سایر خبرها
قتل همسر و پسر به خاطر توهم شیشه
از شیشه کرد. او بیش از سه سال را در زندان گذراند. اما زندان هم نتوانست کاری کند که این راننده اتوبوس بعد از بخشیده شدن از سوی خانواده همسرش و بچه هایش، اعتیاد را کنار بگذارد. دوباره همان داستان بعد از آزادی برایش تکرار شد. این بار کسی که قربانی توهم این مرد شیشه ای شد کسی نبود جز پسر 14 ساله اش محمدعلی که خودش سه سال پیش شاهد قتل پدرش بود. شاید اگر این پدر در سال 94 بعداز ارتکاب قتل محمدعلی ...
سلبریتی هایی که آنقدرها هم پولدار نیستند/عکس
ما خیلی درگیر ثروت باد آورده شده بودیم. چی خریدیم؟ فقط لباس، بعد پول زیادی خرج مو، آرایش، مدیر برنامه ها، مدیران تبلیغاتی، وکیل و ... کردیم و در پایان روز می بینی که کل پول به سرعت برق و باد تمام شد. جَنیس دیکینسون این خانم که ادعا می کند اولین سوپرمدل دنیاست، به عنوان دست راست سابق تایرا بنکس، انتظار می رفت که مانده حساب های بانکی اش خیلی بالا باشد. اما متأسفانه اینطور نیست ...
امسال در حج 96 چه گذشت؟
نرم دور می کردند، اما واقعا هیچ امر غیر عادی نبود و آنها هم سخت نمی گرفتند. به هر حال ساعت دوازده و بیست و یک دقیقه اذان گفت و ما از منا خارج شدیم. این بار وارد شارع صدقی شده و تقریبا در خیابان عزیزیه، با فاصله کمتر از یک صد متر، روبروی شارع الامام که محل اقامت ما در آن است شدیم. این همان راهی بود که دیروز عصر رفته بودیم. برخی روز عید هم به عرفات رفتند امسال دست کم پنج نفر در ...
فرار کن فیلمی بر اساس ژانر وحشت و درست عکس آن
یک فیلم خیلی خوب را ببینم. رضا درستکار در ادامه گفت: فرار کن از آن دست فیلم هاست که در سینما شبیه آن کمتر ساخته می شود. این فیلم در نخستین گام تو را غافل گیر می کند. چون تو انتظار داری با یک فیلم معمولی در ژانر وحشت روبه رو شوی، اما این فیلم تمام کلیشه ها را به کار می برد و خلاف آن رفتار می کند. هی به شما به عنوان تماشاگر رودست می زند و داستانش را قطعه به قطعه، آجر به آجر پیش می برد. ...
زندگینامه شهید ابراهیم هادی + تصاویر
بعد موتور را بلند کرد و گفت: سوار شو! همان لحظه دزد را به درمانگاه برد و دست دزد را پانسمان کرد. کارهای ابراهیم خیلی عجیب بود و شب هم با هم به مسجد رفتند و بعد از نماز ابراهیم کلی با اون دزد صحبت کرد و فهمید که آدم بیچاره ای است و از زور بیکاری از شهرستان به تهران آمده و دزدی کرده. ابراهیم با چند تا از رفقا و نمازگزاران صحبت کرد و یه شغل مناسبی برای آن آقا فراهم کرد.مقداری هم ...
مصاحبه با فریدون صدیقی درباره موفقیت های هفته نامه حوادث در دهه 70
افتاد آن بود که شاید دامن زد به این پدیده و پاسخ داد به آن انتظار و توقعی که نهان بود و مخاطب نمی دانست چیست؛ این اتفاق هیجان بود، سرگرمی، کشمکش. در این طرف این طور نشان داده می شد که همه چیز سر جایش است و همه چیز درست و امن است و همه اخلاق مدارند و کسی دست از پا خطا نمی کند. درصورتی که این طور نبود. در شروع کار، دو رویداد پیش از انقلاب بود که به ذهن من رسید که می توان با آنها نشریه را ...
حضور در فوتبال پوششی برای مفسدان اقتصادی
شنیدیم و خواندیم که بچه هایی که پدر پول دار دارند به راحتی جذب می شوند. در واقع پدر پول دار داشتن این روز ها سهم زیادی در فوتبالیست شدن یک فرد دارد. یا حتی مواردی داشتیم که فردی که پدرش فوت شده بود سراغ مادرش رفته اند. از این دست اتفاقات تلخ در فوتبال پایه زیاد می افتد. حال سوال این است چه کسی به این افراد مجوز کار داده است؟ آیا کسی که قابلیت فنی بالایی دارد قابلیت اخلاقی بالا هم دارد؟ فرصت طلبی ...
شروعی برای یک پایان
با دست اشک های گلوله شده روی گونه اش را پاک می کند و می گوید: یه وقتایی آدم فکر می کنه به ته خط رسیده. دیگه هیچ انگیزه و دلیلی برای بودن و ادامه دادن وجود نداره و راه حل، فقط طلاقه. همین و بس... . برای من هم همین اتفاق افتاد. عرصه که برام تنگ شد و شیشه به خلق بد شوهرم اضافه شد، گفتم دیگه جای من تو این خونه نیست. چمدونم رو بستم و رفتم تنگ دل خانواده ام نشستم. روزای اول وضعیت بدک نبود. ...
همراه با فیلم های سینمایی در تعطیلات آخر هفته/ پخش دوباره حوض نقاشی از تلویزیون
خوشحال هستند و در کنار هم با آرامش زندگی می کنند. اما قرمز، از وضعیت خودش راضی نیست و همیشه خشمگین است. او که از کودکی تنها بوده و همیشه توسط دیگر پرندهها مسخره می شد، هر روز بیشتر از قبل عصبانی می شود. تا اینکه پرنده ها تصمیم می گیرند او را به گروهی بفرستند که دست از رفتار خشنش بردارد... *********************************** شبکه امید فیلم سینمایی با تو آموختم 1و2 به ...
مشتری گل؛ از ورزشکار معروف تا هنرمند خفن
کس خوابش رو هم نمی بینه. حال کردن اینجوری هم خرج داره. راستش رو بخوای از هر 2میلیون علفی که می فروشم 400 تا 500 هزار تومن نصیب خودم می شه. پولی هم نیست. همین پول کشان و کره و بنزین هر روز رو حساب کنی خودش کلیه. - پس این وسط چه کسایی پول در می آورند؟ - پول دست کسایی یه که خودشون می کارن یا خرید و فروش عمده می کنن. من تا حالا نکاشتم ولی دیدم اونایی که می کارن چه درآمدی دارن. چند نفر می ...
بسته خبری سه شنبه 21 شهریورماه 1396
محمد خیابانی و همچنین منزل پدربزرگ ما، مرحوم حاج سید حسین خامنه ای - که پیش نماز مسجد جامع بود. 1364/03/01 مرحوم شیخ محمّد خیابانی قبل از این که وارد مبارزات مشروطیت شود، گاهی نایبِ پدرزن خود می شد. پدر زن او مرحوم حاج سیّد حسین [خامنه ای] بود که جدّ ماست و [شیخ محمد خیابانی] در همین شبستان مسجد جامع [تبریز]، به جای ابوالزّوجه ی خود نماز می خواند و از همین جا، شهرت خودش را بتدریج به دست ...
مرگ پشت پلک های مان بود
شان به سقف می افتد. مات و مبهوت اندکی دست ها و بدن های شان را تکان می دهند تا فرق میان رویا و حقیقت تصاویر اطراف شان را بدانند. شب گذشته آنها مسافران اتوبوس کرج به ساری بودند. مسافران این سفر هم مثل تمام سفرها روی صندلی خواب یا بیدار نشسته بودند و غرق در افکار و خواب های شان بودند. ساعت 2:30 بعد از نیمه شب ناگهان اتوبوس از مسیر منحرف شد و تلوتلوخوران به داخل دره محور تهران-جاجرود در منطقه سعیدآباد ...
از عشق تا نفرت به موتور
. کوچه خلوت بود، اما یک هو یک پیرمرد الاغ سوار که پیاز می فروخت، پیچید تو کوچه و من و دوچرخه ی حلاج با پیرمرد و الاغ خسته و درمانده اش شاخ به شاخ شدیم. فقط یادم می آید با صورت رفتم تو فرق سر الاغ بیچاره و بعد همه جا تاریک و سیاه شد. دو ماه دست و پایم در گچ بود و هر روز از آقاجانم پس گردنی و سیخونک نوش جان می کردم؛ چون وسیله ی حمل ونقل دوست صمیمی اش را ناکار و آقاجان که خیلی اهل رودربایستی بود، تقبل ...
از خواب ابدی شیوا تا کابوس های نازنین
هیاهوی خانه زیر پتویش خزیده و آن قدر عمیق به خواب رفته که متوجه حضور کسی نمی شود! فامیل و دوست و آشنا دورتادور اتاق نشسته اند، زن ها میوه و شربت می آورند و بچه ها شبیه کلاس های مدرسه وقت سرکشی ناظم کنار مادرهایشان دست به سینه نشسته اند. پدر زهرا خود و خانواده اش را این گونه معرفی می کند: محمد ذاکری هستم، پدر زهرا ذاکری که در حادثه تلخ تصادف دانش آموزان دچار مصدومیت شد؛ دو پسر به نام های ...
این زوج های دانشجو از زندگی مشترک می گویند
مراسم ازدواج دانشجویی سال قبل و صحنه های مشهد رفتنشون پخش می شد خاطرات شیرین مشهد رفتن خودمون برام تداعی شد. عروس: اون صحنه هایی که از امام رضا (ع) پخش می شد دقیقا جاهایی رو نشون می داد که تو اون سال دانشگاه ما رو برای ازدواج دانشجویی برده بود و تمام خاطرات برامون زنده شد و به خودم گفتم کاش می شد دوباره بریم. چرا به هدیه سر عقد داماد به عروس زیرلفظی می گن؟ داماد ...
داستان 50 سال عاشقی غلام ژاپنی و ممدلالی
هنوز نیمده فیلمش.. از این همه فیلم که بازی کردید یه خاطره برای ما می گی؟ تو فیلم جبار یه اسب یهویی رم کرد، مرحوم فردین و بازیگرای دیگه پا به فرار گذاشتن من بودم با چند تا از بچه های هنرور که جلوی اسب و گرفتیم یا توی فیلم ذبیح موقع تنظیم پرژکتور برق چنان من و گرفت که دیگه از چشام نور میزد بیرون از بس بد بود همه بازیگران و عوامل در رفتن خدا خیر بده شیرمراد گودرزی دستیار فیلمبردار ...
تقاضای قصاص در ملأعام و اشد مجازات برای متهمان
دنده عقب گرفت، به زمین افتادم و بدنم زخمی شد. همسرم آینه بغل ماشین را گرفت و به شبرنگ جدول کوبیده شد. دوباره حرکت کرده و کاپوت خودرو را گرفتم و دوباره ویراژ داد و سرم به خودرو سمند برخورد کرد. پدر بنیتا ادامه داد: همسایه ها به دنبال ماشین رفتند و گوشی همسرم داخل ماشین بود که پس از ردیابی های لازم هفت دقیقه بعد از حادثه خاموش شد. او در فرصت مناسب به سرقت گوشی، وسایل داخل خوردو و تعویض لباس اقدام ...
گزارشی از یک لبخند کرم خورده ی غمگین
علاء الدین نفتی قدیمی که آن روزها مدشان بود و یک چاقوی تیز از خانه آوردیم و این چنین مغازه ای به مغازه های کم مشتری شهر کوچک مان اضافه کردیم. می گفت چند ماهی کارمان بد نبود اما چون مغازه توی یکی از خیابان های پرت شهر بود سودش آنقدرها نبود که کفاف زندگی هر دو نفرمان را بدهد.... اتوبوس بی وقفه به سمت تهران می تاخت و ناصر هم می خواست همه زندگی اش را از آن روز تا امروز در بیخ ...
جزئیات جدید از نحوه مرگ بنیتا، دختربچه 8ماهه
...، ویراژ داد که من را پرتاب کند و دنده عقب گرفت، به زمین کشیده شدم و بدنم زخمی شد. همسرم آینه بغل ماشین را گرفت و به شبرنگ جدول کوبیده شد. دوباره حرکت کرده و کاپوت خودرو را گرفتم و دوباره ویراژ داد و سرم به خودرو سمند برخورد کرد. پدر بنیتا ادامه داد: همسایه ها به دنبال خودرو رفتند و گوشی همسرم داخل ماشین بود که پس از ردیابی های لازم، هفت دقیقه بعد از حادثه خاموش شد. او در فرصت ...
اینجا انگی بر پیشانی مان نیست
همسرم دادم. بالاخره شرایط سخت بود از خانه پدری بیرون زدم. دیگر آن بنیه را نداشتم به لحاظ مالی به خانواده خسارت می زدم. به اندازه خرج مواد کار می کردم. شب ها توی پارک نزدیک کیانشهر می خوابیدم. کم کم شروع کردم آشغال جمع کردن. پیروز خنده ای از سر خجالت می زند و می گوید: گذران عمر بود دیگه. یک روز جایی خوابیده بودم بنده خدایی اومد و گفت نمی خوای ترک کنی. قرار بود کمپ دیگه ای برم ولی دست روزگار ...
روایتی متفاوت از پشت پرده ی آسیب های زیر پوست پایتخت
و شهردار شیراز تا آن زمان، هیچ یک نمی دانستند امین بچه ی بهزیستی است! وقتی او از سن پایین آمد، از ته قلبم احساس می کردم پسر خودم این جایزه را به من می دهد! آنچه زندگی این پسر را برای همیشه متحول کرد، این بود: در آن همایش فرد خیری به امین گفت: من میلیون ها تومان برای فرزندم خرج می کنم، اما تا به حال دو واحد پاس نکرده است! تو تا هر مقطعی در هرجای دنیا تحصیل کنی من اسپانسر مالیت خواهم بود ...
جزئیات جدید از نحوه مرگ بنیتا، دختربچه 8ماهه
سرقت ماشین و در پی فوت بنیتا دچار عذاب وجدان شده و با پدر دختربچه تماس گرفته بودند، ادعا کردند تصور نمی کردند این کودک جان خود را از دست بدهد. به گزارش شرق، محمد شهریاری، رئیس دادسرای جنایی تهران و نماینده دادستان که شخصا برای دفاع از کیفرخواست در دادگاه حاضر شده بود، در توضیح کیفرخواست و در برابر قضات شعبه 9 دادگاه کیفری استان تهران گفت: ساعت 10 صبح 29 تیر حسب تماس فردی به نام حسن ...