سایر منابع:
سایر خبرها
تاکسی عاشقی در جاده خاکی!
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، هنوز بیشتر از یک ماه از ماجرای طلاقم نمی گذشت که شوهرم دوباره سراغم آمد و از من خواست با فراموش کردن گذشته ها به زندگی با او بازگردم، اما این بار نیز ... زن 21 ساله با بیان این که با همه تلخکامی ها و سختی هایی که در زندگی تحمل می کنم، اما نمی خواهم طلاق بگیرم، با ابراز نگرانی از آینده تاریکش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان ...
شرط بندی شوم برای اثبات جسارت
آن ها در جنوب تهران شدم و به سختی توانستم خانه را پیدا کنم. زنگ در را به صدا درآوردم و لحظه ای بعد در به رویم باز شد. با این تصور که زن و شوهر و کودکشان داخل خانه هستند وارد آنجا شدم، اما با ورود به خانه مرد جوانی که خودش را خسرو معرفی کرد به استقبالم آمد وقتی وارد اتاق شدم تازه فهمیدم که او تنهاست؛ خیلی ترسیده بودم و می خواستم آنجا را ترک کنم که خسرو به من حمله کرد و بعد از تعرض مرا تهدید کرد که ...
صد قدم تا منزل ابدی پسرم فاصله دارم
. خدا خواست او را با شهادت ببرد. پسرم خیلی دل رحم بود. تا سن 31 سالگی که به رحمت خدا رفت، می گفت: من طاقت دیدن ناراحتی پدر و مادرم را ندارم. من حسین را در سن 22 سالگی زن دادم و الان چهره او را در صورت دختر شش ساله اش جست وجو می کنم. فکر می کردید حالا که فرزندتان در نظام ارتش است، یک زمانی خبر شهادتش را بشنوید؟ همه جور فکر می کردم به جز شهادت حسین! همیشه به فکر خستگی های حسین در ...
مصیبت حضرت قاسم (ع)
را بازگو کرد. امام علیه السلام فرمودند: "لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه ِ" ازدواج حضرت قاسم بن الحسن (ع)؛ تحریف تاریخ قاسم بن الحسن (علیه السلام) در واقعه ی کربلا هنوز به پانزده سالگی نرسیده بود. طبری می گوید: قاسم ده سال داشت و در مقتل ابی مخنف آمده: قاسم در کربلا چهارده ساله بود. علامه مجلسی بر این باور است که ماجرای عروسی قاسم سند معتبری ندارد. منشأ این حکایت دو کتاب ...
ره توشه محرم (6)؛ ویژگی های خانواده عاشورایی
] همسر شهید مطهری؛ درباره محبت استاد می گوید: به آسایش و راحتی من و بچه ها اهمیت می دادند و آنقدر صمیمی و نزدیک بودند که نمی توانستند رنج مرا تحمل کنند. همیشه همان مهر و محبت روزهای اول زندگی بین ما برقرار بود. یادم هست یک بار برای دیدن دخترم به اصفهان رفته بودم و بعد از چند روز با یکی از دوستان به تهران برگشتم. نزدیک سحر بود که به خانه رسیدیم. وقتی وارد شدیم، دیدم همه بچه ها ...
سارق: مرگ را به چشم دیدم!
گروه حوادث:روزنامه خراسان با دزد وحشت آفرینی که با شلیک 12 گلوله دستگیر شد گفتگو کرده است. نامت چیست؟ علی- ع هستم و 30 سال دارم. میزان تحصیلات؟ دوم راهنمایی اهل مشهدی؟ بله! چند خواهر و برادر داری؟ سه خواهر دارم و تک پسر هستم. بعد از ترک تحصیل چه می کردی؟ در تعویض روغنی مشغول کار شدم تا حرفه ای بیاموزم! پس چرا به سرقت روی آوردی ...
راحله نیمه شب وقتی شوهرش خوابید دوست پسرش را به خانه برد !
بازجویی ها راحله لب به اعتراف گشود و گفت: 9 سال قبل با نعیم ازدواج کردم و دو فرزند دارم. اما از وقتی با نعیم ازدواج کردم او مرا بشدت کتک می زد و اذیت می کرد تا اینکه با مرد جوانی به نام معروف آشنا شدم. دو سالی بود که پنهانی با او رابطه داشتم، اما وقتی فهمید نعیم مرا خیلی اذیت می کند تصمیم گرفتیم او را بکشیم. برای همین شب حادثه وقتی شوهرم خوابید من نیمه شب در مرغداری را باز کردم تا معروف وارد خانه ...
رفیق حاج همت باید هم شهید می شد/بغض 37ساله خواهر کهنه نمی شود
و تشییع شد و در نهایت در بهشت زهرا آرام گرفت. لطفاً برایمان از خاطره حضور حضرت آقا در منزل پدریتان بفرمایید. یک سال بعد از بازگشت پیکر محمد، این سعادت را داشتیم که در منزل پدری میزبان رهبر عزیزمان باشیم. خانه پدرم همیشه محل رفت و آمد رفقای محمد یا گروه های زیادی بود که برای مصاحبه یا ساخت مستند به آنجا رفت و آمد می کردند بود. آن روز هم خبر می دهند که قرار است از طرف روایت فتح ...
پایان خوش گذرانی در لانه مجردی!
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، تقریبا همه اعضای خانواده ام در ماجرای انتقال گوشی های سرقتی به افغانستان دستگیر شده اند، اما من عامل اصلی این خلافکاری ها بودم که با ترغیب یکی از دوستانم وارد این باند شدم و ... این ها بخشی از اظهارات جوان 24 ساله ای است که با تلاش شبانه روزی کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی خراسان رضوی به اتهام تغییر سریال گوشی های سرقتی دستگیر شد. ...
شیرین تر از عسل
شیرین تر از عسل حضرت قاسم به سال 47 ه.ق در مدینه النبی دیده به گیتی گشود. دو ساله بود که پدرش امام حسن مجتبی(ع) به شهادت رسید؛ لذا تا هنگامه ی شهادت ، در دامان پر مهر و عطوفت عموی ارجمندش اباعبدالله(ع) رشد و نمو یافت. قاسم در واقعه ی کربلای سال 61 تنها 13 سال داشت؛ با این حال به سبب پرورش یافتن در خانه ی امام حسین(ع) ارادت و وابستگی شدیدی به ایشان داشت. نقل است در شب عاشورا هنگامی که ...
آزار شیطانی دختر 17 ساله در خانه پسر 19 ساله تهرانی / داماد جا زد عروس بیوه شد
نوشیدن آبمیوه بیهوش شدم و وقتی به خود آمدم متوجه شدم که سجاد مرا تسلیم نیت شوم خود کرده است، به همین خاطر برای شکایت از وی به دادگاه آمدم. پس از طرح شکایت این دختر، بازداشت سجاد را صادر کردند و با راهنمایی های وی، جوان دانشجو بازداشت شد. این پسر 19 ساله وقتی در برابر مقام قضایی ایستاد خود را بی گناه دانست و مدعی شد که این دختر را به عقد موقت خود درآورده است. همزمان با بازداشت ...
خود را در آخرین لحظات از برانکارد پایین انداخت تا جان بدهد!
.... از قرار معلوم به جای مشهد، رفته بود قم و در آنجا به دروس حوزوی ادامه داد، تا وقتی که ساواک فهمید او آنجاست و دوباره مجبور شد فرار کند و این دفعه رفت به حوزه چیذر. از موقعی که منصور را زد، برای اینکه شناخته نشود، عینک می زد. وقتی آمد و خبر داد و رفت، اعلامیه ها و رساله و کتاب های امام را توی لوله بخاری قایم کردم. شب بعد هم آمده بود منزل، اما من خانه نبودم. بعد ها هم آمده بود، ولی ما خانه مان را ...
استخدام زن برای اخاذی از مرد پولدار
به گزارش شریان نیوز ،رسیدگی به این پرونده از حدود یک سال قبل با شکایت مردی جوان به پلیس آغاز شد. وی به مأموران گفت: من یک سوپر میوه دارم و، چون همیشه میوه های خاص و گرانقیمت می فروشم مشتری هایم افراد ثروتمند هستند. چند ماه قبل زنی جوان به مغازه ام آمد و با دادن شماره تلفنش باب آشنایی بین ما باز شد. او کم کم به من ابراز علاقه کرد و بعد از آشنایی بیشتر یک روز مرا به خانه اش دعوت کرد. با اینکه همسر ...
اس ام اس زیبا و قشنگ با موضوع خداوند
...> . به ” خدا ” گفتم : تو را چگونه میتوانم ببینم , ” خدا ” گفت : تو من را نخواهی دید اما کسی را برات گذاشتم که نیمی ازمن است ” مادر “ . . . دلم گرم خداوندیست که با دستان من ، گندم برای یاکریم خانه میریزد چه بخشنده خدای عاشقی دارم که میخواند مرا با آنکه میداند گنهکارم دلم گرم است ، میدانم بدون لطف او ...
جهاد رسانه ای خبرنگاران در رزمایش کمک مومنانه
احسان خودشان را در خفا و پنهانی انجام می دادند تا کرامت و عزت نفس افراد حفظ شود. غلامی ادامه داد: پدر و مادرم بارها تاکید می کردند شب، احسان خودتان را هدیه کنید و اجازه ندهید صاحب منزل متوجه شما شود واین نوع تربیت دینی و حساسیت به مشکلات و گرفتاری های همنوعان و خواهران و برادران دینی انگیزه ای برای من و خواهر و برادرانم هم بوده است تا جایی که برادرم در زمان تحویل سال 99 فقط برای تبریک ...
از زلزله بم تا فتح خانطومان آرام ننشست/صبرما از حضرت زینب(س) است
ن بود تا اگر حمید زنگ زد، سریع جواب بدهم. چند روز بعد برای پیاده روی نمادین اربعین به سمت حرم حضرت عبدالعظیم حسنی می رفتیم که همسرم زنگ زد. تا به خانه رسیدیم حمید هم زنگ زد. هر دو در یک روز. خیلی خوشحال شدم. حرف های آن روز حمید هنوز توی گوشم است. می گفت من تو را خیلی دوست دارم نرگس. تو خواهر دنیوی و اخروی من هستی. اگر تو این سال ها نشده بروز بدم می خوام بدونی همیشه خیلی دوستت داشتم و دارم. اگر یک ...
کتاب و نمایش عاشورایی کودک عقب تر از هیات
چشم می خورد نام حضرت قاسم و علی اکبر است، چند پسر نوجوان با پیراهن مشکی و ماسک هایی که به صورت دارند در حال دود کردن اسفند در کوچه هستند. با دیدن شان متوجه شدم که راه را اشتباه نیامده ام و هیات قاسم ابن الحسن همین جاست. این هیات حدود پنج سال است در جنوب تهران دایر شده است. از پسری که جلوی در ایستاده و درحال زدن عکس حاج قاسم سلیمانی روی یک پرچم است می پرسم: می خواهم با مسئول هیات صحبت ...
بازتابی از رنج ها و سختی های اسیران لهستانی و استقبال ایرانیان از این پناهندگان
دیگه که هیجده سالش تمام می شد ازدواج کند اما جنگ باعث شد تا رویاهای عاشقانه اش به کابوسی تبدیل شود و جنگ نیز جز ویرانی و خانه به دوشی برایش هیچ ثمری نداشت. واندا استروتینسکا این گونه خاطراتش را ادامه می دهد و از ایران چنین می گوید: توی اتوبوس که بودیم به آینده فکر می کردم. گذشته را چون کاغذی نازک، چون پرکاهی سبک وزن به دست باد فراموشی سپرده بودم در کنار مادرم و وادیسا حساس راحتی و امنیت ...
متهم: همسرم وسواس داشت، او را کشتم
سرویس حوادث جوان آنلاین: اوایل اسفند سال 97، مرد جوانی مأموران کلانتری 157 مسعودیه را از ناپدید شدن همسر 35 ساله اش مهتاب باخبر کرد. او گفت همسرش روز گذشته از خانه بیرون رفته است و دیگر بازنگشته است. با طرح این شکایت، تلاش برای یافتن زن جوان آغاز شد تا اینکه خواهر مهتاب به اداره پلیس رفت و به مأموران گفت: خواهرم با شوهرش محمد اختلاف داشت. آن ها چند بار با هم درگیر شده بودند. احتمال می ...
معجزه را با تمام وجودم حس کردم
، خیلی خوشحالم. به 13سال پیش برگردیم، روزی که باعث شد که به جرم قتل دستگیر شوی. آن روز چه اتفاقی رخ داد؟ زمستان سال 86بود. ما در رشت زندگی می کردیم. آن روز سوار موتورم بودم که به خانه برادرم بروم که پسر جوانی سر راهم را گرفت و خواست که او را تا جایی برسانم. او سوار شد و همان موقع دیدم که 3نفر به دنبال ما هستند. ظاهرا با پسر جوان دعوایشان شده بود. سر راه مرا گرفتند و شروع کردند به فحاشی ...
در غذای شوهرم سم ریختم تا به عشق قدیمی ام برسم
همیشه به ایمان فکر می کردم. او ادامه داد: چند سال بعد در یک میهمانی با سروش آشنا شدم و ازدواج کردم. زندگی خوبی داشتیم، اما چند وقت پیش ایمان را خیلی اتفاقی در خیابان دیدم. معتاد شده بود و حال و روز خوبی نداشت. نقشه ای برای جدایی زن جوان گفت: ایمان از همسرش جدا شده بود به من گفت که اگر با من ازدواج کند می تواند شیشه را ترک کند و به زندگی اش برگردد. مهناز ادامه داد: ایمان ...
در غذای شوهرم سم ریختم تا به عشق قدیمی ام برسم
کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شده و در بررسی های صورت گرفته زن جوان بازداشت شد. مهناز که همه مدارک را علیه خود می دید اعتراف کرد: قبل از اینکه سروش وارد زندگی ام شود عاشق پسری به نام ایمان شدم که همسایه مان بود، اما، چون وضع مالی خوبی نداشت خانواده ام با ازدواج ما مخالفت کردند. من هرگز نتوانستم آن عشق را فراموش کنم و همیشه به ایمان فکر می کردم. او ادامه داد: چند سال بعد در یک میهمانی ...
شوهر صیغه ای ام که قبلا می گفت اگر از او جدا شوم خودکشی می کند، مرا از خانه بیرون انداخت
نریمان که خودش را مجرد معرفی می کرد با جملات محبت آمیز و چرب زبانی مرا به دام انداخت به گونه ای که شیفته اش شدم و برای رسیدن به او به همه چیز پشت پا زدم. در حالی که اختلافاتم با مادرم نیز به اوج رسیده بود، روزی از خانه فرار کردم و به نریمان پناه بردم. او با اجاره یک منزل، مرا به عقد موقت سه ساله در آورد و این گونه زندگی مشترک من و او آغاز شد. اما مدتی بعد وقتی فهمیدم نریمان متاهل و دارای یک فرزند ...
عشق کورکورانه جوان مشهدی زندگی اش را خاکستر کرد
این جوان مشهدی به عشق دختر مورد علاقه اش زندگی خود را باخت. به گزارش صاف نیوز به نقل از خراسان، جوان 33ساله ای که سفره دلتنگی اش را نزد مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گشوده بود، با بیان این که از سوختن پای یک دختر خسته شده است، در تشریح سرگذشت خودش گفت: سال آخر تحصیل در دوره کارشناسی را سپری می کردم که عاشق نعیمه شدم. او را معمولا در محیط دانشگاه می دیدم به طوری ...
داستان یک خیانت
... دوران خوب و شیرین کودکی با تمام خاطرات ریز و درشتش گذشت و من که فرزند و دختر بزرگ خانواده بودم سعی می کردم به گونه ای رفتار کنم که خانواده ام جلوی بقیه سربلند باشند و الگوی خوبی برای دو خواهرم باشم که به فاصله دو سه سال از من کوچکتر بودند. هیچ وقت از یاد نمی برم روزی را که در رشته حقوق قبول شدم. چقدر شوق و ذوق داشتم برای رفتن به دانشگاه... در دانشگاه هم هرچند ...
4 سکانس از نیاز مردم گچساران به کمک های مومنانه/ بغض تارا در بام نفتی ایران
به درآمد این کار نیاز دارم قرار است از خانه ای که هستیم جابجا شویم در محله های بافت فرسوده هم اجاره بها بالا رفته است. همسرم اعتیاد شدید دارد و از او جدا شدم تحت حمایت هیچ نهادی نیستم. فعال اجتماعی و خبرنگار گچسارانی می گوید: تارا فرزند این زن، محرم سال نود و هفت متنی یادگاری در دفتر موکب طریق الکربلا نوشت. وی گفت: پسرم در موکب با گروه حاج آقا رمضانی به زائرین ...
خودکشی دانش آموز ممتاز تهرانی بعد از کنکور ریاضی
در کنکور سراسری به زندگی خود پایان داد. س.ک دختر جوان اهل شهرستان بوکان ظهر دیروز مورخ 94/04/30 بعد از اعلام نتایج کنکور سراسری در محله شهرک فرهنگیان این شهر دست به خودکشی زد. گفته می شود وی خود را از طبقه سوم منزل مسکونی خود در شهرک فرهنگیان بوکان به پایین پرت کرده است. کنکور سراسری هرساله به دلیل حساسیت زیاد و تعیین سرنوشت 12 سال تحصیل دانش آموزان در یک ساعت باعث ایجاد ...
این بختک دست بردار نیست
، چهره های پر از غم و چشم های پر از اشک را می بینم. مادرم ، پدرم ، مادرم ، پدرم و ما فکر نمی کردیم.... حرف همه شان هست، اما درد، تنها پدرها و مادرها نیست، جوان هایی هستند که به دستگاه تنفس متصل اند و جوان هایی که گواهی فوتشان را امضا کرده ام. خستگی، یک طرف است و فشار روحی ناشی از این 6 ماه، یک طرف. خلاصه، زندگی سختی است. احتمالا بسیار سخت تر از آستانه تحمل من. همیشه با عشق کلاس می رفتم ...
گنج میلیاردی در باغچه خانه مال باخته/ سرقت گنج توسط سرایدار
را بفروشد، جوان سرایدار دستگیر شد. این فرد با اطلاع از اعتراف همدستش به ناچار لب به اعتراف گشود و به سرقت جعبه طلاجات مال باخته اقرار کرد. متهم در اعترافات خود به مأموران گفت: از روزی که در منزل مال باخته به عنوان سرایدار استخدام شدم، متوجه شدم او طلاجات خود را که مقدار آن زیاد است، در یک جعبه چوبی و بدون هیچ گونه مراقبت خاصی نگهداری می کند. همین موضوع باعث شد وسوسه شوم و نقشه سرقت ...
تامین سلامت و رضایت شهروندان در سایه شرافت پزشک میبدی
بانک را به دلیل بی سوادی با چند بار پیمودن مسیر پیدا کرد، به همین علت بعد از بازگشت از این سفر مرا به مدرسه فرستاد تا درس بخوانم و سواد خواندن و نوشتن داشته باشم و بتوانم لااقل آدرس یک بانک را بخوانم. دکتر آقایی یادآور شد : در آن زمان به دلیل اینکه تنها پسر یک خانواده هفت نفری بودم و همچنین در خانواده ای بزرگ شده بودم که پدر و مادرم نیز خود برادری نداشتند، هیچ موقع مجبور به کار کردن نبودم ...