ادعای شگفت انگیز کیهان درباره جوکر!
سایر منابع:
سایر خبرها
تابلوی سیاه، قلب سیاه تر
دسته جمعی علیه مرحوم هادی نوروزی شعارهای ناپسند سر داده شده است؛ چیزی که اگر برای مردم دنیا تعریفش کنیم، محال است حرف مان را باور کنند. کاش حواس مان باشد فوتبال، ساخته دست بشر بوده تا از زندگی بیشتر لذت ببرد، نه اینکه از فرط افراطی گری مایه ذلت و سلب ساده ترین اصول اخلاقی و انسانی شود.در هر صورت اتفاقی که برای تابلوی حجازی رخ داد خیلی ها را متاثر کرد. سیاهی اسپری خیلی زود پاک شد، اما سیاهی رفتار ...
جهت گیری های هدفدار و مصونیت بازیکنان
خواسته ای را به کرسی می نشاند غافل از اینکه همین تحت فشار قرار دادن خود تخلفی بزرگ است. او و بازیکنان هم جنسش در سال های اوج بی آنکه در مقابل باشگاه های شان کمترین ملاطفتی داشته باشند اقدام به عقد چنین قراردادهایی کرده اند، اما از نگاه بیرون همواره به طرز عجیبی مانند قهرمان هایی تصور شده اند که گویی با تمام کم و کاستی های باشگاه ها ساخته اند. مهدی رحمتی در مصاحبه اخیر خود به سال ها سکوت ...
جهان سینما در تسخیر فیلم های دنباله دار
این فیلم بازی می کنند. کریسمس سیاه دیگر فیلم جدیدی است که از جمعه راهی سینماها شد و در مکان پنجم باکس آفیس جای گرفت که در مجموع تنها 4/ 4 میلیون دلار فروش کرد. این فیلم که در 2625 سالن سینما اکران شد در ژانر ترسناک، معمایی و مهیج به کارگردانی سوفیا تاکال ساخته شده و با توجه به این که با بودجه 5 میلیون دلاری ساخته شده، نیازی به فروش وسیع ندارد تا به مرز سودآوری برسد. این فیلم که درباره گروهی از ...
بیرانوند حالا از سفر به هنگ کنگ پشیمان است
گرفته شده بود و گلر ملی پوش با پی بردن به این نکته مسأله مصدومیت را پیش کشید. احساس خطر گلر ملی پوش داستان مصدومیت خیلی زود ساخته و خیلی زود هم لو رفت. بیرو با حضور در بازی تدارکاتی بعد از دیدار مقابل سایپا بهای سنگین داستان پردازی درباره مصدومیتش را به جان خرید تا با توجه به نزدیکی زمان بازی ها دیدار بعدی را هم از دست ندهد. بیرو که شاید تصور نمی کرد رادو مقابل سایپا هم کلین شیت کند ...
جایی برای فرشته ها نیست جوایز جشنواره سینما حقیقت را درو کرد
... برگزیدگان بخش بین الملل بهمن نورایی اجرای این بخش را برعهده داشت. هیات داوران بخش مستندهای کوتاه و نیمه بلند مسابقه بین الملل که عبارتند از رائد فریدزاده (ایران)، وتون نورکلاری (کوزوو)، منگ شیه (چین) برای اهدای جایزه روی صحنه حضور پیدا کردند. جایزه ویژه هیات داوران بخش مستند کوتاه، تندیس جشنواره، دیپلم افتخار و جایزه نقدی این بخش به فیلم و آنگاه شب فرا می رسد ساخته مایا ...
"اندیشه سپید" زنجان، نخستین کتابخانه ویژه روشندلان در ایران
کتابخانه عمومی اندیشه سپید زنجان فعالیت خود را از سال 1387 آغاز کرده و بنای آن در زمینی به مساحت 690 متر با زیربنای 216 متر مربع ساخته شده است. مسؤول کتابخانه عمومی اندیشه سپید زنجان می گوید: این کتابخانه با توجه به امکانات و قابلیت های موجود برای ارائه خدمات به نابینایان و کم بینایان از طرف انجمن نابینایان ایران به عنوان یکی از پنج مرکز برگزیده در کشور برای ایجاد کتابخانه دیجیتالی ...
برگزیدگان جشنواره سینمایی حقیقت معرفی شدند
اهدا شد. مهدی گنجی هم پس از دریافت جایزه گفت: آقای شهیدی فر گفتند از خانواده تشکر نکنید، من چند وقت پیش فکر کردم این جایزه را در جشنواره سینماحقیقت می گیرم، اما نگرفتم، می خواستم از تهیه کننده فیلمم تشکر کنم که نشد، اما از او الان در جایگاه همسرم قدردانی می کنم که کم حوصلگی های من و سختی ها را تحمل کرد. لوح تقدیر این بخش هم به علی اکبر رفوگران شخصیت فیلم خودکار ساخته محمد ...
تکمیل شبکه ملی اطلاعات در دولت روحانی
بسیار خوبی با جهان دارد که ما آن را هم نداریم. کره شمالی شدن محتمل ترین گزینه است. تزریق سیاست به شبکه ملی اطلاعات در نهایت اینکه برخی روزنامه نگاران و کاربران توییتر نزدیک و حامی دولت از روزهای گذشته موضوع قطع احتمالی اینترنت را یک پروژه سیاسی و ساخته شده از سوی رقبای دولت، آن هم در آستانه برگزاری انتخابات مجلس جلوه دادند تا به این ترتیب و با این تبلیغات تلاش شود از سهم کرسی های ...
با خودت رو راست باش!
خواهد داشت. این طور اظهارنظرها از این نظر باعث خوشوقتی و امیدواری است که بیش از هر چیز نشانه غیرقابل انکاری است بر تداوم حرکت انقلاب در صراط مستقیم و به سوی آرمان های بزرگ و متعالی و نشان می دهد این ملک و ملت کماکان در جبهه حق مداران موحد تاریخ حضور دارد. و البته از این هم حکایت می کند که دشمن از روبرو دست به حمله زده است و طی این سال ها هر کاری که از دستش ساخته و بر می آمده است علیه این سرزمین ...
ساخت ایران
با طراحی زیبا، کیفیت ساخت عالی و رنگی براق برای دکورهای کلاسیک یک انتخاب ایدئال است. این میز برای قرار دادن تلفن، گلدان، مجسمه یا حتی به عنوان عسلی در گوشه پذیرایی مناسب خواهد بود. این میز ارتفاع بلندی دارد که هم سطح با مبل خواهد بود و به راحتی می توانید روی مبل نشسته و با تلفن صحبت کنید. البته این امر در خصوص تلفن های سیم دار صدق می کند. این میز از بهترین نوع چوب ساخته شده و رنگی که روی آن زده شده براق است. فقط کافی است با یک دستمال خشک یا کمی نمناک آن را به راحتی تمیز کنید. این میز در نهایت سادگی می تواند جلوه ای متفاوت به منزل شما ببخشد./ گروه بازار ...
جنون عاشقی، امید فوتبال و ترکش جنگ
ات روانپزشکی داشتیم. ضمن این که حسام پیش از این در سرای احسان فیلم ساخته بود و نسبت به محیط آشنایی داشت. همچنین آشنایی ما با این مرکز زمانی بود که حسام سالگرد ازدواجش را در آنجا برگزار کرد و از من خواست آن را فیلمبرداری کنم. در واقع هریک از ما به نوعی با این مرکز ارتباط داشتیم." "آبشار"؛ روایتی از شور، اشتیاق، عشق، امید و فوتبال دیگر مستندی که از بخش ملی در پردیس سینمایی س ...
کُت اصلاحات تن چه کسی است؟
بینی ها رئیس جمهور شده بود، چپ های منزوی سابق هاشمی را زیر تیغ تندترین حملات سیاسی بردند. فضای سیاسی ایران متحول شده بود. مزه شیرین یک حزب دولت ساخته در دولت قبل آنقدر شیرین بود که دولت جدید هم همان فرمول را به کار گرفت، این بار حزب رئیس جمهور جدید با کمک چپ های کلاسیک سابق در مجاهدین انقلاب سیاست پاکسازی قدرت از کوچک ترین اختلاف ها را بی رحمانه پیش گرفتند. تراژدی عالیجناب سرخپوش خواندن هاشمی ...
مهران زند؛ قهرمان معلولی که می خواهد کلیه اش را بفروشد
روزنامه شهروند – محمد باقرزاده: هنوز 6 سالش تمام نشده بود که روزگار از او تصمیم گیری دشواری می خواست؛ مهران زند لشنی سال 76 باید تصمیم می گرفت که برای ادامه زندگی خانواده پدر یا مادرش را انتخاب کند و او پیش از این با مادربزرگش یعنی مادرِ پدرش انس گرفته بود. مهران پس از جدایی پدر [...] روزنامه شهروند – محمد باقرزاده: هنوز 6 سالش تمام نشده بود که روزگار از او تصمیم گیری دشواری می خواست؛ مهران زند لشنی سال 76 باید تصمیم می گرفت که برای ادامه زندگی خانواده پدر یا مادرش را انتخاب کند و او پیش از این با مادربزرگش یعنی مادرِ پدرش انس گرفته بود. مهران پس از جدایی پدر و مادر دیگر آن کودک شاد نبود و بازی هایش از کوچه های دورود در استان لرستان به کنج خانه و همزبانی با مادربزرگی قصه گو و دلسوز کشیده شد. دوری از پدر و مادر، اما پایان تراژدی زندگی کودکی با آرزو های بزرگ نبود و روزگار برای مهران بازی های دیگری هم در چنته داشت. هر چه زمان می گذشت نرمی استخوان مهران هم بیشتر خودنمایی می کرد، اما او مصمم به زندگی و پر از امید و آرزو بود تا نوبت به آن صبح حادثه ساز رسید؛ در آن روز مهران پانزده ساله شال و کلاه کرده بود که به دیدن مادرش برود، اما خودرویی از پشت او را چنان نقش زمین کرد که پس از 13 سال هنوز برخاستن برای او دشوار است. بازی روزگار و خطای پزشکان هر دو پای مهران را به یغما برد و حالا چند سالی است که از آن کودک شاد و پرامید، جسمی ناقص و روحی پر از درد و دل نگرانی به جای گذاشته است. مهران زند لشنی در همه این سال ها در سر سودای ایستادگی و مبارزه داشت و پس از خداحافظی از نیم تنه پایین بدنش، بر فشار های روحی و جسمی مسلط شد. او این بار پرامیدتر از گذشته روی دو دست خود بلند شد و به والیبال نشسته روی آورد. چند بار روی سکوی قهرمانی ایستاد و درست در روز هایی که گمان می کرد امید و روشنی به زندگی اش رسیده است، مشکلات تازه سربرآوردند. مهران در 28 سال گذشته هر چه در توان داشت برای زندگی گذاشت، اما روزگار چندان روی خوشی به او نشان نداد؛ بدعهدی مسئولان و بی توجهی دوستان حالا مهران را به جایی رسانده است که می خواهد کلیه اش را بفروشد و همین چند روز پیش هم برگه اهدای کلیه را پر کرده است. با کِرمی که گوشت بدنم را می خورد، درد دل کردم 27 سال از نام گذاری سوم دسامبر، 12 آذر، به نام معلولان در سازمان ملل متحد و با هدف توجه به مشکلات این گروه از جامعه و آماده سازی زمینه رشد آن ها می گذرد، اما همچنان میلیون ها معلول در ایران و در بسیاری از کشور های دنیا برای ابتدایی ترین نیاز های خود تلاش می کنند. مهران یکی از همین افراد است که سال هاست در آرزوی یک خبر خوش شب و روز را به سختی پشت سرمی گذراند. او تک فرزند خانواده ای است که خیلی زود از هم پاشید و پدر و مادر هر کدام زندگی تازه ای را برای خود برگزیدند. دلتنگی مهران، اما هیچ وقت رهایش نکرد و پس از جدایی پدر و مادر، همواره دلش برای هر دو آن ها تنگ می شد هر چند حالا می داند که زندگی کاری با دلش ندارد: پدرم گاهی اوقات به من سر می زد، اما خودش ازدواج کرده بود و همسرش راضی نبود که من پیش آن ها زندگی کنم و مادرم هم همین شرایط را داشت. دلتنگی من یک چیز بود و واقعیت زندگی چیز دیگر. او، اما همه این روز ها را گذراند تا به پانزده سالگی رسید: 15 سالم بودم که تصادف کردم. صبح زود بیدار شدم که بروم مادرم را ببینم؛ ماشین از پشت به من زد، زمین خوردم و جفت پاهایم شکست، اعزامم کردند به تهران و بیمارستان شفا یحیائیان میدان بهارستان. همان روز سریع من را اعزام کردند. پس از آن روز و با آغاز دشواری های تازه، سختی های گذشته و دلتنگی های کودکی برای مهران تبدیل به روز های خوب زندگی شد: بیمه نبودم، وضع مالی خوبی نداشتم، پدر و مادرم سختی های خودشان را داشتند. سختی زندگی تازه شروع شده بود، ولی همه کمک کردند و به تهران اعزام شدم. گفتند باید پلاتین بگذاریم. برگه رضایت را امضا کرد و پلاتین ها هم به بدن نحیفش اضافه شد، اما درد و دل شوره مهران کم نشد: پلاتین خوب در بدنم جا نگرفته بود. باعث شد که پاهایم بی حرکت بماند و زخم بستر بگیرم. بعد از سه چهار سال فهمیدیم که این درد ها و مشکلات به پلاتین برمی گردد. او پس از عمل، سال های زیادی را روی تخت گذراند، پاهایش سیاه شده بود و نمی توانست قدمی بردارد و همین باعث شد زخم بستر بگیرد: شنیدن این دوران دل می خواهد، آن قدر تلخ و آن قدر سیاه است که هر کسی نمی تواند گوش کند. در همین حد که یک روز به پشت پایم دست زدم و دیدم کرم ها مشغولند. یکی را به دست گرفتم و با هم حرف زدیم. درد دل کردم، بعد هم سرجایش گذاشتم و گفتم بخور این روزی تو است. روز وداع با نیمی از بدن مهران هفت سال را روی تخت گذراند و در همه این سال ها هم مادربزرگش همراه و همدرد او بود: هفت سال آرزو داشتم برف را لمس کنم، باران را لمس کنم و بوی خوش بهار را بچشم، اما همه این تغییرات را فقط از شیشه پنجره می دیدم. سال 92، نوبت به روز دشوار و تصمیمی سرنوشت ساز رسید. مهران انتخاب کرده بود که با پا ها و نیمی از بدنش وداع کند: پاهایم سیاه شده بود و خودم رضایت دادم که قطع شوند. هفت سال روی تخت بودم؛ هفت سال که لحظه لحظه اش سخت و تلخ بود. خانواده می گفتند مهران را بگذارید کهریزک. من همه این ها را می شنیدم و ذره ذره آب می شدم و خجالت می کشیدم که چرا سرنوشت مهران باید این باشد؟ چرا یک اشتباه باید من را به اینجا برساند. اما مادربزرگم لحظه ای تنهایم نگذاشت. مهران تصمیمش را گرفته بود، اما پزشکان نظر دیگری داشتند: می گفتند اگر پاهایت قطع شود خونریزی شدید باعث مرگت می شود، چون زخم بستر هم داری و این خون اگر به بالا و قلب برسد حتما می میری، پزشکان متخصص زیادی به من می گفتند و به همین دلیل این پروسه هفت سال طول کشید و خانواده ام هم راضی نمی شدند. می گفتند همین جوری نفس بکشی هم خوب است، چون معلوم نیست بعد عمل زنده بمانی. جوان بیست ودو ساله آن روز، از هفت سال نفس کشیدن سخت روی یک تخت و زل زدن به سقف خسته شده بود: در نهایت خودم رضایت دادم که پاهایم قطع شود. زمانی که می خواستم بی هوش شوم برای قطع پا، آیت الکرسی را با خود برده بودم اتاق عمل. هیچ کس نبود و فقط من بودم و خدای خودم. فکر می کردم شاید دیگر دنیای من تمام شده باشد، اما زندگی راه و رسم خودش را دارد. باید بدون پا برمی خاستم مهران از آن عمل سخت هم جان سالم به در برد، اما دیگر دو پایش را از دست داده بود. جسم تازه با خود سختی های دشوار هم می آورد و روح انسان را آزار می دهد. افسردگی پس از عمل، مهران را رها نمی کرد، اما او تصمیم گرفته بود بدون پا برخیزد: گفتم این حق من است و باید زندگی کنم، با پا یا بدون پا. باید زندگی کرد. پیش خودم گفتم وقتی خداوند به من فرصت زندگی داده چرا من کوتاه بیایم؟ دوره سخت نقاهت، مبارزه با افسردگی و آشنایی با بدن جدید برای مهران چند ماه طول کشید و او این روز ها را هم پشت سرگذاشت و بار دیگر برای زندگی بلند شد. این بار می خواست با ورزش و والیبال به روز های آینده اش رنگ زندگی بپاشد: تصمیم گرفتم بروم در عرصه ورزش. عمه ام خیلی کمکم کرد. می دانستم باید تلاش کنم. رفتم سراغ والیبال. شرایط من از همه هم بازی هایم بدتر بود، اما می خواستم و انرژی زیادی داشتم. او دوستان تازه ای پیدا کرده بود و با هم شوخی و خنده های خود را داشتند. به نواقص بدن هم گیر می دادند و با هم می خندیدند و روزگار هم به آن ها چراغ سبز نشان داده بود. تمرین دوستانه برای مهران نتیجه داد: تیم خوبی شده بودیم و تمرین مان هم زیاد بود. توانستیم در والیبال نشسته چندین مقام بیاوریم. دو مدال طلا، یک نایب قهرمانی و یک سومی. در مسابقات شهرداری تهران قهرمان شدیم و خیلی خوب پیش می رفتم. تا همین سه ماه پیش و روی دیوار های خانه ای که حالا از بین رفته، مدال ها، لوح تقدیر و تصویری از مهران در کنار محمدباقر قالیباف شهردار پیشین تهران، خودنمایی می کرد. حالا انگار سرنوشت آن مدال های افتخار هم شبیه آوارگی مهران است: خانه متعلق به یک خیّر بود. دو سه ماه به من داده بود که تا قبل از تخریب، آنجا زندگی کنم. خیلی لطف داشت، اما او هم زندگی خودش را داشت و برای خانه اش برنامه دیگری ریخته بود. خودم که آواره ام و وسایلم هم شبیه زندگی خودم. سختی های تازه از راه می رسد حضور در جامعه و گذران زندگی با ورزش برای هر معلولی در ایران با مشکلات فراوانی همراه است و پس از سال ها شعار و برنامه هنوز پایتخت ایران برای حدود 10 درصد از ساکنان مناسب نیست. اما برای مهران تهران شهر بهتری بود. او دوستان تازه ای پیدا کرد، چند قهرمانی هم کسب کرد و درست در روز هایی که به تیم ملی فکر می کرد، جسمش بازی تازه ای درآورد: بعد از چند سال عوارض بیماری باعث شد زمین بخورم و دیگر نتوانم ادامه دهم. جایی نداشتم بخوابم و شرایط مالی هم بد بود. دیگر نمی توانستم بروم خانه عمه ام. چند روزی پیش پدرم رفتم، ولی همسر پدرم راحت نبود و مشکلات روحی برگشت. هیچ کس را نداشتم. جوانی تنها حالا مزه زندگی و پیروزی بر مشکلات را چشیده بود. او نمی خواست تسلیم شود. مشکلات تازه او را به نهاد های دولتی و مستقل فراوانی کشاند، اما هیچ کس دست او را نگرفت: به هر نهادی برای کمک رفتم که حقوقی به من بدهند یا مسکن بدهند، ولی هیچ کس کمک نمی کرد. مجلس که رفتم من را راه ندادند. بنری همراه داشتم و روی آن نوشته شده بود: آقای لاریجانی من می خواهم با شما درد دل کنم. به هر جایی که فکر می کردم ممکن است موثر باشد رفتم. ناامیدتر از همیشه برگشتم. بعد ها دوباره به مراکز بهزیستی و همه جا رفتم، ولی هیچ کس کمکی به من نکرد. او حالا باید با دریافتی ماهی 160 هزار تومان از بهزیستی و ماهی 45 هزار و 500 تومان یارانه چرخ زندگی را بچرخاند، اما نمی شود: هزینه داروها، اسپری و کپسول تنگی نفس و چندین مورد دیگر را که برای تنگی تنفس باید استفاده کنم، ندارم. این دارو ها یک طرف، لباسم هم یک طرف. من غرور دارم، می خواهم در این مملکت نان بازوی خودم را بخورم. الان باید منتظر بمانم که آیا همسایه لباس جدید می خرد یا نه که لباس کهنه اش را به من بدهد. آوارگی: امید دادند و ناامیدم کردند مهران زند لشنی حالا تنهاست؛ نه خانه ای، نه حقوقی، نه همراهی. او که چندماهی در خانه یک خیّر زندگی می کرد، جایی برای زندگی ندارد: قبلا در تهران خانه عمه، دختر عمه و ... بودم؛ 10-15 روز یک بار خانه هر کدام از دوستان و آشنایان می روم و حتی هزینه ایاب و ذهاب هم ندارم. بعضی وقت ها هم می روم دورود، خانه عمویم. در همین سال ها مهران یک بار با رسانه ای حرف زد و یک بار هم به برنامه ای تلویزیونی رفت و وعده های فراوانی گرفت: از شبکه سه به من قول دادند، ولی الان حتی جوابم را هم نمی دهند. وقتی به من وعده دادند خیلی خوشحال شدم و یک لحظه دردم فراموش شد. گفتم مشکل خانه ام حل می شود و ورزشم را ادامه می دهم، ولی الان سردرگم هستم که چرا بعضی افراد به راحتی قول می دهند و فراموش می کنند همه این وعده ها و بدقولی ها روی روح و روان جوانی که تنها یک زندگی ساده می خواست، تاثیر گذاشته است و حالا مهران 28ساله ناامید است: وقتی می بینم اطرافیانم آینده خود را رقم می زنند خوشحال می شوم، اما وقتی به خودم نگاه می کنم، غبطه می خورم که مهران دلش پاک بود، برای کسی بدی نمی خواست، چرا به این روز افتاد. روزگار سخت مهران و بدقولی مسئولان، در چند ماه گذشته با مجموعه ای از خبر های بد تکمیل شد: پدرم چند ماه پیش فوت کرد؛ همان پدری که به من پیام می داد مهران، پسرم! فکر می کنی دوست ندارم پیش من باشی؟ پدرم می خواست، ولی شرایط مالی و شرعی اجازه نمی داد که من پیش او باشم. کاش پدرم بود و فقط به من می گفت پسرم، همین. همان پدر را هم از دست دادم. از هیچ چیزی بهره نبردم، نه از راه رفتن، نه از نفس کشیدن و نه از زندگی و ازدواج، اما شاکرم. سرماخوردگی، عفونت، آسم، مشکل ریه، بی پولی و در به دری از جوانی ورزشکار، مهرانی ناامید و خسته ساخته است. او هرچه فکر می کند هیچ راه و روزنه امیدی نمی بیند تا جایی که چند روز پیش تصمیم دشواری گرفت: آن همه قول و وعده ای که به من دادند و هیچ کدام اجرایی نشد، شرایط من را از قبل بدتر کرد. دیگر واقعا به بن بست رسیده ام و هیچ کاری نمی توانم انجام دهم. نه کاری می توانم بکنم، نه درآمدی از خودم دارم. تصمیم گرفتم کلیه ام را بفروشم، هرچند دکتر ها من را از این کار منع کردند و گفتند ممکن است خطرناک باشد. می گویند شانس موفقیت چند درصد است، ولی چند روز پیش رفتم و فرم اهدای کلیه را پر کردم. تصمیمم را گرفتم و این کار را کردم. درست یا غلط آن را نمی دانم، اما این را خوب می دانم که هیچ کس اطرافم نیست و هیچ کس دستم را نمی گیرد. مهران حالا و پس از این تصمیم سخت، نمی داند چه روز هایی انتظارش را می کشد و حتی نمی داند چند روز دیگر زنده است، اما یک جمله برای مردم دارد: بدانید که آرزو داشتم تنها یک شب سرم را راحت بگذارم و بخوابم. روزگار سپری شده مهران، سرگذشت یکی از چندمیلیون ایرانی معلول است که با وجود تمام تغییرات همچنان بسیاری از حقوق ابتدایی آن ها نادیده گرفته می شود؛ جمعیتی که همین چند ماه پیش، همایون هاشمی نماینده مردم میاندوآب در مجلس تعداد آن ها را حدود 10میلیون اعلام کرد و براساس اطلاعات مستند، بهزیستی ایران تا سال 96، تنها یک میلیون و 415 هزار نفر از آن ها را تحت پوشش قرار داده است. درج شده توسط : ...
ال کلاسیکوی اینترنتی؛ صفر صفر
برنامه ای قرار است ساخته شود) و فضاسازی رسانه های همسو با عادل، سطح توقعات بسیار بالا رفت. بعید می دانم طرفداران واقعی و قدیمی فوتبال خارجی و داخلی، چیزی بیشتر از آنچه عادل در فوتبال120 به مناسبت ال کلاسیکو پخش می کرد گیرشان آمده باشد. گفت وگو با ژابی آلونسو، نمونه های موفق دیگری در همین فوتبال 120 داشت. حتی آیتم هایی که با صدای عادل در کلاسیکو پخش شد هم نمونه های بهتری پیش از این داشت. ...
برگزاری نشست کمیته دائمی امور فرهنگی و اجتماعی مجمع مجالس آسیایی
باشد و عقاید، دغدغه ها و خواسته های آنها را در موضوعات مهم منعکس نماید. مایلم اعلام کنم که مکانیسمها، ساختارها و چارچوبهای سیاستی و قانونی مبتنی بر عدالت جنسیتی، مسیر را برای زنان در دست یابی به فرصت های متعدد فراهم ساخته و همه بخش ها نیز برای اطمینان بخشی از حضور زنان در همه عرصه ها به ویژه عرصه سیاسی، تلاش و تعهد مسئولانه دارند. در زمینه ی استخدام زنان و بکارگیری مدیران زن به ...
با خودت رو راست باش!/ چه کاری مانده است که مقابل نامحرم نکرده باشید!؟/ حق الناس به گردن شماست
. این طور اظهارنظرها از این نظر باعث خوشوقتی و امیدواری است که بیش از هر چیز نشانه غیرقابل انکاری است بر تداوم حرکت انقلاب در صراط مستقیم و به سوی آرمان های بزرگ و متعالی و نشان می دهد این ملک و ملت کماکان در جبهه حق مداران موحد تاریخ حضور دارد. و البته از این هم حکایت می کند که دشمن از روبرو دست به حمله زده است و طی این سال ها هر کاری که از دستش ساخته و بر می آمده است علیه این سرزمین مقاوم و مردم ...
ارادتمند؛ عادل، دایی، پژمان
...> روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد در گزارشی حمایت خود را از فردوسی پور نشان داده و برنامه کلاسیکو را تلویزیون عادل نامیده و در ادامه گفته است که پس از توقف برنامه نود مخاطبان فوتبالی تلویزیون ریزش پیدا کرده اند که با ساخته شدن این برنامه بیشتر هم می شود. البته موج سواری مخالف خوان های همیشه غرغروی اصلاح طلب با دوقطبی سازی از ماجرای کناره گیری فردوسی پور از تلویزیون از همان آغاز کلید خورد. ...
سریال هایی با رنگ ابتذال و کپی کاری برای یک مشت پول
می شود که این نویسنده نزدیک شدن به خطوط قرمز را نیز لازمه سریال سازی می داند! این در حالی است که همان طور که از عنوان این قبیل تولیدات نیز برمی آید، این سریال ها برای نمایش دادن در محیط خانه و میان اعضای خانواده ها ساخته می شود. ابتذال در این نوع سریال ها چیزی نیست که از دید مدیران پنهان مانده باشد، جالب تر اینکه فضای مجازی نیز با بدترین سکانس ها و پلان های این سریال ها پر شده است و ...
با خودت رو راست باش!
ساخته و بر می آمده است علیه این سرزمین مقاوم و مردم سربلند آن انجام داده است. از جنگ تحمیلی هشت ساله گرفته تا... بایکوت و تحریم ناجوانمردانه اقتصادی و تهاجم وحشیانه به معیشت و سفره مردم. اما تاکنون راه به جایی نبرده و در هر مصاف و جبهه ای پوزه اش به خاک مالیده شده است. انسجام و قرص بودن از درون و اتحاد و وحدت ملت و حرکت در مسیر رهبری و ولایت و... در یک کلام- هر چند نه به طور کامل و دقیق- عمل به ...
رقابتی رنج آور برای همیشه شاد بودن!
رفتن ساخته شده، گویا یک پدیده انگلیسی- امریکایی است، شاید، چون در هر دو کشور فشار های فرهنگی شدیدی برای کمرنگ جلوه دادن هیجانات منفی وجود دارد. مثلاً در مقایسه با فرانسوی ها که عموماً به زندگی خارج از مَدارِ شادی هم راضی اند (شادی به معنای دم دستی اش، نه نشانه یک زندگی خوب و خوش)، بریتانیایی ها و به ویژه امریکایی ها هیجانات منفی را کمرنگ می کنند تا شادترین چهره ممکن را به نمایش بگذارند. امریکایی ها ...
تجارت در اینجا فقط در دست زنان است +عکس
ساخته میشود، که میتواند مبتنی بر ویژگی های شخصیتی و شغلی فرد، یا نمادی از بازتاب جایگاه حقوقی و حقیقی شخص در جامعه باشد. به عنوان مثال، یک راننده تاکسی به احتمال زیاد در تابوتی به شکل ماشین دفن می شود. بسیاری از خانواده ها مبالغ زیادی را صرف خرید تابوت میکنند، زیرا اغلب احساس بازماندگان بر این است که باید آخرین حرمت و تکریم خود را از این طریق، یعنی دفن مرحوم تازه گذشته در یک تابود گران قیمت با مضام ...
صدرنشینی جومانجی با فروش 60 میلیون دلاری
چهارم سال جاری میلادی آماده کرد. نامزد نشدن فیلم در گلدن گلوب و اتحادیه ی بازیگران و حضور دیرهنگام آن در فصل اهدای جوایز، از دیگر علل ناکامی ریچارد جوول ذکر می شود. افتتاحیه ی این فیلم پایین تر از رکورد شکست ناپذیر (Invictus) دیگر فیلم ایستوود در مورد نلسون ماندلا بود که با همکاری مورگان فریمن و مت دیمون ساخته شد و در افتتاحیه 8.6 میلیون دلار و در پایان اکران 37.4 میلیون دلار فروخت. با توجه به ...
وحشت اسرائیل از تلاش ترامپ برای دیدار با روحانی
مجلس نمایندگان بوده است. او بخش قابل توجهی از زمان خود را به مجادله با رقبای خود در توییتر اختصاص می دهد. دولت ترامپ اخیرا اعلام کرد که از این پس شهرک های ساخته شده در مناطق اشغالی را غیرقانونی در نظر نمی گیرد. نتانیاهو در تماس ماه گذشته خود به خاطر این موضوع از ترامپ تشکر کرد. این تصمیم می تواند از لحاظ سیاسی به بقای نتانیاهو کمک کند. دو طرف ده روز قبل در مورد تهدیدات ایران گفت و گو ...
گلوله باران و قهرمان گله بهترین مستند جشنواره سینماحقیقت شدند
، آن زمان می خواستم از تهیه کننده فیلمم تشکر کنم که نشد اما حالا از او در جایگاه همسرم قدردانی می کنم که کم حوصلگی های من و سختی ها را در کار و خانه تحمل کرد. محمد واعظی هم عنوان کرد: امید یک در نیست و احساس این است شاید یک جایی دری وجود داشته باشد. همچنین لوح تقدیر این بخش به علی اکبر رفوگران شخصیت فیلم خودکار ساخته محمد ثقفی و محمد قائم پناه شخصیت فیلم رویای آب به کارگردانی محمد ...
معرفی برگزیدگان سینماحقیقت با رکوردداری جایی برای فرشته ها نیست
...، وتون نورکلاری (کوزوو)، منگ شیه (چین) برای اهدای جایزه روی صحنه حضور پیدا کردند. جایزه ویژه هیات داوران بخش مستند کوتاه، تندیس جشنواره، دیپلم افتخار و جایزه نقدی این بخش به فیلم و آنگاه شب فرا می رسد ساخته مایا نواکوویچ تولید کشورهای صربستان و بوسنی اهدا شد. نواکوویچ با ابراز خرسندی از دریافت این جایزه گفت: کاش در جمع تان بودم و دوستت دارم ایران. جایزه بهترین ...
پهپاد آخوتنیک در چین لقب "هوشمند" گرفت
.../ به گزارش اسپوتنیک، نویسنده این نشریه در ابتدا بیان می کند که معمولا در وصف هواپیماهای بدون سرنشین نمونه های آمریکایی آن مد نظر قرار می گیرند که روسیه در این زمینه عقب افتاده است. اما با اینحال توسعه پهپادها در اتحاد جماهیر شوروی شروع شد. پهپاد هایی مانند Tu-123 و Tu-143 ساخته شدند. پس از فروپاشی اتحاد ...
مردم کوت عبدالله را نجات دهید!
است که ساکنانش خانه هایشان را روی آن ساخته اند؛ تالابی که به تدریج با خاک پر شد و روی خاک نمدار و سستش، خانه ها یکی یکی قد علم کرد و امروز بی شک بزرگ ترین بلای جان اهالی منطقه است. از باران و آبگرفتگی کوت عبدا...، منطقه ای که در جنوب بخش شرقی شهر اهواز قرار گرفته و از زمستان سال 91 به مرکز شهرستان کارون تبدیل شده، چند روزی می گذرد و هنوز بوی فاضلاب در فضا موج می زند! فاضلاب، غلیظ و سنگین ...
فرشته های پرمخاطب
در آخرین روز جشنواره سینماحقیقت و پس از پایان نمایش فیلم ها پنج فیلم پر مخاطب سینماحقیقت در طول برگزاری جشنواره اعلام شدند. بنا به گزارش روابط عمومی جشنواره پرمخاطب ترین فیلم جشنواره فیلم جایی برای فرشته ها نیست به کارگردانی سام کلانتری بوده و شانس بالایی برای تصاحب جایزه فیلم برتر از نگاه تماشاگران دارد. رتبه دوم و سوم فیلم های پرمخاطب هم در اختیار فیلم های پروژه ازدواج ساخته حسام اسلامی و ...
کتاب سوزی در فضای مجازی
است که شروع کرده اند. اوایل نوشته هایشان نسبتا قابل تحمل بود، اما از یک جایی به بعد شروع کردند به جریان سازی. اگر از مترجم یا ناشری بدشان می آمد، رها نمی کردند. حتی باشگاه کتاب خوانی هم ساخته اند که آنجا خط مشی شان را مشخص می کنند و مثلا می گویند نوبت کتاب فلانی است. بعد هم شروع می کنند به تخریب و اتفاقاتی که احتمالا تصاویر آن را دیده اید. سکوت جایز نیست ماجرایی که درباره آن می نویسم ...
خوشحال بود و پر از افسوس
نیره خادمی| پیرمرد سفید موی، پا روی پا انداخته و ته مبل راحتی در مقابل دوربینی نشسته که سال ها آدم ها، کوچه ها و خانه ها را از پشت آن پیدا کرده است. فیلمسازان هم داود روستایی را نمی شناسند، چه فیلمسازان قدیمی که قبل از انقلاب کار کرده اند و چه آنهایی که بعد از انقلاب کار کرده اند. عباس رزیجی، کارگردان فیلم مستند قصری با دیوارهای قرمز هم که حالا فیلم او را ساخته، همچنان حسرت مهجور ماندن این چهره ...