سایر منابع:
سایر خبرها
همدستی مادر و پسران در قتل پدر
خانواده ادامه داشت تا اینکه پسر ارشد خانواده به نام پدرام - 26 ساله - پرده از جنایت خانوادگی برداشت وبه قتل پدرش اعتراف کرد. با افشای این معما شاهین - 21 ساله - و مادرش صغری نیز مجبور به اعتراف شدند. با توجه به اعترافات هر سه متهم سرانجام کیفرخواست پدرام به عنوان عامل اصلی قتل وهمچنین شاهین ومادرش به اتهام معاونت در قتل پدر خانواده صادر شد. هفته گذشته هر سه متهم از زندان به شعبه ...
اعتراف سارق خشن به سرقت از توریست ها
فرصتی مناسب کیف شان را می قاپید و فرار می کرد. البته هر ازگاهی هم دختری جوان ترک موتور وی نشسته و در سرقت ها همراهش بود. سارقان معمولا مقابل هتل ها طعمه هایشان را شناسایی می کردند و در یکی از سرقت ها، زن توریستی را تا پرتگاه مرگ پیش برده بودند. این زن که فیلم سرقت از او در شبکه های اجتماعی منتشر شد به همراه خانواده اش برای سفر به ایران آمده و در یکی از هتل ها حوالی مرکز تهران اقامت داشت ...
پول دوست ها پزشک نشوند
جوانی اش. 20 سالی که در آن مرگ روستاییان را با وبا و سرخک و آبله دیده است. دکتر آرام و آرامش دارد و همین خصلت مرا برای گفت و گو با او دلگرم می کند. آن هنگام در انتخاباتی که انجام شد پست من افتاد بازرگان مرز بین ایران و ترکیه. شش سال آنجا بودم و مدتی هم مرز روسیه. همه مناطق محروم بودند و من با حقوق 150 تومان در ماه کارم را آغاز کردم. 25 ساله بودم. یک سال که از طرحم گذشت ازدواج کردم با دختر خاله ام. او ...
پول گرفتن سودجویان ایرانی از سوئدی ها به اسم هنرمندان موسیقی اقوام
حاصل این گفت وگوست که اوایل اردیبهشت، پیش از اجرای زنده زخمه زاگرس در تالار وحدت، انجام شد. گفت وگویی که با علت دور بودن این صدای به قول رضا مهدوی؛ وحشی، رها و آزاد از اجرای زنده آغاز شد، با نقبی به خاطرات رحمانپور از دوران نوجوانی و علاقه اش به خوانندگانی چون فریدون فروغی و فرهاد مهراد و کوچ اختیاری پدرش از شهر به روستا همراه با رادیو و دوربین عکاسی ادامه پیدا کرد و با گلایه هایی دردناک از بی توجهی ...
ناگفته های مادر بهمن ورمزیار
تدبیر24 شهروند در ادامه نوشت: همه چیز خیلی سریع و باورنکردنی اتفاق افتاد. چند ساعت بعد از آخرین دیدار و مراسم وداع با بهمن، خبر عفو او از طریق یک تماس تلفنی مشکوک به خانواده این جوان محکوم به اعدام اعلام شد. خبر دهان به دهان چرخید، بهمن از چوبه دار نجات پیدا کرده بود. خانواده بهمن شادمان و هیجان زده از این خبر در تهیه و تدارک سور و میهمانی برای نجات پسرشان بودند که ناگهان خبر شوکه کننده همه چیز ...
قتلی که ایسلند را آشفته کرد
دادگاه و در میان تعجب همگان قتل را به گردن همکارش بیندازد. سه ماه بعد، سه قاضی دادگاه، توماس را در هر دو اتهام مجرم تشخیص می دهند و او به 19 سال زندان محکوم می شود. اکنون یک سال از مرگ بیرنا می گذرد. آیا قتل او تغییری در ایسلند ایجاد کرده است؟ ظاهراً که این طور نیست. رویکرد تازه ای در شهر ایجاد نشده و ماهیگیرها و جوان ها همچنان به مهمانی های شبانه خود ادامه می دهند. در شب های سرد ماه مارس ...
مادر و پسر سنگدل با سرنگ و دمبل پدر بیچاره را به قتل رساندند + جزییات
اولین روز شهریور ماه سال 94پسر جوانی با پلیس تماس گرفت و گفت که پدرش در خانه شان واقع در جنوب شرق تهران به قتل رسیده است. زمانی که کارآگاهان به محل حادثه رسیدند چند ساعت از مرگ مرد میانسال می گذشت. شواهد نشان می داد او به دلیل اصابت ضربه هایی مهلک به سرش جان باخته است. در این شرایط جسد به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات در این باره آغاز شد. بررسی ها نشان می داد پسر جوان و مادرش رابطه خوبی ...
جمهوری اسلامی منتقدان مسالمت جو را به رسمیت بشناسد
بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. چهل و هفت روز بعد دادگاه ویژه روحانیت در جلسه ای نیمه علنی بدون حضور هیئت منصفه، کدیور را محاکمه کرد و مجرم شناخت. در این محاکمه، دادستان ویژه تهران ابراهیم نکونام، قاضی محمد سلیمی، رئیس کل دادگاه ویژه غلام حسین محسنی اژه ای بودند. در حکم دادگاه ویژه روحانیت آمده بود که کدیور مسئولیت قتل های زنجیره ای را متوجه نظام کرده است و جمهوری اسلامی را در مصاحبه اش ...
طلبه تا به جایگاه علمی خوبی نرسیده، اصلاً وارد اجتماعیات و سیاسیات نشود/ توقعات از روحانیت و مرجعیت ...
هم کند فرد خودش است اما تشویق و اینها شاید خیلی مطرح نباشد. در بُعد معنوی هم همینطور. مثلا ما مرحوم آقای بروجردی را می دیدیم و خیلی تحت تاثیر ایشان بودیم. بنده خیلی به وسواس در وضو، نیت نماز، نجاست و طهارت مبتلا بودم.روزی خدمت آقای بروجردی رفتم پول برده بودم از طرف پدرم به ایشان بدهم. ایشان دستور داد تشتی آوردند در همان اتاق جلوی من وضو بگیرد خیلی سریع وضو گرفت و با اینکه حوله بغل دستش ...
پیشرفت به مدد ممنوعیت شلوارهای پاچه گشاد!
مراجعه کردم و تصمیم گرفتم که اگر در مورد مسائلی که پدرم مطرح کرده اطلاعات و اسنادی پیدا شد، آنها را ضبط کنم. در جعبه هایی که در آن روز برایم آوردند، چند گزارش درباره وضع ایران در اواخر حکومت رضاشاه وجود داشت. این گزارش ها سرزمینی را توصیف می کرد که 20 سال غارت شده، با وحشیگری سرکوب شده و به شدت آسیب دیده بود. فقر،ستم، قتل در زندان، سانسور و جالب تر از همه کمبود مواد غذایی در کشور بیداد می کرد ...
ناگفته های مادر بهمن ورمزیار از اعدام پسرش
چند هفته ای از اعدام بهمن ورمزیار می گذرد؛ از آن روز تلخ و عجیب؛ روزی که برای مادر و خانواده ورمزیار فاصله خوشی و ماتم فقط چند ساعت بود. سه شنبه نحسی که آنها هنوز هم لحظه به لحظه آن را به یاد دارند. روزی که خیلی بیشتر از همه سال های دوری از بهمن برای آنها تلخ بود. به گزارش ایسنا، شهروند در ادامه نوشت: همه چیز خیلی سریع و باورنکردنی اتفاق افتاد. چند ساعت بعد از آخرین دیدار و مراسم وداع ...
سعادت و لیاقت می خواهد آدم مالش را صرف امور خیر کند
بعد از آن عازم خدمت سربازی شدم. با توجه به داشتن مدرک حسابداری، در سربازی هم در بخش سررشته داری مشغول شدم و جالب است بدانید که هنوز هم لیست های حقوقی آن موقع را در کتابخانه ام نگهداری می کنم. سال 1322 به تهران رفتم، ولی مجدداً در سال 1325 به خرم آباد بازگشتم و مغازه ی خرازی با 3000 تومان سرمایه تأسیس کردم. 400 تومان قفسه و 2600 تومان جنس خریدم و کارم را شروع کردم. همیشه سعی می کردم جنس های شیک و ...
بگذارید چرخ ما بچرخد
ادامه داد:همه مردم می گویند که ما در بازار مزاحم هستیم. اما واقعاً اگر این کار را هم انجام ندهیم اموراتمان چگونه تأمین شود؟ * انتظار ساماندهی کارگران چرخی را از دولت داریم علی کارگر دیگری است که سابقه کاری اش نسبت به بقیه بیشتر است. از دغدغه های زندگی اش می گوید از خرج و مخارجی که هر روز بیشتر می شود. مادر مریض دارد و باید برای تأمین هزینه های درمان مادر بی سرپرستش تلاش کند. پدرش ...
کافه های گمشده در اراج
. با آن دماغه قرمزش می ایستاد و سوار می شدیم. بقایای زمین های مرغوب، کافه ها و قهوه خانه ها حالا یا زیر پای ساختمان های غول پیکر است یا بزرگراه ارتش. محمدرضا شاه دست گذاشته بود روی زمین های پدرم، نه فقط زمین های پدرم که زمین خیلی ها. سادات خانم از پشت پنجره، مسیر قدیمی آبادی و زمین ها را نشان می دهد. بعد از انقلاب زمین ها به دست ارتش افتاد. آنها هم اعلام کردند آنهایی که مالکند تا فلان ...
دعوای خونین بر سر یک دختر در پارتی شبانه!
خاطر نداشتن پول توجیبی باز می ماند، ناگهان همه ظروف آشپزخانه راشکسته و شیشه پنجره ها رو پائین می آورد. یادمه یکبار که فرهام بر طبق معمول بازهم در خانه قشقرق به پا کرد، بعد از رفتنش پدرم با ناراحتی به مادرم گفت:”ما خودمون باعث شدیم فرهام اینطوری خودخواه و یک دنده بار بیاد. حقّ این دختره بیچاره رو ضایع کردیم ” من وظیفه ندارم پول بدم بابت عیاشی و خوشگذرونی آقافرهام! پسرت با ده تا دختر دوسته ...
کشف راز قتل صاحب مغازه از باغچه خانه اش
.... بعد از آمد ن به تهران سعی کرد م با مصرف مواد مخد ر، تمام غم هایم را فراموش کنم. باور کنید نمی خواستم معتاد بشوم و همیشه د یگران را که د ر گرد اب این بلای خانمان سوز گرفتار شد ه بود ند ، نصیحت می کرد م؛ اما چه کنم که غم د وری از خانواد ه و نیز غم فراغ پد ر مرا از پای د رآورد و آنچه نباید اتفاق می افتاد ، رخ د اد . با تریاک شروع کرد م و بی وقفه تا مصرف شیشه پیش رفتم. د ر ابتد ا که به تهران آمد ...
ماجرای سه شنبه نحس خانواده ورمزیار
دوری از بهمن برای آنها تلخ بود. همه چیز خیلی سریع و باورنکردنی اتفاق افتاد، آخرین دیدار و مراسم وداع با بهمن، چند ساعت بعد خبر عفو او از طریق یک تماس تلفنی مشکوک به خانواده این جوان محکوم به اعدام اعلام شد. خبر دهان به دهان چرخید، بهمن از چوبه دار نجات پیدا کرده بود. خانواده بهمن شادمان و هیجان زده از این خبر در تهیه و تدارک سور و میهمانی برای نجات پسرشان بودند که ناگهان خبر شوکه کننده همه چیز را زیر ...
پدرکشی به خاطر کارت عابربانک!
18 اردیبهشت ماه رامین با مراجعه به اداره دهم پلیس آگاهی خودش را به پلیس تسلیم کرد. رامین در اظهاراتش با اعتراف صریح به آتش زدن پدرش به کارآگاهان گفت: از مدتی قبل با شراکت پدرم اقدام به تاسیس یک مغازه موتورسازی کرده و در کنار آن نیز موتورسیکلت خرید و فروش می کردیم؛ طی این مدت پول حاصل از کار کردن در مغازه به حسابی واریز می شد که عابربانکش نزد پدرم بود تا اینکه روز حادثه از پدرم درخواست کارت ...
محرومیت از تحصیل، بیگاری و برده کشی؛ سهم کودکان کار از خانواده
خسته شده بود. چهار زانو روی تکه مقوایی نشسته بود و ترازویی مقابلش. غمی بر چهره کودکانه اش نشسته بود و نگاهش به رهگذران بی تفاوت پر از معنا بود. ظاهر نا آراسته و کثیف اش نمایانگر این بود که ساعت های طولانی در آنجا نشسته است، در انتظار اینکه شاید کسی بخواهد از وزنش مطلع بشود. مدتی از دور نگاهش کردم و بعد جلو رفتم. اسمش سعید بود و با پدرش زندگی می کرد و یک برادر بزرگتر دارد که ...
الکی الکی زنم را کشتم
نصف جهان: تنها یک پیام تلگرامی کافی بود تا مردی در اوج خشم همسرش را به قتل برساند و حالا مدام فریاد بزند اشتباه کرده و پشیمان است و عذاب وجدان دارد. 27اسفند سال گذشته بود که پلیس در تماس پسری جوان شنید که مادرش به قتل رسیده و پدرش فراری شده است. هیچ ردپایی از این مرد نبود تا اینکه چند روز بعد با پای خود نزد پلیس رفت و تسلیم شد. این مرد همسرکش می گوید تنها بخاطر تلگرام با همسرش اختلاف ...
دغدغه های شاغلان در طرح اقماری
طرح اقماری مشغول به کارند، زمانی فرزند مردان اقماری بوده اند، خوب می دانند نبودن پدر در خانه یعنی چه، خوب می دانند آن سوی سکه طرح اقماری چه تصویری هست: من ترجیح می دم اگر روزی بچه دار شدم شغلم رو رها کنم و برم سراغ یک کار دیگه، به خاطر اینکه کسی که پدرش دو هفته نیست، وقتی می بیندش احساس میکنه غریبه آمده، بین من و پدرم هیچ وقت ارتباط پدر و پسری برقرار نشد، هیچ وقت به چشم پدر به او نگاه نمی کردم، به ...
"شیشه" عامل دعوای مرگبار بین پدر و پسر شد
مغازه نمی ماند، گاهی برای دیگران خرید و فروش می کرد، گاهی با مردم دعوایش می شد و شیشه نیز می کشید تا اینکه شب حادثه فرا رسید. وی در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: شب حادثه من به خانه پدرم رفتم و سر اجاره منزل، مغازه و دیگر حساب و کتابهایمان با پدرم جر و بحث کردم، آن شب چون قرص متادون مصرف کرده بودم، مادرم از من خواست به جروبحث خاتمه دهم و گفت ادامه این بحث منجر به دعوای من و پدرم می شود ...
قاتل آتش افروز تسلیم شد
اندازی کردم و ماهی سه میلیون و 500 تومان اجاره می پرداختم. وقتی همسر دوم پدرم او را به خاطر اعتیادش رها کرد، نزد من آمد. اعتیادش را ترک کرد؟ همچنان شیشه مصرف می کرد. می گفت زن دومش قصد قتل او را دارد و بعد هم براثر توهم ناشی از شیشه چاقو برمی داشت و در خیابان ها به دنبال او بود تا وی را بکشد. او را بارها در کمپ بستری کردم اما اعتیادش را ترک نکرد. حتی مصرف شیشه باعث شده بود ...
شوق تجارت
افراد هم حاج علی آقا ترخانی بود- این موضوع را شنیدم. ایشان از پدرشان نقل می کرد که کار دولت را تحویل گرفت تا کیلویی دو تومان قند را توزیع کنند. حاج علی آقا می گفت: بعد از قبول کار دولت، از صبح تا 10 شب همه قندها را کیلویی دو تومان توزیع کردیم و حتی برای منزل خودمان یک کیلو هم نبردیم. آخر شب یک خانم مسن به حجره مراجعه و تقاضای قند کرد. ما قند نداشتیم، اما پدرم به ما گفت کف مغازه سفره ای پهن کنید و گونی ...
بنزین را روی بدن پدرم ریختم و فندک را روشن کردم که ناگهان آتشی شعله ور شد و...
پدرم رفتم و سر اجاره منزل، مغازه و دیگر حساب و کتابهایمان با پدرم جر و بحث کردم، آن شب چون قرص متادون مصرف کرده بودم، مادرم از من خواست به جروبحث خاتمه دهم و گفت ادامه این بحث منجر به دعوای من و پدرم می شود که من به داخل حیاط رفتم و دیدم پدرم، موتوری را بدون سند خریده است؛ هر زمان پدرم موتور بدون سند می خرید با او دعوایم می شد، زمانیکه به داخل حیاط رفتم مقدار بسیار کمی بنزین که داخل موتور بود را ...
دختر جوان چهار شبانه روز در خانه مجردی خواستگار کینه جو اسیر بود
مجازات زندان دارد و پس از مدتی تحمل کیفر آزاد می شوم چرا که شنیده بودم سارق سه بانک که به دزد سنگین وزن معروف شده بود به تحمل 30 سال زندان محکوم شده است اما نمی دانستم که سلاح او قلابی بوده و شلیک هم نکرده است. من در کلاس سوم دبستان ترک تحصیل کردم چرا که هیچ علاقه ای به درس و مدرسه نداشتم پس از آن در مغازه الکتریکی پدرم مشغول به کار شدم و زندگی آرامی داشتم تا این که به خاطر جراحی روده ...
حدود یک ماه به خانه اجاره ای آریا می رفتم، در همین روزها بود که فهمیدم...
کمک می کنم تا اعتیادش را ترک کند به ارتباط پنهانی و خیابانی با او ادامه دادم. آریا از دنیای شیرین دوست داشتن و عشق ورزیدن برایم می گفت و من هر روز بیشتر به او علاقه مند می شدم. تا جایی که آریا تصمیم گرفت خانه مجردی اجاره کند و دیگر شب ها نیز به منزل پدرش نرود. پدر او یکی از افراد سرشناس محله بود و برای آن که آبرویش را حفظ کند پول زیادی در اختیار پسرش قرار می داد. من هم که از این موضوع خوشحال بودم و ...
عصبانی بودم!
کار آرماتور بندی بودم و بهر حال خیلی سختی کشیدم تا اینکه مغازه موتور فروشی زدم و کم کم داشت وضع مالی ام خوب می شد که این اتفاق افتاد. چرا پدرت را به قتل رساندی ؟ من پدرم را به قتل نرساندم. آتش که زدی ؟ قصد آتش زدن پدرم را نداشتم. فقط می خواستم او را بترسانم که این اتفاق افتاد. چرا می خواستی پدرت را بترسانی ؟ او معتاد به شیشه بود و خیلی ما را اذیت ...
استخوان های پسر بچه گمشده داخل یک چاه پیدا شد
پسربچه را ربوده و برای آزادی اش پول می خواهد. پدر علی اصغر بلافاصله پلیس را در جریان قرار داد اما مأموران وقتی این مظنون را شناسایی و بازداشت کردند، فهمیدند او از ماجرای گم شدن پسرک اطلاعی ندارد و با دیدن عکس او و اطلاع از سرگذشتش تصمیم گرفته از خانواده او اخاذی کند. به این ترتیب بار دیگر تحقیقات به بن بست رسید تا اینکه بعد از گذشت حدود پنج ماه از مفقودشدن علی اصغر یکی از دوستان ...
بخشش پسری که قاتل پدرش بود
به قتل رسانده و 3روز برای ما داستانسرایی می کرد و می گفت پدرمان مسافرت است. ما هم حرف های او را باور کردیم چراکه سابقه داشت پدرمان با دوستانش به سفر می رفت و بعد از چند روز برمی گشت اما خبر نداشتیم که همه این حرف های برادرم دروغ بوده است. با افشای این حقیقت، متهم دستگیر شد و در بازجویی ها گفت: روز حادثه با پدرم در خانه بودیم که از او خواستم 100هزار تومان پول به من بدهد اما پدرم با لحن ...