سایر منابع:
سایر خبرها
تکرار زورگیری های شبانه از رانندگان مسافربر
خودروها شروع به دویدن کردند. شاکی دیگر به پلیس گفت: ساعت 21:30 شب حادثه در خیابان فدائیان اسلام دو نفر را به عنوان مسافر سوار کردم. هنوز مسافت زیادی طی نکرده بودم که مردی که در صندلی عقب سوار بود چاقو کشید و زیر گلویم گذاشت. مردی هم که در صندلی جلو سوار بود چاقویی روی سینه ام گذاشت و خواست که توقف کنم. آنها بعد از سرقت کیف پول و مدارکم از خودرو پیاده شده و در تاریکی هوا فرار کردند. در حالی ...
کف زنی دلار از مسافران خارجی
به گزارش خبرنگار ما، سریال سرقت های سریالی متهم 27 ساله که یحیی. ب نام دارد و از طایفه فیوج است 22اسفند سال قبل به جریان افتاد. آن روز مردی از تبعه کشورهای عرب همسایه وارد کلانتری 167 دولت آباد شد و گفت دو مرد جوان با معرفی خودشان به عنوان مأمور وزارتخانه دولتی 4500 دلار از او سرقت کرده اند. وقتی پرونده به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای عمومی و انقلاب شهرری برای بررسی به پایگاه نهم پلیس آگاهی ...
شکنجه وحشتناک پسر بچه 7 ساله تهرانی توسط 3 کارگر افغانی
مشخص شد که مرد افغان همراه 2 مرد دیگر در ساختمان نیمه کاره پسر 7 ساله را هدف آزار و اذیت قرار داده و سپس او با تهدید رها کرده اند. بدین ترتیب تیمی از ماموران پلیس پایتخت با شناسایی خانه نیمه کاره در منطقه تهرانپارس موفق به دستگیری 3 مرد افغان شدند و متهمان نیز وقتی پیش روی قاضی پرونده قرار گرفتند به اقدام شوم خود اعتراف کردند. قاضی ملکی از شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک استان ...
لحظات شیرین بازگشت محمدپرهام پس از 50 ساعت دوری
4نفری دیگر هم به گروه های دیگر اضافه شدند تا اینکه سرانجام پسرم پیدا شد. وقتی به مأموران گفتید مرد کودک ربا تماس گرفته آنها چه توصیه ای به شما کردند؟ گفتند نترس و سر قرار حاضر شو. من هم همین کار را کردم و اصلا فکرش را نمی کردم آنجا پر از مأمور باشد. اما همین که زن و شوهر آدم ربا محمدپرهام را آوردند مأموران محاصره شان کردند. خود من هم از این اقدام پلیس شوکه شده بودم. ...
ایاس (EOS): الهه ی سحرگاه ارزهای دیجیتال
کلی را دید. به عنوان مثال، من اغلب گفته ام که برای اینکه اکوسیستم ارز دیجیتال واقعا شکوفا شود، به تراکنش های رایگان نیاز دارید. و هنوز هم همه چیز در پلتفرم های ارز دیجیتال هزینه دارد. این برای من کاملا واضح به نظر می رسید اما هنوز نتوانسته بودم که حتی یک تیم پیدا کنم که این حقیقت ساده را درک کند. بعد با تیم EOS آشنا شدم، آنها نه تنها مشکل را دیده بودند بلکه بهتر از ...
آزار و اذیت های سریالی مرد شیشه ای در شمال پایتخت/متهم: ملیحه معتادم کرد
آفتاب نیوز : هفته گذشته مأموران کلانتری 124 قلهک موفق به بازداشت راننده خودروی پرشیا یی شدند که قصد داشت زن جوانی را با زور سوار بر خودرویش کند. مأموران پلیس، راننده پرشیا را در یک تعقیب و گریز بازداشت کرده و پس از بررسی های اولیه مشخص شد خودروی وی سرقتی است. تحقیقات تکمیلی نشان داد این متهم شیطان صفت تاکنون چندین زن و دختر را در شمال پایتخت مورد آزار و اذیت قرار داده ...
شکست عشقی بهانه آزار و اذیت زنان و دختران شد
پسر جوان وقتی در عشق شکست خورد تصمیم گرفت این شکست را با انتقام از زنان و دختران جوان تلافی کند. این پسر شرور با خودرو در خیابان های شهر می گشت و به شکار سوژه هایش می پرداخت. به گزارش تجارت امروز، ایران نوشت: دی سال گذشته بود که دختر جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از آزار و اذیت شیطانی یک راننده پژو 405 خبر داد. او گفت: کنار خیابان منتظر تاکسی بودم که راننده پژو 405 مقابل ...
صالح آباد منطقه ای با مختصات پاکی/ سیگار کشیدن در این روستا ممنوع است
ادامه افزود: نبود سیگار در مغازه های روستا و از طرفی هم نبود فرد سیگاری در این مکان مرا رفته رفته به این فکر واداشت که سیگار را کنار بگذارم و به یاری خدا و کمی همت و اراده توانستم به این عادت زشت خود خاتمه داده و از آن روز تا به حال که در خدمت شما هستم حتی یک بارهم به سراغش نرفتم. امید محمدی نوجوان 15 ساله روستای صالح آباد نیز که از عواقب و مضرات سیگار مطلع بود و بر خلاف بسیاری از هم ...
حجازی عزتش را به هیچ چیز و هیچ کس نفروخت
همسرم آن زمان 18 سال داشت و وقتی برای خواستگاری رفتم گفتند 4 سال دیگر بیاین تا درستون تموم بشه. که با اصرار ما 4 سال شد دو سال و بعدشم شد یک ماه. فوتبال را کلا کنار گذاشتید؟ من خیلی از فضای فوتبال راضی نبودم. من بازیگری کردم ولی وقتی وارد بحث فنی و مدیریتی شدم، خیلی با سیستم من جور درنیامد. تلاش میکنم که در اقتصاد موفق بشوم تا یک روز خودم صاحب تیمیبشوم که همه چیز آن دست خودم باشم ...
بسته شعری وفات حضرت خدیجه کبری(س)
و هی سلام می دهی امشب به کربلا گریه گرفت و مکه دوباره در آب رفت مادر دوباره وضو گرفت و دوباره به خواب رفت مادر؛ پدر تشهد خود را تمام کرد و جبرئیل آمد و بر تو سلام کرد مادر جواب فاطمه را لااقل بده یا لا اقل به دختر خود هم اجل بده چشم و چراغ خانه ی خورشید الامان رنگین کمان بیت نبوت نرو ...بمان ...
جان وایتهد: پلیس در آمریکا اول شلیک و بعد سئوال می کند
روشی تهاجمی دویده اند، برهنه این طرف و آن طرف می رفته اند، در حالتی دفاعی قوز کرده بوده اند، شلوار تیره و پیراهن بیس بال بر تن داشته اند، با وجود ناشنوایی رانندگی کرده اند، یک پاشنه کش را مثل چاقو دور سر تاب می داده اند، یک سر شلنگ باغبانی در دست داشته اند و در فضا های خارجی دستشویی می کرده اند. با این تفاصیل وقتی جوان 19 ساله ای در داخل دبیرستان مارجوری استون در پارکلند فلوریدا به روی دانش ...
سوراخ کردن گوش در مترو بدون درد و خونریزی!
دختر جوان بلند قدی که یک شلوار 6 جیب به پا دارد وارد مترو می شود و می گوید: گوش سوراخ می کنم بدون درد و خونریزی فقط با پرداخت دو هزار تومان، گوش اولین داوطلب را رایگان سوراخ می کنم. هر روز باید مسافتی را با مترو از خانه تا روزنامه بیایم، گاهی اوقات در مترو کتاب می خوانم و گاهی برای فرار از سروصداهای اضافی درون مترو با هندزفری موزیک گوش می دهم ولی برخی وقت ها از روی کنجکاوی به صداهای مترو که اغلب ...
بهترین راه تملق بنده برای خداوند چیست؟
هم که می شناخت این یهودی است(انگار قضیه برای هفتادسال پیش است و من ده-دوازده ساله بودم که پدرم برایم گفت)،به این خانوادهٔ یهودی کینه ای داشته که کینهٔ بی علت هم بوده است؛ یعنی این خانواده آرام بودند و کاری به کسی نداشتند و مردم محله هم از آنها ناراضی نبودند. وقتی نوبت جلوتر از این یهودی نان سنگک را می گیرد، یک دانه از این ریگ های داغ شدهٔ در آتش را در گردن این جوان یهودی می اندازد. این جوان تا می ...
روستایی پر از عروس خردسال در آذربایجان شرقی
میدان نشسته. دوباره دستش را تکان می دهد و می گوید: ولی الان می بینیم دختر 11 ساله ازدواج می کند، دختر 15 ساله و 20 ساله هم ازدواج می کند و دختری هم هست که کلا ازدواج نمی کند؛ اما خب اگر ازدواج نکند شما چه می کنید؟ جواب مردم و خدا را چه باید داد؟ از پیرمرد سؤال می کنیم اینجا دختران و پسران در چه سنی ازدواج می کنند و او می گوید: اینجا دختران 12 ساله به خانه بخت می روند و پسر نهایتا 18 ...
نقد آپارتاید در بوشهر
بار به من می گویند، اما من به همه مقدسات قسم می خورم به چنین نتیجه ای نرسیده ام و اگر رسیده بودم می گفتم. تا این لحظه که با شما حرف می زنم جوابم در این رابطه منفی است. جواب تان منفی است یا اینکه نظری و قضاوتی در این باره ندارید؟ منفی است. در مورد همین پاپ سنگ اندازی هایی که از طرف حوزه هنری و ارگان های دیگر برایم اتفاق افتاد، خیلی بیشتر از هر چیز دیگری بود. آنها تحلیل های ...
آیا توئیتر رفع فیلتر می شود؟ / مذاکرات برجامی با اروپائیان، فقط یک تا دو ماه / گام بزرگ مجلس در مسیر ...
...> علاءالدین بروجردی مطرح کرد: دولت باید در مذاکره با اروپا آنهم در راستای ادامه اجرای برجام حداکثر در مدت یک الی دو ماه به نتیجه برسد. وی افزود: اگر مذاکرات در این فرصت به نتیجه نرسد نقض غرض خواهد بود. بروجردی اظهار داشت: به طور قطع نباید مذاکره با اروپا فرسایشی شود. رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تاکید کرد: ایران چیزی را جز اقدام عملی به عنوان تضمین حقوقی نخواهد ...
روستایی پر از عروس خردسال در آذربایجان شرقی
ساله ازدواج می کند، دختر 15 ساله و 20 ساله هم ازدواج می کند و دختری هم هست که کلا ازدواج نمی کند؛ اما خب اگر ازدواج نکند شما چه می کنید؟ جواب مردم و خدا را چه باید داد؟ از پیرمرد سؤال می کنیم اینجا دختران و پسران در چه سنی ازدواج می کنند و او می گوید: اینجا دختران 12 ساله به خانه بخت می روند و پسر نهایتا 18 ساله ازدواج می کند. ما از پیرمردها سؤال می کنیم که آیا راضی هستید که این ...
روزهای تاریک پهلوی اول به روایت امام خمینی(ره)/ انگلیس: شاه را خودمان آوردیم، خودمان بردیم!
...، کسی که از ابتدای قرن چهاردهم شمسی، از بیست سالگی، با استقرار در قم و رفت و آمد به تهران در کوران حوادث سیاسی قرار داشت، از یادهای تلخ خود چنین می گوید: من از اول کودتای رضاخان شاهد مسائل بودم... من رنج هایی که به این ملت از دست ناپاک این مرد وارد شد و اهانت هایی که به مقدسات ملت و اسلام وارد شد و ظلم هایی که به خصوص به بانوان محترمه ما وارد شد، همه را شاهد بودم، می دیدم. شاهد بودم که با ...
درخواست دختر نوجوان برای دستگیری مردی که او را باردار کرد
و خیابان گدایی می کردم. تنها سرمایه من خانه پدری ام بود که فروختند و به حساب بلندمدت سپردند، حالا پس از گذشت 16 سال یک دختر میلیونر شده بودم، اما نمی توانستم تا 18 سالگی از آن پول استفاده کنم چون پدربزرگم قیم من بود. از طریق شبکه های اجتماعی با امیر آشنا شدم دو سالی از من بزرگتر بود وضع مالی خوبی نداشت، ولی دوستت دارم هایش آنچنان روحم را قبضه کرده بود، که به وضع مالی و تیپ و ...
روایت تلخ زندگی ورزشکاری که مادام العمر محروم شد/خاطره علیخانی از گرفتن دستمزد یک ماه در برابر هفت شب ...
...، خودم و دوستانم تسلیت می گویم هیچ سالی نبود که روز مرد از او تشکر نکنم. در ادامه برنامه علیخانی با مهمان خود به گفتگو نشست؛امیر علی اکبری درباره زندگی شخصی خود گفت : من سال 66 در یکی از روستاهای سراب به نام جمال آباد در استان تبریز به دنیا آمدم، شش سالی آنجا بودیم ودر کنار پدر مشغول کار دامداری و کشاورزی بودم و بعد از مدتی به تهران آمدیم. علی اکبری از برادران و خانواده اش ...
دوست شوهرم با بی شرمی به من پیشنهاد داد که..
بهترین زندگی را برایم فراهم می کند. می گفت: تو جوانی و زیبا و حیف است که همسر این مرد معتاد باشی و زندگی ات را با او تباه کنی! من که در یک خانواده فقیر بزرگ شده بودم و از زندگی با همسر بی پولم راضی نبودم به امید رسیدن به زندگی رویایی و پر از آرامش از پیشنهادش استقبال کردم. رفتارهای همسرم را نمی توانستم تحمل کنم. پسر دو ساله ام را گذاشتم و از او جدا شدم و به عقد امید درآمدم اما چیزی از ازدواج ما نگذشت ...
روایتی جدید از فرار اشغالگران از جنوب لبنان
سلاح سبک و با شعار "الله اکبر" در برابر اشغالگران صهیونیست در منطقه "مثلث خلده" که مدخل ورودی در جنوب بیروت راه را برای ورود صهیونیست ها به این منطقه بست. آنها توانستند ضمن وارد آوردن تلفات سنگین به ارتش متجاوز اسرائیل، تعدادی از سربازان آن را کشته و چندین دستگاه تانک و نفربر متجاوزان را به تصرف خود درآوردند. در همین حال اردوگاه های فلسطینی بیروت نیز که در محاصره ارتش رژیم اشغالگر قرار ...
اردبیل|خاطرات جانباز 70 درصدی که روز استراحتش را در عملیات بیت المقدس گذراند
و می گفتند که تو پایت را دادی، اما دست از مرگ صدام بر نمی داری! و در این حین با آمبولانس به بیمارستان جندی شاپور اهواز اعزام شدم به مدت 11 روز بیهوش بودم و با شدت سوختگی که داشتم، چهره ام قابل تشخیص نبود و دکتر بابک زنجانی که پسرعمه ام بود و از پزشکان حاذق آن زمان در مناطق عملیاتی خدمت می کرد، که با بستری شدنم و از شدت سوختگی که داشتم، مرا نمی شناسد و به فرض اینکه من یک عراقی باشم، به مداوای من ...
ماندگارترین تصویری که از آن یکشنبه نامیمون به خاطر سپرده ام / وقایع نگاری مرگی از پیش اعلام شده
درباره وقایع نگاری مرگی اعلام شده مارکز از کتاب سه رمان کوتاه سانتیاگو نصار صبحِ خروسخوان با رختی سپید از خانه بیرون می زند تا به جمعی که برای دیدار با اسقف به کنار دریا رفته اند بپیوندد. کشتی اسقف اما پهلو نمی گیرد. او از دور برای ملاقات کنندگان ِ هیجان زده اش که قصد دارند برای غذایش خروس مهیا کنند خاج می کشد و می گذرد. صدای خروس ها همه جا را برداشته است. سانتیاگو نصار که به زودی قرار ...
داستان | درمانگاه
آمد جلو و گفت: نگاه! رنگش مثل گچ شده بچه ام. مادر چرا تنها اومدی؟ عمه زری گفت: بچه رو تنها فرستاده دکتر. نمی گه یه وقت بلایی سرش بیاد؟... تا آمدم جوابی سر هم کنم، عزیز شماره ی بابا را گرفت. بدون سلام گفت: چرا نگفتی این بچه مریضه؟ زنت هیچی، خودم می اومدم می بردمش دکتر... دیدم عمه و عزیز حواسشان رفته به تلفن. وسایلم را برداشتم و با سرعت از درمانگاه فرار کردم و داد زدم: گفتم بدوم تا تو همه ی فاصله ها را مامااان! تا زود تر از واقعه گویم گله ها را! زهرا امیربیک خبرنگار جوان از شهرری عکس: هانیه عابدینی، 15ساله خبرنگار افتخاری از شهرری ...
اونا ،تجلی تعلیق و ترس بر پرده نقره ای
داشته و چون این ماجرا برای او همیشه حل نشده مانده، او در بزرگسالی هم به درستی نمی داند اضافه بر امنیت چه چیزی را در زندگی اش می طلبد و همین مسئله است که فیلم را مرموز و جذاب می کند. اما یک قضاوت اخلاقی بر روی کاراکتر ری و کارهای گذشته اش غیرقابل اجتناب است. – هر چه در ارتباط با ری در گذشته شکل گرفته و او را به نقطه فریب آمیز کنونی کشانده، نتیجه فقدان چنین قضاوتی و دقیق نشدن سایرین روی کاراکتر وی است و اونا اولین کسی است که دست به این اقدام می زند. زندگی های خطرناک همین گونه شکل می گیرند. منبع: Collider.Com اشتراک گذاری در: ...
تجاوز وحشیانه به دختر دانشجوی شهرستانی توسط پارسا
، گفت: عده ای دختر و پسر با سرو وضع نامناسب در حال رقص و پایکوبی بودند. پارسا مرا به آنها معرفی کرد و گفت برای استراحت به اتاق بروم او با رویی باز خیلی تحویلم گرفت و شربتی برایم آورد خوردن شربت همانا و ... وقتی به خودم آمدم فهمیدم ساعتها خواب بودم . احساس بدی بهم دست داد دیگه پارسایی نبود هرچه تماس می گرفتم جواب نمی داد تا اینکه برایم یک فیلم " فیلم ویدئویی ارسال کرد و پشت بندش جمله ای که ...
تجاوز مرد هوس باز به دختر دوست صمیمی اش
رسیدگی به این پرونده به دنبال مراجعه مرد جوانی به کلانتری 12 واوان درجنوب تهران آغاز شد. مرد جوان به افسر نگهبان گفت: امروز همکارم، پوریا به نمایشگاه نیامد، تلفن همراهش هم خاموش بود.درحالی که بشدت نگرانش بودم و برای اینکه سراغی از او بگیرم به خانه اش رفتم. ماشین جلوی خانه اش پارک بود اما کسی در را باز نکرد. این درحالی بود که صدای تلویزیون از داخل خانه به گوش می رسید. به نظرم ماجرا مشکوک است. ...
سمنان| ماجراهای عجیب رزمنده سمنانی که در عملیات فتح خرمشهر "شهید زنده" شد
سرخه ازنظر آمار و ارقام ایثار و شهادت جزو یکی دو شهرستان اول کشور است. تسنیم: از احساستان در اولین اعزام به جبهه برایمان بگویید؟ اسلامی راد: اولین بار که به جبهه اعزام شدم قبل از عید نوروز سال 1360 بود. تعدادی داوطلب بچه سن 15 و 16 ساله بودیم که ما را به پادگان 21 حمزه سید الشهداء (ع) تهران بردند. در آنجا آموزش های فشرده ای را دیدیم تا شب عید هم آنجا بودیم. بعد از عید نوروز ...
تازه بچه دار شده بودیم که فهمیدم همسرم با خواستگار خواهرش در ارتباط است
هفت سال از ازدواجمان گذشته بود که بچه دار شدیم وزندگی خوبی داشتیم اما ناگهان سرو کله حمید پیدا شد. او خواستگار خواهر زنم بود اما آنها جواب منفی دادند. مدتی گذشت وقتی برای کمک به اسباب کشی به خانه برادرزنم رفتم در کمال ناباوری حمید - خواستگار - را آنجا دیدم. بشدت شوکه شدم. از او خوشم نمی آمد به همسرم گفتم بلند شو برویم خانه. در بین راه از همسرم پرسیدم چرا این پسر به خانه شما رفت و آمد دارد؟ چرا دیشب ...