سایر خبرها
شهیدی که پیکرش بااسید هم ازبین نرفت
مزارش انداختم. به محمدرضا گفتم شب اول خواب دیدم گلزار بودی، دلم می خواهد پیش من بیایی، خلاصه خیلی التماس کردم و بعد از آن در کربلا آقا سیدالشهداء را به جوان رعنایش علی اکبر قسم دادم تا فرزندم را به من برگرداند. * این جدایی تا کی طول کشید و از بازگشت شهیدتان به قم چه حرفهایی دارید؟ حدود 2 سال از این قصه گذشت، یک روز اخبار اعلام کرد 570 شهید را به میهن باز گرداندند، به خودم گفتم ...
اعتراف زن قائمشهری به قتل شوهرش در خواب
در باره ماجرا به پلیس گفت: دامادمان باید ساعت 18 عصربه محل کارش می رفت. اما خواهرم هرچه به او زنگ زد کسی جواب نداد به همین دلیل چون نگران شده بود با من تماس گرفته و خواست تا به خانه آنها بیایم.من هم پیش از آمدن چند بار با تلفن خانه و همراه محمد تماس گرفتم که او پاسخگو نبود. او در راه آهن شهرمان کار می کرد. با همکارانش تماس گرفتم که گفتند او به خانه رفته و حالش خوب بوده است. با شنیدن این حرف ها ...
آیت الله شهید مرتضی مطهری ، از تولد تا شهادت
که وقت خوابش از سه ساعت از شب گذشته تأخیر بیفتد. شام را سر شب می خورد و سه ساعت از شب گذشته می خوابد و حداقل دو ساعت به طلوع صبح مانده و شبهای جمعه از سه ساعت به طلوع صبح مانده بیدار می شود و حداقل قرآنی که تلاوت می کند یک جزء است و با چه فراغت و آرامشی نماز شب می خواند. حالا تقریباً صد سال از عمرش می گذرد و هیچ وقت من نمی بینم که یک خواب ناآرامی داشته باشد. و همان لذتهای معنوی است که این چنین نگهش ...
بررسی آسیب شناسانه معضلی به نام آقازادگی / آقازاده ها
هستند در این کوران های سیاسی وارد نشوند؛ من امید دارم که شما با مجاهدت در تحصیل علوم اسلامی و با تعهد به اخلاق اسلامی و مهار کردن نفس اماره بالسوء، برای آتیه مورد استفاده واقع بشوی؛ من علاوه بر نصیحت پدری پیر، به شما امر شرعی می کنم که در این بازی های سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی؛ من به شما امر می کنم به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش، به تحصیل علوم اسلامی و انسانی ...
خاطرات هاشمی رفسنجانی در مورد سقوط فاو و جنگ/دفاع سردار قربانی: اشتباه کرده است !!با تحلیل های آبدوغ ...
آشنا را فراموش کرده بودم مثل فاو ، خور عبدالله و ...... پس از مراجعت به خانه احساس سردرد داشتم . به پزشکان بیت امام اطلاع دادم . دکتر [مسعود] پور مقدس آمد . معاینه کرد و گفت لازم است پزشک متخصص مغز و اعصاب بیاید . قرار شد زود بخوابم . یک قرص والیوم 5 خوردم و زود خوابیدم . دکتر [حسن] عارفی و احمد آقا هم آمدند ، ولی چون من به خواب رفته بودم به فردا موکول نمودند . منبع متن روز شمار : کتاب ...
خاطرات دکتر حسن روحانی ازعلمای نجف وسیاست های شاه و مواضع آیت الله بروجردی وتثبیت مرجعیت امام/وضعیت صدا ...
، خاطرات وی از ماجرای تسخیر لانه ی جاسوسی در سال 1358 تا سال 1368 ارائه خواهد شد. نخستین جلسه ی مصاحبه با دکتر حسن روحانی در 25اردیبهشت 1381 برگزار شد که تاکنون بالغ بر پنجاه جلسه مصاحبه ضبط گردیده است . آنچه در این مجلد تدوین یافته است ، خاطرات ایشان تا جلسه ی نوزدهم مصاحبه (به مدت چهل ساعت ) می باشد. آنچه که در ادامه می خوانید بخشی از خاطرات رییس جمهور کشورمان است : خاطره ...
باند مهدی هاشمی/ اعترافی که اگر صورت نمی گرفت چه می شد؟ /کالبد شکافی باند مهدی هاشمی
بود که این عده جزو همین باند بوده و هرگز با آنان برخوردی صورت نگرفت. من پرونده های ریزی داشتم که با اعلام اقدام امام علیه این گروه همه را تحویل وزارت اطلاعات دادم. به ری شهری گفتم مدارک منحصر به فردی دارم که می ترسم از بین بروند و شاید من تا صبح زنده نباشم و صبح فردای آن روز با حضور فلاحیان از ساعت 8 صبح تا 4 بعدازظهر تمامی اطلاعات را در اختیار وزارت اطلاعات قرار دادم لیکن اکنون افسوس می خورم که ...
از زندان تا نیاوران همراه با آیس پک
هنگام کار، با دیدن خانواده، فرار را بر قرار ترجیح دادم. در سال 1357 دوران دبیرستان را در مدرسه موسی بن جعفر (ع) تهران به پایان رساندم. همان سال در رشته عمران وارد دانشگاه شدم، اما بعدها به دلیل مشغله فراوان پس از اتمام 110 واحد درسی ترک تحصیل کردم و مدرک فوق دیپلم گرفتم. از مسافرکشی تا نمایشگاه داری بابک نخستین کسب و کارش را زمانی آغاز می کند که پول فروش تمام لوازم خانه در ...
قتل زن جوان بعد از آشنایی خیابانی
خانواده اش به من نمی گفت. او ادعا کرده بود خانواده ای ندارد . متهم ادامه داد: شب حادثه ستاره با تماس من به خانه ام آمد، بعد از اینکه با هم رابطه برقرار کردیم از من پول خواست. سر این موضوع جر و بحث کردیم. چند مسئله دیگر هم بود که من را خیلی ناراحت کرده بود. ستاره فریاد می زد؛ برای اینکه همسایه ها نشنوند جلوی دهان او را گرفتم و چند لحظه بعد او روی زمین افتاد. اول فکر کردم ستاره بیهوش شده است ...
متهم: جوانی ام در زندان تباه شد
به گزارش خبرنگار ما، متهم27 ساله که مهران نام دارد با پرداخت دیه 70 میلیون تومانی از مجازات قصاص فاصله گرفته است. در ابتدای جلسه رسیدگی به پرونده که در شعبه 4 دادگاه کیفری شماره یک استان تهران تشکیل شد، نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و گفت: بیست و هفتم اسفند ماه سال 90 بود که مأموران پلیس از قتل زنی 35 ساله به نام فرنوش در خانه ای در خیابان قزوین باخبر و در محل حاضر شدند. اولین بررسی ها نشان ...
عامل قتل دختر جوان به میز محاکمه رسید
به گزارش خبرنگار ما، این پرونده از دو سال قبل و همزمان با ناپدید شدن ناگهانی دختری به نام مهتاب به جریان افتاد. خانواده این دختر به پلیس گفتند که مهتاب برای رفتن به مطب پزشک، خانه را ترک کرده است. بررسی های پلیس نشان داد که مهتاب در مطب حاضر شده بود اما به دلیل شلوغی آنجا را ترک کرده بود. بررسی تماس های دختر 20 ساله نشان داد که او بعد از خارج شدن از مطب با پسری به نام علی ملاقات کرده است ...
آندره آ پیرلو؛ خداحافظ استاد
از روسای میلان بوده باشد! وسط همین جریان ها فابیو کاپلو زنگ زد به من: سلام آندره آ. ما امرسون را هم از یووه گرفتیم و تو را برای مرکز میدان لازم دارم. ، باشه قبول فابیو... . در کمتر از یک دقیقه به کاپلو و رئال مادرید جواب مثبت دادم تا اینکه خبر به برلوسکونی رسید. من را به ویلایش دعوت کرد. حول و حوش ساعت 9 شب رسیدم به ویلای رئیس. روی کاناپه ای کنار شومینه نشسته بود و از این گفت ...
سعید و وحید شیخ زاده، بچه معروف های سابق
معتقدیم که پرده هایی در رابطه حتی برادرها وجود دارد که نباید دریده شود و احترام به یکدیگر از واجب ترین مسایلی است که در زندگی سرمشق خودمان قرار دادیم. خدا را شکر در این رفاقت و شوخی، احترام همه ما سر جای خود محفوظ است. اول سعید، بعد وحید سعید: من اولین عضو خانواده بودم که وارد عرصه هنر شدم. وحید: ورود من زمانی شکل گرفت که سن بسیار کمی داشتم و اصلا درک درستی از ...
نمی خواستم زن مورد علاقه ام را بکشم
بد شد به اورژانس خبر نمی دادم. در این مدت که زندان بودم بارها و بارها به خوابم آمد و با وحشت از خواب پریدم، عذاب وجدانی که دارم هیچ وقت من را رها نخواهد کرد و برای همیشه در این سختی خواهم ماند. او در مورد اینکه چطور توانست رضایت اولیای دم را جلب کند، گفت: خانواده ام خیلی کمکم کردند و زمانی که بچه ها و خانواده مینا مطمئن شدند عمدی در کار نبوده و قصد من هم کشتن فرزند آنها نبود، قبول کردند رضایت ...
شمارش معکوس برای محاکمه عامل قتل دختر جوان
پسرجوان که دختر مورد علاقه اش را به قتل رسانده، در حالی بزودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می شود که با گذشت 18 ماه از جنایت هنوز جسد مقتول کشف نشده است. به گزارش جام جم، رسیدگی به این پرونده از 12 اسفند سال 92 آغاز شد. خانواده دختر 20ساله ای به نام نرگس با مراجعه به کلانتری اعلام کردند فرزندشان گم شده است. نرگس روز حادثه برای رفتن به مطب پزشک از خانه خارج و به طرز مرموزی ناپدید ...
حکم سنگین برای قتل زن نکائی صادر شد
روزنامه شهروند: قاتل زن نکائی، با حکم دادگاه کیفری مازندران، به زودی در میان مردم اعدام خواهد شد. همدست این مرد نیز به اتهام معاونت در قتل و آدم ربایی به 50 سال زندان محکوم شد. خدیجه عصر روز دهم اردیبهشت ماه بود که برای رفتن به مطب دندانپزشکی از خانه اش در روستای دارابکلای میاندورود خارج شد. او قصد داشت سوار تاکسی شود که یک خودروی مشکی رنگ با دو سرنشین در برابرش توقف کرد. خدیجه که تصور ...
اگر خیانت بنی صدر نبود ارتش نمی گذاشت خرمشهر اشغال شود/ اجرای عملیات شناسایی در عمق خاک عراق، 3 ماه قبل ...
دیگری یازده روز دوام آورده بود چون وضعیت انظباط رفتاری خیلی بد بود به طوری که و مدت یک سال و نیم فرمانده نداشتند و فقط یک سرپرست به نام استوار کریمی در آنجا مشغول رتق و فتق امور بود. مثلا افسر درجه دار باید شب را در پادگان دژ می ماند اما به خانه اش می رفت و ترک پست می کرد و هنگامی که به او تذکر می دادم، می گفت من از اصفهان انتقالی گرفتم و به شهر خودم آمدم تا شب را در کنار خانواده ام باشم ...
پرواز سفید خلبان شهید عباس بابایی
گروه فرهنگ مقاومت - هنوز هم آن شب را با تمام خوشی و تاراحتی هایش که تا صبح در خیابان قدم زده بود، به خاطر داشت . کاش سر این یکی هم وقتی به خانه داشت . کاش سر این یکی هم وقتی به خانه می رسید، صدای گریه نوزاد را از دور می شنید . دلشوره اش به خاطر خواب شب گذشته بود . اگر آن خواب لعنتی را ندیده بود، شاید الان این قدر در عذاب نبود . جواد به زحمت نفسش را بیرون داد و بلند گفت : مامان حالش خوب ...
ماجرای بازدیدشهیدبابایی از یک پادگان
نزدیکانش مبنی برشرکت در مراسم حج آن سال پاسخ رد داده بود، برابر روز عید قربان در حین عملیات برون مرزی به شهادت رسید. شهید سرلشگر خلبان، عباس بابایی در هنگام شهادت 37 سال داشت. از او یک فرزند دختر به نام سلما و دو فرزند پسر به نام های حسین و محمد به یادگار مانده است. هراس از کبر و غرور عباس از کبر و غرور فوق العاده هراس داشت. به یاد دارم زمانی که فرمانده پایگاه ...
301 سوال از بابک زنجانی راننده سابق رییس بانک مرکزی که از سالامبور فروشی آغازو می گوید :فقط 10 میلیارد ...
هزار میلیارد تومان سرمایه دارد. ساعت 100 میلیون تومانی به دست می کند و بیش از 60 شرکت دارد. بابک زنجانی یک سال است که در خبرها جا باز کرده است. هر بار هم که ظاهر می شود تیتر اول است. صدای نازکی دارد و راحت می خندد. مصاحبه با بابک زنجانی آنقدر ماجرا دارد که ترجیح می دهم ماجرای جدیدی به آن اضافه نکنم. فقط پیشنهاد می کنم این مصاحبه را تا آخر بخوانید. هر چند بیش از 16 هزار کلمه باشد. ◄ 301 سوال از ...
تصمیم قاتل برای ثواب بردن مقتول!
می زند و از عذاب وجدانی می گوید که هشت ماه رهایش نمی کرد. قاتل 30 ساله به بیان جزئیات تازه ای از قتل پسر 22 ساله و دفن جسدش در چاه مغازه اش پرداخت. خودت را معرفی کن. جواد 30 ساله هستم و شش سال قبل ازدواج کردم. فرزندم 40 روز دیگر به دنیا می آید و مغازه جگرکی دارم. مقتول را از کجا می شناختی؟ بچه محل بودیم و در کنار هم دو مغازه جگرکی داشتیم. رفاقت ما در حد ...
نهنگ عنبر؛ محکمه ای برای تخطئه انقلاب!
...، نمایش داده می شود. بعد از انقلاب اسلامی در ادامه روایت ارژنگ صنوبر از زندگی خود، می گوید: سه سال فیلم اجاره دادم تا تونستم ماشینی که رؤیا دوست داشت، براش بخرم! ، با ورود رؤیا و فرناز (دوست رؤیا) در سن جوانی به جریان مابعد خرید ماشین، پوشش ظاهری و گریم مضحک آن ها، به نحوی درصدد نشان دادن اوایل انقلاب اسلامی است و با چند ویژگی، این دوره توصیف می شود: الف. مانعی ...
کتابخوانی به لطف فاطمه ها
خوردن ناهار و حرف زدن با دیگر اعضای خانواده و چیزهایی از این دست سپری می شود و بعد از آن خواب و رفتن به استقبال روزی دیگر از همین جنس. صورت خودمانی تر این سبک زندگی آن است که از وقت شان استفاده چندان مفیدی نمی کنند. شاید مثل خیلی از دختران دیگر. زمان بر همین منوال برای دختران دهکهانی می گذرد تا چند سال بعد که به خانه بخت بروند. زندگی متاهلی هم که قوانین و سبک خاص خودش را دارد، مثل هر جای دیگر. ...
از خرج پول توجیبی برای فقرا در کودکی تا در دست داشتن تسبیح هنگام شهادت
.... همین طور که می رفتم، متوجه شدم رسیدم به نزدیکی جایگاه نماز جمعه، صدایی مرا به خود جلب کرد، مادر، از این طرف رفتم آن طرف، بعد گفت: مادر، از اون ور من هم رفتم...، بعد از چند بار این طرف و آن طرف رفتن، گفتم: اوا! این چه وضع انتظاماته! تا این حرف را گفتم، دیدم که علی است دارد مرا این طرف و آن طرف می برد. علی گفت: من از کی دارم می گردونمت، سرتو بلند نمی کنی ببینی کیه؟ گفتم: خب شماها خوش تون نمیاد ...
معمایی به نام ملاعمر
سال 2001 که ملاعمر به خفا رفته بود شایعات زیادی درباره مرگش می پیچید. آخرین تصویر مستندی که از وی وجود داشت مربوط به زمانی است که مبارزان ائتلاف شمال تحت حمایت امریکا به قندهار نزدیک می شدند. در آن هنگام ملاعمر سوار بر ترک یک موتور هوندا به سمت کوه های اطراف قندهار می رفت. اما این بار تماسی که با من گرفته شد متفاوت بود. تماس گیرنده خیلی خوب جا و مکان ملاعمر را می دانست. اظهارات و ادعایش با جزئیات ...
3 تیر به سر دوست جگرفروشم شلیک کردم
بار هم با کسی درگیری نداشته و حتی به کلانتری هم نرفته ام. به خاطر رقابت شغلی او را به قتل رساندی؟ نه اصلاً رقابتی در کار نبود. او مشتریان خودش را داشت و من هم مشتریان خودم را. پس چرا دست به قتل زدی؟ به خاطر سرقت 95 میلیون تومان پول. چی شد که به او پیشنهاد خرید طلا دادی؟ یاشار گفت 95 میلیون تومان پول دارد و می خواهد خانه بخرد. به او گفتم که بازار مسکن راکد است و ...
بخشش قاتل به شرط کار خیر
...: فرزاد همسایه ما است و خانه های ما دیوار به دیوار است. لحظه حادثه در خانه نشسته بودم و با پسرم حرف می زدم که زنگ خانه زده شد. پسرم در را باز کرد، دیدم فرزاد ناگهان چاقویی از کمرش بیرون آورد و ضربه ای به نیما زد. پسرم عقب عقب آمد و مقابل چشمانم خونین نقش بر زمین شد و قاتل هم از محل گریخت. همسر متهم نیز توضیح داد: پسر 10 ساله ام برای چیدن خرمالو روی دیوار خانه رفته بود که متوجه شدم مقتول او ...
طعنه ای که آقای مسئول در جواب پیامکم زد
پرسیدم که گفت حسین جانباز 70 درصد اعصاب و روان است که مدتی در آسایشگاه و روزهایی هم پیش من است. گفت دوست دارم حسین همیشه پیش خودم باشد با اینکه وقتی پیشم است در شبانه روز یکی دو ساعت بیشتر نمی خوابم امّا خب پسرم هست ... چون حیاط خانه مان دیوار ندارد وقتی می آورمش خانه، هم سگ ها آزارش می دهند و حتی یکبار او را گاز گرفتند هم می رود به بیابان و گم می شود. با اینکه چند باری حسین مرا آنقدر زده که ...
گفتگوی صریح با سردار باقرزاده درباره آن 175 شهید!
کنیم که اقدام کنیم. شاید سال 91 و بعد از سقوط صدام برای اولین بار بود که ما مدتی با دولت آقای نوری مالکی و دوستانشان مذاکره کردیم تا اجازه ورود به خاک عراق را برای تفحص بدهند. شرایط عراق در آن زمان مساعد نبود، ملاحظاتی مطرح بود تا درکش و قوس پیگیری ها و با توجه به تأکیداتی که حضرت آقا داشتند به هرحال زمینه فراهم شد برای ورود مجدد ما به داخل خاک عراق. اولین نقطه ای هم که در دستور کار قرار ...
توکل یک نوع مثبت نگری به خداست
یک شور و حالی، این شعر را آورده بود و من نخواستم حالش گرفته شود. شهید غلامعلی یک مداح برجسته و قوی بود. یک بار ایشان را برای مجلس روضه دعوت کرده بودند. قبل از ایشان چند نفر مداح که از ایشان ضعیف تر بودند، خواندند تا نوبت ایشان شد. وقتی نوبت ایشان می شد، ایشان خیلی مختصر می خواند و تمام می کند. بعداً صاحب خانه به ایشان می گوید: چرا این قدر مختصر خواندی؟ آنها همه مقدمه بودند برای اینکه شما ...