سایر خبرها
15 روز خادمی زائرین در سرزمین عشق
می شود. این زائر استاد دانشگاه پاکستانی در پایان با بیان اینکه نمی توانم از احساسم توضیح دهم، خاطرنشان کرد: قصد داشتم سال گذشته به این سفر بیایم اما به علت بیماری این امکان فراهم نشد و دوستانم برای پیاده روی اربعین آمدند، بعد از آن وقتی از آنها خواستم تا از احساس خود به این سفر بگویند نمی توانستند، تا اینکه خودم به این سفر آمدم و متوجه این احساس و تفاوت آنها و عدم توانایی در بیان آن شدم. منبع: فرهیختگان ...
گفت وگو با زهرا اشراقی / ناگفته هایی از بیت امام(ره)
ماجرا که تعریف کردم، خاطره [سیاسی ای] قبل از انقلاب ندارم. قبل از انقلاب فضای خانه ما به هیچ وجه انقلابی نبود. اگر هم بابا کار سیاسی می کردند در زندگی خانوادگی ما انعکاس نداشت. شاید به این خاطر که مادرم هم اصلا سیاسی نبود؛ الان هم نیست. یک خانم اهل خانه، فامیل و رفت وآمد خانوادگی است، ولی من بین خواهر و برادرهایم [به سیاسی بودن] معروف بودم؛ همیشه پیگیر مسائل سیاسی بودم. حتی به یاد دارم که یکی، دوبار ...
تازه مسلمان آمریکایی از نیویورک تا حوزه علمیه
...> مرا نجات بده هفده ساله بودم و با تفکر در این داستان ها به خود گفتم دیگر ادامه نمی دهم و دیگر کلیسا نرفتم. حدود بیست سالگی دوبار بی خانمان شدم و دومین بار که بی خانمان شدم، یک شب داشتم وارد یک نانوایی در منطقه ریجوود می شدم و ساعت یک نصف شب بود و داشتند برای روز بعد نان می پختند و من می خواستم از آن ها نان بخرم. همینطور که داشتم راه می رفتم با خود گفتم خداجان اگر ...
چرایی خودکشی برخی سربازان+عکس
فرار از خدمت روی به ادامه تحصیل آورده اند. فارغ از این تحقیقات، به نظر می آید دغدغه ای به نام سربازی از 17 و 18سالگی ذهن بسیاری از جوانان ایرانی و خانواده هایشان را درگیر می کند و هر کسی سعی می کند به شیوه ای این موضوع را برای خود سامان دهد. درباره تلاش ها و رفتارهای عجیب برای دریافت معافیت پزشکی در سال های گذشته، گزارش های زیادی نوشته شده اما همچنان نزدیک به 2 میلیون مشمول ...
پیروزی، سرنوشت محتوم استقامت پیشگان
: آیا مرا به مرگ تهدید می کنی؟ آیا اگر مرا بکشید کارهای شما رو به راه می شود و سامان می یابد، من در جواب تو همان را گویم که برادر اوس به پسر عمویش که می خواست به یاری رسول خدا(ص) برود گفت، او را بیم می داد و می گفت کجا می روی؟ کشته می شوی. او در پاسخش اشعاری را خواند که معنی آن ها به فارسی بسیار زیبا و آموزنده است: " من می روم، و مرگ برای جوان(یا جوانمرد) ننگ نیست، هنگامی که نیّتش حق ...
مرتضی خندید و گفت وصیتی ندارم
. دوستانش می گفتند مرتضی به ما گفت با منزل تماس نمی گیرم که مادرم دلتنگی نکند. گویی می خواست راحت تر دل بکند. از شهادتش بگویید. چه زمانی اتفاق افتاد؟ ماه صفر سال 1394 بود که اعزام شد و 44روز بعد از اعزام، یعنی بعد از آزادی نبل و الزهرا به شهادت رسید. ششم اسفند بود. خبر شهادت را هم خودش از قبل با پسر عمه ام هماهنگ کرده بود که وقتی شهید شدم خودت خبر شهادت را از طریق عمه به مادرم بده، که اذیت ...
لالایی برای خواب کودک، مادرانه بخوانیم!
سی سیر گوش ( = گوشت ) (تاریخ ادبیات کودکان ایران/ص 29) لالالالاگل آلاله رنگم لالالالا رفیق روز تنگم لالالالا کنم، خووت کنم مو ( = خوابت کنم من) علی بووم و بیارت کنم مو ( = علی گویم و بیدارت کنم من ) (ترانه و ترانه سرایی/ص 186) * لالایی هایی که مادر آرزو می کند کودکش - چه دختر و چه پسر- بزرگ شود و همسر بگیرد و او عروسی اش ...
سه روایت تکان دهنده از دخترانگی
درباره این تغییرات از مادرم سوال پرسیدم که او در جواب فقط به من گفت: چیزی نیست! چند سال بعد، ازدواج کردم. شوهرم آدم روشنی بود و قبل از ازدواج مرا مجبور نکرد که گواهی سلامت بگیرم. رفتیم سر خانه و زندگی مان. من برای نزدیکی با او کمی ترس داشتم. برای همین به پزشک زنان مراجعه کردم. وقتی موضوع ترسم را به دکتر گفتم، او در جواب گفت: باید معاینه ات کنم. من هم جواب دادم: من هنوز دوشیزه هستم و نیازی به معاینه ...
درخواست قصاص برای قاتل پدر
خاطر اسپیکر خودرو بود. من اسپیکر را از نوید قرض کرده بودم و قرار بود چند روز بعد آنرا پس بدهم، اما پلیس ماشینم را توقیف کرد به همین خاطر اسپیکر در ماشین جا ماند. وقتی ماجرا را برای نوید توضیح دادم او اصرار داشت اسپیکرها را برگردانم. این ماجرا گذشت تا اینکه شب حادثه مقتول همراه دوستانش مقابل خانه ام آمدند و شروع به سر و صدا کردند که غائله تمام شد و آنها رفتند. متهم در خصوص قتل گفت: فردای آن شب، نوید ...
امین و داریوش را کشتم و حکمم تاید نشد+عکس
تسویه کنیم. من و حسین از ماشین پیاده شدیم و سراغ امین رفتیم اما چون مقاومت کرد من چند ضربه چاقو به او زدم و راهی شمال شدیم تا اینکه یک هفته بعد دستگیر شدم. وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من شرمنده اولیای دم هستم و از آنها می خواهم مرا ببخشند. در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و کامران را به دوبار قصاص محکوم کرد.این رای در شعبه 13دیوان عالی کشور تحت بررسی قرار ...
قصه شب کودکانه، ماهی سیاه کوچولو!
، مادرش گفت: بچه جان! مگر به سرت زده ؟ دنیا!... دنیا!... دنیا دیگر یعنی چه ؟ دنیا همین جاست که ما هستیم ، زندگی هم همین است که ما داریم... در این وقت، ماهی بزرگی به خانه ی آنها نزدیک شد و گفت: همسایه، سر چی با بچه ات بگو مگو می کنی ، انگار امروز خیال گردش کردن ندارید؟ مادر ماهی، به صدای همسایه، از خانه بیرون آمد و گفت: چه سال و زمانه یی شده! حالا دیگر بچه ها می خواهند به مادرهاشان چیز یاد بدهند. ...
کودکانی که می دوند تا چشم امید باشند/حکایت وَنی که ترس ندارد
...> همایون از پدرش هم گفت؛ پدرم خونه خوابیده و توانایی کار کردن نداره، تصادف کرده، تو دست و پاش پلاتین گذاشتن، چشمِشم نمی بینه . گوهردشت پاتوقِ همایون و دوستانش است، تا ساعت 11 شب کار می کنند و بعد می روند خانه. از فوتبال پرسیدم و بی تفاوتی اش به استقلال و پرسپولیس، گفت؛ هر کدومشون خوب بازی کنن طرفدار اون تیمم . اما آرزوی همایون؛ سایه پدر مادرم بالاسرم باشه، دیگه هر چی خدا بخواد و ...
دوست نداشتم با طناب دار بمیرم
سه روزی که در انفرادی بودم، سخت ترین ساعات عمرم را سپری کردم. به بخشش اولیای دم امید داشتم اما نگاهم به طناب دار هم بود؛ من پدرشان را کشته بودم اما آنها رضایت دادند به زندگی برگردم. اینها بخشی از حرف های سعید است که در 20 سالگی مرتکب قتل شده بود. قضات دادگاه در آخرین جلسه محاکمه، حکم آزادی او را صادر کردند. به گزارش جام جم، اواخر خرداد 90، نزاع دسته جمعی در یکی از باغ های قاسم آباد ...
به دنبال زیبایی در ایران؛ از عمل دماغ تا درمان کچلی
نوآوران آنلاین - از آمریکا، آلمان، کویت و عراق مراجعه کننده داشتیم ؛ این را دختر جوانی که منشی یکی از کلینیک های تخصصی کاشت مو در حوالی میدان ونک است، می گوید. تلفن به صدا درمی آید: شما می توانید از طریق کانال تلگرامی ما عکس مراجعه کنندگان را قبل و بعد از کاشت ببینید . پس از پایان مکالمه تلفنی، ادامه می دهد: قیمت ها در ایران پایین است و برای مراجعه کنندگان خارجی که با دلار پول خرج می کنند، ایران خیلی به صرفه تر است. بیشتر مشتریان ما یا از طریق سایت با ما آشنا می شوند یا بع ...
ثروت آفرینی از نقطه صفر
غریبه؟ بازاری ها در این مورد اتفاق نظر دارند: کسی که تازه وارد بازار می شود برای اینکه متوجه شود نان درآوردن به همین راحتی نیست، بهتر است اول پیش غریب برود تا از فراز و نشیب کار باخبر شود، چون میان پدر و فرزند رابطه ای احساسی است. شاید بعضی از نکات را پدر نتواند به طور مستقیم به پسر انتقال دهد؛ ولی اوستا از پس این کار بر می آید. در مواقع نیاز حتی می تواند او را تنبیه کند. ...
10 سال سخت و شیرین، از زنگ انقلاب تا پایان جنگ
شهید گمنام - مدتی بود که از راه دور جویای احوالش بودیم. پدر یکی از دوستان بود که هر از چند گاهی، از اوضاع و احوالش برایمان تعریف میکرد. سفارش کرده بودیم که مایل به مصاحبه با این رزمنده باسابقه و عاشق هستیم اما تا آن روز توفیق یارمان نشده بود! بعد ازظهر روز پنج شنبه، اربعین سیدالشهداء بود که با تماس یکی از فرزندانش به خانه او دعوت شدیم. صدای دعوت کننده کمی دلتنگ بود و گواهی از حال نه ...
فهم درستی از وهابیت نداریم/نیاز غرب به داعش و سلفی ها
علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به بحث دین و سلفی گری پرداخت. این برنامه که اجرای آن را قاسم پورحسن، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی به عهده داشت به موضوع سلفی گری و آینده جهان اسلام پرداخت. گزارشی از این برنامه را در ادامه می خوانید؛ قاسم پورحسن: در برنامه هفته قبل مباحث عمدتا نظری و پیشینه سلفی گری را بحث کردیم، در این برنامه به موضوع علل و اسباب ظهور سلفی گری ...
تظاهر به خودکشی برای فرار از دست ماموران
عامل جنایت دلخراش خیابان هلال احمر دستگیر شد. این مرد چهارشنبه شب همزمان با کشف جسد همسرش ناپدید شد و به دستور بازپرس جنایی تهران تحت تعقیب پلیس بود. این مرد 35ساله در نخستین ساعات بامداد جمعه به صورت کاملا اتفاقی از سوی یکی از ماموران کلانتری محل وقوع حادثه شناسایی شد و درحالی که قصد فرار از دست ماموران را داشت، دستگیر شد. او در اعترافات اولیه ضمن اعتراف به قتل، انگیزه اش از این جنایت را خیانت همسرش عنوان کرد. این پرونده در شعبه ششم دادسرای جنایی تهران درحال بررسی است و بازپرس مدیرروستا دستور رسیدگی و تحقیقات بیشتر درباره ادعاهای این مرد و پرونده او را صاد ...
100 ضربه شلاق تاوان آزار و اذیت پسر خردسال
به گزارش خبرگزاری کودک و نوجوان ، رسیدگی به این پرونده پس از دستگیری غافلگیرانه مرد جوانی در صحنه آزار یک کودک و شکایت خانواده پسر خردسال در دستور کار مأموران قرار گرفت. پدر پسرک به مأموران گفت: آنطور که پسرم می گوید او مشغول بازی با دوستانش بوده که متهم به او نزدیک شده و پیشنهاد ترقه بازی داده است. بعد هم به این بهانه پسرم را به بخش خلوت پارک برده و مورد آزار و اذیت قرار داده است ...
مادر ترامپ کیست و چرا هرگز نامی از او نمی برد؟ + تصاویر
دهه های گذشته انجام داده، او را زنی "فوق العاده"، "بسیار گرم" و "خانه داری که کارش را دوست داشت" توصیف کرده است. در سال 2005، در نمایش تلویزیونی "مارتا استوارت" ترامپ خیلی مختصر از "میت لوف" های مادرش تعریف کرد. ترامپ در توییتر مادرش را "شخصی فوق العاده و بسیار زیبا" توصیف کرده، و دیگر هیچ. او در فوریه 2013 در توییتر خود نوشت: "توصیه مادرم به من: به خدا ایمان داشته باش و با خودت صادق باشد." او هر ...
دفاع از اسلام محدودیت مرزی ندارد
همزمان با فرارسیدن ایام سالگرد شهادت مدافع حرم حجت اصغری شربیانی ، خبرنگار ما گفت وگویی را با خواهر این شهید والامقام انجام داده است که ماحصل این گفت وگو را در ادامه می خوانید: از دوران کودکی و نوجوانی برادر شهیدتان بگویید. شهید حجت اصغری شربیانی سال 1367 در شهر ری متولد شد. وی در دوران کودکی شیطنت هایی داشت، ولی بسیار مهربان بود، اما بعد از رسیدن به سن تکلیف خیلی آرام شد و ...
همسرم طلاق خواست، عصبانی شدم کشتمش
اینکه مدتی قبل به خاطر ورشکستگی در کارم قرص های اعصاب و آرام بخش مصرف کردم اما به آنها معتاد شدم و مجددا برای ترک کردن این قرص ها به کمپ رفتم و 10 روز در کمپ بودم. او ادامه داد: زمانی که از کمپ برگشتم با بررسی تلفن همراه زنم متوجه شدم او با یک مرد غریبه در تلگرام ارتباط دارد که با او دعوا کردم و جر و بحثم شد اما همسرم می گفت دیگر من را نمی خواهد و قصد دارد از من طلاق بگیرد و با مرد ...
فرار مرد شیشه ای پس از قتل همسر
تحقیقات متوجه شدند پسر 12 ساله، خانواده اولین فردی بوده که جسد مادرش را یافته و به پلیس و اورژانس زنگ زده که تحقیق از او آغاز شد. پسر نوجوان به افسر تحقیق گفت: بیرون از خانه بودم. حدود ساعت شش عصر به خانه بازگشتم چند بار مادرم را صدا زدم که پاسخگو نبود. وسایل خانه کمی به هم ریخته بود. روی در کمد دیواری رد خون بود. با دیدن این صحنه بیشتر ترسیدم. از پدرم خبری نبود. همین طور که اتاق ها را برای ...
ای آنکه به تیره روزی من می خندی...
بگیری و برگشتنی دعا کنی که خدایا به حق چشم های آهو، همه مان را یک مرگ آسان و خوشگل برسان. آخرین بار که آنجا دم درشان، یک سیگارکی باهم آتش زدیم -جلوی همان خانه ای که یک خیّر تهرانی در اختیارش گذاشته بود- آن قدر درشت گفت که نفهمیدم بخندم یا گریه کنم! عین همان شش هفت ساعتی که آمد تو استودیو ازش فیلم پر کردیم آن قدر جلوی دوربین راحت بود که وقتی از گلش به اسرائیل گفت، از کلمه زارپ استفاده کرد. چون هیچ کلمه ...
مادر شهید مدافع حرم: خوابی دیدم که هر بار خوابیدم دوباره تکرار شد
شهادت رسید. آنچه خواهید خواند گفت وگویی است با خانواده شهید شهید سید محمد هادی هاشمی که از ماجرای رفتن پسرشان می گویند. *من مادر شهید هستم طاهره حسینی هستم مادر شهید سید محمد هاشمی که در اولین روز سال 1368 در شهر بامیان افغانستان متولد شد. خودم سال پیش در شهر بامیان افغانستان متولد شدم. 14 سال بیشتر نداشتم که با پسر دایی ام سید محمد ازدواج کردم. مهریه ام ده هزار تومان بود که ...
پسر طیب : پدرم خودسر نبود، مشتی بود/لوطی های الان که اصلا لوطی نیستند، لشوش هستند
؛ این پا در رکابی همانا و اعدامش همان بر اینها را پسر ارشد او می گوید؛ بیژن حاج رضایی که برخلاف دیگر برادرانش راهی دیار فرنگ نشده و به قول خودش حالا همه کاره خانواده حاج رضایی است، در خانه اش چند روز قبل از سالگرد اعدام پدرش (11 آبان 1342) راوی خاطرات پدرش شد. از روزهایی گفت که طیب به فرمان آیت الله کاشانی و نه به خاطر پول در کودتای 28مرداد شرکت کرد تا روزی که روی علم های دسته عزاداری اش عکس امام ...
ظهرها که گله را به کنار جوی آب می بردم و آنجا می خوابیدند خودم وضو می گرفتم، چیزی را پهن می کردم و اول ...
... با مهریه بالا شوهرم دادند پدرم فامیلی داشت که پس از فوت پدر و مادرش از آنها خبری نداشت و پس از سالها ما را پیدا کرده بودند. 12 سال بیشتر نداشتم و در حال و هوای کودکی بودم. عصر یک روز وقتی از صحرا با قیافه پر از خاک گاوها را به خانه آوردم متوجه شدم خانمی که فامیل پدرم بود مهمان ماست. بی توجه به او رفتم و وضو گرفتم نمازم را خواندم و به مادرم در پخت و پز و مهمانداری کمک کردم. آن شب ...
قدم در راه بی بازگشت!
کرده می ماند و ضربه به دیوار. فکر می کردم اینجا زندگی خوبی در انتظارم است اما همه حدس های من اشتباه بود. نباید هیچ وقت مهاجرت می کردم. دلم برای دستان مادرم تنگ شده و صورت مغرور پدرم. میلاد 31 سال سن دارد، هشت سال است که از ایران به انگلستان مهاجرت کرده. او خطرات زیادی را متحمل شده و در طول گفت وگو دائم تکرار می کرد پیش بینی این اتفاقات را نمی کردم. میلاد می گوید: وقتی یکی از اعضای ...
روایت زنان زندانی از تجربه زیسته خود در زندان و پس از آزادی
وقتی زندان افتادم، همه چیزم رو از دست دادم؛ اعتبارم، آبروم، همکارهام، دوست هام و فامیل هام یک جور دیگه روی من حساب می کردن. با این اشتباهی که من کردم، آبروم رو از دست دادم. یک ماه اول پدرم اصلاً نیومد ملاقاتم... بدترین چیز توی زندان بی ملاقاتیه. دخترایی بودن که خانواده اون ها رو طرد کرده بود. به نظرم آدم هرچقدر هم که مجرم باشه، نباید خانواده ها اون ها رو تنها بذارن. اون هایی که بی ملاقاتی بودن، بعضی وقت ها از فشار زیاد خودکشی می کردن. یک نفر جلوی من خودش رو از بالای پله ها انداخت پایین، یا با شیشه خودشون رو می زدن. حس خودکم بینی، جلب توجه، عدم تحمل مشکلات، همه باعث خودکشی می شه... ...
اصلا اهل مصاحبه نیستم!
. البته از قبل می دانستم که بهنام تشکر قرار بود نقش کشیش اتوکاتز را ایفا کند و حتی نعیمی دو جلسه با او تمرین کرده بود. در آن زمان من و بهنام با هم سر سریال لیسانسه ها به کارگردانی سروش صحت بودیم. بهنام هم از این که قرار است نقش اتوکاتز را ایفا کند خوشحال بود چون این نقش یکی از جذاب ترین نقش های نمایش است! اما بهرام تشکر قرار بود تئاتری را روی صحنه ببرد و مدت زمان اندکی برای تمرین در اختیار داشتند و ...