سایر منابع:
سایر خبرها
شهید مدافع حرمی که نامش پس از رحلت امام تغییر کرد
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: هوای گرم خرداد ماه سال 1368 در محله هفت تیر تهران بود که خداوند فرزند پسری را به خانواده قربانی هدیه داد، همان سال بود که در 14 خردادش، کل ایران در مصیبتی بزرگ فرو رفت و داغدار رهبرکبیر انقلاب شد. مادر روح الله، اول نامش را عباس گذاشته بود، اما بعد از رحلت امام خمینی(ره) نام فرزندش را تغییر داد و روح الله گذاشت. پدر روح الله سردار سپاه و از رزمندگان هشت سال جنگ ...
عشق به امام (ره)، تعصب دینی و شجاعت؛ ویژگی بارز شهید فهمیده/ بنیاد شهید فهمیده نیاز به حمایت دارد
من زهرا و مرضیه نام دارند. چهار برادر به نام های داوود، محمدحسین، حسن و مجید دارم که داوود و محمدحسین از جمله شهدای جنگ تحمیلی هستند. محمدحسین متولد سال 46 بود و در زمان شهادت 13 سال داشت و داوود، برادر بزرگم، متولد سال 42 بود که دیرتر از محمدحسین به درجه رفیع شهادت نائل آمد. شهید داوود فرمانده یکی از دسته های نظامی بود که در سال 61 در تپه های حاج عمران با اصابت ترکش به شهادت رسید و شهید محمدحسین ...
دلدادگی های خانواده توسی
در کارش در سال 65 با همان پای مصنوعی به جبهه رفت و در ساختن پل اروند رود مشارکت داشت. او 45روز در جبهه بود. رضا هم گفته بود وقتی پدرم از جبهه بیاید، من می روم و همین طور هم شد. ضریح چوبی امام حسین(ع ) آقای توسی عاشق امام حسین(ع) بود و همین عشق را با برپایی روضه ها و ساختن این ضریح چوبی که می بینید، نشان داد. حاج خانم درباره همان ضریح شش گوشه ای که ماکتی از ضریح امام حسین(ع ...
زمستان در راه است
رفتن به داخل آنها ندارند. نامش صابر است، اما همه او را عمو صابر صدا می کنند. می گوید: چیزی ندارد، اما همین بساط سیب زمینی تنوری دل خیلی از بی خانمان های شیراز را در حوالی حافظیه گرم می کند. گرمخانه ای زیر مناره های سبز در اصفهان هم در یکی از شرقی ترین نقاط این کلانشهر و انتهای یک بن بست سوله ای ساده است که از نگاه بی خانمان های این شهر به امن ترین سرپناه این شهر مشهور است ...
■ تنها فردی که هرچه گفتم تفقداً قبول کرد، رهبر انقلاب بود
حجت الاسلام محسن قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز، مهمان این هفته برنامه تلویزیونی دست خط بوده است . مهمان ارجمند ما یکی از روحانیون شناخته شده کشور است که به جرات می توان گفت خیلی راحت و خوب با مردم ارتباط برقرار کرده است. حدود 40 سال است که از قاب تلویزیون با مردم ارتباط نزدیکی دارد و خنده ها و شوخی های ایشان و روایت هایی که به زبان ساده برای ما گفته اند، خاطرات دوران نوجوانی و جوانی همه ...
آینه بندان آسمان با ما! +عکس
صفحات یکنواخت آینه، نقش های خیره کننده بسازد، کاملاً اتفاقی سروکارش با آینه افتاد. حسین نادری فر برمی گردد به 30 و اندی سال قبل و ادامه می دهد: اوایل دهه 60 که تازه دیپلم گرفته و مشغول درس خواندن برای کنکور بودم و اشتیاق زیادی برای ادامه تحصیل داشتم، یک شب مهمان خانه حاج محمد نوید ، پسردایی مادرم و از استادان بزرگ آینه کاری شدیم. ایشان در میان گپ وگفت ها پرسید: این روزها چه می کنی؟ گفتم: درس می ...
فیلم هایی نمی سازم که صد درصد سفارشی باشد
شب به خانه رفتم. مادرم گریه کرد و گفت تو خجالت نمی کشی؟! گفتم چرا؟ گفت ساعت 8 شب بله برونت بود! گفتم مگه امروز چند شنبه است؟ مادرم گفت سه شنبه است، امروز مراسم بله برون تو بود. ساعت 12 شب به خانه همسرم رفتم. پدر خانمم با پیژامه بیرون آمد و گفت "بابا تو دیگه کی هستی؟" (می خندد) بعدها یکی از بچه های کانون خاطرات من را نوشت و آقای محمدرضا عالی پیام (هالو) بر اساس آن فیلم "خسته نباشید" را ساخت که این ...
رفیق! این لحظه را غنیمت بدان، به آب و نان نفروشی که باختی...
قهوه عربی خوردیم. موقع خواب از عمار دربارهٔ اینترنت پرسیدم. سرش را پایین انداخت و گفت: عفوا، حلنی، کذبت علیک ؛ یعنی ببخش، حلالم کن، دروغ گفتم! و بعد هم توضیح داد که اینجور گفته تا راضی مان کند شب را مهمانش شویم. داوود عمار را بغل کرد و به من گفت: بگو به خدا قسم این شیرین ترین دروغی بود که در همه عمرم شنیده ام. مرتضی باز گریه کرد. خواب در خانه عمار مرد عربی که آخرین شب پیاده روی را در خانه ...
معرفی قدیمی ترین و بهترین رستوران های بازار تهران
.... آدرس : بازار تهران، خیابان 15 خرداد، نبش ورودی سبزه میدان، کوچه حاج رحیم خان، رستوران مسلم رستوران خیام رستوران خیام یکی دیگر از رستوران های بازار تهران است که در خیابان خیام و در بخش جنوبی ایستگاه مترو خیام قرار گرفته است. این رستوران که بیشتر یک سفره خانه سنتی است در بنایی تاریخی و 200 ساله قرار گرفته است و همین موضوع باعث شده در بین توریست های خارجی ...
سایه مهر بر قامت 400 کودک نیازمند
. کارشناس یکی از شرکت های بیمه ای هستم و از سال 76 فعالیت حرفه ای خود را در بیمه آغاز کردم، دفتر خدمات بیمه ام یکی از نمایندگی های رتبه اول بیمه آسیا در کشور است. از دلیل روی آوردن تان به موضوع کمک و دستگیری از نیازمندان برایمان بگویید. دوستی به نام حاج آقا ابراهیمی دارم که یک فرد خیّری است که حدود 12 هزار کودک را با همکاری تعدادی از خیران سرپرستی می کند؛ البته وی ...
روایت خواندنی خبرنگار حوزه از دیدار با رهبر انقلاب/ رویایی که سرانجام محقق شد
انداخته شده بود. همه انتظار حرکت به سوی کوی دوست را می کشیدیم، با بوسه ای که بر قرآن می زدیم یکی پس از دیگری وارد بر اتوبوس می شدیم و سفرمان را با نام خدا و صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) آغاز کردیم. در حالی که عقربه ها ساعت 13 را نشان می داد از بیرجند خارج شدیم، نوحه سرایی یکی از دانشجویان در وصف سیدالشهدا حال وهوای خاصی را بر فضا حاکم کرده بود، برخی ها اشک می ریختند و برخی ...
ناگفته هایی از زندگی طیب حاج رضایی
...> یعنی طیب حاج رضایی بعد از کودتا 11 ماه زندان رفت؟ بله، 31 مرداد 32. ساعت یک بعد از نصف شب به خانه ریختند. حکومت نظامی بود. پدرم جلوی در را گرفت و گفت زن و بچۀ من خواب هستند. اجازه بدهید من لباسم را تنم کنم و بیایم. آقایان ایستادند. پدرم لباسش را پوشید و چند دقیقه بعد رفت. آن شب همۀ سردسته های تهران که 28 مرداد جاوید شاه گفته بودند و خانۀ مصدق را تخریب کرده بودند دستگیر کردند. از پدر ...
این چای نمک دارد
همین است که چای ریزها، حاضر نیستند این توفیق را با هیچ منصبی معاوضه کنند. استکان های چای قندپهلو را با اشک، عشق و احرامِ وضو با چاشنی ذکر، سلام و صلوات به مهمانان حضرت تعارف می کنند. درست مثل خادم چای ریز باصفای هیئت مسجد محله ما در دوران کودکی ام که به سبک خاص پذیرایی اش محبوب و معروف بود. ما حاج بابا صدایش می زدیم؛ انگار پدربزرگ همه ما اهل محله بود. این چای نمک داره باباجون! ...
زن فراری: برای زایمان در بیمارستان بستری بودم که شنیدم پدرم،مادر خیانتکارم را کشت
همواره تنها بودم و برای یافتن پاسخ سوالاتی که ذهنم را درباره موضوعات مختلف بلوغ مشغول می کرد دست به دامان دوستان و همکلاسی هایم می شدم. مادرم همیشه در پی تفریح و خوش گذرانی های خودش بود و من علاوه بر تحصیل مسئولیت خانه داری و نگهداری از دو برادر کوچک ترم را نیز به عهده داشتم. روزها و ماه ها به همین ترتیب سپری می شد تا این که در سال آخر دبیرستان با فرشید در مسیر مدرسه آشنا شدم. آن روزها ...
ماجرای هدیه ساعت طلا به بنی صدر از سوی جاسوس آمریکایی چه بود؟
مدرسه ناصرخسرو درس می خواندم، در کوچه روحی که الان شهید فیاض بخش است. بزرگوران زیادی مانند: شهیدان فیاض بخش، بهشتی، مطهری، دکتر وحید دستجردی و... در این محله بودند. هر کدام از مبارزین مذهبی که می خواست خانه ای بگیرد در این محله می آمد. آن موقع خیابان ایران محله مسلمان نشین و مذهبی بود. سال 42 که قضیه 15 خرداد پیش آمد ما خیلی متاثر شدیم. همه محله بازاری بودند. صدای تیر و تفنگ محله را پر کرده بود. یادم ...