سایر منابع:
سایر خبرها
الموت اولی من رکوب العار
امام به همگان یاد داد که با دشمن چگونه باید سخن گفت. شمر هم برای عباس بن علی (ع) امان نامه آورد. گفت بیا با هم گفتگو کنیم تا امانت دهم. جالب اینکه حضرت اباالفضل (ع) نزد امام و برادرش نشسته بود و سخنی نمی گفت. امام به حضرت عباس (ع) فرمودند: او را اجابت کن اگر چه فاسق باشد همانا او از دایی های شما است. یعنی اگر امامش اذن نمی داد حتی با شمر هم کلام هم نمی شد! وقتی هم که پاسخ داد آنقدر قاطع بود که شمر حساب کار دستش آمد. حضرت عباس (ع) به آن پلید، فریاد برآورد که دستت بریده باد و خدا لعنت کند تو و امان نامه ات را. ای دشمن خدا؛ ما را امر می کنی که برادر و سید خود حسین فرزند فاطمه (س) را وا بگذاریم و بنده طاعت لعینان و اولاد لعینان باشیم؟! ...
سفارش امام حسین(ع) که برای کارمندان بسیار مفید است
ارباب رجوع زیاد آزرده خاطر شد به آن توجه نماید و بداند این نیاز مردم نعمتی است از جانب خداوند متعال به او. صدها فرشته بر آن دست بوسه می زنند کز کار خلق یک گره بسته وا کند ** همه شما از او برتر بودید! مردی از سفر حج برگشته بود و سرگذشت مسافرت خود و همراهانش را برای امام صادق (ع) تعریف می کرد، مخصوصاً یکی از هم سفران خویش را بسیار می ستود که چه مرد بزرگواری بود. ما به ...
کتاب هایی برای مطالعه در تاسوعا و عاشورای حسینی(ع)
و منظور از مرد پارسا، امام سجاد علیه اسلام است. این فرم روایت داستان ها برای مخاطب کودک و نوجوان بدیع و جذاب است. این کتاب برگزیده پانزدهمین جشنواره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. مسلم ، حبیب ، حر ، زهیر ، حضرت قاسم علیه السلام ، حضرت علیاصغر علیه السلام ، حضرت علیاکبر علیه السلام ، حضرت زینب سلام الله علیها ، حضرت ابوالفضل علیه السلام و حضرت علی بن الحسین علیه السلام ...
آیا مذاکره و تعامل، درس عاشورای حسینی است؟
بن سعد؟ و یا حسینی شدن وهب مسیحی، زهیر عثمانی و حر یزیدی؟ بر موضع گیری دیر هنگام عبدالله بن حنظله و سلیمان بن صرد خزاعی؟ یا وقت شناسی عبدالله بن عفیف و سفیر روحی؟ بر لشگر کشی عبیدالله بن زیاد؟ و مثله شدن بدن سیدالشهدا؟ و یا بر اسارت آل الله؟ و یا بر پیوند مذاکره و کربلا؟ بر کدامین مصیبت باید گریست؟ آیا کربلا و عاشورای امام حسین، درس تعامل و مذاکره بود؟ معنا و قواعد مذاکره ...
علّت واقعه کربلا نبود اعتقاد به باطن دین بود
خواهیم خبر خوشایند به شما بدهیم، شما گریه می کنید!؟ فرمود: دشمن فهمید. این مطلب، تیزبینی میرزا را می رساند. گفتند: دشمن چه چیزی را فهمید. فرمود: فهمید که مرجعیّت، کارش تا کجا پیش می رود، لذا آن ها ساکت نمی نشینند. آن زمان، بریتانیای کبیر(به تعبیر خودشان و همان انگلیس خبیث به تعبیر امام المسلمین) با عثمانی ها جنگ داشت. این ها فهمیدند که کجا باید بروند. در جنگ پیروز شدند. سفیر بریتانیای کبیر ...
وقتی جبرئیل پیامبر را از مصیبت کربلا آگاه کرد
سؤال کرد و چون نامش را شنید، فرمود: اینجا محل توقف کاروان شان است. اینجا ریزش گاه خون های شان است؛ و چون درباره آن سؤال کردند، فرمود: گران مایگانی از آل بیت محمد(صلی الله علیه و آله) در اینجا توقف می کنند. و بعد مشتی از خاک آن را گرفت و بود کرد و گفت: به خدا قسم این همان سرزمینی است که جبرئیل به رسول خدا گفت که من در آن کشته می شوم. این موضوع را ام سلمه به من خبر داد و گفت: جبرئیل نزد رسول خدا بود و ...
روزه گرفتن درکدام روزهای محرم مستحب است؟
التَّبَرُّکَ بِهِمَا.[15] جعفر بن عیسی یقطینی می گوید: از حضرت رضا علیه السّلام درباره روزه روز عاشورا و آنچه عامّۀ در این مورد می گویند سؤال کردم. فرمود: از روزه ابن مرجانه از من سؤال می کنی؟! آن روز، روزی است که حرامزادگان آل زیاد به خاطر قتل حسین بن علی علیه السلام روزه گرفتند. آن روز، روزی است که آل محمد صلّی الله علیه وآله آن را شوم می دانند. آن روز، روزی است که اهل اسلام آن را شوم می دانند ...
چرا باید عزاداری عاشورا هر ساله تکرار شود
وی با اشاره به تحلیل یکی از مسئولان آل سعود در قضا و قدر دانستن فاجعه منا، ابراز داشت: صحبت های این مقام مسئول عربستان یادآور حرف های یزید بود که گفت خداوند خواست شما کشته شوید و ما حاکم شویم . این استاد حوزه علمیه با طرح این پرسش که مگر خداوند راضی به قتل مظلوم است، گفت: ما به قضا و قدر الهی اعتقاد داریم اما نمی شود انسان ها را بکشیم و بعد بگوییم قضا و قدر است. منبع: ...
روز پنجم محرم/حضرت زهیر؛ خریده شده با نگاه ولایی حضرت سیدالشهدا(ع)
دست دشمنان رها کرده، خود را نجات دهم؟ خدا آن روز را به من ننماید.)(مقتل الحسین خوارزمی،ج2،ص24) تدفین بدن مطهر حضرت زهیر غلام زهیر در اطاعت از امر امام حسین(ع) با خود گفت: چگونه مولایم را کفن کنم، ولی شنیدم امام حسین(ع)کفن نخواهد داشت! به خدا سوگند که چنین نمی کنم ، (ابصارالعین ص98،99،قصه کربلا ص311به نقل از نفس المهموم ص181) درسی که از نحوه هدایت شدن حضرت زهیر بن ...
سخن امام باقر(ع) درباره زیارت امام حسین(ع) از راه نزدیک یا دور
به گزارش گروه فرهنگی"رویکرد" ، امام محمد باقر علیه السلام - در حدیث زیارت حسین علیه السلام در روز عاشورا از مسافت نزدیک یا دور-: سپس، برای حسین علیه السلام گریه و زاری کند و به کسانی که در خانه اش هستند و از آنها تقیه نمی کند دستور دهد که برای او بگریند ... و در سوگ حسین علیه السلام به یکدیگر تسلیت گویند ... عرض کردم: چگونه به همدیگر تسلیت بگوییم؟ حضرت فرمود: بگویید: خداوند اجر ما را به سبب ...
حجت الاسلام موسوی مطلق : لبیک به امام حسین (ع) مبدل السیئات است+ گزارش صوت و عکس
عجل الله تعالی فرجه. هر کسی الان امام زمانش را یاری کرد، یعنی روز عاشورا هم امام زمانش را یاری می کرد. وقتی آقایمان حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه ظهور کنند عده ای مقدس نما حضرت را متهم می کنند که یک نفر جدتان را کشته است، یک نفر در مقابل یک نفر. چون پرچم حضرت یالثارات الحسین علیه السلام است. مرحوم آیت الله بهجت می فرمود: وظیفه ما است قبل از ظهور حضرت، ایشان را معرفی کنیم. چون وقتی ...
پناهیان : وقتی در مدرسه به حفظیات نمره دهند، جوان ما اندیشیدن را یاد نمی گیرد
لِمَنْ مَعَکَ فِی الْقَصْرِ أَ رَأَیْتَ مَنْ کَانَ فِی أَطْرَافِ الْأَرْضِ قَالَ یَا رُمَیْلَةُ لَیْسَ یَغِیبُ عَنَّا مُؤْمِنٌ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا فِی غَرْبِهَا؛ همان) و بعد امیرالمؤمنین(ع) فرمود: و خدای ما بیشتر از ما شما را دوست دارد. فقط آنهایی که مشتاق ملاقات خدا هستند، می توانند امام زمان(ع) را بیاورند / انتظار چیزی از جنس شهادت طلبی است تو باید علاقۀ امامت به ...
امام منصور !
حضرت فرمود : آن کس که خروج می کند قائم آل محمّد می باشد. پس می کشد و انتقام می گیرد از قاتلان امام حسین (ع)، پس اگر همه اهل زمین را بکشد، اسراف نکرده ... . به خدا قسم! می کشد قاتلان امام حسین را، به خاطر کار پدرانشان. در روایت دیگری از عبدالسلام بن صالح هروی آمده است که گفت : به ابی الحسین بن موسی الرضا (ع) عرض کردم : یا بن رسول الله! در باره حدیثی که از امام صادق ...
صمدی آملی:مکاشفات عرفا باید مطابق با قرآن و تعالیم اهل بیت باشد/در دوران جاهلیت، قتل و غارت در محرم ...
، ذریه و نسل پاک را طلب کردند و خداوند به او حضرت یحیی را داد. از ناحیه ی یحیی نسل او ادامه پیدا کرد. سپس فرمود: یا بن شبیب! این ماه، ماهی است که حتی مردم دوران جاهلیت به آن احترام می گذاشتند و می گفتند در این ماه، تعدی و ظلم به هم دیگر بس است. قتل و کشت و کشتار قطع شود. این یک ماه را صبرکنید. امام رضا می فرمایند در همان دوران جاهلیت هم، وقتی به محرم می رسیدند، کشتن و ستم و ظلم را قطع می کردند، اما ...
عقل سرخ
زدند و در صفین قرآن بر سر نیزه بردند. آنجا از علی- (ع) - و آل پیامبر(ص) ضربه خوردند؛ اما اینجا توانستند ضربه بزنند و انتقامی تاریخی بگیرند. دین فروشان و مردم فروشان، همواره با ظاهری دینی و مردمی می آیند و مجاهدان اسلام را خلع سلاح می کنند؛ برای آنکه صحنه مشتبه بشود، اصول مبهم شود، همان که پیامبر به حضرت امیر فرمود: دوران من، دوران جنگ تنزیل است و از حیث نظری، شناخت دوست و دشمن، آسان است. ...
چه کنیم هنگام مرگ شهادتین بر زبانمان جاری شود
مراقبه و استقامت در راه خدمت، با شیطان می جنگند و خوب، پروردگار هم آنان را حفظ می کند؛ مؤمنان وقتی که به خدا توکل می کنند، پروردگار آن ها را نجات داده و از سلطه شیطان خارج می شوند. حضرت می فرماید: اما المهمل لاوقاته ، اما اشخاصی که مثل من، اوقاتشان را همین طور مهمل می گذرانند، آن ها در مصیده شیطانند؛ معنای مصیده در عربی آلت صید کردن است؛ یعنی آنها در دام و بند شیطان هستند. بعد ...
اعلام ممنوعیت استفاده از رژ لب برای مردان/ پشت پرده تصویب برجام/ قایم شدن پشت پرده برای دست ندادن با ...
.... گفتند: آقا! ما می خواهیم خبر خوشایند به شما بدهیم، شما گریه می کنید؟! فرمود: دشمن فهمید. این مطلب، تیزبینی میرزا را می رساند. گفتند: دشمن چه چیزی را فهمید. فرمود: فهمید که مرجعیّت، کارش تا کجا پیش می رود، لذا آن ها ساکت نمی نشینند.آن زمان، بریتانیای کبیر(به تعبیر خودشان و همان انگلیس خبیث به تعبیر امام المسلمین) با عثمانی ها جنگ داشت. این ها فهمیدند که کجا باید بروند. در جنگ پیروز شدند. سفیر ...
در عزاداری امام حسین(ع) افراط معنا ندارد
فقهی در فتوا بر می دارد، آن حدیث صحیح السندی که کتابی لازم است در شرحش، آن هم بعد از کتاب، باز لا تدرک عمقش، متن حدیث این است: ما من ملک مقرب و لا نبی مرسل...- شما اهل فضل اید خوب دقت کنید- ما من ملک مقرب : جبرئیل، میکائیل، اسرافیل، و لا نبی مرسل : موسی بن عمران کلیم الله ، عیسی بن مریم روح الله ، ابراهیم خلیل الله... الا این که حاجتشان به درگاه خدا این است... حالا فکر کنید حاجت ابراهیم ...
شاخصه های مرگ اندیشی در نهضت امام حسین(ع)
که سرانجام در راه خدا به خون آغشته گردد و در صف شهیدان جای گیرد!،[13] از سوی دیگر این مسأله نشان می دهد که امام علیه السلام با افتخار به استقبال شهادت می رود، و از هیچ چیز نمی هراسد. بر چهره مرگ ، مرگی که در راه خداست، مرگی که الهام بخش بندگانِ دربند، در طول تاریخ خواهد بود.[14] لذا آن حضرت فرمود: اگر بدن ها برای مرگ آفریده شده، شهادت در زیر ضربات شمشیر در راه خدا بهتر است[15] ، ... ...
حجت الاسلام علوی تهرانی : هدایت و رستگاری برای کیست؟+گزارش صوت و عکس
نازنین امام مجتبی علیه السلام فرمودند: بین ایمان بدون یقین و ایمان با یقین یک وجب فاصله است. حضرت امیر علیه السلام فرمودند: آن یک وجب چگونه است؟ فرمودند: ایمان آن است که ما با گوشمان می شنویم و با عملمان تایید می کنیم. اما یقین آن است که ما عالم ملکوت را با چشممان می بینیم و برایش دلیل می آوریم. یقین مورد نظر اهل بیت علیهم السلام حق الیقین و برد الیقین است. مقام وصل است و مقام فنا. وجود ...
هفتمین نشست سبک زندگی
... دکتر محمدنژاد : برداشت من از مطالعاتم این است که حتی در دوران برزخ و حتی در قیامت انسان مسیر تکامل را طی خواهد کرد . دیدگاه امام سجاد (ع) نیز همین گونه است . اگر ما انسان را خدا جوی و خداگونه در نظر بگیریم که حالت ایده آل است و خداوند هم بی نهایت در نظر بگیریم ، هر چقدر انسان به سمت تکامل حرکت کند تکامل حاصل می شود ولی تکامل نهایی حاصل نمی شود . همانطور که در قرآن مراتبی برای جنت در ...
اشعار شب پنجم محرم؛ حضرت عبدالله بن حسن(ع)
گروه دین مشرق- به مناسبت برگزاری سوگواری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، 40 قطعه شعر از شاعران آئینی برجسته و به نام کشور را با موضوع "حضرت عبدالله بن حسن(علیه السلام)"، به محبان آل الله (علیهم السلام) تقدیم می نماید. هرکه خواهد بخدا بندگی آغاز کند باید عبداللَهی احساس خود ابراز کند کیست این طفل که در کودکی اعجاز کند قدرت فاطمی اش بُرده به بابا ...
برای احیاء سنت حسنه فراموش شده "مناظره" تلاش کنیم
جامعه رواج یافت. تا آنجا که در دوره خلافت عباسیان، بویژه در زمان وزارت برامکه و خلافت مأمون، مناظره ها به عنوان یک روش قانونمند جای خود را در محافل علمی باز کردند. استفاده از این روش علمی در سیره امامان شیعه نیز قابل مشاهده است. مناظرات امام صادق(ع) با ابوشاکر دیصانی و عبدالکریم بن ابی العوجا در مکه، امام کاظم(ع) با ابی حنیفه، مناظرات امام رضا (ع) در دربار مامون و مناظرات امام جواد(ع) در بغداد در سن ...
اسرار ضریح امام حسین + عکس
راهی برای شناخت نداشتند، امام زین العابدین(ع) از تصمیم خود برای دفن شهیدان خبر داد، آنگاه به جانب جسم پدر رفت، با وی معانقه کرد و با صدای بلند گریست، سپس به سویی رفت و با کنار زدن مقدار کمی خاک قبری آماده ظاهر شد، به تنهایی پدر را در قبر گذاشت و فرمود: با من کسی هست که مرا کمک کند و بعد از هموار کردن قبر، روی آن نوشت: هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب ال�'ذی قتلوه عطشاناً غریب .این قبر حسین بن ...
حجت الاسلام کرمی :خوب بودن مهم نیست، خوب ماندن مهم است
انبیا ملاقات داشته، با یحیی بن الزکریا علیه السلام، با نوح علیه السلام ، موسی علیه السلام، با همه اینها در تماس بوده در گفت وگو بوده، وقتی وجود مقدس سید الانبیا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله را دید از حضرت یک سوال کرد گفت: ای رسول الله! شب معراج شما به آسمان چهارم رفتید یک منبر نیمه سوخت را دیدید که در حال دود کردن بود. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند: بله! عرض کرد آن منبر کرسی تدریس من بود ...
حجت الاسلام مومنی: شرط قبولی عبادات چیست؟
می کشند . مردی عرض کرد یا ابن رسول اللَّه پدر و مادرم فدایت، معنی معرفت خدا چیست؟ فرمود: همان معرفت و شناخت اهل هر زمان از امام زمان خود است." یعنی عبادتی که می خواهد موثر باشد پیش نیازش معرفت نسبت به خدا است، اگر معرفت پیدا شد عبادت ها رنگ و بو پیدا می کند. اگر کسی نسبت به خدا معرفت پیدا کرد، دیگر نیازی به مردم ندارد و دست گدایی اش را مقابل مردم دراز نمی کند. از امام صادق ...
حسین(ع) از دیدگاه اهل سنت
او گذاشت و فرمود: خدایا! من حسین را دوست دارم و تو هم او را و هر که او را دوست دارد دوست بدار. ابو هریره می گوید: بعد از اینکه هر گاه حسین را می دیدم، اشک از چشمانم جاری می شد. پیش بینی های پیامبر از دیدگاه اهل سنت بنا بر آنچه که در متون روایی آن ها آمده، امت اسلامی با اهل بیت رسول خدا در آزمایش قرار دارد. زیرا بنابر نقل خالد بن عرفطه رسول خدا(ص) فرموده بودند: ...
چرا امام حسین(ع) در آغاز حرکت، از مدینه به مکّه رفتند؟
یکی از مواردی که در تاریخ شیعه بسیار اهمیت دارد، بحث حرکت امام حسین (ع) از مدینه به سمت مکه و سپس حرکت از مکه به سمت کوفه است. با فرا رسیدن ایام عزای حسینی (ع) و همچنین برنامه سخت دشمنان اهل بیت (ع) برای شبهه افکنی و کم اثر جلوه دادن قیام عاشورا ، برآن شدیم تا به تعدادی از سؤالات و شبهات مختلف در سلسله پرسش هایی عاشورایی پاسخ دهیم .یکی از مواردی که در تاریخ شیعه بسیار اهمیت دارد، بحث حرکت امام حسین (ع) از مدینه به سمت مکه و سپس حرکت از مکه به سمت کوفه است. قیام امام حسین (ع) به عنوان نقطه عطفی در تاریخ شیعه و اسلام محسوب می شود. زیرا این حرکت باعث حفظ اسلام واقعی از انحرافات ایجاد شده در زمان بعد از رسول خدا (ص) می باشد. ماجرای بیعت یزد از امام حسین در نیمه دوم ماه رجب سال 60 هجری، یزید در نامه خود به ولید بن عتبه (فرماندار مدینه) خواسته بود که حتماً از چند نفر مخالف خود که یکی از آنها امام حسین(ع) بود، بیعت گرفته شود و بدون بیعت رها نشوند.(1) اما بعد فخذ حسیناً و عبداللَّه بن عمر و عبداللَّه بن الزبیر بالبیعه اخذاً شدیداً لیست فیه رخصه حتی یبایعوا و السلام . ولید بن عتبه (فرماندار مدینه) وقتی دستور یافت تا از امام حسین (علیه السلام) برای یزید بیعت بگیرد. حضرت فرمود ... یزید فردی است شرابخوار و فاسق که به ناحق خون می ریزد و اشاعه دهنده فساد است و دستش به خون افراد بی گناه آلوده گردیده و شخصیتی همچون من با چنین مرد فاسدی بیعت نمی کند. ولید گرچه با خوی مسالمت جویانه خود حاضر به آغشته کردن دست خود به خون امام حسین(ع) نبود؛ (2) اما در مدینه افراد باند اموی به ویژه مروان بن حکم که ولید در موارد سخت و از جمله این مورد با او مشورت می کرد ،- او را به شدّت تحت فشار قرار می دادند تا خون امام(ع) را بریزد؛ چنان که در همان آغاز وصول نامه، وقتی ولید با مروان مشورت کرد، مروان گفت: نظر من آن است که در همین لحظه به دنبال این چند نفر فرستاده و آنان را ملزم به بیعت و اطاعت از یزید کنی و اگر مخالفت کردند، قبل از آنکه از مرگ معاویه مطلع شوند، سرهای آنها را از تن جدا کنی؛ زیرا اگر آنان از مرگ معاویه با خبر شوند، هر کدام به طرفی رفته و اظهار مخالفت کرده و مردم را به سوی خود دعوت می کنند.(2) وقتی مروان بن حکم بیعت با یزید را از حضرت درخواست کرد امام حسین(علیه السلام) فرمود: ای دشمن خدا! دور شو، من از رسول خدا شنیدم که فرمود : خلافت بر فرزندان ابوسفیان حرام است. اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید او را بکشید. و امت او چنین دیدند و عمل نکردند و اینک خداوند آنان را به یزید فاسق گرفتار کرده است . امام حسین(علیه السلام) در شب 28 رجب سال 60 هجری همراه با بیشتر خاندان خویش و بعضی یاران، پس از وداع با جدش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از مدینه به طرف مکه حرکت کرد . بنابراین، امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی و قیام و نیز در خطر بودن جان خود در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک آن گرفت و از آیه ای که در هنگام خروج از مدینه قرائت کرد، این نکته – که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است – آشکار می شود. فخرج منها خائفاً یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین قصص (28)، آیه 21٫؛ موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه ای عرض کرد: پروردگارا! مرا از این قوم ظالم نجات بده . دلایل انتخاب سفرامام به مکه : هنوز مردم شهرهای مختلف از مرگ معاویه مطلع نشده بودند و تلاش های جدی مخالفان برای اظهار مخالفت با یزید آغاز نشده بود. هنوز امام حسین(ع) دعوتی از شهرهای دیگر و از جمله کوفه نداشت. امام(ع) باید مکانی را برای هجرت خود انتخاب می کرد که بتواند آزادانه و در کمال امنیّت در آنجا دیدگاه های خود را ابراز کند. طبق آیه صریح قرآن و من دخله کان آمناً آل عمران (3)، آیه 97٫ مکه حرم امن الهی بود. با توجه به سرازیر شدن مسلمانان از سرتاسر مملکت اسلامی برای انجام اعمال عمره و همچنین نزدیک شدن ایام حج تمتع و حضور مردم برای انجام مناسک حج ، امام حسین(ع) به خوبی می توانست با گروه های مختلف دیدار کرده و علّت مخالفت خود با دستگاه اموی و یزید را برای آنها تبیین کند و نیز گوشه هایی از معارف اسلامی را برای آنها بیان نماید. در ضمن با گروه های مختلف شهرهای اسلامی از جمله کوفه و بصره در ارتباط باشد. و در آخر امام حسین(علیه السلام) هدف خروج از مدینه را در وصیتنامه اش چنین بیان می کند : ... و جز این نیست که برای اصلاح در میان امت جدم خارج شدم. می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و به راه و روش جدم (رسول خدا) و پدرم علی (علیه السلام) رفتار نمایم . کسی که به سوی خدا دعوت کند عمل نیک انجام دهد و بگوید از مسلمانان هستم، از خدا و رسولش جدا نمی شود ... اگر در نوشتن نامه ات خیر مرا آرزو کرده ای، خدا پاداش تو را بدهد . امام(ع) شب جمعه سوم شعبان سال 60 ق وارد مکّه شد و تا هشتم ذی حجه همان سال، در این شهر به فعالیت مشغول بود.(4) ....................................................................................... پی نوشت: 1) وقعه الطف، ص 75: 2) ابن اعتم، الفتوح، ج 5، ص 12؛ وقعه الطف، ص 81٫ 3)وقعه الطف، ص 77٫ 4) همان، ص 88: فاقبل اهلها یختلفون الیه و یأتونه و من کان بها من المعتمرین و اهل الآفاق . ...
چهارم محرم"در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای ...
در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه السلام تشویق و ترغیب نمود. عبیداللّه به منبر رفت و گفت: ای مردم! شما آل ابی سفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید، یافتید! و یزید را می شناسید که دارای سیره و طریقه ای نیکو است! و به زیر دستان احسان می کند! و عطایای او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولی را نزد من فرستاده است که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.وی برای مردم شام نیز عطایائی مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا کنند که مردم برای حرکت آماده باشند، و خود و همراهانش به سوی نخیله حرکت کرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شبث بن ربعی و شمر بن ذی الجوشن را به کربلا گسیل داشت تا عمربن سعد را در جنگ با حسین کمک نمایند. برخی از مورخین تعداد افرادی که به سپاه عمر بن سعد پیوستند را در 4گروه ذکر کرده اند که شامل: شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛ یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛ حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛ و مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛ این نیروها تا روز عاشورا در سپاه عمر بن سعد حضور داشته اند.در برخی از اسناد تاریخی هم تعداد لشکریانی که به عمربن سعد ملحق شدند را بیست هزار نفر ذکر کرده اند. حر بن یزید ریاحی آزاد مرد کربلا حر بن یزید بن ناجیه ریاحی، جد او، عتاب ، ندیم نعمان بن منذر ( پادشاه حیره ) و پسر عمویش، احوص، شاعر و از اصحاب رسول خدا بود.حر از سران کوفه بشمار میرفت. عبید ا...ابن زیاد او رابرای رویارویی با امام حسین علیه السلام فرا خواند و با هزار سوار به سوی کاروان او فرستاد. حر اولین کسی بود که راه را بر امام علیه السلام بست و از ورود او به کوفه یا بازگشتش به مدینه جلوگیری نمود. حر علی رغم این که برای رویارویی با امام آمده بود، رفتارش خالی از ادب نبود و هنگامی که دید عمر بن سعد برای جنگ با امام حسین علیه السلام مصمم است، به کاروان حسینی ملحق شد، توبه کرد و در سپاه امام جنگید تا به شهادت رسید. در تاریخ آمده است: حر به امام حسین علیه السلام گفت: هنگامی که عبیدالله بن زیاد مرا به سوی شما روانه ساخت و از قصر بیرون آمدم، از پشت سرم صدایی شنیدم که می گفت: ای حر! شاد باش که به خیر رو می آوری. وقتی پشت سرم را نگاه کردم، کسی را ندیدم. با خود گفتم من به پیکار حسین علیه السلام می روم و این چه بشارتی است؟! هرگز تصور نمی کردم که سرانجام از شما پیروی خواهم کرد. (ابصار العین، صفحات 115 و 116) بعد از توقفگاه عقبه ، کاروان امام حسین یکسره تا منزل شراف رفت. هنگام سحر، امام به جوانان فرمان داد آب فراوان با خود بردارند و به راه بیفتند. نیمه های روز، همچنان که راه می رفتند، یکی از همراهان امام گفت: الله اکبر امام حسین علیه السلام فرمود: چرا تکبیر گفتی؟ عرض کرد: نخلستان دیدم. گروهی از اصحاب گفتند: به خدا سوگند، ما هرگز در این سرزمین، درخت خرما ندیده ایم. امام فرمود: پس چه می بینید؟ گفتند: به خدا سوگند آنچه می بینیم، تعداد زیادی اسب است. فرمود: به خدا من نیز همان را می بینم. آن گاه فرمود: اینجا پناهگاهی نداریم که به آن پناه ببریم؟ برخی از اصحاب گفتند: بله، داریم. توقفگاه ذوحسم سمت چپ ماست. اگر به آن جا برویم، تپه ای است که می توان از یک سو با این لشگر مواجه شد. امام به راه افتاد و اصحابش نیز به دنبالش به سوی ذوحسم رفتند. چیزی نگذشت که گردن اسبان نیز از دور پیدا شد. لشگریان ابن زیاد، چون دیدند کاروان امام حسین علیه السلام، راه خود را کج کرده است، آنان نیز راه خود را کج کردند و برای تصرف ذوحسم شتاب کردند اما کاروان امام زودتر به انجا رسید و آن را تصرف کرد. عصر شده بود و امام حسین علیه السلام و لشگر حر در راه کربلا در برابر هم قرار گرفته بودند. امام به سپاهش فرمود آماده رفتن شوند، آن گاه به منادی خود فرمود برای نماز عصر اذان بگوید. پس از نماز، امام حسین علیه السلام رو به لشگریان حر کرد و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: اگر از خدا بترسید و حق را برای اهل آن بدانید، خداوند خشنود خواهد شد. ما خاندان محمد صلی الله علیه و آله هستیم و از اینها به فرمانروایی بر شما سزاوارتریم. اینها مدعی چیزی هستند که به ایشان تعلق ندارد و به زور و ستم در میان شما رفتار می کنند. اگر فرمانروایی ما را خوش ندارید و می خواهید درباره حق ما نادان بمانید و نظرتان چیزی غیر از آن است که در نامه هایتان به من نوشتید و فرستادگان شما به من گفتند، اکنون باز می گردم. حرّ گفت: به خدا سوگند، من نمی دانم این فرستادگان و این نامه ها که می گویی چیست؟ امام به یکی از یارانش فرمود: ای عقبة بن سمعان! آن دو خورجین را که نامه های ایشان در آن است بیرون بیاور. عقبه نامه ها را آورد و جلوی امام خالی کرد. حر گفت: ما از آن کسان نیستیم که این نامه ها را به تو نوشته اند. ما فقط دستور داریم که از وقتی تو را دیدیم، از تو جدا نشویم تا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببریم. امام حسین فرمود: این آرزویی بیش نیست و محال است من با تو نزد عبیدالله بروم. امام حسین علیه السلام پس از آن که نماز عصر را در ذوحسَمَ به جا آورد و با لشگریان حرّ احتجاج نمود، به اصحاب خود دستور داد: به سوی مدینه باز گردید. اما لشگر حر از بازگشت آنان جلوگیری کرد. حسین علیه السلام به حر فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! از ما چه می خواهی؟ حرّ گفت: غیر از شما، هر کس از تبار عرب بود و چنین می گفت، من نیز می گفتم مادرش به عزایش بنشیند، ولی به خدا نمی توانم نام مادر تو را جز به نیکی ببرم. امام حسین فرمود: از من چه می خواهی؟ گفت: می خواهم شما را نزد امیر عبیدالله بن زیاد ببرم. فرمود: به خدا من همراه تو نخواهم آمد. حرّ گفت: من نیز به خدا سوگند، دست از تو بر نخواهم داشت. این سخنان سه بار میان امام و حرّ رد و بدل شد و سرانجام حر گفت: من دستور جنگ با شما را ندارم. اما دستور دارم از شما جدا نشوم تا با من به کوفه بیایید. اکنون که از آمدن به کوفه خودداری می کنید، پس راهی را در پیش بگیرید که نه به کوفه برود و نه به مدینه؛ و نه حرف من باشد، نه حرف شما؛ تا در این باره نامه ای به عبیدالله بنویسم. شاید خدا راهی پیش آرد که سلامت دین من در آن باشد و درباره ی شما مرتکب گناهی نشوم. اینجا بود که امام علیه السلام از راه قادسیه (که به کوفه می رفت) به سمت چپ حرکت کرد و حر و همراهانش نیز به دنبال او به راه افتادند. امام حسین علیه السلام پس از رویارویی با حرّ و لشگریانش و اصرار حر بر رفتن امام به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد و اصرار سرسختانه امام بر بازگشت به مدینه، تصمیم گرفت راه سومی را پیش گیرد. بنابراین حرکت کرد و حر و لشگریانش نیز در پی او به راه افتاد. حرّ پیوسته به امام علیه السلام می گفت: ای حسین! به خدا سوگند اگر جنگ کنی، کشته خواهی شد! امام حسین می فرمود: مرا از مرگ می ترسانی؟ آیا گمان می کنید اگر مرا بکشید، کارهای شما رو به راه و خاطرتان آسوده خواهد شد؟ اشتباه می کنید! من در پاسخ شما همان چیزی را می گویم که برادر اوس به پسر عمویش گفت. آن هنگام که اوس می خواست به یاری رسول خدا برود و پسر عمویش او را می ترساند و می گفت: کجا می روی؟ کشته خواهی شد. اوس در پاسخش سه بیت شعر خواند: من می روم و مرگ برای جوان ننگ نیست، آن هنگام که نیتش حق باشد و در حال ایمان به اسلام بجنگد. و در راه مردان صالح و شایسته جانبازی کند و از نابودشدگان در دین جدا گشته، به گنهکاری پشت کند. پس در این صورت اگر زنده ماندم، پشیمان نیستم و اگر مردم، بابت تو که زنده خواهی ماند و بینی ات به خاک مالیده خواهد شد، سرزنشی بر من نیست. حر بن یزید با شنیدن این حرف ها دانست که امام حسین تن به کشته شدن داده ولی تن به خواری و تسلیم شدن به ابن زیاد نداده است. از این رو خودش را کنار می کشید و با همراهان خود می رفت تا اینکه حسین علیه السلام به منزل عذیب الهجانات رسید. حر بن یزید ریاحی هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با حسین علیه السلام مصمم است، به عمر بن سعد گفت: آیا با حسین جنگ خواهی کرد؟ عمر پاسخ داد: آری، به خدا سوگند جنگی کنم که آسان ترین اتفاقش افتادن سرها و بریده شدن دست ها باشد. حر گفت: آیا پیشنهادش راضی تان نکرد؟ ابن سعد گفت: اگر به دست من بود می پذیرفتم، ولی امیر تو، عبیدالله، نپذیرفت. حرّ که دید ابن سعد در جنگ با امام علیه السلام مصمم است، عقب رفت و در کنار لشگر ایستاد. مردی از قبیله ی او به نام قره بن قیس به او گفت: امروز اسب خود را آب داده ای؟ حر گفت:نه. گفت: نمی خواهی بدهی؟ من نیز اسبم را آب نداده ام و اکنون می روم آبش دهم. حرّ از آن جا که ایستاده بود کناره گرفت و اندک اندک به سوی سپاه حسین علیه السلام رفت. مهاجر بن ادس (که در لشگر عمر سعد بود) به او گفت: ای حرّ می خواهی چه کنی؟ می خواهی حمله کنی؟ حرّ پاسخی نداد و لرزه اندامش را فرا گرفت. مهاجر گفت: به خدا کار تو مرا به شک انداخته است. من در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم. هرگز ندیده بودم این گونه از ترس جنگ بلرزی. اگر به من می گفتند دلیرترین مردم کوفه کیست، تو را نام می بردم. پس این چه حالی است که در تو می بینم؟! حر گفت: به خدا سوگند خود را در میان بهشت و جهنم می بینم و جهنم را بر نمی گزینم گرچه پاره پاره شوم و مرا بسوزانند. این را گفت و اسب خود را هی کرد و به حسین علیه السلام پیوست. حّر هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با امام حسین علیه السلام مصمّم است، به سپاه حسینی پیوست و به امام گفت: فدایت شوم ای پسر رسول خدا! من همان کسی هستم که تو را از بازگشت به وطنت بازداشتم و همراهت آمدم تا تو را ناچار کردم در این سرزمین توقف کنی. گمان نمی کردم پیشنهاد تو را نپذیرند و به این سرنوشت دچارت کنند. به خدا اگر می دانستم کار به این جا می کشد، هرگز به چنین کاری دست نمی زدم. اکنون از کرده ام به سوی خدا توبه می کنم. آیا توبه من پذیرفته است؟ حسین علیه السلام فرمود: آری، خداوند توبه تو را می پذیرد. اکنون از اسب پایین بیا. حر گفت: من سواره باشم برایم بهتر است از این که پیاده شوم. می خواهم همچنان که بر اسب خود سوار هستم، ساعتی با دشمن برای یاری ات بجنگم تا کشته شوم. سخنان حرّ خطاب به سپاهیان یزید حرّ پس از آنکه به سپاه امام حسین علیه السلام پیوست و توبه کرد، در برابر لشگر عمر بن سعد ایستاد و گفت: ای مردم کوفه، مادرتان در سوگتان بگرید! این بنده ی صالح خدا را فرا خواندید و هنگامی که به سوی شما آمد، دست از یاری او برداشتید؟ شما که می گفتید در یاری او با دشمنانش خواهیم جنگید، اکنون رو در روی او ایستاده اید و می خواهید او را بکشید؟ راه نفس کشیدن را بر او بسته اید، از هر سو محاصره اش کرده اید و از رفتنش به سوی سرزمین ها و شهرهای الهی جلوگیری می کنید. حسین همچون اسیری است که در دستان شما گرفتار شده؛ نه می تواند سودی به خود برساند و نه زیانی را از خود دور کند. آب فرات را که یهود و نصاری و مجوس از آن می آشامند و سگان و خوک های سیاه در آن می غلتند، بر روی حسین و زنان و کودکان و خاندانش بسته اید، تا جایی که آنان از فرط تشنگی به حال بیهوشی افتاده اند. چه بد رعایت محمد صلی الله علیه و آله را درباره فرزندانش کردید! خدا در روز تشنگی محشر، شما را سیراب نکند! . ظاهرا حر با اذن امام حسین اولین فردی است که به میدان رفت و در خطابه ای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین توبیخ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده از جنگ با حسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد حسین بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت و کشته شد. رجز او چنین بود: اضرب فی اعناقکم بالسیف انی انا الحر و ماوی الضیف اضربکم و لا اری من حیف عن خیر من حل بارض الخیف که حاکی از شجاعت او در شمشیر زنی در دفاع از حسین و حق دانستن این راه بود. حسین بن علی بر بالین حر رفت و به او گفت: توهمانگونه که مادرت نامت را حر گذاشته است، حر و آزاده ای، آزاد در دنیا و سعادتمنددر آخرت! انت الحر کما سمیتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة و دست بر چهره اش کشید.حسین با دستمالی سر حر را بست. پس از عاشورا بنی تمیم او را بیرون کربلا دفن کردند، همانجا که قبر کنونی اوست، جایی که در قدیم به آن نواویس می گفته اند. درباره فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها) در منابع تاریخی آمده است که عون و محمد فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند. ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز می خواند وارد میدان شد: به خدا شکایت می کنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه های قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند. جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند. بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و این گونه رجز خواند: اگر مرا نمی شناسید، من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز می کند، این شرافت برای من در محشر کافی است. نوشته اند تا بیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید. منقول است حضرت زینب(سلام الله علیها) زمانی که هر یک از بنی هاشم(ع) به شهادت می رسیدند، به کمک سید الشهدا (ع) برای تعزیت می آمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد. شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند. البته در 12 کیلومتری کربلا بارگاهی کوچک منصوب به عون ابن عبدالله وجود دارد که ملجأ زائرین است. برخی را عقیده بر این است که این مرقد یکی از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) به نام عون می باشد. گردآوری وتنظیم:مجید کریمی ...
نخل برداری یزدی های از نگاه جهانگردان و مورخان
آموخته اند. بدین صورت که یک طرف از بدنه آنرا با آئینه هایی کوچک و بزرگ آذین می بندند که نمایانگر نور افشانی پیکر حضرت امام حسین (ع) در آن است. طرف دیگر نخل تماماً روکش پارچه سیاهی دارد که شمایلی از درخت سرو به رنگ سبز در وسط قسمت سیاه پوش نصب شده است . سرتاپای آن سر تیز دشنه ها یا شمشیرهایی در آن فرو رفته و آن هم نمودی است از تیرها و زخم هایی که بر پیکر سرو مانند حضرتش وارد ...