سایر منابع:
سایر خبرها
کودکی ام در خانه مقوایی گذشت
و شیک ترین مجلات آن روز ها و نخستین مجله ای بود که یونیفرم گرافیکی داشت. من خیلی کوچک بودم یک بار هم دربان آنجا راهم نداد و گفت: برو با بابات بیا . دفتر مجله در میدان توپخانه، پشت اداره گذرنامه بود. صبح ها مدرسه می رفتم و بعد از آن در مجله مشغول می شدم. سپید و سیاه تحریریه بزرگی داشت و آدم های بزرگی هم در آن کار می کردند. درست است؟ بله... نصرت رحمانی، احمد شاملو، فریدون مشیری ...
سرمقاله های روزنامه های 23 آبان
در چنین مواقعی به خصوص پس از ساعات طلایی نجات، چگونه با کمک بازماندگان، داوطلبان و کمک های جمع آوری شده نشاط زندگی را به آنان، به ویژه کودکان بازگرداند. بعد از زلزله بم این پیشنهاد مطرح شد که بهتر است پیش از وقوع زلزله، در هر محله کانکسی قرار داده شود که داخل آن ملزوماتی قرار گیرد که در مواقع بروز بحران هایی مثل زلزله مورد استفاده قرار گیرد. و در هر زمان افراد داوطلبی از هر محله آموزش ...
گفتم هرگز اجازه نمی دهم به سوریه بروی!
باشد اما از او خبری نشد نه خودش آمد و نه تماسی. خیلی نگران بودم جمعه شب خواب دیدم در رختخواب خود نشسته ام که علی با یک کوله پشتی از سوریه آمد دم در نشست. گفتم علی جان دیگر نرو این دل نگرانی ات مرا کشت. هیچ چیزی نگفت و فوری بلند شد در را کمی باز کرد و از میان همان مقدار خودش را رد کرد رفت. از خواب بیدار شدم خیلی گریه کردم و دو رکعت نماز استغاثه حضرت زهرا(س) را خواندم و بعد دوباره خوابیدم. این بار ...
مرتضی عاشق شهادت بود، می گفت من هم دوست دارم بروم. یک سال تمام به دنبال جلب رضایت من بود برای رفتن. ...
خودش در آخرین لحظات تشنه شهید شد. چه شد که خودش را به جمع مدافعان حرم زینبی رساند؟ مرتضی مسائل منطقه را از طریق اخبار پیگیری می کرد و در مراسم تشییع شهدای مدافع حرم شرکت می کرد. همین حضور در مراسم شهدا بود که او را هم واله و شیدای دفاع از حرم کرد. مرتضی عاشق شهادت بود، می گفت من هم دوست دارم بروم. یک سال تمام به دنبال جلب رضایت من بود برای رفتن. ابتدا راضی نمی شدم اما بعد از یک سال ...
سیاه پوشان چشم انتظار
کوچکم را حمام کنم که ناگهان همه جا لرزید. بلافاصله متوجه زلزله شدم و خودم را روی دو فرزندم انداختم. مجروح شدیم اما همگی زنده ماندیم. ما را از زیر آوار بیرون کشیدند. بعد از این که از شوک بیرون آمدم، متوجه شدم که دو خواهرم را از دست داده ام. بهزاد کریمی هم اهل روستای کوئیک صیفوری است. بیشتر فامیل ها و بستگانش را از دست داده است. می گوید 160نفر فقط در همین روستا کشته شده اند. او توضیح می دهد: در ...
بعثی ها مثل انسان های اولیه با ما برخورد می کردند
.... در آن دوران و برای همین منظور چند دفعه به مناطق غرب سفر کردم. از همان زمان که جنگ های نامنظم در کردستان شروع شد من وارد کارهای نظامی شدم که در ادامه به جنگ تحمیلی و حضور در جبهه ها رسید. سال 1359 که جنگ شروع شد اوضاع کشور چگونه بود؟ کشور حالت هیجانی و ملتهبی داشت. البته با وجود حضرت امام(ره) مردم بسیار یکدست، یکپارچه و متحد بودند. بسیاری از پاسدارها بدون حقوق کار می کردند و خیلی ...
داریوش سجادی: من را به غلط مشاور کروبی معرفی کردند
، شما همچنان از آقای قالیباف دفاع می کنید، اما می گویید در سال 88 به خاطر اینکه چند نفر فلان شعار را دادند من از جنبش سبز خارج شدم؟! داریوش سجادی گفت: زمانی که دو نفر برچسب شدند و بر روی تمام رسانه های دنیا رفتند، اگر آن موضوع را تکذیب هم می کردند، این به اسم کل جنبش محاسبه شده بود؛ خواه 3 نفر باشند خواه 10 نفر. در فضاهای بین المللی سران جنبش وظیفه داشتند در دهان این شعار دهنده ها بزنند ...
بترسید از وعد ه های خدا برای جزای عمل خودتان
در مسجد جامع شهر سنندج حاضر شدند. بچه های یزدی، ایشان را با اسکورت به مهاباد و کامیاران بردیم و در اطراف شهر و مسجد جامع سنندج از ایشان حفاظت می کردیم. پس از بازگشت غلامرضا به یزد، اینبار برای عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ثبت نام کرد. علاقه او بیشتر برای خدمت در جبهه جنوب و علت عضویت خود را رضای خداوند ذکر نمود. با توجه به بحرانی بودن جبهه غرب در آن برهه، غلامرضا در تاریخ 1360/ ...
آیت الله علم الهدی: بسیاری از حرف های منتسب به من دروغ است/ باید پای مردم بایستیم/ ماجرای حضور اساتید ...
نباشد نمی توانم دانشگاه را راه بیندازم و دانشگاه عقب می افتد. نهایتاً آقای ناطق نوری راضی شد که جریانش مفصل است. حالا امرِ ما دایر شد بین جبهه و دانشگاه. ما دیدیم اگر به جبهه برویم یک رزمنده می شویم و از این طرف هم که نیرو جمع می کنیم. ممکن است این کار از ما برنیاید که برای جبهه و جنگ نیرو جمع کنیم، ولی به هر حال به جبهه که می رویم. وقتی جبهه تمام شود و به پیروزی رسید و ما برگشتیم، حالا کشور را می ...
رندان همکار باعث خانه نشینی من شدند
بسیج عشایری و بعدها به عنوان یک رزمنده حرفه ای وارد جنگ شدم. البته تجربه کافی نداشتم و در منطقه کله قندی دهلران دچار حادثه موج شدید شده و در اثر شدت انفجار که خون از گوش و بینی وچشم بنده بیرون زده بود به مدت شش الی هفت سال دچار بیماری فراموشی شدم. البته بنده هیچ سند مکتوبی مثل کارت بنیاد شهید و جانبازی ندارم و هیچ وقت هم در پی گرفتنش نبودم. حضورم در جبهه فقط برای خدا و انقلاب و مردم بود و هیچگونه ...
یک فیلمساز با 9 اثر خواهان حضور در جشنواره عمار شد
شهادت رسیده ساخته شده است. این کارگردان ادامه داد: این شهید بزرگوار در دوران دفاع مقدس 8 سال در جبهه های جنگ حضور داشته و یکی از نیروهای قوی اطلاعات بوده است. او بعد از پدید آمدن داعش، با اصرار فراوان برای مبارزه با این گروه تروریستی به کشور عراق سفر می کند و بعد از سه ماه به شهادت می رسد. باغشنی خاطرنشان کرد: برای ساخت این مستند قصد داشتیم از سید هادی هاشمی که همرزم شهید بوده ...
15 روز خدمت به زائران در بزرگ ترین موکب دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی
.... در این مسیر هرچقدر هم سختی بکشی وقتی می دانی هدف رسیدن به معشوق است تمام سختی ها را از یاد می بری و مثل عسل شیرین می شود. این زائر استاد دانشگاه پاکستانی در پایان با بیان اینکه نمی توانم از احساسم توضیح دهم، خاطرنشان کرد: قصد داشتم سال گذشته به این سفر بیایم، اما به علت بیماری این امکان فراهم نشد و دوستانم برای پیاده روی اربعین آمدند، بعد از آن وقتی از آنها خواستم تا از احساس خود به این سفر بگویند نمی توانستند، تا اینکه خودم به این سفر آمدم و متوجه این احساس و تفاوت آنها و عدم توانایی در بیان آن شدم. منبع : فرهیختگان ...
خسارت 800 میلیون تومانی به دو مدرسه
وزیر آموزش و پرورش در همان ساعات ابتدایی حادثه مذکور عازم ارومیه شد؛ تصریح می کند : درباره این ماجرا که در شیفت عصر مدرسه "راه شهدا" رخ داد؛ چند ساعت بعد از شروع غائله، حتی برای خانواده دانش آموز نیز مسجل شد که تجاوز به معنای عام آن رخ نداده و فقط دست مستخدم مدرسه به کمر دانش آموز برخورده بود که البته اقدامی نادرست و غیراخلاقی بود به همین خاطر با آن فرد برخورد شد اما افراد سودجو با بهانه های واهی ...
تازه مسلمان آمریکایی از نیویورک تا حوزه علمیه
.... من دیپلم نداشتم و در کلاس دوازدهم مدرسه را ترک کرده بودم بنابراین با خود گفتم من دیپلم لازم دارم و کاردانی هم خیلی خوب است و وارد آن دانشگاه شدم و در آزمون ورودی قبول شدم و روز بعد در یک سوپرمارکت کار پیدا کردم. یکی از دوستانم هم دنبال کار می گشت و پدر و مادرش به من گفتند می توانی برایش کار پیدا کنی. من گفتم جایی برای زندگی لازم دارم و آن ها گفتند یک اتاق برای ...
یک جانباز: بعد از جنگ ما را فراموش کردند
. برادرم به نام حیدرعلی عباسپور سال 65 در سومار به شهادت رسیده است. چند ساله بودید که به جبهه رفتید؟ اولین مرتبه سال 61 وقتی 19 ساله بودم که به عنوان نیروی بسیجی برای غائله کردستان به بانه اعزام شدم. معمولا بچه های شهرری به کردستان می رفتند. بعد از اینکه برگشتیم جزء نیروهای تیپ 27 محمد رسول ا... شدم. بعد از اینکه از کردستان برگشتید، به کدام منطقه عملیاتی رفتید؟ ...
نجف، کربلا و کاظمین؛ عراقی ها 24 ساعت آماده به خدمت بودند +تصاویر
راهپیمایان اربعین شدم ولی خودم هم می دانستم جنس من با آنها تفاوتش زمین تا آسمان است. سال 1395 را به جهت بیماری و برخی مشکلات خودم را از تنفس در آن فضا محروم می پنداشتم ولی چند روز به اربعین یادآوری صحنه های ناب سال قبل همۀ حساب هایم را به هم زد و کوله بار سفر را بستم. ولی امسال که چندین کار عقب افتاده داشتم و مشکل جسمی مزید بر علت شده بود فکر کردم دیگر اربعینی نخواهم بود ولی هر روز که به اربعین نزدیک تر ...
زنم با استادش ارتباط ... داشت و من مجبور شدم +عکس
بردم و کم کم معتاد به قرص شدم. 17 روز قبل خودم به کمپ رفتم و 10 روز آنجا ماندم تا پاک شدم و به خانه ام آمدم. همسرت به خاطر اعتیادت با تو اختلاف داشت ؟ نه. او این موضوع را بهانه کرده بود در صورتی که موضوع اختلاف ما چیز دیگری بود. اختلاف شما چه بود ؟ من به رفتارهای همسرم مشکوک شده بودم و وقتی متوجه شد به من گفت با مردی که به او می گفت استاد قصد دارد ازدواج کند. به همین دلیل ...
شهید خزائی سمبل روایتگران مقاومت
: آخرین دیدارم با شهید محسن در فرودگاه زاهدان بود که به اتفاق عازم تهران شدیم، در داخل هواپیما چنان با شور و هیجان خاطرات تلخ و شیرین خود را در سوریه بازگو می کرد که خیلی مشتاق همراهی وی شدم اما این افتخار نصیب نشد. حیدر سرایانی افزود: هنگام خداحافظی در فرودگاه تهران آنچنان گرم مرا در آغوش گرفت که تاکنون او را اینگونه ندیده بودم، گفت من که می روم و شهید می شوم تو به فکر خودت باش، گفتم اگر شهید ...
زن جوان قربانی سوءظن شوهر/ با مردی که همسرم با او رابطه داشت تماس گرفتم،گفت همسرت گفته مجرد است
که من تا جمعه بیکار بودم و باید تنها در خانه می ماندم. چهارشنبه آنها به میهمانی نرفتند؟ چهارشنبه همان روزی بود که من همسرم را کشتم. چرا او را به قتل رساندی؟ همسرم هر روز ساعت 6 و نیم خانه را به بهانه رفتن به محل کارش ترک می کرد و ساعت سه بعد از ظهر بر می گشت. آن روز ساعت 10 صبح آمد تا مدارک ثبت نامش را برای گواهینامه رانندگی اش ببرد. ساعت حدود دو بعد از ...
10 سال سخت و شیرین، از زنگ انقلاب تا پایان جنگ
اعصاب و روان 45% ارتش بود و به قول خودش 10 سال از زندگی بابرکتش را در جبهه و دفاع از حریم وطن گذرانده بود. خانه حاج عزیز الله در محله تهران نو بود و با بلند شدن صدای اذان مغرب، به درب خانه اش رسیدیم. حال غریبی بود این دعوت، در غروب اربعین با یک جانباز غریب و رنج دیده که بعد از صحبت کردن، غربت و مظلومیت اش بیش از پیش بر ما مسجل شد. حاج عزیز الله نماد بسیاری از قهرمانان و ...
ابر مردی که آرزوی نابودی اسرائیل را همیشه در دل داشت / پدر موشکی ایران که بر اثر انفجار زاغه مهمات به ...
...: حسن طهرانی مقدم 6 آبان ماه 1338 در محله سرچشمه تهران متولد شد. به علت شغل پدرش (محمود طهرانی مقدم)، که به پیشه خیاطی مشغول بود، به محله شکوفه و سپس به محله بهارستان نقل مکان کرد و مقاطع ابتدایی و دبیرستان را در همین مناطق گذراند. ورود به فعالیت های مسجدی در مسجد زینب کبری(س)؛ 1348 در مسجد زینب کبرای سرچشمه، زیر نظر آیت الله سیدعلی لواسانی امام جماعت و ...
سرلشکر شهید حسن تهرانی مقدم شمشیر برون از نیام
موشکی نیازمند دستیابی به سرعت های بسیار بالا بود. مشکلی که در نیمه دوم سال 1388 با آزمایش موشک سجیل [9] پشت سر گذاشته شد. این غول 23 تنی با سرعتی بیش از 4 کیلومتر بر ثانیه بر هدف فرو می آمد. موشکی که به اعتراف کارشناسان نظامی، رهگیری آن برای جدیدترین سیستم های دفاع ضد موشکی نیز غیرممکن است. هر چند مرزهای دقیق پیشرفت های موشکی ایران هنوز افشاء نشده است اما دوست و دشمن تردیدی ندارد که ایران به فناوری ...
همه برای رفتن آمده بودند
زنجان به دنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدایی را در مدرسه توفیق، دوران راهنمایی را در مدرسه چمران و دبیرستان را در مدرسه شریعتی گذراند. اصغر اول دبیرستان بود که عملیات والفجر مقدماتی شروع شد. عبدالله برادر بزرگ او زودتر به جبهه رفته بود و اصغر به بهانه های مختلف عازم جبهه شده بود. اصغر اولین بار که به جبهه می رفت، به کردستان اعزام شد. وی در عملیات والفجر 4 به شدت زخمی شد. 9 ماه در ...
تظاهر به خودکشی برای فرار از دست ماموران
عامل جنایت دلخراش خیابان هلال احمر دستگیر شد. این مرد چهارشنبه شب همزمان با کشف جسد همسرش ناپدید شد و به دستور بازپرس جنایی تهران تحت تعقیب پلیس بود. این مرد 35ساله در نخستین ساعات بامداد جمعه به صورت کاملا اتفاقی از سوی یکی از ماموران کلانتری محل وقوع حادثه شناسایی شد و درحالی که قصد فرار از دست ماموران را داشت، دستگیر شد. او در اعترافات اولیه ضمن اعتراف به قتل، انگیزه اش از این جنایت را خیانت همسرش عنوان کرد. این پرونده در شعبه ششم دادسرای جنایی تهران درحال بررسی است و بازپرس مدیرروستا دستور رسیدگی و تحقیقات بیشتر درباره ادعاهای این مرد و پرونده او را صاد ...
سردار سپاه دل ها
حسن تهرانی مقدم را به این بهانه مرور می کنیم تا یادآوردی از کوشش خالصانه او در راه میهن عزیز اسلامی داشته باشیم. بچه محله سرچشمه، جوانکی لاغر اندام و سر به زیر با موهای فرفری که مانند بسیاری از جوانان نسل انقلاب، پاسداری از نهضت را تکلیف خود دانست و به صف سپاهیان روح الله پیوست و سرباز فرمانده کل قوا شد. بعد از شهادت علی (برادرش) در سوسنگرد که از کودکی انس زیادی با هم داشتند، عزمش بیش ...
خاطرات جنگ به روایت بانوان محله
نگاه و ظرافت زنانه وقتی با مهر مادرانه و خواهرانه در هم آمیخته می شود، طعم و رنگش فرق می کند. به مسجد جامع قلهک رفتیم تا در هفته دفاع مقدس در دورهمی بانوان محله شرکت کنیم تا آنها از روزهای جنگ بگویند و اینکه در پایگاه های پشتیبانی چه خبر بود. غسل و شستن پتوهای خونین ربابه تهرانی سن زمان جنگ: 35 ساله شغل: خانه دار تهرانی از اهالی قلهک است و آن دوران در خیابان 30 ...
وحدت عینی شیعه و سنی با استشمام عطر قرآن
، بلکه فلاش دوربین برخی عزیزان، خودنمایی می کند... اجرا که تمام می شود حلقه مصافحه با برادران اهل سنت تا نیم ساعتی به راه است. صمیمیت به حدی است که دوست نداریم به این زودی ها از مسجد خارج شویم. پی در پی دوربین ها در حال ثبت لحظات برادری و برابری هستند. این اتفاق در اکثر اجراهای ما بین اهالی سنت (خصوصاً خارج از کشور) بارها و بارها تکرار می شود و برای ما طبیعی است. حافظ محمد، امام جماعت دوست ...
دستگیری مرد همسرکش پیش از خودکشی
جوشکاری مشغول بودم، اما حدود یک سال پیش ورشکست شدم و شروع به مصرف قرص کردم، 10 روز قبل از محرم بود که برای ترک به یک کمپ دیگر رفتم و وقتی آمدم، متوجه رفتارهای عجیب همسرم شدم. یک شب که همسرم خواب بود، به پسرم گفتم گوشی او را برایم بیاورد و وقتی اس ام اس ها و تماس های او را چک کردم، مشکوک شدم، البته او زیر بار نرفت و با هم درگیر شدیم. در نهایت تصمیم گرفتم چشمم را روی این ماجرا ببندم و به زندگی ادامه ...
بهای بهشت کالای عشق است، یعنی خون
گاه که دو دلداده به هم می رسند و عاشق به وصال معشوق می رسد و بنده ی خاکی به جمال زیبای حق نظر می افکند و محو تماشای رُخ یار می شود، آن هنگام را جز شهادت چه نام دیگری می توانیم داد؟ آن هنگام که رزمنده ای مجاهد، بسوی دشمن حق می رود و ملائک به تماشای رزم او می نشینند و شیطان ناله بر می آورد و پای به فرار می گذارد و ناگهان غنچه ای می شکفد، آن هنگام را جز شهادت چه نام می توانیم داد؟ شهادت خلوت ...
شگرد ویژه مرد حیله گر برای سرقت از زنان
، گذاشت و آن را تحویل من داد. در همین زمان، این شخص با طرح این موضوع که قصد خرید طلا برای همسرش را دارد، از من پرسید: به نظر شما چه طلایی برای همسرم خریداری کنم؟ و به این بهانه از من خواهش کرد تا طلاجات همراهم را برای بازدید در اختیارش قرار دهم. این شخص پس از بازدید طلاجات، آنها را داخل کیسه پلاستیکی گذاشت، در کیسه را محکم کرد و آن را به من تحویل داد و تأکید کرد که طلاجاتم را به همراه بسته پول که ...