سایر منابع:
سایر خبرها
60 سالگی یوحنای کشف و شهود در شعر
یادآور شد: آن زمان شور زندگی در حدِ اعلا بود. یک سال بیشتر به مدرسه نرفتم چون حضورم در مدرسه با مشکلاتی همراه بود. مادرم مرا نذر امام رضا (ع) کرده بود و زلف بسیار بلند و زیبایی داشتم و این تمایز باعث تفریح و گاه تمسخر همکلاسی هایم می شد. از طرفی مشکل بغرنج زبان هم داشتم، به گونه ای که درس را به فارسی از روی کتاب می خواندیم و بعد معلم با زبان ترکی آذری از یک یکِ شاگران می خواست درک و فهم خود را ...
روایت عجیب زنی که به اتهام دو قتل بازداشت شده است
ماجرای طلاق همسرم را برایش بازگو کردم و از آن روز به بعد خرج کردن های خاتون شروع شد! او پول های زیادی برایم خرج می کرد! تا این که تصمیم به ازدواج با او گرفتم. هنوز هم از خاتون می ترسم این مرد 52 ساله در حالی که مدعی است هنوز هم از ترس خاتون واهمه دارم از کنار مشهد عبورکنم، ادامه داد: من حدود 10 سال با او زندگی کردم، ولی جز وحشت چیزی ندیدم دو بار به خاطر او و فرزندانش چاقو خوردم با وجود ...
روایت فرار 2 شوهر سابق از چنگ زن رستوران دار
بازگو کردم و از آن روز به بعد خرج کردن های خاتون شروع شد! او پول های زیادی برایم خرج می کرد! تا این که تصمیم به ازدواج با او گرفتم. هنوز هم از خاتون می ترسم این مرد 52 ساله در حالی که مدعی است هنوز هم از ترس خاتون واهمه دارم از کنار مشهد عبورکنم، ادامه داد: من حدود 10 سال با او زندگی کردم ولی جز وحشت چیزی ندیدم دو بار به خاطر او و فرزندانش چاقو خوردم با وجود این به او سوءظن داشتم. او ...
گفت وگو با ناصر ملک مطیعی ؛ مردِ مردان
پانصد تومان برای ولگرد گرفتم، حقوق دبیر ورزشی من دویست و چهل و پنج تومان بود. یعنی این مقدار هم برای خودش پولی بود اما ما هم به هوای پول نرفته بودیم. برای عشق مان رفته بودیم و حاضر بودیم دستی هم بدهیم. مثل حالا که دستی می گیرند. (خنده) بعد از این که غفلت و افسونگر را بازی کردم استودیو دیانا فیلم با من یک قرارداد بست یک ساله که سالی دو فیلم بازی کنم به کارگردانی آقای خاچیکیان و ماهی هزار تومان هم ...
ماجرای شیرزن ایل کلهر که با تبر افسر رژیم بعث عراقی را به هلاکت رساند
صدای زن ها هم در آمد. همه خسته و گرسنه بودند. پدرم کنار ما بود. پا شد و به طرفم آمد. طوری نگاهم کرد که فهمیدم حرفی دارد. نشست روبرویم، صدایش را صاف کرد و آرام گفت: روله، می آیی برویم خانه کمی وسیله بیارویم؟ سرم را تکان دادم و محکم گفتم : برویم! من آماده ام. پدرم می دانست نمی ترسم. زن ها همه با تعجب نگاهم می کردند. خندیدم و گفتم: نترسید. قول می دهم با آذوقه برگردم. فقط شما مواظب خودتان ...
پای درد و دل کامیون داران؛ از فعالیت مافیای حمل ونقل تا احتکار لاستیک
، افزایش حق بیمه رانندگان و ثابت ماندن کرایه بار در پایانه کالا (باربری). مشکلاتی که به ادعای وزیر صنعت از خردادماه تا به امروز بسیاری از آن ها رفع شده است! اما انگار اعتراضات صنفی پیش آمده حکایت از خلف وعده های این وزارتخانه دارد. در همین افکار بودم که ماشین وارد پایانه حمل بار شد. دیوار بزرگی از کامیون ها را پشت سر گذاشتیم. چشمانم در پی این بودم تا در بین آن همه کامیون ، سالن ...
واقعیت ماجرای تک تیراندازهای اهواز کشف شد
و خشاب دیگر می گذاشتند که سرعت عمل بیشتر شود. این خشاب کنار یکی از تروریست ها در عکس ها هست. زن و بچه ها خیلی بودند که کمک می خواستند. بچه هایی هم گریه می کردند و وحشت کرده بودند. بچه منظورم بچه کوچک نیست، شاید پسر 10 ساله و دختر 14 ساله بودند. اینها گریه می کردند و کمک می خواستند. صحنه خیلی بدی بود. آنجا به واسطه فرهنگی که در خانواده ماست، از بچگی در حسینیه در طول سال برنامه داشتیم. پدرم حسینیه ...
از میشیگان تا سپاه دانش با غلامعلی افروز / افتخار می کنم مقررات پوشش را در دانشگاه تهران اعمال کردم
.... بعد دبیرستان دارالفنون بودم؛ و بعد از دارالفنون وارد دانشگاه تهران شدم، گروه روان شناسی دانشگاه تهران دانشکده ادبیات بود. از دوران دبیرستان ما جلسه قرآنی را تاسیس کردیم، جلسه مکتب قرآن آل محمد (ص)، که امسال پنجاهمین سالش هست. جمعه ها برقرار هست. چند نفر از این اعضای جلسه ما شهید شدند، چند نفر جانباز شدند، چند نفر اسیر شدند، چند نفر زندانی شدند. متوسط صد و بیست نفری عضو این هیئت هستند. دا ...
اگر از بیت المال بخوری شاخ در میاوری!
شیبانی رفتم؛ و او زندگی برادرش را این گونه برایم روایت کرد: دادالله پس از چند سال نذر و نیاز پدر و مادرم به دنیا آمد.تحصیلات ابتدائی را در مدرسه حافظ شیراز که در نزدیکی منزلشان بود آغاز کرد و در مقطع چهارم بود که خیزش امت اسلامی در سال 57 به وقوع پیوست. تحصیلات راهنمائی را درمدرسه ملاهادی سبزواری گذراند و به عضویت پایگاه مقاومت شهید طهماسبی مسجد محله در آمد. با اینکه در زمان پیروزی انقلاب اسلامی ...
ازدواج مجدد با مرد خیانتکار
درخواست طلاق امید را به در منزل پدرم آوردند و برای همیشه از یکدیگر جدا شدیم. حالا یک سال از طلاق مان می گذرد. از اطرافیان شنیدم که امید با همان دختره ازدواج کرده و من تبدیل به یک زن افسرده شده ام؛ هیچ انگیزه ای برای ادامه زندگی ندارم، اگر در این مدت حمایت های عاطفی خانواده ام نبود شاید زودتر از اینها به زندگی خود پایان می دادم، ولی قصه زندگی من سر دراز دارد و به همین جا ختم نشد. یک روز ...
عشق تلخ پسر25ساله به زن40ساله
ازدواج با کسی که شغل و ثروت دارد وسوسه شدم بار دیگر شانسم را امتحان کنم چرا که در بهترین شرایط قرار داشتم. بشیر جوانی خام و مجرد بود و من با تصور این که طی چند ماه او را پایبند به عشق و زندگی می کنم به عقد موقتش درآمدم او برایم منزلی رهن کرد و من همچنان در فروشگاه کار می کردم ولی یک روز که اصرار بر ثبت ازدواج دایم داشتم او به حدی عصبانی شد که سیلی به گوشم زد و از آن روز به بعد رفتارش ...
حضرتی: اصلاح طلبان در گذشته فریز شده اند
گویم اصولگرا هستم مردم من را بیرون می کنند که ما با اصولگراها کاری نداریم؛ این وسط مانده ام چه کنم. بعد از مدتی زنگ زد گفت خودم را به عنوان مستقل معرفی کردم و راحت شدم. این شوخی است ولی شوخی ریشه داری است. محسن رضایی سال ها تلاش کرد تا بتواند جریان سوم را تشکیل دهد عده ای از دوستان خودشان را به عنوان آدم هایی بالغ و عاقل و تحلیل گر قلمداد می کنند که می گویند اگر وارد کارهای ...
زن 19 ساله ای که دو بار شوهر کرد و طلاق گرفت: رابطه خیابانی را با عشق آتشین اشتباه گرفتم
به گزارش خراسان ؛این ها بخشی از اظهارات زن 19 ساله ای است که برای طرح شکایت از شوهر سابق خود وارد کلانتری شده بود. او ادعا می کرد چند نفر با سرکردگی همسر سابق اش شبانه به منزل وی دستبرد زده اند و با تهدید به مرگ اموالش را ربوده اند. در تشریح سرگذشت خود به مشاوره و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: 19 سال قبل در خانواده ای کم بضاعت به دنیا آمدم. پدرم کارگر ساده ساختما ...
زن 19 ساله :رابطه خیابانی را با عشق آتشین اشتباه گرفتم
تیترامروز : خراسان نوشت: این ها بخشی از اظهارات زن 19 ساله ای است که برای طرح شکایت از شوهر سابق خود وارد کلانتری شده بود. او ادعا می کرد چند نفر با سرکردگی همسر سابق اش شبانه به منزل وی دستبرد زده اند و با تهدید به مرگ اموالش را ربوده اند. در تشریح سرگذشت خود به مشاوره و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: 19 سال قبل در خانواده ای کم بضاعت به دنیا آمدم. پدرم کارگر ساده ...
دود ماهی کبابی، آتش نشانان را به طبقه چهارم کشاند
...، پا به این عرصه گذاشته اکنون به عنوان معاون عملیاتی سازمان آتش نشانی بندرعباس مشغول به خدمت است. وی از علاقه اش به این شغل می گوید: علاقه مهم ترین بعد هر حرفه است و آتش نشانی به عنوان یک حرفه پرخطر ارتباط مستقیمی باعلاقه مندی دارد که من از همان دوران کودکی عشق خدمت به مردم داشتم و با دیدن شغل پدر که برای نجات هم وطنش جانش را به خطر می اندازد روزبه روز علاقه مندیم به این حرفه زیاد ...
وزیری مقدم کم بینا شد اما نقاشی را رها نکرد/ وصیت برای تدفین در رم
تا یک سال چیزی نگفتم هر چند که فکر می کنم او متوجه این موضوع شده بود. او افزود: پس از یک سال تصمیم گرفتم که برای پدرم کاری بکنم که دل او شاد شود. برای همین در رم برای او یک کارگاه گرفتم و بعد از آن هر روز 14 ساعت وقتمان در این کارگاه می گذشت. هر روز هفت صبح می رفتم خانه اش دنبالش می رفتیم کارگاه و با هم کار می کردیم. واقعا این دوران تجربه بسیار عجیب و خوبی بود. هامون وزیری ...