سایر منابع:
سایر خبرها
مزاری اهالی نجف چشم بسته پیدایش می کنند + عکس
بعد از نیم ساعت بیهوش می شود. دوستانش هادی را به بیمارستان می برند تا صورتش را پانسمان کند. بعد از آن هر زمان هادی می خندید گونه سمت چپش فرورفتگی داشت. شهادتش چگونه اتفاق افتاد؟ یک بلدوزر داعشی پر از مواد منفجره خودش را بین 25 نفر از بسیجی های حشدالشعبی منفجر می کند. اینها ابتدا فکر می کنند این ماشین خودی است و نمی دانستند دشمن است. یکی از دوستانش که تیر به پایش می خورد و برای مداوا ...
همه چیز درباره چقاشی +فیلم و عکس
خوبی درشان هست. درست است که این صورتک ها خیره به آدم ها زُل زده اند، ولی حتماً حرف هایی برای گفتن دارند. این هنرمند، از سابقه ی خانوادگی اش در همین زمینه گفت: پیشه ی پدرم، حلبی سازی بود. من هم تا مدت ها شاگرد او بودم. زمانی که بچه بودیم، می رفتیم مغازه ی پدرم. وقتی که آن حرفه، به نوعی از چرخه ی زندگی ما خارج شد، من بر آن شدم که آن حرفه را به نوعی، دوباره به زندگی ام وارد کنم. این کاره ...
بازگشت شهردار به هیأت دولت/مشکل حصر باید حل شود/بازگشایی زودهنگام سفارت عربستان در تهران؟ /ماله کشی ...
رضایتنامه از والدین برای اردو داشتند یا نه؟ اظهار داشت: مربیان به ما رضایتنامه داده بودند، اما رضایتنامه ها را جمع آوری نکردند! بعضی از دوستانم اصلا رضایتنامه های شان امضا نداشت! این دانش آموز در ادامه درباره موضوع پرداخت پول از طرف مدیران به خانواده یکی از متوفیان این حادثه و گرفتن رضایتنامه اعزام به اردو تصریح کرد: پس از اینکه از بیمارستان مرخص شدم به خانه دوست مان شیوا مبینی رفتیم و در ...
گفت وگو با مهدی،حسین و ابوالحسن طالقانی فرزندان آیت الله / اگر طالقانی زنده بود...
حسابی بخر که ما بتوانیم در آن جا بگیریم! (خنده) ولی انقلاب آنچنان شد که بنده از همان یک سال بعد از فوت آقا دیگر واقعا پول نداشتم که جایی را اجاره کنم و بنشینم. بشدت وضع مالی مان بد شد و من یکی از بالاترین بدهکاران شدم. تا این که الحمدالله الان دست مان به دهن مان می رسد. خدا را صدهزار مرتبه شکر. دیناری پول از آقا به ما نرسید. یک خانه پیچ شمیران را داشتیم که فروختیم و به مادرمان دادیم. پدر ما زمان ...
علی نصیریان: سانسور نمی گذارد فکر کنیم
گذارد فکر کنیم. ما را در چارچوبی نگه می دارد و نمی گذارد ذهن مان باز شود، بخوانیم، ببینیم و انتخاب کنیم. در نتیجه فضای کار هنری هوای تازه ندارد. این هوای تازه مستلزم گفتگو، نوشتن و نگاه است که متاسفانه نداریم ما خیلی عقبیم. گروهی که سرکیسیان راه انداخت، اولین گروهی بود که نمایش ایرانی اجرا می کرد؟ – بله. دقیقا دانشکده هنرهای زیبا در آن زمان ما را حمایت کرد و سالنی در اختیار ...
در جام حذفی هم مثل لیگ برتر شگفتی ساز باشیم/ یک خصوصیت تارتار الگوی من است
امید سینک در گفت و گو با خبرنگار گروه ورزشی خبرگزاری میزان، درخصوص وضعیت پارس جنوبی در آستانه بازی حذفی مقابل نساجی قائمشهر اظهارداشت: خدا را شکر با کسب سه امتیاز به تعطیلات رفتیم. برنامه تمرینی خوبی را در این مدت پشت سر خواهیم گذاشت و همه بچه ها کنار تارتار تلاش می کنیم تا شرایط قبل از تعطیلات مان را حفظ کنیم. الان تمرکز همه ما روی بازی مقابل نساجی در جام حذفی است. اول به شکست دادن نساجی فکر می ...
مشکلات روستاهای کلات 25 روز پس ازحادثه سیل
گوسفندمان جلوی چشم مان تلف شد. تنها تراکتور روستا طعمه سیل شد. 25 هکتار باغ و حدود هزار اصله درخت گردوی 100 و پنجاه ساله مان از بین رفت . به دلیل نبود امکانات، ژرفی ها در حال مهاجرت به حاشیه شهر هستند. بعد از گذشت یک ماه از این بلای عظیم آن ها هنوز روزها در چادر زندگی می کنند و شب ها از سوز سرما به منزل هم ولایتی های خود پناه می برند. بارها به بنیاد مسکن کلات و استان مراجعه کرده ام ...
از کودتای 28 مرداد تا آواز پری ها
بارها نام و وصف حائری را از وی شنیدم. سال 1363 خورشیدی که به ایران آمدم موفق به دیدار 2 استاد مطرح فهرست نویسی ایران محمدتقی داش پژوه و حائری شدم که برایم افتخاری بس عظیم بود. در این دیدار با چند نسخه خطی، حائری را ملاقات کردم و وی مرا به سادگی و صمیمت پذیرفت. این فهرست نویس پاکستانی در ادامه افزود: امروز که بعد از مدت ها به ایران آمدم، بیش از هر زمان دیگری فقدان فهرست نویسان و نسخه ...
ناگفته های یک مامور اطلاعاتی سپاه
امنیتی و فرهنگی لازم برای جامعه وجود نداشت. بنابراین صبر می کردند تا یک اتفاق دیگر از جانب آن افراد بیفتد و بعد با همان استناد به فرمایش امام که ملاک حال فعلی افراد است، می آمدند سابقه شان را هم می گفتند. تسنیم: پس با این فرمایش شما در 8 شهریور پذیرش دست داشتن عناصر داخلی خیلی سخت بود و به همین خاطر امام گفتند پرونده فعلاً مختومه باشد. احسنت. خیلی سخت بود. بعد مسئولین مختلف می ...
ایمن حکیم : از بازی ایران تعجب کردم
... نمی توانم چنین چیزی را تأیید کنم. ما می دانستیم پس از گل اول، ایرانی ها آمادگی گل زدن را دارند. ایران قوی ترین بازی خود را انجام داد و در سوی دیگر ما هم بازی قدرتمندی به نمایش گذاشتیم. از طرفی، می دانستیم گل های زیادی در پیش خواهد بود. ایرانی ها در جاهای بزرگی بازی کرده اند، اما از حیثیت مان دفاع کرده و توانستیم خودمان را در زمین ایران به اثبات برسانیم. ایمن حکیم در خصوص صعود تیم ...
جست و جوی ر یشه های گمشده کولبری غیرقانونی و مبارزه با قاچاق در بانه و سردشت
...، پول شان پرداخت می شود. بعد با همان ماشین هم برشان می گردانیم خانه، بار را هم می رسانیم به شهر و همه جای کشور توزیع می کنیم . پس از وضع قوانین سختگیرانه برای ورود کالای قاچاق، پلیس مرزی نیز تمام تلاش خود را به کار بسته تا با ایجاد پاسگاه های مرتبط با یکدیگر و پست های دیدبانی روی خط مرزی، حفاظت از مرزها را سختگیرانه تر دنبال کند اما هنوز توفیق چندانی برای محدود کردن ضمانت چی ها به ...
اگر طالقانی زنده بود...
بد شد و من یکی از بالاترین بدهکاران شدم. تا این که الحمدالله الان دست مان به دهن مان می رسد. خدا را صدهزار مرتبه شکر. دیناری پول از آقا به ما نرسید. یک خانه پیچ شمیران را داشتیم که فروختیم و به مادرمان دادیم. پدر ما زمان شاه می رفت مدرسه سپهسالار و حقوقش را می دادند. اما انقلاب که شد دیناری حقوق برای آقای طالقانی نبود. ایشان هم اصلا نیازی نبود حقوق بگیرد. منتها مادر ما بعد از فوت ایشان چگونه باید ...
بن بست
روزهایی که شهرستان بودیم، درحال سرزدن به دوستانش و دادن سوغاتی به آنها بود. بعدها خدا جواب قلب مهربانش را داد و کمکش کرد تا بتواند تریلی، از این هجده چرخ ها بخرد. من هم دیگر پا رکابی اش شدم و کل کشور را از شرق تا غرب، با هم می گشتیم. همیشه می گفت: تو آینده درخشانی داری و وقتی بزرگ شدی، یه دونه از همین کامیون ها برایت می خرم، اما انگار قسمت نبود، چون یک روز که آمدم از عمورضا تقلید کنم و مثل او به دیگران سوغاتی بدهم، طرف پلیس از کار درآمد. فکر کنم پلیس ها سوغاتی دوست ندارند؛ چون جفت مان را دستبند زدند و بردند هواخوری... ...
اردویی به سبک لشکریان مخلص خدا
بودند به چشم شان تعداد زیادی پرونده دانش آموزانی را دیده بودند که در یک سال گذشته ترک تحصیل کرده بودند. اینجا از کشاورزی خبری نبود. شغل اصلی مردم دامپروری بود. دخترها 13 ساله و پسرها 15 ساله که می شدند باید دست از تحصیل می کشیدند و اولی ها مشغول به قالیبافی می شدند و دومی ها به چوپانی. چراکه خانواده ها فقیر بودند و معاش شان به سختی می گذشت به گونه ای که توان خرید یک عینک را هم نداشتند. به بچه ...
بازیگر پرفالوئر: من بچه تلویزیون هستم
به گزارش ستاره ها به نقل از جام جم: میان این جمعیت مشتاق همه مدل آدم پیدا می شد؛ دختر نوجوانی که برای این روز و دیدار با قریشی دو روز نخوابیده بود، سه جوان علاقه مندی که از ساری برای این اکران و دیدن بازیگر مورد علاقه شان خود را به تهران رسانده بودند، دختری که این روز، روز تولدش بود و دیدار و عکس گرفتن با قریشی را بهترین هدیه تولدش می دانست و دختر دیگری که با شوق یک نوع شیرینی خانگی (انگار مخلوطی ...
کودکانی که برای چوپانی معتاد می شوند!/به من می گفت بکش و گوسفندها را ببر/منم می کشیدم و گوسفندها را می ...
امیر بود و علیرضا و چند نفر دیگر. امیر از هفت، هشت سالگی مصرف دارد. نسرین ، سه ماه پیش که عروس خانواده احمد شد، فکرش را هم نمی کرد، پسر معتادی که یک روز در میان، یک لنگه پا جلوی در خانه شان می ایستد و منتظر محمد پسرش است، بچه همسر جدیدش است؛ امیر: ما همین جا زندگی می کنیم، ویره. خیابان گلستان ...، همان جا بود که با احمد آشنا شدم و بعد فهمیدم که قبل از من دو زن دیگر هم داشته که از آنها جدا شده و امیر ...
تغییرات گریم به فراخور قصه شهرزاد اتفاق افتاد
ازدواج اول رضایت نداشت و به قدری بی حوصله و بی اعصاب بود که تمایلی نداشت در خودش تغییر ایجاد کند. اما او حالا از وضعیت قبلی خودش دور شده و با کسی که دوستش داشته، زندگی مشترک را شروع کرده است. به همین دلیل، فکر کردیم که زمان خوبی است تا تغییر ظاهری را در نظر بگیریم و آرایش چهره را به او اضافه کردیم؛ شهرزاد دیگر به خواسته دلش رسیده و خانمی است که بچه دارد و لازم است از حالت دختربچه گونه جدا شود. ...
پشت تمام جوایزی که در جشنواره ها داده می شود زد و بند وجود دارد!
بازتاب های وسیع داشته باشد؟ بعد از سال ها کارکردن در رسانه می دانم که چی باید بگویم و چی نباید بگویم. ولی اتفاقی در برنامه دورهمی افتاد، کمی فضا را پوپولیستی کرد. کاش زمان بیشتری در آن برنامه داشتم و راجع اظهارنظری که کردم، توضیح بیشتری می دادم تا مسئله روشن تر شود. کار کردن زن به جهت کسب درآمد، غلط است، هنوز هم پای این حرف می ایستم، اما کار کردن با فعالیت اجتماعی فرق می کند. زن باید فعالیت ...
نگاه مسئولان ممیزی مثل آقای رسایی به مخملباف می رسد
داشته باشند. نگاه اغلب مسئولان ممیزی مثل آقای رسایی به مخملباف می رسد چون همه بچه های ممیزی با مخملباف آمدند و بعد او چیز دیگری یاد نگرفتند! این نگاه هنوز در مسئولان مانده است و با بانو و لانتوری برخورد می کنند در حالی که این آثار اگر پخش شوند، اتفاقی نمی افتد. وی با اشاره به رابطه خود و جوانها گفت: به جوانها دو توصیه دارم اول اینکه راجع به شهرت خیالبافی نکنید چون باید در مورد فیلمساز ...
تجربه های جالب فرزندخواندگی در گفتگو با یک مادرخوانده
و تصیم شان برای این کار این طور برایم می گوید: من دو دفعه باردار شدم، اما هر دو بار فرزندان من سه روز بعد از به دنیا آمدن با وجود وزن خوب فوت می کردند. تشخیص دکترها متابولیک بود. من و همسرم با این وضعیت دیگر قید بچه دار شدن را زدیم و بلافاصله بعد از فوت فرزند دومم برای طی مراحل فرزندخواندگی به بهزیستی مراجعه کردیم. از طرفی همسرم از همان روزهای اول ازدواج مان دوست داشت فرزندی را به سرپرستی قبول ...
از فریاد روستاهای محروم تا بی توجهی مسئولان + عکس
و پیشرفت آنان و حتی نبود یک مدرسه در مقاطع بالاتر با این همه تعداد فرزند که بتوانند آرزویی در جهت خدمت حداقل به روستای شان داشته باشند. آرزوی شان هیچی بود، چراکه از صبح تا شب به حصاری از کوه پر از درخت بلوط خیره می شدند و شب با صدای جیرجیرک ها و حیوانات وحشی به خواب می رفتند. شیرزنانی که از سختی زندگی شان برای مان می گفتند، ما دیدیم که چگونه زنان با فرزند در آغوش گرفته از درخت بلوط بالا می رفتند ...
یادداشت خواندنی هاشمی طبا درباره وضعیت کشور و شرایط برون رفت از مشکلات
نقش را داشته است. استخراج بی رویه نفت و عدم رسیدگی به چاه ها برای بازتولید آن در سال های گذشته وجود داشته است اما مهم تر از همه سوزاندن بی دلیل حجم بزرگی از فراورده است که مثال عینی آتش زدن مال می باشد و با روند فعلی پیش بینی می شود در سال های آتی نفتی برای صادرات نخواهیم داشت و همه نفت استخراجی به مصرف داخلی برسد. ح- گاز – وجود منابع عظیم گاز که استخراج و پالایش آن از زمان ریاست جمهوری مرحوم ...
شهید بهشتی از مؤتلفه خواست به یاری شهید قدوسی برود
واگذار کردند: یکی معاونت تحقیقات و دیگر معاونت بایگانی. تحقیقات هنوز راه نیفتاده بود و حدود ده بیست نفر می رفتند و راجع به افراد و اموال مصادره ای و اشخاصی که توقیف شده بودند، تحقیق می کردند و چیزی شبیه به دادسرا بود. بنده رفتم به محل کار و آنجا نشستم و با سبک کار و افراد آشنا شدم و بعد که حکم را به ما دادند، مشغول به کار شدیم. چون اول انقلاب بود، حجم کار خیلی زیاد بود، مثلا گاهی باید حدود سیصد نامه در ...
فوتبالیست های حاشیه نشین!
هنری می تونن هنرشون رو نشون بدن. و بعد جمله ای می گوید و به رد پای یکی از بچه ها که از مقابل مان عبور می کند خیره می شود: خدا وقتی یک چیزی رو از آدم می گیره یک چیز بیشتری بهش میده. ما تو جمعیت مربی هایی داریم که مثل پدر و مادر هستن برای ما؛ با گریه ما گریه میکنن، با خنده ما خنده می کنن. مجتبی می رود تا برای رفتن به ورزشگاه آماده شود و این جمله را جا می گذارد روی سکوی کنار خوابگاه: خدا ...
صباح شریعتی: فدراسیون آذربایجان 2 هزار دلار پول می خواست!
...، تمرینات نظم داشت و همه چیز سر جای خودش بود. برای هر وزن یک مربی وجود داشت. مربی تغذیه، مربی بدنساز. همه چیز مهیا بود ولی بعد از رفتن آقا جمشید همه چیز خصوصا از لحاظ مالی به هم ریخت و یکی از دلایلی که خود من افت کردم هم این بود که چندین بار آسیب دیدم. دو بار از ناحیه کتف و حتی قرار بود عمل کنم که فدراسیون هزینه اش را نداد و مجبور شدم که همین جور مدارا کنم. برای همین چندین بار PRP کردم تا ...
تفاوت؛ از چپ دستی تا آلبینیسم
افراد به وجود می آورد. برخی افراد به ظاهر سالم به دلیل وجود ویژگی متمایزی جسمی که نقص هم نیست، در اقلیت قرار می گیرند. در این میان می توان به چپ دست ها، افراد زال، افرادی با ماه گرفتی روی صورت یا بدن و... اشاره کرد. هرچند از دیرباز درباره افراد دارای ماه گرفتگی در صورت یا بدن و افراد چپ دست یا زال حرف های خرافی زده شده است، اما هم اکنون بشر به دلیل پیشرفت علم به این واقعیت دست یافته که ...
گفت و گو با صاحب یکی از خاطره انگیزترین تصاویر جنگ+عکس
گفتند در آن بحبوحه جنگ هم برای رزمنده ها کلاس های آموزش قرآن و مسائل دینی برگزار کرده بود. در میان آنچه از پدر باقی مانده برگه های کوچکی است که نشان از پرداخت خمس و زکات اموالش در آن زمان داشته است. ایشان زیاد در قید و بند مسائل مالی نبود. عکس العمل خانواده بعد از شهادت پدر چه بود؟ وقتی خبر شهادت پدر به گوش پدربزرگ رسید، گفت: خدا را شکر که آنچه خودت داده بودی را به بهترین شکل ...
هاشمی: هیچ وقت نقش فروشی نکرده ام/ ابداً به فکر بازگشت سرمایه نیستم/ تا پای جلب من هم رفتند!
و خانواده های شان باشد. البته به محتوا نیز فکر می کردم که در ابتدا با آنها این بحث را آغاز کنم که باید قبل از هر چیزی خیر و شر را بشناسند. ما طی این سالها فراموش کردیم که بچه ها باید با فرهنگ و آموزه های ما تربیت شوند و این را با جرأت می گویم اما آنها را رها کردیم. در نهایت فقط انتظار داریم که همه امام زاده باشند اما با این روش راه به جایی نمی بریم. وی در ادامه عنوان کرد: من ادعا می کنم ...
ناکوکی ساز اوقات بچه های روستایی از فراغت مسئولان و خانواده ها
به گرفتن ماهی اختصاص می دهیم، اوقات فراغت است. بحث را بیشتر باز کردم و او در جواب این سوال من که آیا آنها انتخاب دیگری جز ماهیگیری برای گذراندن اوقات فراغت خود دارند، افزود: کمک به والدین در نگهداری از گوسفندان، فوتبال با توپ پلاستیکی در زمین خاکی و ماهیگیری کارهایی است که آنها چه در زمان تعطیلی مدارس و چه در ایام مدرسه به عنوان اوقات فراغت انجام می دهند. محمد یکی دیگر از آن بچه ها بود ...
نقش امید بر تار و پود زندگی سید احمد
ایران آنلاین /نام سید احمد مفیدی سال هاست که برای مردم گرگان و محله سرخواجه آشناست. پیرمرد خوش رویی که به حکم قطع نخاع درازکش است و از 33سالگی نتوانسته روی پا بایستد و برای باقی زندگی معلول شده است. اما ناامیدی نتوانست حریفش شود و بعد از دو سال، استوارتر از قبل سینه جلو داد و توانست چراغ خانه ای را که همسر و 6 فرزندش در آن زندگی می کردند، روشن نگه دارد. او امروز یکی از بافندگان و فروشندگان سرشناس کاموا و لباس ...