تداعی دهقان فداکار در کف خیابان / فریاد زدم نگهدار و پیاده شوید
سایر منابع:
سایر خبرها
پایان فرار قاتل مرد میانجی
پسر شریکش و مرد مرغ فروش زده متواری شده بود. با این اطلاعات مأموران راهی محل سکونت قاتل شدند اما او دقایقی بعد از درگیری درحالی که به شدت سراسیمه بوده به خانه رفته و با جمع کردن وسایلش گریخته بود. دستگیری در شیروان مشخصات متهم به قتل در اختیار تمام واحد های گشت پلیس قرار گرفت و ردیابی ها برای بازداشت او ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل تصادفی در شهرستان شیروان در خراسان شمالی رخ ...
رمانی که آرام نیست
توان به عنوان فضیلتی برای آن در نظر گرفت. بخشی از رمان: گفت: مصطفی! این فرودگاه امام خمینی می رود. پروازش سه ساعت دیگر است. وقت داری. احتیاط کن نزنند به ت. باران تازه گرفته و خیابان ها هنوز چرب است. بلند شدم و قبض را گرفتم و چشم ی گفتم و راه افتادم. توی یکی از فرعی های خیابان شیراز دوبله پارک کردم و پریدم پایین و زنگ را زدم و گفتم که از آژانس آمده ام. برگشتم منتظر نشستم توی ...
دستگیری سارقان مسلح 100 میلیاردی طلا در "لارستان"/ دستگیری ضاربان افراد سالخورده در "جهرم" / کشف 29 کیلو ...
قول می دم دیگه خوب زندگی کنم. دو روز بعد با تماس خانم سروان اسلامی، رفتم کلانتری. کوروش دستگیر و به همه چی اعتراف کرده بود. یک سری از کارها هم با حضور من انجام شد. خانم سروان بهم گفت: کوروش چند تا شاکی دیگه داشته که متاسفانه اونها هم مثل تو از پیگیری مشکل شون می ترسیدن. به هرحال اون لحظه احساس خیلی خوبی داشتم، نمی دونم خوشحالی ام از تمام شدن اضطرابم بود یا بر طرف شدن مشکلم توسط یک نفر هم جنس خودم. نویسنده : سرگرد "سعیده جمالزاده" سرپرست معاونت اجتماعی شهرستان فسا، استان فارس ...
از تپه های کردستان تا دشت های مشهد
در بخش ارتوپدی بستری شدم. دست پرخونم را شستند و روز بعد هم سرم را که فوق العاده کثیف بود، شستند. پرستار پرسید کجا بودی که بین موهایت همه چیز است؟ آهی کشیدم و گفتم جایی بودم که نه آبی بود نه و آبادی. در بدترین جای کردستان بودم. رئیس بخش آمد و وقتی فهمید از کردستان می آیم، رنگش عوض شد. گفت شوهر من هم آنجا مأمور به خدمت شده است. پرسیدم چه نهادی که گفت شهربانی. گفتم خیالت راحت باشد. آن ها در شهرند و ...
اعتقادی به ماسک نداریم!
. ادامه می دهد: زنگ خطر کرونا در شهرستان به صدا درآمده است. من خودم یک مغازه دار هستم؛ اما واقعاً شبکه بهداشت و درمان باید مغازه ها را ببندد تا مردم بیشتر رعایت کنند؛ چون نتیجه کار به نفع خود ما است. خادمی به خاطره ای اشاره می کند و می گوید: روزی حرفی زدم که فردا همان خانم ماسک زد. گفتم چرا ماسک نزدی؟ گفت نیاز نیست؛ فاصله را رعایت می کنم. گفتم چند شب پیش مهمانی بودیم که 5 ...
ما فقط می گفتیم پیروزی یا شهادت گزینه دیگری را قبول نداشتیم
چیزی از شهید و شهادت نمی دانستم فقط علاقه عجیبی به حضرت امام خمینی(ره) داشتم و پدرم هم در همین راه من را تربیت کرده بود. پدرم الگوی من در زندگی بود، او خدمتگزار آموزش و پرورش بود و در سخت ترین شرایط خانواده را رها کرد و به ندای امام لبیک گفت و وقتی می رفت گفت حواست به خانواده باشد، که من گفتم می خواهم جبهه بیایم. شهادت پدر بنده در سال 64 عازم جبهه شدم، بعد از مدتی و قبل از عملیات ...
روزهای کرونایی عشایر در چند اپیزود +عکس
دانشگاه فرستادم. همه کارها را بعد از اذان صبح و نماز، خودم انجام می دهم از دوشیدن شیر گوسفندان تا تمیز کردن آغل، از جارو کردن دور تا دور چادر تا زدن مشک؛ چون دخترا و عروسا نمی توانند کار من را انجام دهند، اگر هم خسته بشوم شکر خدا را می کنم. سالیان دراز در میان گوسفندان زندگی کردم اما هرگز مریض نشدم، البته فرزندانم همگی راهی شهر شدند و الان فقط یک پسر و یک دختر مجرد دارم که کمک ...
میراث قادری
خیلی زود بزرگ و بالغ کرد و از او مردی تمام عیار ساخت. با وجود آنکه خیلی تلخی دنیا را چشیده بود، حلال و حرام را خوب می شناخت و خدا را در همه کار ها حاضر و ناظر اعمال خود می دید. مرضیه خانم، همسر دوم حاجی قادری، پانزده ساله بود که وارد زندگی او شد: زمانی که من همسر حاجی شدم، حمام قادری را داشت، اما قبل از آن روی ماشین های بزرگ کار می کرد. ظاهرا کامیون داشت. من و آمنه خانم، زن بزرگ حاجی، با هم ...
حکایت واقعی از کلاه برداری در روز روشن
قبل از پرداختن به این حکایت واقعی که انشاالله درس عبرت و کمک به دوستانی بشه که بعدا اتفاق مشابهی براشون نمیوفته، سعی می کنم کمی از خودم بگم: من 43 سالمه و 17 ساله که در حوزه فناوری اطلاعات و گرایش های مختلف فعالیت می کنم.در سال 1390 ازدواج کردم و 2 فرزند دارم و بعلت مشکلات اقتصادی که همه ما به عناوین مختلف درگیرش هستیم مجبورم 2 شیفت کار کنم. صبح ها کار دولتی دارم و بعد از ظهرها فعالیت ...
رمان نیستیِ آرام منتشر می شود/روایت چهار زن از حزن و اندوه
حزن به عنوان چیزی که با عشق می آید و چشم انداز را مه آلود می کند و با عشق می رود، ازجمله مفاهیم کلی موجود در نیستی آرام است. در قسمتی از این رمان می خوانیم: گفت: مصطفی! این فرودگاه امام خمینی می رود. پروازش سه ساعت دیگر است. وقت داری. احتیاط کن نزنند به ت. باران تازه گرفته و خیابان ها هنوز چرب است. بلند شدم و قبض را گرفتم و چشم ی گفتم و راه افتادم. توی یکی از ف ...
ابراهیم ایرج زاد، کارگردان تابستان داغ و عنکبوت : جغرافیای مشهد برای کارکردن جذاب است
. آن زمان من سرکاری در کردستان بودم از خوشحالی شنیدن اسم ناصر تقوایی گفتم که حاضرم تا آبادان سینه خیز بروم. در واقع استاد اصلی من در فیلم سازی آقای تقوایی بود. چون من اصولا سینمای آقای تقوایی و مهرجویی را به دلیل قصه گو بودن سینمایشان بیشتر از دیگران دوست داشتم. سه ماه در این پروژه کار کردیم و من سعی کردم از همه ثانیه هایش استفاده کنم که متأسفانه به دلایل غیرسینمایی بعد از سه ماه آن کار ...
برنامه ریزی؛ عامل موفقیت
درس خوانده بودم و در کنکور نیز دو درس را 100 زده بودم نتوانستم رتبه پزشکی کسب کنم. با این حال در رشته مدیریت خدمات بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی شیراز قبول شدم و زندگی من وارد مرحله جدیدی شد. مسیر دور بود و من باید می ر فتم. از آنجایی که روحیه مستقلی داشتم دوری از خانواده و شرایط جدید را راحت تر پذیرفتم، اما به دلیل وابستگی خانواده به من، آن ها اذیت شدند. به یاد دارم که خواهرانم افت تحصیلی ...
نگه داشتن ماشین برای نماز اول وقت
لحظاتی نگه دارد تا ما نماز بخوانیم. راننده همان طور که حدس می زدم نگاه تندی به من کرد و گفت: چی میگی آقا؟ نماز می خواهیم بخونیم یعنی چه؟ یک ساعت دیگر برو خانه ات بخوان. برو بنشین سر جات . وقتی جریان را به آیت الله خوانساری عرض کردم، ایشان فرمودند: مانعی ندارد، در عوض ماشین خودش نگه می دارد!! تا جمله ایشان تمام شد ماشین ریپ زد و لحظاتی بعد خاموش شد. فقط آیت الله خوانساری و ...
دختر 15ساله برای ازدواج با جوان افغانستانی خودش را ربود
ما مخالفت می کنند. اما من عاشق احمد بودم و دلم می خواست با او ازدواج کنم. وی ادامه داد: وقتی ماجرای آشنایی ام با احمد را به خانواده ام گفتم آنها به شدت عصبانی شدند. تا چند روز مرا در خانه حبس کرده و موبایلم را از من گرفتند. روز بعد متوجه شدم پدرم، احمد را اخراج کرده است. می گفتند به خاطر سن و سالم نباید فعلا به فکر ازدواج باشم. اما من گوشم به این حرف ها بدهکار نبود و پنهانی به احمد زنگ زدم و ...
جدیدترین اخبار رسمی از کرونا در ایران/ 188 فوتی کرونا در شبانه روز گذشته
گان حمل و نقلی مترو پایتخت در هفته جاری وجود دارد./ ایرنا 22:58:11 24 اسفند 1398 آیت الله بطحایی به کرونا مبتلا شد رییس دفتر آیت الله سیدهاشم بطحایی گلپایگانی از ابتلای این عضو مجلس خبرگان رهبری به بیماری کرونا خبر داد./ ایسنا 22:57:41 24 اسفند 1398 بازگشایی دانشگاه ها منوط به تصمیم ستاد ملی مدیریت کرونا است معاون وزیر علوم: ...