عاشق خواهر زن صیغه ای برادرم شدم / مریم چند شب از خانه رفت و وقتی برگشت ...
سایر منابع:
سایر خبرها
گفت و گو با سحر دولتشاهی درباره مدرسه، کودکی و لایف استایل
. البته این سنت اغلب خانواده هاست که دوست دارند فرزندشان دکتر و مهندس شود اما بعید می دانم در خانواده شما چنین چیزی وجود داشته باشد. خانواده شما اهل فرهنگ و هنر بودند و پدر شما از بچگی شما را به دیدن تئاتر می برد. آیا در خانواده شما هم چنین چیزی وجود داشت؟ من هم در خانواده ام اولین کسی بودم که گرایش به هنر پیدا کردم و تخصصی به این سمت آمدم. شاید در خانواده ام کسی هنر را دنبال ...
بازی خطرناک ارزی در دوره احمدی نژاد
پول بخشی از خانه شان را تهیه کنند. چون می دیدند امروز نرخ ارز هزارو صد تومان است و فردا هزارو 500 تومان. 400 تومان برد می کردند. فردا هزارو 500 تومان می خریدند که روز بعد دو هزار تومان بفروشند؛ اما آنها که ارز را به قیمت بالایی خریدند تا گران تر شود، چهار سال باختند؛ اما اگر سرمایه شان را در بانک می گذاشتند، با نرخ 20 درصد در چهار سال 80 درصد سود می بردند؛ اما نه تنها سود نبردند که در دولت ...
تجلی مسؤولیت پذیری حضرت زینب در بازخوانی خطبه های ایشان
گردن مسلمانان کرد به زودی بداند که پاداش ستمکاران بد است و آگاه گردد که مقام کدام یک شما بدتر و راه کدام یک گمراه کننده تر است. اگر مصائب روزگار با من این جنایت کرد (و مرا به اسیری به این جا کشانید) و ناچار شدم با تو سخن گویم باز قدر تو را بسیار پست دانم و سرزنش های عظیم کنم تو را و نکوهش بسیار (و این حشمت و امارتت موجب ترس و وحشت من نشود و خود را نبازم و نترسم و این جزع و بی تابی که ...
پدر خانواده تقویتی می خورد شب ها به بچه هایش تعرض کند
دست درازی کرده بودند و با دریافت های2 هزار تومانی و 5 هزار تومانی، این کار هر روزش شده بود. مسعود درباره وضعیتی که به آن اعتیاد جنسی می گویند، ادامه می دهد: کار به جایی رسید که خودش آمد پیش ما و گفت از این وضعیت خسته شدم، از خودم بدم می آید. او را بهزیستی بردیم، اما آنجا هم به خاطر مشکلات روان شناختی زیادی که برایش پیش آمده بود، اذیت می کرد و بعد از دو ماه خودشان او را به خانه برگرداندند. یکی از ...
مرد معتاد پس از 3 سال به مثله کردن جسد دوستش اعتراف کرد
فردی به نام ایرج 34 ساله -که از دوستان مقتول بود- چند ماه پیش از این جنایت، خودرو او را با ارائه اسناد دستی خریداری کرده بود. این فرد که تنها مظنون پرونده بود تحت بازجویی قرار گرفت و پس از 3 سال با اعتراف به جنایت راز این قتل فجیع را فاش کرد. ایرج پس از دستگیری به کارآگاهان گفت: من و هاشم با هم دوست بودیم و من به او برای خرید مواد بدهکار بودم. شب حادثه در حالی که هنوز زمان پرداخت بدهی ...
معاون بانک مرکزی دولت احمدی نژاد: ارز به اشخاص و صرافی های خاص فروخته می شد
دانستند پول شان چقدر است و نرخ ارز چقدر است. همگی برای خرید ارز به صرافی می رفتند. خیلی ها هم از ارزانی ارز سود بردند؛ مثلا توانستند پول بخشی از خانه شان را تهیه کنند. چون می دیدند امروز نرخ ارز هزارو صد تومان است و فردا هزارو 500 تومان. 400 تومان برد می کردند. فردا هزارو 500 تومان می خریدند که روز بعد دو هزار تومان بفروشند؛ اما آنها که ارز را به قیمت بالایی خریدند تا گران تر شود، چهار سال ...
پرونده قتل مرموز زن میان سال در بن بست
دفاع از خودم با چاقو چند ضربه به آن پسر زدم و فرار کردم تا اینکه دو هفته بعد دستگیر شدم . دادگاه در آن زمان به قصاص متهم رأی داد و این حکم در دیوان عالی کشور نیز به تأیید رسید اما اولیای دم سرانجام گفتند حاضر هستند با دریافت 90 میلیون تومان دیه از قصاص بگذرند. آنها همچنین سفته ای 300 میلیون تومانی را مطالبه کردند تا خانواده متهم متعهد شوند محل زندگی شان را تغییر دهند. بعد از اینکه شروط ...
وکیل قاتل ستایش: دفاع کردم تا حقوقش مثل خفاش شب پایمال نشود/ امیرحسین موقع قتل، مست بوده؛ مجازات او ...
را برای دفاع از حقوق دفاعی نوجوانی که تحت شرایط خاصی دست به این عمل زده انجام دهیم. منظورتان از شرایط خاص، چه شرایطی است؟ من بعد از مطالعه پرونده به کانون اصلاح و تربیت رفتم و با امیرحسین دیدار کردم، در این دیدار بیشتر برایم مسجل شد که مستحق کمک است چون کاملا مشخص بود که مشکلات روانی و شخصیتی دارد و احتمال ابتلا به اختلال سلوک یعنی اختلال روانی نوجوانان در او زیاد بود. ...
پسر طیب : پدرم خودسر نبود، مشتی بود
. ایشان کتابی را امضا کرد و به من داد. بعد از سال57 که به دیدار ایشان رفتم، از مادرم پرسید پسری که به او کتاب دادم کدام است؟ مادرم مرا نشان داد و امام گفت که ماشاءالله چقدر بزرگ شده ای و صورت مرا بوسید. با رهبر انقلاب هم دیدار داشته اید؟ بله، من نسبت به آقازاده های شان ارادت دارم و می شناسم شان. وقتی شیخ اکبر ناطق، رئیس بازرسی بود خدمت شان می رفتم. آقا مجتبی و آقا مصطفی را هم می شناسم ...
زندگی مجردی جوانان در کلان شهرها
کنند متاهل هستم. حتی گاهی چندین روز خانه پدر و در کنار خانواده ام می مانم بدون آن که به خانه خودم سر بزنم. زندگی مجردی من چارچوب دارد و معتقدم که باید حتی مراقب انتخاب دوستانم هم باشم. من معتقدم خانه مقدس است و چون محل زندگی من است باید مراقب رفت و آمدهایی که در آن می شود، باشم . زندگی با "شوگر ددی" ها شایان البته تاکید می کند که یکی از دغدغه هایش را حتما بنویسم من گاهی غصه می ...
اقدام زشت مادر زن با داماد خانواده
زندگی مشترک گرفت. او زمانی که مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش چنین گفت: 12 سال است که با آیدا زندگی می کنم. از همان روزهای اول زندگی مان خانواده همسرم دخالت های زیادی در زندگی مان داشتند. پدرزن و مادرزنم مرتب ما را اذیت می کردند. دستور می دادند و حتی برای زندگی مان تصمیم هم می گرفتند، اما چون من عاشق آیدا بودم همه اینها را تحمل کردم. تصور می کردم که ...
سربازی که به خاطر کچل کردن به یک قدمی اعدام رسیده!
را می شناختی؟ او دوست و بچه محله مان بود. من و برادرم سال ها بود که او را می شناختیم. چرا با او درگیر شدی؟ از پادگان مرخصی گرفته و برای چند روز به خانه آمده بودم که سهیل را در خیابان دیدم. او به خاطر این که موهایم را کچل کرده بودم به من خندید که ناراحت شدم، اما او به جای عذرخواهی یک سیلی به صورتم زد. دعوا با میانجگری اهالی محل تمام شد. چرا دوباره با او ...
اگر این نشانه ها را دارید، وقت ازدواج تان است
بچه دلشان می لرزد و قربان صدقه شان می روند؟ یا جزو آنهایی که با شنیدن گریه بچه، رستوران را ترک می کنند؟ اگر در دسته اول جای دارید، نشانه آن است که شما برای یک زندگی مشترک آماده اید. کودکان سمبلی از زندگی مشترک هستند، بنابراین اگر جذب آنها می شوید یا با دیدن آنها آرزو می کنید که روزی مادر یا پدر شوید، زمان آن است که به ازدواج جدی تر بیاندیشید. برای روز عروسی تان برنامه ریزی کرده اید ...
سپیده جعفری: مربیگری را بیشتر از داوری دوست داشتم/ سعیده جعفری: عاشق توپ و توپ بازی بودم
تشویق و پاداش برای انجام بازی به ارمنستان رفتیم؛ تیم حریف یک بازیکن داشت که هم پست من بود و از نظر قد هم شبیه بودیم، مربی من را گذاشته بود تا مقابل او بازی کنم و خیلی خوب از عهده اش برآمدم به طوری که بعد از مسابقه مربی می گفت من در ارمنستان کشف شدم. وی بیان داشت: از نیم فصل 84 در سوپرلیگ فیکس شدم و جزو نفرات اصلی داخل زمین بودم؛ همیشه یا قهرمان بودیم یا نایب قهرمان؛ در حقیقت از همان سال 84 ...
آرزوی او عامل اقتدار امروز ایران است
انقلاب اسلامی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. خبری کوتاه، تلخ و گزنده که به سرعت در شهر پیچید و همه را در بهت فرو برد. پدر موشکی ایران که سال ها برای پیشرفت علم موشکی در ایران زحمت کشیده بود، شهد شیرین شهادت را نوشید و آسمانی شد. شفاعت امام حسین(ع) در پی این انفجار 21 پاسدار به شهادت رسیدند. برادر شهید حسن طهرانی مقدم روایت می کند که برادرش چند روز قبل از شهادت خوابی مبنی بر رفتن از ...
برخی مبارزان بر خلاف ما نمی خواستند یقه شخص شاه را بگیرند
است- هم مباحثه بودم. آیا در خانواده شما هم سابقه مبارزاتی وجود داشت؟ بله، پدر من علیه رضاخان و عمامه برداری مبارزه می کرد و به همین دلیل نتوانستند عمامه او را بردارند. من ابتدا تحت تأثیر مبارزات ابوی و بعد هم متأثر از عشق و علاقه عجیبی که به شهید نواب صفوی پیدا کردم، به مبارزه کشیده شدم. بعد هم که نهضت امام شروع شد، به ایشان پیوستم. اولین بار کی و چگونه، به شکل جدی مبارزات خود را ...
استخراج فلاکت و فقر در عسلویه
حالا 6 سال از آن شب می گذرد و مسعود هنوز برنگشته است. نه پس اندازی جمع کرده، نه انگیزه ای برای کار دارد. وقتی قرار شد با فاطمه ازدواج کند به خودش قول داد روزهای سخت کار را به جان بخرد تا روزهای خوب از راه برسند اما نه تحصیلات بالایی داشت و نه در کاری ماهر بود. این شد که به پیشنهاد یکی از دوستانش برای کارگری در عسلویه اقدام کرد. خیلی زود پیشنهادش را پذیرفتند و بعد از ازدواج، راهی شد. 20 روز عسلویه ...
آنهایی که به خاطر کار در ترکیه فریب خوردند
عسلویه بیشتر از اینها می گرفتم اما به خاطر شرایط خودم دوست داشتم از ایران دور باشم. با چند نفر اتاق اجاره کرده بودم و دو ماه کار کردم. یکی از روزها کارفرما گفت همین امشب باید بروید. کار ما به هرحال غیرقانونی و بدون مجوز بود. از آنجا هم آواره شدم. نمی خواستم دست خالی پیش زن و بچه ام برگردم. سرتان را درد نیاورم، حتی با وعده کار، نزدیک بود در دام گروه های خلافکار بیفتم. یک بار حتی تا پای مرگ رفتم ...
فرهنگ برای من جایی است که نفس می کشم
موضوع هایی هم می گشتم که بتوانم بیرون از تلویزیون فیلم سازی کنم. آنجا بود که با زینت دریایی آشنا شدم و بعد بیرون از تلویزیون تبدیل به موضوع دو فیلم شد. یکی فیلم سینمایی زینت، دومی مستند زینت، یک روز به خصوص ، پس از آنها کتاب در گرگ و میش راه را نیز از همین شخصیت نوشتم. پس از بندرعباس امکانی برای بازنشستگی زودرس پیدا شد و من خودم را از تلویزیون خلاص کردم، بازنشست شدم. حالا می شود رد این را دید ...
تلویزیون به سازمان بورس شباهت دارد
نفس کشیدن باشد، بعد از اینها آرزو دارم آسمان آبی شود، آبی باشد، خودم می دانم اینها آرزوهای بزرگی است که من دارم، کاری نمی توان کرد، من همیشه پرتوقع بوده ام. حالا دست یافتنی هم هست، این آلودگی هوا همه را دارد بیچاره می کند؟ نه، چون من هواشناس نیستم، اما خودم را می شناسم، می دانم، همیشه آرزوهای محال داشته ام. می خواهیم بدانیم جالب ترین اتفاق زندگی تان چیست؟ همه اتفاق های ...
مرد83ساله بدنبال قصاص قاتل فرزند کارتن خواب - 7 پسر دارم که از هیچکدام شان خبر ندارم
من هم نمی شدند اما آنها بچه های من بودند و همیشه دوست شان داشتم تا اینکه سه سال پیش به من خبر دادند پسرم کیومرث کشته شده است. بچه ام را قطعه قطعه کرده بودند. هیچ چیز از کیومرث باقی نمانده بود و من از روی صورتش او را شناختم. از آن به بعد وضع زندگی من بدتر شد. حالم خراب تر شد و این بار خودم هم خودم را به خاطر کاری که کرده بودم، نبخشیدم و همیشه فکر می کنم اگر همسرم را طلاق نمی دادم زندگی خودم و بچه ...
منتقدان شناسنامه دار می شوند؟!
یک روز منشور حقوق شهروندی را قول می دهند و چهار سال بعد چند ماه قبل از انتخابات رونمایی می گیرند! البته اینها ربطی به انتخابات نداشت اتفاقی مقارن شد. پناه می برند به خدا از بستن دهان منتقد و منتقدی را به داخل حوزه استحفاظی شان راه نمی دهند. روزی به منتقدان می گویند بی شناسنامه و حالا در صدد شناسنامه دار کردن یا حذف آن ها بر آمده اند. چند روزی است که تدوین دولتی نظام جامع رسانه ای سر و صدای زیادی ...
افغانستان را با هنر بشناسیم؛ نه جنگ!
بیشتری را درگیر کنم، به دنبال هنرمندان مختلف بودم تا اینکه توانستم بیشتر از 200 نفر از هنرمندان افغانستانی را که در جهان پراکنده شده بودند، شناسایی کنم و با آن ها ارتباط بگیرم. برخی از آن ها خیلی زودتر ارتباط می گرفتم برخی دیرتر، اما در نهایت با همه شان دوست شدم و البته امیدوارم این ارتباط همچنان باقی بماند. هشت ماه این شناسایی و ارتباط گرفتن با هنرمندان زمان برد و بعد از آن هم برنامه ها و کارهای ...
حضور ایران به این شکل بی نتیجه است
انتشارات سروش داده اند و من دیگر نمی توانم به این سفر بروم. این در حالی بود که من چند قرار کاری گذاشته و کتاب هایم را به آلمان فرستاده بودم. ابتدا به سراغ آقای مسجدجامعی رفتم که آن زمان وزیر ارشاد بود. ایشان دستور پیگیری داد، اما متوجه شدم تا بخواهند جواب من را بدهند، نمایشگاه تمام شده است. بنابراین خودم شخصا برای رئیس نمایشگاه کتاب فرانکفورت نامه نوشتم و موضوع را توضیح دادم. او هم بلافاصله به من گفت که نگران نباشم و یک غرفه ی چهارمتری در نمایشگاه فرانکفورت در اختیار من قرار داد. از آن زمان به بعد دیگر هیچ وقت با گروه دولت به این نمایشگاه نرفتم. منبع: ایسنا انتهای پیام/ ...
اعتراف هولناک و شیطانی ساسان و حامد به بلایی که نیمه شب سر دختر دانشجو آوردند
مودبانه خواستم به سمت خانه ام بروند اما آنها بی خیال تقاضای من از مسیر خارج شدند و وقتی دیدند می خواهم با فاطمه تماس بگیرم گوشی ام را گرفته و با چاقو تهدیدم کردند خیلی وحشت زده بودم مرتب گفتم من دوست صمیمی فاطمه هستم و آنها گفتند اگر فاطمه هم بود همین کار را با او می کردند. وقتی به جاده خلوت رسیدیم آنها به من تجاوز کردند و سپس درحالیکه از من فیلم گرفته بودند من را به درخانه مان رساندند وقتی پیاده شدم با ...
عاقبت پیچیده مرگ تلخ 5 عضو یک خانواده بهبهانی/دختر 15 ساله تنهاست!+ عکس های تکاندهنده
. بیمه ایران شعبه مرکزی اهواز تماس گرفتند و گفتند "بیا تا با همان مدارکی که در اختیارت هست پرونده تشکیل شود (یک سال پس از فوت اعضای خانواده ام!)"، گفتند "به دلیل مبلغ بالای دیه، باید پرونده به تهران برود و بعد از آن پول واریز شود" که تا الآن هم با گذشت بیش از یک ماه باز هم خبری نشده است. پدر من در بیمه ایران شعبه بهبهان خودش را به مبلغ 30 میلیون تومان بیمه حوادث انفرادی هم کرده بود که با وجود این ...
جواب بله به خواستگار کارتن خواب! داماد در لابه لای آشغال ها بود که..!
.... بعد از مدتی با خانواده نیز دچار مشکل شدم و از خانه بیرون زدم. من کارتن خواب شدم و شکمم را با پس مانده های غذای مردم سیر می کردم. چند بار تصمیم گرفتم به خانه برگردم اما وقتی فهمیدم برادر و خواهرم ازدواج کرده اند با خودم گفتم حالا که لکه ننگ خانواده شده ام بهتر است دور و بر شان ظاهر نشوم. شب ها در خرابه ها می خوابیدم و روزی را تصور می کردم که در یکی از همین خانه های خرابه جانم را از دست می ...
مظلومیت حضرت ابوطالب(ع)
داستانی محض درباره حضرت که به طور غیرمستقیم نشانگر عظمت حضرت باشد. *** 1. ابوطالب شخصیتی برجسته و ممتاز و بی همتاست. اوست که بعد از عبدالمطلب، متکفل امور زندگی یتیم برادر شد، و با توجه به اطلاعاتی که از آینده وی داشت، در حفظ او از خطرات و از کید یهودیان تلاش کرد. بعد از بعثت نیز تا سال دهم که در قید حیات بود، با تمام نیرو در یاری او کوشید و از هیچگونه فداکاری دریغ نورزید. لازم است ...
توصیه وزیر علوم به دانشجویان: با دقت عاشق شوید، خیلی الکی عاشق نشوید!/ هیچ گاه فکر نمی کردم رئیس ...
رشته تحصیلی خود گفت: رشته من کشاورزی بود، البته انتخاب اولم پزشکی بود و انتخاب دومم کشاورزی بود. وی درباره نوشتن جزوه در زمان دانشجویی افزود: من کم جزوه می نوشتم بیشتر از روی جزوه های خودم درس می خواندم. غلامی در پاسخ به این سئوال که دوران دانشجویی عاشق شدید گفت: معمولا دانشجویان در این دوران چند باری عاشق می شوند، من یک بار عاشق شدم که منجر به ازدواج شد. البته همکلاس نبودیم ولی در ...
بررسی پدیده فحاشی مجازی ؛ ریشه ها، عواقب و راهکارها
لفظی پیدا کرده بودید؟ من از سال های 88-87 در فضای مجازی فعال بوده ام؛ به همین دلیل همیشه آماج سرزنش ها و انتقادها قرار می گرفتم؛ البته در موارد سیاسی؛ چون من فعال رسانه ای بودم و اخبار را پیش از اینکه در رسانه ها منتشر کنیم در صفحه های شخصی در فضای مجازی منتشر می کردیم و نقد یا تحلیل می نوشتیم. در این موارد از لحاظ سیاسی و اجتماعی مورد برخورد تند آدم ها قرار گرفته بودم اما درباره ظاهرم و ...