سایر خبرها
چهل یادداشت عاشقانه سرهنگی برای چهل کتاب خاطره نگاری
...> سرهنگی در ابتدای یادداشت خود برای این کتاب می نویسد: حسن رحیم پور بچه شمیران است. سال 1330 در این کوهپایه زیبا به دنیا آمد. د رمدرسه شاهپور که پیشترها جلال آل احمد یکی از معلم های آن بود، درس خواند. بعدها نام مدرسه هم آل احمد شد. او در رشته علوم آزماشگاهی ادامه تحصیل داد و لیسانس گرفت. خاطره کیسه های خون را از کتاب خاطرات او که زندگی خوب بود نام دارد، برداشته ام. نام کتاب ...
مؤسس مرکز نواندیشی دینی حوزه علمیه که بود؟
کلید نداد. نزد من آمد و با هم آنجا رفتیم. چند نفر از بچه های کمیته را با خود همراه کردیم. در را باز کردند و در آنجا مستقر شدیم. بعد دیدم که تنهایی نمی توانم کارها را پیش ببرم. از اول هم معتقد بودم که کار باید با همکاری دوستان و به صورت شورایی انجام بشود. اولین کسی که به ذهنم آمد، آقای عبایی خراسانی بود؛ چون می دانستم ایشان معتقد به شورایی کار کردن است. همچنین اشخاص دیگری هم به ذهنم آمدند؛ مثل آقای ...
سخنی صریح با مخالفان عرفان شیعی فقاهتی/ التزام به قواعد بحث علمی
لحاظ اولویت های جامعه، به اخلال در فرایند مدیریت او می پردازند، اما جریان اصیل حکمت و معنویت ناب شیعی در دوران معاصر، تبعیت از نظرات رهبری عزیز را وظیفۀ خود دانسته و کوچک ترین تخطی از فرامین نائب عظیم الشأن حضرت ولی عصر ارواحنا فداه را جائز نمی داند؛ و از همین رو، عملکرد خود در مواجهه با جریان های فکری مخالف را نیز بر توصیه های ایشان مبتنی ساخته و می کوشد تا عمدتاً از طریق فعالیت های اثباتی ...
14 دلیل برای اثبات عدم کفایت بنی صدر/ از پرونده گارد ریاست جمهوری و مربیان کره ای تا اقامت در کاخ سلطنتی
باید این دو شهر را با دو گردان پیاده مکانیزه یا یک گردان پیاده و یک گردان زرهی در دو سوی این شهر، یعنی یکی در محور خرمشهر-شلمچه و دیگری در تقاطع خطوط ماهشهر–آبادان و اهواز-آبادان حفاظت کنیم. تانک ها در سنگر قرار گیرند و از آسیب ضد تانک دشمن محفوظ بمانند و از پیش روی دشمن جلوگیری کنند و برای نیرو های ضد تانک ما این فرصت را فراهم کنند که به دشمن دستبرد و آسیب وارد آورد. شما در تلگراف از من پرسیده ...
سرم را با میخ سوراخ کردند!
گمان می رفت شهادت باشد. ابوترابی بعد ها داستان اسارت خویش را بدین شرح روایت کرد: در تاریخ 26 /9 /59 در تپه های الله اکبر به اسارت درآمدم. در تپه های الله اکبر مدت یک سالی بود که دشمن در مرتفع ترین قله ها سنگر گرفته بود و زمینِ مسطحِ وسیعی جلویش خالی بود. در ارتفاعات مقابل هم که حدوداً بیش از هفت کیلومتر با دشمنی بعثی تجاوزگر فاصله داشت نیرو های جمهوری اسلامی از گردان 101 و برادران عزیز پاسدار متعهد ...
یک ماه بعد از شهادتش پدر شد
خطا را به نزدیکان تذکر می داد. به یاد دارم شبی از مجلس عروسی برگشته بودیم و به رسم جاهلیت از پوشش و رفتار برخی از افراد آن مجلس برای هم حرف می زدیم که یک لحظه بهروز آخ آخ گویان به ما ملحق شد. گویا صدای ما را شنیده بود. رو به ما کرد و گفت: شما چطور می توانید تکه تکه های گوشت من را بخورید؟! شرمنده از رفتار و غیبت شدیم طوری که پس از گذشت 34 سال از آن اتفاق، همچنان نفوذ کلامش در جانمان جاری است. ...
گزارش | غریب؛ از قم تا حاجی آباد
.... جنگ که به پایان رسید، محسن 20 سال بیشتر نداشت، بعد از امضای قطعنامه به زادگاهش بازگشت و در سال 68 با دختری مومنه از خانواده ای متعهد و ساکن حاجی آباد ازدواج کرد و همسری برای ادامه راه زندگی اش برگزید. شهید صالحی حاجی آبادی، عاشق شهر قم بود، از این رو برای ادامه تحصیل در حوزه علمیه و انجام کار های فرهنگی به همراه خانواده به قم رفت و در آنجا ساکن شد و 20 سال در این شهر زندگی ...
رزمنده دفاع مقدس، کارآفرین همه فن حریف و بنده راضی خدا!
من هم بروم. داداشم افتاد منطقه ایلام، رودخانه امام حسن که جایش خیلی خوب نبود! از دو برادر، یکی می توانست شهر باشد و یکی منطقه. من رفتم درخواست دادم به دلیل عیالواری برادرم، او را شهر بیاندازند و من را انداختند تیپ نبی اکرم. این تیپ مدام پاتکی بود. هر جا می خواستند برویند در دل عراقی ها، می گفتند بچه های داش نبی بروند! نترس بودند. بچه های کرمانشاه بودند. مثلا شهید فرهنگیان بچه سنقر بود ...
جهان پهلوان تختی؛ مالک ابدی سکوی اول محبوبیت
. همین شایعه ها باعث شد که همسر جوان تختی اسیر دردسرهای خرد و کلان بسیاری شود، او مانده بود و یک بچه. مصائب شهلا، پیش از دفن جهان پهلوان شروع شد. زمانی که دوستان تختی در منزل وی گردآمده بودند جوانی که شایعات و حرف و حدیث های باورناپذیر آن دفترچه تلفن کذایی را باور کرده ، آمده بود تا جان شهلا را بستاند؛ که اگر نبودند مردان حاضر در جمع، همسر جهان پهلوان تا سال 1393 چشمان تاریخ ایران را با ...
سرباز خشن عراقی:من بعثی و فدایی صدامم
...> فیروز عباسی: افسر بی رحمی بود، هر وقت می آمد اردوگاه، اسرا را به باد کتک می گرفت. یک روز فهمیدیم درجه سرهنگی بهش دادن. حاج آقا به ارشدها گفت: یه هدیه ای براش آماده کنین و برین پیشش. خدا بخواد ، تأثیر بذاره و دیگه کسی رو اذیت نکنه . با آرد خمیرهای نان کیک کوچکی درست کردیم. بچه ها هم تزئینش کردند. بعد پارچه تمیزی رویش کشیدیم و رفتیم پیش آقای سرهنگ. وارد شدیم و نشستیم. با اخم پرسید: برا چی ...
روایتی ناگفته از زندگی شهید سید ضیاء صدر
پاره می کرد که مورد ضرب و شتم این گروه های الحادی قرار گرفته بود. درباره فعالیت های مسجدی شهید صدر می توان به این اشاره کرد که آقای شریفات فرماندار وقت اهواز یک موتور سیکلت به بچه های مسجد داده بود و سید ضیاء الدین مرتب با موتور به روستاهای محروم حاشیه اهواز سر می زد و کالاهای مورد نیاز آنها را تهیه می کرد. تشکیل حلقه ازدواج در مسجد یکی دیگر از ابتکارات شهید صدر در ...
شاهد شهادت دوستانم از ام الرصاص تا خان طومان بودم
.... دوباره 31 فروردین به ما حمله شد. شهید محمود رادمهر نقشش خیلی مهم بود. از روز بیست و یکم فروردین تا 10 روز منطقه را شناسایی کردیم. آتش سیدرضا طاهر خیلی دقیق بود که باعث شد دشمن هرگز به 200 متری ما نرسد. دشمن در آن روز تلفات سنگینی داد. محمود رادمهر از بیسیم صدا زد گفت: بچه های خط عمار، مالک، یاسر و حمزه به شکرانه پیروزی که خدا نصیب مان کرد همه موقع اذان بروند پشت خاکریز اذان بگویند؛ وقتی به ...
زندگینامه و خاطرات سردار شهید مسعود زکی زاده / شهادت در عملیات کربلای 5
حبیب الله پیمان: از اینکه دولت موقت را به عنوان لیبرالیسم محکوم کردیم، رنج می برم/ من به توده نقد داشتم ...
ولت مهندس بازرگان در تحقق آزادی و برابری و... می توانند سد راه باشند- ما به این موضوع نقد داریم و این انتقادات را دو بار دیگر هم جواب دادیم- اما این مانع از آن نبود که تاثیر و تفاوت این بینش را نبینیم که دوستان نهضت آزادی و دولت مهندس بازرگان کاری جز تحویل بقایای حکومت شاه به دولت جدید نداشتند و کاری نمی کردند؛ از این رو جامعه به عنوان یک جامعه انقلابی اصلاً قابل قیاس با یک جامعه عادی نیست. ...
ناگفته های جلسه خصوصی با رهبر انقلاب بعد از فوت محسن
حساس نیستند؟ 11 روز نمی روند خانه قهر نمی کنند؟! این حرف ها چیست؟ ماها قدری باید کلاه خودمان را قاضی کنیم. در سطح ملی و در سطح آتی برای اداره کشور در سطوح منصفانه ملی مسائل را نگاه کنیم والا همه به جایش حساس هستند. وارد این مقوله شویم سر دراز دارد. از انصاف خارج شویم، مشخص است واکنش نشان داده می شود ولی اگر در ظرف خودش، مجرای خودش مسائل کشور را بررسی کنیم، آن زمان به کسی بر نمی خورد ...
تجلی شعاعی از عاشورا در ایران قرن 14
برای پایداری به خون و جان شما نیازمند است. هیچ وقت نمی گفت به جبهه نروید بلکه می گفت: شیری که خوردید حلالتان باشد و مراقب خودتان باشید. این ساعت مقدس وقتی که دشمنان حدود 200-300 نفر را به شهادت رساندند، همه برادران سجادیان به روستایشان رفته بودند. بعد از اقامه نماز جماعت (نماز مغرب) به امامت پدرشان حاج حمزه، بین نماز مغرب و عشاء، پدر رو به فرزندان کرد و گفت: بسم الله الرحمن الرحیم ...