سایر خبرها
آیت الله خامنه ای با تدبیر و درایت کشور را هدایت کردند
خود مردم اداره می شود. وی افزود: عدالت مدیریتی هم از دست خانواده هزار فامیلی شاه گرفته شد و در اختیار مردم قرار دارد و در عدالت مدیریتی هم ما خوشبختانه موفقیت های خوبی داشتیم. در شهرها قبل از انقلاب انتخابات به سبک امروز نبود، شناسنامه های روستایی ها را می گرفتند و می آمدند در شهر از طرف روستایی ها رأی می دادند. بقچه بقچه شناسنامه از روستاها می آوردند بعضاً برای حفظ ظاهر تعداد اندکی هم ...
کبر و حرص و حسد؛ ریشه همه رذالت ها
اشکال گوناگون نشان دهد.(همان) خداوند در بیان علت تکبر باطنی ابلیس و سپس استکبار ظاهری او می فرماید که ابلیس خود را برتر از همه، حتی حضرت آدم(ع) می دانست که دارای علم تمامی اسماء بود. (بقره، آیه 31) از این خلافت الهی را شایسته خود می دانست، نه حضرت آدم (بقره، آیه 30)؛ و بر همین اساس از سجده اطاعت و پذیرش خلافت آدم سر باز زد و استکبار ورزید. (اعراف، آیه 12؛ ص ، آیات 74 و 76؛ بقره، آیه 34) پس ...
روی خط آفتاب
اعلام شماره حساب بانک رفاه نمایند. لطفا این اجبار داشتن شماره حساب در تامین اجتماعی را بردارند. (15/11) 1230- اینجانب پارسال در بیمارستان شریعتی بستری بودم چون مرا به زندگی برگرداندند حاضرم تا آخر عمر در بیمارستان مجانی کار کنم. از مسئولین بیمارستان تشکر می کنم. (15/11) 1237- سلام. از خوانندگان همیشگی شما هستم در قم یک دکه ای در خیابان شهدا هست که برای دریافت روزنامه آفتاب یزد هر وقت ...
هاشمی نسب: فوتبال مال کریمی هاست/ پژمانی که جلوی 100هزار نفر بازی کرده از 10 نفر فرهنگی کم نمی آورد
. یادم نمی رود روزهای اول که به پرسپولیس رفته بودم، چپ و راست مرا در تمرینات می زدند. چه کسی؟ نادر محمدخانی؟! هم آقانادر و هم بقیه! به هر حال باید من جوان می دانستم که پیراهن پرسپولیس را پوشیده ام. بعد از مدتی علی کریمی پرسپولیسی شد و دیگر کسی مرا نزد و همگی علی را می زدیم. (دوباره می خندد) این موضوع را از زبان خود علی کریمی هم شنیده بودیم! بله، این رسم یا قانون تیم ...
عمو فیتیله ای: ما اورژانس فرهنگی هستیم
دانی چرا باید جواب دهید دوست عزیزی به عنوان مدیر می گوید تو آمدی اینجا معروف شدی. می گویم شهرت جزئی از این کار است خب من اگر شهرت نداشته باشم خب مرا چگونه قبول کنند؟ به واسطه این شهرت است که طرف گوش می دهد و ارتباط می گیرید. اینکه مشهور شدم برای این دوستمان سخت است. می گویم من اگر مشهور شدم کجا شما را تحویل نگرفتم و بی ادب بودم و فخری فروختم. حواشی این ماجرا در خیلی کشورهای دیگر وجود دارد و ...
بیوگرافی الناز حبیبی و همسرش مهدی صاحب زمانی
دنیا بدون تو سخته، بد میگذره ، بد. صحبت های با الناز حبیبی اواخر 93 کلاس پنجم ابتدایی بودم که در کانون پرورش فکری برای بازی در فیلم دفترچه خاطرات به کارگردانی آقای سلطانی انتخاب شدم. برای بازی در آن فیلم دنبال دختری سر و زبان دار و بامزه می گشتند که مرا انتخاب کردند (می خندد). با پدرم تماس گرفتند و پس از رضایت ایشان در 11سالگی وارد دنیای بازیگری شدم. پدرم به شدت طرفدار هنر است ...
سوءقصد در بازار نشر ایران/ چاپ ترجمه ای از غول ادبیات هلند
، اما در اون صورت تو رو جلوِ دیوار می گذاشتن. به خصوص با اون مقامی که داشتی. درست مثل سلانسکی، وقتی تیربارانش کردن من در چکسلواکی بودم. این که هنوز زنده ای، باید سپاس گذار دولت نظامی باشی. چون یپ جواب نداد، او ادامه داد همیشه بهتر است آدم به عنوان رئیس یک باشگاه فوتبال، توی زباله دانی تاریخ بیفتد تا یک لاشه فراموش شده باشد. این طور نیست؟ مرد درشت هیکلی که روبه روی دی خراف نشسته بود، یک ...
فرار عجیب زن از خانه در تهران / شوهردر پاتوق معتادان مولوی به دنبال همسرش بود ؟!
اینکه بعد از بارداری و به دنیا آمدن بچه مشخص شد او معتاد است. هفت میلیون تومان خرج کردم تا بچه سالم شود و بعد از آن پدرم او را کنار خودش نگه داشت. وی در زمینه فرار همسر معتادش از خانه نیز گفت: چند بار سعی کردم او را به کمپ ترک اعتیاد ببرم اما خودش قبول نکرد تا اینکه بالاخره از خانه فرار کرد و امروز درحالیکه در پاتوق معتادان دنبال او بودم به جرم Crime خفت گیری از یکی از معتادان بازداشت شدم که او خودش بعد از طرح شکایت دروغش فرار کرد. در انتها با دستور بازپرس محترم پرونده متهم با توجه به مدارک موجود در پرونده و صداقتش آزاد شد. رکنا ...
فیلم | انتقاد مرضیه برومند از خانم مو وزوزی: زنان چهارشنبه ها سفید بپوشند که چکار کنند؟
الان می بینم این تعامل با آرامش وجود دارد. اینکه ما بخواهیم همه چیز را شعار دهیم، درست نیست. او در ادامه در پاسخ به صحبت احمد طالبی نژاد درباره فعالیت برخی گروه ها در خارج از کشور در رابطه با زنان گفت: من متاسفم! ما خانه همسایه مان ماهواره دارد و ما هم آنجا می بیینم. نشست های خانم هایی که آنجا برنامه دارند را چون علاقه مند هستم نگاه می کنم و ناراحت می شوم. من می بینم آنها چیزی را تبلیغ ...
طلاق های عجیب و دلایل عجیب تر!
ما عاشق هم بودیم و روزی که با هم آشنا شدیم تصور می کردیم زندگی بدون اختلاف و پر از آرامشی کنار هم خواهیم داشت. سر هر موضوعی با هم تفاهم داشتیم و سعی می کردیم به هم آرامش بدهیم. اما یک موضوع ساده، خوشبختی مان را نابود کرد. ماجرا از این قرار بود که بعد از ازدواج من بالاخره توانستم در یک شرکت معتبر کاری با درآمد خوب پیدا کنم. اما همین شغل باعث بدبختی ما شد. ...
قسم می خورم شوهرم را نکشته ام
به گزارش ایران آنلاین ؛ دراین واقعه مرموز که سحرگاه دوم فروردین سال 94 رخ داد، مرد جوانی که بر اثر اصابت چاقو به سینه اش دچارخونریزی شدید شده بود به بیمارستان صفائیان تهران انتقال یافت اما با ادامه خونریزی جان سپرد. نرگس همسر این مرد در نخستین بازجویی به کارآگاهان گفت: من و شوهرم بر سر آمدن یک میهمان که از اقوام خودش بود با هم درگیر شدیم و او درحالی که بشدت عصبانی بود با چاقو به من ...
سردار فیروزآبادی: روحانی از از سرهنگ هم بالاتر است!
اجازه بدهید ما هم یک جمله عرض کنیم. وقتی شما حرفی می زنید، آقای هاشمی در جلسه دولت می گوید این حرف ها، حرف های عوامی است، بنابراین بدانید که اگر حرف شما تخریب می شود، از بالاترین نقطه است. اما برخورد رهبری همان بود تا اینکه بالاخره چند سال بعد، فکر می کنم در سال 79، یعنی وقتی که دولت آقای هاشمی به پایان رسید و 3 سال هم از دولت آقای خاتمی می گذشت، من دیگر طاقتم تمام شد. در خانه نشستم و در یک دفتر ...
دانشگاه قبول شدم، یواشکی رفتم جبهه!
ها اتفاق افتاد. ما هم کتابمان را بستیم و گذاشتیم روی طاقچه. البته تابستانش مثل همیشه به مشهد رفتیم، به شهر خودمان که نسبتاً به مشهد نزدیک است. من دلم می خواست اواخر تابستان برگردم تهران و ببینم دوستانم در چه حال اند. الان که امکان ادامه تحصیل نیست! خانواده موافقت نمی کردند! برادرم سرباز شده بود. او که آمد، دیگر من هم با اصرار همراهش به تهران برگشتم. از اینجا به بعد، دو سال زندگی مادر ...
روایت رزمندگیِ یک چریک+عکس
دیگر نیروها به سرپل ذهاب اعزام شد و تا پایان جنگ به ایثارگری های خود در مناطق عملیاتی ادامه داد. گفتگوی تفصیلی ما با او در ادامه می آید: **: ابتدا خود را معرفی کنید. حجت الله ظهروند متولد 10 فروردین سال 1332 در تهران هستم. یک دختر و یک پسر دارم. حجت الله ظهروند **: فعالیت های انقلابی و بسیجی خود را از چه زمانی شروع کردید؟ بنده از فعالان قبل ...
والدین چگونه می توانند بدرفتاری های کودکان را اصلاح کنند؟
برایش وقت بگذارید لحظه ای دست او را بگیرید یا او را ببوسید و به آرامی به او بگویید باید چند لحظه صبر کند تا کاری که الان در حال انجام دادنش هستید به پایان برسد و بعد حتما برای او وقت خواهید گذاشت. معمولا کودک زمانی که می بیند شما متوجه او هستید و پاسخش را دادید آرام می شود اما اگر باز هم به نق زدن ادامه داد باید بی توجه شوید و غیرمستقیم او را سرگرم کنید. مثلا اگر هنگامی که با تلفن صحبت می کنید کودک ...
زنی با افکاری آزاد
بیمار ها گفت که می خواهد چه کار کند.. مادرم می خواست محیط جدید زیاد اذیتم نکند، به من یک قل دو قل یاد داده بود. روی زمین داشتم این بازی را تمرین می کردم. در همین حین چشمش افتاد به من. پدرم شروع کرد به صحبت کردن که حسین جان اینجا تو مریض می شوی، برایت خوب است که با خانم فرخزاد به تهران بروی. آنجا مدرسه می روی. من منتظر بودم که صحبت های پدرم تمام شود تا فرار کنم. فروغ آنجا بود ...
جواب امام به پیشنهاد ترور شاه
.... چون از یک طرف با نهضت آزادی وحتی جبهه ملی و و از سوی دیگر با مؤتلفه اسلامی و حضرت امام و... ارتباط داشتند و حتی در ایجاد ارتباط بین این جریانها، بسیار مؤثر بودند. چهره هایی مثل پدرم هنگامی که از زندان بیرون آمدند، تصمیم گرفتند فعالیتهایشان را به شکل فرهنگی ادامه بدهند و مؤسسه رفاه را ایجاد کردند. یکی از کارهای این موسسه، ایجاد مدرسه رفاه بود. شرکتی به نام فیلم در خدمت دین در آنجا ...
اقتصاد دوناتی
که سرانجام از اقتصاد دانشگاهی فاصله گرفتم. اما پس از سه سال کار در روستا های زنگبار، چهار سال کار با سازمان ملل، و پس از آن یک دهه با آکسفام (به عبارت دیگر پس از اینکه با چالش های اقتصاد حقیقی درگیر شدم)، متوجه گردیدم که به دلایلِ ریشه ایِ این مسائل نخواهیم رسید الا اینکه نظریۀ اقتصادری را ازنو بنویسیم تا متناسب زمانۀ خودمان گردد. زیادی از اشخاص گمان می کنند که علم اقتصاد اساساً به معادلات می ...
داستان های واقعی از عشق های باورنکردنی
، هیچ وقت او را نبخشیدم چون احساس می کنم تمام بدبختی های من و خواهرم به خاطر آن کار مادرم بود. بعد از این ماجرا پدرم؛ من و خواهرم را از اراک به تهران نزد خانواده اش برد ولی چون آنجا هم کاری برای پدرم نبود به پیشنهاد مادربزرگم به ساوه و خانه دایی پدرم رفتیم و در یک اتاق کوچک ساکن شدیم اما خواهرم تهران ماند تا پیش دانشگاهی اش را تمام کند. من با پدر همراه شدم و یک سال از درس عقب ماندم. چرا ...
جشنواره بر اساس سلیقه سیاسی وزارت امور خارجه چیدمان شده است
آرامش را به همراه می آورد عاشق خانواده و مقید به رسیدگی بودند و این نکته برای جوانان تیم ما قابل تامل بود، یکی از مهمترین سرگرمی تنهایی او مطالعه و بحث در باره کار بود. این مرد هشتادو سه ساله مقابل دوربین یکباره به جوانی پرانرژی بدل می گردید. علی نصیریان در حوزه هنر و فرهنگ حرف های بسیاری دارد. هرچند خودشان در طول این سال ها هیچ وقت کلامی درباره جوایز و تشویق برزبان نیاوردند اما امیدوارم در این ...
نان پختن را از مادرم یاد گرفتم/ اشتغال زایی برای 6 نفر
کارآفرین سمنانی است که در زمینه پخت نان سنتی استان سمنان کارآفرینی می کند و برای 6 نفر اشتغال ایجاد کرده است. این بانوی کارآفرین 6 سال است از کنج حیاط خانه پخت نان سنتی را با همکاری خانواده شروع کرده و در حال حاضر روزی 5 کیسه آرد برای پخت نان مصرف می کند. قریب در ادامه تاکید کرد: چون مادر بزرگم و مادرم کاملا فن نان پختن را بلد بودند و خودم نیز مقداری پخت نان را یاد گرفته ...
شهید محمد بالاپور
محمد بالاپور، دومین فرزند حسن بالاپور در سال 1341 در شهرستان تبریز به دنیا آمد. پدرش مغازه شیشه بری داشت ولی از درآمد مکفی برای اداره خانواده اش برخوردار نبود. خانه ای که محمد در آن بزرگ شد، شامل یک حیاط چهل متری، یک اتاق و یک دهلیز تنگ بود که بنا به گفته مادرش: بچه ها نمی توانستند پاهایشان را دراز کنند. وقتی محمد، هفت ساله شد او را در دبستان ترقی ثبت نام کردند و او دوره دبستان را طی کرد و ...
شهید حمید پاکی خطیبی
، می گذراند. حمید برای من که برادر کوچک ترش بودم، یک دستگاه دوچرخه کورسی خریده بود. در اوایل سال 1362، روزی سرویس سپاه به سراغ او نیامد. حمید از من خواست تا او را با دوچرخه به مقصد برسانم. باهم راه افتادیم و او در میدان جهاد پیاده شد تا ادامه راه را پیاده برود. قبل از رفتن نامه ای به من داد تا به مادرم بدهم ولی لحظه ای بعد نامه را از من پس گرفت و رفت. فردای آن روز باخبر شدیم که حمید مقابل ...
شهید سیروس پاک نژاد بنابی
خانواده پاک نژاد بهتر شد و آن ها منزلی در محله شیخ تاج مراغه خریدند و سیروس در سال 1351 در این محله به مدرسه راهنمایی دکتر شفق (ابوذر فعلی) رفت و تا سال 1354 به تحصیل ادامه داد. در این دوره به جمع هنرمندان تئاتر پیوست و علاقه زیادی به این هنر پیدا کرد، عشق و علاقه ای که تا پایان عمر در سینه داشت. سیروس سال 1354 در دبیرستان پهلوی (امام خمینی قدس سره فعلی) مراغه دوره متوسطه را آغاز کرد و در سال 1358 ...
شهید رحمت الله اوهانی زنوز
...، جانشینش امیر مؤمنان و دوازده فرزندش و... که در جبهه با کفار بعثی می جنگم به خواست خداوند. پدر عزیزم فرزندت نعمت الله را مثل علی اکبر فدای اسلام کردی و مرا هم ان شاءالله مثل جناب قاسم فدای اسلام و برای خدا قربانی اسلام کن. صبر را از علی بیاموز و خدا را شکر کن تا خود مشت محکمی بر دهان دشمنان باشد. مادر عزیزم اگر شهید شدم مثل آن برادرم باقوت باش و خودت را ناراحت نکن زیرا ناراحتی تو ...
شهید احمدعلی پورصمدبناب
- رفت. همسر ایشان علت پذیرش درخواست او را چنین ابراز داشته است: با توجه به اینکه از قبل باایمان ایشان آشنا بودم، دریافتم که اگر در زندگی با چنین شخصی وصلت داشته باشم موفق خواهم شد. به همین علت بود که قبول کردم و راضی شدم. وقتی با ایشان ازدواج کردم سن کمی داشتم و چهارده ساله بودم. به همین دلیل سعی می کردند در صحیح به جا آوردن فرایض دینی ام مرا یاری کنند. حاج احمد بعد از مدتی به کار سیم ...
شهید اصغر امیرفقر دیزجی
داد و در مواقعی که در امور جاری منزل به کمک خانواده می رفت، شب ها در کنار چراغ نفتی به انجام تکالیف می پرداخت و گاهی اوقات کتاب های داستانی می خواند. هم زمان با تحصیل، چوپانی و کشاورزی می کرد و مدتی هم در کوره آجرپزی کار می کرد. دوست داشت در آینده شغلی داشته باشد که بهتر بتواند به مردم خدمت کند، می گفت: اگر در زندگی مشکلی نداشتم دکتر می شدم. در سال 1342 خانواده امیر فقردیزجی منزلی در تبریز ...
تربیت مدیران تمدن ساز؛ مهمترین وظیفه زن در جامعه
کرد و کارهایی که برای من فرعی است هرچند مباح باشد ولی مرا از مسئولیتم دور می کند از دوشم بردار . علوی تاکید کرد: در جامعه فعلی عوامل متعدی دست به دست هم داده که امر فرزندآوری و فرزندپروری را برای بانوان سخت جلوه می دهد که اشتغال بانوان شاید یکی از این عوامل باشد و باعث شده بسیاری از مادران امروزه به یک یا دو فرزند بسنده کنند حال آنکه در روایات دینی سفارش بسیاری بر فرزندآوری بانوان بیان ...
ارتباط با مخاطب به نحوه روایت و لحن نویسنده بستگی دارد
مجموعه داستانی از شما باعنوان حوض نقره ای مهتاب منتشر شده است؛ آیا در این کتاب به بیان خاطرات دوران نوجوانی خودتان پرداخته اید؟ جواب این سوال هم مثبت است و هم منفی. البته خیلی از ملاط آن سال ها که نوجوان بودم، استفاده کرده ام. آدم ها، شخصیت ها و قصه های آن دوره نقش زیادی در داستان هایم داشته است. ولی اینکه لزوما نعل به نعل خاطرات آن روزها و دوران کودکی خودم را بیان کرده باشم، نه این گونه ...
شکنجه های مرگبار خواستگار خشمگین
...، برای آرش تقاضای مجازات دارم. سپس سیما در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: چند سال بود از همسرم جدا شده بودم و با دخترم زندگی می کردم. یک سال قبل از این ماجرا به عنوان مسافر سوار خودروی آرش شدم. او که مجرد بود سر صحبت را باز کرد و این شروع آشنایی ما بود . او چند بار به دیدنم آمد و پس از مدتی به من ابراز علاقه کرد. آرش می گفت قصد ازدواج دارد.این زن ادامه داد: ماجرای پیشنهاد ازدواج آرش را با خانواده ام ...