سایر خبرها
رهبر انقلاب: به من بگویید تا کِی؟
پوشیده بود و دست و پا زد و خودش را به آقا نزدیک کرد و دست آقا را گرفت. می خواست حرف بزند آقا اشاره کردند که صبر کند تا اول خانمی که سن و سال هم داشت حرف بزند. وسط آن جمعیت زیاد و ازدحام سرسام آور، پیرزن به آقا نزدیک شد و گفت: خیلی خوش آمدی، محل سکونت نیاز داریم آقاجان، دستمان به دامنت به خانه نیاز داریم، اینجا شهید زیاد دادیم، بچه هامان، برادرزاده ام، خواهرزاده ام، شوهرم... دستتان درد نکند، خیلی زحمت ...
هووی پولدار 97 ساله مرا به دردسر انداخته است / شوهرم می خواهد مرا طلاق دهد! + عکس
داده بود، نگاهش از پنجره به کوه های شمال شهر افتاد. بعد هم برای لحظه ای چشمانش را روی هم گذاشت و برگشت به 15 سال پیش... عماد را نخستین بار در دامنه همین کوه ها دیده بود، آن هم در یک روز پاییزی. چند هفته ای می شد که برای فراموش کردن غم مرگ همسر پزشکش به دل طبیعت می زد. اما در یکی از همان پیاده روی ها پایش لغزید و در جوی آب کوچکی افتاد. نخستین کسی که بر بالای سرش رسید، مردی بود بلند قامت ...
بازگشت از مدرسه با نمره 20 و یک مثقال تریاک
آجرها را دور خانه می چیند می گوید: آبروم رفته با این خانه و زندگی ام. در و دیوار ندارد، خانه مان. این ها رو آوردم یک کم سرو سامان بدم به اینجا. شوهرم محمد از وقتی شیشه می زنه، خشونت می کنه. میگم تو که قبلاً با محبت بودی؟ بچه ها رو کتک می زنه، من رو کتک می زنه. به گفته اهالی، زمین های قشمی یا حلبی آباد، بزرگترین حاشیه شهر بم است. این زمین ها متعلق به آقای قشمی- از افراد متمول شهر بم با ...
به رنگ خاک
....حالا مردان روستا که سال ها برای ساختن خانه و گذران زندگی خانواده تلاش کرده بودند و در لحظه ای همه آنچه ساختند را باخته اند، ناتوان و درمانده انگار بیشتر از بقیه اسیر سرمای روستا و تاریکی شبها شده اند. همان طور که بی خوابی سراغ آقا رضا هم آمده و باعث شده نیمه شب مثل تمام هفت شب گذشته دل از ویرانه های خانه اش نکند و از میان آوارها که حالا دیگر تمام خانه های روستا را شبیه بهم کرده بگذرد تا برسد به ...
نزدیک بود زیر ماشین رضا شاه بروم
. شما انگار از همان سال اول شناسنامه داشته اید؛ برای همین سنتان دقیق است؟ بله، در سال1304 رضاشاه دستور داد همه مردم شناسنامه دار شوند. ما هم شناسنامه گرفتیم. از آنجا که پدرم بسیار ملی گرا بود اسم من را گذاشت داریوش. همه فکر می کردند ما جزو اقلیت های مذهبی هستیم به همین خاطر همسایه ها نمی گذاشتند بچه هایشان با ما در کوچه بازی کنند. چرا؟ خب، آن موقع ها ...
بازخوانی پرونده ای جنجالی پس از 7 سال | وکیل: شهلا جاهد قاتل نبود!
روی زمین افتاده است. فقط یک پتو روی او کشیدم و از خانه خارج شدم. از من نپرسید قاتل کیست، چون من نمی دانم و خودم هم قتل را مرتکب نشده ام! طی سال های 84 تا 86، بررسی های مکرر در شعبات کیفری دادگاه های تجدیدنظر و دیوانعالی روی این پرونده ی سه هزار و 500 صفحه ای صورت گرفت و سه بار در دیوان عالی و سه بار در شعبه ی تشخیص بررسی شد و از مجموع 27 قاضی رسیدگی کننده به پرونده، 20 تن از آنان شهلا را ...
گفتگو با مادر ودختری که مردان پولدار تهرانی را در خانه اسیر می کردند و !/عکس
برای یک رابطه پنهانی به خانه آنها بروم. وی افزود: وقتی وارد خانه آنها در شهرک راه آهن شدیم داخل اتاق تنها بودم که ناگهان پسر جوانی وارد اتاق شد و پس از کتک کاری و تهدید با چاقو از من خواست تا ساکت باشم و هر چه پول دارم در اختیارشان قرار دهم. ترسیده بودم و هیچ راهی جز تسلیم شدن نداشتم به همین خاطر کارت بانکی ام که داخل آن 10 میلیون تومان پول بود در اختیارشان قرار دادم و سپس زن جوان با ...
صحبت های جالب مادر ستاره جدید پرسپولیس !
...> با جوراب؟ فکر می کردید این بچه شاعر شود؟ شایان برای مادرش هم شعر گفته؟ دلتنگی و دوری از فرزند سخت نیست؟ شایان که بچه خوبی است؟ چند وقت یک بار همدیگر را می بینید؟ طی کردن راه رودبار- تهران سخت نیست؟ برویم سراغ حال! بازی پارس جنوبی جم و پرسپولیس را تماشا کردید؟ وقتی شایان گل زد، چه حسی داشتید؟ با ...
نوابی نژاد: هزار داستان واقعی بود، مردم باورش کردند با صدای بلند می گویم قصه های هزارداستان انتها ندارد ...
این آقا پدر من است، آزمایش دی ان ای می دهند و مشخص می شود واقعا پدرش است ولی پدر همچنان طفره می رود و چون قدرتمند بود باعث شده بود این بچه همچنان شناسنامه نداشته باشد. من این بچه را یک جایی دیده بودم، قصه اش را پیش خودم نگه داشته بودم تا امسال که در مشهد با جماعتی مراوده داشتم که می رفتند و بچه هایی که مشکل داشتند را به فرزندی قبول می کردند، یعنی خودشان بچه داشتند ولی می رفتند و می گفتند مثلا یک بچه ...
حواشی سفر رهبر انقلاب به مناطق زلزله زده
آسمان پریدیم به سمت کرمانشاه. از بچه ها پرسیدم قیمت بلیط را؛ از 90 تا 110 هزار تومان بود. معلوم بود هرکس مسئول این کار است، تعداد پروازهای کرمانشاه و قیمت بلیطش را کنترل کرده. فردای زلزله، قیمت میلیونی را برای بلیط کرمانشاه دیدیم و بیشتر از این را هم شنیدیم. در هواپیما جستجوهای قبلی ام را نگاهی انداختم؛ آقا در امدادرسانی مناطق سیل زده و زلزله زده سابقه ی طولانی داشته اند. حدود پنجاه سال پیش در زلزله ...
اصلاح طلبان بی کله و سبک مغز هستند!
آرمان پرس l هفته نامه اصلاح طلب مثلث نوشت: برخی نام ها نیازی به معرفی خاصی ندارند. دکتر هوشنگ امیراحمدی هم دقیقا یکی از همین افراد است. او قدیمی ترین ایرانی است که در خصوص رابطه ایران و آمریکا کار کرده و بیش از 20 عنوان کتاب به زبان فارسی و انگلیسی از او منتشر شده است... امیراحمدی از ورودش به ایران توسط مهدی چمران و حضور در مناطق جنگی می گوید و تعریف می کند چطور از یک پروژه دانشگاهی وارد مساله رابطه ایران و آمریکا شده است. از دوستی خود با کمال خرازی صح ...
کم غذا خوردن کودکان، چه باید کرد؟
قوام غذاها برداشته می شود. حال اگر در سال دوم زندگی نیز به جای تغذیه ی بچه با غذاهای مناسب این سن و سال فقط حریره بادام و فرنی و سوپ داده شود به طور حتم مورد استقبال و علاقه ی کودک قرار نخواهد گرفت. 2. گاهی بچه ها به علت دیر خوابیدن شبانه، خستگی و یا خواب آلودگی، اشتهایی به خوردن وعده های غذایی از خود نشان نمی دهند؛ بهتر است به جای اصرار و پافشاری، چند دقیقه ای قبل از دادن غذا، بچه را به غذا ...
بحران آب و تدوین گفتمان عمومی
...، راضی شوند بچه ام را برگردانند. البته اول باید آزمایش دی ان ای بدهم که معلوم شود بچه من است و بگذارند بچه را ببینم. بچه حالا در یک مرکز نگهداری شبانه روزی کودکان است و مادر می گوید که 5 ماه است بچه اش را ندیده؛ دختربچه ای یک سال و نیمه. آذر به صورتش ماسک زده است و وسط حرف زدن دایم سرفه اش می گیرد. آذر و شوهرش در اتاقی در یکی از کوچه های مولوی زندگی می کردند، با 500 تومان پول پیش و ماهی 300 ...
به من بگویید تا کِی؟
، پیرزن به آقا نزدیک شد و گفت: خیلی خوش آمدی، محل سکونت نیاز داریم آقاجان، دستمان به دامنت به خانه نیاز داریم، اینجا شهید زیاد دادیم، بچه هامان، برادرزاده ام، خواهرزاده ام، شوهرم... دستتان درد نکند، خیلی زحمت کشیدید آمدید... آقا پاسخ دادند که خدا دل های شما را آرام کند. جمعیت زن را جابجا کرد. آقا متوجه شد جوان کاپشن قرمز را محافظها دارند دور می کنند. اشاره کرد به جوان و گفت: آن لباس قرمز را ...
گفت وگو با مرد سال سابق آسیا/ تکذیب صغر سن بیراوند
...> تارتار: این عکس بعد از بازی نیست و نگران نباشید ما ثابت می کنیم ایشان با شما ارتباط دارد یا نه. پورموسوی: شما باید نگران باشید که اگر ثابت نکنید باید در دادگاه پاسخ بدهید و در حضور مردم تهمت می زنید. تارتار: آن شخص علم ماورا دارد که بازیکن ما بازی کند مصدوم می شود؟ از کجا خبر داشته و چه کسی به او گفته؟ بازیکنان ما چیزهایی از اتفاقات قبلی به ما می گویند که گفتنش جایز نیست. چند تا از این ...
فرار مینا تازه عروس باردار!
مادرشوهرم رفتیم. دو تکه ظرف از دست خواهر حمید افتاد و شکست. مادربزرگ که غرق در خرافات بود، با صدای بلند گفت: اسپند روی آتش بریزید که چشم های مینا عروسمان شور است. همان سال اول زندگی مان باردار شدم و در ماه پنجِ حاملگی، مادر بزرگ حمید فوت کرد. خواهر حمید که به تازگی از شوهرش جدا شده بود و از نظر روحی و روانی دچار افسردگی شدید بود، به همه می گفت: این عروس ما یک بچه بدپاقدم مثل خودش در راه دارد ...