سایر منابع:
سایر خبرها
کنفرانس های وحدت اسلامی، از عوامل مهم جلوگیری از تنش و ستیز بوده است/ جریان تشیع انگلیسی از سفارت ...
.... اراکی : داستان ما در کاری که در انگلیس شروع کردیم، خیلی داستان پیچیده ای است. س: دوست نداشتید بروید. اراکی : بله. اصلاً خیلی بی رغبت بودم. یکی از سخت ترین و تلخ ترین ماموریت ها، ماموریت به لندن بود. از ابتدا دولت انگلیس خیلی کارشکنی کردند. دو سال ما را برای ویزا معطل کردند. ویزا به ما نمی دادند، تا وقتی که وزارت خارجه ما وارد یک عملی شد که آنها را تهدید کرد ...
جنایت برای نشستن در صندلی جلو خودرو
به همراه اعضای خانواده ام مورد ضرب و شتم قرار دادند. به خانه بازگشتیم و با بستگان خود تماس گرفتیم. این بار با تعداد بیشتری به در خانه مقتول رفتیم و غافل از اینکه آنها نیز بستگان خود را صدا کرده بودند نزاع و درگیری ما آغاز شد. متهم در خصوص نحوه ارتکاب قتل نیز گفت: مقتول چاقو در دست داشت و یک ضربه با چاقو به سمت پدرم پرتاب کرد، در یک لحظه چاقو را از دستش گرفته و چند ضربه به او زدم که باعث ...
علت توزیع نشدن کانکس ها میان زلزله زدگان / کدام خانواده ها در اولویت هستند؟
...، زیر چادری که هیچ گونه عایقی ندارد، درد و رنج از دست دادن عزیزان و آوار شدن خانه های زلزله زدگان را صد چندان کرده است و مسئولان باید چاره اساسی بیندیشند. نیک کردار اظهار کرد: متأسفم که همشهریانم در شرایط فعلی و با وجود بارندگی باید در چادر زندگی کنند اما ببخشید که نمی توانم به زلزله بگویم که چرا روز بیست و یکم آبان ماه را که هوا سرد است را برای آمدن انتخاب کرد و در فصل تابستان ...
پایان سرگردانی زنی پس از 40 سال
یکصد و بیست و ششمین فردی است که به کمک این کمپین موفق می شود به بستگانش برسد. آدریانا در کنفرانسی خبری گفت بعد از درگذشت زوجی که او را بزرگ کردند، فردی به او گفت که فرزند اصلی آنها نبوده است. آدریانا افزود: "یک روز شنبه بود که پی به این مسئله بردم، روز دوشنبه به کمپین مادربرزگ ها مراجعه کردم. می خواستم بدانم که آیا من دختر کسانی هستم که ناپدید شده اند. بیشتر از همه به دلیل ...
روزگار قرتی!
...> برخورد خانواده وقتی شما رفتید توفیق چطور بود؟ و دیگر این که چه تصوری از این شغل داشتید؟ – اصلا شغلی متصور نبودم. در دنیای هنر تجسمی غرق بودم، این که آینده چه می شود و چه نمی شود برایم مطرح نبود. توی آن مرغزار می رفتم و می آمدم. خانواده حمایتم می کردند، به جز پدرم که شدید مخالف بود. تا این که کارم تو توفیق چاپ شد و دوستانش که مثل خودش روزنامه خوان بودند، می پرسیدند: این عربانی با شما نسبتی ...
هنرمندی که در سربازی نی نوازی یاد گرفت
دراز کنیم؛ زیرا من عاشق همسرم هستم. این هنرمند ادامه می دهد: یک روز متوجه شدم چشم هایم نمی بیند. یک شب خواب دیدم و از همسرم خواستم من را به امامزاده زین العابدین(ع) میناب که مردم اعتقاد خاصی به او دارند، ببرد و پنجه فلزی که آنجاست را روی چشم هایم بکشد. فردای آن روز توانستم چشم هایم را باز کنم و چند روز بعد رفتم دکتر که گفت چشمت آب مروارید آورده و بعد هم مجبور شدم آن را عمل کنم. خالو صادق اظهار می کند: سابقه جنگ در جبهه ها را هم دارم و جانباز هستم اما زبان ندارم. حتی دفترچه جانبازی هم گرفتم. گروه موسیقی لیوا در هفته هنر هرمز انتهای پیام ...
مصاحبه ای مفصل با برانکو در برنامه زنده تلویزیونی
حرف اول و آخر را می زد. در واقع او بود که خودش پنالتی ها را می زد و ستاره تیم بود. در کل خاطرات خیلی خوبی از کودکی به یاد دارم و روز های بسیار خوبی بود. آن موقع هم وضعیت مالی خانواده مان هم بد نبود، اما پولدار نبودیم. سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس در پاسخ به این پرسش که آیا در کودکی هم لجباز بود یا نه، خاطرنشان کرد: بله در کودکی بیشتر لجباز بودم، اما هر چه بزرگ تر شدم لجبازیم ...
دعوای مرگبار بر سر نشستن در جلوی وانت
. زمانی که کیسه های پر از پلاستیک را پشت وانت قرار دادیم تصمیم گرفتم این بار جلوی وانت بنشینم. چون از سرما می لرزیدم و تحمل نداشتم پشت وانت بروم. اما سر این موضوع با ناصر دعوایمان شد و او مرا کتک زد. وقتی به خانه رفتم، ماجرا را برای خانواده ام تعریف کردم و همین باعث درگیری بین خانواده ما و خانواده ناصر شد و در جریان این درگیری پسرخاله ناصر با چاقو به پدرم حمله کرد که در بین راه توانستم ...
هرجا سخن از اخراج است، نام دانشگاه شیراز می درخشد!/ در 3 دوره تحصیلی جزء دانشجویان برتر بودم/ هیچ مرجعی ...
، اما برای مقطع دکتری هم دانشگاه شیراز را انتخاب کردم. حق دل افزود: جزء رتبه های اول بودم که مقطع دکتری پذیرفته شدم، اما مسؤولان دانشگاه شیراز به دلایل واهی می گفتند که ازنظر آموزشی و پژوهشی ضعیف هستم و فعالیت های غیردرسی انجام می دهم. این دانشجوی اخراجی تصریح کرد: واقعیت این بود که من در زمینه های دفاعی در کنار استاد خود که از چهره های ماندگار کشور است، فعالیت می کردم و آن ها ...
کتاب به جای تفنگ
ارشاد خودشان انتخاب کردند. مسئولان کتابخانه های شهر مثل خانه اندیشه و انجمن دوستدار کودک رفتند و براساس فعالیت های شان کتاب انتخاب کردند. بخشی از کتاب ها در مراسم مختلف مثل چهارشنبه سوری و عید نوروز بین بچه ها و دانش آموزان مدارس مختلف توزیع شدند. در سالن مطالعه کتابخانه عمومی، عکسی به دیوار است از دو زن چادری که از دری وارد می شوند. بالای در نوشته است: کتابخانه عمومی. کتابخانه عمومی اندیشه سال ...
تنهایان بیابان
دلم نمی خواهد وارد جامعه بشوم. اصلا برای همین است که همین هشت ماه اول سال را که در این بیابان زندگی می کنیم، ترجیح می دهم به شهر. اگر مادرم فوت کند، من دیگر نیستم. خواهر و برادرهایم یا بهزیستی جمعشان کنند. ما چهار بچه سالم هستیم، ارث پدرمان برای هر بچه ای، یک بچه معلول است. این که هیچ آموزشی برای نگهداری از چهار معلول ذهنی ندیده اید، کار را سخت تر می کند، درست است؟ بله، وقتی پدرم فوت ...
پزشکی در قامت مدافع حقوق انسان ها
حملات 51روزه خود، دست به تخریب زیرساخت هایی مثل نیروگاه ها و مخازن آب و ساختمان ها زده بود، اما آنچه بیش از همه چیز توجه را به خود جلب می کند، استقامت و همبستگی فلسطینیان است؛ همه آنها درست مثل یک خانواده، سعی در نجات جان یکدیگر و مداوای زخم های همنوعان شان داشتند. بنابراین من هم متعهد شدم به ندای فلسطینیان، در هر زمانی پاسخ دهم. از دکتر گیلبرت در بسیاری از مناطق به خاطر تلاش هایش جهت نجات جان ...
سرپل را باز می سازیم
سحر رفیعی بندری در حالی که از سرمای غروب 11 آذر ماه سرپل ذهاب به خود می لرزیدم و غرق در افکار خویش بودم، ناگهان مینوخانم دستانش را دورم حلقه کرد و با صدای بلند گریست. او را در آغوش فشردم و گفتم مینوخانم من می دونم که شما بعد از ما این راه رو ادامه میدی، هر روز عصر همه بانوان این اردوگاه رو دور هم جمع کن و با هم گفت وگو کنین تا غمتون کم بشه، دور هم جمع بشین و هر کی هر چی بلده به بقیه ...
مسئولیت های فراموش شده!!!
. با همکاری دبیران و سایر همکاران و اولیای آنان، کارهای عملی را آغاز کردیم. در پایان سال تحصیلی به نتایج خوبی رسیدیم. همین بچه ها در همان سال تحصیلی در مسابقات ورزشی شهرستان و استان رتبه های ممتازی را کسب کردند. در بررسی دیگری متوجه شدم اغلب بچه ها پیوند خوبی با جامعه ندارند، چنان غرق درس و مدرسه اند که از جامعه بریده اند. با خود اندیشیدم؛ اگر در مدرسه، همه چیز برای بچه ها فراهم ...
شبی به یاد صدای خاطرات موسیقی ایران
ایران باقی خواهد ماند در ادامه حمید حامی خواننده روی صحنه حاضر شد و گفت: دوم اردیبهشت سال 80 بود که به همراه آقای بیات برای اولین بار استاد فرهودی را دیدم و آن روز قطعه ای را اجرا کردم که مسیر زندگی ام را تغییر داد. سال ها از این تاریخ می گذرد و این مدت هم در کنار این مرد بزرگ بودم. هنوز هم با اینکه چند ماه از فوت ایشان گذشته، اما من جرات اینکه از در استودیو پاپ رد شوم را نداشتم و خاطرات زیادی با ...
قتل مادر برای تصاحب ارثیه خانوادگی
خانواده به علت شدت جراحت ناشی از سوختگی فوت شده و دختر جوان هم مجروح و به بیمارستان منتقل شده است. سرهنگ فیروز خواه گفت: در بررسی های اولیه مشخص شد آتش سوزی عمدی بوده و پسر خانواده پس از به آتش کشیدن خانه از محل گریخته است. بنابراین متهم دو ساعت بعد از حادثه بازداشت شد. او با اعتراف به جرمش گفت: مدتی قبل پدرم فوت شد و برای رسیدن به سهمیه بیشتر از ارثیه خانوادگی تصمیم به قتل مادر و خواهرم گرفتم برای همین با آتش زدن خانه نقشه ام را اجرا کردم که گرفتار شدم. سرهنگ فیروزخواه گفت: تحقیقات بیشتر از متهم در جریان است. ...
قتل بر سر سوار شدن در وانت
دعوا کردم و او، من را کتک زد. او توضیح داد: ما دو نفر در کار جمع آوری ضایعات پلاستیک بودیم. شب حادثه کیسه های ضایعات را پشت وانت گذاشتیم. از آن جا که هوا خیلی سرد بود، خواستم در کابین وانت بنشینم تا کمی از سرما در امان بمانم، اما ناصر مانع شد و من را به شدت کتک زد. وقتی به خانه رسیدم ماجرا را برای خانواده ام توضیح دادم. پدر و برادرم ناراحت شدند. به درخواست پدرم برای حرف زدن با ناصر راهی ...
پرونده مرگ مشکوک زن میانسال در دادگاه بررسی می شود
: من و همسرم در طبقه بالای خانه مادر زنم زندگی می کنیم. امشب شام خانه مادر زنم دعوت بودیم. ساعتی قبل به خانه مان برگشتیم و همسرم سجاده اش را برداشت وبرای خواندن نماز به اتاقش رفت. چند دقیقه ای گذشت و از او خبری نشد که نگرانش شدم و به داخل اتاق رفتم و با جسد بی جانش روی سجاده روبه رو شدم. مأموران در بررسی های جسد متوجه آثار کبودی روی گردن زن میانسال شدند که حکایت از این داشت وی به طرز ...
با 50 هزارتومان شروع کردم
... اصلا شناختی از چرم داشتید؟ قبل از آن چطور دختری بودید؟ من دختری بودم با شخصیت مردانه که به کارهای بیرون از خانه عادت داشتم و تا پیش آمدن این اتفاقات کمتر پیش می آمد وقتم را صرف کارهای زنانه کنم. شاید بهتر باشد بگویم تا آن زمان نخ وسوزن دست نگرفته بودم، اما دیدن چرم هایی که توسط هنرجویان تغییر شکل داده و کیف و... می شدند، مرا علاقه مند کرد و تصمیم گرفتم این علاقه را دست کم نگیرم ...
بابک در اوج خوشی های دنیوی شهدا را فراموش نمی کرد
... امروز مرور آخرین روز رفتن بابک بی تابم می کند. روز آخر اعزام با عجله از بیرون به داخل خانه آمد و رفت طبقه بالا سمت اتاق خودش؛ اتاقی که پر بود از عکس شهدا . چند لحظه ای نگذشت که با عجله از اتاق خارج شد و سریع بیرون رفت. من در خانه بودم که از مادرش پرسیدم : بابک در دستانش چه داشت؟مادرش گفت : یک کوله پشتی. تا این را گفت : متوجه شدم که کارهای اعزامش ردیف شده است. به برادر و عموهایش زنگ زدم و آنها ...
رسم امانت
مزخرفا چیه که... سعید پرید وسط حرفم و با تندی گفت: مزخرف چیه؟ واسه چی باید خجالت بکشم؟ چرا پرت و پلا میگی. گفتم: خودتو به اون راه نزن. خودت خوب میدونی درباره چی حرف میزنم. سعید که انگار تازه فهمیده بود موضوع از چه قرار است، گفت: آهان از اینکه گفتم فلش دست تو چکار میکنه بهت برخورد؟ خب اینکه اینقد عصبانی شدن نداره. دیروز این فلشو من به بهروز داده بودم تا چند تا از مطالب درسی تقویتی رو که تو کامپیوتر ...
مهار بلاهای طبیعی با ایمن سازی بافت های فرسوده
آشفتگی گردد. یک راننده تاکسی که در طریق منزل به اداره از گفت وگو های او استفاده می نمایم و صدای رادیوی خود را بلند کرده تا خبر ها مرتبط به زمین لرزه موخر در کرمانشاه را به مطلوبی گوش کند می گوید: 40 سال پیش با ارثیه ای که از پدرم به من دست یافته یک مسکن کوچک 60 متری در حدود میدان امام حسین(ع) خریداری کردم و دو تا از فرزندانم را به مسکن شانس فرستاده ام و یکی دیگر از فرزندانم بهمراه من و همسرم در ...
تمدن نوین اسلامی، تمدنی خدامحور، دین بنیاد و حق گراست/ جهان اسلام نیازمند انتفاضه فلسطینی جدید در قبال ...
متحد کند. عراق این پیروزی را چگونه به دست آورد؟ آیا جز با اتحاد میان امت است؟! وی ادامه داد: ما چون وحدت کلمه و نیت صادق داشتیم توانستیم شیرینی پیروزی را بچشیم. مسلما با این رویه در آینده نیز پیروز خواهیم بود. برای رسیدن به وحدت باید پارامترهای سازنده وحدت را بشناسیم. شیعه و سنی همه یک دیدگاه داشته و پیامبر واحدی دارند، کعبه شان یکی است و حداقل سالی سی میلیون نفر شیعه و سنی، کرد و... کعبه ...
پشت وانت نشستن به قیمت جان!
برادرم تصمیم گرفتند تا برای صحبت کردن با ناصر، به در منزل مقتول که ناصر شب ها در آنجا اقامت داشت بروند. سه نفری به در منزل مقتول رفتیم که ناگهان ناصر به همراه مقتول و دیگر افراد داخل خانه به ما حمله ور شده و مجددا مرا به همراه اعضای خانواده ام مورد ضرب و شتم قرار دادند. به خانه بازگشتیم و با بستگان خود تماس گرفتیم؛ اینبار با تعداد بیشتری به در خانه مقتول رفتیم آنها نیز بستگان خود را صدا کرده بودند ...
16 نکته کاربردی در زندگی مشترک
بیشتری در مورد آن ها به خرج دهند، توجه و فداکاری بسیار زیادی از جانب مردان نصیب شان می شود. مرد ها از تسلیم شدن بیزارند مرد ها همواره در طول تاریخ سخت تر، محکم تر و خشن تر از زنان بوده اند و یا لااقل خود را این گونه نشان داده و هرگز نتوانسته اند عشق و مهربانی و عاطفه خود را بی پرده بروز دهند. این مساله همواره می تواند در روابط زن و مرد زیان آور باشد و حتی در برخی مواقع برایشان ...
خاطرات احمد زیدآبادی: تسلیم سرگذشت نشدم
ممنوعیت کار در روزنامه ها تصمیم گرفت تا خاطراتش را تدوین کند. بخش اول این کتاب که از تولد تا 18 سالگی را در برمی گیرد حالا وارد بازار کتاب شده است. او در این کتاب 285 صفحه ای از خانواده و کودکی و اطرافیانش می گوید. از پدری که بی سرپرست بزرگ شد و از سن کم کار را شروع کرد، مادری که با وجود فقر و زندگی سخت، او و سه خواهرش را بزرگ کرد، از خواهرانی که همه در کودکی و نوجوانی کار کردند و از روزهای سختی ...
برانکو: هیچ وقت با کی روش شام نخوردم!
خیلی خوبی را تشکیل داده بودیم و باعث افتخار من است که هفت سال کنار بلاژ بودم و با او در جام جهانی تیم سوم دنیا شدم. خاطرم هست آن زمان که با ایران بازی دوستانه داشتیم او بعد از بازی گفت اگر یوگسلاوی سابق بتواند ایران را شکست دهد یک توپ فوتبال را قورت خواهد داد! او به این خاطر این حرف را زد که واقعاً تیم ایران را تیمی با کیفیت می دانست. برانکو در ارتباط با اینکه چرا بلاژ به او لقب پرفسور را ...
در پارک به نیلوفر ..... شد
بازداشت شد. پسر جوان با انتقال به پلیس آگاهی بازجویی شد و به افسرتحقیق گفت: خانواده ام در شهرستان زندگی می کنند. از شش ماه پیش در یک مغازه فروش کفش کار می کردم و شب ها نیز چون جا و مکانی نداشتم در آنجا می خوابیدم. دو ماه پیش که به بوستانی رفته بودم با نیلوفر آشنا شدم. بعد از آن ارتباطمان شکل گرفت و حتی یک بار در غیاب مادرش به خانه آنها رفتم. وی افزود: به خاطر شرایط کاری ام نمی ...
پدرم در انتظار بازگشت برادرم بود نه پیکرش
مردم نیوز : مریم طاروردی فراهانی خواهر شهید تازه شناسایی شده خلیل طاروردی فراهانی در گفت وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس در تشریح فعالیت های انقلابی برادرش، اظهار داشت: در هیاهوی انقلاب، برادرم به مسجد سجاد واقع در مجیدیه می رفت. آن زمان من سن و سال کمی داشتم؛ اما متوجه می شدم که شب ها به خانه نمی آید. بعدها شنیدم که خلیل در نگهبانی و شناسایی خانه های تیمی نیز فعالیت داشته است. وی ...
قتل به خاطر نشستن عقب وانت! + عکس
در میان گذاشتم ؛ پدر و برادرم تصمیم گرفتند تا برای صحبت کردن با ناصر ، به در منزل مقتول که ناصر شب ها در آنجا اقامت داشت بروند. سه نفری به در منزل مقتول رفتیم که ناگهان ناصر به همراه مقتول و دیگر افراد داخل خانه به ما حمله ور شده و مجددا مرا به همراه اعضای خانواده ام مورد ضرب و شتم قرار دادند. به خانه بازگشتیم و با بستگان خود تماس گرفتیم ؛ اینبار با تعداد بیشتری به در خانه مقتول رفتیم آنها نیز ...