواج کردیم. من کس و کاری نداشتم . پدرم بیمار است و برادرم و خواهرم نیز سر خانه و زندگی خودشان هستند و دخالتی نکردند. ریش و قیچی دست ...
6 مرد ثروتمند، قربانی خانواده سارق
پسر جوانی که متهم است با همدستی مادر و ناپدری اش به خاطر دزدیدن خودرو، مردان ثروتمند را می ربودند، یک بار دیگر محاکمه شد. مادر و ناپدری مرد جوان که متهم به قتل عمدی یکی از مردان ثروتمند شده بودند، پیش از این به قصاص و حبس محکوم شدند. به گزارش شرق، هفتم شهریورماه سال 91 مأموران جسد مرد 60ساله ای را در حالی در خیابان مطهری پیدا کردند که دست وپایش را بسته بودند و شواهد نشان می داد این مرد ...
زن شوهرکش: اشتباه کردم طلاق نگرفتم
.... با اینکه خودمان با این مسائل مشکلی نداشتیم و زندگی خوبی داشتیم اما دخالت های خانواده شوهرم باعث درگیری ما می شد. شوهرم دست بزن داشت، عصبی بود و قرص می خورد ولی من دوستش داشتم و کنارش مانده بودم تا اینکه روز حادثه خواهرشوهرم تماس گرفت و گفت به همراه سایر اعضای خانواده می خواهند به خانه ما بیایند. ما قرار بود به شهرستان برویم چون عروسی برادرزاده من بود. چیزی در خانه نداشتیم؛ از شوهرم خواستم ...
ازدواج حضرت امیر و فاطمه زهراء؛ بهترین الگوی خانواده ها
را نگران دید. فرمود: چرا ناراحتی؟ پاسخ داد: در پیرامون حال و رفتار خویش فکر کردم، به یاد پایان عمر خویش و منزلگاه دیگر به نام قبر افتادم که امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزی دیگر از اینجا به طرف قبر و قیامت خواهم رفت، در این آغازین لحظه های زندگی، تو را به خدا سوگند می دهم که بیا تا به نماز بایستیم تا باهم در این شب خدا را عبادت کنیم. (نهج الحیاه، فرهنگ سخنان فاطمه زهرا سلام الله ...
نوه الویس پریسلی سخن می گوید
از موسیقی خسته بشوم. او در خانه مشغول کار نوشتن و کارگردانی فیلم شد، دوستانش را برای بازی در آن ها انتخاب می کرد و بهشان دستور می داد. می گوید حسابی سخت گیر بودم. کاری می کردم دوستانم گریه کنند چون می خواستم اشک های شان واقعی باشند. اما بیشتر کارم ژانر وحشت بود. وقتی فهمیدم کچاپ می تواند جای خون مصرف شود، از آنجا همه چیز خراب شد. اما وقتی داشت دوران نوجوانی اش را آغاز می کرد جاه طلبی ...
فکر می کردم دو کودک را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده است...
اعتراف کرد و پرده از این جنایت برداشت و گفت: مدتی قبل از حادثه شوهرخواهرم عباس به من گفت کامران به همسرش نظر دارد و مدام می گفت مگر تو غیرت نداری؟ چطور می توانی نسبت به این موضوع بی تفاوت باشی و کاری انجام ندهی؟ با شنیدن این حرف ها عصبانی شدم و نقشه قتل کامران را کشیدم. روز حادثه به بهانه تفریح همراه با عباس دنبال کامران رفتیم و او را سوار ماشین کردیم و به طرف زباله های شهرداری کرج حرکت ...
مادر استعدادم را زیرنظر داشت/ چون درس می خواندم محفل دعوت نمی شدم/ چفیه دوم آقا را هم گرفتم
می کند چفیه رهبری را نیز از ایشان می گیرد و عملا به نفرات بعدی این چفیه نخواهد رسید. همچنین مرسوم نیست که قاری پس از تلاوت با رهبری دیدار کند اما من سنت شکنی کردم و پس از این تلاوتم به اتمام رسید از ایشان اجازه گرفته و نزدشان حاضر شدم و چفیه ایشان را نیز گرفتم و جالب اینجا بود که وقتی این کار را انجام دادم در جلسه ولوله زیادی به پا شد؛ چراکه من دست به کاری زدم که معمولا مرسوم نیست(با خنده ...
پزشکی، شالوده عشق و نوعدوستی است
با این بهورز به رئیس شبکه بهداشت ارسال و پیگیری این نامه به وی محول شد. وی در شرح این ماجرا ادامه می دهد: نکته عجیبی که در این نامه وجود داشت، شباهت همه دست خط ها و امضاها باهم بود. برای بررسی امور با کسب اجازه از رئیس شبکه بهداشت وقت وارد روستا شدم. با توجه به شیوع بیماری های فصل تابستان به ویژه مشکل اسهال و استفراغ، حضور من در این روستا فرصتی بود تا ضمن پیگیری ماموریت، به روستاییان نیز ...
آنگاه که روح مقاوم، هویت مرزنشین ایلامی را تعریف کرد
نیست که فلج اطفال را به واژه مکرر زدگی من و خانواده ام مبدل کرد. امکانات خانه بهداشت روستای نخجیر محدود بود و وقتی مادر و پدرم مرا به دکتر بردند درست یادم هست دکتر فقط شربت تب برایم تجویز کرد که شاید تب شدیدم را که با آن احساس سوختن داشتم را پایین بیاورد، وقتی داروها را مصرف کردم و صبح از خواب بیدار شدم دیدم پای راستم را نمی توانم تکان بدهم. هراسان از راه نرفتن و ناباورانه با ...
چرا رسیدن به مقام شهادت را تبریک می گویند
فطوبی للمجاهدین فی سبیل الله و المقتولین فی طاعته. حضرت امام علی علیه السلام فرمود : خداوند برای گروهی کشته شدن و برای گروهی دیگر مرگ را مقرّر نموده و هر کدام به اجل معین خود آنسان که او مقدّر کرده است می رسند، پس خوشا به حال مجاهدان راه خدا و کشتگان راه اطاعت او. و این چه راه و مسیری است که حسرت خوردنش هم ارزشمند است؛ قرآن می فرماید: إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ ...
از ماجرای ازدواج امام با دختر خلیفه تا پاسخ به شبهات امامت حضرت جواد(ع)
امام جواد (علیه السلام) و به فرمان معتصم قطع شد. سه روز پس از این ماجرا نزد معتصم رفتم و گفتم: خیر خواهی برای امیر المؤمنین امری واجب است. بعد به او گفتم در مجلسی که همه فقها و دانشمندان، وزیران، نویسندگان و فرماندهان جمع شده اند و اخبار آن به گوش مردم می رسد، صلاح نیست خلیفه همه نظرها را رد کند و نظر فردی را که فقط عده ای از مردم معتقد به امامتش هستند، بپذیرد. معتصم از شنیدن این حرف رنگ ...
عروس 22 ساله وقتی بادار شد تازه فهمید هوو دارد و ...
گرفت و با حرف هایش مرا به آینده دلگرم می کرد. او می گفت دیگران به خاطر حسادت و دشمنی با خانواده ما این حرف ها را می زنند. حتی به دفتر پدرم رفت ولی باز هم پدر من نه تنها به این ازدواج راضی نشد بلکه مرا در منزل محدود کرد و تلفن همراهم را نیز گرفت من هم که دیگر ترک تحصیل کرده بودم تحمل این وضعیت را نداشتم تا این که دست به خودکشی زدم اما خوشبختانه مادرم متوجه موضوع شد و من از مرگ حتمی نجات یافتم در این ...
شمارش معکوس برای اعدام قاتل گوش بر +عکس
در بازرسی از خانه اش یک قوطی حاوی الکل که دو گوش بریده شده انسان داخل آن بود، کشف کردند. همزمان جسد زنی 24 ساله در اطراف یافت آباد پیدا شد که گوش های بریده شده متعلق به این زن بود. مجید در بازجویی ها به قتل راننده آژانس و زن جوان اعتراف کرد و گفت: مدتی قبل از راننده آژانس مقادیری پول قرض گرفتم. چند بار از من خواست پولش را پس بدهم، اما توانایی این کار را نداشتم. روز حادثه سوار خودرویش ...
احمد را به خاطر آزار خواهرم که شوهر داشت به بیابان کشاندم و ...
آگاهی کرج رفت و از ناپدید شدن پسر 25ساله اش به نام احمد خبر داد. وی گفت: پسرم چند روز پیش برای تفریح، همراه پسرعمه اش کامران از خانه خارج شد، اما دیگر برنگشت. امروز از زبان یکی از بستگان دورمان شنیده ام کامران درباره به قتل Murder رساندن پسرم به آنها حرفهایی زده است. به دنبال اطلاعاتی که مرد میانسال از پسر گمشده اش به پلیس داد وی به سردخانه پزشکی قانونی رفت و جنازه پسرش را شناسایی کرد ...
ماجرای طلاق همسر اول شیطان پارس آباد که با درگیری ناموسی رخ داد
می خواستم به مردم بگویم که ما جنازه را پیدا کرده و به مسولان خبر داده ایم. شما خانواده آتنا را می شناسید؟ بله آنها از طایفه قره داغی هستند. خانواده بسیار محترمی هستند. تابحال هم نه توهینی به ما کرده اند و نه حرف بدی زده اند. من خودم را جای آنها می گذارم می بینم که بسیار بسیار سخت است. من معتقدم یک انسان نمی تواند فاجعه ای مانند قتل Murder آتنا را مرتکب شود. برادر ما کاری کرد ...
زنده باد تخیل
تیمارستان شارنتون، در متنِ وایس از یک محتوای تاریخی به فرمی جنایت بار که قرار است به فوران جنون در پایان نمایش بینجامد، برکشیده می شود. در نگاه نخست به این نمایشنامه، شاید آن چه بیشتر به دید بیاید، محتوای تاریخی آن باشد. بازیگران قرار است ماجرای قتل ژان پل مارا، از چهره های مطرح انقلاب فرانسه، را اجرا کنند. مارا در حمامِ خانه اش به قتل رسید و صحنه نمایش ساد، در نمایشنامه پیتر وایس، حمام تیمارستان ...