سایر خبرها
دست سازمان اوج و حوزه هنری را می بوسیم/داوران همه فیلم های جشنواره را دیدند
...> محمدمهدی حیدریان ادامه داد: رویکردهای سازمان به جشنواره و نقدهایی که داشتند پیش برنده و مثبت بود. هر متنی حاشیه های خود را دارد اما اگر حاشیه ها بر متن غالب شود اشکال دارد. اساساً جشنواره در برنامه جامع خودش را بازتعریف کرد. ماموریتی برای آن تعریف شد. انتخاب فیلم ها که هر سال بر اساس یک هدف جزیی بود بر اساس برنامه های جامع جلو رفت و من تنها یک بار با داوران دیدار داشتم. وی که شب گذشته پنجشنبه ...
گلزار درگیر سلام بمبئی بود،یک نابازیگر نقش اول عشقولانس شد!
...> – تابستان 1394 برای بازی در نقش امیرعشقولانس فقط به محمدرضا گلزار فکر می کردم که سابقه کوچک آشنایی با او را دارم. گفتگوها انجام شد و توافقات صورت گرفت، اما همزمانی پروژه سلام بمبئی با فیلم ما و زمان بندی خاصی که برای شروع فیلمبرداری داشتیم، باعث بهم خوردن برنامه ها شد و فرصت همکاری با آقای گلزار از دست رفت. امیرداستان من، شخصیت خاصی برایم داشت. شخصیت جناب گلزار به نظر من فراتر از بازیگری اش است ...
خانم سرنشین شاکی جدید پرونده قائدی / پدر شاکر: از راننده شاکی هستیم
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : تحقیقات در مورد پرونده تصادف مهدی قائدی و مرگ احمد رضا شاکر کماکان ادامه دارد و با وجود تکذیب های مکرر در روزهای نخست پای یک خانم هم به پرونده باز شد. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، ماجرای تصادف مهدی قائدی بازیکن تیم فوتبال استقلال همچنان ادامه دارد و هر روز داستان تازه ای از این تصادف منتشر می شود و به نوعی رنگ و لعاب تازه ای را به ...
داستان مرگ کودکان کرمانشاهی ادامه دارد/ نوزاد2ماهه قربانی سرما
. آن روزها یک ایران عزادار مردم کرمانشاه شد. خانه های زیادی تخریب شدند و خانه استیجاری زن باردار هم یکی از همان خانه ها بود. از فردای زلزله، چادر سرپناه روزهای تاریک زندگی شان شد. قرار بود بعد از 4 سال انتظار، پدر و مادر جوان صاحب فرزند شوند. حتی پیش از زلزله، بسیاری از لباس های نوزاد به دنیا نیامده را خریده بودند، لباس هایی که همه زیر آور ساختمان ماندند. روزها بعد ...
زندگی تا ابد؛ پله با مرگ نمی میرد!
این بود که به معنای واقعی کلمه، فوتبال در خون پله بود. تکنیک فوق العاده، دریبل زنی، ضربات سر محکم و دقیق با وجود داشتن قامت نه چندان بلند، قابلیت شوت زنی با هر دو پا، سرعت بالا، ارسال پاس های دقیق و هوش و ذکاوت فوق العاده در بازی خوانی حریف از جمله ویژگی های مهم بازی پله بود و همین مسئله هم باعث شد تا به عناوین و موفقیت های واقعا دست نیافتنی در دوران حرفه ای خود برسد. یکی از مربیان ...
هزینه 400 میلیونی استقلال برای سفر به قطر!
آفتاب نیوز : استقلالی ها برای دیدار مقابل الریان که در دوحه برگزار شد هتل میلینیوم را برای محل اقامت خود انتخاب کردند. آبی پوشان پس از ورود به قطر در این هتل مستقر شدند و در نهایت روز سه شنبه هم بازی خود را برابر الریان انجام دادند. اما از آنجایی که کنفدراسیون فوتبال آسیا محل برگزاری دیدار آبی پوشان ایران برابر الهلالی ها را عمان اعلام کرد، کاروان استقلال ازکشور قطر برای این بازی ...
برترین گلزنان لیگ اروپا مشخص شدند
به گزارش خبرنگار دنیای ورزش گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان ، شب گذشته بازی های دور رفت مرحله یک شانزدهم نهایی لیگ اروپا برگزار شد و آریتس آدوریتس مهاجم ملی پوش آتلتیک بیلبائو با به ثمر رساندن دو گل خود را به صدر جدول برترین گلزنان این رقابت ها رساند. در جریان دیدار تیم های اسپارتاک مسکو و اتلتیک بیلبائو که با نتیجه 3-1 به سود تیم اسپانیایی به پایان رسید، آدوریتس در دقایق 22 و 39 دو ...
اولین گفتگوی خواننده های دهه هفتادی در تلویزیون/ همه چیز درباره آهنگ هر بار این درو
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهران مدیری شب گذشته در برنامه دورهمی با میزبانی از گروه ماکان بند درباره موضوع سن سال صحبت کرد. مدیری ابتدای این برنامه با اشاره به اینکه جمعیت حضار در استودیو اکثرا زیر سی سال سن دارند، درباره جوانی و درجه بندی سن گفت و به 40 سالگی که رسید بیان کرد: بلاتکلیف ترین سن 40 سالگی است که نمی دانیم جزو پیری محسوب می شود ...
تئاتر با ایجاد تزکیه، مردم را به سمت بهتر شدن می برد
به گزارش حوزه تئاتر گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ وحید رهبانی بازیگر، مترجم، نمایش نامه نویس و کارگردان تئاتر، متولد 1358 تهران است. وی در سال 75 کار خود را با نمایش معرکه در معرکه داوود میرباقری آغاز کرد و سال 79 با سریال خانه ما ساخته مسعود کرامتی از شبکه سه سیما، شهرت نسبی خوبی در جوانی پیدا کرد. رهبانی پس از آن به کانادا رفت و در رشته کارگردانی از مدرسه ملی تئاتر کانادا فارغ التحصیل شد ...
تشخیص نوع سوختگی و راه های درمان آن
خمیر دندان می روند اما این در حالی است که برخی سوختگی ها خطر آفرین بوده و حتی به قیمت نقص عضو و مرگ فرد تمام می شود. سوختگی بسته به انواع آن، درمان های متفاوتی دارد، از طرفی اقدامات اورژانسی در برخی روش های سوختگی مانع از آسیب های جبران ناپذیر مانند معلولیت و حتی مرگ می شود، افراد در اغلب موارد در تشخیص نوع سوختگی و اقدامات اورژانسی دچار خطا و اشتباه می شوند. غلامرضا معصومی ...
وحشتناک ترین و تلخ ترین مرگ های اتفاق افتاده در دنیا
از بین رفت و باعث شد او درد زیادی را حس نکند. سپس خون او به دمای جوش رسید و از بدنش خارج شد؛ سپس با گذشت زمان، دیگر اعضای بدنش دچار سوختگی شدند و در اسید حل شدند. بااین حال، مشخص نیست که دلیل اصلی مرگ این فرد بی احتیاط در آن لحظات، کدام مسئله بود. جسد او (حتی اسکلتش) در عرض یک روز، به طور کامل در اسید حوضچه حل شد و چیزی از او باقی نماند. به همین دلیل، باید به نشانه هایی که شما را از ...
روایت زندگی دو پیامبری که با هم پسرخاله بودند
. روز ولادت و مرگ و همچنین روزی که برانگیخته شوم، سلام و درود حق بر من است (27 تا 33 مریم ) شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از باشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ 25 بهمن 96، کد مطلب: 6438567: www.yjc.ir
قتل هایی که در شب ولنتاین رخ داده اند! +تصاویر
کرده که فردی را دیده که ماشین آنتونیو را به ستون بتونی کوبیده و سپس او را از محل دور کرده است . تاکنون هنوز پدر و مادر آنتونیو نتوانسته اند قاتل فرزند خود را پیدا کنند و قاتل وی که از انجام این قتل درست در روز ولنتاین اهدافی داشته هیچوقت پیدا نشد . شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از باشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ 25 بهمن 96، کد مطلب: 6437671: www.yjc. ...
داستان های عاشقانه عجیب ولی واقعی
ادامه داد. به او غذای اضافه می داد و در برابر سایر نگهبانان از او حفاظت می کرد. یک روز فرانز خواهر هلنا را از مرگ در اتاق گاز نجات داد و شخصا او را تا کمپی که هلنا در آن بود اسکورت کرد. خواهران به هم پیوستند و این برای هلنا کافی بود تا به فرانز فرصتی بدهد. آن ها با هم رابطه عاشقانه داشتند ولی وقتی جنگ تمام شد راهشان از هم جدا شد. با این حال وقتی هلنا به دادگاه رفت درباره شخصیت او شهادت داد و ...
شیوه جدید سارقان را بدانید!
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ سرهنگ حسن نورآبادی رئیس کلانتری 119 مهرآباد اظهار کرد: روز گذشته فردی 28 ساله که نگهبان یک مجتمع تجاری در خیابان 30 متری جی بود در کلانتری حاضر شد و بیان داشت ساعت 11 شب در دفتر نگهبانی نشسته بودم که شخصی 45 ساله مراجعه کرد و ابتدا پرسید این مجتمع کارگر می خواهد که به او گفتم فردا نزد مدیریت بیاید. متعاقبا در ادامه صحبت هایش بیان داشت با همسرش درگیر شده ...
مایه حیات نیازمند نجات
به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از رشت ؛ کارشناسان آب روستایی گیلان خاطرات تلخ و شیرین زیادی از پیاده روی برای رسیدن به روستا های محروم و سخت گذر است دارند. وقتی پای صحبت این کارشناسان می نشینیم گویی از خدمات رسانی به نقاط دور و برفگیر گیلان خرسندند و دعای خیر مردم را شیرین کننده دشواری ها می دانند. حسین پور مسوول فنی اجرایی امور آبفار شهرستان رودسر که سال ها ...
بررسی میزان امنیت شغلی در کسب و کار امروزی
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ امنیت شغلی مترادف است با امنیت در کسب درآمد؛ لذا امنیت شغلی یکی از مهم ترین دغدغه های افراد شاغل است. کمتر شاغلی را می توان پیدا کرد (جز در مواردی که افراد استخدام رسمی مراکز دولتی و نیمه دولتی هستند) که دغدغه امنیت شغلی نداشته باشد. فرد شاغل دوست دارد جایی کار کند که براساس عاید و درآمدی که دارد برای زندگی اش برنامه ریزی کند. بداند برای مدتی طولانی ...
درباره رمان دایی جان ناپلئون ؛ دُن کیشوتِ ایرانی
قالب زمان نقل می کند، باید حاوی زندگی براساس ارزش هم باشد. این نکته به ویژه، در صحنه پایانی رمان عیان می شود: دوره دایی جان به سر می رسد اما تداوم بیمارگونگی جامعه در دوره های بعد، از طریق نوکر او، مش قاسم ، که دایی جان ناپلئون متوهم تری شده است، جلوه گر می شود. بدین سان، رمانی که در حاشیه جریان های مسلط ادبیِ دوره قرار دارد، از حد بازنمایی دهه 1320 و حضور متفقین در ایران فراتر می رود و ...
مرد عنکبوتی ایران را بشناسید
بهترین باشید آن کار برای شما بهترین شغل خواهد بود. من خودم ترجیح می دهم درآمد کمتری نسبت به یک دندانپزشک داشته باشم ولی جوری زندگی کنم که کار و تفریحم یکی باشد. این طوری زندگی هیجان انگیزتر است. من دوست دارم حداقل یک نفر در نسل آینده تحت تأثیر من عنکبوت شناس شود. راستش را بخواهید در یک دور نمای 20 ساله دلم می خواهد به مرحله ای برسم که بگویم من 95 درصد عنکبوت های ایران را شناسایی کرده و نقشه پراکنش شان را تهیه کرده، یک اطلس تهیه کنم تا دست آخر اقدامی برای گونه های در حال انقراض انجام دهم. ...
راز سیاه نوعروس جوان که 30 روز بعد از ازدواجش لو رفت
...> ماه ها از این ماجرا گذشت تا این که نتیجه آزمایش های سم شناسی درباره مرگ مرد جوان اعلام شد. براساس گزارش پزشکی قانونی، قربانی به خاطر مصرف قرص برنج مسموم شده و جانش را از دست داده است. طبق این گزارش قرص برنج در داخل روکش قرص های آموکسی سیلین و مفنامیک اسید جاسازی شده و قربانی پس از خوردن آنها دچار مسمومیت شدید شده بود. شکی نبودکه مرد جوان به قتل رسیده، اما چه کسی دست به جنایت زده بود ...
مروری بر زندگی مورد عجیب مرد فیل نما
به گزارش تابناک باتو ؛ جوزف کری مریک که به دلیل مشکل ظاهری چهره به مرد فیل نما معروف است در تاریخ 5 آگوست سال 1862 به دنیا آمده است. واقعیات تلخ زیادی در زندگی مصیبت بار این مرد انگلیسی وجود دارد که به غم انگیزترین آن ها در این مطلب اشاره شده است. مادر او زمانی که مریک بسیار جوان بود از دنیا رفت یکی از برادرهای مریک زمانی که مریک 2 ساله بود از دنیا رفت و دیگری زمانی که 8 ...
میانگین نرمال زمان خواب نوزاد
ساعت ) باعث می شود که در طی شب مکرر برای خوردن شیر از خواب بیدار گردد. گریه تنها راه ارتباط نوزاد می باشد. که می تواند سوای گرسنگی بدلیل کسلی، تنهایی و یا گرمای بیش از حد باشد. در این حالات او را در آغوش بگیرید و یا در بستر قرار دهید. نگذارید پستانک غذای او باشد. شیر خوار خودرا 4 تا 5 بار بدون آنکه زمان شیردهی باشد در آغوش بگیرید. نگذارید عادت نماید. هر بار در آغوش گرفتن مفهوم شیردهی ...
شکایت جدید از مهدی قائدی ؛ او باید پاسخگوی دادگاه باشد!
ماجرای تصادف مهدی قائدی بازیکن استقلال هنوز ادامه دارد و در اتفاقی جدید یکی از سرنشینان از راننده خودرو سواری ام وی ام که 9 بهمن ماه در بلوار امام علی بوشهر واژگون شده بود و طبق کروکی افسر راهنمایی رانندگی قائدی اعلام شده، به دادگاه شکایت کرد. کسی که هنوز نسبت او با قائدی و سرنشینان خودرو واژگون شده مشخص نیست، به دلیل شکستگی از ناحیه دنده اش به دادگاه شکایت کرده و منتظر حکم نهایی در ...
بررسی جایگاه جِن در اساطیر
اعضای خانواده دربیاورد و حتی در هیات جد بزرگ خاندان ظاهر شود. که در آن صورت پدربزرگ یا ارباب هم صدایش می زنند. یا فرو بردن به قالب حیوان خانگی محبوب خانواده. حادثه های تلخ و ناگوار هم کم نبوده. یک نمونه اش این که داماووی سن و سال دار خانه ای در یکی از روستاهای روسیه وقتی دیده قدرش را نمی دانند و تازه احترامش را که نگه نمی دارند هیچ، مسخره اش هم می کنند، حدود ساعت دو صبح دو نفر از اهل خانه ...
تعبیر آشتی ملی معنی ندارد/ مردم با کسانی که روز عاشورا جوان بسیجی را با قساوت کتک زدند آشتی نمی ...
و ورشکستگان فراری از ایران، به تحقیر و تضعیف و متهم سازی نظام مشغولند اما حضور عظیم ملت همچون باران رحمت الهی، در روز 22 بهمن این فضای غبارآلود را پاکیزه می کند و همچون رودخانه ای زلال و مبارک، آلودگی ها را می زداید. حضرت آیت الله خامنه ای تأمل در ترکیب جمعیتی راهپیمایی 22 بهمن را ضروری و بسیار مهم برشمردند و افزودند: اکثر این جمعیت عظیم، دوران تلخ و سیاه اختناق طاغوت، پیروزی انقلاب ...
یک بازیکن دیگر پرسپولیس هم قراردادش را تمدید کرد
به گزارش سرویس استقلال و پرسپولیس نوداد (سکوی اجتماعی خبر) باشگاه پرسپولیس در راستای تمدید قرارداد بازیکنانش، قرارداد حمیدرضا طاهرخانی را تمدید کرد تا این بازیکن همچنان در جمع سرخپوشان ماندنی شود. هافبک تیم جوانان ایران در پرسپولیس خیلی کم مورد استفاده قرار می گیرد اما با این حال برانکو خواهان تمدید قرارداد او شد. شب گذشته شجاع خلیل زاده قراردادش را با پرسپولیس تمدید کرده بود. ...
چگونه سازمان سیا اساتید را جذب می کند
به گزارش جهان نیوز ؛ تنها ساعاتی پس از انتشار این خبر برخی از شبکه های معاند و رسانه های ضد انقلاب از مرگ کاووس سیدامامی استاد دانشگاه خبر دادند که مشخص شد این فرد یکی از افراد دستگیر شده در پرونده جاسوسی بوده است. جریانات ضدانقلاب تلاش بسیار کردند تا خودکشی سید امامی را به عنوان جنایت قلمداد کنند. البته بدنبال خودکشی سیدامامی و طرح این شبهات، فیلم خودکشی وی در جلسه ای با حضور نایب رئیس دوم مجلس ...
معشوقه های آدولف هیتلر
. زمانی که او در دانشگاه Ludwig Maximilian University شهر مونیخ پذیرفته شد تا پزشکی بخواند، به محل زندگی هیتلر نقل مکان کرد و در خانه وی ساکن شد. پس از مدتی هیتلر بر جلی جوان تحکم پیدا کرد و پس از اینکه از رابطه مخفی جلی با راننده اش اطلاع پیدا کرد، راننده مورد اعتماد خود را اخراج کرد و دستور داد که جلی تحت نظارت شدید قرار بگیرد. در اواخر سال 1931، زمانی که هیتلر از سفر جلی به ...
زن جوانی که برای خودش هوو آورد!
زن جوان با مراجعه به مطب پزشک وقتی فهمید دچار بیماری سرطان شده و مهلت چندانی برای ادامه زندگی با شوهر و فرزندانش ندارد تصمیم گرفت پیش از مرگ برای شوهرش همسری انتخاب کند تا سرپرستی دختر و پسرش را به یک هووی مهربان بسپارد. اما پس از یافتن زنی برای شوهرش سرنوشت، ماجرای [...] زن جوان با مراجعه به مطب پزشک وقتی فهمید دچار بیماری سرطان شده و مهلت چندانی برای ادامه زندگی با شوهر و فرزندانش ندارد تصمیم گرفت پیش از مرگ برای شوهرش همسری انتخاب کند تا سرپرستی دختر و پسرش را به یک هووی مهربان بسپارد. اما پس از یافتن زنی برای شوهرش سرنوشت، ماجرای شگفت انگیزی را برایش رقم زد. زن جوان که به همراه شوهرش پشت در بسته دادگاه خانواده مجتمع صدر به انتظار شروع جلسه محاکمه نشسته با چشمانی اشک آلود زیر لب، خودش را به خاطر آوردن هوو برای خودش سرزنش می کند و مرد سعی می کند همسرش را آرام کند ولی موفق نمی شود. زن با لحن سرزنش باری به مرد می گوید: اگر مرا دوست داشتی پیشنهادم را قبول نمی کردی و زن نمی گرفتی، حالا باید مهتاب را طلاق بدهی وگرنه روی خوش در زندگی نمی بینی. مرد به اعتراض می گوید: من نه تو را طلاق می دهم نه مهتاب را. وقتی اصرار می کردم که لجبازی نکن و از خواستگاری دست بردار به خرجت نمی رفت و پافشاری می کردی تا اینکه دو دستی زندگی من و بچه هایمان را خراب کردی و حتی در حق همکلاسی ات مهتاب و بچه تو راهی اش هم ظلم کردی، حالا مرا کشیدی دادگاه که چه شود؟ چند بار به دست و پایت افتادم تا از زن گرفتن برای من بی خیال شوی اما تو چه کردی حالا وقت عقب نشینی است؟ ریحانه که آرام و قرار ندارد اشک می ریزد و می خواهد هر چه سریع تر وارد دادگاه شود. در همین هنگام منشی شعبه 244 دادگاه خانواده مجتمع صدر نام زن و مرد را می خواند و آنها را دعوت به حضور در دادگاه می کند. قاضی بهروز مهاجری در حالی که به اوراق پیش رویش نگاهی می اندازد از آنها می خواهد تا مشکلشان را شرح دهند.ریحانه 35 ساله _ با اشاره به پیچ و خم های زندگی اش می گوید: 14 سال پیش محمد به خواستگاری ام آمد. از آنجایی که همکارم بود تا حدودی او را می شناختم؛ جوان برازنده و باشخصیتی که در همان برخوردهای اول با خانواده ام خودش را در دلشان جا کرد و ازدواج کردیم. چنان خوشبخت بودم که همه فامیل آرزوی چنین زندگی سرشار از شادی ما را داشتند. با به دنیا آمدن دختر و پسرمان خوشبختی مان تکمیل شده بود تا اینکه با شنیدن یک خبر دنیا بر سرم خراب شد و مسیر زندگی ام تغییر کرد. در حدود سه سال پیش دچار یک بیماری شدم و پزشک معالجم پس از چند آزمایش اعلام کرد مبتلا به نوعی سرطان هستم و مهلت زیادی برای ادامه زندگی ندارم. شنیدن این خبر و دیدن جواب های آزمایش ها شوکه ام کرده بود نمی توانستم باور کنم که خوشبختی ام به پایان رسیده و لحظات زندگی ام مانند ساعت شنی هر ثانیه در حال تمام شدن است. تا مدتی در خودم فرو رفته بودم و با هیچ کس حرفی نمی زدم ولی یک روز به خودم آمدم و گفتم باید کاری کنم تا دختر و پسرم و همسرم که همیشه همدم و مونسم بوده اند پس از مرگم آسیب نبینند، به همین خاطر پیشنهاد ازدواج دوم را به همسرم دادم که ای کاش لال می شدم و هرگز چنین حرفی نمی زدم. مرد که برافروخته است رو به قاضی می گوید: زندگی ام را سیاه کرده بود جناب قاضی. بارها از او خواستم دست از رفتارهای بچگانه اش بردارد ولی گوشش بدهکار نبود. می گفت اگر مرا دوست داری باید هر چه می گویم گوش کنی ولی هر چه می گفتم بی فایده بود و مجبورم می کرد تا به حرفش گوش کنم و هنوز هم نمی توانم ناراحتی اش را ببینم ولی ... آن روزها رفتارش تغییر کرده بود در دنیای خودش بود و از همه حلالیت می طلبید، زندگی مان سرد و بی روح شده بود و نمی دانستم چه کنم؟ ریحانه ضمن سرزنش خود می گوید: درست است آقای قاضی هر روز به محمد اصرار می کردم تا در حضور من همسر دومش را انتخاب کند که بعد از مرگم مراقب او و مادر مهربانی برای فرزندانم باشد. شوهرم از رفتارهایم خسته شده بود ولی من مصمم بودم و وظیفه خودم می دانستم که به فکر آینده زندگی خانواده و جگرگوشه هایم باشم. با اینکه خانواده هایمان بشدت با کار من مخالف بودند ولی من در تصمیمم جدی بودم. بین دوست و آشنا و فامیل می گشتم تا زن وفاداری برای همسرم و مادر مهربانی برای بچه هایم پیدا کنم تا اینکه در یکی از مهمانی ها با همکلاسی ام مهتاب روبه رو شدم. از آنجا که مهتاب را بخوبی می شناختم نور امیدی در دلم تابید. او همانی بود که می توانستم خانواده ام را به او بسپارم. مهتاب مدیر یک مدرسه ربود و با وجود داشتن خواستگارهای بی شمار شوهر نکرده بود. رابطه ام را با او بیشتر کردم و پس از مدتی برای اقامت در هتل مشهد دو بلیت خریداری کردم و از او خواستم مرا همراهی کند تا به گردش و زیارت برویم. مهتاب که از همه جا بی خبر بود با من به این سفر آمد و با یکی از سخت ترین روزهای زندگی ام روبه رو شدم. برایم آسان نبود دو دستی زندگی ام را که لحظه به لحظه برایش زحمت کشیده بودم به دست زن دیگری که قرار بود هوویم شود، بسپارم ولی چاره ای نداشتم و به دلیل علاقه زیاد به محمد و عشق به فرزندانم خودم را کنترل کردم و با مهتاب حرف زدم. ریحانه که با یادآوری خاطرات گذشته غم در چهره اش موج میزد، ادامه می دهد: در آن شب ماجرای زندگی ام و تصمیمی را که داشتم برای مهتاب تعریف کردم و او که نمی دانست زنی که می خواهد برای همسرش زن دوم انتخاب کند من هستم با چنین تصمیمی بشدت مخالفت کرد و گفت به هیچ عنوان تصمیم درستی نیست و باید به آن زن گفت که چنین کاری نکند وقتی مخالفتش را دیدم ناگهان بغضم ترکید و با گریه و التماس همه ماجرا را برایش تعریف کردم و گفتم زنی که در جست وجوی هوویی برای خود است خود من هستم. باورش نمی شد من او را برای همسرم خواستگاری می کنم و از پیشنهادم بشدت ناراحت شد ولی وقتی حال و روزم را دید فرصت خواست تا در موردش فکر کند. محمد حرف های ریحانه را قطع می کند و می گوید: زندگی ام را جهنم کرده بود وقتی از سفر آمد و ماجرا را برایم تعریف کرد همه بدنم یخ کرد، برایم آسان نبود که فکر کنم قرار است او را از دست بدهم و پس از سال ها زندگی مشترک با زن دیگری ازدواج کنم ولی مخالفتم بی فایده بود با اینکه مهتاب دختر برازنده و مهربانی بود راضی نبودم زندگی او را هم خراب کنم ولی از اصرارهای ریحانه عاصی شده بودم، طفلک دختر و پسرمان هم از رفتارهای ما گیج شده بودند و وقتی دیدم راهی ندارم به ناچار تسلیم شدم. این بار ریحانه ادامه می دهد: وقتی جواب مثبت را از هر دویشان گرفتم به تدارک مراسم عقدشان پرداختم. روز ها و شب ها ی سختی بود ولی هر روز که می گذشت حس می کردم به روزهای آخر عمرم نزدیک می شوم، سکوت می کردم و نمی گذاشتم کینه در دلم ریشه کند سرانجام با برگزاری مراسم ازدواج همسرم با مهتاب همه مان در کنار هم زندگی جدیدی را شروع کردیم. روزهای خوب و خوشی را کنار هم داشتیم. گرچه واقعاً دیدن محمد در کنار مهتاب برایم راحت نبود ولی خودم خواسته بودم و نمی توانستم زندگی را برای آنها زهر کنم حتی با بچه هایم صحبت می کردم تا مهتاب را قبول کنند تا اینکه کم کم رابطه شان با مهتاب خوب شد. خوشحال بودم که توانسته ام همه چیز را سروسامان دهم و خیالم راحت بود که پس از مرگم زندگی خانواده ام از هم پاشیده نمی شود ولی افسوس که سخت اشتباه می کردم. ریحانه ادامه می دهد: یک سالی از زندگی مشترک با هوویم گذشت تا اینکه متوجه شدم او باردار شده است، تحمل این واقعیت خیلی برایم سخت بود سعی می کردم خودم را با کارهایم سرگرم کنم ولی هزار فکر و خیال در سرم بود تا اینکه در ادامه آزمایش ها نزد پزشک معالجم رفتم اما او من را به یک پزشک دیگر معرفی کرد. در دلم غوغایی برپا شده بود می خواستم بدانم فاصله ام تا مرگ چقدر است پزشک متخصص پس از انجام چند آزمایش از من خواست نزدش بروم تا خبر مهمی به من بدهد. با بدنی لرزان راهی مطب دکتر شدم و وقتی نتیجه آزمایش را داد انگار گوش هایم نمی شنید و شوکه بودم. دکتر چند بار تکرار کرد و گفت: شما هیچ بیماری خاصی ندارید و مبتلا به بیماری لاعلاجی نیستید آزمایش های قبلی به اشتباه سرطان را نشان داده است . با شنیدن حرف های دکتر به جای خوشحالی غمی به دلم نشست. این بار مرد روبه رئیس دادگاه می گوید: جناب قاضی از آن پس ریحانه هر روز دعوا و جنجال راه می انداخت و به مهتاب بیچاره طعنه می زد من هم مجبور شدم به ناچار برای امنیت مهتاب خانه جداگانه ای فراهم کنم ولی هرگز وجدانم اجازه نمی داد از او جدا شوم، ریحانه باید فکر همه چیز و همه احتمالات را می کرد باید احتمال می داد اگر زنده بماند تحمل این وضع را خواهد داشت یا نه؟ خودش با اصرار مراسم عروسی ما را تدارک دید و حالا چطور زن بی گناه را طلاق بدهم و آواره اش کنم. خوشحالم که ریحانه بیماری ندارد و آزمایش ها اشتباه بوده ولی نمی توانم چشمم را به مهربانی های مهتاب ببندم در حالی که منتظر تولد فرزندش هستیم. من نه حاضرم مهتاب را طلاق بدهم و نه از ریحانه جدا شوم ولی او هر لحظه ما را تهدید می کند و می گوید اگر مهتاب را طلاق ندهم خودش را می کشد. آقای قاضی شما بگویید چه کنم؟ ریحانه با چهره ای برافروخته در جواب شوهرش می گوید: من طاقت این زندگی را ندارم نمی توانم آنها را کنار هم ببینم. من اشتباه کرده ام و تاوانش هر چه باشد می دهم ولی باید بین من و مهتاب یکی را انتخاب کند اگر می خواهد با مهتاب باشد باید همه حق و حقوق و مهریه ام را بپردازد و طلاقم دهد در غیر این صورت من هم نمی توانم حضور هوو را در زندگی ام تحمل کنم. قاضی بهروز مهاجری با شنیدن گفته های این زوج احساس می کند با پرونده عجیبی روبه رو است و گرفتن تصمیم درباره این ماجرا هر چند مشکل به نظر می رسد ولی پرونده را در دستور کارش قرار می دهد تا پس از بررسی های لازم، رأی صادر کند. منبع: روزنامه ایران درج شده توسط : دبیر سرویس خبر میرملاس ...
فرصت دوباره زندگی به 7 محکوم به مرگ
رفت که آن زمان با کمک واحد صلح و سازش اجرای احکام دادسرای جنایی تهران، توانست از خانواده مقتول مهلت بگیرد. با پایان یافتن مهلت قانونی خانواده اش نتوانستند رضایت اولیای دم را جلب کنند و او برای دومین بار قرار بود پای چوبه دار برود . دومین اعدامی محمد نام دارد که 17 فروردین سال 86 دست به جنایت زد. او وقتی متوجه شد خواهرش با مردی جوان آشنا شده و به او علاقه مند است با آن جوان درگیر شد و ...