سایر منابع:
سایر خبرها
نقاشی در میان غم های سرپل ذهاب
هر روز ساعت ها وقتش را برای دیدن نقاشی من می گذارد. یک روز مجالی دست داد و از او پرسیدم که چرا به اینجا می آید. او با بغض و اشکی که صورتش را پوشانده بود گفت نقاشی دخترم را می کشید؟ دخترم 8 سالش بود و زیر آوار مرد. به او قول دادم و این کار را نیز انجام دادم. پرده مرگ باکره در برج 8 را با الهام از داستان این زن و دختر هشت ساله اش کشیدم. وقتی پرده را کشیدم وبه او نشان دادم لبخندی زد و گفت می شود در ...
بزرگ ترین موج مهاجرت محیط زیستی بعد از سواحل آفریقا، در ایران اتفاق افتاد/ سرزمینی که در شمار 5 کشور ...
داشتند و ... نگاه کنید که در آموزش و پرورش ما هیچ آموزشی در حوزه محیط زیست وجود ندارد. خیلی از مسئولین ما و مردم فکر می کنند که مستندهای محیط زیستی و حیات وحشی به این است که چند تا حیوان نشان بدهیم و بگوییم که اینان این گونه زندگی می کنند. هیچ ارتباطی بین طبیعت، محیط زیست و انسان وجود ندارد. فکر می کنم که به هیچ عنوان به محیط زیست، حیات وحش و ارتباط آن با انسان ها پرداخته نشده است. * در ...
مرد جوان زنش با مرد دیگری زندگی می کرد
تدبیر24 اوایل اردیبهشت، مرد 22 ساله ای که دو سال قبل در ماجرای متلاشی شدن یک باند سرقت به جرم مالخری روانه زندان شده بود، با به پایان رسیدن دوران محکومیت اش، از زندان آزاد شد و به خانه خواهرش رفت که قبلا در آن جا زندگی می کرد. او از این که همسرش در این مدت، از وی طلاق گرفته و با مرد دیگری ازدواج کرده بود که آن مرد نیز هم اکنون در زندان به سر می برد، بسیار ناراحت بود. حجت (مر ...
متهم به قتل در آستانه سفر حج، از هم دستش خواست نزد پلیس برود و اعتراف کند
گلایه کردم. احمد که تحت تاثیر حرف های من قرار گرفته بود قول داد منوچهر را از زندگی ام حذف کند. او بیست و دوم تیر 84 به خانه مان آمد و در طبقه پایین خانه مان منتظر شوهرم ماند. وقتی شوهرم به خانه برگشت به او گفتم به طبقه پایین برود. چند دقیقه بعد صدای داد و فریاد شنیدم و وقتی پایین رفتم دیدیم دور گردن شوهرم طناب پیچیده شده است. وی ادامه داد: من فکر نمی کردم احمد واقعا شوهرم را بکشد. او مرا ...
همسر شهید رضوان خواه: مسجد، محل وصال و وداع با همسرم بود
...> یکی از هم رزم های حسن آمد. کمیل را که دید، بغل کرد و بوسید. می خواست پنهان کند؛ اما قطره اشک را گوشه چشمش دیدم. احساس کردم رفتارش کاملا ترحم آمیز است؛ با اینکه چیز خاصی نگفت، ولی نگرانم کرد. گل سفید بودم، هنوز اطمینان نداشتم و نخواستم عکل العملی نشان دهم. گفتم برگردم لنگرود خانه مان، شاید حسن تماس بگیرد. رفتم. منتظر ماندم. زنگ در را می زنند. عمو غلام بود با دو سه نفر دیگر. کمی ماندند و رفتند ...
گفت وگوی شفقنا با دکتر حسینی: مردان جامعه ایران باید باز تربیت شوند/ جامعه در حال جنگ نگه داشته شده در ...
بسیار با اهمیت است. * با توجه به آمار ارایه شده از سوی مرکز آمار ایران حدود 3 میلیون بیکار مطلق، 11 میلیون فقیر زیر خط فقر، و نسبت هر 5 ازدواج دو طلاق و حدود 3 میلیون معتاد در کشور همچنین آمارهای مربوط به سرقت و کودک آزاری و همسر آزاری افزایش پرونده های نزاع و غیره نشان از چه تحولاتی زیر پوست شهرهای ایران است؟ روند آسیب های اجتماعی در ایران را چگونه ارزیابی می کنید و به نظر شما این آسیب ...
آقا فیلش یاد هندوستان کرده و زنی را به عقد موقت خود درآورده بود
همکلاسی ها و همدوره ای هایم به خانه بخت رفته بودند. به بهانه آشنایی، چند دقیقه ای را با مرد آینده زندگی ام صحبت کردم؛ رفتارش سرد و بی روح و معلوم بود که او نیز سردرگم و بی اختیار به خواستگاری من آمده است؛ با این حال به خودم امید می دادم که با گذشت زمان همه چیز بهتر می شود. با پاسخ مثبت من و مراسمی کوچک، به عقد هم درآمدیم. یکسالی گذشت؛ ولی شرایط تغییری نکرد و همسرم هر 2ماه یکبار به شهر و خانه ما می آمد ...
شوهرم پیشنهاد بی رحمانه ای به من کرد/ بمان ولی با من کاری نداشته باش!
شرایط تغییری نکرد و همسرم هر 2ماه یکبار به شهر و خانه ما می آمد؛ آن هم نه مشتاقانه و از روی میل، بلکه از سر تکلیف و با اصرار مادرش! در این مدت سعی کردم بذر مهر و محبت در دلش بکارم و جوانه عشق برداشت کنم که ظاهراً خیلی موفق نبودم. ماه های نخست سال 84 بود که زیر یک سقف رفتیم. روزهای نخست زندگی مشترکمان شیرین بود و خاطره ای خوش برای هر دوی ما ساخت؛ اما پس از مدتی زندگی یکنواخت و نه چندان گرم ...
روابط زناشویی زیاد، چه عوارضی دارد؟
برقرار کند ولی همسرش حتی تمایل به برقراری یکبار رابطه در ماه هم نداشته باشد. در این موارد مشکلات پیچیده می شود و حتی کار به جدایی می کشد. به همین دلیل توصیه می شود قبل از ازدواج از میزان نیازهای جنسی همدیگر برآوردی دقیق داشته باشید. نکته مهم دیگر، منجر شدن میل جنسی زیاد به اختلال در کار روزانه و روزمره زندگی است. مثلا اخیرا زوجی به کلینیک مراجعه کرده بودند که رابطه زناشویی کاملا طبیعی ...
اعتراف سارق خشن به سرقت از توریست ها
...، نه سرقتی انجام می دهم و نه پولی می گیرم. اینها که جرم تلقی نمی شود. چرا اجازه دادی یک سارق سابقه دار وارد زندگی ات شود؟ فریبم داد. فکر می کردم دور خلاف را خط می کشد اما زیر قولش زد. چطور با او آشنا شدی؟ از طریق یکی از دوستانم در یک رستوران او را دیدم. به تازگی شکست عشقی خورده بودم و وجود حمید در زندگی ام دلگرمی بود. دوستم وقتی شنید ما با هم رابطه ...
ناگفته های مادر بهمن ورمزیار
واقعی بود. وکیل بهمن خبر اجرای حکم را به آنها داده بود. مادر بهمن می گوید: وقتی این خبر را شنیدم همه دنیا روی سرم خراب شد. به دفتر وکیل رفتیم. همسرم هم به زندان رفت. تلفنی به ما گفت که جرثقیل و آمبولانس آماده شده تا بهمن را صبح اعدام کنند. از آن به بعد چیز زیادی یادم نیست. وقتی جنازه بهمن را دیدم، باورم نشد. هنوز فکر می کنم او زنده است. کاش به او یک فرصت دیگر داده بودند. پسر من توبه کرده ...
چرایی از بین رفتن قبح طلاق در کشور/ چرا شمال شهر نشینان بیشتر طلاق می گیرند؟
است که اولا زنان استقلال مالی پیدا کرده اند و به اصطلاح با کوچکترین مسئله ای عنوان می کنند که نیاز به آقا بالا سر ندارند و نکته دوم اینکه متاسفانه پدیده طلاق به صورت خودنمایی در آمده است که زن به همه بگوید من می توانم بدون وابستگی به کسی زندگی کنم و در نتیجه این خود استقلالی و برتری عامل درخواست طلاق می شود و نکته مهمتر اینکه کم رنگ شدن معنویات ارزش ها و هنجار های سنتی -ملی و انتقادی از دلایل طلاق ...
شوهر سیاه دل زنش را تکه تکه کرد و اعدام شد!
است از این رو با تحقیقات بیشتر، همسر این زن به عنوان متهم بازداشت شد. متهم در ادامه رسیدگی به پرونده سرانجام در آذر ماه سال 91 به قتل همسرش اعتراف کرد و اقرار داشت:از سال 1385 که همسرم را با فردی به نام "مهدی.ن" دستگیر کردند، دیگر از همسرم جدا بودیم تا اینکه در روز 22 خرداد 1388 به منزل پدرش زنگ زدم و با وی در اطراف روستا قرار گذاشتم. در محل قرار به همسرم اصرار کردم تا از ...
ژست ایرانی گرافیک با قباد شیوا
ژوژمان یکی از دانشجوها او را به من نشان داد. دیدم دارد کار من را نگاه می کند؛ نزدیکش رفتم و پرسیدم شما آقای ممیز هستید؟ پاسخ مثبت داد و گفت این کار توست؟ گفتم بله ، گفت خیلی خوب است . از آن موقع به بعد هروقت یکدیگر را در دانشکده می دیدیم، سلام علیک می کردیم. بعدها رفیق شدیم، تا قبل از آنکه فوت کند ارتباط صمیمانه هنری باهم داشتیم. زنگ می زد می گفت، قباد! پوستری طراحی کردم بیا و آن را ...
ناگفته های مادر بهمن ورمزیار از اعدام پسرش
خانواده شادمان غرق ماتم شد و فردای آن روز عجیب، با اعدام بهمن این پرونده مختومه شد. حالا چند هفته ای از اعدام بهمن گذشته اما مادرش هنوز مرگ او را باور ندارد. این زن هنوز هم دوشنبه ها به یاد روزهای ملاقاتی بی قرار می شود. او که یک شبه تمام موهایش سفید شده می گوید: بهمن من هنوز زنده است. در این سه سال هر دوشنبه به ملاقات او می رفتم، همه دلخوشی من در این مدت همان چند دقیقه دیدن او بود، اما ...
دختر نوجوان به خاطر دوست اینستاگرامی تا پای مرگ رفت + عکس
اما روز بعد می ترسیدم به خانه برگردم. وقتی مادرم زنگ زد به دروغ گفتم که پیش کیوان و خانواده اش بودم و بعد از آن هم به کیوان زنگ زدم و از او خواستم اگر مادرم تماس گرفت، حرفم را تأیید کند. کیوان انگار حالت عادی نداشت و از من پرسید کجا هستم. به او گفتم همراه دوستم در یک بستنی فروشی هستم. چند دقیقه بعد خودش را رساند و از من خواست سوار ماشینش شوم. از رفتارهای عجیبش شوکه شده بودم. کیوان به سمت ...
سعادت و لیاقت می خواهد آدم مالش را صرف امور خیر کند
، به سراغم آمد و در سال 1318 به اصرار آقای عتیقی معاون وقت بانک ملی به استخدام این بانک درآمدم. حقوق ام حدود 30 تومان بود که سال بعد به 40 تومان رسید. تا سال 1320 در بانک بودم و بعد از آن عازم خدمت سربازی شدم. با توجه به داشتن مدرک حسابداری، در سربازی هم در بخش سررشته داری مشغول شدم و جالب است بدانید که هنوز هم لیست های حقوقی آن موقع را در کتابخانه ام نگهداری می کنم. سال 1322 به تهران رفتم، ولی ...
کافه های گمشده در اراج
، همسرم خانه خود را در لندن فروخت. بعد از پایان دو ماه صاحب آن باغ پیشنهاد فروش نمود. آن جا را پسندیدیم و در ماه می سال 1933 (1311) هیلدا آن جا را خریداری نمود و آرزوی آرام بخش و طولانی ما واقعیت پذیرفت و دارای یک خانه ییلاقی شدیم و همگی خوشحال و مسرور که خداوند در اطراف تهران باغ نسبتا بزرگی نصیب ما نموده که می توانستیم با اتومبیل مسیر را در 10 دقیقه طی کنیم. تابستانی خوش در لارک ...
دعوای خونین بر سر یک دختر در پارتی شبانه!
...، با رفتن او بر خلاف نظر پدر و مادرم از خانه بیرون می رفتم. هرچند این کارهایم همیشه به قیمت کتک خوردنم از فرهام و کبود شدن سراسر بدنم تمام می شد، امّا من همچنان به مبارزه خود ادامه دادم. – چرا کارایی که خودت می کنی خوبه ولی برای من گناه بزرگی محسوب می شه؟! این جمله را وقتی که اوّلین بار به هوای شرکت در میهمانی یکی از دوستانم تا پاسی از شب بیرون مانده بودم و موقع بازگشت به خانه ...
ماجرای سه شنبه نحس خانواده ورمزیار
اجرای حکم را به آنها داده بود. مادر بهمن می گوید: وقتی این خبر را شنیدم همه دنیا روی سرم خراب شد. به دفتر وکیل رفتیم. همسرم هم به زندان رفت. تلفنی به ما گفت که جرثقیل و آمبولانس آماده شده تا بهمن را صبح اعدام کنند. از آن به بعد چیز زیادی یادم نیست. وقتی جنازه بهمن را دیدم، باورم نشد. هنوز فکر می کنم او زنده است. کاش به او یک فرصت دیگر داده بودند. پسر من توبه کرده بود. همه از او راضی بودند، ماموران ...
دلایل خیانت مردان متاهل، خبر دارید؟
است بعضی از افرادی که خیانت می کنند ازدواجی آگاهانه و عاشقانه نیز داشته باشند اما اغلب آن ها ازدواجی اجباری داشته اند. آشفتگی در زندگی زناشویی بسیاری از زوج های دچار خیانت ، از زندگی بسیار خوب خود قبل از خیانت می گویند، اما بعد از گذشت چند جلسه مشاوره مشخص می شود که نه تنها زندگی خوبی نداشته اند بلکه این زندگی سرشار آشفتگی ها و چالش های حل نشده بوده است که زن و شوهر آن ها را بدون ...
درخواست شرم آور شوهر از زن جوانش + عکس
به گزارش روزپلاس، مدتی بود که به کار های همسرم مشکوک شده بودم، زیرا با وجود نداشتن شغل مناسب همیشه جیب اش پر پول بود. هر وقت از او درباره منبع درآمدش سوال می کردم جواب درستی به من نمی داد و با سر هم کردن داستان های تخیلی و باورنکردنی به قول خودش من را قانع می کرد. یقین پیدا کردم که کاسه ای باید زیر نیم کاسه باشد. بعد از این که همسرم را تحت فشار قرار دادم بالاخره همه چیز را لو داد و گفت که مدتی ...
الکی الکی زنم را کشتم
دادید همسرتان به منزل شخص غریبه برود و پرستاری کند؟ آدم های خوبی بودند و من خودم هم خانه شان رفته بودم و قابل اعتماد بودند. کی خودت را به پلیس معرفی کردی؟ چند روز بعد از این ماجرا که فراری بودم بعد از مراسم تشیع جنازه همسرم، شب سر خاکش رفتم و صبح فردا خودم را به پلیس تسلیم کردم. سر خاک چیزی به همسرت گفتی؟ فاتحه خواندم و گفتم ببخش مرا، اشتباه ...
دغدغه های شاغلان در طرح اقماری
...، همسرانی هستند که قبل یا بعد از اشتغال آنها در این طرح، شریک زندگی شان شده اند؛ شریکی که در لحظات مهم زندگی کنارشان نیست: وقتی پسرم به دنیا اومد همسرم کنارم نبود، تنها رفتم بیمارستان، این تنهایی خیلی عوارض روحی برای من داشت که هنوز باهاشون درگیرم ، ما هم باید پدر باشیم هم مادر، هم مسوولیت صفر تا صد خونه رو دوشمونه هم مسوولیت کارهای بیرون ، مهمون میاد تنهام، مهمونی میرم تنهام، بچه ها مریض ...
قاتل آتش افروز تسلیم شد
دچار مشکلات روانی شود و همه را اذیت کند. چند بار در مرکز روانی بستری شد که بیشترین مدت حضورش در آنجا شش ماه بود. بعد چه شد؟ شب عید که از کمپ بیرون آمد دوباره نزد ما آمد. او در مغازه ام قولنامه می نوشت اما چند ساعت بیشتر نمی آمدو من همیشه تنها بودم و کارها را انجام می دادم. همین باعث شده بود کسب و کار درستی نداشته باشیم. پدرم به خاطر مصرف شیشه با همسایه و رهگذران درگیر می شد ...
خیانت در رابطه زناشویی، علتش چیست؟
می کنیم. هنگام ازدواج کسی به این فکر نمی کند که بعد از ازدواج با فرد دیگری به غیر از همسر خود ارتباط برقرار کند و عدم ارضای نیازهای 2 نفر باعث می شود که زن یا مرد خیانت کنند. وقتی نیازهای افرادی که به عنوان همسر در کنار یکدیگر زندگی می کنند در خانه و در چارچوب روابط سالم زناشویی برطرف نشود، فرد این نیازها را در جای دیگری به غیر از خانه برطرف خواهدکرد. البته برخی از زوج ها وجود دارند که ...
بدون بال هم می توان پرواز کرد
رانندگی متنفر باشد اما من با وجود آنکه برق دست هایم را از من گرفت اما هنوز هم برق را دوست دارم و حس بدی نسبت به آن پیدا نکرده ام. برق به ما روشنایی می دهد و اگر برق نباشد بسیاری از ما نمی توانیم خیلی از کارها را انجام بدهیم. یک سال از درس و مدرسه جدا افتادم و بعد از چند ماه بستری در بیمارستان مدت زیادی را در خانه بستری بودم. روزهای بسیار سخت و دشوار. روزهایی که با دیدن بچه های روستا که از ...
بایسیکل بان !
...> مجبور بودید کار کنید؟ بله، زمانه سخت بود و به پولش احتیاج داشتم. یعنی خرج خانه می کردید؟ بیشتر خرج خودم می کردم مخصوصا بعد از این که مدرسه رفتم، لوازم تحریر و خوراکی می خریدم. یک نان تافتون و یک کاسه عدسی می شد یک قران. کدام مدرسه درس خواندید؟ مدرسه فرهنگ، چهارراه سیروس. چقدر خواندید؟ شش کلاس. پس می توانید خوب ...
قتل مردنگهبان با همدستی همسر خیانتکارش/قاتل:همسرمقتول با من رابطه داشت؛نقشه قتل را هم او طراحی کرد
گلایه و شکایت از همسرش می گفت که حاضر نیست او را طلاق بدهد به همین دلیل از من خواست تا همسرش را به قتل برسانم. قرار بود وقتی همسرش خوابید با پیامک به من اطلاع بدهد. من هم با نقشه ای که از قبل طراحی کرده بودم یک ظرف 4 لیتری بنزین از جایگاه سوخت گرفتم و در نیمه شب پنجم اردیبهشت به طرف قالی شویی رفتم. همسر 27 ساله او بیرون آمد و در حیاط را گشود. وقتی وارد اتاق شدم او روی زمین به شکم خوابیده بود که ناگهان ...
زنان مددجویی که مدد رسان شدند
به گزارش خبرنگار ایرنا، در جامعه ای که زنان مسئولیت سنگین خانه، خانواده و تربیت فرزندان را بر عهده دارند، نبودن پدر، بار مسئولیت شان را بیش از پیش سنگین کرده و او در گودالی از سختی و مشکلات می اندازد. کم نیستند زنانی که بدلایل مختلف از جمله فوت همسر، طلاق، اعتیاد و یا از کارافتادگی و ناتوانی همسرانشان به ناچار سرپرست خانوار شده و علاوه بر نقش خطیر مادری، به تنهایی و با همتی مردانه چرخ های ...