سایر منابع:
سایر خبرها
جهانبخش: آن پورشه ها را حتی ندادند بو کنیم!
و قدم بزرگی بود. بالاخره از هلند به انگلیس رفتم و برای من این اتفاقات بعد از جام جهانی رخ داد؛ بعد از جام جهانی 20 روز برای استراحت زمان داشتم و در این مدت باید تیمم را انتخاب می کردم. وقتی به تمرینات برایتون رفتم، 8 الی 10 روز بعد از آن، مسابقات لیگ برتر شروع شد و من در بازی خارج از خانه مقابل واتفورد بازی کردم. * تصویر بزرگی از لیگ جزیره ساخته بودم یک مقدار در ذهن خودم از پر ...
خاطرات پرستاران بیمارستان بروکلین نیویورک در روز های کرونایی
بیماران متصل شده و به آن ها مسکن و دارو های دیگر را می رساند. مونیتور ها "بیپ" می زنند و چراغ هایشان چشمک می زنند. بلندگو های بالای سر با توجه به شدت فوریت، دستورات لازم را اعلام می کنند. در اتاق بیماران همه چیز آرام است. در یک روز بهاری پنجره های بزرگ نور خورشید را به داخل اتاق می راند تا چهره های بی حرکت بیماران قرارگرفته بر روی تختخواب را شستشو دهند. در بیمارستانی پر از ویروس ...
مارعلی شیرزنی با عطر باروت/ از جنگ عراق تا جنگ کرونا
عشق رفتن در روحش ریشه دوانده من که باشم تا مانعش شوم، هرچه خدا بخواهد همان است و من سد تقدیر فرزندم نمی شوم. برادرانم خسته اند رحیم پنج بار عازم جبهه شد اما وقت هایی که در خانه بود پا به پای من خادمی میکرد، اصلا بیکاری برای او معنا نداشت، چند روز که می ماند میگفت: ما باید برویم و جای برادران خسته مان را پر کنیم . من هم بیکار نمی نشستم، در تدارکات و بسیج بودم و 7 صبح ...
خاطره جالب مهران مدیری از جریمه شدنش در سیزده بدر
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، برنامه دورهمی بعد از نوروز هم به پخش خود ادامه داده و همانند گذشته روزهای چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه روی آنتن شبکه نسیم میرود. امشب مهران مدیری پیرامون موضوعات مختلفی استندآپ اجرا کرد . در بخشی از برنامه مدیری گفت: در تلویزیون دیدم که به یکی گفتند شاید ناقل باشید و یک نفر را مبتلا کنید او هم گفت به قیافه ...
زبیر نیک نفس : سبک مربیگری نکونام به مربیان خارجی شبیه است
... هافبک فولاد خوزستان درباره حضورش در این تیم تصریح کرد: وقتی نیم فصل از ذوب آهن جدا شدم، دو پیشنهاد داشتم که جدی شده بودند و همان زمان پیشنهاد فولاد رسید. با فولاد صحبت کردم و متوجه شدم که شرایط برای همکاری مساعد است. قبلا تجربه کار در خوزستان را داشتم و خاطرات خوبی از این استان دارم. حضور آقای نکونام و آقای آذری که قبلاً با ایشان همکاری کرده بودم و همچنین امکانات باشگاه فولاد باعث شد تا به ...
مهران مدیری، مهمان برنامه دورهمی را متهم به دزدی کرد
: وضع مالی تو خوب است؟ مشکل مالی نداری؟ شعبان نژاد در پاسخ گفت: چرا اتفاقا مشکلات مالی زیاد است. همین چند هفته اخیر، دزد به خانه مادرم زد و تمام دارایی من را که دست آنها امانت سپرده بودم، سرقت کرد. مدیری در ادامه گفت: این سوال را می پرسم چون تا الان روی میز دو کارت هدیه بود، در اصل چهارتا بود که دوتای آنها را به شرکت کنندگان دادم، دوتای دیگر هم روی میز باقی مانده بود. اما الان ...
خلیل: بابت فرار از مدرسه مادرم مرا به باد کتک می گرفت!/ مقابل رئال مادرید 7 گل خوردم و تا خانه گریه کردم
سودی خواهد داشت؟ چه کسی استعداد شما را کشف کرد؟ پاتریک مورک هنگام قهرمانی در غنا مرا کشف کرد. همانطور که من با یک تیم نیجریه ای بازی کردم و سپس در سوئد و سیرالئون کار خود را با باشگاه دیورگاردن پیگیری کردم و چند تورنمنت دوستانه در نروژ و سوئد بازی کردم. در آن زمان پدرم بابت هزینه های زندگی به من پول می داد و شرمنده اش بودم اما درنهایت یک روز رضا آنتار با من تماس گرفت و به من گفت ...
خادمان بی اجر و گورستان بی نشان کرونایی ها در لنگرود
منتشر شد و بولدوزری زرد یا نارنجی رنگ مشغول کندن خاک قبرستان لنگرود بود، ویروس در ریه چند نفر دویده و چه کسانی را از تخت های بیمارستان لنگرود به سردخانه فرستاده بود تا راهی خاک شوند. آن روز باران می بارید؟ نمی دانم. مصاحبه غلامپور را در یکی از صفحات مجازی پیدا می کنم؛ تاریخ 28 فوریه مصادف با 10 اسفند. کامنت های پست شنیده هایم را تایید می کند و مردم همه از حفر قبرهای چهار متری در وادی لنگرود ...
قصه آمدن و رفتن هشتمین شهید مدافع حرم ارتش
این مسجد بعد ها برای مدتی به محل نماز جمعه درگز تبدیل شد. عصمت، همسرش، متولد سال 42 است. او هم فرهنگی است، ولی هنوز بازنشسته نشده و در دوره متوسطه اول در ناحیه 7 ادبیات فارسی درس می دهد. او ماجرا را این طور تعریف می کند: در نوزادی بیمار بودم و شب و روز گریه می کردم. یک نفر به مادرم می گوید بچه ات را نذر سید کن. پدرم راننده بود و بیشتر اوقات خانه نبود. مادرم این نذر از دلش رد می شود و بعد من ...
بائو: خدا به من زندگی دوباره داد
کامل نشده و نیامده بود، کسی نمی دانست معده را هم درگیر می کند. همه فقط می گفتند تب و تنگی نفس و وقتی می گفتم معده و دستگاه گوارش می گفتند جزو علائم کرونا نیست. 10 روز کذایی در خانه داشتم. تا به حال چنین شرایطی ندیده بودم که همزمان معده، حالت تهوع، کمردرد و شکم درد شدید سراغ کسی بیاید. هر قرصی می خوردم هم جواب نمی داد. بعد از آن 10 روز، رفتم دکتر و گفتم برایم نسخه بنویس که اسکن بگیرم. ...
بدرقه: مجموعه فولاد تشنه موفقیت است
بالایی دارد چرا که سلامتی اولویت اول است. بدرقه در مورد حضور در کنار جواد نکونام در این فصل نیز گفت: من امسال چند بار از ناحیه همسترینگ مصدوم شدم و این بدشانسی 3-4 ماه من را از فوتبال دور کرد. با این حال کار کردن کنار آقا جواد باعث افتخار است و از نظر فنی بسیار به من کمک کرد. درست است که امسال نتوانستم زیاد برای تیم محبوبم بازی کنم چرا که مصدوم می شدم و بعد از اینکه خوب می شدم و به ...
نوری: از حجازی عذرخواهی نکردم، اخراج شدم
، یک بر یک مساوی بودیم، دقیقه 80 من توپ را از وسط زمین گرفتم و چند بازیکن حریف را دریبل زدم و با بد شانسی توپم به تیرک خورد؛ چند دقیقه بعد و پس از اینکه بازیکنان حریف رفتارهای خشنی انجام دادند و هواداران گچ خراسان اشیایی را به داخل زمین پرتاپ کردند یکی از هواداران 2 آتیشه استقلال به داخل زمین پرید و اتفاقاتی رقم خورد که باعث شد بازی نیمه کاره تمام شود. استقلال باید آن بازی را با پیروزی به پایان می ...
تعویق المپیک به نفع من شد
روند درمانی ام را تکمیل و تمرینات فنی ام را شروع کنم. وی ادامه داد: زمان اصلی تمرین های فنی ام اصلا مشخص نیست و در حال حاضر فقط تمرینات توانبخشی را با دستور پزشکم انجام میدهم. عباسعلی به شیوع کرونا در دنیا اشاره کرد و گفت: متاسفانه با ورود کرونا به همه کشورها، قرنطینه در آلمان هم اتفاق افتاد و سعی شد تا با رعایت بهداشت این ویروس کنترل شود. حتی باشگاه ها بسته شد و من هم در قرنطینه بودم. وی افزود: با رعایت کامل مسائل بهداشتی زمانی به مطب فیزیوتراپی مراجعه می کردم که مراجعه کننده نباشد. امیدوارم هر چه زودتر این بیماری از بین برود و باید به فکر سلامت خود و افراد دیگر باشیم. ...
جشن عسل رزمندگان بعد از آتش سنگین ارتش بعثی!
بودیم که ناگهان چند هواپیما در آسمان پدیدار شدند و شروع کردند به بمباران. درحالی که خیز می رفتم، متوجه ترکش بزرگی شدم که با سرعت سینه آسمان را شکافت و میان من و نفر جلویی در خاکریز افتاد. با دیدن ترکش داغ و براق که وزنش حداقل به سه یا چهار کیلو می رسید و تصور این که اگر فقط یک متر جلوتر دراز کشیده بودم، چه بر سرم می آورد، برخود لرزیدم. در جاده ام القصر، راه مان را پیش ...
گزارشی از وضعیت وحشتناک زندگی در جنوب شهر تهران+ سند
آن را شرح می دهد. یکی از نکات جالب توجه در این تحلیل تصویری است که او از فضای اجتماعی جنوب شهر تهران در دهه 40 و زندگی محرومین در دوران پهلوی ترسیم می کند و برخلاف سایر قسمت های این تحلیل، مطابق میل بازجوهای ساواک نوشته نشده است: خوب به یاد دارم یک روز فردی که می خواست مرا عضوگیری کند، گفت: امروز قبل از آمدن به محل قرار، لباس های کهنه تری بپوش. وقتی در محل ملاقات حاضر شدم، گفت: می خواهیم ...
بازیکن استقلال: ازمادرم و مادرشجاع عذرمی خواهم
اش عذرخواهی کرد. مصدومیت درخصوص مصدومیتم باید بگویم که من تا حالا اصلاً مصدوم نشده بودم و تابه حال رنگ کادر پزشکی و فیزیوتراپی را ندیده بودم. اما متأسفانه از شانس بدم امسال دچار مصدومیت شدم و انصافاً جراحت سختی هم بود. پای من از ناحیه همسترینگ دچار پارگی شد. راستش را بخواهید بعد از چند روز نتوانستم با این مشکل کنار بیایم و تمریناتم را دوباره شروع کردم و همین بی احتیاطی ...
بازیکن اسبق استقلال: رکوردار حضور در فینال آسیا هستم
بازیکن اصلی و 2 بازیکن ذخیره و این نشان می دهد چه تیمی بود. چطور شد به استقلال آمدید؟ من فوتبال را از زمین های خاکی خیابان عباسی شروع کردم، چهار تا آجر می گذاشتیم و از صبح تا شب دنبال توپ می دویدیم، در سن 12 سالگی به راه آهن رفتم و در تمام رده های این باشگاه بازی کردم، بعد یکی از اطرافیان استقلال مرا با خود به باشگاه برد و خیلی زود قرارداد بستم، سال 68 بود. چند روز بعد نیز ...
شریف: بازیکن کمکی پرسپولیس بودم
.... در آن زمان باشگاه حرفه ای وجود نداشت که بخواهد برای ما هواپیما بگیرد بلکه با قطار در هر هفته به تهران می آمدم و بازمی گشتم اما برایم لذت بخش بود و پس از بازگشت از تهران مستقیم به دانشگاه می رفتم و استراحت نمی کردم. برای اولین بار سرمربی سیاه جامگان شدم در آن زمان عاشق فوتسال بودیم و دوست داشتیم پیشرفت کنیم. در سال های بعد در تیم های دیگری بازی کردم و پس از سایپا در ...
هماوردی یک زنِ شاعر با کرونا
خانواده ام بسیار رعایت کنند ولی احتمالا مادرم در آزمایشگاه از کسی بیماری را گرفت و این ابتلا باعث شد تا همه مان مبتلا شویم. اما خب من از همه بیماری ام شدیدتر شد. دو روز پیش مرخص شدم و امروز برای ویزیت دوباره رفتم و خدارا شاکرم که حالم بهتر است البته هنوز شب ها کمی تب دارم. یک مسئله ای که دلم می خواهد به آن اشاره کنم تشکر از پزشکان و پرستارانی است که این روزها چه در خانه و چه در ...
پوگبا: مادرم می گفت تو به منچستریونایتد بازخواهی گشت
.... باید بیشتر کار کنم و هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن در پیش دارم. پیرلو و اسکولز، هافبک هایی بودند که کنترل بازی را در دست می گرفتند، بازیکنانی که باید به آنها نگاه کرد و چیزهای زیادی از آنها آموختم. وی یادآور شد: فوتبالم را به عنوان مهاجم آغاز کردم، سپس به پست مهاجم دوم رفتم و بعد از آن در پست پال چپ به بازی گرفته شدم. خدارا شکر که به پست دفاع نرفتم چون می خواستم بیشتر ...
روایت 55 روز برزخی در “قلب کرونا”/دلتنگ توام مادر
پرشده از مریض و وضعیتی که نمی دونستی چطور باید درمانش کنی، یک سمی اومده بود که هیچ کسی پادزهرشو نمی دونست و این صحنه ها دردناک ترین صحنه های زندگیم بود؛ متوجه شدم همکارمون آقای معینی هم علائم بیماری رو داره و این یک زنگ خطری بود که باید بیشتر مراقبت می کردم و بعد چند روز تستش مثبت اعلام شد؛ بنده خدا تازه ازدواج کرده بود و یک تو راهی داشتن؛ هر روز آمار بیمارها بیشتر و بیشتر می شد و از ...
ماجرای چهلمین کرونایی کیش/ وقتی وارد بیمارستان شدم به شدت می ترسیدم/ کادر درمان برایم مثل فرشته ها بودند
قرنطینه هتل ارم، بچه های بسیج و سپاه که در ورودی محل قرنطینه بودند آنقدر برخورد خوبی داشتند که برایم خیلی جالب بود و از همه آنها تشکر می کنم. الان سه چهار روز است که از بیمارستان مرخص شدم، یک پرستار و چند فرد خیلی مهربان اینجا هستند، قرص ها را استفاده می کنم، قرار است تا 14 روز اینجا باشم، بعد از آن دوباره سی تی اسکن می گیرند که ببینند در چه وضعیتی هستم. تمامی کادر بیمارستان ...
تجمع مقابل اداره کار، سرگیجه بیمه بیکاری! +تصاویر
مسافری مشغول به کار بودم که با بیکاری از سوی کارفرما مواجه شدم. یک هفته است که به سامانه بیمه بیکاری مراجعه می کنم اما با پیغام شما مشمول بیمه بیکاری نمی شوید مواجه می شوم! هفته ی آینده مهلت یک ماهه ثبت نام به پایان می رسد و هنوز متقاضیان با مشکل روبه رو هستند. همچنین نزدیک به 100 نفر متقاضی بیمه بیکاری ضمن تجمع در ادارات کار خواستار رسیدگی به وضعیت خود بودند که با درهای بسته ...
بیشترین پاداشی که گرفتم 4 تا لاستیک پژو بود
من زنگ زدند و گفتند به فدراسیون بیا. من رفتم و ایشان یک لیست بلندبالا را مقابل من قرار دادند و گفتند که این خودرویی که تحویل گرفتی پاداشی است که باید بین تو و این افراد تقسیم شود. بعد هم آدرس یک نمایشگاه ماشین را به من دادند و من آن ماشین را 15 میلیون و 759 هزار تومان فروختم. بعد از حساب کتاب هایی که انجام شد و این پول تقسیم شد به من در مجموع یک میلیون و 365 هزار تومان رسید! در واقع فکر می کردم که یک پژو پاداش گرفته ام، اما بعدا متوجه شدم که پاداش من به اندازه 4 حلقه لاستیک پژو بوده است! منبع: روزنامه خراسان ...
نبرد سخت (9): مطمئن شدم قرنطینه در منزل بهتر از بستری شدن در بیمارستان است
ازش استفاده کردم، هر چند نگران بودم که امشب تمام شود و من اکسیژن کم بیاورم! تقریبا تمام شب با فکر و خیال هایی که داشتم خوابم نبرد و تا صبح هر یک ساعت یک لیوان مایعات گرم خوردم. سعی کردم سر خودم را با مطالعه گرم کنم که دیدم حوصله هیچ کتابی رو ندارم نمی دونم چرا تو ساعت های اولیه اینقدر کلافه و بی حوصله شده بودم. بالاخره نزدیک طلوع آفتاب یک ساعتی خوابیدم و بیدار شدم . حالا دیگه خانواده مطلع ...
خُلف وعده ها پس از سیلاب “دروازه قران” شیراز
... رضا نجار نیز در این رابطه می گوید: در این یکسال چه سختی ها و مشقت هایی که نکشیدیم و چه روزها و هفته هایی که به فرمانداری مراجعه نکردیم.در این حادثه حادثه ماشینم را از دست دادم و بیکار شدم و الان چندماهی است که دستفروشی می کنم تا خرج زن و بچه ام را درآورم. همان شب اول از فرمانداری اعلام کردند که به ماشین هایی که بیش از 50 درصد خسارت دیده، یک ماشین نو می دهند. بعد اما دیدند تعداد ماشین ها زیاد ...
یکی از بزرگترین افتخارات ورزش ام این است که شاگرد مارادونا بودم/ کی روش مربی خوبی بود ولی انسان خوبی نه/ ...
. باشگاه عجمان قصد داشت من را به یک تیم قطری بفرستد من هم به آنها گفتم که اصلا قطر نمیروم چرا که یک نیم فصل آنجا بودم اصلا دوست نداشتم به آنجا برگردم. بعد از آن آقای رویانیان صحبت های لازم را انجام دادند و توانستم در خدمت پرسپولیس فرار بگیرم . با وجود اینکه مسئولین باشگاه عجمان خیلی دوست داشتند که در این تیم بمانم ولی من قبول نکردم چون آنها اسم لیگ شان را به خلیج عربی تغییر داده بودند. به مسئولین باشگاه ...
پدرم گفت:من می روم و مدتی طولانی گمنام می شوم
بستری شد تا بهبود پیدا کرد. ما 4 خواهر و برادر بودیم و ایشان وقتی از جبهه می آمدند برای ما نهج البلاغه می خواندند و راجع به نماز با ما صحبت می کردند. این پزشک ایثارگر در ادامه افزود: من پدرم را خیلی دوست داشتم، آن موقع که ایشان در جبهه بودند دلتنگشان می شدم و الان هم دلتنگشان هستم. ایشان فرد به روز و بیشتر اوقات در حال مطالعه بود، به ما هم توصیه می کرد که کتاب بخوانیم و وقتمان را صرف امور ...
رم - مرگ خاموش سالمندان در آسایشگاه ها
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما از رم، در حالی که شمار قربانیان ویروس کرونا در ایتالیا از مرز 20 هزار نفر عبور کرده است تعداد قابل توجهی از این افراد را ساکنان خانه های سالمندان تشکیل می دهند. در یک ماه گذشته مقامات قضایی ایتالیا تحقیقات گسترده ای را در خصوص مرگ و میر شمار زیادی از سالمندان در اسایشگاه های این کشور اغاز کرده اند. یک خانم ایتالیایی گفت: من مادرم را ...